سید رضی مؤلف نهج البلاغه (کتاب): تفاوت بین نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(رده) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (ویرایش) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | [[پرونده:Ketab294.jpg|بندانگشتی|سید رضی مؤلف نهج البلاغه]] | + | [[پرونده:Ketab294.jpg|240px|بندانگشتی|سید رضی مؤلف نهج البلاغه]] |
− | |||
− | مؤلف | + | '''«سید رضى مؤلف نهجالبلاغه»''' عنوان کتابى است به زبان فارسى در شرح زندگانى [[سید رضی|سید رضى]]، نوشته مرحوم حجتالاسلام على دوانى از نویسندگان معاصر. |
+ | مؤلف، این کتاب را به مناسبت تشکیل کنگره هزاره [[نهج البلاغة|نهجالبلاغه]] در [[تهران]] در سال ۱۳۵۹ شمسی به نگارش درآورده است. | ||
− | == ساختار | + | ==ساختار کتاب== |
− | + | این کتاب مشتمل بر پیشگفتارى به قلم مؤلف و سیزده بخش مىباشد. | |
− | == گزارش محتوا == | + | ==گزارش محتوا== |
− | |||
− | در | + | * در بخش اول کتاب، مؤلف با اشاره به این که درباره زندگى شخصیت ارزشمند «[[سید رضی|سید رضى]]» کتابهایى در روزگاران گذشته به نگارش درآمده؛ اما متاسفانه به دست ما نرسیده است، به معرفى برخى از آثارى که در این زمینه به نگارش درآمده و به دست ما رسیده، اشاره مىکند و از آثارى چون: الشریف الرضى؛ نوشته کاشف الغطاء، الشریف الرضى؛ به قلم دکتر حسینعلى محفوظ، عبقریة الشریف الرضى؛ تألیف دکتر زکى مبارک یاد مىکند. در این بخش مؤلف همچنین به نحو اختصار درباره عصرى که سید رضى در آن مىزیسته؛ یعنى قرن چهارم هجرى سخن مىگوید. |
+ | * در بخش دوم به معرفى خاندان سید رضى که از خاندانهاى بزرگ علمى و دینى و پارساى [[شیعه|شیعه]] بودهاند، پرداخته شده است. نسب سید رضى با پنج واسطه به [[امام موسی کاظم علیه السلام|موسى بن جعفر]](ع) مىرسد و او از طرف مادر و پدر، هر دو، علوى است. ابواحمد حسین بن موسى ملقب به طاهر اوحد ذوالمناقب، پدر سید رضى از مفاخر دودمان [[پیامبر اسلام|پیغمبر]] و شخصیتى بلندقدر و مردى شریف، نجیب و باتدبیر و مورد احترام خاص و عام بوده است. وى در سال ۴۰۰ ق. در ۹۷ سالگى درگذشته است. فاطمه، مادر سید رضى نیز بانویى علوى و دانشمند، دختر حسین بن احمد معروف به داعى صغیر، نقیب طالبیان و نواده ناصر کبیر بوده است. ناصر کبیر، جد مادرى سید رضى نیز از مفاخر دودمان پیغمبر و از قهرمانان بزرگ [[اسلام]] و تشیع بوده است. وى از سرداران پسر عمویش محمد بن زید علوى؛ معروف به [[داعی کبیر|داعى کبیر]] است که در سال ۲۵۰ق. مازندران را فتح کرد و حکومت سلسله [[علویان|علویان]] را در آن سرزمین مستقر ساخت. [[ناصر کبیر علوی|ناصر کبیر]] از دانشمندان بزرگ شیعه نیز به شمار مىرفت. در این بخش همچنین به معرفى [[سید مرتضی|سید مرتضى]] (علم الهدى)، برادر بزرگ سید رضى پرداخته شده است. | ||
+ | * بخش سوم به بررسى زندگى سید رضى از ولادت تا وفات اختصاص یافته است. سید رضى نامش محمد و القابش شریف رضى و ذوالحسبین است که در سال ۳۵۹ق. در [[بغداد]] به دنیا آمد و در سال ۴۰۶ق. در سن ۴۷ سالگى درگذشت. | ||
+ | * در بخش چهارم به معرفى اساتید سید رضى، اعم از دانشمندان [[عامه]] و خاصه، پرداخته شده است. این اساتید عبارتند از: ابوسعید سیرافى، ابوعلى فارسى، ابوالفتح ابن جنى، [[هارون بن موسی تلعکبری]]، مرزبانى، [[شیخ مفید]]، ابن نباته، على بن عیسى ربعى و ابواسحاق ابراهیم بن احمد طبرى. | ||
+ | * در بخش پنجم با عنوان "نگاهى به مقام علمى سید رضى" به قدرت قلمى وى، جایگاه وى در [[شعر]] و ویژگىهاى شعر او پرداخته شده است. | ||
+ | * در بخش ششم به معرفى هم عصران مهم سید رضى مانند: [[صاحب بن عباد|صاحب ابن عباد]]، ابوالحسن عمرى از دودمان عمر بن على(ع)، ابوالعلاء معرى، ابواسحاق صابى، شاپور ابن اردشیر، ابن حجاج بغدادى و... پرداخته شده است. | ||
+ | * در بخش هفتم به بررسى صفات و ملکات فاضله سید رضى اشاره شده است. | ||
+ | * در بخش هشتم به سفرهاى سید رضى پرداخته شده است. | ||
+ | * در بخش نهم مناصب سید رضى؛ همچون: نقابت، امارت حاج و نظارت [[دیوان (تشکیلات اداری)|دیوان]] مظالم معرفى گردیده است. | ||
+ | * در بخش دهم به اعتراض سید رضى به خلیفه [[سنی|سنى]] مذهب معاصر خویش؛ یعنى [[قادر(خلیفه عباسی)|القادر بالله عباسى]] و روح بزرگ سید رضى اشاره شده و دیدگاه علماى [[اهل سنت]] و شیعه درباره وى نقل گردیده است. در این بخش همچنین به موضوع سید رضى و [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسى]] پرداخته شده و مؤلف از اینکه شیخ طوسى در کتاب [[فهرست شیخ طوسی (کتاب)|فهرست]] و [[رجال شیخ طوسی (کتاب)|رجال]] خویش نامى از سید رضى نبرده و اظهار شگفتى مىکند، حال آنکه شیخ طوسى دو سال بعد از رحلت سید رضى؛ یعنى در سال ۴۰۶ق. وارد [[بغداد]] شده و از شاگردان با واسطه سید رضى به شمار مىرود. در ادامه به بررسى کوتاهى درباره شخصیت شیخ طوسى پرداخته شده است. | ||
+ | * در بخش یازدهم، شاگردان سید رضى معرفى گردیدهاند. | ||
+ | * در بخش دوازدهم تألیفات سید رضى و از جمله [[نهج البلاغة|نهجالبلاغه]] معرفى گردیده و سخنان شخصیتهایى چون [[ابن خلکان]]، [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر عسقلانى]] و [[ابن تیمیه|ابن تیمیه]] درباره انتساب این کتاب به سید رضى نقل و نقد گردیده است. | ||
+ | * در بخش سیزدهم به وفات سید رضى اشاره شده و از فرزند او ابواحمد عدنان نام برده شده است. | ||
− | + | ==منبع== | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | == منبع == | ||
ویکی نور | ویکی نور | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۹ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۵۳
«سید رضى مؤلف نهجالبلاغه» عنوان کتابى است به زبان فارسى در شرح زندگانى سید رضى، نوشته مرحوم حجتالاسلام على دوانى از نویسندگان معاصر. مؤلف، این کتاب را به مناسبت تشکیل کنگره هزاره نهجالبلاغه در تهران در سال ۱۳۵۹ شمسی به نگارش درآورده است.
ساختار کتاب
این کتاب مشتمل بر پیشگفتارى به قلم مؤلف و سیزده بخش مىباشد.
گزارش محتوا
- در بخش اول کتاب، مؤلف با اشاره به این که درباره زندگى شخصیت ارزشمند «سید رضى» کتابهایى در روزگاران گذشته به نگارش درآمده؛ اما متاسفانه به دست ما نرسیده است، به معرفى برخى از آثارى که در این زمینه به نگارش درآمده و به دست ما رسیده، اشاره مىکند و از آثارى چون: الشریف الرضى؛ نوشته کاشف الغطاء، الشریف الرضى؛ به قلم دکتر حسینعلى محفوظ، عبقریة الشریف الرضى؛ تألیف دکتر زکى مبارک یاد مىکند. در این بخش مؤلف همچنین به نحو اختصار درباره عصرى که سید رضى در آن مىزیسته؛ یعنى قرن چهارم هجرى سخن مىگوید.
- در بخش دوم به معرفى خاندان سید رضى که از خاندانهاى بزرگ علمى و دینى و پارساى شیعه بودهاند، پرداخته شده است. نسب سید رضى با پنج واسطه به موسى بن جعفر(ع) مىرسد و او از طرف مادر و پدر، هر دو، علوى است. ابواحمد حسین بن موسى ملقب به طاهر اوحد ذوالمناقب، پدر سید رضى از مفاخر دودمان پیغمبر و شخصیتى بلندقدر و مردى شریف، نجیب و باتدبیر و مورد احترام خاص و عام بوده است. وى در سال ۴۰۰ ق. در ۹۷ سالگى درگذشته است. فاطمه، مادر سید رضى نیز بانویى علوى و دانشمند، دختر حسین بن احمد معروف به داعى صغیر، نقیب طالبیان و نواده ناصر کبیر بوده است. ناصر کبیر، جد مادرى سید رضى نیز از مفاخر دودمان پیغمبر و از قهرمانان بزرگ اسلام و تشیع بوده است. وى از سرداران پسر عمویش محمد بن زید علوى؛ معروف به داعى کبیر است که در سال ۲۵۰ق. مازندران را فتح کرد و حکومت سلسله علویان را در آن سرزمین مستقر ساخت. ناصر کبیر از دانشمندان بزرگ شیعه نیز به شمار مىرفت. در این بخش همچنین به معرفى سید مرتضى (علم الهدى)، برادر بزرگ سید رضى پرداخته شده است.
- بخش سوم به بررسى زندگى سید رضى از ولادت تا وفات اختصاص یافته است. سید رضى نامش محمد و القابش شریف رضى و ذوالحسبین است که در سال ۳۵۹ق. در بغداد به دنیا آمد و در سال ۴۰۶ق. در سن ۴۷ سالگى درگذشت.
- در بخش چهارم به معرفى اساتید سید رضى، اعم از دانشمندان عامه و خاصه، پرداخته شده است. این اساتید عبارتند از: ابوسعید سیرافى، ابوعلى فارسى، ابوالفتح ابن جنى، هارون بن موسی تلعکبری، مرزبانى، شیخ مفید، ابن نباته، على بن عیسى ربعى و ابواسحاق ابراهیم بن احمد طبرى.
- در بخش پنجم با عنوان "نگاهى به مقام علمى سید رضى" به قدرت قلمى وى، جایگاه وى در شعر و ویژگىهاى شعر او پرداخته شده است.
- در بخش ششم به معرفى هم عصران مهم سید رضى مانند: صاحب ابن عباد، ابوالحسن عمرى از دودمان عمر بن على(ع)، ابوالعلاء معرى، ابواسحاق صابى، شاپور ابن اردشیر، ابن حجاج بغدادى و... پرداخته شده است.
- در بخش هفتم به بررسى صفات و ملکات فاضله سید رضى اشاره شده است.
- در بخش هشتم به سفرهاى سید رضى پرداخته شده است.
- در بخش نهم مناصب سید رضى؛ همچون: نقابت، امارت حاج و نظارت دیوان مظالم معرفى گردیده است.
- در بخش دهم به اعتراض سید رضى به خلیفه سنى مذهب معاصر خویش؛ یعنى القادر بالله عباسى و روح بزرگ سید رضى اشاره شده و دیدگاه علماى اهل سنت و شیعه درباره وى نقل گردیده است. در این بخش همچنین به موضوع سید رضى و شیخ طوسى پرداخته شده و مؤلف از اینکه شیخ طوسى در کتاب فهرست و رجال خویش نامى از سید رضى نبرده و اظهار شگفتى مىکند، حال آنکه شیخ طوسى دو سال بعد از رحلت سید رضى؛ یعنى در سال ۴۰۶ق. وارد بغداد شده و از شاگردان با واسطه سید رضى به شمار مىرود. در ادامه به بررسى کوتاهى درباره شخصیت شیخ طوسى پرداخته شده است.
- در بخش یازدهم، شاگردان سید رضى معرفى گردیدهاند.
- در بخش دوازدهم تألیفات سید رضى و از جمله نهجالبلاغه معرفى گردیده و سخنان شخصیتهایى چون ابن خلکان، ابن حجر عسقلانى و ابن تیمیه درباره انتساب این کتاب به سید رضى نقل و نقد گردیده است.
- در بخش سیزدهم به وفات سید رضى اشاره شده و از فرزند او ابواحمد عدنان نام برده شده است.
منبع
ویکی نور