آیه 33 سوره قمر: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ|سوره=54|آیه =33}} {{مشخصات آیه |ش...» ایجاد کرد) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | |||
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == | ||
سطر ۵۳: | سطر ۵۲: | ||
قوم لوط نيز هشدار دهندگان را تكذيب كردند. ما نيز بر آنان بادى همراه با سنگ فرو فرستاديم و فقط خانواده لوط را در سحرگاه نجاتشان داديم. | قوم لوط نيز هشدار دهندگان را تكذيب كردند. ما نيز بر آنان بادى همراه با سنگ فرو فرستاديم و فقط خانواده لوط را در سحرگاه نجاتشان داديم. | ||
+ | |||
+ | نِعْمَةً مِنْ عِنْدِنا كَذلِكَ نَجْزِي مَنْ شَكَرَ «35» وَ لَقَدْ أَنْذَرَهُمْ بَطْشَتَنا فَتَمارَوْا بِالنُّذُرِ «36» | ||
+ | |||
+ | (اين نجات) نعمتى از طرف ما بود، ما اين گونه هر كه را شكر كند، پاداش مىدهيم. | ||
+ | لوط، مردم را از قهر ما هشدار داده بود، اما در هشدارها جدل و ستيزه كردند. | ||
+ | |||
+ | وَ لَقَدْ راوَدُوهُ عَنْ ضَيْفِهِ فَطَمَسْنا أَعْيُنَهُمْ فَذُوقُوا عَذابِي وَ نُذُرِ «37» | ||
+ | |||
+ | و قوم لوط براى (سوء قصد به) مهمانان او به مراوده و گفتگو پرداختند، پس ما چشم آنان را نابينا كرديم، پس بچشيد عذاب من و هشدار مرا. | ||
+ | |||
+ | وَ لَقَدْ صَبَّحَهُمْ بُكْرَةً عَذابٌ مُسْتَقِرٌّ «38» فَذُوقُوا عَذابِي وَ نُذُرِ «39» | ||
+ | |||
+ | و صبحگاهان عذابى پايدار به سراغشان آمد. پس بچشيد عذاب من و هشدارم را. | ||
+ | |||
+ | وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «40» | ||
+ | |||
+ | همانا ما قرآن را براى پند گرفتن، آسان ساختيم پس آيا پندپذيرى هست؟ | ||
+ | |||
+ | ===نکته ها=== | ||
+ | |||
+ | «نُذُرِ» جمع «نذير» هم به معناى انذار دهنده است و هم به معناى انذار، «حاصب» به معناى تندبادى است كه سنگريزهها و شنها را حركت مىدهد. | ||
+ | |||
+ | «بطش» به معناى گرفتن با قهر و قدرت است. «طمس» يعنى محو كردن و از بين بردن و «تماروا» به معناى به مجادله گرفتن است. | ||
+ | |||
+ | جلد 9 - صفحه 362 | ||
+ | |||
+ | به نظر مىرسد كسانى كه به مهمانان حضرت لوط سوء قصد داشتند، ابتدا كور شدند و سپس با زير و رو شدن منطقه نابود گشتند. چنانكه امام صادق عليه السلام فرمود: همين كه قوم لوط وارد خانه آن حضرت شدند، جبرئيل با اشاره آنان را كور كرد. «1» | ||
+ | |||
+ | در ماجراى قوم لوط، چهار مرتبه كلمهى «نُذُرِ» و سه بار كلمهى «عَذابٌ» مطرح شده كه نشانهى اهميّت هشدار نسبت به عملكرد قوم لوط است. | ||
+ | |||
+ | ===پیام ها=== | ||
+ | |||
+ | 1- گويى خداوند به پيامبر مىفرمايد: نگران نباش كه همواره پيامبران خدا مورد تكذيب نااهلان قرار مىگرفتند. «كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ» | ||
+ | |||
+ | 2- گرچه هر يك از قوم عاد و ثمود و لوط و نوح ويژگىهايى داشتند، ولى همهى آنان در تكذيب پيامبرشان مشترك بودند. كَذَّبَتْ ... كَذَّبَتْ ... كَذَّبَتْ | ||
+ | |||
+ | 3- تكذيب يك پيامبر، به منزلهى تكذيب همهى انبيا است. كَذَّبَتْ ... بِالنُّذُرِ | ||
+ | |||
+ | 4- دست خداوند براى انواع عذابها باز است. «بِماءٍ مُنْهَمِرٍ- رِيحاً صَرْصَراً صَيْحَةً واحِدَةً- حاصِباً» | ||
+ | |||
+ | 5- در موارد متعدّد، خداوند مؤمنان را نجات مىدهد. «نَجَّيْناهُمْ بِسَحَرٍ» | ||
+ | |||
+ | 6- به هنگام نزول عذاب، تر و خشك با هم نمىسوزد. «أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ حاصِباً إِلَّا آلَ لُوطٍ نَجَّيْناهُمْ بِسَحَرٍ» | ||
+ | |||
+ | 7- نعمت، تنها امور مادى نيست، نجات از عذاب، از بزرگترين نعمتها است. | ||
+ | «نِعْمَةً مِنْ عِنْدِنا» | ||
+ | |||
+ | 8- ايمان به پيامبران، شكر الهى و مايه نجات است. «كَذلِكَ نَجْزِي مَنْ شَكَرَ» | ||
+ | |||
+ | 9- خداوند اول اتمام حجّت و سپس عذاب مىكند. «وَ لَقَدْ أَنْذَرَهُمْ بَطْشَتَنا» | ||
+ | |||
+ | 10- گرچه كار انبيا هم بشارت است و هم هشدار، ولى هشدار آنان به دليل سرمستى و غفلت مردم بيشتر است. «أَنْذَرَهُمْ» | ||
+ | |||
+ | «1». كافى، ج 8، ص 329. | ||
+ | |||
+ | جلد 9 - صفحه 363 | ||
+ | |||
+ | 11- ايجاد ترديد در حق و حقيقت، به منزله تكذيب آن است. كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ ... | ||
+ | فَتَمارَوْا بِالنُّذُرِ | ||
+ | |||
+ | 12- آلودگى و فساد مرز نمىشناسد. (با اينكه قوم لوط در مجالس علنى كار خلاف انجام مىدادند و مانعى براى خود نمىديدند، ولى باز هم دست از سر مهمانان خانه پيامبر بر نداشتند.) «راوَدُوهُ عَنْ ضَيْفِهِ» | ||
+ | |||
+ | 13- همين كه جرم سنگين شد، مهلت جايز نيست. «راوَدُوهُ عَنْ ضَيْفِهِ فَطَمَسْنا» | ||
+ | |||
+ | 14- چشمى كه به مهمانان معصوم، آن هم در خانهى پيامبر نظر سوء دارد، كور باد. «فَطَمَسْنا أَعْيُنَهُمْ» | ||
+ | |||
+ | 15- قهر و عذاب الهى، قابل خنثى شدن نيست. «عَذابٌ مُسْتَقِرٌّ» | ||
+ | |||
+ | 16- يكى از روشهاى تربيتى قرآن، نقل داستانهاى پندآموز است. «وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ» | ||
+ | |||
+ | 17- خواندن قرآن كافى نيست، بايد پند گرفت. «فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ» | ||
}} | }} | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۷:۵۵
<<32 | آیه 33 سوره قمر | 34>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
قوم لوط نیز آیات و رسول حق را تکذیب کردند.
قوم لوط بیم دهندگان را تکذیب کردند.
قوم لوط هشداردهندگان را تكذيب كردند.
قوم لوط بيمدهندگان را تكذيب كردند.
قوم لوط انذارها(ی پیدرپی پیامبرشان) را تکذیب کردند؛
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ «33» إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ حاصِباً إِلَّا آلَ لُوطٍ نَجَّيْناهُمْ بِسَحَرٍ «34»
قوم لوط نيز هشدار دهندگان را تكذيب كردند. ما نيز بر آنان بادى همراه با سنگ فرو فرستاديم و فقط خانواده لوط را در سحرگاه نجاتشان داديم.
نِعْمَةً مِنْ عِنْدِنا كَذلِكَ نَجْزِي مَنْ شَكَرَ «35» وَ لَقَدْ أَنْذَرَهُمْ بَطْشَتَنا فَتَمارَوْا بِالنُّذُرِ «36»
(اين نجات) نعمتى از طرف ما بود، ما اين گونه هر كه را شكر كند، پاداش مىدهيم. لوط، مردم را از قهر ما هشدار داده بود، اما در هشدارها جدل و ستيزه كردند.
وَ لَقَدْ راوَدُوهُ عَنْ ضَيْفِهِ فَطَمَسْنا أَعْيُنَهُمْ فَذُوقُوا عَذابِي وَ نُذُرِ «37»
و قوم لوط براى (سوء قصد به) مهمانان او به مراوده و گفتگو پرداختند، پس ما چشم آنان را نابينا كرديم، پس بچشيد عذاب من و هشدار مرا.
وَ لَقَدْ صَبَّحَهُمْ بُكْرَةً عَذابٌ مُسْتَقِرٌّ «38» فَذُوقُوا عَذابِي وَ نُذُرِ «39»
و صبحگاهان عذابى پايدار به سراغشان آمد. پس بچشيد عذاب من و هشدارم را.
وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «40»
همانا ما قرآن را براى پند گرفتن، آسان ساختيم پس آيا پندپذيرى هست؟
نکته ها
«نُذُرِ» جمع «نذير» هم به معناى انذار دهنده است و هم به معناى انذار، «حاصب» به معناى تندبادى است كه سنگريزهها و شنها را حركت مىدهد.
«بطش» به معناى گرفتن با قهر و قدرت است. «طمس» يعنى محو كردن و از بين بردن و «تماروا» به معناى به مجادله گرفتن است.
جلد 9 - صفحه 362
به نظر مىرسد كسانى كه به مهمانان حضرت لوط سوء قصد داشتند، ابتدا كور شدند و سپس با زير و رو شدن منطقه نابود گشتند. چنانكه امام صادق عليه السلام فرمود: همين كه قوم لوط وارد خانه آن حضرت شدند، جبرئيل با اشاره آنان را كور كرد. «1»
در ماجراى قوم لوط، چهار مرتبه كلمهى «نُذُرِ» و سه بار كلمهى «عَذابٌ» مطرح شده كه نشانهى اهميّت هشدار نسبت به عملكرد قوم لوط است.
پیام ها
1- گويى خداوند به پيامبر مىفرمايد: نگران نباش كه همواره پيامبران خدا مورد تكذيب نااهلان قرار مىگرفتند. «كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ»
2- گرچه هر يك از قوم عاد و ثمود و لوط و نوح ويژگىهايى داشتند، ولى همهى آنان در تكذيب پيامبرشان مشترك بودند. كَذَّبَتْ ... كَذَّبَتْ ... كَذَّبَتْ
3- تكذيب يك پيامبر، به منزلهى تكذيب همهى انبيا است. كَذَّبَتْ ... بِالنُّذُرِ
4- دست خداوند براى انواع عذابها باز است. «بِماءٍ مُنْهَمِرٍ- رِيحاً صَرْصَراً صَيْحَةً واحِدَةً- حاصِباً»
5- در موارد متعدّد، خداوند مؤمنان را نجات مىدهد. «نَجَّيْناهُمْ بِسَحَرٍ»
6- به هنگام نزول عذاب، تر و خشك با هم نمىسوزد. «أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ حاصِباً إِلَّا آلَ لُوطٍ نَجَّيْناهُمْ بِسَحَرٍ»
7- نعمت، تنها امور مادى نيست، نجات از عذاب، از بزرگترين نعمتها است. «نِعْمَةً مِنْ عِنْدِنا»
8- ايمان به پيامبران، شكر الهى و مايه نجات است. «كَذلِكَ نَجْزِي مَنْ شَكَرَ»
9- خداوند اول اتمام حجّت و سپس عذاب مىكند. «وَ لَقَدْ أَنْذَرَهُمْ بَطْشَتَنا»
10- گرچه كار انبيا هم بشارت است و هم هشدار، ولى هشدار آنان به دليل سرمستى و غفلت مردم بيشتر است. «أَنْذَرَهُمْ»
«1». كافى، ج 8، ص 329.
جلد 9 - صفحه 363
11- ايجاد ترديد در حق و حقيقت، به منزله تكذيب آن است. كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ ... فَتَمارَوْا بِالنُّذُرِ
12- آلودگى و فساد مرز نمىشناسد. (با اينكه قوم لوط در مجالس علنى كار خلاف انجام مىدادند و مانعى براى خود نمىديدند، ولى باز هم دست از سر مهمانان خانه پيامبر بر نداشتند.) «راوَدُوهُ عَنْ ضَيْفِهِ»
13- همين كه جرم سنگين شد، مهلت جايز نيست. «راوَدُوهُ عَنْ ضَيْفِهِ فَطَمَسْنا»
14- چشمى كه به مهمانان معصوم، آن هم در خانهى پيامبر نظر سوء دارد، كور باد. «فَطَمَسْنا أَعْيُنَهُمْ»
15- قهر و عذاب الهى، قابل خنثى شدن نيست. «عَذابٌ مُسْتَقِرٌّ»
16- يكى از روشهاى تربيتى قرآن، نقل داستانهاى پندآموز است. «وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ»
17- خواندن قرآن كافى نيست، بايد پند گرفت. «فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ (33)
قصه 4: قوم لوط كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ: تكذيب كردند قوم لوط حضرت لوط عليه السّلام را به ترسانيدن و پند دادن مر ايشان را يعنى وعيد او را بدروغ پنداشتند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ (32) كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ (33) إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ حاصِباً إِلاَّ آلَ لُوطٍ نَجَّيْناهُمْ بِسَحَرٍ (34) نِعْمَةً مِنْ عِنْدِنا كَذلِكَ نَجْزِي مَنْ شَكَرَ (35) وَ لَقَدْ أَنْذَرَهُمْ بَطْشَتَنا فَتَمارَوْا بِالنُّذُرِ (36)
وَ لَقَدْ راوَدُوهُ عَنْ ضَيْفِهِ فَطَمَسْنا أَعْيُنَهُمْ فَذُوقُوا عَذابِي وَ نُذُرِ (37) وَ لَقَدْ صَبَّحَهُمْ بُكْرَةً عَذابٌ مُسْتَقِرٌّ (38) فَذُوقُوا عَذابِي وَ نُذُرِ (39) وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ (40) وَ لَقَدْ جاءَ آلَ فِرْعَوْنَ النُّذُرُ (41)
كَذَّبُوا بِآياتِنا كُلِّها فَأَخَذْناهُمْ أَخْذَ عَزِيزٍ مُقْتَدِرٍ (42)
ترجمه
و بتحقيق آسان نموديم قرآن را براى پند گرفتن پس آيا پند گيرندهاى هست
تكذيب كردند قوم لوط بيم دهندگان را
همانا ما فرستاديم بر آنها باد ريزنده سنگريزه را مگر كسان لوط كه نجات داديمشان سحرگاه
براى نعمت دادن از قبل خودمان اين چنين پاداش ميدهيم كسى را كه شكرگزارى نمود
و بتحقيق ترساند آنها را از گرفتن ما آنانرا بعذاب پس تشكيك و ترديد نمودند در بيمدهندگان
و بتحقيق خواستند از او كام گرفتن از ميهمانانش را پس محو كرديم چشمهاشان را پس بچشيد عذاب من و بيم دادن مرا
و بتحقيق وارد شد بر آنها در اول روز عذابى برقرار
پس بچشيد عذاب و بيم دادن مرا
و بتحقيق آسان نموديم قرآن را براى پند پس آيا پندگيرندهاى هست
و بتحقيق آمدند آل فرعون را بيمدهندگان
تكذيب كردند نشانههاى قدرت ما را بتمامى پس گرفتيمشان مانند گرفتن توانائى با اقتدار.
تفسير
نكته تكرار آيه اولى در آيات سابقه گذشت و قوم لوط پيغمبر هم تكذيب نمودند بنوبه خود پيغمبران خدا را كه منذرين مردم از عذاب اويند بتقريبى كه ذكر شد قبلا يا انذار الهى را اگر نذر مصدر باشد و اينجا آن معنى آكد است چون حضرت لوط ظاهرا از طرف حضرت ابراهيم عليه السّلام هم مبعوث بوده و تكذيب او تكذيب آنحضرت هم محسوب ميشود و تكذيب آن حضرت چون پايه گذار توحيد در عالم بوده مسلّما تكذيب تمام اتباع و مروّجين آن مسلك است و خداوند علاوه بر آنكه قراء آنها را زير و زبر فرمود بباديكه سنگريزه بر سر
جلد 5 صفحه 106
آنها ميزد معذّب نمود و حضرت لوط و دو دختر او را نجات داد از آن عذاب در سحرگاه براى انعام بايشان و پاداش شكر نعمتى كه بجا آورده بودند و اين اختصاص بآنها ندارد خداوند هر شاكر نعمتى را جزاى خير ميدهد و آن حضرت قبلا آنها را از مؤاخذه و انتقام الهى و عذاب ناگهانى او ترسانده بود ولى آنها تشكيك و ترديد نموده يا مجادله بباطل با آن حضرت كرده بودند و اخيرا بىشرمى را از حدّ گذرانده ميخواستند با ملائكهئى كه بصورت جوانان نيكو منظر در آمده بودند و ميهمان حضرت شده بودند عمل بدى انجام دهند پس جبرئيل كه يكى از آنها بود باشاره يا مشتى سنگريزه همه را كور كرد و شرح اين قصه در سوره هود گذشت و خداوند باقتضاء حال يا لسان ملائكه بآنها فرمود پس بچشيد عذاب مرا در نتيجه انذارات من و بتحقيق نازل شد صبح بر آنها اوّل وقت عذابى كه باقى و برقرار بود تا همه مردند و بجهنّم رفتند و فيض ره در اينمقام فرموده تكرار اين آيات بعد از هر قصهاى براى اشعار بآنست كه تكذيب هر پيغمبرى مقتضى نزول عذاب و استماع هر قصهاى مستدعى تذكّر و اتّعاظ است و براى اعاده آگاه نمودن و بيدار كردن است تا غلبه ننمايد بر آنها سهو و غفلت و همچنين است تكرار قول خداوند فبأى آلاء ربّكما تكذّبان و ويل للمكذّبين و مانند آن دو و خداوند فرعون و فرعونيان را بانذار يا انذاراتى تهديد فرمود بتوسط حضرت موسى و آنها آيات الهى و معجزات متعدّد آنحضرت را كه مكرّر بيان شده بكلّى منكر شدند و تكذيب نمودند تمامى را و خداوند گرفت آنها را بكيفر اعمالشان مانند گرفتن شخص تواناى غالب قادر مقتدرى كه كسى از دست او رهائى ندارد و او هر چه بخواهد ميكند و تفصيل اين واقعه در سوره بقره و غيرها گذشته است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
كَذَّبَت قَومُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ (33)
لوط پسر عموي ابراهيم بود و پسر خاله ابراهيم و برادر زن ابراهيم که سه نسبت داشت با ابراهيم، زيرا دو برادر پدر ابراهيم و پدر لوط دو خواهر را که مادر ابراهيم و مادر لوط باشند ازدواج كردند و حضرت ساره را که خواهر لوط بود و دختر عمو و دختر خاله ابراهيم بود ازدواج كرد و از او اسحاق را آورد، پس ساره سه نسبت با ابراهيم دارد زوجه ابراهيم و دختر عمو و دختر خاله، و لوط اول كسي بود که بابراهيم ايمان آورد که ميفرمايد: فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ عنكبوت آيه 25 او را فرستاد بطرف شام، و ابراهيم هم مهاجرت بشام كرد لوط را در ادناي شام و خود در اعلاي شام و لوط سي سال دعوت كرد احدي ايمان نياورد فقط دختران لوط ايمان آوردند، و شرح قضاياي لوط در سوره هود و عنكبوت و ذاريات و ساير سور گذشت رجوع نمائيد.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 33)- قوم لوط به سرنوشت شومتری مبتلا شدند! در اینجا اشارات کوتاه و تکان دهندهای به داستان قوم لوط و عذاب وحشتناک این جمعیت ننگین و گمراه دیده میشود، و این چهارمین قسمت از سرگذشت اقوام پیشین در این سوره است.
نخست میگوید: «قوم لوط انذارها (ی پی در پی پیامبرشان) را تکذیب کردند» (کَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم