شرک: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (ویرایش) |
|||
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{خوب}} | {{خوب}} | ||
− | + | «شرک» در لغت به معنای مشارکت<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ مفردات الفاظ القرآن، المکتبه المرتضویه لإحیاء الآثار الجعفریه، بی جا، ص۲۶۶، ذیل ماده شرک.</ref> و در اصطلاح، همتا قرار دادن برای [[الله|خداوند]] است که ممکن است در صفات، افعال و یا حتی ذات باشد. ولی آنچه بیش از همه در [[قرآن]] مطرح و نقد شده، شرک در [[عبادت]] است؛ زیرا اکثر مردم گرفتار این نوع از شرک بوده و هستند.<ref>جوادی آملی، عبدالله؛ توحید در قرآن، قم، اسراء، ۱۳۸۳، چاپ اول، ۵۷۱.</ref> | |
− | ==شرک در قرآن== | + | ==شرک در قرآن و روایات== |
− | آنچه در قرآن مقابل شرک قرار گرفته، عنوان [[ایمان]] است و در جایی لفظ توحید بیان نشده است. هر جا که عنوان شرک آمده به معنای بت پرستی و خروج از | + | آنچه در [[قرآن]] مقابل شرک قرار گرفته، عنوان [[ایمان]] است و در جایی لفظ [[توحید]] بیان نشده است. هر جا که عنوان شرک آمده به معنای [[بت پرستی]] و خروج از توحید و زمره مسلمانان نیست. زیرا در قرآن علاوه بر اطلاق لفظ مشرک بر بت پرستان، بر [[اهل کتاب]] و برخی از اهل ایمان نیز اطلاق شده است. در اینجا به دو [[آیه]] که شرک در آنها آمده، اشاره می شود: |
− | در | + | *خداوند در [[سوره توبه]] می فرماید: «[[یهود]] گفتند: [[حضرت عزیر علیه السلام|عزیر]] پسر خداست و [[نصاری]] گفتند: [[حضرت عیسی علیه السلام|مسیح]] پسر خداست. این سخنی است که آنها به زبان می آورند، در حالی که همانند گفتار کافران پیشین (و مشرکان) است...».<ref>[[سوره توبه]]، آیه ۳۰-۳۱.</ref> |
+ | *در آیه دیگری می فرماید: «و بیشتر آنها به خدا ایمان نمی آورند، مگر آن که ایمان خود را با شرک آلوده می کنند».<ref>[[سوره یوسف]]، آیه۱۰۶.</ref> | ||
− | + | روایات بسیاری نیز در باب شرک بیان شده که برخی اقسام شرک را بیان کرده و برخی دیگر نفی اقسام آن را عنوان کرده است. در اینجا به چند نمونه از آن اشاره می کنیم. | |
− | در آیه | + | ۱. در بخش پایانی روایتی از [[امام باقر]] علیه السلام که [[تفسیر قرآن|تفسیر]] آیه {{متن قرآن|«لَمْ یلِدْ وَلَمْ یولَدْ»}} است، آن حضرت می فرمایند: خداوند نزاییده تا این که برای او فرزندی باشد، تا از او ارث ببرد و از کسی زاییده نشده تا این که برای او پدری باشد که در ربوبیت و ملک با او شریک شود.<ref>مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، تهران، انتشارات اسلامیه، ۱۳۶۴، ج۳، ص۲۲۵.</ref> این روایت اشاره به نفی شریک قرار دادن برای خداوند در مقام ربوبیت است. |
− | + | ۲. [[امام علی]] علیه السلام فرموده است: خداوند [[پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله را به حق مبعوث کرده است، تا این که بندگان خودش را از [[پرستش]] دیگر بندگان به سوی پرستش خداوند درآورد و از اطاعت دیگر بندگان به اطاعت خودش رهنمون کند.<ref>حکیمی، محمدرضا؛ الحیاه، تهران، دائره الطباعه والنشر تحت اشراف جامعه مدرسین قم، ۱۳۶۰، جلد۱، ص۲۲۵.</ref> | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
==اقسام شرک== | ==اقسام شرک== | ||
سطر ۲۴: | سطر ۱۹: | ||
در یک تقسیم بندی کلی شرک را به دو دسته نظری و عملی تقسیم کرده اند: | در یک تقسیم بندی کلی شرک را به دو دسته نظری و عملی تقسیم کرده اند: | ||
− | + | '''۱. شرک نظری:''' | |
− | شرک نظری مربوط به عالم عقیده و علم است، به عبارتی شناخت دروغین ذات و صفات خداوند که دارای انواعی است: | + | شرک نظری مربوط به عالم عقیده و علم است، به عبارتی شناخت دروغین ذات و صفات [[الله|خداوند]] که دارای انواعی است: |
− | *الف- شرک در ذات خداوند | + | *الف- شرک ذاتی: شرک در ذات خداوند، شریک قرار دادن برای خداست که به دو معنا استفاده می شود: یکی آن که انسان ذات خداوند را مرکب بداند و برای او قائل به جسمانیت باشد، چنانکه گروهی از مسلمانان که به «مجسِّمه» مشهورند چنین اعتقادی دارند. و معنای دیگر آن که کسی معتقد به چند خدای مستقل باشد.<ref>مطهری، مرتضی؛ مجموعه آثار، تهران، صدرا، ۱۳۸۷، ج۲، ص۱۲۳.</ref> اعتقاد به موجودات قدیم دیگری که در عرض وجود خدای متعال بوده و استقلال در ذات داشته باشند، شرک ذاتی از این نوع است. کسانی که به تثلیث یا ثنویت رو آوردهاند توجه نکردهاند که حق تعالی حقیقت محض و بی نهایتی است که جایی برای وجود شریک باقی نمی گذارد، در حالی که اعتقاد به شرک ذاتی، سبب محدودیت ذات حق میشود. خداوند متعال در مورد کسانی که قائل به تثلیث شدند فرموده است: {{متن قرآن|«لَقَدْ کفَرَ الَّذِینَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ ۘ وَمَا مِنْ إِلَٰهٍ إِلَّا إِلَٰهٌ وَاحِدٌ»}}،<ref>[[سوره مائده]]، آیه ۷۳.</ref> «آنها که گفتند: خداوند، یکی از سه خداست به یقین کافر شدند؛ معبودی جز معبود یگانه نیست.» |
− | شرک در | + | *ب- شرک در صفات ذاتی خداوند: شرک در صفات ذاتی به این معناست که فرد معتقد باشد، صفات الهی با ذات خداوند مغایرت دارد و دارای وجودی مستقل هستند. بر این اساس کسی که مانند [[اشاعره]] معتقد باشد که صفت خالقیت چیزی است و ذات خداوند چیز دیگری، مشرک محسوب می شود. این نوع شرک بین علمای [[علم کلام|کلام]] مطرح است و عموم مردم از آن آگاه نیستند. به همین علت موجب خروج از دایره [[اسلام]] نمی شود، اما انسان را از رسیدن به مرحله عالی [[تقوا]] و [[ایمان]] باز می دارد.<ref>جوادی آملی، عبدالله؛ پیشین، ص۵۷۹.</ref> |
− | + | *ج- شرک در ربوبیت: این نوع شرک در میان اقوام و ملل مختلف رواج بسیاری داشته است. آنان برای هر یک از پدیده های طبیعی مانند باد، باران، رویش گیاهان و ... معتقد به خدایی مستقل بودند و به ربوبیت و تدبیر استقلالی آنها باور داشتند. | |
− | |||
− | + | '''۲. شرک عملی:''' | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
شرک عملی، مربوط به [[عبادت]] و عمل است که خود دارای مراتب گوناگونی است: | شرک عملی، مربوط به [[عبادت]] و عمل است که خود دارای مراتب گوناگونی است: | ||
− | *الف. شرک جلی: اولین و بالاترین مرتبه شرک عملی که سبب خروج از اسلام می شود، شرک در عبادت و استمداد از | + | *الف. شرک جلی: اولین و بالاترین مرتبه شرک عملی که سبب خروج از [[اسلام]] می شود، شرک در عبادت و استمداد از غیر خداست که شرک جلی نامیده می شود. |
− | *ب. شرک خفی: مرتبه بعدی از مراتب شرک عملی، شرک خفی است که در مرتبه خود نیز دارای اقسام گوناگونی است: | + | *ب. شرک خفی: مرتبه بعدی از مراتب شرک عملی، شرک خفی است که در مرتبه خود نیز دارای اقسام گوناگونی است: |
− | + | * ۱- شرک در خالقیت: به معنای اعتقاد به وجود دو یا چند خالق مستقل به گونه ای که هیچ یک از آنان تحت سیطره و اراده دیگری نباشد، که یکی از عمده ترین نمونه های آن اعتقاد به دو خالق شر و خیر است.<ref>مصباح یزدی، محمدتقی؛ آموزش عقاید، تهران، شرکت چاپ و نشر بین الملل، ۱۳۸۶، ص۱۲۸.</ref> عده ای می گویند: چون عالم دارای خوبی ها و بدی ها است، پس دارای دو آفریننده است. یکی یزدان که خالق خوبی ها و دیگری اهریمن که خالق بدی ها است.<ref>جوادی آملی، عبدالله؛ پیشین، ص۵۸۰.</ref> | |
+ | * ۲- شرک در اطاعت: یعنی اطاعت از [[شیطان]] در چیزی که رضای خداوند در آن نیست.<ref>نراقی، ملا احمد؛ معراج السعاده، قم، موسسه فرهنگی انتشاراتی طوبای محبت، ۱۳۸۵، ص۹۰.</ref> پس گاهی انسان اطاعت خداوند می کند و گاهی هم در اطاعت، شیطان را شریک خداوند قرار می دهد.<ref>طالقانی، مولی نظرعلی؛ کاشف الاسرار، تهران، موسسه خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۷۳، ص۴۶۳.</ref> | ||
+ | * ۳- شرک در عبادت: شرک در عبادت به معنای پرستش و خضوع و خشوع در مقابل غیر خداست که به [[ریا]] می انجامد.<ref>جوادی آملی، عبدالله؛ پیشین، ص۵۸۳؛ طالقانی، مولی نظرعلی، پیشین، ص۴۶۳.</ref> | ||
− | + | ==مفاهیم نزدیک با شرک== | |
− | + | '''۱. [[کفر]]:''' | |
− | + | بر اساس روایتی از [[امام صادق]] علیه السلام کفر در [[قرآن]] به پنج معنا آمده است:<ref>کلینی رازی، ابی جعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق، الاصول من کافی؛ تحقیق، غفاری، علی اکبر، بیروت، دارالصعب و دارالتعارف، چاپ چهارم، ۱۴۰۱ق، ج۲، ص۳۸۹.</ref> | |
− | + | * الف. کفر جحود و نفی: که عبارت است از نفی و انکار ربوبیت. به گفته آن حضرت این گروه معتقدند نه پروردگاری هست و نه [[بهشت]] و [[جهنم|جهنمی]]. از گمان پیروی می کنند و خداوند انذار این دسته را بی فایده دانسته است.<ref>بقره، آیه ۷۸</ref> | |
+ | * ب. انکار آگاهانه حق: مانند کسانی که خداوند درباره آنها فرمود: «و آن را از روی ظلم انکار کردند، در حالی که در دل به آن یقین داشتند. پس بنگر سرانجام تبهکاران و مفسدان چگونه بود!».<ref>[[سوره نمل]]، آیه ۱۴.</ref> | ||
+ | * ج. کفران نعمت های خداوند: مانند آنچه از [[حضرت سلیمان]] علیه السلام نقل شده: «اما کسی که دانشی از کتاب (آسمانی) داشت، گفت: «من بیش از آن که چشم برهم زنی آن را نزد تو خواهم آورد.» و هنگامی که (سلیمان) آن (تخت) را نزد خود ثابت و پابرجا دید، گفت: «این از فضل پروردگار من است تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را بجا می آورم یا کفران می کنم؟ و هر کس شکر کند به نفع خود شکر می کند و هر کس کفران نماید (به خودش زیان رسانده) چرا که پروردگار من بی نیاز و بخشنده است».<ref>[[سوره نمل]]، آیه ۴۰.</ref> | ||
+ | * د. ترک اوامر خداوند متعال: خداوند فرمود: «آنها که (در مسیر اطاعت و ترک گناه) استقامت می ورزند، راستگو هستند، (در برابر خدا) خضوع و در راه او انفاق می کنند و در سحرگاهان از خداوند آمرزش طلب می کنند».<ref>[[سوره آل عمران]]، آیه ۱۷.</ref> | ||
+ | * ه. برائت از کافران: مانند برائت جستن [[حضرت ابراهیم]] علیه السلام و پیروان او از کافران. | ||
− | + | '''۲. الحاد:''' | |
− | + | الحاد به معنای انحراف از وسط و میل به کنار است<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ پیشین، ص۴۶۸،ذیل ماده لحد.</ref> و مقصود از آن انحراف از [[توحید]] و میل به شرک است.<ref>جوادی آملی، عبدالله؛ پیشین، ص۵۷۴.</ref> مانند نسبت دادن اسماء و صفات الهی به غیر. چون صراط مستقیم توحید است و افراط از آن، تفکر چند خدایی است و تفریط از آن، انکار محض و نفی هرگونه ربوبیت است و هر یک از حد خود بیرون رود شرک محسوب می شود. | |
− | + | '''۳. [[نفاق]]:''' | |
− | + | انسان دو چهره را از آن جهت منافق می گویند که در ظاهر اظهار [[ایمان]] به خدا و پیامبر می کند، ولی در واقع منکر مبدأ و [[معاد]] است. در این خصوص آیات فراوانی در [[قرآن]] آمده است. از دیدگاه قرآن: | |
− | + | *«نفاق» اظهار ایمان و پوشاندن کفر است. یعنی منافقان شهادت ظاهری می دهند ولی در باطن منکرند.<ref>[[سوره منافقون]]، آیه۱-۳.</ref> | |
+ | *منافقان در برخی از احکام با کافران شریکند. مثلاً در سقوط در آتش قهر خدا.<ref>[[سوره نساء]]، آیه۱۴۰.</ref> | ||
+ | *منافقان در برخی آیات با احکام مشرکین شریکند. مانند عدم غفران الهی.<ref>سوره منافقون، آیه۶.</ref> | ||
− | + | ==موارد عینی وجود شرک== | |
− | |||
− | |||
− | + | با اندک توجهی به زندگی امروز آدمی درمی یابیم که نمونه های شرک در زندگی روزمره بسیار زیاد است: | |
− | + | '''۱. ریا:''' | |
− | + | ریا به معنای انجام کار برای نشان دادن به دیگری است.<ref>سیاح، احمد؛ فرهنگ بزرگ جامع نوین، تهران، انتشارات اسلامی، ۱۳۷۸، ج۱، ص۶۳۱.</ref> [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله می فرماید: بی تردید مخوف ترین چیزی که از آن برای شما بیمناکم شرک اصغر است. پرسیدند: شرک اصغر کدام است؟ حضرت فرمودند: ریا. خداوند در روز [[قیامت]]، هنگامی که جزای بندگانش را می دهد به ریاکاران می گوید: بروید نزد آنان که برای آنان [[عبادت]] کردید و ببینید آیا پاداش اعمال خود را نزد آنان می یابید یا نه.<ref>ری شهری، محمد؛ پیشین، ج۴، ص۲۸.</ref> | |
− | + | '''۲. توسل نامشروع:''' | |
− | + | یکی دیگر از مواردی که منجر به شرک می شود، توسل است. [[توسّل|توسل]] در اصطلاح مسلمانان به معنای تمسک جستن به اولیای الهی در درگاه خداوند، به منظور برآمدن نیازهاست.<ref>روحانی، سید محمدکاظم؛ شفاعت و توسل، قم، دفتر نشر معارف، چاپ سوم، ۱۳۸۴، ص۴۹.</ref> این نوع از توسل شرک محسوب نمی شود. بلکه آنچه شرک و توسل نامشروع است این است که غیر خدا را مستقل و در برابر خداوند مؤثر بداند و حاجت خود را از غیر خدا بخواهد. اما مراجعه به [[ائمه اطهار|ائمه]] علیهم السلام و توسل به آنها برای واسطه قرار دادن آنها به منظور رسیدن به فیض الهی مانعی ندارد و شرک محسوب نمی شود. | |
− | |||
− | |||
==علل گرایش به شرک== | ==علل گرایش به شرک== | ||
− | + | '''۱. جهالت و نشناختن خدا:''' | |
− | عدم شناخت خداوند و مساوی قراردادن او با مخلوق در یک سطح، یکی از مهمترین عوامل شرک به خداوند است. زیرا کسی که خداوند را آن گونه که باید بشناسد و معتقد باشد که آفرینش آسمانها و زمین از آن خداوند است، دیگر برای خدا شریک و همتا قرار نمی دهد.<ref>سید کریمی، سید عباس، شرک و بت پرستی در | + | عدم شناخت [[الله|خداوند]] و مساوی قراردادن او با مخلوق در یک سطح، یکی از مهمترین عوامل شرک به خداوند است. زیرا کسی که خداوند را آن گونه که باید بشناسد و معتقد باشد که آفرینش آسمانها و زمین از آن خداوند است، دیگر برای خدا شریک و همتا قرار نمی دهد.<ref>سید کریمی، سید عباس، شرک و بت پرستی در قرآن؛ قم، کوثر ادب، ۱۳۸۵، ص ۲۲۱-۲۲۴.</ref> |
− | + | '''۲. هواپرستی:''' | |
− | یکی از ریشه های مهم و اساسی شرک که بزرگترین ظلم انسانی است، هواپرستی است. | + | یکی از ریشه های مهم و اساسی شرک که بزرگترین ظلم انسانی است، هواپرستی است. خداوند در قرآن می فرماید: «بگو من از پرستش کسانی که غیر از خدا می خوانید، نهی شده ام. بگو من از هوا و هوس های شما، پیروی نمی کنم. اگر چنین کنم، گمراه شده ام و از هدایت یافتگان نخواهم بود».<ref>[[سوره انعام]]، آیه ۵۶.</ref> نتیجه آیه این است که پرستش غیرخدا در واقع تن دادن به هواهای نفسانی است که منجر به شرک خواهد شد. |
− | + | '''۳. تقلید کورکورانه:''' | |
− | + | تقلید یعنی قبول و پذیرش گفتار و روش شخص دیگر بدون دلیل. از بسیاری از آیات استفاده می شود که بت پرستان به خاطر پیروی کورکورانه از پدران خود و پیروی از سنت بزرگان خود عقیده به شرک داشته اند. خداوند در قرآن می فرماید: «و هنگامی که به آنان گفته شد: از آنچه خدا نازل کرده پیروی کنید. می گویند: نه، بلکه ما از چیزی پیروی می کنیم که پدران خود را بر آن یافتیم؟ آیا حتی اگر شیطان آنان را دعوت به عذاب آتش فروزان کند (باز هم تبعیت می کنند؟)».<ref>[[سوره لقمان]]، آیه۲۱.</ref> | |
− | + | '''۴. شخصیت پرستی:''' | |
− | + | یکی از علل شیوع [[بت پرستی]] بین افراد، شخصیت پرستی است. یعنی برخی افراد چون [[پیامبران|انبیاء]] به موجب قداست و پاکی که دارند و یا موقعیت اجتماعی، مورد توجه قرار می گیرند و به مرور زمان به مقام ربوبی و واجب بالا برده می شوند.<ref>جوادی آملی، عبدالله، پیشین؛ ص ۶۵۸.</ref> | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | یکی از علل شیوع بت پرستی بین افراد، شخصیت پرستی است. یعنی برخی افراد چون انبیاء به موجب قداست و پاکی که دارند و یا موقعیت | ||
==آثار و پیامدهای شرک== | ==آثار و پیامدهای شرک== | ||
− | + | '''۱. محروم شدن از معارف الهی:''' | |
− | + | یکی از اصول مهم این است که خداوند کسی را ابتدائا گمراه نمی کند و بی جهت لطف خود را از هیچ کس دریغ نمی کند، حتی از مشرک منصف. بنابراین اگر گفته شده خدا بعضی را گمراه می کند، مقصود کیفری است که در اثر لجاجت شرک و عناد، خود را از رحمت و هدایت خاص الهی محروم می کنند. | |
− | + | '''۲. تفرقه و جنگ:''' | |
− | + | [[توحید]] عامل وحدت و هماهنگی و شرک عامل تفرقه و پراکندگی است. شرک از آن جهت که ناشی از هواپرستی است و هواپرستی همواره تابع شهوت و [[غضب]] است، هرگز نمی تواند عامل وحدت و همدلی باشد.<ref>جوادی آملی، عبدالله، پیشین؛ ص۶۸۵.</ref> | |
− | + | '''۳. [[ذلت نفس|ذلت]] و خواری:''' | |
− | + | خداوند در قرآن می فرماید: «هرگز معبود دیگری را با خدا قرار مده که نکوهیده و بی یار و یاور خواهی ماند».<ref>[[سوره اسراء]]، آیه ۲۲.</ref> از این آیه استفاده می شود که شرک، مایه ضعف و ناتوانی و مذمت و نکوهش است؛ زیرا مشرکان با بت پرستی، عقل خویش را می کشند و به چیزهایی روی می آورند که عقل آن را توبیخ و ملامت می کند. در نتیجه خداوند بشر را به معبودش واگذار می کند و دست حمایت و عنایت را از سر او بر می دارد و در نتیجه خوار و ذلیل گردد.<ref>شریعتی سبزواری، محمدباقر؛ توحید و شرک و ریا، مجله با معارف اسلامی آشنا شویم، شماره ۵۳، ص ۶۴.</ref> | |
− | + | '''۴. [[احباط|حبط اعمال]]:''' | |
− | + | حبط اعمال به معنی محو آثار است. چرا که شرط قبولی اعمال، اعتقاد به اصل توحید است و بدون آن هیچ عملی پذیرفته نیست. شرک آتش سوزانی است که شجره اعمال آدمی را می سوزاند که تمام محصول زندگی او را به آتش می کشد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۳۶۷، ج۱۹، ص ۵۲۷.</ref> | |
− | + | ==راه درمان شرک== | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | '''۱. [[عبرت]] از گذشتگان:''' | |
− | + | توجه به سرگذشت مشرکینی که در گذشته بوده اند و عذابی که دچار شده اند و خواهند شد یکی از عواملی است که با توجه به آن انسان به حقیقت شرک پی می برد و توجه به عواقب آن انسان را به سمت خداوند متعال می کشاند. خداوند در [[قرآن]] می فرماید: «هر کسی به خدا شرک آورد، قطعا خدا [[بهشت]] را بر او حرام ساخته و جایگاهش آتش است و برای ستمکاران یاورانی نیست».<ref>[[سوره مائده]]، آیه۷۲.</ref> | |
− | + | '''۲. توجه به نعمت ها:''' | |
− | خداوند در | + | انسان باید به حالات گذشته خویش بنگرد و ببیند که چگونه خداوند عالم او را بوسیله ی نور هستی از ظملت نیستی خارج ساخته و لباس زیبای وجود که ریشه همه موهبت هاست بر قامت او پوشانیده است. هنگامی که در رحم مادر هم بود و دست او از همه جا کوتاه بود، از لطف خداوند بی بهره نبود بلکه هر چه نیاز داشت در اختیارش بود و پس از گام نهادن در فضای این جهان نیز آنچه مایه حیات و بقای او بود، از شیر گرفته تا نوازش ها و محبت های او را برایش فراهم ساخت.<ref>نراقی، ملا احمد؛ پیشین، ص۲۷۰.</ref> خداوند متعال در [[سوره نحل]] این نعمت ها را از ابتدای به وجود آمدن انسان تا بهره مندی او از نعمات دیگر از جمله میوه ها و... بیان می کند. و در انتها می فرماید: این ها برای مردمی که تفکر می کنند نشانه ای است.<ref>[[سوره نحل]]، آیات ۶۶ به بعد.</ref> |
− | + | '''۳. توجه به ضعف خدایان دیگر:''' | |
− | خداوند متعال | + | توجه به این حقیقت که خدایان دیگری که آدمی جایگزین خداوند متعال می کند، هیچ کدام از خصوصیات الوهیت و ربوبیت خداوند را ندارند. [[حضرت یوسف]] علیه السلام در زندان به دو رفیق زندانی اش می فرماید: «ای دو رفیق زنداینم، آیا خدایان پراکنده بهترند یا خدای یگانه مقتدر؟».<ref>[[سوره یوسف]]، آیه۳۹.</ref> |
− | + | '''۴. توجه به پشیمانی در [[قیامت]]:''' | |
− | + | خداوند در قرآن می فرماید: «و چون کسانی که شرک ورزیدند، شریکان خود را ببینند می گویند: پروردگارا، اینها بودند آن شریکانی که ما به جای تو می خواندیم».<ref>[[سوره نحل]]، آیه۸۶.</ref> | |
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <references/> | + | <references /> |
==منابع== | ==منابع== | ||
− | *سیده معصومه جوادی زاویه، شرک، [http://www.pajoohe.ir | + | |
− | *حمید نگارش، توحید از دیدگاه آیات و روایات، ص | + | *سیده معصومه جوادی زاویه، شرک، [http://www.pajoohe.ir دانشنامه پژوهه]، تاریخ بازیابی: ۱۴ بهمن ۱۳۹۱. |
− | *عبدالرضا آتشین صدف، شرک، [http://www.pajoohe.ir | + | *حمید نگارش، توحید از دیدگاه آیات و روایات، ص ۵۴. |
+ | *عبدالرضا آتشین صدف، شرک، [http://www.pajoohe.ir دانشنامه پژوهه]، تاریخ بازیابی: ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۳. | ||
[[رده:صفات ناپسند]] | [[رده:صفات ناپسند]] |
نسخهٔ کنونی تا ۳۰ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۳۸
«شرک» در لغت به معنای مشارکت[۱] و در اصطلاح، همتا قرار دادن برای خداوند است که ممکن است در صفات، افعال و یا حتی ذات باشد. ولی آنچه بیش از همه در قرآن مطرح و نقد شده، شرک در عبادت است؛ زیرا اکثر مردم گرفتار این نوع از شرک بوده و هستند.[۲]
محتویات
شرک در قرآن و روایات
آنچه در قرآن مقابل شرک قرار گرفته، عنوان ایمان است و در جایی لفظ توحید بیان نشده است. هر جا که عنوان شرک آمده به معنای بت پرستی و خروج از توحید و زمره مسلمانان نیست. زیرا در قرآن علاوه بر اطلاق لفظ مشرک بر بت پرستان، بر اهل کتاب و برخی از اهل ایمان نیز اطلاق شده است. در اینجا به دو آیه که شرک در آنها آمده، اشاره می شود:
- خداوند در سوره توبه می فرماید: «یهود گفتند: عزیر پسر خداست و نصاری گفتند: مسیح پسر خداست. این سخنی است که آنها به زبان می آورند، در حالی که همانند گفتار کافران پیشین (و مشرکان) است...».[۳]
- در آیه دیگری می فرماید: «و بیشتر آنها به خدا ایمان نمی آورند، مگر آن که ایمان خود را با شرک آلوده می کنند».[۴]
روایات بسیاری نیز در باب شرک بیان شده که برخی اقسام شرک را بیان کرده و برخی دیگر نفی اقسام آن را عنوان کرده است. در اینجا به چند نمونه از آن اشاره می کنیم.
۱. در بخش پایانی روایتی از امام باقر علیه السلام که تفسیر آیه «لَمْ یلِدْ وَلَمْ یولَدْ» است، آن حضرت می فرمایند: خداوند نزاییده تا این که برای او فرزندی باشد، تا از او ارث ببرد و از کسی زاییده نشده تا این که برای او پدری باشد که در ربوبیت و ملک با او شریک شود.[۵] این روایت اشاره به نفی شریک قرار دادن برای خداوند در مقام ربوبیت است.
۲. امام علی علیه السلام فرموده است: خداوند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را به حق مبعوث کرده است، تا این که بندگان خودش را از پرستش دیگر بندگان به سوی پرستش خداوند درآورد و از اطاعت دیگر بندگان به اطاعت خودش رهنمون کند.[۶]
اقسام شرک
در یک تقسیم بندی کلی شرک را به دو دسته نظری و عملی تقسیم کرده اند:
۱. شرک نظری:
شرک نظری مربوط به عالم عقیده و علم است، به عبارتی شناخت دروغین ذات و صفات خداوند که دارای انواعی است:
- الف- شرک ذاتی: شرک در ذات خداوند، شریک قرار دادن برای خداست که به دو معنا استفاده می شود: یکی آن که انسان ذات خداوند را مرکب بداند و برای او قائل به جسمانیت باشد، چنانکه گروهی از مسلمانان که به «مجسِّمه» مشهورند چنین اعتقادی دارند. و معنای دیگر آن که کسی معتقد به چند خدای مستقل باشد.[۷] اعتقاد به موجودات قدیم دیگری که در عرض وجود خدای متعال بوده و استقلال در ذات داشته باشند، شرک ذاتی از این نوع است. کسانی که به تثلیث یا ثنویت رو آوردهاند توجه نکردهاند که حق تعالی حقیقت محض و بی نهایتی است که جایی برای وجود شریک باقی نمی گذارد، در حالی که اعتقاد به شرک ذاتی، سبب محدودیت ذات حق میشود. خداوند متعال در مورد کسانی که قائل به تثلیث شدند فرموده است: «لَقَدْ کفَرَ الَّذِینَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ ۘ وَمَا مِنْ إِلَٰهٍ إِلَّا إِلَٰهٌ وَاحِدٌ»،[۸] «آنها که گفتند: خداوند، یکی از سه خداست به یقین کافر شدند؛ معبودی جز معبود یگانه نیست.»
- ب- شرک در صفات ذاتی خداوند: شرک در صفات ذاتی به این معناست که فرد معتقد باشد، صفات الهی با ذات خداوند مغایرت دارد و دارای وجودی مستقل هستند. بر این اساس کسی که مانند اشاعره معتقد باشد که صفت خالقیت چیزی است و ذات خداوند چیز دیگری، مشرک محسوب می شود. این نوع شرک بین علمای کلام مطرح است و عموم مردم از آن آگاه نیستند. به همین علت موجب خروج از دایره اسلام نمی شود، اما انسان را از رسیدن به مرحله عالی تقوا و ایمان باز می دارد.[۹]
- ج- شرک در ربوبیت: این نوع شرک در میان اقوام و ملل مختلف رواج بسیاری داشته است. آنان برای هر یک از پدیده های طبیعی مانند باد، باران، رویش گیاهان و ... معتقد به خدایی مستقل بودند و به ربوبیت و تدبیر استقلالی آنها باور داشتند.
۲. شرک عملی:
شرک عملی، مربوط به عبادت و عمل است که خود دارای مراتب گوناگونی است:
- الف. شرک جلی: اولین و بالاترین مرتبه شرک عملی که سبب خروج از اسلام می شود، شرک در عبادت و استمداد از غیر خداست که شرک جلی نامیده می شود.
- ب. شرک خفی: مرتبه بعدی از مراتب شرک عملی، شرک خفی است که در مرتبه خود نیز دارای اقسام گوناگونی است:
- ۱- شرک در خالقیت: به معنای اعتقاد به وجود دو یا چند خالق مستقل به گونه ای که هیچ یک از آنان تحت سیطره و اراده دیگری نباشد، که یکی از عمده ترین نمونه های آن اعتقاد به دو خالق شر و خیر است.[۱۰] عده ای می گویند: چون عالم دارای خوبی ها و بدی ها است، پس دارای دو آفریننده است. یکی یزدان که خالق خوبی ها و دیگری اهریمن که خالق بدی ها است.[۱۱]
- ۲- شرک در اطاعت: یعنی اطاعت از شیطان در چیزی که رضای خداوند در آن نیست.[۱۲] پس گاهی انسان اطاعت خداوند می کند و گاهی هم در اطاعت، شیطان را شریک خداوند قرار می دهد.[۱۳]
- ۳- شرک در عبادت: شرک در عبادت به معنای پرستش و خضوع و خشوع در مقابل غیر خداست که به ریا می انجامد.[۱۴]
مفاهیم نزدیک با شرک
۱. کفر:
بر اساس روایتی از امام صادق علیه السلام کفر در قرآن به پنج معنا آمده است:[۱۵]
- الف. کفر جحود و نفی: که عبارت است از نفی و انکار ربوبیت. به گفته آن حضرت این گروه معتقدند نه پروردگاری هست و نه بهشت و جهنمی. از گمان پیروی می کنند و خداوند انذار این دسته را بی فایده دانسته است.[۱۶]
- ب. انکار آگاهانه حق: مانند کسانی که خداوند درباره آنها فرمود: «و آن را از روی ظلم انکار کردند، در حالی که در دل به آن یقین داشتند. پس بنگر سرانجام تبهکاران و مفسدان چگونه بود!».[۱۷]
- ج. کفران نعمت های خداوند: مانند آنچه از حضرت سلیمان علیه السلام نقل شده: «اما کسی که دانشی از کتاب (آسمانی) داشت، گفت: «من بیش از آن که چشم برهم زنی آن را نزد تو خواهم آورد.» و هنگامی که (سلیمان) آن (تخت) را نزد خود ثابت و پابرجا دید، گفت: «این از فضل پروردگار من است تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را بجا می آورم یا کفران می کنم؟ و هر کس شکر کند به نفع خود شکر می کند و هر کس کفران نماید (به خودش زیان رسانده) چرا که پروردگار من بی نیاز و بخشنده است».[۱۸]
- د. ترک اوامر خداوند متعال: خداوند فرمود: «آنها که (در مسیر اطاعت و ترک گناه) استقامت می ورزند، راستگو هستند، (در برابر خدا) خضوع و در راه او انفاق می کنند و در سحرگاهان از خداوند آمرزش طلب می کنند».[۱۹]
- ه. برائت از کافران: مانند برائت جستن حضرت ابراهیم علیه السلام و پیروان او از کافران.
۲. الحاد:
الحاد به معنای انحراف از وسط و میل به کنار است[۲۰] و مقصود از آن انحراف از توحید و میل به شرک است.[۲۱] مانند نسبت دادن اسماء و صفات الهی به غیر. چون صراط مستقیم توحید است و افراط از آن، تفکر چند خدایی است و تفریط از آن، انکار محض و نفی هرگونه ربوبیت است و هر یک از حد خود بیرون رود شرک محسوب می شود.
۳. نفاق:
انسان دو چهره را از آن جهت منافق می گویند که در ظاهر اظهار ایمان به خدا و پیامبر می کند، ولی در واقع منکر مبدأ و معاد است. در این خصوص آیات فراوانی در قرآن آمده است. از دیدگاه قرآن:
- «نفاق» اظهار ایمان و پوشاندن کفر است. یعنی منافقان شهادت ظاهری می دهند ولی در باطن منکرند.[۲۲]
- منافقان در برخی از احکام با کافران شریکند. مثلاً در سقوط در آتش قهر خدا.[۲۳]
- منافقان در برخی آیات با احکام مشرکین شریکند. مانند عدم غفران الهی.[۲۴]
موارد عینی وجود شرک
با اندک توجهی به زندگی امروز آدمی درمی یابیم که نمونه های شرک در زندگی روزمره بسیار زیاد است:
۱. ریا:
ریا به معنای انجام کار برای نشان دادن به دیگری است.[۲۵] پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: بی تردید مخوف ترین چیزی که از آن برای شما بیمناکم شرک اصغر است. پرسیدند: شرک اصغر کدام است؟ حضرت فرمودند: ریا. خداوند در روز قیامت، هنگامی که جزای بندگانش را می دهد به ریاکاران می گوید: بروید نزد آنان که برای آنان عبادت کردید و ببینید آیا پاداش اعمال خود را نزد آنان می یابید یا نه.[۲۶]
۲. توسل نامشروع:
یکی دیگر از مواردی که منجر به شرک می شود، توسل است. توسل در اصطلاح مسلمانان به معنای تمسک جستن به اولیای الهی در درگاه خداوند، به منظور برآمدن نیازهاست.[۲۷] این نوع از توسل شرک محسوب نمی شود. بلکه آنچه شرک و توسل نامشروع است این است که غیر خدا را مستقل و در برابر خداوند مؤثر بداند و حاجت خود را از غیر خدا بخواهد. اما مراجعه به ائمه علیهم السلام و توسل به آنها برای واسطه قرار دادن آنها به منظور رسیدن به فیض الهی مانعی ندارد و شرک محسوب نمی شود.
علل گرایش به شرک
۱. جهالت و نشناختن خدا:
عدم شناخت خداوند و مساوی قراردادن او با مخلوق در یک سطح، یکی از مهمترین عوامل شرک به خداوند است. زیرا کسی که خداوند را آن گونه که باید بشناسد و معتقد باشد که آفرینش آسمانها و زمین از آن خداوند است، دیگر برای خدا شریک و همتا قرار نمی دهد.[۲۸]
۲. هواپرستی:
یکی از ریشه های مهم و اساسی شرک که بزرگترین ظلم انسانی است، هواپرستی است. خداوند در قرآن می فرماید: «بگو من از پرستش کسانی که غیر از خدا می خوانید، نهی شده ام. بگو من از هوا و هوس های شما، پیروی نمی کنم. اگر چنین کنم، گمراه شده ام و از هدایت یافتگان نخواهم بود».[۲۹] نتیجه آیه این است که پرستش غیرخدا در واقع تن دادن به هواهای نفسانی است که منجر به شرک خواهد شد.
۳. تقلید کورکورانه:
تقلید یعنی قبول و پذیرش گفتار و روش شخص دیگر بدون دلیل. از بسیاری از آیات استفاده می شود که بت پرستان به خاطر پیروی کورکورانه از پدران خود و پیروی از سنت بزرگان خود عقیده به شرک داشته اند. خداوند در قرآن می فرماید: «و هنگامی که به آنان گفته شد: از آنچه خدا نازل کرده پیروی کنید. می گویند: نه، بلکه ما از چیزی پیروی می کنیم که پدران خود را بر آن یافتیم؟ آیا حتی اگر شیطان آنان را دعوت به عذاب آتش فروزان کند (باز هم تبعیت می کنند؟)».[۳۰]
۴. شخصیت پرستی:
یکی از علل شیوع بت پرستی بین افراد، شخصیت پرستی است. یعنی برخی افراد چون انبیاء به موجب قداست و پاکی که دارند و یا موقعیت اجتماعی، مورد توجه قرار می گیرند و به مرور زمان به مقام ربوبی و واجب بالا برده می شوند.[۳۱]
آثار و پیامدهای شرک
۱. محروم شدن از معارف الهی:
یکی از اصول مهم این است که خداوند کسی را ابتدائا گمراه نمی کند و بی جهت لطف خود را از هیچ کس دریغ نمی کند، حتی از مشرک منصف. بنابراین اگر گفته شده خدا بعضی را گمراه می کند، مقصود کیفری است که در اثر لجاجت شرک و عناد، خود را از رحمت و هدایت خاص الهی محروم می کنند.
۲. تفرقه و جنگ:
توحید عامل وحدت و هماهنگی و شرک عامل تفرقه و پراکندگی است. شرک از آن جهت که ناشی از هواپرستی است و هواپرستی همواره تابع شهوت و غضب است، هرگز نمی تواند عامل وحدت و همدلی باشد.[۳۲]
۳. ذلت و خواری:
خداوند در قرآن می فرماید: «هرگز معبود دیگری را با خدا قرار مده که نکوهیده و بی یار و یاور خواهی ماند».[۳۳] از این آیه استفاده می شود که شرک، مایه ضعف و ناتوانی و مذمت و نکوهش است؛ زیرا مشرکان با بت پرستی، عقل خویش را می کشند و به چیزهایی روی می آورند که عقل آن را توبیخ و ملامت می کند. در نتیجه خداوند بشر را به معبودش واگذار می کند و دست حمایت و عنایت را از سر او بر می دارد و در نتیجه خوار و ذلیل گردد.[۳۴]
۴. حبط اعمال:
حبط اعمال به معنی محو آثار است. چرا که شرط قبولی اعمال، اعتقاد به اصل توحید است و بدون آن هیچ عملی پذیرفته نیست. شرک آتش سوزانی است که شجره اعمال آدمی را می سوزاند که تمام محصول زندگی او را به آتش می کشد.[۳۵]
راه درمان شرک
۱. عبرت از گذشتگان:
توجه به سرگذشت مشرکینی که در گذشته بوده اند و عذابی که دچار شده اند و خواهند شد یکی از عواملی است که با توجه به آن انسان به حقیقت شرک پی می برد و توجه به عواقب آن انسان را به سمت خداوند متعال می کشاند. خداوند در قرآن می فرماید: «هر کسی به خدا شرک آورد، قطعا خدا بهشت را بر او حرام ساخته و جایگاهش آتش است و برای ستمکاران یاورانی نیست».[۳۶]
۲. توجه به نعمت ها:
انسان باید به حالات گذشته خویش بنگرد و ببیند که چگونه خداوند عالم او را بوسیله ی نور هستی از ظملت نیستی خارج ساخته و لباس زیبای وجود که ریشه همه موهبت هاست بر قامت او پوشانیده است. هنگامی که در رحم مادر هم بود و دست او از همه جا کوتاه بود، از لطف خداوند بی بهره نبود بلکه هر چه نیاز داشت در اختیارش بود و پس از گام نهادن در فضای این جهان نیز آنچه مایه حیات و بقای او بود، از شیر گرفته تا نوازش ها و محبت های او را برایش فراهم ساخت.[۳۷] خداوند متعال در سوره نحل این نعمت ها را از ابتدای به وجود آمدن انسان تا بهره مندی او از نعمات دیگر از جمله میوه ها و... بیان می کند. و در انتها می فرماید: این ها برای مردمی که تفکر می کنند نشانه ای است.[۳۸]
۳. توجه به ضعف خدایان دیگر:
توجه به این حقیقت که خدایان دیگری که آدمی جایگزین خداوند متعال می کند، هیچ کدام از خصوصیات الوهیت و ربوبیت خداوند را ندارند. حضرت یوسف علیه السلام در زندان به دو رفیق زندانی اش می فرماید: «ای دو رفیق زنداینم، آیا خدایان پراکنده بهترند یا خدای یگانه مقتدر؟».[۳۹]
۴. توجه به پشیمانی در قیامت:
خداوند در قرآن می فرماید: «و چون کسانی که شرک ورزیدند، شریکان خود را ببینند می گویند: پروردگارا، اینها بودند آن شریکانی که ما به جای تو می خواندیم».[۴۰]
پانویس
- ↑ راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ مفردات الفاظ القرآن، المکتبه المرتضویه لإحیاء الآثار الجعفریه، بی جا، ص۲۶۶، ذیل ماده شرک.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله؛ توحید در قرآن، قم، اسراء، ۱۳۸۳، چاپ اول، ۵۷۱.
- ↑ سوره توبه، آیه ۳۰-۳۱.
- ↑ سوره یوسف، آیه۱۰۶.
- ↑ مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، تهران، انتشارات اسلامیه، ۱۳۶۴، ج۳، ص۲۲۵.
- ↑ حکیمی، محمدرضا؛ الحیاه، تهران، دائره الطباعه والنشر تحت اشراف جامعه مدرسین قم، ۱۳۶۰، جلد۱، ص۲۲۵.
- ↑ مطهری، مرتضی؛ مجموعه آثار، تهران، صدرا، ۱۳۸۷، ج۲، ص۱۲۳.
- ↑ سوره مائده، آیه ۷۳.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله؛ پیشین، ص۵۷۹.
- ↑ مصباح یزدی، محمدتقی؛ آموزش عقاید، تهران، شرکت چاپ و نشر بین الملل، ۱۳۸۶، ص۱۲۸.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله؛ پیشین، ص۵۸۰.
- ↑ نراقی، ملا احمد؛ معراج السعاده، قم، موسسه فرهنگی انتشاراتی طوبای محبت، ۱۳۸۵، ص۹۰.
- ↑ طالقانی، مولی نظرعلی؛ کاشف الاسرار، تهران، موسسه خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۷۳، ص۴۶۳.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله؛ پیشین، ص۵۸۳؛ طالقانی، مولی نظرعلی، پیشین، ص۴۶۳.
- ↑ کلینی رازی، ابی جعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق، الاصول من کافی؛ تحقیق، غفاری، علی اکبر، بیروت، دارالصعب و دارالتعارف، چاپ چهارم، ۱۴۰۱ق، ج۲، ص۳۸۹.
- ↑ بقره، آیه ۷۸
- ↑ سوره نمل، آیه ۱۴.
- ↑ سوره نمل، آیه ۴۰.
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۱۷.
- ↑ راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ پیشین، ص۴۶۸،ذیل ماده لحد.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله؛ پیشین، ص۵۷۴.
- ↑ سوره منافقون، آیه۱-۳.
- ↑ سوره نساء، آیه۱۴۰.
- ↑ سوره منافقون، آیه۶.
- ↑ سیاح، احمد؛ فرهنگ بزرگ جامع نوین، تهران، انتشارات اسلامی، ۱۳۷۸، ج۱، ص۶۳۱.
- ↑ ری شهری، محمد؛ پیشین، ج۴، ص۲۸.
- ↑ روحانی، سید محمدکاظم؛ شفاعت و توسل، قم، دفتر نشر معارف، چاپ سوم، ۱۳۸۴، ص۴۹.
- ↑ سید کریمی، سید عباس، شرک و بت پرستی در قرآن؛ قم، کوثر ادب، ۱۳۸۵، ص ۲۲۱-۲۲۴.
- ↑ سوره انعام، آیه ۵۶.
- ↑ سوره لقمان، آیه۲۱.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، پیشین؛ ص ۶۵۸.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، پیشین؛ ص۶۸۵.
- ↑ سوره اسراء، آیه ۲۲.
- ↑ شریعتی سبزواری، محمدباقر؛ توحید و شرک و ریا، مجله با معارف اسلامی آشنا شویم، شماره ۵۳، ص ۶۴.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۳۶۷، ج۱۹، ص ۵۲۷.
- ↑ سوره مائده، آیه۷۲.
- ↑ نراقی، ملا احمد؛ پیشین، ص۲۷۰.
- ↑ سوره نحل، آیات ۶۶ به بعد.
- ↑ سوره یوسف، آیه۳۹.
- ↑ سوره نحل، آیه۸۶.
منابع
- سیده معصومه جوادی زاویه، شرک، دانشنامه پژوهه، تاریخ بازیابی: ۱۴ بهمن ۱۳۹۱.
- حمید نگارش، توحید از دیدگاه آیات و روایات، ص ۵۴.
- عبدالرضا آتشین صدف، شرک، دانشنامه پژوهه، تاریخ بازیابی: ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۳.