آیه 32 سوره عنکبوت: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|قَالَ إِنَّ فِيهَا لُوطًا ۚ قَالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَنْ فِي...» ایجاد کرد) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | *'''غابرين''': ماندگان. غبور به معنى ماندن و رفتن آيد، آن از اضداد است، اقرب الموارد گويد: «غبر غبورا: مكث و بقى و- ذهب و مضى» در مفردات گويد: غابر كسى را گويند كه بعد از رفتن كسانى كه با او بودند، بماند.<ref>تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی ، ج8، ص: 133</ref> | |
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == |
نسخهٔ کنونی تا ۵ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۵:۱۶
<<31 | آیه 32 سوره عنکبوت | 33>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
ابراهیم به فرشتگان گفت: لوط هم (که بنده صالح موحد پاکی است) در این دیار است! پاسخ دادند که ما به احوال آن که در این دیار است بهتر آگاهیم، ما او را با همه اهل بیتش غیر زن وی که در میان اهل هلاکت باقی ماند البته نجات خواهیم داد.
گفت: لوط در آنجاست. گفتند: ما به کسانی که در آنجا هستند، داناتریم، حتماً او و خانواده اش را نجات می دهیم، مگر همسرش را که از باقی ماندگان خواهد بود،
گفت: «لوط [نيز] در آنجاست.» گفتند: «ما بهتر مىدانيم چه كسانى در آنجا هستند؛ او و كسانش را -جز زنش كه از باقى ماندگان [در خاكستر آتش] است- حتماً نجات خواهيم داد.»
گفت: لوط در آنجاست. گفتند: ما بهتر مىدانيم چه كسى در آنجاست. او و خاندانش را -جز زنش را كه در همان جا خواهد ماند- نجات مىدهيم.
(ابراهیم) گفت: «در این آبادی لوط است!» گفتند: «ما به کسانی که در آن هستند آگاهتریم! او و خانوادهاش را نجات میدهیم؛ جز همسرش که در میان قوم (گنهکار) باقی خواهد ماند.»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- غابرين: ماندگان. غبور به معنى ماندن و رفتن آيد، آن از اضداد است، اقرب الموارد گويد: «غبر غبورا: مكث و بقى و- ذهب و مضى» در مفردات گويد: غابر كسى را گويند كه بعد از رفتن كسانى كه با او بودند، بماند.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ إِنَّ فِيها لُوطاً قالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَنْ فِيها لَنُنَجِّيَنَّهُ وَ أَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ كانَتْ مِنَ الْغابِرِينَ «32»
(ابراهيم) گفت: در اين منطقه لوط است، فرشتگان گفتند: (نترس) ما به كسانى كه در اين جا هستند آگاهتريم؛ قطعاً او (لوط) و خاندانش را نجات مىدهيم، جز همسرش كه از باقى ماندگان (در قهر ما) است.
نکته ها
از جمع اين آيه و آيهى 36 سورهى ذاريات كه مىفرمايد: «فَما وَجَدْنا فِيها غَيْرَ بَيْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ» ما جز يك خانوادهى با ايمان، هيچ كس را مؤمن نيافتيم، استفاده مىشود كه تنها حضرت لوط و فرزندانش مؤمن بودند و حتّى همسر او گرفتار عذاب شد.
از آيهى 74 سورهى هود استفاده مىشود كه حضرت ابراهيم از خداوند تقاضا كرد كه قهر الهى بر قوم لوط نازل نشود؛ امّا اين درخواست مورد قبول واقع نشد و پاسخ آمد: از اين امر صرف نظر كن. يُجادِلُنا فِي قَوْمِ لُوطٍ ... يا إِبْراهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هذا إِنَّهُ قَدْ جاءَ أَمْرُ رَبِّكَ «1»
پیام ها
1- وجود اولياى الهى در جامعه، مانع نزول قهر الهى است. «إِنَّ فِيها لُوطاً»
2- انبيا و پيروانشان، از قهر الهى در امانند. «لَنُنَجِّيَنَّهُ وَ أَهْلَهُ»
3- فرشتگان، يكايك افراد را مىشناسند. «نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَنْ فِيها»
4- گاهى مردان حقّ، در نهايت غربت بودهاند. (تنها فرزندان لوط به پدرشان ايمان داشتند!) «لَنُنَجِّيَنَّهُ وَ أَهْلَهُ»
5- فرزندان، هنگام تضادّ فكرى ميان والدين، مىتوانند راه حقّ را انتخاب كنند.
«وَ أَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ» (فرزندان لوط، راه پدر را بر راه مادر ترجيح دادند)
6- زن، شخصيّتى مستقل دارد و مىتواند تحت تأثير مرد يا نظام اقتصادى و
«1». هود، 74- 76.
جلد 7 - صفحه 139
فرهنگى خانواده قرار نگيرد. «إِلَّا امْرَأَتَهُ»
7- وابستگى رمز نجات نيست؛ وارستگى رمز نجات است. «لَنُنَجِّيَنَّهُ وَ أَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ» (همسر لوط، به او وابسته بود؛ امّا خود وارسته نبود.)
8- عنوان اجتماعى مهم نيست؛ ايمان و عملكرد معيار است. «إِلَّا امْرَأَتَهُ» (همسر پيامبر بودن به تنهايى ارزش نيست، همراهى و تبعيّت از او ارزش است)
9- همسران پيامبران، معصوم نيستند. «إِلَّا امْرَأَتَهُ» (حتّى از ميان زنان پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله، تنها بعضى مورد الطاف ويژهى الهى بودند. چنانكه در جاى ديگر مىخوانيم: «فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْكُنَّ أَجْراً عَظِيماً» «1»)
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قالَ إِنَّ فِيها لُوطاً قالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَنْ فِيها لَنُنَجِّيَنَّهُ وَ أَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ كانَتْ مِنَ الْغابِرِينَ (32)
قالَ إِنَّ فِيها لُوطاً: گفت به ايشان بدرستى كه در آن شهر لوط مىباشد.
اين اعتراض است به آنكه در آن قريه كسى است كه از ظالمان نيست، پس چگونه با آنها معذب شود. يا معارضه است مر موجب عذاب را به مانع آن، زيرا مادامى كه پيغمبر ميان امت باشد عذاب بر آنها نازل نمىشود. قالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَنْ فِيها: گفتند ملائكه به ابراهيم عليه السّلام كه ما داناتريم به هر كس در آن شهر است از مؤمن و كافر، پس از حال لوط غافل نخواهيم بود. لَنُنَجِّيَنَّهُ وَ أَهْلَهُ: هر آينه البته البته نجات خواهيم داد او را و كسان او را، إِلَّا امْرَأَتَهُ:
مگر زن او را كه، كانَتْ مِنَ الْغابِرِينَ: هست از باقيماندگان در عذاب يا در
جلد 10 - صفحه 229
شهر، يعنى اول لوط را خواهيم گفت تا از ميان قوم خود بيرون رود با همه كسان او كه به او ايمان آوردهاند مگر زنش كه در ميان قوم خواهد بود به جهت كفر يا نمّامى كه نمايد و با آنها هلاك خواهد شد، بعد از آن عذاب بر ايشان نازل خواهيم ساخت. ملائكه در اين جواب تسليم قول ابراهيم نمودند كه گفته بود «إِنَّ فِيها لُوطاً» با ادعاى مزيد علم به او و عدم غفلت ايشان از اهل ايمان و تخصيص عذاب بسوى ايشان از كفره. پس ملائكه ابراهيم عليه السّلام را وداع گفته متوجه شهر مؤتفكات شدند.
تنبيه: علامه مجلسى (رحمه اللّه) نقل نموده كه حضرت ابراهيم از جبرئيل سؤال نمود كه اگر در آن شهر صد نفر مؤمن باشد ايشان را هلاك خواهيد كرد؟
جبرئيل گفت: نه. ابراهيم فرمود: اگر پنجاه نفر باشند؟ گفت نه. فرمود: اگر دو نفر باشد؟ گفت نه. فرمود: اگر يك نفر باشد؟ گفت نه. چنانچه خداوند فرموده نيافتم در آن شهر به غير خانهاى از مسلمانان. حضرت فرمود: اى جبرئيل در باب ايشان مراجعت كن بدرگاه الهى. پس خدا وحى فرمود به ابراهيم مانند چشم به هم زدن كه: اى ابراهيم از شفاعت ايشان صرف نظر كن، بدرستى كه آمده است امر پروردگار تو، به تحقيق خواهد آمد بسوى آنها عذابى كه رد نمىشود. پس حضرت ابراهيم را وداع گفته متوجه مؤتفكات شدند «1».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَمَّا جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهِيمَ بِالْبُشْرى قالُوا إِنَّا مُهْلِكُوا أَهْلِ هذِهِ الْقَرْيَةِ إِنَّ أَهْلَها كانُوا ظالِمِينَ (31) قالَ إِنَّ فِيها لُوطاً قالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَنْ فِيها لَنُنَجِّيَنَّهُ وَ أَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ كانَتْ مِنَ الْغابِرِينَ (32) وَ لَمَّا أَنْ جاءَتْ رُسُلُنا لُوطاً سِيءَ بِهِمْ وَ ضاقَ بِهِمْ ذَرْعاً وَ قالُوا لا تَخَفْ وَ لا تَحْزَنْ إِنَّا مُنَجُّوكَ وَ أَهْلَكَ إِلاَّ امْرَأَتَكَ كانَتْ مِنَ الْغابِرِينَ (33) إِنَّا مُنْزِلُونَ عَلى أَهْلِ هذِهِ الْقَرْيَةِ رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ (34) وَ لَقَدْ تَرَكْنا مِنْها آيَةً بَيِّنَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (35)
جلد 4 صفحه 227
ترجمه
و چون آمدند فرستادگان ما نزد ابراهيم براى بشارت گفتند همانا ما هلاك كنندگانيم اهل اين بلد را همانا اهلش باشند ستمكاران
گفت همانا در آنجا است لوط گفتند ما داناتريم بآنانكه در آنجا هستند هر آينه نجات ميدهيم او و اهلش را مگر زنش را كه باشد از بازماندگان
و چون كه آمدند فرستادگان ما لوط را محزون شد براى ورود ايشان و تنگ شد بسبب آنها بر او طاقت و گفتند مترس و اندوهگين مشو همانا ما رهانندهايم تو و خانوادهات را مگر زنت را كه باشد از بازماندگان
همانا ما فرود آورندگانيم بر اهل اين قريه عذابى از آسمان بسبب آنكه بودند كه گناه مينمودند
و بتحقيق واگذاشتيم از آن نشانه آشكارى براى گروهى كه تعقل ميكنند.
تفسير
خداوند متعال بعد از دعاء حضرت لوط چند نفر از فرشتگان را مأمور نازل نمودن عذاب بر بلد سدوم كه مسكن او بود فرمود و ضمنا مقرّر گرديد براى احترام حضرت ابراهيم قبلا خدمت او برسند و بشارت ولادت حضرت اسحق را باو و ساره بدهند و با اجازه آنحضرت بر لوط وارد شوند و او را مهياى بيرون رفتن از سدوم نمايند و آنها چون وارد بر حضرت ابراهيم شدند در ضمن صحبتهائى كه شد و در سور سابقه ذكر گرديد گفتند ما براى هلاكت و نابود نمودن اهل آبادى سدوم آمدهايم چون اهل آن بلد ستمكار بر خود و خلق بوده و هستند و حضرت ابراهيم براى حضرت لوط كه مأمور ارشاد اهل آن بلد بود و خانواده او نگران شد لذا فرمود در آنجا لوط مسكن دارد حال او چگونه خواهد شد آنها عرضه داشتند ما اهالى آن بلد را بهتر از هر كس ميشناسيم او و خانواده او را از عذاب نجات ميدهيم مگر زوجهاش را كه در ميان عذاب شوندگان باقى خواهد ماند و چون فرشتگان وارد بر حضرت لوط شدند بتفصيلى كه در سوره هود و غيره گذشت آنحضرت براى آنها از شرّ قوم نگران و بد حال و افسرده خاطر گشت و چون در خود طاقت مقاومت با اغراض فاسده قوم را نميديد دلتنگ و پريشان خاطر گرديد و آنها احساس نمودند و عرضه داشتند مترس و محزون مباش ما فرشتگان خدائيم و براى عذاب اين قوم و اجابت دعاى تو آمدهايم و تو و خانوادهات را نجات خواهيم داد ولى زنت كه كافره و با آنها همراه است در ميان آنها معذب خواهد ماند و تمامى بعذاب
جلد 4 صفحه 228
آسمانى معذب و مجازات بر نافرمانى خدا خواهند شد و شرح اين قضايا مكرّر ذكر شده است لذا با جمال اكتفا ميشود و خداوند از آن بلد و قريه نشانه و دليل روشنى بر قدرت و بزرگى معصيت خود باقى گذارد كه موجب عبرت و تنبّه مردمان صاحب نظر و عقل و خردى است كه بر آن ديار عبور ميكنند و آثار خرابه آن شهر را مشاهده مينمايند و بعضى گفتهاند مراد از آيه بيّنه سنگ گلى است كه بر آنها باريد و اسم معذّبين در آنها نقش بود و تا زمان ظهور اسلام باقى ماند و اللّه اعلم و لننجينّه بتخفيف جيم و سكون نون و انّا منجوك از باب افعال و منزّلون از باب تفعيل نيز قرائت شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قالَ إِنَّ فِيها لُوطاً قالُوا نَحنُ أَعلَمُ بِمَن فِيها لَنُنَجِّيَنَّهُ وَ أَهلَهُ إِلاَّ امرَأَتَهُ كانَت مِنَ الغابِرِينَ (32)
ابراهيم فرمود محققا در اينکه شهرستان لوط هست ملائكه گفتند ما بهتر ميدانيم بكساني که در او هستند هر آينه نجات ميدهيم او را و اهل او را مگر زن او را که هست از بازماندگان در قريه و هلاك شدگان.
دارد در حديث که ابراهيم پرسيد اگر چهل نفر مؤمن در اينکه قريه باشند هلاك ميكنيد گفتند نه و تدريجا كم كرد تا يك نفر گفتند نه آن وقت گفت لوط ميانه آنها است و غرض ابراهيم از اينکه سؤال و جواب نه فقط نجات لوط بوده بلكه ميخواست عذاب از اينها برداشته شود و قوم هلاك نشوند، چنانچه ميفرمايد يُجادِلُنا فِي قَومِ لُوطٍ إِنَّ إِبراهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوّاهٌ مُنِيبٌ يا إِبراهِيمُ أَعرِض عَن هذا إِنَّهُ قَد جاءَ أَمرُ رَبِّكَ وَ إِنَّهُم آتِيهِم عَذابٌ غَيرُ مَردُودٍ (هود آيه 74 و 76) و نظر ابراهيم باين بود که خداوند بواسطه انبياء و اولياء و مؤمنين که در جماعت كفار و فساق و فجار هستند عذاب را از كليه بر ميدارد چنانچه در خبر است
«لولا شيوخ ركّع و اطفال رضّع و بهائم رتع لصب عليكم العذاب صبا».
سؤال: در آيه شريفه دارد وَ اتَّقُوا فِتنَةً لا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنكُم خَاصَّةً (انفال
جلد 14 - صفحه 318
آيه 25) و در السنه هم معروف است ميگويند آتش که آمد تر و خشك را با هم ميسوزاند.
جواب: اما آيه شريفه اشاره باين است که غير ظالمين هم مقصر و مستحق عذاب ميشوند از باب مداهنه و معاشرت با ظلمه و اعانت آنها و ترك امر بمعروف و نهي از منكر و نحو اينها و اما مثل معروف جوابش اينست که تا تر را خشك نكند نميسوزاند.
قالَ إِنَّ فِيها لُوطاً بلكه براي خاطر لوط عذاب از آنها برداشته شود.
قالُوا نَحنُ أَعلَمُ بِمَن فِيها چون اينکه حجارهاي که بر آنها باريد مسومه بود چنانچه ميفرمايد وَ أَمطَرنا عَلَيها حِجارَةً مِن سِجِّيلٍ مَنضُودٍ مُسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ وَ ما هِيَ مِنَ الظّالِمِينَ بِبَعِيدٍ (هود آيه 82) که هر حجاره نشان داشت و اسم صاحبش روي او نوشته شده حجاره زيد را بر سر عمر نميزدند فرد فرد آنها را ميشناختند.
سؤال: مسلما در ميان آنها اطفال بيتقصير بودند آنها براي چه هلاك شوند!
جواب: مثل آنها مثل غلاميست که خضر كشت و موسي اعتراض كرد و جواب شنيد چون خداوند ميدانست که اگر آنها بمانند بدتر و شديدتر از آباء و امهات خود ميشوند و اينکه لطفي بود از طرف حق که بعذاب قيامت مبتلا نشوند.
لَنُنَجِّيَنَّهُ وَ أَهلَهُ که اهلش فقط دختران لوط بودند.
إِلَّا امرَأَتَهُ كانَت مِنَ الغابِرِينَ که چند زن از انبياء و اولياء اهل عذاب شدند امرأه نوح و لوط و امرءتين رسول اكرم و جعده و ام الفضل و چند زن از اشقياء اهل بهشت شدند مثل آسيه و اسماء بنت مزاحم.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 32)- هنگامی که ابراهیم این سخن را شنید نگران لوط پیامبر بزرگ خدا شد و «گفت: در این آبادی لوط است»! (قالَ إِنَّ فِیها لُوطاً).
سرنوشت او چه خواهد شد؟! اما فورا در پاسخ او «گفتند: (نگران مباش) ما به کسانی که در آن هستند آگاهتریم» (قالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَنْ فِیها). ما هرگز تر و خشک را با هم نمیسوزانیم و برنامه ما کاملا دقیق و حساب شده است.
ج3، ص501
و افزودند: «او و خانوادهاش را نجات میدهیم جز همسرش که در میان قوم (گنهکار) باقی خواهد ماند»! (لَنُنَجِّیَنَّهُ وَ أَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ کانَتْ مِنَ الْغابِرِینَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی ، ج8، ص: 133
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم