آیه 165 سوره شعراء: تفاوت بین نسخهها
(←معانی کلمات آیه) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | *'''ذكران''': مفرد آن ذكر (بر وزن شرف) به معنى مذكر است.<ref>تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج7، | + | *'''ذكران''': مفرد آن ذكر (بر وزن شرف) به معنى مذكر است.<ref>تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج7، ص395</ref> |
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == |
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۰۶:۰۵
<<164 | آیه 165 سوره شعراء | 166>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
آیا از میان خلایق عمل زشت منکر را با مردان انجام میدهید؟
آیا شما از میان جهانیان با مردان آمیزش می کنید؟!!
آيا از ميان مردم جهان، با مردها در مىآميزيد؟
چرا از ميان مردم جهان با نران مىآميزيد؟
آیا در میان جهانیان، شما به سراغ جنس ذکور میروید (و همجنس بازی میکنید، آیا این زشت و ننگین نیست؟!)
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- ذكران: مفرد آن ذكر (بر وزن شرف) به معنى مذكر است.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ تَأْتُونَ الذُّكْرانَ مِنَ الْعالَمِينَ «165» وَ تَذَرُونَ ما خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ عادُونَ «166»
آيا از ميان مردم جهان، شما به سراغ مردها مىرويد؟ و (زنان و) همسرانتان را كه پروردگارتان براى شما آفريده رها مىكنيد؟ بلكه شما مردمى تجاوزكاريد.
تفسير نور(10جلدى)، ج6، ص: 360
قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يا لُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِينَ «167»
مردم (به جاى پندپذيرى) گفتند: اى لوط! اگر (از حرفهايت) دست برندارى، قطعاً از اخراج شدگان خواهى بود.
نکته ها
در اين آيات، قوم لوط به عنوان تجاوزگر معرّفى شدهاند؛ «بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ عادُونَ» لكن در آيات ديگر، تعبيرات ديگرى نيز دربارهى آنها به كار رفته است، از جمله: «بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ» «1»*، «قَوْمَ سَوْءٍ فاسِقِينَ» «2» و «بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ» «3»
كسى كه مرتكب لواط شود، مجازاتش قتل است. اين عمل به قدرى زشت است كه حتّى اگر كسى با حيوانى آميزش جنسى انجام دهد، گوشت آن حيوان حرام مىشود و بايد آن را ذبح كرد و سپس لاشهى آن را سوزاند.
همجنسگرايى، تنها در ميان انسانها ديده مىشود. در عالم هستى، هيچ موجود ديگرى همجنسگرا نيست.
پیام ها
1- در نهى از منكر، بايد منكرات رايج در هر گروه و زمان را شناخت و در بازداشتن مردم از آن اصرار نمود. «أَ تَأْتُونَ الذُّكْرانَ»
2- در نهى از منكر، راههاى معروف را ارائه دهيد. أَ تَأْتُونَ- وَ تَذَرُونَ ... أَزْواجِكُمْ
3- رها كردن همسر و ناديده گرفتن نيازهاى او ممنوع است. تَذَرُونَ ... أَزْواجِكُمْ
4- خداوند براى اشباع غرائز بشر، مسير فطرى وطبيعى قراردادهاست. «خَلَقَ لَكُمْ»
5- اديان آسمانى، انسان را به ازدواج ترغيب مىكنند. «خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ»
6- ازدواج، جلوهاى از ربوبيّت الهى و به نفع انسان است. «خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُمْ»
7- انحرافات جنسى، تجاوز و طغيان است و همجنسگرايى و لواط، تجاوز به حريم ارزشهاست. «عادُونَ»
«1». اعراف، 81.
«2». انبياء، 74.
«3». نمل، 55.
جلد 6 - صفحه 361
8- براى از بين بردن منكر، تكرار نهى از منكر و استقامت لازم است. «لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ»
9- در نهى از منكر، خود را براى تهديدهاى ديگران آماده كنيد. «لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِينَ»
10- تبعيد، شيوهى ستمگران قوم لوط بوده است. «مِنَ الْمُخْرَجِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَ تَأْتُونَ الذُّكْرانَ مِنَ الْعالَمِينَ (165)
چون عمل شنيعه لواط در ميان آنها شايع شده بود، حضرت لوط عليه السّلام آنها را نهى و بر سبيل انكار و تقريع فرمود:
أَ تَأْتُونَ الذُّكْرانَ مِنَ الْعالَمِينَ: آيا مىآئيد به مردان از عالميان يعنى از ميان كسانى كه سواى شمااند از عالميان به مردان خلوت مىكنيد همچنانكه با زنان كنند، و غير شما در اين امر شريك نيست، يعنى اين عمل قبيح مخصوص شما مىباشد. يا مىآئيد به مردان از اولاد آدم با وجود بسيارى ايشان و غلبه زنان در ميان آنها، گوئيا زنان را نمىيابيد كه به اين فعل شنيع و فحشاء عظيم اقدام
جلد 9 - صفحه 484
مىنمائيد. بنا بتفسير اول مراد از «عالمين» هر كسى است كه نكاح كرده شود و بنابر دوم تمام مردمان. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ الْمُرْسَلِينَ (160) إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ لُوطٌ أَ لا تَتَّقُونَ (161) إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ (162) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (163) وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلى رَبِّ الْعالَمِينَ (164)
أَ تَأْتُونَ الذُّكْرانَ مِنَ الْعالَمِينَ (165) وَ تَذَرُونَ ما خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ عادُونَ (166) قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يا لُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِينَ (167) قالَ إِنِّي لِعَمَلِكُمْ مِنَ الْقالِينَ (168) رَبِّ نَجِّنِي وَ أَهْلِي مِمَّا يَعْمَلُونَ (169)
فَنَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ أَجْمَعِينَ (170) إِلاَّ عَجُوزاً فِي الْغابِرِينَ (171) ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ (172) وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَساءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِينَ (173) إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (174)
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (175)
ترجمه
تكذيب كردند قوم لوط فرستادگان را
هنگاميكه گفت بآنها
جلد 4 صفحه 123
برادرشان لوط آيا نمىپرهيزيد
همانا من براى شما پيمبرى امينم
پس بترسيد از خدا و اطاعت كنيد مرا
و نميخواهم از شما بر آن هيچ مزدى نيست مزد من مگر بر پروردگار جهانيان
آيا وارد ميشويد بر پسران از اهل عالم
و واميگذاريد آنچه را آفريد براى شما پروردگارتان از جفتهاتان بلكه شمائيد گروهى تعدّى كنندگان
گفتند هر آينه اگر باز نه ايستادى اى لوط البته خواهى بود از بيرون كرده شدگان
گفت همانا من كردار شما را از دشمنانم
پروردگارا نجات ده من و كسان مرا از آنچه ميكنند
پس نجات داديم او و كسانش را همگى
مگر پير زنى كه بود در باقى ماندگان
پس هلاك كرديم ديگران را
و بارانديم بر آنها بارانى پس بد بود باران بيم داده شدگان
همانا در اين آيتى است و نباشند بيشترشان گروندگان
و همانا پروردگار تو او است تواناى مهربان.
تفسير
خداوند متعال بعد از پنج آيه كه تفسير آنها در قصص سابقه گذشت قول حضرت لوط را كه شرح حال آن در سوره اعراف مستوفى ذكر شد نقل نموده كه بقوم خود بر سبيل انكار و ملامت فرمود آيا شما از ميان اهل عالم براى دفع شهوت مردانرا اختيار نموديد و با آنها نزديكى ميكنيد با آنكه اين عمل قبيح و مضرّى است و وامىگذاريد و نزديكى نميكنيد با آنچه خدا خلق فرموده براى انتفاع شما از جنس زنانتان با آنكه آنها بهتر و پاكيزهترند براى آن عمل پس شما مردمان مستقيمى نيستيد بلكه متعدّى و متجاوز از حدّ اعتدال و از حلال به حرام و از پاكيزه به پليديد يا دشمن انسانيّت و اخلاقيد كه چنين عمل شنيعى را مرتكب ميشويد قوم در جواب گفتند از اين سخنان دست بردار والا تو را نفى بلد خواهيم نمود و بايد از ميان ما بيرون بروى آنحضرت فرمود من با اين كار شما بسيار مخالفم بطوريكه نميتوانم به بينم و چيزى نگويم و از خدا خواست كه او و خانوادهاش را از تبعات و وبال اعمال آنها نجات دهد و خداوند اجابت فرمود و او و تمام خانواده و پيروانش را در وقت نزول عذاب از ميان آنها خارج فرمود و فقط زنش را كه پيرو موافق با آنها و مخالف با او بود با قوم باقى گذارد و همه بهلاكت رسيدند ببارانيكه از سنگ بر آنها باريد و بد بارانى بود براى كسانيكه بيم دادند آنها را انبيا از خدا ولى بخرجشان نرفت و بعاقبت وخيم
جلد 4 صفحه 124
آن گرفتار شدند و تفصيل اين قضايا در سور سابقه كه شرح حال انبياء در آنها ذكر شده گذشته است و آيات اخيره در قصص سابقه، مفسر و نكته تكرار آن اخيرا مبيّن گرديد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَ تَأتُونَ الذُّكرانَ مِنَ العالَمِينَ (165) وَ تَذَرُونَ ما خَلَقَ لَكُم رَبُّكُم مِن أَزواجِكُم بَل أَنتُم قَومٌ عادُونَ (166)
آيا ميرويد يعني عمل ميكنيد با مردان از افراد بشر يعني لواط ميكنيد.
و رها ميكنيد آنچه را که خلق فرموده از براي شما پروردگار شما از زنهاي شما بلكه شما قومي هستيد که تعدي و تجاوز ميكنيد.
(أَ تَأتُونَ الذُّكرانَ مِنَ العالَمِينَ) لواط اقسامي دارد:
«1» لواط با رجال از معاصي كبيره است بلكه در اخبار دارد كفر باللّه است و حد شرعي آن قتل است.
«2» لواط با اجنبيه است حكم زنا دارد اگر اجنبيه باشد صد تازيانه اگر محصن و محصنه باشد رجم است اگر با محارم باشد قتل است.
«3» لواط با حيواناتي که معمول است اكل آنها مثل گوسفند و بز و گاو و شتر و آهو و امثال اينها گوشتش حرام ميشود و فضله او نجس است و بايد او را ذبح كرد سپس سوزانيد و اگر معمول نيست اكل آن مثل خر و قاطر و اسب باشد از آن شهر خارج نمود و در شهر ديگري برد و حد آن تعذير است که دون حد است.
«4» لواط با حلال خود مكروه است و در خبر است ميفرمايد ما نميكنيم ولي جايز است بدليل قوله تعالي نِساؤُكُم حَرثٌ لَكُم فَأتُوا حَرثَكُم أَنّي شِئتُم (بقره آيه 223).
(وَ تَذَرُونَ ما خَلَقَ لَكُم رَبُّكُم مِن أَزواجِكُم) اصلا خداوند خلقت نساء را كرد نه فقط براي دفع شهوات بلكه براي توليد نسل بلكه ايجاد شهوت هم براي اينکه بود و همچنين در حيوانات بلكه در نباتات که ميفرمايد: وَ مِن كُلِّ الثَّمَراتِ جَعَلَ فِيها زَوجَينِ اثنَينِ (رعد آيه 3) وَ مِن كُلِّ شَيءٍ خَلَقنا زَوجَينِ (ذاريات آيه 49). قوم لوط از زنها اعراض كردند و با رجال حتي در جادهها و محل عبور بدون شرم و حياء و چون زنها هم شهوت داشتند آنها هم با يكديگر مساحقه ميكردند که آنهم گناه كبيره است.
جلد 14 - صفحه 80
(بَل أَنتُم قَومٌ عادُونَ) بلكه شما قومي هستيد که تجاوزات و تعديات بسيار داريد که اعمال زشت آنها بسيار بود فقط منحصر بلواط نبود ميفرمايد: أَ إِنَّكُم لَتَأتُونَ الرِّجالَ وَ تَقطَعُونَ السَّبِيلَ وَ تَأتُونَ فِي نادِيكُمُ المُنكَرَ (عنكبوت آيه 29) و در خبر از حضرت رضا (ع) در تفسير منكر فرمود
«تتضارطون في مجالسهم من غير حشمة و حياء»
و از تفسير قمي
«بعضهم علي بعض»
و ديگر از منكرات از حضرت باقر (ع) است فرمود
«ان حل الازار في الصلاة و الحذف بالحصي و مضغ الكندر في المجالس و علي ظهر الطريق من عمل قوم لوط»
و در بعض اخبار قمار و تار زدن و آلات ساز را هم از اعمال آنها شمرده و بالجمله حياء و عفت از ميانه آنها برداشته شده مثل اينكه درس از عصر حاضر ما گرفته باشند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 165)- سپس به انتقاد از اعمال ناشایست و بخشی از انحرافات اخلاقی آنها میپردازد و از آنجا که مهمترین نقطه انحراف آنها، انحراف جنسی و هم جنس گرایی بود روی همین مسأله تکیه کرد و چنین گفت: «آیا شما در میان جهانیان به سراغ جنس ذکور میروید»؟! (أَ تَأْتُونَ الذُّکْرانَ مِنَ الْعالَمِینَ).
یعنی با این که خداوند این همه افراد از جنس مخالف برای شما آفریده و میتوانید با ازدواج صحیح و سالم با آنان زندگی پاک و آرام بخشی داشته باشید، این نعمت پاک و طبیعی خدا را رها کرده، و خود را به چنین کار پست و ننگینی آلوده ساختهاید!
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج7، ص395
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم