آیه 45 سوره شعراء: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|فَأَلْقَىٰ مُوسَىٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُ...» ایجاد کرد) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | *'''تلقف''': لقف: بلعيدن سرعت «تلقف»: به سرعت مىبلعيد. | |
+ | *'''يأفكون''': افك: دروغ بزرگ. اصل آن به معنى برگرداندن است «يأفكون» به دروغ مىآوردند، به دروغ مىكردند.<ref>تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج7، ص348</ref> | ||
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == | ||
سطر ۵۳: | سطر ۵۴: | ||
سپس موسى عصايش را افكند، پس ناگهان (اژدهايى شد و) هر چه را به نيرنگ ساخته بودند بلعيد. | سپس موسى عصايش را افكند، پس ناگهان (اژدهايى شد و) هر چه را به نيرنگ ساخته بودند بلعيد. | ||
+ | |||
+ | فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ ساجِدِينَ «46» قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِينَ «47» رَبِّ مُوسى وَ هارُونَ «48» | ||
+ | |||
+ | آنگاه ساحران بىاختيار به سجده درافتادند. گفتند: ما به پروردگار جهانيان ايمان آورديم. پروردگار موسى و هارون. | ||
+ | |||
+ | ===نکته ها=== | ||
+ | |||
+ | ساحران همين كه اژدها شدن عصا را ديدند فوراً ايمان آوردند. در روايات آمده است: | ||
+ | |||
+ | هنگامى كه امام زمان عليه السلام نيز ظهور كند، متخصّصان شرق و غرب به حضرت ايمان خواهند آورد، چون آنان عظمت كار را بهتر از ديگران درك خواهند كرد. | ||
+ | |||
+ | ===پیام ها=== | ||
+ | |||
+ | 1- معجزه امرى سريع و برقآساست، نه تدريجى و تمرينى. «فَإِذا هِيَ تَلْقَفُ» | ||
+ | |||
+ | 2- باطل، در برابر حقّ تاب مقاومت ندارد. «تَلْقَفُ ما يَأْفِكُونَ» | ||
+ | |||
+ | 3- سحر و جادو يك دروغ عملى و به دور از حقيقت است. ( «يَأْفِكُونَ» از «افك» به معناى ساختگى و دروغ است) | ||
+ | |||
+ | 4- افراد آماده، در برابر حقّ طفره نمىروند و تسليم مىشوند. «فَأَلْقى» | ||
+ | |||
+ | 5- قدرِ زر زرگر شناسد، قدرِ گوهر گوهرى. (ساحرانى كه كارشناس بودند معجزه را از سحر بازشناختند وچنان تحت تأثير قرار گرفتند كه بىاراده به سجده افتادند، با اينكه فرعونيان نيز حضور داشتند، ولى ايمان نياوردند). «فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ» | ||
+ | |||
+ | 6- از امتيازات انسان، قدرت تغيير موضع فكرى در يك لحظه است. «فَأُلْقِيَ» | ||
+ | |||
+ | جلد 6 - صفحه 316 | ||
+ | |||
+ | 7- سجده، مظهر حقّپرستى وتسليم است كه در طول تاريخ سابقه داشته است. «ساجِدِينَ» | ||
+ | |||
+ | 8- تمام هستى، تحت تدبير خداوند در يك حركت تكاملى است. «بِرَبِّ الْعالَمِينَ» | ||
+ | |||
+ | 9- جلو سوء استفاده را بايد گرفت. براى اين كه فرعونيان، «ربّ العالمين» را به معناى انحرافى تفسير نكنند، ساحران گفتند: «رَبِّ مُوسى وَ هارُونَ» | ||
+ | |||
+ | 10- ساحران، به اصول دين اقرار كردند، توحيد: «آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِينَ» نبوّت: «رَبِّ مُوسى وَ هارُونَ» معاد: «إِنَّا إِلى رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ» | ||
}} | }} | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۸ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۰۵:۰۱
<<44 | آیه 45 سوره شعراء | 46>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
در آن حال موسی عصای خود را بیفکند که ناگاه (اژدهایی عظیم شد و) همه وسایل سحر انگیزی ساحران را به کام فرو میبرد.
پس موسی عصایش را افکند، ناگاه آنچه را جادوگران با نیرنگ [و به صورت غیر واقعی] ساخته بودند، بلعید.
پس موسى عصايش را انداخت و بناگاه هر چه را به دروغ برساخته بودند بلعيد.
و موسى عصايش را افكند. ناگاه همه آن دروغهايى را كه ساخته بودند، بلعيد.
سپس موسی عصایش را افکند، ناگهان تمام وسایل دروغین آنها را بلعید!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- تلقف: لقف: بلعيدن سرعت «تلقف»: به سرعت مىبلعيد.
- يأفكون: افك: دروغ بزرگ. اصل آن به معنى برگرداندن است «يأفكون» به دروغ مىآوردند، به دروغ مىكردند.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَأَلْقى مُوسى عَصاهُ فَإِذا هِيَ تَلْقَفُ ما يَأْفِكُونَ «45»
سپس موسى عصايش را افكند، پس ناگهان (اژدهايى شد و) هر چه را به نيرنگ ساخته بودند بلعيد.
فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ ساجِدِينَ «46» قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِينَ «47» رَبِّ مُوسى وَ هارُونَ «48»
آنگاه ساحران بىاختيار به سجده درافتادند. گفتند: ما به پروردگار جهانيان ايمان آورديم. پروردگار موسى و هارون.
نکته ها
ساحران همين كه اژدها شدن عصا را ديدند فوراً ايمان آوردند. در روايات آمده است:
هنگامى كه امام زمان عليه السلام نيز ظهور كند، متخصّصان شرق و غرب به حضرت ايمان خواهند آورد، چون آنان عظمت كار را بهتر از ديگران درك خواهند كرد.
پیام ها
1- معجزه امرى سريع و برقآساست، نه تدريجى و تمرينى. «فَإِذا هِيَ تَلْقَفُ»
2- باطل، در برابر حقّ تاب مقاومت ندارد. «تَلْقَفُ ما يَأْفِكُونَ»
3- سحر و جادو يك دروغ عملى و به دور از حقيقت است. ( «يَأْفِكُونَ» از «افك» به معناى ساختگى و دروغ است)
4- افراد آماده، در برابر حقّ طفره نمىروند و تسليم مىشوند. «فَأَلْقى»
5- قدرِ زر زرگر شناسد، قدرِ گوهر گوهرى. (ساحرانى كه كارشناس بودند معجزه را از سحر بازشناختند وچنان تحت تأثير قرار گرفتند كه بىاراده به سجده افتادند، با اينكه فرعونيان نيز حضور داشتند، ولى ايمان نياوردند). «فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ»
6- از امتيازات انسان، قدرت تغيير موضع فكرى در يك لحظه است. «فَأُلْقِيَ»
جلد 6 - صفحه 316
7- سجده، مظهر حقّپرستى وتسليم است كه در طول تاريخ سابقه داشته است. «ساجِدِينَ»
8- تمام هستى، تحت تدبير خداوند در يك حركت تكاملى است. «بِرَبِّ الْعالَمِينَ»
9- جلو سوء استفاده را بايد گرفت. براى اين كه فرعونيان، «ربّ العالمين» را به معناى انحرافى تفسير نكنند، ساحران گفتند: «رَبِّ مُوسى وَ هارُونَ»
10- ساحران، به اصول دين اقرار كردند، توحيد: «آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِينَ» نبوّت: «رَبِّ مُوسى وَ هارُونَ» معاد: «إِنَّا إِلى رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَأَلْقى مُوسى عَصاهُ فَإِذا هِيَ تَلْقَفُ ما يَأْفِكُونَ (45)
فَأَلْقى مُوسى عَصاهُ: پس انداخت موسى به امر الهى عصاى خود را، در حال اژدها گشت. فَإِذا هِيَ تَلْقَفُ ما يَأْفِكُونَ: پس آنجا عصاى اژدها شده فرو مىبرد آنچه قلب مىكردند آن را از صورت و حقيقت خود به صورت ديگر به سبب سحر و كيد، يعنى آنچه تدليس و تزوير مىكردند و به صورت مار به مردم
جلد 9 - صفحه 421
مىنمودند.
بيان واقعه: حضرت موسى عليه السّلام عصا را انداخت، اژدهائى عظيم شد، تمام عصاها و ريسمانهاى ساحران را فرو برد، و مردم از وحشت آن فرار نمودند به طورى كه ده هزار نفر از مردان و زنان و اطفال پايمال و هلاك شدند. پس برگشت روى به قصر فرعون آورد، فرعون و هامان از شدت ترس جامههاى خود را نجس كردند و موى سر و ريش ايشان سفيد شد، چون سحره اين حال را مشاهده كردند، دانستند كه انقلاب عصا به اژدها، از جنس سحر نيست، چه آنها اسرار و دقايق سحر را خوب دانسته و يقين كردند كه آن فوق قدرت بشريه است و از نزد حق تعالى صدور يافته. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قالَ فَأْتِ بِهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (31) فَأَلْقى عَصاهُ فَإِذا هِيَ ثُعْبانٌ مُبِينٌ (32) وَ نَزَعَ يَدَهُ فَإِذا هِيَ بَيْضاءُ لِلنَّاظِرِينَ (33) قالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِيمٌ (34) يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِ فَما ذا تَأْمُرُونَ (35)
قالُوا أَرْجِهْ وَ أَخاهُ وَ ابْعَثْ فِي الْمَدائِنِ حاشِرِينَ (36) يَأْتُوكَ بِكُلِّ سَحَّارٍ عَلِيمٍ (37) فَجُمِعَ السَّحَرَةُ لِمِيقاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ (38) وَ قِيلَ لِلنَّاسِ هَلْ أَنْتُمْ مُجْتَمِعُونَ (39) لَعَلَّنا نَتَّبِعُ السَّحَرَةَ إِنْ كانُوا هُمُ الْغالِبِينَ (40)
فَلَمَّا جاءَ السَّحَرَةُ قالُوا لِفِرْعَوْنَ أَ إِنَّ لَنا لَأَجْراً إِنْ كُنَّا نَحْنُ الْغالِبِينَ (41) قالَ نَعَمْ وَ إِنَّكُمْ إِذاً لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ (42) قالَ لَهُمْ مُوسى أَلْقُوا ما أَنْتُمْ مُلْقُونَ (43) فَأَلْقَوْا حِبالَهُمْ وَ عِصِيَّهُمْ وَ قالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغالِبُونَ (44) فَأَلْقى مُوسى عَصاهُ فَإِذا هِيَ تَلْقَفُ ما يَأْفِكُونَ (45)
فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ ساجِدِينَ (46) قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِينَ (47) رَبِّ مُوسى وَ هارُونَ (48) قالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلافٍ وَ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ (49) قالُوا لا ضَيْرَ إِنَّا إِلى رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ (50)
إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لَنا رَبُّنا خَطايانا أَنْ كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ (51)
جلد 4 صفحه 103
ترجمه
گفت پس بياور آنرا اگر هستى از راستگويان
پس انداخت عصايش را پس آنگاه آن بود اژدهائى آشكار
و برآورد دستش را پس آنگاه آن بود سفيد نورانى براى نگاه كنندگان
گفت بآن جماعت كه بودند در اطرافش همانا اين هرآينه جادوگرى است دانا
ميخواهد كه بيرون كند شما را از زمينتان بجادويش پس چه ميفرمائيد
گفتند بازدار او و برادرش را و بفرست در شهرها جمع كنندگانرا
كه بياورند نزد تو هر جادوگر دانا را
پس جمع كرده شدند جادوگران براى وعدهگاه روزى معلوم
و گفته شد بمردم كه آيا شما هستيد اجتماع كنندگان
باشد كه ما پيروى كنيم جادوگرانرا اگر باشند ايشان غلبه كنندگان
پس چون آمدند جادوگران گفتند به فرعون آيا همانا براى ما مزدى است اگر باشيم ما غلبه كنندگان
گفت آرى و همانا شمائيد آنگاه هرآينه از نزديك شدگان
گفت به ايشان موسى بيندازيد آنچه را شمائيد اندازنده
پس انداختند ريسمانهاشان را و عصاهاشان را و گفتند سوگند ببزرگى و توانائى فرعون همانا ما هر آينه مائيم غلبه كنندگان
پس انداخت موسى عصايش را پس آنگاه آن فرو ميبرد آنچه را مينمودند بدروغ
پس برو افكنده شدند ساحران سجده كنندگان
گفتند گرويديم بپروردگار جهانيان
پروردگار موسى و هارون
گفت آيا گرويديد باو پيش از آنكه دستورى دهم شما را همانا او بزرگ شما است كه آموخته است شما را جادو پس هرآينه زود باشد كه بدانيد هر آينه خواهم بريد دستهاتان را و پاهاتان را بر خلاف يكديگر و هر آينه بردار خواهم كرد شما را همگى
گفتند ضررى ندارد همانا ما بسوى پروردگارمان بازگشت كنندگانيم
همانا ما اميد داريم كه ببخشد بما پروردگار ما گناهانمان را براى آنكه بوديم اوّل گروندگان.
تفسير
بعد از مذاكرات سابقه كه بين حضرت موسى و فرعون روى داد گفت اگر راست ميگوئى معجزت را بياور و آنحضرت عصاى خود را انداخت ناگهان
جلد 4 صفحه 104
اژدهائى شد كه شك و شبههئى در اژدها بودن آن نبود و بيرون آورد دستش را از گريبان يا آستينش ناگهان آن دست سفيد و منوّر شد براى كسانى كه نظر مينمودند بآن بطوريكه شعاعش حائل شد ميان آنها و روى حضرت موسى و قمى ره در ضمن حديثى كه در آيات سابقه ذكر شد نقل نموده كه چون عصا اژدها شد تمام جلساء فرعون فرار نمودند و فرعون بقدرى ترسيد كه نتوانست خود را نگهدارد و موسى عليه السّلام را بخدا قسم داد كه او را از شرّ آن اژدها نگهدارى فرمايد و آنحضرت او را نگهدارى فرمود و بعد يد بيضاء را ارائه داد و چون عصا را بدست گرفت فرعون بنفس خود مراجعه نمود و خواست تصديق كند ولى هامان نگذاشت و گفت اين با ادّعاء خدائى تو منافات دارد كه تابع بنده خودت شوى و اثر مشاهده معجزه بقدرى او را از تفرعن خود تنزّل داد كه با اعيان مجلس مشورت نمود و از آنها چاره- جوئى خواست و گفت اين ساحر ماهرى است كه ميخواهد بسحر شما را آواره از وطن نمايد و با ادّعاء خدائى حاضر شد كه اطاعت فرمان آنها را بنمايد و آنها گفتند فعلا امر او و برادرش را بتأخير بينداز و بشهرهاى مصر مأمورينى روانه كن كه ساحران را جمع آورى نمايند و از ميان آنها اشخاصى را كه ماهرتر در سحرند انتخاب كنند و بياورند و او بهمين دستور عمل نمود و ساحران ماهر در ظهر روز عيد ساليانه خودشان كه روز زينت خوانده ميشد در مكان معيّنى كه فاصله ميان دو طرف بود و در سوره طه گذشت جمع شدند و براى آنكه اهل مصر مهيّا براى آمدن شوند فرعونيان بمردم ميگفتند آيا در چنين روزى اجتماع مينمائيد براى آنكه ما پيرو دين ساحران شويم كه همدين ما هستند اگر غلبه با آنها باشد و پيرو دين موسى و هارون نگرديم و چون ساحران بدربار فرعون راه يافتند باو گفتند اگر ما بر موسى غالب شديم انعامى هم داريم او گفت علاوه بر انعام مقرّب درگاه ما هم خواهيد شد و بعد از سؤال از حضرت موسى كه آيا تو مىاندازى عصايت را يا ما بيندازيم آنچه داريم او فرمود بيندازيد آنچه را مىاندازيد و آنها ريسمانها و عصاهاشان را انداختند و گفتند بعزّت و جلال فرعون قطعا غلبه با ما است چون كاملا مطمئن بودند كه ديگر سحرى بالاتر از اين نميشود كرد و اين قسم قسم خوردن در زمان جاهليّت معمول بود و در اسلام
جلد 4 صفحه 105
منسوخ شد و بنام خدا مقرّر گرديد پس حضرت موسى عصاى خود را انداخت و اژدهائى شد كه تمام مارهاى دروغى را كه بتزوير و تلبيس ريسمانها و عصاهاشان را بصور مختلفه آن حيوان در آورده بودند و بتوسط سيماب و غيره حركت ميكردند بلع نمود و اثرى از آنها باقى نگذارد و چون ساحران اين معجزه را مشاهده نمودند با آنكه ميدانستند چنين امرى بسحر انجام پذير نيست بدون درنگ برو بر زمين افتادند مانند آنكه آنها را بدون اختيار بزمين انداخته باشند و در پيشگاه عظمت و قدرت الهى سجده نمودند و گفتند ايمان آورديم ما بپروردگار جهانيان آن پروردگارى كه موسى و هارون معرّف و مبيّن او شدند بأعجاز و بيان نه فرعون و هامان و فرعون از اين امر برآشفت و بساحران گفت آيا ايمان آورديد بموسى بدون اذن و اجازه من و ءامنتم بدو همزه نيز قرائت شده و او لابد استاد شما بوده در سحر و با او تبانى داشتهايد يا بعضى از فنون آنرا بشما نياموخته و براى خودش در چنين مواقعى باقى گذارده و اين سخنان را براى اشتباه كارى بر قومش ميگفت كه آنها تصوّر ننمايند ايمان ساحران براى ظهور حق و وضوح صدق حضرت موسى در ادّعاء نبوت نزد آنها بوده و تهديد كرد كه بزودى شما را بپاداش اين جرئت و جسارتتان ميرسانم كه بدانيد سزاى شما چيست دستها و پاهاى شما را بر خلاف يكديگر يعنى دست راست و پاى چپ يا پاى راست و دست چپ شما را ميبرم و بعد شما را براى عبرت مردم بدار ميكشم و هيچكدامتان را عفو نخواهم نمود و آنها گفتند ضررى ندارد ما بسوى رحمت پروردگارمان بازگشت ميكنيم ما اميدواريم كه خداوند از خطاها و تقصيرات ما بگذرد براى تحمّل رنج و محنتى كه بر ما وارد شد و شديم از سابقين در ايمان بخدا و پيغمبر او البته تحمّل الم موقت در برابر نعيم دائم سهل است و بعضى ان كنّا بكسر همزه قرائت نمودهاند يعنى اگر باشيم از سابقين در ايمان بمغفرت الهى نائل ميشويم پس دست از ايمان خود برنميداريم و گفتهاند آنها كسانى بودند كه بعد از اين معجزه از آل فرعون ايمان آوردند پيش از سايرين غير از بنى اسرائيل كه ايمان آورده بودند و قمى ره در ضمن حديث سابق نقل نموده كه فرعون و هامان قبلا تعليم سحر نموده بودند و فرعون بسحر بر مردم غلبه
جلد 4 صفحه 106
پيدا كرد و ادعاء خدائى نمود لذا مأمور بتمام شهرهاى مصر فرستاد و هزار جادوگر جمع كردند و از ميان آنها يكصد نفر انتخاب كردند و از ميان آنها هشتاد نفر پس جادوگران بفرعون گفتند تو ميدانى كه از ما كسى در دنيا ما هرتر در سحر نيست اگر ما بر موسى غالب شديم چه بما خواهى داد فرعون گفت شما مقرّب درگاه من خواهيد شد و در سلطنت با من شريك خواهيد بود آنها گفتند اگر موسى بر ما غلبه نمود و سحر ما را باطل كرد ميدانيم او جادوگر نيست و پيغمبر است و باو ايمان ميآوريم فرعون گفت اگر چنين شد من هم در ايمان باو با شما شركت ميكنم ولى شما سعى كنيد و اسباب كارتان را تكميل نمائيد كه مغلوب نشويد و موعد روز عيدشان بود و چون آفتاب بلند شد فرعون سحره و مردم را جمع نمود در كنار بارگاه خود كه ارتفاع آن از زمين هشتاد ذراع بود و قبّه آنرا از آهن و فولاد صيقلى شده ساخته بودند كه وقتى آفتاب بآن مىتابيد كسى نميتوانست بآن نگاه كند از برق آهن و تابش آفتاب و فرعون و هامان آمدند و آنجا نشستند و نگاه ميكردند و موسى عليه السّلام هم آمد ولى نظر بآسمان ميكرد و جادوگران گفتند اين مرد نظر بآسمان ميكند و سحر ما در آنجا كارگر نيست و در برابر موسى صف كشيدند و عرضه داشتند كه تو مىاندازى يا ما بيندازيم و او فرمود شما بيندازيد و آنها ريسمانها و عصاهاشان را انداختند و همه مانند مارها بجنبش آمدند و گفتند بعزّت فرعون ما غالب ميشويم و موسى چون آن منظره را مشاهده نمود بيمناك شد ولى ندائى بگوشش رسيد كه نترس تو غالب خواهى شد عصايت را بينداز تمام مارهاى مصنوعى را بلع ميكند پس موسى انداخت عصاى خود را و چون بزمين رسيد گداخته شد و بعد سر بلند كرد و دهان گشود بطوريكه لب بالايش رسيد ببالاى گنبد قصر فرعون پس دور زد بر آن و با لب زيرينش تمام ريسمانها و عصاهاى سحره را جمع نمود و بلعيد و مردم يكدفعه فرار كردند و چون تاكنون چنين امر عجيبى را كسى نديده و نشنيده بود از ترس و زير دست و پا ده هزار نفر مرد و زن و كودك تلف شدند و فرعون و هامان لباس خودشان را ملوّث نمودند و موى سرشان از ترس سفيد شد و موسى هم با مردم فرارى همراهى ميكرد تا خطاب الهى رسيد كه بگير آنرا و نترس ما
جلد 4 صفحه 107
دو مرتبه بصورت اوّل برش ميگردانيم و او برگشت و عباء خود را بدست پيچيد و در دهان اژدها نمود و آن بصورت اوّل برگشت و ساحران ايمان آوردند و فرعون غضب كرد و هر كس را بموسى ايمان آورده بود زندانى نمود تا معجزات ديگرى از آنحضرت از قبيل طوفان و ملخ و كنه و غوك و خون كه تفصيلش در سور سابقه گذشت بروز نمود و فرعون آنها را آزاد كرد و گفته شده كه آنملعون متمكّن نشد تهديد خود را نسبت بساحرانى كه ايمان آوردند عملى نمايد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَأَلقي مُوسي عَصاهُ فَإِذا هِيَ تَلقَفُ ما يَأفِكُونَ (45)
پس انداخت موسي عصاي خود را پس بناگاه بلعيد آنچه را که سحره دروغي صنعت كرده بودند.
اولا: اژدهاي عظيمي شد که بيك مرتبه فوري تمام اينکه سحر سحره را يك لقمه كرد و بلعيد که اينکه جمعيت پراكنده شدند که الان تمام ما را ميبلعد حتي تخت فرعون و هامان را لرزه
جلد 14 - صفحه 30
نماند سحره فهميدند که اينکه معجزه و قدرت نمايي حق است و حقيقت و واقعيت دارد و از عنوان سحر و چشم بندي بيرون است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 45)- اما موسی چندان مهلت نداد که این وضع ادامه یابد همانطور که قرآن میگوید: «سپس موسی عصایش را افکند، ناگهان تمام وسایل دروغین آنها را بلعید» (فَأَلْقی مُوسی عَصاهُ فَإِذا هِیَ تَلْقَفُ ما یَأْفِکُونَ).
در اینجا گروهی پا به فرار گذاشتند، گروهی منتظر بودند پایان کار به کجا میرسد، و جمعی بیهدف فریاد میکشیدند و دهان ساحران از تعجب باز مانده بود.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج7، ص348
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم