عبرت: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(افزودن و تکمیل محتوا به کمک منبع جدید)
جز
 
(۹ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{نیازمند ویرایش فنی}}
+
عبرت به معنای پند و اندرز است، به این معنی که شخص تجربیات دیگران را در زندگی خود بکار گیرد. پندپذیرى و عبرت آموزى از اعمال پسندیده و فضایل نفسانى که موجب بیدارى انسان و تعالى روح و سعادت دنیا و آخرت مى‌شود. گردش شب و روز، ماه و سال، گرفتار شدن امت‌هاى گذشته به عذاب به خاطر سرکشى و نافرمانى در مقابل سفیران الهى و سقوط قدرتمندان سلطه گر و مرگ و میر پدران و گذشتگان و هزاران رخداد دیگر، هر یک مى‌تواند وسیله پندى براى انسان باشد.  
عبرت به معنای پند و اندرز است که شخص تجربیات دیگران را در زندگی خود به کار گیرد.  
 
  
== معنای واژه عبرت ==
+
==عبرت در لغت و اصطلاح==
 +
واژه «عبرة»، عربی و در فارسی به معنای «پند و اندرز» آمده است.<ref>احمد سیاح، فرهنگ بزرگ جامع نوین، ترجمه المنجد، تهران، انتشارات اسلام، ذیل ماده «عبر».</ref> کلمه "عبر" از حالى به حال دیگر شدن است و عبرت آموزى به حالتى مى‌گویید که شخص با دیدن و حضور یافتن نزد آنچه دیدنى است، به پیامى نایافته دست پیدا مى‌کند، بنابر این «اعتبار» یعنى با دیدن حوادث به همراه اندیشیدن در آن‌ها براى [[انسان]] دگرگونى درونى و معنوى پدید مى‌آید که در نتیجه این حالت نفسانى آماده پذیرش پیام و محتواى موجود در ژرفاى آن حادثه گردد.
  
واژه «عبرة»، عربي و در فارسي به معناي «پند و اندرز» آمده است.<ref> احمد سياح، فرهنگ بزرگ جامع نوين، ترجمه المنجد، تهران، انتشارات اسلام، ذيل ماده «عبر». </ref>  اگر به معناي عام «عبرت» توجه کنيم، در مي يابيم كه تمام آيات الهي پند و عبرت است. قرآن، افزون بر مسائل احكام، عقايد و اخلاق، به مسايلي پرداخته كه در آن يا به صورت کنايه يا به صراحت، عبرت و پند نهفته است.
+
در عبرت آموزى دو نکته توجه را به خود جلب مى‌کند: نخست آنکه عبرت آموزى مستلزم داشتن چشمى بینا، عقلى ژرف و درون نگر و دلى بیدار است، زیرا بدون نظر عمیق همراه اندیشه و فکر، عبرت آموزى ممکن نیست؛ دیگر این که عبرت آموزى باانگیزه باعث آثار ارزشمندى همچون پاک دامنى، بى رغبتى به دنیا، کاهش لغزش و خطا و شناخت خویشتن و کوتاه شدن طمع و زیادى فهم و درک و [[تقوا]] مى‌شود.  
در اينجا به آياتي كه به مسائل عبرت اشاره نموده اند؛ مي پردازيم.
 
  
 +
==عبرت‌آموزی در قرآن==
  
==  مسافرت و عبرت آموزي ==
+
اگر به معنای عام «عبرت» توجه کنیم، درمی یابیم که تمام آیات الهی پند و عبرت است. [[قرآن]] افزون بر مسائل [[احکام شرعی|احکام]]، [[عقاید]] و [[اخلاق]]، به مسایلی پرداخته که در آن یا به صورت کنایه یا به صراحت، عبرت و پند نهفته است. در اینجا به آیاتی که به مسائل عبرت اشاره نموده اند می پردازیم.
  
در بيش از ده آيه قرآن، مردم را تشويق و ترغيب به مسافرت (سير في الارض). <ref> يوسف/ 109، حج/ 46، روم/ 9، فاطر/ 44، غافر/ 21، 82، آل عمران/ 137، انعام/ 11، نحل/ 36، نحل/ 69، </ref> عنكبوت/ 20، روم/ 42.  نموده است. مسافرت و سير در زمين در فرهنگ قرآن، به معناي جهان گردي بي هدف نيست. بلكه به معناي پندگيري و عبرت آموزي و شناخت نشانه هاي خداوند و آگاهي از قدرت او و بررسي حوادث تاريخي گذشتگان است. (أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ...؛<ref> يوسف/ 109 </ref>. آيا آنها سير در زمين نمي كنند، تا بنگرند سرنوشت آنان (طغيان گران پيشين) چگونه شد؟...»
+
===مسافرت و عبرت‌آموزی===
«قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ؛. <ref> انعام/ 11. </ref> بگو! سير در زمين داشته باشيد تا بنگريد عاقبت تكذيب كنندگان چگونه شد.»
 
  
بناهاى تاريخى، موزه‌ها، خرابه‌ها، … يادگار انسان هايى است که آن‌ها را بر جا گذاشته‌اند. قرآن ما را به سير و سفر در آن‌ها و تجربه آموزى از پيشينيان فرا مى‌خواند.
+
در بیش از ده [[آیه|آیه]] قرآن، مردم را تشویق و ترغیب به مسافرت (سیر فی الارض)<ref>[[سوره یوسف]]/۱۰۹، [[سوره حج]]/۴۶، [[سوره روم]]/۹، [[سوره فاطر]]/۴۴، [[سوره غافر]]/۲۱، ۸۲، [[سوره آل عمران]]/۱۳۷، [[سوره انعام]]/۱۱، [[سوره نحل]]/۳۶، [[سوره نحل]]/ ۶۹، [[سوره عنکبوت]]/۲۰، [[سوره روم]]/۴۲.</ref> نموده است. مسافرت و سیر در زمین در فرهنگ [[قرآن]] به معنای جهانگردی بی هدف نیست. بلکه به معنای پندگیری و عبرت آموزی و شناخت نشانه های [[الله|خداوند]] و آگاهی از قدرت او و بررسی حوادث تاریخی گذشتگان است. بناهاى تاریخى، موزه‌ها، خرابه‌ها... یادگار انسانهایى است که آن‌ها را برجا گذاشته‌اند. قرآن ما را به سیر و سفر در آن‌ها و تجربه آموزى از پیشینیان فرامى‌خواند.
" اولم يسيروا فى الارض فينظروا کيف کان عاقبة الذين کانوا من قبلهم کانوا هم اشد منهم قوة و آثارا فى الارض فاخذهم الله بذنوبهم و ما کان لهم من الله من واق " .9 روم.
 
  
آيا آنان روى زمين سير نکردند تا ببينند عاقبت کسانى که پيش از آنان بودند چگونه بود. آن‌ها در قدرت و ايجاد آثار مهم در زمين از اين‌ها برتر بودند، ولى خداوند ايشان را به گناهانشان گرفت و در برابر عذاب او وسيله دفاعى نداشتند.
+
*{{متن قرآن|«أَفَلَمْ یسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَینْظُرُوا کیفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ...»}}؛<ref>[[سوره یوسف]]/۱۰۹.</ref> آیا آنها سیر در زمین نمی کنند، تا بنگرند سرنوشت آنان (طغیان گران پیشین) چگونه شد؟...
  
==  تاريخ و داستان گذشتگان و پندگيري ==
+
*{{متن قرآن|«قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا کیفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُکذِّبِینَ»}}؛<ref>[[سوره انعام]]/۱۱.</ref> بگو! سیر در زمین داشته باشید تا بنگرید عاقبت تکذیب کنندگان چگونه شد.
  
يكي از اهداف نقل تاريخ و داستان گذشتگان در قرآن، عبرت و پند براي مسلمانان است. در بسياري از آيات الهي، داستان هاي پيامبران بزرگ الهي بيان شده است. در اين داستان ها، هرگز هدف قرآن داستان سرايي محض نيست، بلكه هدف ارائه رهنمود از رهگذر اين داستان هاي سازنده است. بر همين اساس است كه در هيچ يك از داستان هاي پيامبران، از مسائل بي فايده يا كم فايده اي كه نقشي در هدايت ندارد؛ سخن به ميان نيامده است. براي مثال از تاريخ ولادت، تاريخ وفات، عدد اولاد و همسر انبياء و... سخني به ميان نياورده است.
+
*{{متن قرآن|«أَوَلَمْ یسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَینظُرُوا کیفَ کانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ کانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَأَثَارُوا الْأَرْضَ وَعَمَرُوهَا أَکثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا وَجَاءتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَینَاتِ فَمَا کانَ اللَّهُ لِیظْلِمَهُمْ وَلَکن کانُوا أَنفُسَهُمْ یظْلِمُونَ»}}؛ <ref>[[سوره روم]]/۹.</ref> آیا آنان روى زمین سیر نکردند تا ببینند عاقبت کسانى که پیش از آنان بودند، چگونه بود. آن‌ها در قدرت و ایجاد آثار مهم در زمین از این‌ها برتر بودند ولى خداوند ایشان را به گناهانشان گرفت و در برابر عذاب او وسیله دفاعى نداشتند.
«لَقَدْ كانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبابِ؛ يوسف/ 111.  اين داستان (حضرت يوسف) براي صاحبان درك خالص، عبرت است» بدين معنا كه ده ها نكته عبرت آموز در اين داستان حضرت يوسف ـ عليه السلام ـ وجود دارد. مانند خنثي شدن مكر دشمنان، بي گناه بودن حضرت يوسف، دوري از شهوت و گناه، رسوايي زليخا، پاكدامني حضرت يوسف و... در نتيجه هدف قرآن از بيان نكات عميق و حساس داستان، عبرت آموزي بوده است.
 
  
== جنگ هاي پيامبر، عبرتي براي مسلمانان ==
+
===پندگیری در تاریخ گذشتگان===
  
در آيه 13 از سوره آل عمران، عنايت خداوند به رزمندگان جنگ بدر و القاء رعب در دل دشمنان را مايه عبرت صاحبان بصيرت بيان مي كند و مي فرمايد:
+
یکی از اهداف نقل [[تاریخ|تاریخ]] و داستان گذشتگان در قرآن، عبرت و پند برای مسلمانان است. در بسیاری از آیات الهی، داستان های [[پیامبران]] بزرگ الهی بیان شده است. در این داستان ها، هرگز هدف قرآن داستان سرایی محض نیست بلکه هدف ارائه رهنمود از رهگذر این داستان های سازنده است. بر همین اساس است که در هیچیک از داستان های پیامبران از مسائل بی فایده یا کم فایده ای که نقشی در هدایت ندارد؛ سخن به میان نیامده است. برای مثال از تاریخ ولادت، تاریخ وفات، عدد اولاد و همسر [[انبیاء]] و... سخنی به میان نیاورده است.
«قَدْ كانَ لَكُمْ آيَةٌ فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتا فِئَةٌ تُقاتِلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ أُخْرى كافِرَةٌ يَرَوْنَهُمْ مِثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ وَ اللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ يَشاءُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ؛ دو گروهي كه در ميدان جنگ بدر با هم روبرو شدند، نشانه درس عبرتي براي شما بود. يك گروه در راه خدا نبرد مي كردند و جمع ديگري كه كافر بودند (در راه شيطان پست) در حالي كه آن ها گروه را با چشم خود دو برابر آنچه بودند مي ديدند، در اين عبرتي است براي صاحبان بصيرت.»
 
عبرتي كه از آيه ياد شد. مي توان گرفت اين است كه، در جنگ، ايمان حرف اول را مي زند. امتي كه پشتيبان نيرومندي همچون خداوند متعال را داشته باشند، شكست ناپذير است.
 
همچنين در آيات اول سوره حشر، قرآن كريم ماجراي غزوه بني النضير و توطئه يهودي ها بر ضد مسلمانان و برخورد شديد لشكر اسلام با آنان و شكست سخت آن ها در برابر لشكر اسلام را بيان مي كند و آخر امر فرموده است: «... فاعتبروا يا اولي الابصار؛حشر/ 2. پس عبرت بگيريد اي صاحبان بصيرت».
 
  
== عبرت آموزی، فضیلتی پسندیده ==
+
*خداى تعالى درباره سرگذشت [[فرعون]] مى‌فرماید: {{متن قرآن|«فالیوم ننجّیک ببدنک لتکون لمن خلفک آیة»}}؛ ([[سوره یونس]]/۹۲) پس امروز بدنت را (از آب) نجات مى‌دهیم تا پندى براى آیندگان باشى.
 +
*و درمورد داستان  [[حضرت یوسف]] علیه السلام مى‌فرماید: {{متن قرآن|«لَقَدْ کانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِی الْأَلْبابِ»}}؛ ([[سوره یوسف]]/۱۱۱) این داستان برای صاحبان درک خالص، عبرت است.
  
پند پذيرى و عبرت آموزى از اعمال پسنديده و فضايل نفسانى که موجب بيدارى انسان و تعالى روح و سعادت دنيا و آخرت مى‌شود.
+
بدین معنا که ده ها نکته عبرت آموز در این داستان وجود دارد. مانند خنثی شدن مکر دشمنان، بی گناه بودن حضرت یوسف، دوری از شهوت و گناه، رسوایی [[زلیخا|زلیخا]]، پاکدامنی حضرت یوسف و... در نتیجه هدف قرآن از بیان نکات عمیق و حساس داستان، عبرت آموزی بوده است.
  
کلمه " عبر " از حالى به حال ديگر شدن است. و عبرت آموزى به حالتى مى‌گوييد که شخص با ديدن و حضور يافتن نزد آن چه ديدنى است، به پيامى نا يافته دست پيدا مى‌کند، بنابر اين، اعتبار يعنى با ديدن حوادث، به همراه انديشيدن در آن‌ها براى انسان دگرگونى درونى و معنوى پديد مى‌آيد که در نتيجه اين حالت نفسانى آماده پذيرش پيام و محتواى موجود در ژرفاى آن حادثه گردد.
+
===جنگهای پیامبر، مایه عبرت===
  
حضرت على - عليه السلام - هنگامى که در " ايوان کسرى " فرود آمد و ويرانى‌هاى آن را مى‌ديد، اين آيات را خواند:
+
در آیه ۱۳ از [[سوره آل عمران]]، عنایت خداوند به رزمندگان [[جنگ بدر]] و القاء رعب در دل دشمنان را مایه عبرت صاحبان بصیرت بیان می کند و می فرماید:  
  
" کم ترکوا من جنات و عيون و زرع و مقام کريم و نعمة کانوا فيها فاکهين کذلک اورثناها قوما آخرين فما بکت عليهم السماء و الارض و ما کانوا منظرين ". (4) چه بسيار باغ‌ها و چشمه‌ها که از خود بر جاى گذاشتند و زراعت‌ها و قصرهاى زيبا و گران قيمت، و نعمت‌هاى فراوان ديگر که در آن (غرق) بودند. اين چنين بود ماجراى آنان. و ما اين‌ها را ميراث براى اقوام ديگرى قرار داديم. نه آسمان بر آنان گريست و نه زمين و نه به آن‌ها مهلتى داده شد.
+
{{متن قرآن|«قَدْ کانَ لَکمْ آیةٌ فِی فِئَتَینِ الْتَقَتا فِئَةٌ تُقاتِلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ أُخْرى کافِرَةٌ یرَوْنَهُمْ مِثْلَیهِمْ رَأْی الْعَینِ وَاللَّهُ یؤَیدُ بِنَصْرِهِ مَنْ یشاءُ إِنَّ فِی ذلِک لَعِبْرَةً لِأُولِی الْأَبْصارِ»}}؛ دو گروهی که در میدان [[جنگ بدر]] با هم روبرو شدند، نشانه درس عبرتی برای شما بود. یک گروه در راه خدا نبرد می کردند و جمع دیگری که کافر بودند (در راه [[شیطان]] پست) در حالی که آنها گروه را با چشم خود دو برابر آنچه بودند می دیدند، در این عبرتی است برای صاحبان بصیرت.
  
بعد حضرت فرمود:
+
عبرتی که از آیه یاد شده می توان گرفت این است که در جنگ، [[ایمان|ایمان]] حرف اول را می زند. امتی که پشتیبان نیرومندی همچون [[الله|خداوند]] متعال را داشته باشند، شکست ناپذیر است.
  
ايشان وارث گذشتگان بودند، آن گاه خودشان ارث گذار آيندگان گشتند. شکر نعمت نگزاردند و در اثر ناسپاسى، آن نعمت‌ها از ايشان سلب گرديد بپرهيزيد از ناسپاسى نعمت که بلاها بر شما فرود مى‌آيد.
+
همچنین در آیات اول [[سوره حشر]]، [[قرآن کریم]] ماجرای [[غزوه بنی نضیر|غزوه بنی النضیر]] و توطئه [[یهود|یهودیان]] بر ضد مسلمانان و برخورد شدید لشکر [[اسلام]] با آنان و شکست سخت آنها در برابر لشکر اسلام را بیان می کند و آخر امر فرموده است: {{متن قرآن|«... فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی الْأَبْصَارِ»}}؛ ([[سوره حشر]]/۲) پس عبرت بگیرید ای صاحبان بصیرت.  
  
در نهج البلاغه حضرت على - عليه السلام - مى‌فرمايد:
+
در نتیجه قرآن، سیر در جهان و اندیشه در تاریخ گذشتگان و [[پیامبران]] و جنگ های پیامبران و... را برای آیندگان عبرت و پند می داند و جزو [[عبادت]] می شمارد.
  
براى شما در سرنوشت امت‌هاى گذشته اندرزها است. " عما لقه " و فرزندانشان کجايند " فراعنه " و بازمانده‌هاى شان کجا هستند " اصحاب رس " که پيامبران را کشتند و سنت‌هاى آنان را پايمال نمودند و آيين زور گويان را بر پا کردند، کجايند؟
+
==عبرت‌آموزی در نگاه روایات==
  
خداى تعالى درباره سر گذشت‌هاى فرعون مى‌فرمايد:
+
در روایات، تأکید فراوانی به «عبرت آموزی» از حوادث تاریخی شده است. عبرت آموزی از مواعظ مورد تأکید [[امام علی علیه السلام|امام علی]] علیه السلام است. در کلام نورانی حضرت بر ثمره شیرین عبرت آموزی تأکید شده است. فشرده ی کلمات مولا در این زمینه این است که: عبرت آموزان از حوادث تاریخی راه درست زندگی را می یابند و از افتادن در دامی که پیشینیان افتادند می رهند.
  
" فاليوم ننجيک ببدنک لتکون لمن خلفک آية ".
+
[[امام علی علیه السلام|حضرت على]] علیه السلام هنگامى که در "ایوان کسرى" فرود آمد و ویرانى‌هاى آن را مى‌دید، این آیات را خواند: {{متن قرآن|«کمْ تَرَکوا مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُیونٍ * وَ زُرُوعٍ وَ مَقَامٍ کرِیمٍ وَ نَعْمَةٍ کانُوا فِیهَا فَاکهِینَ * کذَٰلِک وَأَوْرَثْنَاهَا قَوْمًا آخَرِینَ * فَمَا بَکتْ عَلَیهِمُ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ وَمَا کانُوا مُنْظَرِینَ»}}؛ چه بسیار باغ‌ها و چشمه‌ها که از خود بر جاى گذاشتند و زراعت‌ها و قصرهاى زیبا و گران قیمت و نعمت‌هاى فراوان دیگر که در آن (غرق) بودند. این چنین بود ماجراى آنان و ما این‌ها را میراث براى اقوام دیگرى قرار دادیم. نه آسمان بر آنان گریست و نه زمین و نه به آن‌ها مهلتى داده شد. بعد حضرت فرمود: ایشان وارث گذشتگان بودند، آنگاه خودشان ارث گذار آیندگان گشتند. شکر نعمت نگزاردند و در اثر ناسپاسى آن نعمت‌ها از ایشان سلب گردید. بپرهیزید از ناسپاسى نعمت که بلاها بر شما فرود مى‌آید.  
  
پس امروز بدنت را (از آب) نجات مى‌دهيم تا پندى براى آيندگان باشى.
+
در [[نهج البلاغه]] حضرت على علیه السلام مى‌فرماید: براى شما در سرنوشت امت‌هاى گذشته اندرزها است. "عمالقه" و فرزندانشان کجایند؟ "فراعنه" و بازمانده‌هاى شان کجا هستند؟ "اصحاب رس" که پیامبران را کشتند و سنت‌هاى آنان را پایمال نمودند و آیین زورگویان را برپا کردند، کجایند؟
  
گردش شب و روز، ماه و سال، گرفتار شدن امت‌هاى گذشته به عذاب به خاطر سرکشى و نافرمانى در مقابل سفيران الهى و سقوط قدرت مندان سلطه گر و مرگ و مير پدران و گذشتگان و هزاران رخداد ديگر، هر يک مى‌تواند وسيله پندى براى انسان باشد.
+
و در وصیتی به [[امام حسن]] علیه السلام فرمودند: «استدل علی ما لم یکن بما قد کان فانّ الامور اشباه؛<ref>امام علی علیه السلام، نهج البلاغه، قم، دارالهجره، ص۴۰۲، نامه ۳۱.</ref> حوادث آینده را در پرتو حوادث گذشته بررسی کن که حوادث همانند یکدیگر است».  
  
امام على عليه السلام مى‌فرمايد:
+
و نیز مى‌فرماید: «ان من صرحت له العبر عما بین یدیه من المثلات حجزته التقوی من تقحم الشبهات؛<ref>نهج‌البلاغه، خطبه۱۶.</ref> کسی که از اعمال و کردار گذشتگان و عواقب سوء آن عبرت گیرد تقوا وی را از فرورفتن در آن گونه بدبختی ها بازمی دارد».
  
" ما اکثر العبر و اقل الاعتبار ".چه بسيار است عبرت‌ها و چه اندک است عبرت گرفتن.
+
امام على علیه السلام مى‌فرماید: «ما اکثر العبر و اقل الاعتبار؛ چه بسیار است عبرت‌ها و چه اندک است عبرت گرفتن».<ref>نهج‌البلاغه، کلمات قصار.</ref>
  
امام زين العابدين - عليه السلام - پند نگرفتن را نکوهش کرده مى‌فرمايد:
+
امام على علیه السلام مى‌فرماید: «الاعتبار یثمر العصمة؛ میوه عبرت آموزی از حوادث، مصونیت از خطاها و لغزش هاست».<ref>تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۶۶ش، ص۴۷۲.</ref>
  
بى نوا آدمى ! هر روز سه مصيبت به او مى‌رسد و حتى از يکى از آن‌ها پند نمى‌گيرد که اگر پند مى‌گرفت سختى‌ها و کار دنيا بر او آسان مى‌شد. مصيبت نخست روزى است که از عمر او کم مى‌شود. در صورتى که اگر از مال او چيزى کم گردد، اندوهگين مى‌شود، حال آن که در هم، جاى گزين دارد، اما عمر از دست رفته جبران نمى‌شود.
+
امام على علیه السلام مى‌فرماید: «من کثر اعتباره قل عثاره؛<ref>همان.</ref> آن کسی که بیشتر عبرت بیاموزد، لغزشش کم خواهد شد».  
  
مصيبت دوم روزيش را به طور کامل دريافت مى‌کند که اگر از راه حلال باشد بايد حساب پس دهد و اگر از وام باشد کيفر مى‌بيند.
+
امام على علیه السلام مى‌فرماید: «الاعتبار یقود الی الرشاد؛<ref>فهرست غرر، ص۲۲۹.</ref> عبرت آموزی آدمی را به راه رشد و صلاح می کشاند».
  
مصيبت سوم از اين‌ها بزرگ تر است. عرض شد: آن چيست؟ فرمود: هيچ روزى را به شب نمى‌رساند مگر اين که يک منزل به آخرت نزديک شده است، اما نمى‌داند به سوى بهشت مى‌رود يا به سوى جهنم در حرکت است.
+
امام على علیه السلام مى‌فرماید: «الاعتبار منذر ناصح؛<ref>بحارالانوار، ج۷۸، ص۹۲.</ref> عبرت آموزی هشداردهنده دلسوز است».
  
در عبرت آموزى دو نکته توجه را به خود جلب مى‌کند:
+
امام على علیه السلام مى‌فرماید: «الاعتبار یثمر العصمة؛<ref>فهرست غرر، ص۲۲۹.</ref> میوه ی عبرت آموزی از حوادث، مصونیت از خطاها و لغزش هاست».
  
نخست آن که، عبرت آموزى مستلزم داشتن چشمى بينا، عقلى ژرف و درون نگر و دلى بيدار است، زيرا بدون نظر عميق همراه انديشه و فکر عبرت آموزى ممکن نيست،
+
امام على علیه السلام مى‌فرماید: «من کثر اعتباره قل عثاره؛<ref>فهرست غرر، ص۲۳۱.</ref> آن کسی که بیشتر عبرت بیاموزد، لغزشش کم خواهد شد».
  
ديگر اين که عبرت آموزى با انگيزه، باعث آثار ارزش مندى هم چون پاک دامنى، بى رغبتى به دنيا، کاهش لغزش و خطا و شناخت خويشتن و کوتاه شدن طمع و زيادى فهم، و درک و تقوا… مى‌شود. در اين جا به يک حديث بسنده مى‌شود.
+
در روایتی [[امام زین العابدین]] علیه السلام پند نگرفتن را نکوهش کرده، مى‌فرماید: بى نوا آدمى! هر روز سه مصیبت به او مى‌رسد و حتى از یکى از آن‌ها پند نمى‌گیرد که اگر پند مى‌گرفت سختى‌ها و کار دنیا بر او آسان مى‌شد. مصیبت نخست روزى است که از عمر او کم مى‌شود. در صورتى که اگر از مال او چیزى کم گردد، اندوهگین مى‌شود. حال آن که درهم، جایگزین دارد اما عمر از دست رفته جبران نمى‌شود. مصیبت دوم روزی اش را به طور کامل دریافت مى‌کند که اگر از راه حلال باشد، باید حساب پس دهد و اگر از حرام باشد کیفر مى‌بیند. مصیبت سوم از این‌ها بزرگتر است. عرض شد: آن چیست؟ فرمود: هیچ روزى را به شب نمى‌رساند مگر این که یک منزل به [[آخرت]] نزدیکتر شده است، اما نمى‌داند به سوى [[بهشت]] مى‌رود یا به سوى [[جهنم]]؟
  
==  عبرت آموزي در نگاه روايت ==
+
و در حدیثی از [[امام صادق]] علیه السلام وارد شده است: «کان اکثر عبادة ابی‌ذر التفکر و الاعتبار؛<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ج‌۷۱، ص۳۲۴.</ref> اکثر عبادت [[ابوذر غفاری|ابوذر]] را اندیشه و عبرت آموزی تشکیل می داد».
  
در روايات، تأكيد فراواني به عبرت آموزي از حوادث تاريخي شده است.
+
==پانویس==
امام علي ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: «الاعتبار يثمر العصمة؛ ميوه عبرت آموزي از حوادث، مصونيت از خطاها و لغزش هاست.»<ref> تميمي آمدي، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم، قم، دفتر تبليغات اسلامي، 1366ش، ص 472. </ref> در روايت ديگر فرموده است: «من كثر اعتباره قل عثاره؛<ref> همان. </ref>  آن كسي كه بيشتر عبرت بياموزد، لغزشش كم خواهد شد.» همچنين مي فرمايد: «الاعتبار يقود الي الرشاد <ref> همان. </ref> ؛ عبرت آموزي آدمي را به راه رشد و صلاح مي كشاند.»
+
<references />
حضرت علي ـ عليه السلام ـ در وصيتي به امام حسن ـ عليه السلام ـ فرمودند: «استدل علي ما لم يكن بما قد كان فانّ الامور اشباه؛<ref> امام علي ـ عليه السلام ـ ، نهج البلاغه، قم، دارالهجره، ص 402، نامه 31. </ref>  حوادث آينده را در پرتو حوادث گذشته بررسي كن، كه حوادث همانند يكديگر است.
 
در حديثي از امام صادق ـ عليه السلام ـ وارد شده است: «كان اكثر عبادة ابي ذر التفكر والاعتبار؛<ref> مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، مؤسسه الوفاء، ج‌ 71، ص 324. </ref> اكثر عبادت ابوذر را، انديشه و عبرت آموزي تشكيل مي داد.» در نتيجه قرآن سير در جهان و انديشه در تاريخ گذشتگان و پيامبران و جنگ هاي پيامبران و... را براي آيندگان عبرت و پند مي داند و جزو عبادت مي شمارد.
 
 
 
== عبرت آموزي در كلام امام علي علیه السلام ==
 
 
 
«عبرت آموزي» از مواعظ مورد تأكيد حضرت امام علي عليه السلام است.در کلام نورانی حضرت، بر ثمره شیرین عبرت آموزی تأکید شده است. فشرده ی کلمات مولا در این زمینه این است که:عبرت آموزان از حوادث تاریخی راه درست زندگی را می یابند واز افتادن در دامی که پیشینیان افتادند می رهند:
 
 
 
«الاعتبار منذر ناصح؛ <ref>بحارالانوار، ج 78، ص 92.</ref>.
 
 
 
عبرت آموزی هشداردهنده دلسوز است».
 
 
 
«الاعتبار یعود الی الرشاد؛ <ref>فهرست غرر، ص 229.</ref>.
 
 
 
عبرت آموزی انسان را به رشد هدایت می کند».
 
  
 +
==منابع==
  
«ان من صرحت له العبر عما بین یدیه من المثلات حجزته التقوی من تقحم الشبهات؛ <ref>نهج‌البلاغه، خطبه 16.</ref>.
+
*[http://www.andisheqom.com/Files/quranmaaref.php?idVeiw=28788&level=4&subid=28788 اندیشه قم]، بازیابی: ۲۳ دی ماه ۱۳۹۲.
 
+
*عبرت آموزی در کلام امام علی علیه السلام، [http://sarallah.valiasr-aj.com/include/VIEW.php?bankname=LIBLIST&RADIF=0000036007 ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف]، بازیابی: ۲۳ دی ماه ۱۳۹۲.
کسی که از اعمال و کردار گذشتگان و عواقب سوء آن عبرت گیرد تقوا وی را از فرو رفتن در آن گونه بدبختی ها باز می دارد».
+
*[http://thesaurus.islamicdoc.org/thesaurus/ عبرت آموزی، اصطلاحنامه جامع علوم اسلامی]، بازیابی: ۷ اسفند ۹۲.
 
 
«الاعتبار یثمر العصمة؛ <ref>فهرست غرر، ص 229.</ref>.
 
 
 
میوه ی عبرت آموزی از حوادث، مصونیت از خطاها و لغزش هاست».
 
 
 
«من کثر اعتباره قل عثاره؛ <ref>فهرست غرر، ص 231.</ref>.
 
 
 
آن کسی که بیش تر عبرت بیاموزد، لغزشش کم خواهد شد».
 
 
 
==پانویس ==
 
<references />
 
 
 
== منابع ==
 
  
*[http://www.andisheqom.com/Files/quranmaaref.php?idVeiw=28788&level=4&subid=28788 اندیشه قم]، بازیابی: 23 دی ماه 1392.
+
[[رده: واژگان قرآنی]]
*عبرت آموزي در كلام امام علی علیه السلام،[http://www.valiasr-aj.com/sarallah/include/VIEW.php?bankname=LIBLIST&RADIF=0000036007 ولی عصر (عج)]، بازیابی: 23 دی ماه 1392.
+
[[رده: صفات پسندیده]]
* [http://thesaurus.islamicdoc.org/thesaurus/ عبرت آموزی، اصطلاحنامه جامع علوم اسلامی]، بازیابی: 7 اسفند 92.
+
[[رده: اخلاق فردی]]
[[ رده: واژگان قرآنی]]
 
[[ رده: صفات پسندیده]]
 
[[ رده: اخلاق فردی]]
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۰۶:۱۴

عبرت به معنای پند و اندرز است، به این معنی که شخص تجربیات دیگران را در زندگی خود بکار گیرد. پندپذیرى و عبرت آموزى از اعمال پسندیده و فضایل نفسانى که موجب بیدارى انسان و تعالى روح و سعادت دنیا و آخرت مى‌شود. گردش شب و روز، ماه و سال، گرفتار شدن امت‌هاى گذشته به عذاب به خاطر سرکشى و نافرمانى در مقابل سفیران الهى و سقوط قدرتمندان سلطه گر و مرگ و میر پدران و گذشتگان و هزاران رخداد دیگر، هر یک مى‌تواند وسیله پندى براى انسان باشد.

عبرت در لغت و اصطلاح

واژه «عبرة»، عربی و در فارسی به معنای «پند و اندرز» آمده است.[۱] کلمه "عبر" از حالى به حال دیگر شدن است و عبرت آموزى به حالتى مى‌گویید که شخص با دیدن و حضور یافتن نزد آنچه دیدنى است، به پیامى نایافته دست پیدا مى‌کند، بنابر این «اعتبار» یعنى با دیدن حوادث به همراه اندیشیدن در آن‌ها براى انسان دگرگونى درونى و معنوى پدید مى‌آید که در نتیجه این حالت نفسانى آماده پذیرش پیام و محتواى موجود در ژرفاى آن حادثه گردد.

در عبرت آموزى دو نکته توجه را به خود جلب مى‌کند: نخست آنکه عبرت آموزى مستلزم داشتن چشمى بینا، عقلى ژرف و درون نگر و دلى بیدار است، زیرا بدون نظر عمیق همراه اندیشه و فکر، عبرت آموزى ممکن نیست؛ دیگر این که عبرت آموزى باانگیزه باعث آثار ارزشمندى همچون پاک دامنى، بى رغبتى به دنیا، کاهش لغزش و خطا و شناخت خویشتن و کوتاه شدن طمع و زیادى فهم و درک و تقوا مى‌شود.

عبرت‌آموزی در قرآن

اگر به معنای عام «عبرت» توجه کنیم، درمی یابیم که تمام آیات الهی پند و عبرت است. قرآن افزون بر مسائل احکام، عقاید و اخلاق، به مسایلی پرداخته که در آن یا به صورت کنایه یا به صراحت، عبرت و پند نهفته است. در اینجا به آیاتی که به مسائل عبرت اشاره نموده اند می پردازیم.

مسافرت و عبرت‌آموزی

در بیش از ده آیه قرآن، مردم را تشویق و ترغیب به مسافرت (سیر فی الارض)[۲] نموده است. مسافرت و سیر در زمین در فرهنگ قرآن به معنای جهانگردی بی هدف نیست. بلکه به معنای پندگیری و عبرت آموزی و شناخت نشانه های خداوند و آگاهی از قدرت او و بررسی حوادث تاریخی گذشتگان است. بناهاى تاریخى، موزه‌ها، خرابه‌ها... یادگار انسانهایى است که آن‌ها را برجا گذاشته‌اند. قرآن ما را به سیر و سفر در آن‌ها و تجربه آموزى از پیشینیان فرامى‌خواند.

  • «أَفَلَمْ یسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَینْظُرُوا کیفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ...»؛[۳] آیا آنها سیر در زمین نمی کنند، تا بنگرند سرنوشت آنان (طغیان گران پیشین) چگونه شد؟...
  • «قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا کیفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُکذِّبِینَ»؛[۴] بگو! سیر در زمین داشته باشید تا بنگرید عاقبت تکذیب کنندگان چگونه شد.
  • «أَوَلَمْ یسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَینظُرُوا کیفَ کانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ کانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَأَثَارُوا الْأَرْضَ وَعَمَرُوهَا أَکثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا وَجَاءتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَینَاتِ فَمَا کانَ اللَّهُ لِیظْلِمَهُمْ وَلَکن کانُوا أَنفُسَهُمْ یظْلِمُونَ»؛ [۵] آیا آنان روى زمین سیر نکردند تا ببینند عاقبت کسانى که پیش از آنان بودند، چگونه بود. آن‌ها در قدرت و ایجاد آثار مهم در زمین از این‌ها برتر بودند ولى خداوند ایشان را به گناهانشان گرفت و در برابر عذاب او وسیله دفاعى نداشتند.

پندگیری در تاریخ گذشتگان

یکی از اهداف نقل تاریخ و داستان گذشتگان در قرآن، عبرت و پند برای مسلمانان است. در بسیاری از آیات الهی، داستان های پیامبران بزرگ الهی بیان شده است. در این داستان ها، هرگز هدف قرآن داستان سرایی محض نیست بلکه هدف ارائه رهنمود از رهگذر این داستان های سازنده است. بر همین اساس است که در هیچیک از داستان های پیامبران از مسائل بی فایده یا کم فایده ای که نقشی در هدایت ندارد؛ سخن به میان نیامده است. برای مثال از تاریخ ولادت، تاریخ وفات، عدد اولاد و همسر انبیاء و... سخنی به میان نیاورده است.

  • خداى تعالى درباره سرگذشت فرعون مى‌فرماید: «فالیوم ننجّیک ببدنک لتکون لمن خلفک آیة»؛ (سوره یونس/۹۲) پس امروز بدنت را (از آب) نجات مى‌دهیم تا پندى براى آیندگان باشى.
  • و درمورد داستان حضرت یوسف علیه السلام مى‌فرماید: «لَقَدْ کانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِی الْأَلْبابِ»؛ (سوره یوسف/۱۱۱) این داستان برای صاحبان درک خالص، عبرت است.

بدین معنا که ده ها نکته عبرت آموز در این داستان وجود دارد. مانند خنثی شدن مکر دشمنان، بی گناه بودن حضرت یوسف، دوری از شهوت و گناه، رسوایی زلیخا، پاکدامنی حضرت یوسف و... در نتیجه هدف قرآن از بیان نکات عمیق و حساس داستان، عبرت آموزی بوده است.

جنگهای پیامبر، مایه عبرت

در آیه ۱۳ از سوره آل عمران، عنایت خداوند به رزمندگان جنگ بدر و القاء رعب در دل دشمنان را مایه عبرت صاحبان بصیرت بیان می کند و می فرماید:

«قَدْ کانَ لَکمْ آیةٌ فِی فِئَتَینِ الْتَقَتا فِئَةٌ تُقاتِلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ أُخْرى کافِرَةٌ یرَوْنَهُمْ مِثْلَیهِمْ رَأْی الْعَینِ وَاللَّهُ یؤَیدُ بِنَصْرِهِ مَنْ یشاءُ إِنَّ فِی ذلِک لَعِبْرَةً لِأُولِی الْأَبْصارِ»؛ دو گروهی که در میدان جنگ بدر با هم روبرو شدند، نشانه درس عبرتی برای شما بود. یک گروه در راه خدا نبرد می کردند و جمع دیگری که کافر بودند (در راه شیطان پست) در حالی که آنها گروه را با چشم خود دو برابر آنچه بودند می دیدند، در این عبرتی است برای صاحبان بصیرت.

عبرتی که از آیه یاد شده می توان گرفت این است که در جنگ، ایمان حرف اول را می زند. امتی که پشتیبان نیرومندی همچون خداوند متعال را داشته باشند، شکست ناپذیر است.

همچنین در آیات اول سوره حشر، قرآن کریم ماجرای غزوه بنی النضیر و توطئه یهودیان بر ضد مسلمانان و برخورد شدید لشکر اسلام با آنان و شکست سخت آنها در برابر لشکر اسلام را بیان می کند و آخر امر فرموده است: «... فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی الْأَبْصَارِ»؛ (سوره حشر/۲) پس عبرت بگیرید ای صاحبان بصیرت.

در نتیجه قرآن، سیر در جهان و اندیشه در تاریخ گذشتگان و پیامبران و جنگ های پیامبران و... را برای آیندگان عبرت و پند می داند و جزو عبادت می شمارد.

عبرت‌آموزی در نگاه روایات

در روایات، تأکید فراوانی به «عبرت آموزی» از حوادث تاریخی شده است. عبرت آموزی از مواعظ مورد تأکید امام علی علیه السلام است. در کلام نورانی حضرت بر ثمره شیرین عبرت آموزی تأکید شده است. فشرده ی کلمات مولا در این زمینه این است که: عبرت آموزان از حوادث تاریخی راه درست زندگی را می یابند و از افتادن در دامی که پیشینیان افتادند می رهند.

حضرت على علیه السلام هنگامى که در "ایوان کسرى" فرود آمد و ویرانى‌هاى آن را مى‌دید، این آیات را خواند: «کمْ تَرَکوا مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُیونٍ * وَ زُرُوعٍ وَ مَقَامٍ کرِیمٍ وَ نَعْمَةٍ کانُوا فِیهَا فَاکهِینَ * کذَٰلِک وَأَوْرَثْنَاهَا قَوْمًا آخَرِینَ * فَمَا بَکتْ عَلَیهِمُ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ وَمَا کانُوا مُنْظَرِینَ»؛ چه بسیار باغ‌ها و چشمه‌ها که از خود بر جاى گذاشتند و زراعت‌ها و قصرهاى زیبا و گران قیمت و نعمت‌هاى فراوان دیگر که در آن (غرق) بودند. این چنین بود ماجراى آنان و ما این‌ها را میراث براى اقوام دیگرى قرار دادیم. نه آسمان بر آنان گریست و نه زمین و نه به آن‌ها مهلتى داده شد. بعد حضرت فرمود: ایشان وارث گذشتگان بودند، آنگاه خودشان ارث گذار آیندگان گشتند. شکر نعمت نگزاردند و در اثر ناسپاسى آن نعمت‌ها از ایشان سلب گردید. بپرهیزید از ناسپاسى نعمت که بلاها بر شما فرود مى‌آید.

در نهج البلاغه حضرت على علیه السلام مى‌فرماید: براى شما در سرنوشت امت‌هاى گذشته اندرزها است. "عمالقه" و فرزندانشان کجایند؟ "فراعنه" و بازمانده‌هاى شان کجا هستند؟ "اصحاب رس" که پیامبران را کشتند و سنت‌هاى آنان را پایمال نمودند و آیین زورگویان را برپا کردند، کجایند؟

و در وصیتی به امام حسن علیه السلام فرمودند: «استدل علی ما لم یکن بما قد کان فانّ الامور اشباه؛[۶] حوادث آینده را در پرتو حوادث گذشته بررسی کن که حوادث همانند یکدیگر است».

و نیز مى‌فرماید: «ان من صرحت له العبر عما بین یدیه من المثلات حجزته التقوی من تقحم الشبهات؛[۷] کسی که از اعمال و کردار گذشتگان و عواقب سوء آن عبرت گیرد تقوا وی را از فرورفتن در آن گونه بدبختی ها بازمی دارد».

امام على علیه السلام مى‌فرماید: «ما اکثر العبر و اقل الاعتبار؛ چه بسیار است عبرت‌ها و چه اندک است عبرت گرفتن».[۸]

امام على علیه السلام مى‌فرماید: «الاعتبار یثمر العصمة؛ میوه عبرت آموزی از حوادث، مصونیت از خطاها و لغزش هاست».[۹]

امام على علیه السلام مى‌فرماید: «من کثر اعتباره قل عثاره؛[۱۰] آن کسی که بیشتر عبرت بیاموزد، لغزشش کم خواهد شد».

امام على علیه السلام مى‌فرماید: «الاعتبار یقود الی الرشاد؛[۱۱] عبرت آموزی آدمی را به راه رشد و صلاح می کشاند».

امام على علیه السلام مى‌فرماید: «الاعتبار منذر ناصح؛[۱۲] عبرت آموزی هشداردهنده دلسوز است».

امام على علیه السلام مى‌فرماید: «الاعتبار یثمر العصمة؛[۱۳] میوه ی عبرت آموزی از حوادث، مصونیت از خطاها و لغزش هاست».

امام على علیه السلام مى‌فرماید: «من کثر اعتباره قل عثاره؛[۱۴] آن کسی که بیشتر عبرت بیاموزد، لغزشش کم خواهد شد».

در روایتی امام زین العابدین علیه السلام پند نگرفتن را نکوهش کرده، مى‌فرماید: بى نوا آدمى! هر روز سه مصیبت به او مى‌رسد و حتى از یکى از آن‌ها پند نمى‌گیرد که اگر پند مى‌گرفت سختى‌ها و کار دنیا بر او آسان مى‌شد. مصیبت نخست روزى است که از عمر او کم مى‌شود. در صورتى که اگر از مال او چیزى کم گردد، اندوهگین مى‌شود. حال آن که درهم، جایگزین دارد اما عمر از دست رفته جبران نمى‌شود. مصیبت دوم روزی اش را به طور کامل دریافت مى‌کند که اگر از راه حلال باشد، باید حساب پس دهد و اگر از حرام باشد کیفر مى‌بیند. مصیبت سوم از این‌ها بزرگتر است. عرض شد: آن چیست؟ فرمود: هیچ روزى را به شب نمى‌رساند مگر این که یک منزل به آخرت نزدیکتر شده است، اما نمى‌داند به سوى بهشت مى‌رود یا به سوى جهنم؟

و در حدیثی از امام صادق علیه السلام وارد شده است: «کان اکثر عبادة ابی‌ذر التفکر و الاعتبار؛[۱۵] اکثر عبادت ابوذر را اندیشه و عبرت آموزی تشکیل می داد».

پانویس

  1. احمد سیاح، فرهنگ بزرگ جامع نوین، ترجمه المنجد، تهران، انتشارات اسلام، ذیل ماده «عبر».
  2. سوره یوسف/۱۰۹، سوره حج/۴۶، سوره روم/۹، سوره فاطر/۴۴، سوره غافر/۲۱، ۸۲، سوره آل عمران/۱۳۷، سوره انعام/۱۱، سوره نحل/۳۶، سوره نحل/ ۶۹، سوره عنکبوت/۲۰، سوره روم/۴۲.
  3. سوره یوسف/۱۰۹.
  4. سوره انعام/۱۱.
  5. سوره روم/۹.
  6. امام علی علیه السلام، نهج البلاغه، قم، دارالهجره، ص۴۰۲، نامه ۳۱.
  7. نهج‌البلاغه، خطبه۱۶.
  8. نهج‌البلاغه، کلمات قصار.
  9. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۶۶ش، ص۴۷۲.
  10. همان.
  11. فهرست غرر، ص۲۲۹.
  12. بحارالانوار، ج۷۸، ص۹۲.
  13. فهرست غرر، ص۲۲۹.
  14. فهرست غرر، ص۲۳۱.
  15. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ج‌۷۱، ص۳۲۴.

منابع