عبدالله بن بدیل: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (ویرایش) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | [[قاضی نورالله شوشتری|قاضى نورالله]] گفت که در کتاب «[[الاستیعاب فی معرفة الاصحاب (کتاب)|استیعاب]]» مذکور است که «عبدالله بُدَیل بن ورقاء الخزاعى» با پدر خود پیش از [[فتح مکه]] مسلمان شدند و او بزرگ [[قبیله خزاعه|خزاعه]] بود و خزاعه عیبه حضرت [[پیامبر اسلام|پیغمبر]] صلى الله علیه و آله و سلم یعنى موضع سرّ آن حضرت بودند. عبدالله در غزاى [[غزوه حنین|حنین]] و [[غزوه طائف|طائف]] و [[غزوه تبوک|تبوک]] حاضر بود و او را قدر و بزرگى تمام بود و در حرب [[جنگ صفین|صفین]] با برادرش عبدالرحمن شهید شد و در آن روز امیر پیادگان لشکر حضرت [[امیرالمومنین|امیرالمؤمنین]] علیه السلام بود و از اکابر اصحاب او بود. و از شعبى روایت کرده که عبدالله بن بدیل در حرب صفین دو زره پوشیده بود و دو شمشیر داشت و اهل [[شام]] را به شمشیر مىزد و مىگفت: | |
− | + | لَمْ یبْقَ اِلا النَّصْرُ وَ التَّوَکلُ * ثُمَّ التَمَشّی فِی الرَّعیلِ الاَوَّلِ | |
− | + | مَشْىَ الْجِمالِ فى حِیاضِ المَنْهَلِ * وَاللّهُ یقْضْی مایشآءُ وَ یفْعَلُ | |
− | + | و همچنان شمشیر مىزد و مبارز مىانداخت تا به [[معاویه]] رسید و او را از جاى خود برداشت و اصحاب او را که در حوالى او بودند متفرق ساخت، بعد از آن اصحاب او اتفاق نموده او را سنگباران کردند و تیر و شمشیر در او ریختند تا شهید شد. پس معاویه و عبداللّه بن عامر که با هم ایستاده بودند بر سر کشته او آمدند و عبدالله عامر عمامه خود را فى الحال بر روى او پوشید و رحمت بر او کرد و معاویه به قصد آن که گوش و بینى او را ببرد دستور داد که روى او را باز کنند، عبدالله قسم یاد کرد که تا جان در بدن من باشد نخواهم گذاشت که به او تعرضى رسانید، معاویه گفت: روى او را باز کنید که ما او را به عبدالله عامر بخشیدیم، چون عمامه از روى او برداشتند و معاویه را نظر بر یال و کوپال او افتاد گفت: به خدا سوگند که آن قوچ قوم خود بود خدایا مرا ظفر ده بر [[مالک اشتر نخعی|اشتر]] و [[اشعث بن قیس|اشعث بن قیس]] که مانند این مرد در میان لشکر [[امام علی علیه السلام|على]] نیست مگر آن دو مرد. بعد از آن معاویه گفت: محبت قبیله خزاعه با على به مرتبهاى است که اگر زنان ایشان توانستندى که با دشمن او جنگ کنند تقصیر نکردندى تا به مردان چه رسد.<ref>[[مجالس المؤمنین]]، ۱/۲۵۵، الاستیعاب، ۳/۸۷۲.</ref> | |
− | + | فقیر گوید: که منتهى مىشود به عبدالله بن بُدَیل، نَسَب شیخ امام سعید قدوة المفسّرین ترجمان [[قرآن|کلامالله]] مجید جناب حسین بن على بنْ محمد بن احمد الخزاعى مشهور به [[ابوالفتوح رازی|شیخ ابوالفتوح رازى]] صاحب «[[روض الجنان]]» در [[تفسیر قرآن|تفسیر قرآن]] و جد او محمد بن احمد و جد جدش احمد و عموى پدرش عبدالرحمن بن احمد بن الحسین الخزاعى النیشابورى نزیل رى، مشهور به مفید نیشابورى و پسر او ابوالفتوح محمد بن الحسین و پسر خواهرش احمد بن محمد تمامى از علما و فضلا مىباشند. وَ هوَ رَحمهُ اللّهُ معدِنُ الْعِلْمِ وَ مَحْتِدُهُ ... و این بزرگوار (ابوالفتوح رازى) از مشایخ [[ابن شهر آشوب]] است و قبر شریفش در جوار [[حضرت عبدالعظیم حسنی]] در رى در صحن امامزاده حمزه است. | |
− | + | ==پانویس== | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | ==پانویس == | ||
<references /> | <references /> | ||
− | ==منابع== | + | ==منابع== |
− | حاج شیخ عباس قمی | + | * [[حاج شیخ عباس قمی]]، [[منتهى الآمال (کتاب)|منتهی الامال]]، قسمت اول، باب سوم، در تاریخ حضرت علی علیه السلام. |
[[Category:اصحاب اهل البیت علیهم السلام]] | [[Category:اصحاب اهل البیت علیهم السلام]] |
نسخهٔ ۱۲ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۴۳
قاضى نورالله گفت که در کتاب «استیعاب» مذکور است که «عبدالله بُدَیل بن ورقاء الخزاعى» با پدر خود پیش از فتح مکه مسلمان شدند و او بزرگ خزاعه بود و خزاعه عیبه حضرت پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم یعنى موضع سرّ آن حضرت بودند. عبدالله در غزاى حنین و طائف و تبوک حاضر بود و او را قدر و بزرگى تمام بود و در حرب صفین با برادرش عبدالرحمن شهید شد و در آن روز امیر پیادگان لشکر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بود و از اکابر اصحاب او بود. و از شعبى روایت کرده که عبدالله بن بدیل در حرب صفین دو زره پوشیده بود و دو شمشیر داشت و اهل شام را به شمشیر مىزد و مىگفت:
لَمْ یبْقَ اِلا النَّصْرُ وَ التَّوَکلُ * ثُمَّ التَمَشّی فِی الرَّعیلِ الاَوَّلِ
مَشْىَ الْجِمالِ فى حِیاضِ المَنْهَلِ * وَاللّهُ یقْضْی مایشآءُ وَ یفْعَلُ
و همچنان شمشیر مىزد و مبارز مىانداخت تا به معاویه رسید و او را از جاى خود برداشت و اصحاب او را که در حوالى او بودند متفرق ساخت، بعد از آن اصحاب او اتفاق نموده او را سنگباران کردند و تیر و شمشیر در او ریختند تا شهید شد. پس معاویه و عبداللّه بن عامر که با هم ایستاده بودند بر سر کشته او آمدند و عبدالله عامر عمامه خود را فى الحال بر روى او پوشید و رحمت بر او کرد و معاویه به قصد آن که گوش و بینى او را ببرد دستور داد که روى او را باز کنند، عبدالله قسم یاد کرد که تا جان در بدن من باشد نخواهم گذاشت که به او تعرضى رسانید، معاویه گفت: روى او را باز کنید که ما او را به عبدالله عامر بخشیدیم، چون عمامه از روى او برداشتند و معاویه را نظر بر یال و کوپال او افتاد گفت: به خدا سوگند که آن قوچ قوم خود بود خدایا مرا ظفر ده بر اشتر و اشعث بن قیس که مانند این مرد در میان لشکر على نیست مگر آن دو مرد. بعد از آن معاویه گفت: محبت قبیله خزاعه با على به مرتبهاى است که اگر زنان ایشان توانستندى که با دشمن او جنگ کنند تقصیر نکردندى تا به مردان چه رسد.[۱]
فقیر گوید: که منتهى مىشود به عبدالله بن بُدَیل، نَسَب شیخ امام سعید قدوة المفسّرین ترجمان کلامالله مجید جناب حسین بن على بنْ محمد بن احمد الخزاعى مشهور به شیخ ابوالفتوح رازى صاحب «روض الجنان» در تفسیر قرآن و جد او محمد بن احمد و جد جدش احمد و عموى پدرش عبدالرحمن بن احمد بن الحسین الخزاعى النیشابورى نزیل رى، مشهور به مفید نیشابورى و پسر او ابوالفتوح محمد بن الحسین و پسر خواهرش احمد بن محمد تمامى از علما و فضلا مىباشند. وَ هوَ رَحمهُ اللّهُ معدِنُ الْعِلْمِ وَ مَحْتِدُهُ ... و این بزرگوار (ابوالفتوح رازى) از مشایخ ابن شهر آشوب است و قبر شریفش در جوار حضرت عبدالعظیم حسنی در رى در صحن امامزاده حمزه است.
پانویس
- ↑ مجالس المؤمنین، ۱/۲۵۵، الاستیعاب، ۳/۸۷۲.
منابع
- حاج شیخ عباس قمی، منتهی الامال، قسمت اول، باب سوم، در تاریخ حضرت علی علیه السلام.