غزوه بدر الموعد: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
|||
سطر ۱۸: | سطر ۱۸: | ||
|توضیحات = آيات 84- 100 سوره نساء در مورد این غزوه می باشد | |توضیحات = آيات 84- 100 سوره نساء در مورد این غزوه می باشد | ||
}} | }} | ||
− | بر پايه قرار ابوسفيان در خاتمه جنگ | + | بر پايه قرار [[ابوسفیان|ابوسفيان]] در خاتمه [[غزوه احد|جنگ احد]]، مىبايست مشركان و مسلمانان، يكسال پس از آن جنگ، در منطقه بدر با يكديگر روبرو شوند. [[پیامبر اسلام|رسول خدا]] صلى الله عليه و آله و سلم قرار مزبور را پذيرفت. |
− | == تاریخ غزوه بدر الموعد == | + | ==تاریخ غزوه بدر الموعد== |
− | به نقل | + | به نقل [[واقدی|واقدى]]، مسلمانان شامل يك هزار و پانصد نفر، هشت روز نخست ماه [[ماه ذی القعده|ذى قعده]] سال چهارم را در منطقه بدر حاضر شدند.<ref> و نيز ابن سعد در: طبقات الكبرى، ج 2، ص 59؛ انساب الاشراف، ج 1، ص 340 </ref> [[ابن اسحاق]] تاريخ اين غزوه را ماه [[ماه شعبان|شعبان]] دانسته است.<ref> السيرة النبويه، ابن هشام، ج 3، ص 209 </ref> موسى بن عقبه نيز ماه شعبان را ذكر كرده جز آن كه گويا به اشتباه شعبان سال سوم را تاريخ بدرالموعد ياد كرده است.<ref> سبل الهدى والرشاد، ج 4، ص 478؛ </ref> |
− | == موقعیت جغرافیایی این غزوه == | + | ==موقعیت جغرافیایی این غزوه== |
− | نام دیگر این غزوه بدر الصفراء است كه يكى از بازارهاى تجارى دوره جاهلى بود كه معمولا همه ساله از اوّل تا هشتم ذىقعده برپا مى شد و بعد از آن مردم متفرّق مى شدند و به سرزمين هاى خود بازمى گشتند.<ref> المغازى، 1/ 384؛ تاريخ الخميس، 1/ 465؛ سيره حلبى، 2/ 275؛ سيره مغلطاى، 53؛ الطبقات الكبرى، 2/ 59؛ تاريخ الاسلام( ذهبى)، 1/ 204؛ نهاية الارب، 17/ 154؛ المواهب اللدنيه، 1/ 108؛ تاريخ الامم و الملوك، 2/ 229؛ تاريخ ابن الوردى، 1/ 160؛ انساب الاشراف، 1/ 339؛ التنبيه و الاشراف، 214؛ زاد المعاد، 2/ 112؛ سيره ابن كثير، 3/ 169؛ البداية و النهايه، 4/ 87- 94؛ سيره دحلان، 1/ 265؛ دلائل النبوه( بيهقى)، 3/ 388 </ref> | + | نام دیگر این غزوه بدر الصفراء است كه يكى از بازارهاى تجارى دوره [[جاهلیت|جاهلى]] بود كه معمولا همه ساله از اوّل تا هشتم ذىقعده برپا مى شد و بعد از آن مردم متفرّق مى شدند و به سرزمين هاى خود بازمى گشتند.<ref> المغازى، 1/ 384؛ تاريخ الخميس، 1/ 465؛ سيره حلبى، 2/ 275؛ سيره مغلطاى، 53؛ الطبقات الكبرى، 2/ 59؛ تاريخ الاسلام( ذهبى)، 1/ 204؛ نهاية الارب، 17/ 154؛ المواهب اللدنيه، 1/ 108؛ تاريخ الامم و الملوك، 2/ 229؛ تاريخ ابن الوردى، 1/ 160؛ انساب الاشراف، 1/ 339؛ التنبيه و الاشراف، 214؛ زاد المعاد، 2/ 112؛ سيره ابن كثير، 3/ 169؛ البداية و النهايه، 4/ 87- 94؛ سيره دحلان، 1/ 265؛ دلائل النبوه( بيهقى)، 3/ 388 </ref> مسلمانان مقدارى كالاهاى تجارتى به همراه آورده بودند كه در اين بازار به فروش رساندند و سود سرشارى به دست آوردند. |
− | مسلمانان مقدارى كالاهاى تجارتى به همراه آورده بودند كه در اين بازار به فروش رساندند و سود سرشارى به دست آوردند. | + | ==ترس مشرکان از جنگ== |
− | == | + | [[ابوسفیان|ابوسفيان]] كه آن سال قصد آمدن به جنگ نداشت و يكى از دلايل عمده آن خشكسالى بود، تصميم گرفت تا با تحريك نعيم بن مسعود، مسلمانان را از آمدن به بدر باز دارد. در آن صورت تنها از ناحيه او تخلفى صورت نگرفته بود. در حالى كه آمدن مسلمانان سبب سرشكستگى [[قریش|قريش]] و جرأت بيشتر مسلمانان شد. ابو سفيان با نعيم بن مسعود كه براى انجام [[عمره]] به [[مكه|مكّه]] آمده بود، ملاقات كرد و از او خواست تا به [[مدینه|مدينه]] برود و روحيه مسلمانان را تضعيف كند و به آنان بگويد كه ابو سفيان همراه لشكر بىشمارى در راه است و احدى را طاقت مقابله با او نيست. او به نعيم وعده داد كه ده -و به عقيده واقدى، بيست- شتر به او بدهد و آنها را به دست [[سهیل بن عمرو|سهيل بن عمرو]] مى سپارد و او نيز ضمانت مى كند. سپس نعيم را با شترى كه برايش فراهم كرده بود، شتابان به مدينه فرستاد. |
− | ابوسفيان كه آن سال قصد آمدن به جنگ نداشت و يكى از دلايل عمده آن خشكسالى بود، تصميم گرفت تا با تحريك نعيم بن مسعود، مسلمانان را از آمدن به بدر باز دارد. در آن صورت تنها از ناحيه او تخلفى صورت نگرفته بود. در حالى كه آمدن مسلمانان سبب سرشكستگى قريش و جرأت بيشتر مسلمانان شد.ابو سفيان با نعيم بن مسعود كه براى انجام عمره به مكّه آمده بود، ملاقات كرد و از او خواست تا به مدينه برود و روحيه مسلمانان را تضعيف كند و به آنان بگويد كه ابو سفيان همراه لشكر بىشمارى در راه است و احدى را طاقت مقابله با او نيست. او به نعيم وعده داد كه ده- و به عقيده واقدى، بيست- شتر به او بدهد و آنها را به دست سهيل بن عمرو مى سپارد و او نيز ضمانت مى كند. سپس نعيم را با شترى كه برايش فراهم كرده بود، شتابان به مدينه فرستاد. | ||
− | نعيم از مكه به مدينه آمد و مسلمانان را از سپاه گران قريش ترساند. به آنان گفت: فكر بسيار بدى در سر پرورانده ايد. آنها دفعه قبل به خانه و سرزمين شما آمدند، ولى فقط گروه كمى از شما سالم مانديد، ديديد كه سران شما كشته شدند و محمّد نيز زخمى شد. حال مىخواهيد بيرون رويد، در حالى كه نيروهاى زيادى در آنجا براى جنگ با شما جمع كردهاند. به خدا قسم كه حتى يك نفر از شما به سلامت برنمىگردد. منافقان و يهوديان از اين مطلب خوشحال شدند و مى گفتند: محمّد از اين گروه رهايى نمى يابد. اين تهديدها، ترديدهايى را پديد آورد اما جديت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بر ترديدهاى مزبور فائق شده و مسلمانان به قصد جنگ با قريش | + | نعيم از مكه به مدينه آمد و مسلمانان را از سپاه گران قريش ترساند. به آنان گفت: فكر بسيار بدى در سر پرورانده ايد. آنها دفعه قبل به خانه و سرزمين شما آمدند، ولى فقط گروه كمى از شما سالم مانديد، ديديد كه سران شما كشته شدند و [[پیامبر اسلام|محمّد]] نيز زخمى شد. حال مىخواهيد بيرون رويد، در حالى كه نيروهاى زيادى در آنجا براى جنگ با شما جمع كردهاند. به خدا قسم كه حتى يك نفر از شما به سلامت برنمىگردد. [[منافقان]] و [[یهود|يهوديان]] از اين مطلب خوشحال شدند و مى گفتند: محمّد از اين گروه رهايى نمى يابد. اين تهديدها، ترديدهايى را پديد آورد اما جديت [[پیامبر اسلام|رسول خدا]] صلى الله عليه و آله و سلم بر ترديدهاى مزبور فائق شده و مسلمانان به قصد جنگ با قريش و شركت در بازار بدر راهى آن منطقه شدند. |
− | + | رسول خدا (ص) عبدالله بن رواحه را در مدينه به جاى خود گذاشت. پرچم سپاه [[اسلام]] در دستان استوار [[امام علی علیه السلام|على بن ابى طالب]] عليه السلام بود.<ref> المغازى، ج 1، ص 388؛ طبقات الكبرى، ج 2، ص 59 </ref> | |
مسلمانان كالاهايى را براى تجارت همراه خود بردند. آنان چنين گفتند: اگر با ابو سفيان برخورد كنيم، براى همين بيرون آمده ايم و اگر با او برخورد نكنيم، كالاهايمان را مى فروشيم. هرگاه به مشركان مى رسيدند، از آنان درباره قريش سؤال مى كردند. پاسخ آنان اين بود كه نيروهاى فراوانى بر ضدّ شما فراهم كرده اند. هدف آنان اين بود كه مسلمانان را بترسانند امّا مؤمنان مى گفتند: حسبنا اللّه و نعم الوكيل. | مسلمانان كالاهايى را براى تجارت همراه خود بردند. آنان چنين گفتند: اگر با ابو سفيان برخورد كنيم، براى همين بيرون آمده ايم و اگر با او برخورد نكنيم، كالاهايمان را مى فروشيم. هرگاه به مشركان مى رسيدند، از آنان درباره قريش سؤال مى كردند. پاسخ آنان اين بود كه نيروهاى فراوانى بر ضدّ شما فراهم كرده اند. هدف آنان اين بود كه مسلمانان را بترسانند امّا مؤمنان مى گفتند: حسبنا اللّه و نعم الوكيل. | ||
سطر ۳۶: | سطر ۳۵: | ||
خبر آمدن نيروهاى پيغمبر (ص) به همه مردم رسيد و آوازه سپاه آنان در همه جا پراكنده شد. خداوند دشمنانشان را خوار و ذليل كرد. آنان به سلامت و با سود سرشار به مدينه بازگشتند. | خبر آمدن نيروهاى پيغمبر (ص) به همه مردم رسيد و آوازه سپاه آنان در همه جا پراكنده شد. خداوند دشمنانشان را خوار و ذليل كرد. آنان به سلامت و با سود سرشار به مدينه بازگشتند. | ||
− | امّا | + | امّا ابو سفيان با همراهی مشركان تصميم گرفت كه از مكّه بيرون آيند و به اندازه يك يا دو شب راه بيايند و سپس برگردند و اگر محمّد بيرون آيد، چنان استدلال كنند كه امسال، سال خشكى است و اگر بيرون آيد، اين به نفع آنان و به زيان او خواهد بود. |
− | ابو سفيان همراه قريش كه جمعا دو هزار نفر بودند، بيرون آمد. آنان پنجاه اسب داشتند و چون به مجنّه كه بازار معروفى در ناحيه ظهران | + | ابو سفيان همراه قريش كه جمعا دو هزار نفر بودند، بيرون آمد. آنان پنجاه اسب داشتند و چون به مجنّه كه بازار معروفى در ناحيه ظهران بود رسيدند، بازگشتند. بنا به روايتى تا عسفان پيش رفتند. |
− | وقتى مشركان از كثرت سپاهيان پيامبر (ص) باخبر شدند، آنان كه خود وعده اين جنگ را گذاشته بودند، ترسيدند. صفوان بن اميه به ابو سفيان گفت: | + | وقتى مشركان از كثرت سپاهيان پيامبر (ص) باخبر شدند، آنان كه خود وعده اين جنگ را گذاشته بودند، ترسيدند. [[صفوان بن اميه]] به ابو سفيان گفت: |
به ياد دارى كه من تو را از قرار مجدد جنگ منع كردم، ولى تو گوش ندادى، در نتيجه آنها اكنون جسور شدهاند و تصور مىكنند كه ما به خاطر ضعف و ناتوانى از مقابله با آنها خوددارى كرديم. | به ياد دارى كه من تو را از قرار مجدد جنگ منع كردم، ولى تو گوش ندادى، در نتيجه آنها اكنون جسور شدهاند و تصور مىكنند كه ما به خاطر ضعف و ناتوانى از مقابله با آنها خوددارى كرديم. | ||
− | قريش مجددا به چارهانديشى و جمع اموال براى جنگ با پيامبر (ص) پرداخت و اعراب اطراف خود را براى اين كار گرد آورد و اموال زيادى به اين منظور فراهم ساخت و هزينه جنگ را بر دوش اهالى مكّه نهاد. به طورى كه براى جنگ | + | |
+ | قريش مجددا به چارهانديشى و جمع اموال براى جنگ با پيامبر (ص) پرداخت و اعراب اطراف خود را براى اين كار گرد آورد و اموال زيادى به اين منظور فراهم ساخت و هزينه جنگ را بر دوش اهالى مكّه نهاد. به طورى كه براى [[جنگ خندق]]، از هيچ يك از اهالى مكّه كمتر از يك اوقيه (چهل درهم) نگرفتند.<ref> تاريخ الخميس، 1/ 465- 466؛ سيره حلبى، 2/ 275- 277؛ حبيب السير، 1/ 356؛ زاد المعاد، 2/ 112؛ الطبقات الكبرى، 2/ 59- 60؛ تاريخ يعقوبى، 2/ 67؛ سيره مغلطاى، 53؛ حياة محمّد، 279- 280؛ المغازى، 1/ 484- 490؛ الوفاء، 690؛ الكامل فى التاريخ، 2/ 175؛ نهاية الارب، 17/ 154- 155؛ المواهب اللدنيه، 1/ 108؛ تاريخ الامم و الملوك، 2/ 299- 230؛ تاريخ ابى الوردى، 1/ 160؛ انساب الاشراف، 1/ 340؛ الثقات، 1/ 244- 245؛ التنبيه الاشراف، 214؛ سيره ابن كثير، 3/ 169؛ البداية و النهايه، 4/ 87- 89؛ سيره دحلان، 1/ 256؛ دلائل النبوه( بيهقى)، 3/ 384- 388؛ الدر المنثور، 2/ 101- 104؛ البدء و التاريخ، 4/ 214؛ نهاية الارب، 17/ 156. </ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <references/> | + | <references /> |
− | == منابع == | + | ==منابع== |
− | *سيرت جاودانه / ترجمه الصحيح من سيرة النبي الأعظم،جعفر مرتضى | + | |
− | *رسول جعفریان،سیره رسول | + | *سيرت جاودانه/ ترجمه الصحيح من سيرة النبي الأعظم،جعفر مرتضى عاملى/ مترجم محمد سپهرى، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامى، 1384ش. |
+ | *رسول جعفریان،سیره رسول خدا، انتشارات دلیل ما. | ||
*مغازى تاريخ جنگهاى پيامبر(ص)، محمد بن عمر واقدى (م 207)، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، مركز نشر دانشگاهى، چ دوم، 1369ش. | *مغازى تاريخ جنگهاى پيامبر(ص)، محمد بن عمر واقدى (م 207)، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، مركز نشر دانشگاهى، چ دوم، 1369ش. | ||
نسخهٔ ۲۴ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۲۵
غزوه بدر الموعد | |
زمان | شعبان سال چهارم |
مکان | منطقه بدر در ۱۳۰ کیلومتری جنوبغربی مدینه |
غزوه قبلی | غزوه ذات الرقاع |
غزوه بعدی | غزوه دومة الجندل |
علت غزوه | وفا به عهدی که سال گذشته با ابوسفیان بر سر جنگ در این منطقه بسته بودند |
نتیجه | کفار قریش به دلیل ترس از شکست از مکه خارج نشدند |
دوطرف درگیری و تعداد آنها | |
مسلمانان
1500 |
کفار قریش |
فرماندهان | |
رسول خدا(ص) | ابوسفیان |
پرچم داران | |
امام علی(ع) | |
تلفات | |
ــــ | ــــ |
آيات 84- 100 سوره نساء در مورد این غزوه می باشد |
بر پايه قرار ابوسفيان در خاتمه جنگ احد، مىبايست مشركان و مسلمانان، يكسال پس از آن جنگ، در منطقه بدر با يكديگر روبرو شوند. رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم قرار مزبور را پذيرفت.
تاریخ غزوه بدر الموعد
به نقل واقدى، مسلمانان شامل يك هزار و پانصد نفر، هشت روز نخست ماه ذى قعده سال چهارم را در منطقه بدر حاضر شدند.[۱] ابن اسحاق تاريخ اين غزوه را ماه شعبان دانسته است.[۲] موسى بن عقبه نيز ماه شعبان را ذكر كرده جز آن كه گويا به اشتباه شعبان سال سوم را تاريخ بدرالموعد ياد كرده است.[۳]
موقعیت جغرافیایی این غزوه
نام دیگر این غزوه بدر الصفراء است كه يكى از بازارهاى تجارى دوره جاهلى بود كه معمولا همه ساله از اوّل تا هشتم ذىقعده برپا مى شد و بعد از آن مردم متفرّق مى شدند و به سرزمين هاى خود بازمى گشتند.[۴] مسلمانان مقدارى كالاهاى تجارتى به همراه آورده بودند كه در اين بازار به فروش رساندند و سود سرشارى به دست آوردند.
ترس مشرکان از جنگ
ابوسفيان كه آن سال قصد آمدن به جنگ نداشت و يكى از دلايل عمده آن خشكسالى بود، تصميم گرفت تا با تحريك نعيم بن مسعود، مسلمانان را از آمدن به بدر باز دارد. در آن صورت تنها از ناحيه او تخلفى صورت نگرفته بود. در حالى كه آمدن مسلمانان سبب سرشكستگى قريش و جرأت بيشتر مسلمانان شد. ابو سفيان با نعيم بن مسعود كه براى انجام عمره به مكّه آمده بود، ملاقات كرد و از او خواست تا به مدينه برود و روحيه مسلمانان را تضعيف كند و به آنان بگويد كه ابو سفيان همراه لشكر بىشمارى در راه است و احدى را طاقت مقابله با او نيست. او به نعيم وعده داد كه ده -و به عقيده واقدى، بيست- شتر به او بدهد و آنها را به دست سهيل بن عمرو مى سپارد و او نيز ضمانت مى كند. سپس نعيم را با شترى كه برايش فراهم كرده بود، شتابان به مدينه فرستاد.
نعيم از مكه به مدينه آمد و مسلمانان را از سپاه گران قريش ترساند. به آنان گفت: فكر بسيار بدى در سر پرورانده ايد. آنها دفعه قبل به خانه و سرزمين شما آمدند، ولى فقط گروه كمى از شما سالم مانديد، ديديد كه سران شما كشته شدند و محمّد نيز زخمى شد. حال مىخواهيد بيرون رويد، در حالى كه نيروهاى زيادى در آنجا براى جنگ با شما جمع كردهاند. به خدا قسم كه حتى يك نفر از شما به سلامت برنمىگردد. منافقان و يهوديان از اين مطلب خوشحال شدند و مى گفتند: محمّد از اين گروه رهايى نمى يابد. اين تهديدها، ترديدهايى را پديد آورد اما جديت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بر ترديدهاى مزبور فائق شده و مسلمانان به قصد جنگ با قريش و شركت در بازار بدر راهى آن منطقه شدند.
رسول خدا (ص) عبدالله بن رواحه را در مدينه به جاى خود گذاشت. پرچم سپاه اسلام در دستان استوار على بن ابى طالب عليه السلام بود.[۵]
مسلمانان كالاهايى را براى تجارت همراه خود بردند. آنان چنين گفتند: اگر با ابو سفيان برخورد كنيم، براى همين بيرون آمده ايم و اگر با او برخورد نكنيم، كالاهايمان را مى فروشيم. هرگاه به مشركان مى رسيدند، از آنان درباره قريش سؤال مى كردند. پاسخ آنان اين بود كه نيروهاى فراوانى بر ضدّ شما فراهم كرده اند. هدف آنان اين بود كه مسلمانان را بترسانند امّا مؤمنان مى گفتند: حسبنا اللّه و نعم الوكيل.
مسلمانان در شب اوّل ذىقعده وارد بدر شدند. پيامبر (ص) هشت روز در آنجا به انتظار ابو سفيان نشست، امّا از او خبرى نشد. مسلمانان كالاهاى خود را در بازار بدر فروختند و از هر درهمى يك درهم سود بردند. خبر آمدن نيروهاى پيغمبر (ص) به همه مردم رسيد و آوازه سپاه آنان در همه جا پراكنده شد. خداوند دشمنانشان را خوار و ذليل كرد. آنان به سلامت و با سود سرشار به مدينه بازگشتند.
امّا ابو سفيان با همراهی مشركان تصميم گرفت كه از مكّه بيرون آيند و به اندازه يك يا دو شب راه بيايند و سپس برگردند و اگر محمّد بيرون آيد، چنان استدلال كنند كه امسال، سال خشكى است و اگر بيرون آيد، اين به نفع آنان و به زيان او خواهد بود. ابو سفيان همراه قريش كه جمعا دو هزار نفر بودند، بيرون آمد. آنان پنجاه اسب داشتند و چون به مجنّه كه بازار معروفى در ناحيه ظهران بود رسيدند، بازگشتند. بنا به روايتى تا عسفان پيش رفتند.
وقتى مشركان از كثرت سپاهيان پيامبر (ص) باخبر شدند، آنان كه خود وعده اين جنگ را گذاشته بودند، ترسيدند. صفوان بن اميه به ابو سفيان گفت: به ياد دارى كه من تو را از قرار مجدد جنگ منع كردم، ولى تو گوش ندادى، در نتيجه آنها اكنون جسور شدهاند و تصور مىكنند كه ما به خاطر ضعف و ناتوانى از مقابله با آنها خوددارى كرديم.
قريش مجددا به چارهانديشى و جمع اموال براى جنگ با پيامبر (ص) پرداخت و اعراب اطراف خود را براى اين كار گرد آورد و اموال زيادى به اين منظور فراهم ساخت و هزينه جنگ را بر دوش اهالى مكّه نهاد. به طورى كه براى جنگ خندق، از هيچ يك از اهالى مكّه كمتر از يك اوقيه (چهل درهم) نگرفتند.[۶]
پانویس
- ↑ و نيز ابن سعد در: طبقات الكبرى، ج 2، ص 59؛ انساب الاشراف، ج 1، ص 340
- ↑ السيرة النبويه، ابن هشام، ج 3، ص 209
- ↑ سبل الهدى والرشاد، ج 4، ص 478؛
- ↑ المغازى، 1/ 384؛ تاريخ الخميس، 1/ 465؛ سيره حلبى، 2/ 275؛ سيره مغلطاى، 53؛ الطبقات الكبرى، 2/ 59؛ تاريخ الاسلام( ذهبى)، 1/ 204؛ نهاية الارب، 17/ 154؛ المواهب اللدنيه، 1/ 108؛ تاريخ الامم و الملوك، 2/ 229؛ تاريخ ابن الوردى، 1/ 160؛ انساب الاشراف، 1/ 339؛ التنبيه و الاشراف، 214؛ زاد المعاد، 2/ 112؛ سيره ابن كثير، 3/ 169؛ البداية و النهايه، 4/ 87- 94؛ سيره دحلان، 1/ 265؛ دلائل النبوه( بيهقى)، 3/ 388
- ↑ المغازى، ج 1، ص 388؛ طبقات الكبرى، ج 2، ص 59
- ↑ تاريخ الخميس، 1/ 465- 466؛ سيره حلبى، 2/ 275- 277؛ حبيب السير، 1/ 356؛ زاد المعاد، 2/ 112؛ الطبقات الكبرى، 2/ 59- 60؛ تاريخ يعقوبى، 2/ 67؛ سيره مغلطاى، 53؛ حياة محمّد، 279- 280؛ المغازى، 1/ 484- 490؛ الوفاء، 690؛ الكامل فى التاريخ، 2/ 175؛ نهاية الارب، 17/ 154- 155؛ المواهب اللدنيه، 1/ 108؛ تاريخ الامم و الملوك، 2/ 299- 230؛ تاريخ ابى الوردى، 1/ 160؛ انساب الاشراف، 1/ 340؛ الثقات، 1/ 244- 245؛ التنبيه الاشراف، 214؛ سيره ابن كثير، 3/ 169؛ البداية و النهايه، 4/ 87- 89؛ سيره دحلان، 1/ 256؛ دلائل النبوه( بيهقى)، 3/ 384- 388؛ الدر المنثور، 2/ 101- 104؛ البدء و التاريخ، 4/ 214؛ نهاية الارب، 17/ 156.
منابع
- سيرت جاودانه/ ترجمه الصحيح من سيرة النبي الأعظم،جعفر مرتضى عاملى/ مترجم محمد سپهرى، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامى، 1384ش.
- رسول جعفریان،سیره رسول خدا، انتشارات دلیل ما.
- مغازى تاريخ جنگهاى پيامبر(ص)، محمد بن عمر واقدى (م 207)، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، مركز نشر دانشگاهى، چ دوم، 1369ش.
غزوات پیامبر اکرم (ص) | ||||||
2 هجری | غزوه ودّان * غزوه بواط * غزوه عشيره * غزوه كدر * غزوه بنى قينقاع * غزوه سويق | |||||
3 هجری | غزوه بدر * غزوه غطفان * غزوه احد * غزوه حمراء الأسد | |||||
4 هجری | غزوه بنى نضير * غزوه ذات الرقاع * غزوه بدر الموعد | |||||
5 هجری | غزوه دومة الجندل * غزوه خندق یا احزاب * غزوه بنى قريظه | |||||
6 هجری | غزوه بنى لحيان * غزوه ذى قرد * غزوه بنى مصطلق * غزوه حديبيه | |||||
7 هجری | غزوه خيبر | |||||
8 هجری | غزوه فتح مكه * غزوه حنين * غزوه طائف | |||||
9 هجری | غزوه تبوك |