آیه 21 سوره یس: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←تفسیر آیه) |
|||
(۲ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است) | |||
سطر ۱۹۵: | سطر ۱۹۵: | ||
* [[برگزیده تفسیر نمونه]]، [[ناصر مکارم شیرازی]] و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش | * [[برگزیده تفسیر نمونه]]، [[ناصر مکارم شیرازی]] و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش | ||
* [[تفسیر راهنما]]، [[علی اکبر هاشمی رفسنجانی]]، [[قم]]:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم | * [[تفسیر راهنما]]، [[علی اکبر هاشمی رفسنجانی]]، [[قم]]:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم | ||
+ | |||
+ | ==عکس نوشته ها== | ||
+ | [[پرونده:Quran 36-21.jpg|400px|thumb|center|طرح از موسسه اهل بیت علیهم السلام - [[:رده:عکس نوشته های قرآنی موسسه اهل البیت|سایر عکس نوشته های این موسسه]])]] | ||
[[رده:آیات سوره یس]] | [[رده:آیات سوره یس]] | ||
[[رده:ترجمه و تفسیر آیات قرآن]] | [[رده:ترجمه و تفسیر آیات قرآن]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۴ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۰۴
<<20 | آیه 21 سوره یس | 22>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
از آنان که هیچ اجر و مزد رسالتی از شما نمیخواهند و خود (به راه حق) هدایت یافتهاند پیروی کنید.
از کسانی پیروی کنید که پاداشی از شما نمی خواهند و آنان راه یافته اند،
از كسانى كه پاداشى از شما نمىخواهند و خود [نيز] بر راه راست قرار دارند، پيروى كنيد.
از كسانى كه از شما هيچ مزدى نمىطلبند، و خود مردمى هدايتيافتهاند، پيروى كنيد.
از کسانی پیروی کنید که از شما مزدی نمیخواهند و خود هدایت یافتهاند!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«لا یَسْأَلُُکُمْ ... هُمْ ....»: مفرد آمدن فعل (لا یَسْأَلُ) و ذکر ضمیر جمع (هُمْ) در آیه، با توجّه به لفظ و معنی موصول (مَنْ) است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعى قالَ يا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ «20»
و از دورترين منطقه شهر، مردى با شتاب آمد (و) گفت: اى قوم من! از اين انبيا پيروى كنيد.
اتَّبِعُوا مَنْ لا يَسْئَلُكُمْ أَجْراً وَ هُمْ مُهْتَدُونَ «21»
از كسانى كه پاداشى درخواست نمىكنند و خود هدايت يافتهاند پيروى كنيد.
پیام ها
1- دور بودن از شهر، نشانه دورى از فرهنگ نيست. «وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدِينَةِ رَجُلٌ»
2- حمايت از حقّ، مرز و منطقه ندارد. «جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدِينَةِ رَجُلٌ»
3- گاهى يك تنه بايد حركت كرد و فرياد كشيد. «جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدِينَةِ رَجُلٌ» حضرت على عليه السلام مىفرمايد: در راه حقّ از اندك بودن پيروان نهراسيد. «1»
4- براى حمايت از حقّ، مسافت طولانى نبايد مانع باشد. «أَقْصَا الْمَدِينَةِ»
5- طرفدارى از حقّ، انگيزه و سوز لازم دارد نه نشان و عنوان. «رَجُلٌ»
6- حمايت از حقّ، بايد با شدّت، سرعت، منطق و عاطفه همراه باشد. «يَسْعى- يا قَوْمِ- هُمْ مُهْتَدُونَ»
7- شكستن سكوت و فرياد زدن در محيطهاى انحرافى، براى حمايت از رهبرى حقّ مورد ستايش خداوند است. «قالَ يا قَوْمِ»
8- اخلاص در تبليغ، شرط جذب مردم است. «اتَّبِعُوا مَنْ لا يَسْئَلُكُمْ أَجْراً» مناديان حقّ نبايد از مردم مزدى بخواهند.
9- هاديان بايد خود مهتدى باشند. اتَّبِعُوا ... مُهْتَدُونَ
«1». نهجالبلاغه، خطبه 201.
تفسير نور(10جلدى)، ج7، ص: 531
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
اتَّبِعُوا مَنْ لا يَسْئَلُكُمْ أَجْراً وَ هُمْ مُهْتَدُونَ «21»
اتَّبِعُوا مَنْ لا يَسْئَلُكُمْ أَجْراً: پيروى كنيد كسانى را كه نمىخواهند از شما مزدى بر تبليغ رسالت، وَ هُمْ مُهْتَدُونَ: و ايشان راه يافتگانند به طريق حقى كه هر دو سرا منوط به آنست. پس در جواب او گفتند: آيا دين ما را مىگذارى و پيروى ايشان را اختيار كنى؟ حبيب در جواب گفت:
جلد 11 - صفحه 69
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعى قالَ يا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ «20» اتَّبِعُوا مَنْ لا يَسْئَلُكُمْ أَجْراً وَ هُمْ مُهْتَدُونَ «21» وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ «22» أَ أَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ يُرِدْنِ الرَّحْمنُ بِضُرٍّ لا تُغْنِ عَنِّي شَفاعَتُهُمْ شَيْئاً وَ لا يُنْقِذُونِ «23» إِنِّي إِذاً لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ «24»
إِنِّي آمَنْتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ «25» قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قالَ يا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ «26» بِما غَفَرَ لِي رَبِّي وَ جَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ «27»
ترجمه
و آمد از منتهاى شهر مردى كه ميشتافت گفت اى قوم من پيروى كنيد فرستادگان را
پيروى كنيد كسانى را كه نميخواهند از شما مزدى و ايشان هدايت يافتگانند
و چيست مرا كه نپرستم آنرا كه آفريد مرا و بسوى او باز گردانيده ميشويد
آيا بگيرم غير از او خدايانى كه اگر بخواهد خداى بخشنده برساند مرا ضررى دفع نكند از من شفاعت آنها چيزيرا و خلاص نكنند مرا
همانا من
جلد 4 صفحه 403
آنگاه هر آينه در گمراهى آشكارم
همانا من گرويدم بپروردگار شما پس بشنويد
از من گفته شد داخل شو در بهشت گفت اى كاش قوم من آگاه ميشدند
بآنكه آمرزيد مرا پروردگارم و گردانيد مرا از گرامى داشتگان.
تفسير
قمّى ره نقل فرموده كه اين آيات تمامى در شأن حبيب نجّار نازل شده است و گفته شده كه او ششصد سال قبل از پيغمبر خاتم بآنحضرت ايمان آورده بود و در غارى عبادت ميكرد وقتى خبر پيمبرانى كه در آيات سابقه ذكر شد باو رسيد دين خود را اظهار نمود و در مجالس از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله نقل نموده كه صدّيقها سه نفر بودند حبيب نجّار كه مؤمن آل يس است آنكه گفت يا قوم اتّبعوا المرسلين و حزقيل كه مؤمن آل فرعون است و على بن ابى طالب كه افضل آنها است و در جوامع از آنحضرت نقل نموده كه پيش قدمترين امّتها بايمان سه نفرند كه كافر نشدند بخدا يك چشم بهمزدن على ابن ابى طالب عليه السّلام و صاحب يس و مؤمن آل فرعون و ايشان صدّيقانند و على عليه السّلام افضل آنها است و گفته شده كه حبيب نجّار در وقت ورود آندو نفر پيمبر سابق الذّكر با آنها ملاقات نموده بود و ايمان آورده بود ولى اظهار نمينمود تا وقتى كه شنيد اهل انطاكيه ميخواهند پيمبران را بكشند بشتاب خود را بشهر رسانيد و مستفاد از آيات آنستكه شروع بنصيحت مردم نمود و با كمال ملايمت و ملاطفت گفت اى خويشاوندان من متابعت كنيد پيمبران را اينها كه از شما مزدى بر اداء رسالت نميخواهند كه احتمال بدهيد براى نفع خودشان سخن ميگويند اينها از جانب خدا راه يافتهاند بآنچه خير و نفع و صلاح شما در آن است من وقتى تأمّل ميكنم ميبينم جهت ندارد كه عبادت نكنم خدائيرا كه مرا خلق كرده و نگهدارى نموده و روزى داده من با شما اهل يك آب و خاكيم آنچه براى خودم ميخواهم براى شما هم بايد بخواهم فردا بازگشت شما بحكم آفريدگارتان است شما را بر عبادت بت عقاب ميكند آيا سزاوار است من براى خود معبودهائى اتّخاذ كنم غير از خالق خود كه اگر خداوند بخشنده حيات و روزى بخواهد مرا عقاب كند بر ترك عبادت خود و عبادت آنها نتوانند شفاعت مرا كنند و بر فرض بتوانند و بكنند بقدر ذرّهئى بحال من فائده نداشته باشد و احتياج مرا بخدا كم نكند و نتوانند مرا از عذاب نجات دهند و در اين صورت اگر
جلد 4 صفحه 404
من چنين كارى بنمايم در جهالت و گمراهى هويدا و آشكارى خواهم بود حال كه چنين است من ايمان آوردم بخداونديكه پروردگار شما است پس بشنويد اقرار مرا و شهادت دهيد نزد خدا يا پيمبران او و بعضى گفتهاند كه چون قوم اراده كشتن او را نمودند روى به پيمبران نمود و اين سخن را كه متضمّن اداء شهادت و استشهاد از آنها است با ايشان گفت و اهل انطاكيه او را بضرب سنگ و لگد كشتند و از طرف خداوند بشارت دخول در بهشت باو داده شد و ملائكه رحمت مقدم او را در عالم برزخ گرامى داشتند و متنعّم بنعيم آن گرديد و او آرزو ميكرد كه كسانش از حال او خبر داشتند و ميدانستند كه مشمول مغفرت و كرامت الهى شده است و براى قوم خود بعد از مرگ هم دلسوزى نمود چنانچه قبل از آن مينمود و اين دليل است بر ثواب قبر و كاشف است از عذاب آن.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
اتَّبِعُوا مَن لا يَسئَلُكُم أَجراً وَ هُم مُهتَدُونَ «21»
متابعت كنيد كسي را که از شما مطالبه اجر رسالت نميكند و آنها هدايت شدگان هستند.
جلد 15 - صفحه 60
(مسئله) در شريعت مطهره اجرت بر واجبات و اجرت بر محرّمات حرام است مثل اينكه اجرت بگيرد بر تعليم احكام واجبه يا بر تحصيل علم واجب يا بر تطهير مساجد و مشاهد و قرآن يا بر جهاد در راه دين يا اقامه صلوة و صوم و امر بمعروف و نهي از منكر و ساير واجبات شرعيّه چه واجب عيني باشد يا كفايي، تعييني يا تخييري و اوجب واجبات هدايت و ارشاد است بالاخص بر پيغمبران که مأمور به ابلاغ هستند و هم- چنين اجرت بر حرام، رقّاص براي رقص و مغنّي براي غنا و بر تعمير آلات لهو و لعب مثل آلات قمار و ساز و صنعت آنها و بسيار ديگر که امروز معمول بازار اسلاميست لذا انبياء گوشزد امّت ميكردند که لا أَسئَلُكُم عَلَيهِ أَجراً إِن أَجرِيَ إِلّا عَلَي اشكال اولا چرا پيغمبر اسلام با تصريحاتي که در قرآن دارد که من از شما اجر نميخواهم چرا يك سهم از خمس را براي خود قرار داد و همچنين انفال را و قطايع ملوك را و ثانيا چرا محبّت و مودّت ذي القربي را اجر رسالت خود قرار داده که فرمود در قرآن قُل لا أَسئَلُكُم عَلَيهِ أَجراً إِلَّا المَوَدَّةَ فِي القُربي شوري آيه 22.
(جواب) امّا مسئله خمس و انفال و قطايع ملوك حقّي است که خداوند براي او قرار داده مثل زكات که حق فقرا است و مثل يك سهم خمس که حق خود قرار داده، هيچكدام اينها بعنوان اجر نيست و مثل حق واجب النّفقه و حق ميراث و باب كفّارات و امثال اينها بعنوان اجر نيست. و اما مودّة ذي القربي براي تحقق ايمان است و نفع آن عايد خود آنها ميشود چنانچه ميفرمايد ما سَأَلتُكُم مِن أَجرٍ فَهُوَ لَكُم إِن أَجرِيَ إِلّا عَلَي اللّهِ سبأ آيه 46.
اتَّبِعُوا مَن لا يَسئَلُكُم أَجراً وَ هُم مُهتَدُونَ اينها هدايت شدگان هستند خدا آنها را هدايت و ارشاد فرموده و مقام نبوّت و رسالت به آنها عنايت كرده و مأموريت داده آمدهاند براي هدايت شما.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 21)- اکنون ببینیم این مؤمن مجاهد به چه منطق و دلیلی برای جلب توجه همشهریانش متوسل گشت؟
نخست از این در وارد شد: «از کسانی پیروی کنید که از شما اجر و مزدی (در برابر دعوت خود) نمیخواهند» (اتَّبِعُوا مَنْ لا یَسْئَلُکُمْ أَجْراً).
این خود نخستین نشانه صدق آنهاست که هیچ منفعت مادی در دعوتشان ندارند، نه از شما مالی میخواهند، و نه جاه و مقام، و نه حتی تشکر و سپاسگزاری، و این همان چیزی است که بارها در آیات قرآن در مورد انبیای بزرگ به عنوان نشانهای از اخلاص روی آن تکیه شده، تنها در سوره «شعرا» پنج بار جمله «و ما اسئلکم علیه من اجر» تکرار گردیده است.
سپس میافزاید: به علاوه «این رسولان (چنانکه از محتوای دعوت و سخنانشان بر میآید) افرادی هدایت یافتهاند» (وَ هُمْ مُهْتَدُونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم