ام حرام دختر ملحان: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
{{و}}
+
[[شیخ طوسى]]، ام حرام را از راویان [[حدیث]] و [[صحابی|صحابى]] [[رسول خدا(ص)]] دانسته ، و به شان بالا و عظمت بلند وى اعتراف کرده است . ام حـرام دخـتـر ملحان بن خالدبن زید، همسر عباد;۱۲۷;رذچ& بن صامت صحابى رسول خدا(ص )، خواهر ام سلیم و خاله [[انس بن مالک]] بود، و در [[مدینه]] زندگى مى کرد.
شيخ طوسى ام حرام را از راويان حديث و صحابى رسول خدا(ص ) دانسته , و به شان بالا و عظمت بلند وى اعتراف كرده است . ام حـرام دخـتـر ملحان بن خالدبن زيد, همسر عباد;127;رذچ& بن صامت صحابى رسول خدا(ص ), خواهر ام سليم و خاله انس بن مالك بود, و در مدينه زندگى مى كرد.
 
  
بـراى بـلندى مقام اين بانوى مومن و ارادتمند به دين , اين نكته قابل دقت است , كه پيامبر اسلام هرگاه مى خواست از شهر مدينه خارج شود و به مسجد قبا برود, به ديدن ام حرام كه نام او رميصا بود مى رفت , در خانه او مى ماند, استراحت مى كرد و غذا مى خورد.
+
بـراى بـلندى مقام این بانوى مومن و ارادتمند به دین ، این نکته قابل دقت است ، که پیامبر اسلام هرگاه مى خواست از شهر مدینه خارج شود و به [[مسجد قبا]] برود، به دیدن ام حرام که نام او رمیصا بود مى رفت ، در خانه او مى ماند، استراحت مى کرد و غذا مى خورد.
  
ام حـرام روايـت مى كند: يك روز كه رسول خدا(ص ) در خانه من به خواب رفت و بيدار شد, او را خـوشـحـال و خندان ديدم, علت آنرا جويا شدم, فرمود: در عالم خواب جمعيتى از اصحاب خود را مشاهده كردم, كه در درياى اخضر با عزت و عظمت سواركشتى شده بودند.
+
ام حرام روایت مى کند: یک روز که رسول خدا(ص ) در خانه من به خواب رفت و بیدار شد، او را خوشحال و خندان دیدم، علت آنرا جویا شدم، فرمود: در عالم خواب جمعیتى از اصحاب خود را مشاهده کردم، که در دریاى اخضر با عزت و عظمت سوارکشتى شده بودند.
  
ام حـرام كـه از خـوشـحالى و شادمانى رسول خدا(ص ) فهميده بود, اين خواب گوياى عظمت و بـزرگوارى بيشتر آينده پيامبر اسلام (ص ) است , ازرسول خدا(ص ) تقاضا كرد, دعا كند تا وى هم جزو آن گروه رستگار و سربلند شهيد محسوب شود.
+
ام حرام که از خـوشحالى و شادمانى رسول خدا(ص) فهمیده بود، این خواب گویاى عظمت و بزرگوارى بیشتر آینده پیامبر اسلام (ص) است ، ازرسول خدا(ص) تقاضا کرد، دعا کند تا وى هم جزو آن گروه رستگار و سربلند [[شهید]] محسوب شود.
  
اتفاقا پيغمبر(ص ) فرمود: اى امحرام, تو نيز جزو همان گروه خواهى بود!.
+
اتفاقا پیغمبر(ص) فرمود: اى امحرام، تو نیز جزو همان گروه خواهى بود!.
  
آرى, از ايـن مـاجـرا سـالـيـانـى گذشت, و سال 27هجرى در زمان خلافت عثمان جنگ قبرس پيش آمد, در اين جنگ ابوذر, ابودردا و عباد;127;رذچ&بن صامت شركت داشتند و ام حرام هم به همراه شوهر خود در جنگ براى آب دادن سربازان و مداواى مجروحان شركت كرده بود. امـا وقـتـى آنان از كشتى پياده شدند, در جزيره قبرس ام حرام در حالى كه سوار مركب بود و راه مى پيمود, مركب او رم كرد, و امحرام روى زمين پرت شد, و همانطور كه رسول خدا(ص ) با احترام و اكـرام زياد نسبت به او برايش شهادت در راه خدا را درخواست كرده بود, وى در اين سفرجنگى جان خود را از دست داد و شهيد شد. خلاصه, عالمان و مورخانى مانند: شيخ طوسى, ابن عبدالبر, ابن حجر عسقلانى, وابن اثير, امحرام يا رميصا را از اصحاب رسول خدا(ص ) وبانوى راوى حديث از آن حضرت شمرده بستگانش هم اهل علم و فضل و ارادت به اسلام و پيامبر(ص ) بوده اند.
+
آرى،ازاین ماجرا سالیانی گذشت، و سال ۲۷هجرى در زمان خلافت [[عثمان]] جنگ قبرس پیش آمد، در این جنگ [[ابوذر]]، ابودردا و عباد;۱۲۷;رذچ&بن صامت شرکت داشتند و ام حرام هم به همراه شوهر خود در جنگ براى آب دادن سربازان و مداواى مجروحان شرکت کرده بود. اما وقتى آنان از کشتى پیاده شدند، در جزیره قبرس ام حرام در حالى که سوار مرکب بود و راه مى پیمود، مرکب او رم کرد، و امحرام روى زمین پرت شد، و همانطور که رسول خدا(ص) با احترام و اکـرام زیاد نسبت به او برایش شهادت در راه خدا را درخواست کرده بود، وى در این سفرجنگى جان خود را از دست داد و شهید شد. خلاصه، عالمان و مورخانى مانند: شیخ طوسى، ابن عبدالبر، [[ابن حجر عسقلانى]]، و[[ابن اثیر]]، امحرام یا رمیصا را از اصحاب رسول خدا(ص ) وبانوى راوى حدیث از آن حضرت شمرده بستگانش هم اهل علم و فضل و ارادت به اسلام و پیامبر(ص ) بوده اند.
  
در باره همسر او عبادة بن صامت هم نوشته اند: وى نسبت به پيامبر اسلام, از ياران ثابت و استوارى بـوده, كـه از آن روزى كـه اسـلام آورد, تـا بـعـد ازوفـات رسـول خـدا(ص ) و روزگـار خلافت امـيـرالـمـومـنين (ع ) يكرنگ و مستقيم بود, در همه جنگها به همراه رسول خدا شركت مى كرد, آوارگان درصفه مسجد مدينه را قرآن آموزش مى داد, در زمان عمربن خطاب به مسافرت حمص و فلسطين رفت , معلم و مبلغ احكام دين بود, و بالاخره شوهر ام حرام در سال 34 هجرى در رمله بـيت المقدس در سن هفتاد و دو سالگى زندگى خود را به درود گفت, و در همان مكان مدفون گرديد.
+
در باره همسر او عبادة بن صامت هم نوشته اند: وى نسبت به پیامبر اسلام، از یاران ثابت و استوارى بوده، کـه از آن روزى که اسلام آورد، تا بعد از وفات رسول خدا(ص) و روزگار خلافت [[امیرالمومنین علی علیه السلام|امیرالمومنین(ع)]] یکرنگ و مستقیم بود، در همه جنگها به همراه رسول خدا شرکت مى کرد، آوارگان درصفه مسجد مدینه را [[قرآن]] آموزش مى داد، در زمان [[عمربن خطاب]] به مسافرت حمص و [[فلسطین]] رفت ، معلم و مبلغ احکام دین بود، و بالاخره شوهر ام حرام در سال ۳۴ هجرى در رمله [[بـیت المقدس]] در سن هفتاد و دو سالگى زندگى خود را به درود گفت، و در همان مکان مدفون گردید.
  
  
 
==منابع==
 
==منابع==
احمد صادقى اردستانی، زنان دانشمند و راوى حديث.
+
احمد صادقى اردستانی، زنان دانشمند و راوى حدیث.
  
 
[[Category:زنان نمونه قرن اول]]
 
[[Category:زنان نمونه قرن اول]]
 
[[Category:زنان راوی حدیث]]
 
[[Category:زنان راوی حدیث]]

نسخهٔ ‏۱۹ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۶:۴۸

شیخ طوسى، ام حرام را از راویان حدیث و صحابى رسول خدا(ص) دانسته ، و به شان بالا و عظمت بلند وى اعتراف کرده است . ام حـرام دخـتـر ملحان بن خالدبن زید، همسر عباد;۱۲۷;رذچ& بن صامت صحابى رسول خدا(ص )، خواهر ام سلیم و خاله انس بن مالک بود، و در مدینه زندگى مى کرد.

بـراى بـلندى مقام این بانوى مومن و ارادتمند به دین ، این نکته قابل دقت است ، که پیامبر اسلام هرگاه مى خواست از شهر مدینه خارج شود و به مسجد قبا برود، به دیدن ام حرام که نام او رمیصا بود مى رفت ، در خانه او مى ماند، استراحت مى کرد و غذا مى خورد.

ام حرام روایت مى کند: یک روز که رسول خدا(ص ) در خانه من به خواب رفت و بیدار شد، او را خوشحال و خندان دیدم، علت آنرا جویا شدم، فرمود: در عالم خواب جمعیتى از اصحاب خود را مشاهده کردم، که در دریاى اخضر با عزت و عظمت سوارکشتى شده بودند.

ام حرام که از خـوشحالى و شادمانى رسول خدا(ص) فهمیده بود، این خواب گویاى عظمت و بزرگوارى بیشتر آینده پیامبر اسلام (ص) است ، ازرسول خدا(ص) تقاضا کرد، دعا کند تا وى هم جزو آن گروه رستگار و سربلند شهید محسوب شود.

اتفاقا پیغمبر(ص) فرمود: اى امحرام، تو نیز جزو همان گروه خواهى بود!.

آرى،ازاین ماجرا سالیانی گذشت، و سال ۲۷هجرى در زمان خلافت عثمان جنگ قبرس پیش آمد، در این جنگ ابوذر، ابودردا و عباد;۱۲۷;رذچ&بن صامت شرکت داشتند و ام حرام هم به همراه شوهر خود در جنگ براى آب دادن سربازان و مداواى مجروحان شرکت کرده بود. اما وقتى آنان از کشتى پیاده شدند، در جزیره قبرس ام حرام در حالى که سوار مرکب بود و راه مى پیمود، مرکب او رم کرد، و امحرام روى زمین پرت شد، و همانطور که رسول خدا(ص) با احترام و اکـرام زیاد نسبت به او برایش شهادت در راه خدا را درخواست کرده بود، وى در این سفرجنگى جان خود را از دست داد و شهید شد. خلاصه، عالمان و مورخانى مانند: شیخ طوسى، ابن عبدالبر، ابن حجر عسقلانى، وابن اثیر، امحرام یا رمیصا را از اصحاب رسول خدا(ص ) وبانوى راوى حدیث از آن حضرت شمرده بستگانش هم اهل علم و فضل و ارادت به اسلام و پیامبر(ص ) بوده اند.

در باره همسر او عبادة بن صامت هم نوشته اند: وى نسبت به پیامبر اسلام، از یاران ثابت و استوارى بوده، کـه از آن روزى که اسلام آورد، تا بعد از وفات رسول خدا(ص) و روزگار خلافت امیرالمومنین(ع) یکرنگ و مستقیم بود، در همه جنگها به همراه رسول خدا شرکت مى کرد، آوارگان درصفه مسجد مدینه را قرآن آموزش مى داد، در زمان عمربن خطاب به مسافرت حمص و فلسطین رفت ، معلم و مبلغ احکام دین بود، و بالاخره شوهر ام حرام در سال ۳۴ هجرى در رمله بـیت المقدس در سن هفتاد و دو سالگى زندگى خود را به درود گفت، و در همان مکان مدفون گردید.


منابع

احمد صادقى اردستانی، زنان دانشمند و راوى حدیث.