ملطیه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{بخشی از یک کتاب}}
 
{{بخشی از یک کتاب}}
  
بلاذرى مى‌نويسد: چون عثمان به خلافت رسيد نامه‌اى به [[معاويه]] نوشت و او را به ولايت شام گمارد و عمير بن سعد انصارى را والى جزيره و ثغور و هر دو ايالت را به معاويه واگذار كرد و او را دستور داد تا به غزاى شمشاط رود كه ارمينيه چهارم ناميده مى‌شد.  يكى از شهرهاى مهم مرزى كه مسلمانان در تصرف آن همت به خرج دادند، ملطيه بود.<ref>فتوح البلدان؛ ص265.</ref>
 
  
اين شهر كه روميان آن را مليتين <ref>enetileM.</ref> مى‌ناميدند در زمان قديم از مهمترين قلعه‌هاى مرزى در مقابل روميان بود.<ref>سرزمين هاى خلافت شرقى؛ ص 128.</ref> در آغاز فتوحات اسلامى عياض بن غنم، حبيب بن مسلمه فهرى را از شمشاط به ملطيه فرستاد و او آن شهر را فتح كرد؛ سپس بار ديگر بدست روميان افتاد تا زمانى كه معاويه به ولايت شام و جزيره رسيد.
+
به نوشته یاقوت ملطیه از بناهاى اسکندر است و مسجد جامع آن را یکى از [[صحابه|صحابه‌هاى]] [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلی الله علیه و آله بنا کرده است. شهرى از شهرهاى مشهور روم محسوب مى‌شود که مجاور سرزمین [[شام]] است.<sup>[[ملطیه#cite%20note-15|[۱]]]</sup>
  
معاويه، حبيب بن مسلمه را گسيل داشت و او ملطيه را به عنوه گشود و سپاهيانى از مسلمانان را در آنجا گمارد. بعدها معاويه به قصد روم به ملطيه آمد. وى پادگانى از مردم شام و جزيره... در آنجا گماشت... در ايام عبدالله بن زبير مردم ملطيه از آنجا كوچ كردند و روميان به شهر تاختند و آن را ويران كردند؛ سپس جماعتى از مسيحيان ارمنى و نبطى در آنجا منزل گزيدند.<ref> فتوح البلدان؛ ص 267.</ref>
+
قدامه مى‌نویسد: ملطیه شهر مرزى است و در میان گردنه‌هایى صعب العبور واقع است.<sup>[[ملطیه#cite%20note-9|[۲]]]</sup> مقدسى درباره ملطیه فقط همین ‌قدر مى‌نویسد که مرز بخشى از ثغور جزیره‌اى ملطیه و شهرهایش را دشمن ویران کرده است.<sup>[[ملطیه#cite%20note-12|[۳]]]</sup>  
  
در سال 76 محمد بن مروان از ناحيه ملطيه به سرزمين روم حمله كرد. در سال 99 عمر بن عبدالعزيز به مسلمة بن عبدالملك كه در سرزمين روم بود، فرمان داد تا به روميان حمله كند. او مردم طرنده را مجبور كرد كه به ملطيه كوچ كنند.<ref>تاريخ ابن خلدون؛ ج2، ص118- 120.</ref>
+
ادریسى مى‌نویسد: ملطیه شهر استوارى است که در گذشته بزرگ بوده است و بکرّات بدست رومیان فتح شده و از اهمیت افتاده و خوبی ها و نعمت هایش از بین رفته است.<sup>[[ملطیه#cite%20note-14|[۴]]]</sup> در نیمه اول قرن هشتم ابوالفداء برخلاف‌ ابن حوقل که ملطیه را از شهرهاى مرزى جزیره نام برده، مى‌نویسد: از شهرهاى روم است.
  
در سال 123 هجرى قمرى بيست هزار رومى به ملطيه تاختند. مردم شهر دروازه‌ها را بستند و زنان عمامه بسر نهادند و بر باروى شهر بالا رفتند و به جنگ پرداختند.
+
[[حمدالله مستوفی|حمدالله مستوفى]] ملطیه را جزء اقلیم پنجم مى‌داند و مى‌نویسد: شهرى بزرگ است و هوایش در غایت خوشى و آبهاى روان و علفزارهاى فراوان دارد. حاصلش غلّه و پنبه و انگور و میوه فراوان است. بطلمیوس، صاحب المجسطى، بدانجا منسوب است.<sup>[[ملطیه#cite%20note-18|[۵]]]</sup>
  
فرستاده‌اى از مردم شهر براى دريافت كمك به نزد هشام بن عبدالملك آمد، هشام كسانى را مأمور ملطيه كرد ولى خبر رسيد كه روميان شهر را ترك كرده‌اند. در سال 133 هجرى قمرى طاغيه قسطنطين عازم ملطيه شد و پس از زد و خورد بسيار مردم ملطيه را امان داد و آنها را مجبور كرد كه به جزيره كوچ كنند. آنها ملطيه را ويران كردند و از آن چيزى بر جاى نگذاشتند.
+
[[ابوالحسن احمد ابوجعفر بلاذری|بلاذرى]] مى‌نویسد: چون [[عثمان بن عفان|عثمان]] به [[خلافت]] رسید نامه‌اى به [[معاويه|معاویه]] نوشت و او را به ولایت [[شام]] گمارد و عمیر بن سعد انصارى را والى جزیره و ثغور و هر دو ایالت را به معاویه واگذار کرد و او را دستور داد تا به غزاى شمشاط رود که ارمینیه چهارم نامیده مى‌شد. یکى از شهرهاى مهم مرزى که مسلمانان در تصرف آن همت به خرج دادند، ملطیه بود.<sup>[[ملطیه#cite%20note-1|[۶]]]</sup>
  
در سال 138 قسطنطين پادشاه روم بار ديگر به ملطيه حمله كرد و باروى آن را ويران نمود. در سال 139 منصور عباسى به صالح بن على نوشت تا ملطيه را بسازد و استوار كند. در سال 141 حسن بن قحطبه با سپاهيانى از مردم خراسان به جزيره و [[شام]] رفت و در ملطيه اردو زد. كارگران از همه شهرها گرد آمدند و ساختن شهر ملطيه را آغاز كردند.
+
این شهر که رومیان آن را ملیتین مى‌نامیدند در زمان قدیم از مهمترین قلعه‌هاى مرزى در مقابل رومیان بود.<sup>[[ملطیه#cite%20note-3|[۷]]]</sup> در آغاز فتوحات اسلامى عیاض بن غنم، حبیب بن مسلمه فهرى را از شمشاط به ملطیه فرستاد و او آن شهر را فتح کرد؛ سپس بار دیگر بدست رومیان افتاد تا زمانى که معاویه به ولایت شام و جزیره رسید.
  
مسجد جامع آن را شش ‌ماهه به پايان آوردند، براى سپاهيان خانه‌هايى ساختند و در سى ميلى شهر مسلحه‌اى (پادگانى) بنا كردند... پادگان ديگرى هم در كنار نهر قباقب كه نزديك شهر بود، ساختند. منصور چهار هزار جنگجو از مردم جزيره را در ملطيه اسكان داد.<ref>فتوح البلدان؛ ص268-270 والبلدان؛ ص8 و تاريخ ابن خلدون؛ ج2، ص317.</ref>
+
معاویه، حبیب بن مسلمه را گسیل داشت و او ملطیه را به عنوه گشود و سپاهیانى از مسلمانان را در آنجا گمارد. بعدها معاویه به قصد روم به ملطیه آمد. وى پادگانى از مردم شام و جزیره... در آنجا گماشت. در ایام [[عبدالله بن زبیر]] مردم ملطیه از آنجا کوچ کردند و رومیان به شهر تاختند و آن را ویران کردند؛ سپس جماعتى از [[مسیحیت|مسیحیان]] ارمنى و نبطى در آنجا منزل گزیدند.<sup>[[ملطیه#cite%20note-4|[۸]]]</sup>
  
در سال 253 در ايام خلافت المعتز، محمد بن معاذ براى جنگ به ناحيه ملطيه رفت ولى از روميان شكست خورد و اسير شد.<ref>تاريخ ابن خلدون؛ ج2، ص465.</ref> احتمالاً در اين زمان ملطيه در دست روميان بوده است. ابن خرداذبه نخستين جغرافيادانى است كه ملطيه را جزء شهرهاى مرزى جزيره ياد كرده و فاصله آن را از حصن منصور ده فرسخ و تا زبطره پنج فرسخ آورده است.<ref>المسالك والممالك؛ ص73.</ref>
+
در سال ۷۶ محمد بن مروان از ناحیه ملطیه به سرزمین روم حمله کرد. در سال ۹۹ [[عمر بن عبدالعزیز]] به مسلمة بن عبدالملک که در سرزمین روم بود، فرمان داد تا به رومیان حمله کند. او مردم طرنده را مجبور کرد که به ملطیه کوچ کنند.<sup>[[ملطیه#cite%20note-5|[۹]]]</sup>
  
قدامه مى‌نويسد: ملطيه شهر مرزى است و در ميان گردنه‌هايى صعب العبور واقع است.<ref>كتاب الخراج؛ ص77.</ref> در سال 320 هجرى قمرى سعيد بن حمدان‌ رهسپار ملطيه شد. سپاه روم و مليح ارمنى، مرزدار رومى... چون از نزديك شدن سعيد آگاه شدند، بگريختند... و شهر را رها كردند.
+
در سال ۱۲۳ هجرى قمرى بیست هزار رومى به ملطیه تاختند. مردم شهر دروازه‌ها را بستند و زنان عمامه بسر نهادند و بر باروى شهر بالا رفتند و به جنگ پرداختند.
  
سعيد، ملطيه را گرفت و كسى را از سوى خود در آنجا امارت داد و بازگشت. در سال 322 هجرى قمرى سردار رومى دمستق با پنجاه هزار سپاه رومى... در ملطيه فرود آمد و مدتى آنجا را محاصره كرد تا مردم امان خواستند و شهر را تسليم كردند.<ref> تاريخ ابن خلدون؛ ج2، ص599 و 633.</ref>
+
فرستاده‌اى از مردم شهر براى دریافت کمک به نزد [[هشام بن عبدالملک]] آمد، هشام کسانى را مأمور ملطیه کرد ولى خبر رسید که رومیان شهر را ترک کرده‌اند. در سال ۱۳۳ هجرى قمرى طاغیه قسطنطین عازم ملطیه شد و پس از زد و خورد بسیار مردم ملطیه را امان داد و آنها را مجبور کرد که به جزیره کوچ کنند. آنها ملطیه را ویران کردند و از آن چیزى بر جاى نگذاشتند.
  
به نوشته اصطخرى، ملطيه شهرى بزرگ است و مرزهاى آن نزديك كوه لكام (طوروس) واقع است، گردوى بسيار دارد و ميوه آن بسيار و مباح است و به كسى تعلق ندارد، آن شهر را از نواحى روم شمارند و گويند از آنجا تا ناحيه روم يك مرحله راه است.<ref>مسالك و ممالك؛ ص 65 و حدود العالم؛ ص 170.</ref>
+
در سال ۱۳۸ قسطنطین پادشاه روم بار دیگر به ملطیه حمله کرد و باروى آن را ویران نمود. در سال ۱۳۹ [[منصور (خلیفه عباسی)|منصور عباسى]] به صالح بن على نوشت تا ملطیه را بسازد و استوار کند. در سال ۱۴۱ حسن بن قحطبه با سپاهیانى از مردم [[خراسان]] به جزیره و [[شام]] رفت و در ملطیه اردو زد. کارگران از همه شهرها گرد آمدند و ساختن شهر ملطیه را آغاز کردند.
  
مقدسى درباره ملطيه فقط همين ‌قدر مى‌نويسد كه مرز بخشى از ثغور جزيره‌اى ملطيه و شهرهايش را دشمن ويران كرده است.<ref>احسن التقاسيم؛ بخش 1، ص 208.</ref> در حدود سال 490 هجرى قمرى مردى از تركمانان بر ملطيه مسلط شد كه ميان او و گمشتكين بن دانشمند جنگهايى رخ داد.
+
[[مسجدجامع|مسجد جامع]] آن را شش ‌ماهه به پایان آوردند، براى سپاهیان خانه‌هایى ساختند و در سى میلى شهر مسلحه‌اى (پادگانى) بنا کردند... پادگان دیگرى هم در کنار نهر قباقب که نزدیک شهر بود، ساختند. منصور چهار هزار جنگجو از مردم جزیره را در ملطیه اسکان داد.<sup>[[ملطیه#cite%20note-6|[۱۰]]]</sup>
  
صاحب ملطيه براى نبرد با گمشتكين از بوهموند، امير فرنگان، يارى خواست. او پنج هزار سپاهى به ملطيه فرستاد؛ ولى اين سپاه از گمشتكين شكست خوردند... سرانجام گمشتكين، ملطيه را فتح و فرمانروايش را اسير كرد. سپاهيان فرنگ از انطاكيه به دفاع ملطيه آمدند، ولى منهزم شدند و بازگشتند.<ref>تاريخ ابن خلدون؛ ج4، ص266 و 292.</ref>
+
در سال ۲۵۳ در ایام خلافت [[معتز|المعتز]]، محمد بن معاذ براى جنگ به ناحیه ملطیه رفت ولى از رومیان شکست خورد و اسیر شد.<sup>[[ملطیه#cite%20note-7|[۱۱]]]</sup> احتمالاً در این زمان ملطیه در دست رومیان بوده است. ابن خرداذبه نخستین جغرافیادانى است که ملطیه را جزء شهرهاى مرزى جزیره یاد کرده و فاصله آن را از حصن منصور ده فرسخ و تا زبطره پنج فرسخ آورده است.<sup>[[ملطیه#cite%20note-8|[۱۲]]]</sup>
  
ادريسى مى‌نويسد: ملطيه شهر استوارى است كه در گذشته بزرگ بوده است و بكرّات بدست روميان فتح شده و از اهميت افتاده و خوبي ها و نعمت هايش از بين رفته است.<ref>نزهة المشتاق؛ ج2، ص 650 و 651.</ref>
+
در سال ۳۲۰ هجرى قمرى سعید بن حمدان‌ رهسپار ملطیه شد. سپاه روم و ملیح ارمنى، مرزدار رومى... چون از نزدیک شدن سعید آگاه شدند، بگریختند... و شهر را رها کردند.
  
به نوشته ياقوت ملطيه از بناهاى اسكندر است و مسجد جامع آن را يكى از صحابه‌هاى پيامبر صلی الله علیه و آله بنا كرده است. شهرى از شهرهاى مشهور روم محسوب مى‌شود كه مجاور سرزمين شام است.<ref>معجم البلدان؛ ج5، ص192.</ref>
+
سعید، ملطیه را گرفت و کسى را از سوى خود در آنجا امارت داد و بازگشت. در سال ۳۲۲ هجرى قمرى سردار رومى دمستق با پنجاه هزار سپاه رومى... در ملطیه فرود آمد و مدتى آنجا را محاصره کرد تا مردم امان خواستند و شهر را تسلیم کردند.<sup>[[ملطیه#cite%20note-10|[۱۳]]]</sup>
  
در سال 714 الملك الناصر محمد بن قلاوون به ملطيه لشكر كشيد. ملطيه در آن زمان در دست ارامنه بود، سلطان ملطيه را فتح كرد.<ref>تاريخ ابن خلدون؛ ج4، ص633.</ref> در نيمه اول قرن هشتم ابوالفداء برخلاف‌ ابن حوقل كه ملطيه را از شهرهاى مرزى جزيره نام برده، مى‌نويسد: از شهرهاى روم است.
+
به نوشته اصطخرى، ملطیه شهرى بزرگ است و مرزهاى آن نزدیک کوه لکام (طوروس) واقع است، گردوى بسیار دارد و میوه آن بسیار و مباح است و به کسى تعلق ندارد، آن شهر را از نواحى روم شمارند و گویند از آنجا تا ناحیه روم یک مرحله راه است.<sup>[[ملطیه#cite%20note-11|[۱۴]]]</sup>
  
به گفته ابن سعيد، مركز آن مرزها (مرزهاى جزيره) است و در شمال كوه دائر كه ناحيه سيس در مغرب آن است، واقع شده. شهر بارويى دارد و در سرزمينى هموار و محاط در كوههاست. نهرى كوچك دارد كه داخل شهر مى‌شود. بر گرداگرد شهر باغستانهاى بسيار است. آب قناتها در خانه‌ها و كوچه‌هاى شهر جارى است.<ref>تقويم البلدان؛ ص439.</ref>
+
در حدود سال ۴۹۰ هجرى قمرى مردى از ترکمانان بر ملطیه مسلط شد که میان او و گمشتکین بن دانشمند جنگهایى رخ داد.
  
حمدالله مستوفى ملطيه را جزء اقليم پنجم مى‌داند و مى‌نويسد: شهرى بزرگ است و هوايش در غايت خوشى و آبهاى روان و علفزارهاى فراوان دارد. حاصلش غلّه و پنبه و انگور و ميوه فراوان است. بطلميوس، صاحب المجسطى، بدانجا منسوب است.<ref>نزهة القلوب؛ ص98 و 99.</ref>
+
صاحب ملطیه براى نبرد با گمشتکین از بوهموند، امیر فرنگان، یارى خواست. او پنج هزار سپاهى به ملطیه فرستاد؛ ولى این سپاه از گمشتکین شکست خوردند... سرانجام گمشتکین، ملطیه را فتح و فرمانروایش را اسیر کرد. سپاهیان فرنگ از انطاکیه به دفاع ملطیه آمدند، ولى منهزم شدند و بازگشتند.<sup>[[ملطیه#cite%20note-13|[۱۵]]]</sup>
  
امير تيمور پس از گرفتن شهر سيواس، قاصدى را به سوى ملطيه (ملاطيه) روان ساخت و مردم آنجا را به اطاعت و انقياد فراخواند، حاكم شهر قاصد را زندانى كرد ولى چون شنيد تيمور بدان سو روان است شبانه گريخت. تيمور به ملطيه آمد و شهر را گرفت، ارامنه را اسير كرد و مسلمانان را با زنان و فرزندان آزاد كرد و امان داد.<ref>ظفرنامه شامى؛ ص 220.</ref>
+
در سال ۷۱۴ الملک الناصر محمد بن قلاوون به ملطیه لشکر کشید. ملطیه در آن زمان در دست ارامنه بود، سلطان ملطیه را فتح کرد.<sup>[[ملطیه#cite%20note-16|[۱۶]]]</sup>  
  
=پانویس==
+
به گفته ابن سعید، مرکز آن مرزها (مرزهاى جزیره) است و در شمال کوه دائر که ناحیه سیس در مغرب آن است، واقع شده. شهر بارویى دارد و در سرزمینى هموار و محاط در کوههاست. نهرى کوچک دارد که داخل شهر مى‌شود. بر گرداگرد شهر باغستانهاى بسیار است. آب قناتها در خانه‌ها و کوچه‌هاى شهر جارى است.<sup>[[ملطیه#cite%20note-17|[۱۷]]]</sup>
 +
 
 +
امیر تیمور پس از گرفتن شهر سیواس، قاصدى را به سوى ملطیه (ملاطیه) روان ساخت و مردم آنجا را به اطاعت و انقیاد فراخواند، حاکم شهر قاصد را زندانى کرد ولى چون شنید تیمور بدان سو روان است شبانه گریخت. تیمور به ملطیه آمد و شهر را گرفت، ارامنه را اسیر کرد و مسلمانان را با زنان و فرزندان آزاد کرد و امان داد.<sup>[[ملطیه#cite%20note-19|[۱۸]]]</sup>
 +
 
 +
=پانویس=
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
  
 
==منابع==
 
==منابع==
* حسین قره چانلو، جغرافياى تاريخى كشورهاى اسلامى، سمت، تهران، 1380، ج‌1، ص 321 تا 324.
+
 
 +
*حسین قره چانلو، جغرافياى تاريخى كشورهاى اسلامى، سمت، تهران، 1380، ج‌1، ص 321 تا 324.
  
 
[[رده:شهرهای تاریخی از بین رفته]]
 
[[رده:شهرهای تاریخی از بین رفته]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۴۹

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


به نوشته یاقوت ملطیه از بناهاى اسکندر است و مسجد جامع آن را یکى از صحابه‌هاى پیامبر صلی الله علیه و آله بنا کرده است. شهرى از شهرهاى مشهور روم محسوب مى‌شود که مجاور سرزمین شام است.[۱]

قدامه مى‌نویسد: ملطیه شهر مرزى است و در میان گردنه‌هایى صعب العبور واقع است.[۲] مقدسى درباره ملطیه فقط همین ‌قدر مى‌نویسد که مرز بخشى از ثغور جزیره‌اى ملطیه و شهرهایش را دشمن ویران کرده است.[۳]

ادریسى مى‌نویسد: ملطیه شهر استوارى است که در گذشته بزرگ بوده است و بکرّات بدست رومیان فتح شده و از اهمیت افتاده و خوبی ها و نعمت هایش از بین رفته است.[۴] در نیمه اول قرن هشتم ابوالفداء برخلاف‌ ابن حوقل که ملطیه را از شهرهاى مرزى جزیره نام برده، مى‌نویسد: از شهرهاى روم است.

حمدالله مستوفى ملطیه را جزء اقلیم پنجم مى‌داند و مى‌نویسد: شهرى بزرگ است و هوایش در غایت خوشى و آبهاى روان و علفزارهاى فراوان دارد. حاصلش غلّه و پنبه و انگور و میوه فراوان است. بطلمیوس، صاحب المجسطى، بدانجا منسوب است.[۵]

بلاذرى مى‌نویسد: چون عثمان به خلافت رسید نامه‌اى به معاویه نوشت و او را به ولایت شام گمارد و عمیر بن سعد انصارى را والى جزیره و ثغور و هر دو ایالت را به معاویه واگذار کرد و او را دستور داد تا به غزاى شمشاط رود که ارمینیه چهارم نامیده مى‌شد. یکى از شهرهاى مهم مرزى که مسلمانان در تصرف آن همت به خرج دادند، ملطیه بود.[۶]

این شهر که رومیان آن را ملیتین مى‌نامیدند در زمان قدیم از مهمترین قلعه‌هاى مرزى در مقابل رومیان بود.[۷] در آغاز فتوحات اسلامى عیاض بن غنم، حبیب بن مسلمه فهرى را از شمشاط به ملطیه فرستاد و او آن شهر را فتح کرد؛ سپس بار دیگر بدست رومیان افتاد تا زمانى که معاویه به ولایت شام و جزیره رسید.

معاویه، حبیب بن مسلمه را گسیل داشت و او ملطیه را به عنوه گشود و سپاهیانى از مسلمانان را در آنجا گمارد. بعدها معاویه به قصد روم به ملطیه آمد. وى پادگانى از مردم شام و جزیره... در آنجا گماشت. در ایام عبدالله بن زبیر مردم ملطیه از آنجا کوچ کردند و رومیان به شهر تاختند و آن را ویران کردند؛ سپس جماعتى از مسیحیان ارمنى و نبطى در آنجا منزل گزیدند.[۸]

در سال ۷۶ محمد بن مروان از ناحیه ملطیه به سرزمین روم حمله کرد. در سال ۹۹ عمر بن عبدالعزیز به مسلمة بن عبدالملک که در سرزمین روم بود، فرمان داد تا به رومیان حمله کند. او مردم طرنده را مجبور کرد که به ملطیه کوچ کنند.[۹]

در سال ۱۲۳ هجرى قمرى بیست هزار رومى به ملطیه تاختند. مردم شهر دروازه‌ها را بستند و زنان عمامه بسر نهادند و بر باروى شهر بالا رفتند و به جنگ پرداختند.

فرستاده‌اى از مردم شهر براى دریافت کمک به نزد هشام بن عبدالملک آمد، هشام کسانى را مأمور ملطیه کرد ولى خبر رسید که رومیان شهر را ترک کرده‌اند. در سال ۱۳۳ هجرى قمرى طاغیه قسطنطین عازم ملطیه شد و پس از زد و خورد بسیار مردم ملطیه را امان داد و آنها را مجبور کرد که به جزیره کوچ کنند. آنها ملطیه را ویران کردند و از آن چیزى بر جاى نگذاشتند.

در سال ۱۳۸ قسطنطین پادشاه روم بار دیگر به ملطیه حمله کرد و باروى آن را ویران نمود. در سال ۱۳۹ منصور عباسى به صالح بن على نوشت تا ملطیه را بسازد و استوار کند. در سال ۱۴۱ حسن بن قحطبه با سپاهیانى از مردم خراسان به جزیره و شام رفت و در ملطیه اردو زد. کارگران از همه شهرها گرد آمدند و ساختن شهر ملطیه را آغاز کردند.

مسجد جامع آن را شش ‌ماهه به پایان آوردند، براى سپاهیان خانه‌هایى ساختند و در سى میلى شهر مسلحه‌اى (پادگانى) بنا کردند... پادگان دیگرى هم در کنار نهر قباقب که نزدیک شهر بود، ساختند. منصور چهار هزار جنگجو از مردم جزیره را در ملطیه اسکان داد.[۱۰]

در سال ۲۵۳ در ایام خلافت المعتز، محمد بن معاذ براى جنگ به ناحیه ملطیه رفت ولى از رومیان شکست خورد و اسیر شد.[۱۱] احتمالاً در این زمان ملطیه در دست رومیان بوده است. ابن خرداذبه نخستین جغرافیادانى است که ملطیه را جزء شهرهاى مرزى جزیره یاد کرده و فاصله آن را از حصن منصور ده فرسخ و تا زبطره پنج فرسخ آورده است.[۱۲]

در سال ۳۲۰ هجرى قمرى سعید بن حمدان‌ رهسپار ملطیه شد. سپاه روم و ملیح ارمنى، مرزدار رومى... چون از نزدیک شدن سعید آگاه شدند، بگریختند... و شهر را رها کردند.

سعید، ملطیه را گرفت و کسى را از سوى خود در آنجا امارت داد و بازگشت. در سال ۳۲۲ هجرى قمرى سردار رومى دمستق با پنجاه هزار سپاه رومى... در ملطیه فرود آمد و مدتى آنجا را محاصره کرد تا مردم امان خواستند و شهر را تسلیم کردند.[۱۳]

به نوشته اصطخرى، ملطیه شهرى بزرگ است و مرزهاى آن نزدیک کوه لکام (طوروس) واقع است، گردوى بسیار دارد و میوه آن بسیار و مباح است و به کسى تعلق ندارد، آن شهر را از نواحى روم شمارند و گویند از آنجا تا ناحیه روم یک مرحله راه است.[۱۴]

در حدود سال ۴۹۰ هجرى قمرى مردى از ترکمانان بر ملطیه مسلط شد که میان او و گمشتکین بن دانشمند جنگهایى رخ داد.

صاحب ملطیه براى نبرد با گمشتکین از بوهموند، امیر فرنگان، یارى خواست. او پنج هزار سپاهى به ملطیه فرستاد؛ ولى این سپاه از گمشتکین شکست خوردند... سرانجام گمشتکین، ملطیه را فتح و فرمانروایش را اسیر کرد. سپاهیان فرنگ از انطاکیه به دفاع ملطیه آمدند، ولى منهزم شدند و بازگشتند.[۱۵]

در سال ۷۱۴ الملک الناصر محمد بن قلاوون به ملطیه لشکر کشید. ملطیه در آن زمان در دست ارامنه بود، سلطان ملطیه را فتح کرد.[۱۶]

به گفته ابن سعید، مرکز آن مرزها (مرزهاى جزیره) است و در شمال کوه دائر که ناحیه سیس در مغرب آن است، واقع شده. شهر بارویى دارد و در سرزمینى هموار و محاط در کوههاست. نهرى کوچک دارد که داخل شهر مى‌شود. بر گرداگرد شهر باغستانهاى بسیار است. آب قناتها در خانه‌ها و کوچه‌هاى شهر جارى است.[۱۷]

امیر تیمور پس از گرفتن شهر سیواس، قاصدى را به سوى ملطیه (ملاطیه) روان ساخت و مردم آنجا را به اطاعت و انقیاد فراخواند، حاکم شهر قاصد را زندانى کرد ولى چون شنید تیمور بدان سو روان است شبانه گریخت. تیمور به ملطیه آمد و شهر را گرفت، ارامنه را اسیر کرد و مسلمانان را با زنان و فرزندان آزاد کرد و امان داد.[۱۸]

پانویس


منابع

  • حسین قره چانلو، جغرافياى تاريخى كشورهاى اسلامى، سمت، تهران، 1380، ج‌1، ص 321 تا 324.