ملطیه: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{بخشی از یک کتاب}} | {{بخشی از یک کتاب}} | ||
− | |||
− | + | به نوشته یاقوت ملطیه از بناهاى اسکندر است و مسجد جامع آن را یکى از [[صحابه|صحابههاى]] [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلی الله علیه و آله بنا کرده است. شهرى از شهرهاى مشهور روم محسوب مىشود که مجاور سرزمین [[شام]] است.<sup>[[ملطیه#cite%20note-15|[۱]]]</sup> | |
− | + | قدامه مىنویسد: ملطیه شهر مرزى است و در میان گردنههایى صعب العبور واقع است.<sup>[[ملطیه#cite%20note-9|[۲]]]</sup> مقدسى درباره ملطیه فقط همین قدر مىنویسد که مرز بخشى از ثغور جزیرهاى ملطیه و شهرهایش را دشمن ویران کرده است.<sup>[[ملطیه#cite%20note-12|[۳]]]</sup> | |
− | در | + | ادریسى مىنویسد: ملطیه شهر استوارى است که در گذشته بزرگ بوده است و بکرّات بدست رومیان فتح شده و از اهمیت افتاده و خوبی ها و نعمت هایش از بین رفته است.<sup>[[ملطیه#cite%20note-14|[۴]]]</sup> در نیمه اول قرن هشتم ابوالفداء برخلاف ابن حوقل که ملطیه را از شهرهاى مرزى جزیره نام برده، مىنویسد: از شهرهاى روم است. |
− | در | + | [[حمدالله مستوفی|حمدالله مستوفى]] ملطیه را جزء اقلیم پنجم مىداند و مىنویسد: شهرى بزرگ است و هوایش در غایت خوشى و آبهاى روان و علفزارهاى فراوان دارد. حاصلش غلّه و پنبه و انگور و میوه فراوان است. بطلمیوس، صاحب المجسطى، بدانجا منسوب است.<sup>[[ملطیه#cite%20note-18|[۵]]]</sup> |
− | + | [[ابوالحسن احمد ابوجعفر بلاذری|بلاذرى]] مىنویسد: چون [[عثمان بن عفان|عثمان]] به [[خلافت]] رسید نامهاى به [[معاويه|معاویه]] نوشت و او را به ولایت [[شام]] گمارد و عمیر بن سعد انصارى را والى جزیره و ثغور و هر دو ایالت را به معاویه واگذار کرد و او را دستور داد تا به غزاى شمشاط رود که ارمینیه چهارم نامیده مىشد. یکى از شهرهاى مهم مرزى که مسلمانان در تصرف آن همت به خرج دادند، ملطیه بود.<sup>[[ملطیه#cite%20note-1|[۶]]]</sup> | |
− | + | این شهر که رومیان آن را ملیتین مىنامیدند در زمان قدیم از مهمترین قلعههاى مرزى در مقابل رومیان بود.<sup>[[ملطیه#cite%20note-3|[۷]]]</sup> در آغاز فتوحات اسلامى عیاض بن غنم، حبیب بن مسلمه فهرى را از شمشاط به ملطیه فرستاد و او آن شهر را فتح کرد؛ سپس بار دیگر بدست رومیان افتاد تا زمانى که معاویه به ولایت شام و جزیره رسید. | |
− | + | معاویه، حبیب بن مسلمه را گسیل داشت و او ملطیه را به عنوه گشود و سپاهیانى از مسلمانان را در آنجا گمارد. بعدها معاویه به قصد روم به ملطیه آمد. وى پادگانى از مردم شام و جزیره... در آنجا گماشت. در ایام [[عبدالله بن زبیر]] مردم ملطیه از آنجا کوچ کردند و رومیان به شهر تاختند و آن را ویران کردند؛ سپس جماعتى از [[مسیحیت|مسیحیان]] ارمنى و نبطى در آنجا منزل گزیدند.<sup>[[ملطیه#cite%20note-4|[۸]]]</sup> | |
− | در سال | + | در سال ۷۶ محمد بن مروان از ناحیه ملطیه به سرزمین روم حمله کرد. در سال ۹۹ [[عمر بن عبدالعزیز]] به مسلمة بن عبدالملک که در سرزمین روم بود، فرمان داد تا به رومیان حمله کند. او مردم طرنده را مجبور کرد که به ملطیه کوچ کنند.<sup>[[ملطیه#cite%20note-5|[۹]]]</sup> |
− | + | در سال ۱۲۳ هجرى قمرى بیست هزار رومى به ملطیه تاختند. مردم شهر دروازهها را بستند و زنان عمامه بسر نهادند و بر باروى شهر بالا رفتند و به جنگ پرداختند. | |
− | + | فرستادهاى از مردم شهر براى دریافت کمک به نزد [[هشام بن عبدالملک]] آمد، هشام کسانى را مأمور ملطیه کرد ولى خبر رسید که رومیان شهر را ترک کردهاند. در سال ۱۳۳ هجرى قمرى طاغیه قسطنطین عازم ملطیه شد و پس از زد و خورد بسیار مردم ملطیه را امان داد و آنها را مجبور کرد که به جزیره کوچ کنند. آنها ملطیه را ویران کردند و از آن چیزى بر جاى نگذاشتند. | |
− | به | + | در سال ۱۳۸ قسطنطین پادشاه روم بار دیگر به ملطیه حمله کرد و باروى آن را ویران نمود. در سال ۱۳۹ [[منصور (خلیفه عباسی)|منصور عباسى]] به صالح بن على نوشت تا ملطیه را بسازد و استوار کند. در سال ۱۴۱ حسن بن قحطبه با سپاهیانى از مردم [[خراسان]] به جزیره و [[شام]] رفت و در ملطیه اردو زد. کارگران از همه شهرها گرد آمدند و ساختن شهر ملطیه را آغاز کردند. |
− | + | [[مسجدجامع|مسجد جامع]] آن را شش ماهه به پایان آوردند، براى سپاهیان خانههایى ساختند و در سى میلى شهر مسلحهاى (پادگانى) بنا کردند... پادگان دیگرى هم در کنار نهر قباقب که نزدیک شهر بود، ساختند. منصور چهار هزار جنگجو از مردم جزیره را در ملطیه اسکان داد.<sup>[[ملطیه#cite%20note-6|[۱۰]]]</sup> | |
− | + | در سال ۲۵۳ در ایام خلافت [[معتز|المعتز]]، محمد بن معاذ براى جنگ به ناحیه ملطیه رفت ولى از رومیان شکست خورد و اسیر شد.<sup>[[ملطیه#cite%20note-7|[۱۱]]]</sup> احتمالاً در این زمان ملطیه در دست رومیان بوده است. ابن خرداذبه نخستین جغرافیادانى است که ملطیه را جزء شهرهاى مرزى جزیره یاد کرده و فاصله آن را از حصن منصور ده فرسخ و تا زبطره پنج فرسخ آورده است.<sup>[[ملطیه#cite%20note-8|[۱۲]]]</sup> | |
− | + | در سال ۳۲۰ هجرى قمرى سعید بن حمدان رهسپار ملطیه شد. سپاه روم و ملیح ارمنى، مرزدار رومى... چون از نزدیک شدن سعید آگاه شدند، بگریختند... و شهر را رها کردند. | |
− | + | سعید، ملطیه را گرفت و کسى را از سوى خود در آنجا امارت داد و بازگشت. در سال ۳۲۲ هجرى قمرى سردار رومى دمستق با پنجاه هزار سپاه رومى... در ملطیه فرود آمد و مدتى آنجا را محاصره کرد تا مردم امان خواستند و شهر را تسلیم کردند.<sup>[[ملطیه#cite%20note-10|[۱۳]]]</sup> | |
− | + | به نوشته اصطخرى، ملطیه شهرى بزرگ است و مرزهاى آن نزدیک کوه لکام (طوروس) واقع است، گردوى بسیار دارد و میوه آن بسیار و مباح است و به کسى تعلق ندارد، آن شهر را از نواحى روم شمارند و گویند از آنجا تا ناحیه روم یک مرحله راه است.<sup>[[ملطیه#cite%20note-11|[۱۴]]]</sup> | |
− | + | در حدود سال ۴۹۰ هجرى قمرى مردى از ترکمانان بر ملطیه مسلط شد که میان او و گمشتکین بن دانشمند جنگهایى رخ داد. | |
− | + | صاحب ملطیه براى نبرد با گمشتکین از بوهموند، امیر فرنگان، یارى خواست. او پنج هزار سپاهى به ملطیه فرستاد؛ ولى این سپاه از گمشتکین شکست خوردند... سرانجام گمشتکین، ملطیه را فتح و فرمانروایش را اسیر کرد. سپاهیان فرنگ از انطاکیه به دفاع ملطیه آمدند، ولى منهزم شدند و بازگشتند.<sup>[[ملطیه#cite%20note-13|[۱۵]]]</sup> | |
− | + | در سال ۷۱۴ الملک الناصر محمد بن قلاوون به ملطیه لشکر کشید. ملطیه در آن زمان در دست ارامنه بود، سلطان ملطیه را فتح کرد.<sup>[[ملطیه#cite%20note-16|[۱۶]]]</sup> | |
− | =پانویس | + | به گفته ابن سعید، مرکز آن مرزها (مرزهاى جزیره) است و در شمال کوه دائر که ناحیه سیس در مغرب آن است، واقع شده. شهر بارویى دارد و در سرزمینى هموار و محاط در کوههاست. نهرى کوچک دارد که داخل شهر مىشود. بر گرداگرد شهر باغستانهاى بسیار است. آب قناتها در خانهها و کوچههاى شهر جارى است.<sup>[[ملطیه#cite%20note-17|[۱۷]]]</sup> |
+ | |||
+ | امیر تیمور پس از گرفتن شهر سیواس، قاصدى را به سوى ملطیه (ملاطیه) روان ساخت و مردم آنجا را به اطاعت و انقیاد فراخواند، حاکم شهر قاصد را زندانى کرد ولى چون شنید تیمور بدان سو روان است شبانه گریخت. تیمور به ملطیه آمد و شهر را گرفت، ارامنه را اسیر کرد و مسلمانان را با زنان و فرزندان آزاد کرد و امان داد.<sup>[[ملطیه#cite%20note-19|[۱۸]]]</sup> | ||
+ | |||
+ | =پانویس= | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | * حسین قره چانلو، جغرافياى تاريخى كشورهاى اسلامى، سمت، تهران، 1380، ج1، ص 321 تا 324. | + | |
+ | *حسین قره چانلو، جغرافياى تاريخى كشورهاى اسلامى، سمت، تهران، 1380، ج1، ص 321 تا 324. | ||
[[رده:شهرهای تاریخی از بین رفته]] | [[رده:شهرهای تاریخی از بین رفته]] |
نسخهٔ کنونی تا ۸ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۴۹
به نوشته یاقوت ملطیه از بناهاى اسکندر است و مسجد جامع آن را یکى از صحابههاى پیامبر صلی الله علیه و آله بنا کرده است. شهرى از شهرهاى مشهور روم محسوب مىشود که مجاور سرزمین شام است.[۱]
قدامه مىنویسد: ملطیه شهر مرزى است و در میان گردنههایى صعب العبور واقع است.[۲] مقدسى درباره ملطیه فقط همین قدر مىنویسد که مرز بخشى از ثغور جزیرهاى ملطیه و شهرهایش را دشمن ویران کرده است.[۳]
ادریسى مىنویسد: ملطیه شهر استوارى است که در گذشته بزرگ بوده است و بکرّات بدست رومیان فتح شده و از اهمیت افتاده و خوبی ها و نعمت هایش از بین رفته است.[۴] در نیمه اول قرن هشتم ابوالفداء برخلاف ابن حوقل که ملطیه را از شهرهاى مرزى جزیره نام برده، مىنویسد: از شهرهاى روم است.
حمدالله مستوفى ملطیه را جزء اقلیم پنجم مىداند و مىنویسد: شهرى بزرگ است و هوایش در غایت خوشى و آبهاى روان و علفزارهاى فراوان دارد. حاصلش غلّه و پنبه و انگور و میوه فراوان است. بطلمیوس، صاحب المجسطى، بدانجا منسوب است.[۵]
بلاذرى مىنویسد: چون عثمان به خلافت رسید نامهاى به معاویه نوشت و او را به ولایت شام گمارد و عمیر بن سعد انصارى را والى جزیره و ثغور و هر دو ایالت را به معاویه واگذار کرد و او را دستور داد تا به غزاى شمشاط رود که ارمینیه چهارم نامیده مىشد. یکى از شهرهاى مهم مرزى که مسلمانان در تصرف آن همت به خرج دادند، ملطیه بود.[۶]
این شهر که رومیان آن را ملیتین مىنامیدند در زمان قدیم از مهمترین قلعههاى مرزى در مقابل رومیان بود.[۷] در آغاز فتوحات اسلامى عیاض بن غنم، حبیب بن مسلمه فهرى را از شمشاط به ملطیه فرستاد و او آن شهر را فتح کرد؛ سپس بار دیگر بدست رومیان افتاد تا زمانى که معاویه به ولایت شام و جزیره رسید.
معاویه، حبیب بن مسلمه را گسیل داشت و او ملطیه را به عنوه گشود و سپاهیانى از مسلمانان را در آنجا گمارد. بعدها معاویه به قصد روم به ملطیه آمد. وى پادگانى از مردم شام و جزیره... در آنجا گماشت. در ایام عبدالله بن زبیر مردم ملطیه از آنجا کوچ کردند و رومیان به شهر تاختند و آن را ویران کردند؛ سپس جماعتى از مسیحیان ارمنى و نبطى در آنجا منزل گزیدند.[۸]
در سال ۷۶ محمد بن مروان از ناحیه ملطیه به سرزمین روم حمله کرد. در سال ۹۹ عمر بن عبدالعزیز به مسلمة بن عبدالملک که در سرزمین روم بود، فرمان داد تا به رومیان حمله کند. او مردم طرنده را مجبور کرد که به ملطیه کوچ کنند.[۹]
در سال ۱۲۳ هجرى قمرى بیست هزار رومى به ملطیه تاختند. مردم شهر دروازهها را بستند و زنان عمامه بسر نهادند و بر باروى شهر بالا رفتند و به جنگ پرداختند.
فرستادهاى از مردم شهر براى دریافت کمک به نزد هشام بن عبدالملک آمد، هشام کسانى را مأمور ملطیه کرد ولى خبر رسید که رومیان شهر را ترک کردهاند. در سال ۱۳۳ هجرى قمرى طاغیه قسطنطین عازم ملطیه شد و پس از زد و خورد بسیار مردم ملطیه را امان داد و آنها را مجبور کرد که به جزیره کوچ کنند. آنها ملطیه را ویران کردند و از آن چیزى بر جاى نگذاشتند.
در سال ۱۳۸ قسطنطین پادشاه روم بار دیگر به ملطیه حمله کرد و باروى آن را ویران نمود. در سال ۱۳۹ منصور عباسى به صالح بن على نوشت تا ملطیه را بسازد و استوار کند. در سال ۱۴۱ حسن بن قحطبه با سپاهیانى از مردم خراسان به جزیره و شام رفت و در ملطیه اردو زد. کارگران از همه شهرها گرد آمدند و ساختن شهر ملطیه را آغاز کردند.
مسجد جامع آن را شش ماهه به پایان آوردند، براى سپاهیان خانههایى ساختند و در سى میلى شهر مسلحهاى (پادگانى) بنا کردند... پادگان دیگرى هم در کنار نهر قباقب که نزدیک شهر بود، ساختند. منصور چهار هزار جنگجو از مردم جزیره را در ملطیه اسکان داد.[۱۰]
در سال ۲۵۳ در ایام خلافت المعتز، محمد بن معاذ براى جنگ به ناحیه ملطیه رفت ولى از رومیان شکست خورد و اسیر شد.[۱۱] احتمالاً در این زمان ملطیه در دست رومیان بوده است. ابن خرداذبه نخستین جغرافیادانى است که ملطیه را جزء شهرهاى مرزى جزیره یاد کرده و فاصله آن را از حصن منصور ده فرسخ و تا زبطره پنج فرسخ آورده است.[۱۲]
در سال ۳۲۰ هجرى قمرى سعید بن حمدان رهسپار ملطیه شد. سپاه روم و ملیح ارمنى، مرزدار رومى... چون از نزدیک شدن سعید آگاه شدند، بگریختند... و شهر را رها کردند.
سعید، ملطیه را گرفت و کسى را از سوى خود در آنجا امارت داد و بازگشت. در سال ۳۲۲ هجرى قمرى سردار رومى دمستق با پنجاه هزار سپاه رومى... در ملطیه فرود آمد و مدتى آنجا را محاصره کرد تا مردم امان خواستند و شهر را تسلیم کردند.[۱۳]
به نوشته اصطخرى، ملطیه شهرى بزرگ است و مرزهاى آن نزدیک کوه لکام (طوروس) واقع است، گردوى بسیار دارد و میوه آن بسیار و مباح است و به کسى تعلق ندارد، آن شهر را از نواحى روم شمارند و گویند از آنجا تا ناحیه روم یک مرحله راه است.[۱۴]
در حدود سال ۴۹۰ هجرى قمرى مردى از ترکمانان بر ملطیه مسلط شد که میان او و گمشتکین بن دانشمند جنگهایى رخ داد.
صاحب ملطیه براى نبرد با گمشتکین از بوهموند، امیر فرنگان، یارى خواست. او پنج هزار سپاهى به ملطیه فرستاد؛ ولى این سپاه از گمشتکین شکست خوردند... سرانجام گمشتکین، ملطیه را فتح و فرمانروایش را اسیر کرد. سپاهیان فرنگ از انطاکیه به دفاع ملطیه آمدند، ولى منهزم شدند و بازگشتند.[۱۵]
در سال ۷۱۴ الملک الناصر محمد بن قلاوون به ملطیه لشکر کشید. ملطیه در آن زمان در دست ارامنه بود، سلطان ملطیه را فتح کرد.[۱۶]
به گفته ابن سعید، مرکز آن مرزها (مرزهاى جزیره) است و در شمال کوه دائر که ناحیه سیس در مغرب آن است، واقع شده. شهر بارویى دارد و در سرزمینى هموار و محاط در کوههاست. نهرى کوچک دارد که داخل شهر مىشود. بر گرداگرد شهر باغستانهاى بسیار است. آب قناتها در خانهها و کوچههاى شهر جارى است.[۱۷]
امیر تیمور پس از گرفتن شهر سیواس، قاصدى را به سوى ملطیه (ملاطیه) روان ساخت و مردم آنجا را به اطاعت و انقیاد فراخواند، حاکم شهر قاصد را زندانى کرد ولى چون شنید تیمور بدان سو روان است شبانه گریخت. تیمور به ملطیه آمد و شهر را گرفت، ارامنه را اسیر کرد و مسلمانان را با زنان و فرزندان آزاد کرد و امان داد.[۱۸]
پانویس
منابع
- حسین قره چانلو، جغرافياى تاريخى كشورهاى اسلامى، سمت، تهران، 1380، ج1، ص 321 تا 324.