آیه 28 سوره طه: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←تفسیر آیه) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←تفسیر آیه) |
||
سطر ۸۲: | سطر ۸۲: | ||
قلب مؤمن و كافر هريك جايگاه امرى است، از جمله: | قلب مؤمن و كافر هريك جايگاه امرى است، از جمله: | ||
− | قلب مؤمن قلب كافر | + | قلب مؤمن - قلب كافر: |
1- حيات. «أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ» «2» 1- مرض. «فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» «3» | 1- حيات. «أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ» «2» 1- مرض. «فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» «3» | ||
سطر ۱۰۱: | سطر ۱۰۱: | ||
9- اطمينان قلبى. «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُ 9- برگشت و نفهمى. «صَرَفَ اللَّهُ القلوب» «18» قُلُوبَهُمْ» «19» | 9- اطمينان قلبى. «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُ 9- برگشت و نفهمى. «صَرَفَ اللَّهُ القلوب» «18» قُلُوبَهُمْ» «19» | ||
− | + | ---- | |
«1». تفسير كبير فخررازى. | «1». تفسير كبير فخررازى. | ||
سطر ۱۴۶: | سطر ۱۴۶: | ||
1- سعهى صدر اوّلين شرط موفقيّت در هر كارى است. «رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي» | 1- سعهى صدر اوّلين شرط موفقيّت در هر كارى است. «رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي» | ||
− | 2- به جاى ترس و فرار از مسئوليّت، امكانات و مقدّمات و ابزار آن را از خداوند بخواهيم. «رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي» 3- دعا قبل از هر كارى، رمز توكّل ومايهى دفع خطرات و آفات راه است، هر چند دعا خود نيز عبادت واعلام نياز به شمار مىرود. «رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي» | + | 2- به جاى ترس و فرار از مسئوليّت، امكانات و مقدّمات و ابزار آن را از خداوند بخواهيم. «رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي» |
+ | |||
+ | 3- دعا قبل از هر كارى، رمز توكّل ومايهى دفع خطرات و آفات راه است، هر چند دعا خود نيز عبادت واعلام نياز به شمار مىرود. «رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي» | ||
4- ارشاد و تربيت مردم و مبارزه با طاغوتها، بستگى تام به صبر و حوصلهى مربى و مجاهد دارد. «رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي» | 4- ارشاد و تربيت مردم و مبارزه با طاغوتها، بستگى تام به صبر و حوصلهى مربى و مجاهد دارد. «رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي» | ||
5- رسالت، با تندى و خشونت سازگار نيست. كار بزرگ، روح بزرگ مىخواهد. | 5- رسالت، با تندى و خشونت سازگار نيست. كار بزرگ، روح بزرگ مىخواهد. | ||
− | |||
«رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي» (موسى عليه السلام در يك درگيرى، يك نفر را با مشت كشته بود، از اين روى از خداوند طلب شرح صدر كرد.) | «رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي» (موسى عليه السلام در يك درگيرى، يك نفر را با مشت كشته بود، از اين روى از خداوند طلب شرح صدر كرد.) | ||
سطر ۱۶۶: | سطر ۱۶۷: | ||
11- اصل، فهميدن مردم است، نه اصطلاحات زيبا. «يَفْقَهُوا قَوْلِي» شرط موفقيت در تبليغ آن است كه مردم حرف مبلغ را خوب بفهمند. | 11- اصل، فهميدن مردم است، نه اصطلاحات زيبا. «يَفْقَهُوا قَوْلِي» شرط موفقيت در تبليغ آن است كه مردم حرف مبلغ را خوب بفهمند. | ||
− | + | 12- در تبليغ بايد از هر وسيلهاى كه شناخت مردم را عميقتر مىكند استفاده كرد. «يَفْقَهُوا قَوْلِي»}} | |
− | }} | ||
|-| | |-| | ||
سطر ۱۷۷: | سطر ۱۷۷: | ||
− | + | قالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي «25» | |
+ | |||
+ | خلاصه پس از خطاب الهى به رفتن براى دعوت فرعون: | ||
+ | |||
+ | قالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي: 1- گفت موسى عليه السلام: پروردگارا روشن گردان و توسعه فرما براى من سينه مرا. | ||
+ | |||
+ | 2- مراد آنست كه موسى درخواست نمود خدايا مرا شجاعت عطا فرما تا به آن جرئت حاصل كنم بر مخاطبه فرعون. | ||
+ | |||
+ | جلد 8 - صفحه 261 | ||
+ | |||
+ | 3- آنكه موسى عليه السلام از شياطين انس و جن ترسيد، پس دعا كرد تا بدان سبب به مقام قرب رسد و مأمون شود از غوائل جن و انس. | ||
− | + | 4- آنكه قصد نمود كه بالكليه طمع خلق از نفس خود قطع نمايد و مىدانست كسى كه دعا كند با توجه حقيقى، هر آينه قرب حاصل، و در اين صورت اطماع بالكليه از او منقطع شود، لذا در مقام دعا برآمده. | |
− | + | 5- فخر رازى نقل نموده كه حضور اقدس نبوى صلّى اللّه عليه و آله از معنى شرح صدر پرسيده شد، فرمود: نور يقذف فى القلب يعنى مراد نورى است كه در قلب انداخته شود. پس سؤال نمودند علامت آن چيست؟ فرمود: التّجافى عن دار الغرور و الانابة الى دار الخلود و الاستعداد للموت قبل النّزول يعنى پهلو تهى كند از علايق دنيا فريبنده و رجوع به سعادت باقى آخرت و مهيا شود از براى مردن پيش از آمدن «1». و دليل بر اينكه شرح صدر عبارت از نور است، آيه شريفه: (أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ). «2» | |
سطر ۲۸۲: | سطر ۲۹۲: | ||
] | ] | ||
− | (آیه | + | (آیه 25)- موسی (ع) نه تنها از چنین مأموریت سنگینی وحشت نکرد، و حتی کمترین تخفیفی از خداوند نخواست، بلکه با آغوش باز از آن استقبال نمود، منتهی وسایل پیروزی در این مأموریت را از خدا خواست. |
− | + | و از آنجا که نخستین وسیله پیروزی روح بزرگ، فکر بلند و عقل توانا و به عبارت دیگر گشادگی سینه است «عرض کرد: پروردگار من! سینه مرا گشاده بدار» (قالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی). | |
}} | }} | ||
|-| | |-| | ||
سطر ۲۹۲: | سطر ۳۰۲: | ||
==تفسیر های فارسی== | ==تفسیر های فارسی== | ||
− | ==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=20 |آیه= | + | ==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=20 |آیه=25}}=== |
− | ==={{تفسیر خسروی|سوره=20 |آیه= | + | ==={{تفسیر خسروی|سوره=20 |آیه=25}}=== |
− | ==={{تفسیر عاملی|سوره=20 |آیه= | + | ==={{تفسیر عاملی|سوره=20 |آیه=25}}=== |
− | ==={{تفسیر جامع|سوره=20 |آیه= | + | ==={{تفسیر جامع|سوره=20 |آیه=25}}=== |
==تفسیر های عربی== | ==تفسیر های عربی== | ||
− | ==={{تفسیر المیزان|سوره=20 |آیه= | + | ==={{تفسیر المیزان|سوره=20 |آیه=25}}=== |
− | ==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=20 |آیه= | + | ==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=20 |آیه=25}}=== |
− | ==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=20 |آیه= | + | ==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=20 |آیه=25}}=== |
− | ==={{تفسیر الصافی|سوره=20 |آیه= | + | ==={{تفسیر الصافی|سوره=20 |آیه=25}}=== |
− | ==={{تفسیر الکاشف|سوره=20 |آیه= | + | ==={{تفسیر الکاشف|سوره=20 |آیه=25}}=== |
</tabber> | </tabber> | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۱۰
<<27 | آیه 28 سوره طه | 29>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
تا مردم سخنم را نیکو فهم کنند.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«یَفْقَهُوا»: تا بفهمند. فعل مضارع مجزوم است، چرا که جواب طلب است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي «25»
(موسى) گفت: پروردگارا! (اكنون كه مرا به اين كار بزرگ مأمور فرمودى) سينهام را برايم گشاده گردان (و بر صبر و حوصلهام بيفزا).
وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي «26»
و كارم را برايم آسان فرما.
وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي «27»
و گره از زبانم باز نما.
يَفْقَهُوا قَوْلِي «28»
تا (آنها) سخنان مرا (خوب) بفهمند.
نکته ها
همين كه حضرت موسى عليه السلام به رسالت الهى مأمور گرديد، چهار خواسته را از خداوند طلب نمود:
1- سعهى صدر. «رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي» 2- شرايط آماده. «وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي»
3- بيان روان. «وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي» 4- داشتن وزير. «وَ اجْعَلْ لِي وَزِيراً»
جلد 5 - صفحه 335
چون حضرت موسى عليه السلام به مسائل متعدّد عبادى، سياسى، انقلابى، اجتماعى، اخلاقى، فردى و جمعى مأمور شده بود و طبعاً پرداختن و توجّه لازم به هر كدام، انسان را از ساير امور غافل مىسازد، لذا سعهصدر در رسيدن به همهى اين موارد كاملًا ضرورت دارد. «1»
سعهى صدر، هم براى خود انسان لازم است، هم براى انجام مسئوليّت وكلمه «لِي» رمز آن است كه دريافت وحى، نياز به ظرفيت بزرگ دارد. چنانكه در سوره انشراح در مورد پيامبر صلى الله عليه و آله آمده است: أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ ... إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً ويژگى هاى قلب مؤمن و كافر
قلب مؤمن و كافر هريك جايگاه امرى است، از جمله:
قلب مؤمن - قلب كافر:
1- حيات. «أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ» «2» 1- مرض. «فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» «3»
2- شفا. «وَ يَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ» «4» 2- قساوت. «جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِيَةً» «5»
3- طهارت. «امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ» «6» 3- عدم پذيرش. «أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ» «7»
4- سعه صدر. «رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي» «8» 4- مُهرخوردن. «طَبَعَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ» «9»*
5- هدايت. «مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ» «10» 5- احاطه ظلمت. «رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ» «11»
6- ايمان. «كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمانَ» «12» 6- حجاب. «جَعَلْنا عَلى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً» «13»
7- سكينه. «السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ» «14» 7- قفل شدن. «أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها» «15»
8- الفت. «وَ أَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ» «16» 8- سختى. «خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ» «17»
9- اطمينان قلبى. «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُ 9- برگشت و نفهمى. «صَرَفَ اللَّهُ القلوب» «18» قُلُوبَهُمْ» «19»
«1». تفسير كبير فخررازى.
«2». انعام، 122.
«3». بقره، 10.
«4». توبه، 14.
«5». مائده، 13.
«6». حجرات، 3.
«7». صف، 5.
«8». طه، 25.
«9». نحل، 108.
«10». تغابن، 11.
«11». مطففين، 14.
«12». مجادله، 22.
«13». كهف، 57.
«14». فتح، 4.
«15». محمّد، 24.
«16». انفال، 63.
«17». بقره، 7.
«18». رعد، 28.
«19». توبه، 127.
جلد 5 - صفحه 336
پیام ها
1- سعهى صدر اوّلين شرط موفقيّت در هر كارى است. «رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي»
2- به جاى ترس و فرار از مسئوليّت، امكانات و مقدّمات و ابزار آن را از خداوند بخواهيم. «رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي»
3- دعا قبل از هر كارى، رمز توكّل ومايهى دفع خطرات و آفات راه است، هر چند دعا خود نيز عبادت واعلام نياز به شمار مىرود. «رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي»
4- ارشاد و تربيت مردم و مبارزه با طاغوتها، بستگى تام به صبر و حوصلهى مربى و مجاهد دارد. «رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي»
5- رسالت، با تندى و خشونت سازگار نيست. كار بزرگ، روح بزرگ مىخواهد. «رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي» (موسى عليه السلام در يك درگيرى، يك نفر را با مشت كشته بود، از اين روى از خداوند طلب شرح صدر كرد.)
6- دعاى انبيا در قرآن، با اسم «رَبِّ» است. «رَبِّ»
7- دريافت الطاف الهى، روح وسينهاى گشاده لازم دارد. «رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي»
8- با سعهى صدر كارها آسان مىشود. «رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي»
9- سادهگويى و بيان روان، كمال است. «وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي»
10- در هدايت و بسيج كردن مردم وروحيه دادن به نيروها و ارعاب و تضعيف روحيهى طاغوت، زبان گويا بسيار مهم است. «وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي»
11- اصل، فهميدن مردم است، نه اصطلاحات زيبا. «يَفْقَهُوا قَوْلِي» شرط موفقيت در تبليغ آن است كه مردم حرف مبلغ را خوب بفهمند.
12- در تبليغ بايد از هر وسيلهاى كه شناخت مردم را عميقتر مىكند استفاده كرد. «يَفْقَهُوا قَوْلِي»پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم