آیه 99 سوره کهف: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|۞ وَتَرَكْنَا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ ۖ وَنُف...» ایجاد کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←تفسیر آیه) |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | «یَوْمَئِذِ»: آن روز که برای بار اوّل در صور دمیده میشود و قیامت فرا میرسد | + | «یَوْمَئِذِ»: آن روز که برای بار اوّل در صور دمیده میشود و قیامت فرا میرسد. «نُفِخَ فِی الصُّورِ»: مراد دمیدن در صور برای بار دوم است . «صُور»: بوق. شیپور. «جَمْعاً»: گردآوردن عجیب و غریبی. |
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == | ||
سطر ۵۳: | سطر ۵۳: | ||
و در آن روز (پايان جهان)، مردم را رها مىكنيم تا بعضى در بعضى همچون موج درآميزند و (چون) در صور دميده شود، همه را يكجا گرد خواهيم آورد. | و در آن روز (پايان جهان)، مردم را رها مىكنيم تا بعضى در بعضى همچون موج درآميزند و (چون) در صور دميده شود، همه را يكجا گرد خواهيم آورد. | ||
− | }} | + | |
+ | وَ عَرَضْنا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِلْكافِرِينَ عَرْضاً «100» | ||
+ | |||
+ | و آن روز، دوزخ را چنان كه بايد، بر كافران عرضه خواهيم كرد. | ||
+ | |||
+ | الَّذِينَ كانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي غِطاءٍ عَنْ ذِكْرِي وَ كانُوا لا يَسْتَطِيعُونَ سَمْعاً «101» | ||
+ | |||
+ | آنان كه چشمانشان از ياد من در پردهى غفلت بود و (از شدّت تعصّب و لجاجت) توان شنيدن (سخن حقّ) را نداشتند. | ||
+ | |||
+ | جلد 5 - صفحه 229 | ||
+ | |||
+ | ===نکته ها=== | ||
+ | |||
+ | اگر آيه وَ تَرَكْنا ... را در كنار آيهى حَتَّى إِذا فُتِحَتْ يَأْجُوجُ وَ مَأْجُوجُ وَ هُمْ مِنْ كُلِّ حَدَبٍ يَنْسِلُونَ وَ اقْتَرَبَ الْوَعْدُ ... «1» قرار دهيم، به نظر مىرسد كه مسألهى قوم يأجوج و مأجوج، مربوط به قيامت و گويا مقدّمهى آن است. يعنى پيش از قيامت، قوم يأجوج و مأجوج، آزاد و رها و مثل موج گسترده مىشوند. | ||
+ | |||
+ | از امام رضا عليه السلام در تفسير آيهى «أَعْيُنُهُمْ فِي غِطاءٍ عَنْ ذِكْرِي» نقل شده كه به مأمون فرمود: مراد از «ذكر» در اين آيه علىبن ابىطالب عليهما السلام است. «2» | ||
+ | |||
+ | مراد از چشم و گوش در آيهى 101، معرفت، بصيرت و شناخت است، يعنى چشم و گوش دل، نه عضو خاصّ در سر. زيرا قرآن گاهى كورى را به دل نسبت مىدهد و مىفرمايد: | ||
+ | «مَنْ كانَ فِي هذِهِ أَعْمى» «3» | ||
+ | |||
+ | ===پیام ها=== | ||
+ | |||
+ | 1- هر جا كه امنيّت هست از لطف اوست، اگر لحظهاى مردم را رها كند، جهان ناأمن مىشود. تَرَكْنا بَعْضَهُمْ ... | ||
+ | |||
+ | 2- شكسته شدن سدّ ذوالقرنين از نشانههاى قيامت است. فَإِذا جاءَ وَعْدُ رَبِّي ... نُفِخَ فِي الصُّورِ | ||
+ | |||
+ | 3- پيش از قيامت، زمين توسط اقوامى به هرج و مرج كشيده مىشود. تَرَكْنا ... يَمُوجُ هر چند با ظهور امام زمان عليه السلام اين هرج و مرج اصلاح مىشود. | ||
+ | |||
+ | 4- راه شناخت، بيشتر به وسيلهى چشم و گوش است. آنان چشمشان در پرده بود و گوششان قدرت شنيدن حقّ را نداشت. و حقّ را نمىفهميدند، والّا ذكر كه ديدنى نيست! «أَعْيُنُهُمْ فِي غِطاءٍ عَنْ ذِكْرِي» | ||
+ | |||
+ | 5- انسان شنوا به خاطر عناد، به جايى مىرسد كه توان شنيدن حقّ را ندارد. «لا يَسْتَطِيعُونَ سَمْعاً» | ||
+ | ------- | ||
+ | «1». انبياء، 96. | ||
+ | |||
+ | «2». تفسير لاهيجى. | ||
+ | |||
+ | «3». اسراء، 72. | ||
+ | |||
+ | جلد 5 - صفحه 230 | ||
+ | |||
+ | 6- دليل عرضهى جهنّم بر كافران، عملكرد و قساوت خودشان در دنياست. عَرَضْنا جَهَنَّمَ ... الَّذِينَ كانَتْ ...}} | ||
|-| | |-| |
نسخهٔ کنونی تا ۱ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۰۵:۰۸
<<98 | آیه 99 سوره کهف | 100>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و روز آن وعده که فرا رسد (طایفه یأجوج و مأجوج یا) همه خلایق محشر چون موج مضطرب و سرگردان باشند و درهم آمیزند، و نفخه صور دمیده شود و همه خلق را در صحرای قیامت جمع آریم.
و در آن روز که برخی با برخی دیگر درهم و مخلوط، موج می زنند، رهایشان می کنیم و در صور دمیده شود، پس همه آنان را [در عرصه قیامت] گرد می آوریم.
و در آن روز آنان را رها مىكنيم تا موجآسا بعضى با برخى درآميزند و [همين كه] در صور دميده شود، همه آنها را گرد خواهيم آورد.
و در آن روز واگذاريم تا چون موج روان گردند، و چون در صور دميده شود همه را يكجا گرد آوريم.
و در آن روز (که جهان پایان میگیرد)، ما آنان را چنان رها میکنیم که درهم موج میزنند؛ و در صور [= شیپور] دمیده میشود؛ و ما همه را جمع میکنیم!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«یَوْمَئِذِ»: آن روز که برای بار اوّل در صور دمیده میشود و قیامت فرا میرسد. «نُفِخَ فِی الصُّورِ»: مراد دمیدن در صور برای بار دوم است . «صُور»: بوق. شیپور. «جَمْعاً»: گردآوردن عجیب و غریبی.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ تَرَكْنا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْناهُمْ جَمْعاً «99»
و در آن روز (پايان جهان)، مردم را رها مىكنيم تا بعضى در بعضى همچون موج درآميزند و (چون) در صور دميده شود، همه را يكجا گرد خواهيم آورد.
وَ عَرَضْنا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِلْكافِرِينَ عَرْضاً «100»
و آن روز، دوزخ را چنان كه بايد، بر كافران عرضه خواهيم كرد.
الَّذِينَ كانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي غِطاءٍ عَنْ ذِكْرِي وَ كانُوا لا يَسْتَطِيعُونَ سَمْعاً «101»
آنان كه چشمانشان از ياد من در پردهى غفلت بود و (از شدّت تعصّب و لجاجت) توان شنيدن (سخن حقّ) را نداشتند.
جلد 5 - صفحه 229
نکته ها
اگر آيه وَ تَرَكْنا ... را در كنار آيهى حَتَّى إِذا فُتِحَتْ يَأْجُوجُ وَ مَأْجُوجُ وَ هُمْ مِنْ كُلِّ حَدَبٍ يَنْسِلُونَ وَ اقْتَرَبَ الْوَعْدُ ... «1» قرار دهيم، به نظر مىرسد كه مسألهى قوم يأجوج و مأجوج، مربوط به قيامت و گويا مقدّمهى آن است. يعنى پيش از قيامت، قوم يأجوج و مأجوج، آزاد و رها و مثل موج گسترده مىشوند.
از امام رضا عليه السلام در تفسير آيهى «أَعْيُنُهُمْ فِي غِطاءٍ عَنْ ذِكْرِي» نقل شده كه به مأمون فرمود: مراد از «ذكر» در اين آيه علىبن ابىطالب عليهما السلام است. «2»
مراد از چشم و گوش در آيهى 101، معرفت، بصيرت و شناخت است، يعنى چشم و گوش دل، نه عضو خاصّ در سر. زيرا قرآن گاهى كورى را به دل نسبت مىدهد و مىفرمايد: «مَنْ كانَ فِي هذِهِ أَعْمى» «3»
پیام ها
1- هر جا كه امنيّت هست از لطف اوست، اگر لحظهاى مردم را رها كند، جهان ناأمن مىشود. تَرَكْنا بَعْضَهُمْ ...
2- شكسته شدن سدّ ذوالقرنين از نشانههاى قيامت است. فَإِذا جاءَ وَعْدُ رَبِّي ... نُفِخَ فِي الصُّورِ
3- پيش از قيامت، زمين توسط اقوامى به هرج و مرج كشيده مىشود. تَرَكْنا ... يَمُوجُ هر چند با ظهور امام زمان عليه السلام اين هرج و مرج اصلاح مىشود.
4- راه شناخت، بيشتر به وسيلهى چشم و گوش است. آنان چشمشان در پرده بود و گوششان قدرت شنيدن حقّ را نداشت. و حقّ را نمىفهميدند، والّا ذكر كه ديدنى نيست! «أَعْيُنُهُمْ فِي غِطاءٍ عَنْ ذِكْرِي»
5- انسان شنوا به خاطر عناد، به جايى مىرسد كه توان شنيدن حقّ را ندارد. «لا يَسْتَطِيعُونَ سَمْعاً»
«1». انبياء، 96.
«2». تفسير لاهيجى.
«3». اسراء، 72.
جلد 5 - صفحه 230
6- دليل عرضهى جهنّم بر كافران، عملكرد و قساوت خودشان در دنياست. عَرَضْنا جَهَنَّمَ ... الَّذِينَ كانَتْ ...
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ تَرَكْنا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْناهُمْ جَمْعاً (99)
وَ تَرَكْنا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ: و واگذاريم و منع نكنيم بعضى از يأجوج و مأجوج را در آن روز، يعنى روز خروج كه ازدحام نموده. يَمُوجُ فِي بَعْضٍ:
اضطراب مىكنند و داخل شوند در بعضى ديگر. يا مراد روز قيامت و ضمير راجع به جن و انس، يعنى آن روز بعضى آدميان و جنيان از روى تحير و اضطراب در بعض ديگر آميخته شوند و مانند موج دريا مضطرب شوند و متموج گردند. و مؤيد اين قول است روايت عياشى از حضرت امير المؤمنين عليه السلام كه فرمود: مراد روز قيامت است «2». وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ: و دميده شود در صور براى قيامت. فَجَمَعْناهُمْ جَمْعاً: پس جمع فرمائيم همه خلايق را جمع كردنى براى حساب و جزا در عرصه محشر.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ تَرَكْنا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْناهُمْ جَمْعاً (99) وَ عَرَضْنا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِلْكافِرِينَ عَرْضاً (100) الَّذِينَ كانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي غِطاءٍ عَنْ ذِكْرِي وَ كانُوا لا يَسْتَطِيعُونَ سَمْعاً (101) أَ فَحَسِبَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنْ يَتَّخِذُوا عِبادِي مِنْ دُونِي أَوْلِياءَ إِنَّا أَعْتَدْنا جَهَنَّمَ لِلْكافِرِينَ نُزُلاً (102) قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمالاً (103)
الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً (104) أُولئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ وَ لِقائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَلا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَزْناً (105) ذلِكَ جَزاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِما كَفَرُوا وَ اتَّخَذُوا آياتِي وَ رُسُلِي هُزُواً (106)
ترجمه
و واگذاريم بعضى از آنها را در آنروز كه موج زنند در بعضى و دميده شود در صور پس جمع كنيم آنها را جمع كردنى
و آشكار كنيم جهنم را در آنروز براى كفار آشكار نمودنى
آنانكه بود چشمهاشان در پردهاى از آيات من و بودند كه استطاعت نداشتند شنيدن را
آيا پس گمان كردند آنانكه كافر شدند آنكه بگيرند بندگان مرا غير از من صاحب اختياران همانا ما آماده نموديم جهنّم را براى كفّار منزل مهيّا شده
بگو آيا خبر دهيم شما را بزيانكارتران در كارها آنانكه باطل شد سعيشان در زندگى دنيا و آنها گمان ميكنند كه خودشان خوب ميكنند كار را
آنگروه آنانند كه كافر شدند بآيتهاى پروردگارشان و ملاقاتش پس تباه شد كردارهاشان پس بر پا نميداريم براى آنها روز قيامت ميزانى را
اين است كه پاداش آنها جهنّم است براى آنكه كافر شدند و گرفتند آيتها و پيمبران مرا باستهزاء.
تفسير
- چون در ذيل آيات سابقه ذكرى از روز موعود كه قيامت كبرى است بميان آمد خداوند بعضى از احوال آنروز را بيان فرموده كه در آنروز واگذاريم مردم را بحال خود كه مخلوط شوند بيكديگر و از كثرت ازدحام و اضطراب مانند آب دريا موج زنند بعضى در بعضى، و بعضى ضمير در بعضهم را راجع بيأجوج و مأجوج و موج بعضى در بعضى را بملاحظه كثرت و ازدحام آنها در روز انهدام سدّ و ريختن آنها در ميان ساير خلق دانستهاند چون اين از علائم قيامت است ولى عيّاشى ره از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه مراد روز قيامت است و دميده شود در صور يعنى اسرافيل ميدمد در صور خود براى بر پا شدن قيامت و گفتهاند صور مانند شاخى است كه يك سر آن در دهن اسرافيل و يكسر آن زير عرش است دفعه اوّل ميدمد همه ميميرند دفعه دوم ميدمد همه زنده ميشوند و اينجا مراد نفخه ثانيه است كه همه سر از قبر در آورند و در پيشگاه الهى مجتمع گردند براى حساب و جزاى اعمالشان و بعضى گفتهاند صور بفتح واو جمع صورت است خداوند مصوّر ميفرمايد مردم را در قبور چنانچه مصوّر ميفرمايد در ارحام و ميدمد در آنجا روح را چنانچه ميدمد در ارحام و معناى اوّل اظهر است و خداوند عرضه ميدارد
جلد 3 صفحه 455
و ظاهر ميفرمايد در روز قيامت جهنّم را براى كفّار بطوريكه همه آنرا مشاهده مينمايند بپاداش آنكه در دنيا نميديدند آيات و علائم وجود و توحيد حقّ را از باب تعصّب و عناد گويا پردهاى بر چشمهاشان كشيده شده بود كه عالم را در نظر آنها تيره و تار نموده بود والا بهر چه نظر ميكردند آيهاى از آيات حقّ را مشاهده ميكردند چه رسد بقرآن كه مجمع آيات الهى بود و عجبتر از اين آنكه استطاعت و تمكّن و توانائى شنيدن آنرا هم نداشتند مانند اشخاص كر كه قدرت بر استماع ندارند و اين از فرط عناد و وفور لجاج آنها بود با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ولى نهايت غيظ و غضب و حسد و عداوت آنها با امير المؤمنين عليه السّلام بظهور و بروز ميرسيد لذا در روايت عيون از امام رضا عليه السّلام و در روايت قمّى ره از امام صادق عليه السّلام از ذكر بولايت آنحضرت تفسير شده كه از شدّت بغض و عداوت با او و اهل بيت اطهارش نميتوانستند عزّت او را به بينند و فضائلش را از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بشنوند آيا گمان كردند كفّار با آنكه نبايد چنين گمانى بكنند كه گرفتن ملائكه و مسيح عليه السّلام و امثال او از بندگان خدا را اولياء و صاحب اختياران نجات دهنده است آنها را از عذاب خدا نه چنين است نجات در اطاعت خدا و هلاك در معصيت او است و در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه آنحضرت أ فحسب برفع باء و سكون سين قرائت فرموده است و بنابراين معنى آنستكه آيا كافى است آنها را در نجات نه چنين است و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد آن دو و شيعيان آن دو هستند كه آن دور اولى خودشان قرار دادند و از ولايت خدا بيرون رفتند و گمان كردند كه دوستى آن دو موجب نجات آنها است از عذاب خدا با آنكه بدوستى آن دو كافر شدند و ظاهرا مراد بيان شمول آيه است آن دو و اتباعشان را در هر حال خداوند مانند تشريفاتى كه شخص براى مهمان تازه وارد تهيّه ميكند قبلا جهنم را براى آنها آماده و مهيّا نموده است و زيانكارترين مردم در دنيا كسانى هستند كه اعمال خودشان را باطل و فاسد نمودند براى كفر و ضلالت چون ميتوانستند كار خوب كنند و نتيجه خوب بگيرند و نكردند و نگرفتند و بر فرض كار خوبى هم كردند چون شرط صحّت و قبول آن كه اسلام و ايمان باشد موجود نبود فاسد و بىنتيجه شد و عجب در آنستكه از فرط جهالت و عجب و خود پسندى گمان ميكنند كه كار خوبى كردند و در اخبار
جلد 3 صفحه 456
ائمه اطهار بيهود و نصارى و قسّيسين و رهبان و اهل شبهات و اهواء از اهل قبله و اهل بدع و خوارج نهروان و اهل حرورا كه دهى است نزديك كوفه و خوارج حروريّه منسوب بآنند تفسير شده است آنگروه كسانى هستند كه كافر شدند بآيات خدا از قرآن و پيغمبر و امام و بمعاد كه وقت ملاقات و نيل بثواب و عقاب و حضور در پيشگاه الهى است و باطل و فاسد و ضايع شده است اعمال آنها براى كفرشان و ثوابى بآنها داده نميشود براى فقدان شرط آن و لذا ميزانى براى سنجيدن اعمال آنها وضع نميشود چون پوچ است و وزنى ندارد يا قرار نميدهد خدا پيش خود وزن و مقدار و سنگينى و اعتبارى براى آنها بلكه بنظر حقارت و ناچيزى در آنروز بآنها نظر ميفرمايد و بنابراين وزن بمعناى مقدار و اقامه ننمودن بمعناى قرار ندادن است و بنابر اول وزن بمعناى ميزان و اقامه ننمودن بمعناى بپا نداشتن است و ترجيح هر يك از دو معنى بر ديگرى از جهتى بر اهل ادب پوشيده نيست و در روايات ائمه اطهار بهر دو معنى اشاره شده است و محتمل است هر دو مراد باشد چنانچه مكرر اشاره شده اين است حال آنها در قيامت كه قدر و قيمتى و ثوابى ندارند و جزاء آنها جهنّم است براى كفرشان و گرفتن آنها آيات الهى و پيغمبران را بسخريه و استهزاء و بنابراين كلمه ذالك مربوط بآيه سابقه و جمله جزائهم جهنّم ابتداء كلام است و در روايات ائمه اطهار آيات بامير المؤمنين عليه السّلام و اوصياء كبار آن بزرگوار و استهزاء كنندگان بتخلّف كنندگان از ايشان تطبيق شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ تَرَكنا بَعضَهُم يَومَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعضٍ وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعناهُم جَمعاً (99)
و واميگذاريم روزي که سدّ و تمام كوهها مندكّ ميشود و ريز ريز ميگردد يأجوج و مأجوج و ساير خلق از انس و جنّ که موج ميزنند در بعض ديگر يعني بهم ميريزند مثل موج دريا و مختلط ميشوند و دميده ميشود در صور پس جمع ميكنيم تمام آنها را جمع كردني و تركنا ترك خلاف اخذ است يعني رها ميكنيم و جلو گيري نميكنيم بَعضَهُم يَومَئِذٍ آن روزي که اشراط ساعت ظاهر ميشود و زمين قاعا صفصفا ميشود بعض آنها گفتند ضمير هم راجع بيأجوج و مأجوج است لكن بقرينه جمله اخيره تمام جنّ و انس و ياجوج و مأجوج و جميع طبقات يَمُوجُ فِي بَعضٍ بهم ميريزند و تمام صفحه زمين منقلب ميشود و بيكديگر تعدّيات و تجاوزات دارند و اضطراب شديد در جامعه رو مياورد وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ مراد نفخه اخيره است بقرينه جمله بعد زيرا نفخه اولي را ميفرمايد فَصَعِقَ مَن فِي السَّماواتِ وَ مَن فِي الأَرضِ إِلّا مَن شاءَ اللّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخري فَإِذا هُم قِيامٌ يَنظُرُونَ زمر آيه 68 فَجَمَعناهُم جَمعاً يكي از اسامي روز قيامت يوم الجمع است که ملائكه و جن و انس بلكه حيوانات زنده ميشوند و در صحراي محشر مجتمع ميگردند براي جزاء اعمال خود ان خيرا فخير و ان شرا فشر و در آيات شريفه آثار غريبه بر قيام قيامت بيان فرموده و ما در مجلّد سيّم كلم الطيب صفحه 92 با انكشافات جديده منطبق كردهايم مثل إِذَا الشَّمسُ كُوِّرَت وَ إِذَا النُّجُومُ انكَدَرَت وَ إِذَا الجِبالُ سُيِّرَت الي قوله وَ إِذَا البِحارُ سُجِّرَت و مثل إِذَا السَّماءُ انفَطَرَت وَ إِذَا الكَواكِبُ انتَثَرَت وَ إِذَا البِحارُ فُجِّرَت وَ إِذَا القُبُورُ بُعثِرَت و مثل إِذَا السَّماءُ انشَقَّت وَ أَذِنَت لِرَبِّها وَ حُقَّت وَ إِذَا الأَرضُ مُدَّت وَ أَلقَت ما فِيها وَ تَخَلَّت و مثل إِذا زُلزِلَتِ الأَرضُ زِلزالَها وَ أَخرَجَتِ الأَرضُ أَثقالَها و غير اينها از آيات مراجعه كنيد.
405
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 99)- منزلگاه افراد بیایمان: به تناسب بحثی که در گذشته از سدّ ذو القرنین و در هم کوبیدن آن در آستانه رستاخیز به میان آمد، در اینجا به مسائل مربوط به قیام قیامت ادامه داده چنین میگوید: «و در آن روز (که جهان پایان میگیرد) ما آنها را چنان رها میکنیم که در هم موج میزنند» (وَ تَرَکْنا بَعْضَهُمْ یَوْمَئِذٍ یَمُوجُ فِی بَعْضٍ).
تعبیر به «یَمُوجُ» یا به خاطر فزونی و کثرت انسانها در آن صحنه است و یا به
ج3، ص70
خاطر اضطراب و لرزهای است که به اندام انسانها در آن روز میافتد، گوئی همچون امواج آب پیکر آنها میلرزد.
سپس اضافه میکند: «و در صور [شیپور] دمیده میشود، و ما همه را (حیات نوین میبخشیم و) جمع میکنیم» (وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَجَمَعْناهُمْ جَمْعاً).
بدون شک همه انسانها در آن صحنه، جمع خواهند بود، و احدی از این قانون مستثنا نیست.
از مجموع آیات قرآن به خوبی استفاده میشود که در پایان جهان و آغاز جهان دیگر، دو تحول عظیم انقلابی در عالم رخ میدهد: نخستین تحول، فنای موجودات و انسانها در یک برنامه ضربتی است، و دومین برنامه که معلوم نیست چه اندازه با برنامه نخست فاصله دارد، بر انگیخته شدن مردگان آن هم با یک برنامه ضربتی دیگر است، که از این دو برنامه در قرآن به عنوان «نفخ صور» (دمیدن در شیپور) تعبیر شده است.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم