منابع و پی نوشتهای ضعیف
جامعیت مقاله متوسط
مقاله بدون شناسه یا دارای شناسه ضعیف است
عنوان بندی ضعیف
کیفیت پژوهش متوسط است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

اولی الأمر: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{متوسط}}
 
{{متوسط}}
 +
«'''اُولِى الأمر'''» از واژگان [[قرآن|قرآنی]] به معنای صاحبان امر و برگرفته از «[[آیه اولی الامر|آیه اُولِى الأمر]]» است. بر طبق روایات متعدد، مراد از «اولى الامر» در این آیه، [[ائمه|ائمه اطهار]] علیهم‌السلام مى‌باشند که [[خداوند]] اطاعت از آنها را قرین اطاعت خود و [[پیامبر|پیامبر]] صلی الله علیه وآله نموده و واجب کرده است؛ و این دلالت بر [[عصمت]] «اولى الامر» دارد.
  
{{مدخل دائرة المعارف|[[فرهنگ معارف و معاریف]]}}
+
==مفهوم اولی‌الامر==
 +
واژه «اُولِى الأمر» یا «اُولوا الأمر» از دو کلمه «اولوا» و «الامر» ترکیب یافته است. «اولوا» به معناى صاحبان و مالکان، جمعى است که از لفظ خود مفردى ندارد. بعضى گفته‌اند: اسم جمع و مفرد آن «ذو» است. اولوا همواره به شکل اضافه به امر محسوس یا معقول به کار مى‌رود؛ مانند: اولوا الارحام، اولوا القربى، اولوا‌العلم، اولوا الفضل، اولوا الامر.<ref>القاموس المحیط، ج‌۲، ص‌۱۷۶۷؛ التحقیق، ج‌۱، ص‌۱۸۰، «اولو».</ref> 
  
«'''اُولِى الأمر'''»
+
و کلمه «الامر» به معناى فرمان، شأن (کار) و شیئ است.<ref>نثر طوبى، ج‌۱، ص‌۳۳؛ المنجد، ص‌۱۷، «امر».</ref> شاید بتوان گفت از میان این معانى معناى اصلى و جامع امر، شیئ است که با توجه به سیر تطور و تحول لغت به معناى شیئ خاص (کار) و منشأ تحقق کار (فرمان) نیز دانسته شده است. با توجه به معناى لغوى الامر مى‌توان براى اولوا الامر معانى ذیل را برشمرد: صاحبان دستور، صاحبان کار و صاحبان شیئ. براساس تفاسیر و روایات شیعه، «شیئ» در معناى اخیر اصطلاحاً یک شیئ معهود و شناخته شده یعنى مقام ولایت، خلافت و حکومت است، زیرا بنابر معناى مذکور «ال» در الامر براى عهد است، بنابراین اولوا الامر کسانى‌اند که شئون [[دین]] و دنیاى‌ مردم به دست آنان است<ref>المیزان، ج‌۴، ص‌۳۹۱؛ مواهب الرحمن، ج‌۸‌، ص‌۳۱۲؛ تفسیر‌آیات الاحکام، ج‌۵‌، ص‌۱۰۲.</ref> و آنان باید صاحبان کار حکومت و کارگزاران آن باشند، چنان‌که ایشان صاحبان دستور بوده و اطاعتشان بر مردم لازم است.
  
== مفهوم اولی الامر ==
+
«اولواالامر»، دو بار در [[قرآن|قرآن کریم]] ذکر شده؛ یک بار در آیه ۵۹ [[سوره نساء]] و در آن، لزوم اطاعت از آنان مطرح‌ شده: {{متن قرآن|«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکمْ...»}}؛ و بار دیگر در آیه ۸۳ همین [[سوره]] و در آن، نسبت به نشر و اشاعه اخبار امنیتى و هر گزارشى که موجب رعب و وحشت جامعه گردد هشدار داده و از اشاعه آنها قبل از ارائه به‌ پیامبر و اولواالامر نکوهش کرده است: {{متن قرآن|«و اِذَا جاءَهُم اَمرٌ مِنَ الاَمنِ اَوِ الخَوفِ اَذاعوا بِهِ ولَو‌ رَدّوهُ اِلَى الرَّسولِ واِلى اُولِى الاَمرِ مِنهُم لَعَلِمَهُ الَّذینَ یستَنبِطونَهُ مِنهُم ...»}}.
واژه «اُولِى الأمر» مركب از دو کلمه «اولی» (به معنی دارای، صاحب،...) و کلمه «امر» (به معنی فرمان، دستور...) و در مجموع به معنی فرمانداران و كارداران می باشد. تعبیر «اُولِى الأمر» از آيه كريمه: {{متن قرآن|«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ...»}} ([[سوره نساء]]، 59) برگرفته شده است.  
 
  
بررسى [[شأن نزول]] «[[آيه اولى الامر|آيه اُولِى الأمر]]»، در تبيين مفهوم آن، مؤثّر است. گزارش شده كه پيامبر صلى الله عليه وآله براى نبرد تبوك ، حركت كرد و على عليه السلام را جانشين خود در مدينه ، قرار داد . فرصت طلبان ، زبان به طعنه گشودند و گفتند : چرا پيامبر، على را همراه خويش نبرد ؟! على عليه السلام خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله رسيد و گفت : آيا مرا بر زنان و كودكان مى گمارى؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : أما تَرضى أنْ تَكُونَ مِنّى بِمَنزِلَةِ هارُونَ مِن مُوسى ، حِينَ قالَ لَهُ : اُخلُفنِى فِى قَومِى وَ أصْلِحْ.<ref>شواهد التنزيل، ج ۱ ، ص ۱۹۰ ، ح ۲۰۳ ؛ المناقب، ابن شهر آشوب، ج ۳ ، ص ۱۵ .</ref> آيا دوست ندارى نسبت به من ، همانند هارون (برادر موسى) نسبت به موسى عليه السلام باشى، آن زمانى كه موسى عليه السلام به او گفت : «در ميان بنى اسرائيل ، جانشين من باش و اصلاح كن»؟ و خداوند درباره تو فرمايد: «وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ».
+
== مصادیق اولی‌الامر ==
 +
بررسى [[شأن نزول]] «[[آیه اولی الامر|آیه اُولِى الأمر]]» یا «آیه اطاعت»، در تبیین مفهوم و مصادیق «اُولِى الأمر» مؤثّر است. گزارش شده که [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلى الله علیه وآله براى [[غزوه تبوک|نبرد تبوک]]، حرکت کرد و [[امام علی علیه السلام|حضرت على]] علیه السلام را جانشین خود در [[مدینه]] قرار داد. فرصت طلبان، زبان به [[طعنه]] گشودند و گفتند: چرا پیامبر، على را همراه خویش نبرد؟! على علیه السلام خدمت پیامبر صلى الله علیه وآله رسید و گفت: آیا مرا بر زنان و کودکان مى گمارى؟ پیامبر فرمود: «أما تَرضى أنْ تَکونَ مِنّى بِمَنزِلَةِ هارُونَ مِن مُوسى، حِینَ قالَ لَهُ: اُخلُفنِى فِى قَومِى وَ أصْلِحْ».<ref>شواهد التنزیل، ج ۱ ، ص ۱۹۰ ، ح ۲۰۳ ؛ المناقب، ابن شهر آشوب، ج ۳ ، ص ۱۵ .</ref> آیا دوست ندارى نسبت به من، همانند [[حضرت هارون علیه السلام|هارون]] نسبت به [[حضرت موسی علیه السلام|موسى]] علیه السلام باشى، آن زمانى که موسى به او گفت: «در میان [[بنى اسرائیل]]، جانشین من باش و اصلاح کن»؟ و خداوند درباره تو فرماید: «وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکمْ». و در همین واقعه بود که «آیه اُولى الأمر» نازل شد و اطاعت از مولا علی علیه السلام را همتاى اطاعت از پیامبر صلى الله علیه وآله دانست.
  
و در همين واقعه بود كه «آيه اُولى الأمر» ، نازل شد و اطاعت از مولا علی عليه السلام را همتاى اطاعت از پيامبر صلى الله عليه و آله دانست .
+
شأن نزول «آیه اُولى الأمر»، شخصیت ممتاز امام على علیه السلام را مى نمایاند. شخصیتى که اطاعتش، هم ردیف اطاعت از خدا و پیامبر اوست و نخستین پیام [[آیه]]، آن است که در غیبت پیامبر، فرمانبَر کسى باشید که خداوند، او را صاحب امر و فرمان قرار داده است و همچون پیامبر، از هر گونه خطایى مبرّاست.
  
'''مصاديق «اُولى الأمر»'''
+
اگرچه شأن نزول این آیه، در باره [[امام على]] علیه السلام است، امّا اختصاص به ایشان ندارد و بنا بر مبانى [[شیعه]]، همه [[ائمه اطهار|امامان]] علیهم السلام در زمره «اُولِى الأمر» هستند. پیشوایان [[معصوم]] علیهم السلام، در مواقع گوناگون، [[ولایت]] خویش را براى مردم باز مى گفتند و از آنان مى خواستند که براى رسیدن به سرچشمه زلال حقیقت، مطمئن ترین راه را برگزینند. امام على علیه السلام، هنگام ورود به شهر [[کوفه|کوفه]]، به آنان فرمود: «عَلَیکم یا أهلَ هذا المِصرِ بِتَقوَى اللّهِ، وَ طاعَةِ مَن أطاعَ اللّهَ مِن أهلِ بَیتِ نَبِیکم، الّذِینَ هُم أولى بِطاعَتِکم فیما أطاعُوا اللّهَ فِیهِ مِنَ المُنتَحِلِینَ المُدَّعِینَ المُقابِلِینَ إلَینا».<ref>الأمالى، مفید، ص ۱۲۷ ، ح ۵.</ref> اى مردم شهر! بر شما باد پرواى از خدا و فرمانبرى از کسى که از خدا فرمان مى برد و از خاندانِ پیامبر شماست. آنها در آنچه از خدا فرمان مى برند، براى فرمانبرى شما شایسته تر هستند تا کسانى که [[دروغ]] پرداز و مدّعى اند و در برابر ما قرار دارند.
  
شأن نزول «آيه اُولى الأمر» ، شخصيت ممتاز امام على عليه السلام را مى نماياند . شخصيتى كه اطاعتش ، همبر اطاعت از خدا و پيامبر اوست و نخستين پيام آيه، آن است كه در غيبت پيامبر، فرمانبَر كسى باشيد كه خداوند ، او را صاحب امر و فرمان روا قرار داده است و همچون پيامبر، از هر گونه خطايى مبرّاست.
+
در روایتى آمده که [[امام حسن]] علیه السلام نیز پس از بیعت مردم با ایشان، در سخنرانى اى فرمود: «أطِیعُونا فَإنَّ طاعَتَنا مَفروضَةٌ، إذ کانَتْ بِطاعَةِ اللّهِ عزّوجلّ وَ رَسولِهِ مَقرونَةٌ».<ref>همان، ص ۳۴۹ ، ح ۴.</ref> از ما فرمان ببرید که فرمانبرى از ما، واجب است؛ زیرا فرمانبرى از ما، به فرمانبرى از خداوند عز و جل و فرستاده او پیوسته است. [[امام حسین علیه السلام|امام حسین]]، [[امام سجاد علیه السلام|امام سجّاد]] و [[امام باقر]] علیهم السلام نیز، همگى ولایت خویش را مستند به «آیه اولى الأمر» مى دانستند.
  
اگر چه شأن نزول آيه، در باره امام على عليه السلام است؛ امّا اختصاص به ايشان ندارد و بنا بر مبانى پيروان اهل بيت عليهم السلام، همه امامان اهل بيت عليهم السلام در زمره «اُولِى الأمر» هستند.
+
اولوا الأمر، تمامى اختیارات [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلى الله علیه وآله را بر عهده دارند و همه بندگان خدا، موظّف به پیروى از ایشان هستند. بر پایه روایتى، پیامبر خدا، اُولوا الأمر را شریکان خود معرّفى مى کند که خداوند، آنان را به خود و پیامبرش پیوند داده است و از مردم مى خواهد که براى پرهیز از اختلافات، به آنان مراجعه کنند: «فَإن خِفْتُمْ تَنازُعَاً فِى أمرٍ فَأرْجِعُوهُ إلَى اللّهِ وَ الرَّسولِ وَ اُولِى الأَمْرِ». پس اگر از اختلاف در امرى ترسیدید، آن را به خدا و پیامبر و اولى الأمر، ارجاع دهید. [[امام علی علیه السلام|امام على]] علیه السلام از پیامبر صلى الله علیه وآله پرسید: اى پیامبر خدا، ایشان کیان اند؟ فرمود: «تو نخستین آنهایى».<ref>شواهد التنزیل، ج ۱ ، ص ۱۸۹ ، ح ۲۰۲.</ref>
  
'''اختيارات «اُولى الأمر»'''
+
به نقل معتبر از [[امام باقر]] علیه السلام و [[امام صادق]] علیه السلام مراد از «اولى الامر» در این آیه، [[ائمه]] معصومین از خاندان [[پیامبر|حضرت محمد]] صلی الله علیه وآله مى باشند که خداوند اطاعت آنها را به طور مطلق (در همه امور) بر مردم واجب نموده، چنانکه طاعت خود و طاعت رسولش را بدین منوال واجب نموده است.
  
اولو الأمر ، تمامى اختيارات پيامبر صلى الله عليه و آله را بر عهده دارند و همه بندگان خدا ، موظّف به پيروى از ايشان هستند . بر پايه روايتى ، پيامبر خدا ، اُولو الأمر را شريكان خود ، معرّفى مى كند كه خداوند ، آنان را به خود و پيامبرش پيوند داده است و از مردم مى خواهد كه براى پرهيز از اختلافات ، به آنان مراجعه كنند :
+
خداوند طاعت کسى را بر مردم واجب مى کند که [[عصمت]] و مصونیت او از خطا محرز و مسلم باشد و چنین امرى در مورد امرا و دانشمندان غیر [[معصوم]] صورت نبندد؛ حاشا که خداوند مردم را به اطاعت از کسى امر کند که او را عصیان مى نماید و یا کسانى که قولا و عملا با یکدیگر اختلاف دارند، چه این که اطاعت از گروهى که خود آنها در احکام اختلاف دارند محال مى باشد.
  
فَإن خِفْتُمْ تَنازُعَا فِى أمرٍ فَأرْجِعُوهُ إلَى اللّهِ وَ الرَّسولِ وَ اُولِى الأَمْرِ. پس اگر از اختلاف در امرى ترسيديد ، آن را به خدا و پيامبر و اولى الأمر ، ارجاع دهيد . امام على عليه السلام از پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيد : اى پيامبر خدا ! ايشان ، كيان اند ؟ فرمود : «تو نخستين آنهايى».<ref>شواهد التنزيل، ج ۱ ، ص ۱۸۹ ، ح ۲۰۲.</ref>
+
این که خداوند اطاعت اولواالامر را به اطاعت خود و پیامبرش قرین ساخته، خود دلیل بر این است که «اولواالامر» افرادى عادى نخواهند بود، بلکه باید کسانى باشند که از سایر مردم برترى داشته باشند و این خصوصیت منحصر است در ائمه [[اهل بیت]] علیهم السلام که از نظر شیعه داراى مقام عصمت بوده و به اجماع امت متصف به عدالت و افضیلت مى باشند.<ref>مجمع البیان.</ref>
  
پيشوايان معصوم عليهم السلام ، در مواقع گوناگون ، ولايت خويش را براى مردم ، باز مى گفتند و از آنان مى خواستند كه براى رسيدن به سرچشمه زلال حقيقت ، مطمئن ترين راه را برگزينند . گزارش شده كه امام على عليه السلام ، هنگام ورود به شهر كوفه ، به آنان فرمود :
+
[[جابر بن عبدالله انصارى]] گوید: از پیغمبر صلی الله علیه وآله معنى {{متن قرآن|«أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکمْ»}} را پرسیدم و گفتم: ما خدا و رسول را شناختیم، ولى مراد از «اولی الامر» (فرمانروایان) کیست؟ فرمود: اى جابر آنان جانشینان من و پیشوایان مسلمانان پس از من مى باشند که اول آنها [[امام علی|علی بن ابیطالب]] و پس از او [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]] و [[امام سجاد|على بن الحسین]] و [[امام باقر|محمد بن على]] که از او در [[تورات]] به «باقر» یاد شده و دیگر [[امام صادق| صادق]] جعفر بن محمد و سپس [[امام کاظم|موسى بن جعفر]] و پس از او [[امام رضا|على بن موسى]] و پس از او [[امام جواد|محمد بن على]] و پس از او [[امام هادی|على بن محمد]] و پس از او [[امام حسن عسکری|حسن بن على]] و پس از او  هم نام و هم [[کنیه]] من حجت خدا بر روى زمین و باقى مانده خلفاى خدا در میان بندگانش، که خداوند بدست او شرق و غرب عالم را بگشاید، وى از شیعیانش غایب شود چنان [[غیبت]]ى که بجز مؤمنینى که خداوند دل آنان را به ایمان آزموده باشد کسى به امامت او ایمان نداشته باشد.
  
عَلَيكُم يا أهلَ هذا المِصرِ بِتَقوَى اللّهِ ، وَ طاعَةِ مَن أطاعَ اللّهَ مِن أهلِ بَيتِ نَبِيِّكُم ، الّذِينَ هُم أولى بِطاعَتِكُم فيما أطاعُوا اللّهَ فِيهِ مِنَ المُنتَحِلِينَ المُدَّعِينَ المُقابِلِينَ إلَينا.<ref>الأمالى، مفيد، ص ۱۲۷ ، ح ۵.</ref> اى مردم اين شهر ! بر شما باد پرواى از خدا و فرمانبرى از كسى كه از خدا ، فرمان مى برَد و از خاندانِ پيامبر شماست . آنها در آنچه از خدا فرمان مى برند ، براى فرمانبرى شما شايسته تر هستند تا كسانى كه دروغ پرداز و مدّعى اند و در برابر ما قرار دارند .
+
عمران حلبى گوید: [[امام صادق]] علیه السلام (خطاب به شیعه) مى فرمود: شما این امر (پیروى از اهل بیت) را از اصل و ریشه گرفته اید، از گفتار خدا که مى فرماید: {{متن قرآن|«أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکمْ»}} ([[سوره نساء]]/آیه ۵۹) و از گفتار پیغمبر صلی الله علیه وآله در [[حدیث ثقلین]] که فرمود: «... ما إن تمسّکتُم بهما لَن تضلّوا ابداً» (اگر به آن دو (قرآن و اهل بیتم) بپیوندید گمراه نخواهید شد)، نه از گفتار فلان و فلان.
  
در روايتى آمده كه امام حسن عليه السلام نيز پس از بيعت مردم با ايشان ، در سخنرانى اى فرمود :
+
روزى حسن بن صالح بن حىّ به خدمت امام صادق علیه السلام رفت و عرض کرد: اى فرزند پیغمبر خدا! مراد از اولی الامر در آیه {{متن قرآن|«أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکمْ»}} کیانند؟ فرمود: «علما». حسن گوید: ما از نزد حضرت بیرون شدیم، در بین راه به خود گفتم: جواب حضرت مبهم بود چرا نپرسیدم کدام علما؟ برگشتم و عرض کردم: مرادتان از علما کیست؟ فرمود: «امامان» از ما اهل بیت.<ref> بحارالانوار، ج۲۳ ص۲۸۹.</ref>
  
أطِيعُونا فَإنَّ طاعَتَنا مَفروضَةٌ ، إذ كانَتْ بِطاعَةِ اللّهِ عز و جل وَ رَسولِهِ مَقرونَةٌ.<ref>همان، ص ۳۴۹ ، ح ۴.</ref> از ما فرمان ببريد كه فرمانبرى از ما ، واجب است ؛ زيرا فرمانبرى از ما ، به فرمانبرى از خداوند عز و جل و فرستاده او پيوسته است .
+
با این وجود، مفسران [[اهل سنت]] در معنى «اولى الامر» اقوال مختلفی دارند از جمله: ۱. امرا و زمامداران؛ این قول از [[ابوهریره]] و به نقلى از [[ابن عباس]] و سدّى نقل شده و جبائى و بلخى و [[محمد بن جریر طبری|طبرى]] نیز این را اختیار کرده اند. ۲. علماى دین؛ زیرا آنانند که در مسائل دینى مرجعیت دارند نه زمامداران. این قول از مجاهد و حسن و عطا و جمعى دیگر نقل شده است.
  
امام حسين، امام سجّاد و امام باقر عليهم السلام، همگى ولايت خويش را مستند به «آيه اولى الأمر» مى دانستند .[۹]
+
== حکمت عدم ذکر نام اولی‌الامر در قرآن ==
 
+
استناد پیشوایان به «[[آیه اولی الامر|آیه أُوْلِى الْأَمْرِ]]»، پرسشى را پدید مى آورد که: چرا خداوند، نام هاى «أُوْلِى الْأَمْرِ» ([[ائمه اطهار|امامان]]) را در [[قرآن]] فرو نفرستاد؟ [[ابو بصیر|ابو بصیر]] در این رابطه از [[امام صادق]] علیه السلام پرسید: مردم مى گویند که: چرا نامى از [[امام علی علیه السلام|على]] علیه السلام و اهل بیت او در کتاب خداوند عز و جل به میان نیامده است؟ امام صادق علیه السلام فرمود: به آنها بگویید: إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله علیه وآله نَزَلَتْ عَلَیهِ الصَّلاةُ وَ لَم یسَمِّ اللّهُ لَهُم ثَلاثَا وَ لا أربَعا حَتّى کانَ رَسولُ اللّهِ هُوَ الَّذى فَسَّرَ ذلِک لَهُم ، وَ نَزَلَت عَلَیهِ الزَّکاةُ وَ لَم یسَمِّ لَهُم مِن کلِّ أربَعِینَ دِرهَمَا دِرهَمٌ حَتّى کانَ رَسولُ اللّهِ هُوَ الَّذى فَسَّرَ ذلِک لَهُم، وَ نَزَلَ الحَجُّ فَلَم یقُل لَهُم طوفوا اُسبُوعَا حَتّى کانَ رَسولُ اللّهِ هُوَ الّذی فَسَّرَ ذلِک لَهُم ، وَ نَزَلَت: {{متن قرآن|«أَطِیعُواْ اللَّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِى الْأَمْرِ مِنکمْ»}} وَ نَزَلَت فى عَلىٍّ وَ الحَسَنِ وَ الحُسَینِ.<ref>الکافى، ج ۱، ص ۲۸۶، ح ۱.</ref> به آنها بگویید: بر پیامبر خدا صلى الله علیه وآله [[نماز]] نازل شد، در حالى که سه و چهار [[رکعت]] بودن آن، از جانب خداوندمورد تصریح قرار نگرفت و این پیامبر خدا بود که آن را براى مردم [[تفسیر]] کرد. نیز [[زکات]] بر پیامبر نازل شد و تصریح نشد که از هر چهل درهم، به یک درهم زکات تعلّق مى گیرد و او آن را براى مردم تفسیر فرمود. [[حج]] نیز بر پیامبر ازل شد و گفته نشد «هفت بار [[طواف]] کنید» و خود پیامبر این حقیقت را براى آنها باز گفت و آیه {{متن قرآن|«أَطِیعُواْ اللَّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِى الْأَمْرِ مِنکمْ...»}} نازل شد که در حقیقت در حقّ على حسن و حسین علیهم السلام نازل شده است.
 
 
مفسران [[اهل سنت]] در معنى «اولى الامر» دو قول دارند:
 
 
 
*امرا و زمامداران؛ اين قول از ابوهريره و به نقلى از [[ابن عباس]] و ميمون بن مهران و سدّى نقل شده و جبائى و بلخى و طبرى نيز اين را اختيار كرده اند.
 
*علماى دين؛ زيرا آنانند كه در مسائل دينى مرجعيت دارند نه زمامداران. اين قول از جابر بن عبدالله و مجاهد و حسن و عطا و جمعى از علما نقل شده است.
 
 
 
و اما از نظر [[شيعه]] به نقل معتبر از [[امام باقر]] علیه السلام و [[امام صادق]] علیه السلام مراد از «اولى الامر» در این آيه، [[ائمه]] معصومين از خاندان [[پیامبر| محمد]] صلی الله علیه و آله مى باشند كه خداوند اطاعت آنها را به طور مطلق (در همه امور) بر مردم واجب نموده چنان كه طاعت خود و طاعت رسولش را بدين منوال فرض و واجب نموده است.
 
 
 
خداوند طاعت كسى را بر مردم واجب مى كند كه عصمت و مأمونيت او از خطا محرز و مسلم باشد و چنين امرى در مورد امرا و دانشمندان غير [[معصوم]] صورت نبندد؛ حاشا كه خداوند مردم را به اطاعت از كسى امر كند كه او را عصيان مى نمايد و يا كسانى (علمائى) كه قولا و عملا با يكديگر اختلاف دارند، چه اين كه اطاعت از گروهى كه خود آنها در احكام اختلاف دارند محال مى باشد...
 
 
 
اين كه خداوند طاعت اولوالامر را به اطاعت خود و پيغمبرش قرين ساخته، خود دليل بر اين است كه «اولواالامر» افرادى عادى نخواهند بود بلكه بايد كسانى باشند كه از ساير مردم برترى داشته باشند و اين خصوصيت منحصر است در ائمه [[اهل بيت]] علیهم السلام كه از نظر شيعه داراى مقام [[عصمت]] بوده و به اجماع امت متصف به عدالت و افضيلت مى باشند.<ref>مجمع البيان.</ref>
 
 
 
جابر بن عبدالله انصارى گويد: از پيغمبر صلی الله علیه و آله معنى {{متن قرآن|«أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ»}} را پرسيدم و گفتم: ما خدا و رسول را شناختيم ولى مراد از «اولی الامر» (فرمانروايان) كيست؟ فرمود: اى جابر آنان جانشينان من و پيشوايان مسلمانان پس از من مى باشند كه اول آنها [[امام علی|علی بن ابیطالب]] علیه السلام و پس از او [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسين]] و [[امام سجاد|على بن الحسين]] و [[امام باقر|محمد بن على]] كه از او در [[تورات]] به «باقر» ياد شده و ديگر [[امام صادق| صادق]] جعفر بن محمد و سپس [[امام کاظم|موسى بن جعفر]] و پس از او [[امام رضا|على بن موسى]] و پس از او [[امام جواد|محمد بن على]] و پس از او [[امام هادی|على بن محمد]] و پس از او [[امام حسن عسکری|حسن بن على]] و پس از او هم نام و هم كنيه من حجت خدا بر روى زمين و باقى مانده خلفاى خدا در ميان بندگانش، فرزند حسن بن على كه خداوند بدست او شرق و غرب عالم را بگشايد، وى از شيعيانش غايب شود چنان [[غیبت]]ى كه بجز مؤمنينى كه خداوند دل آنان را به ايمان آزموده باشد كسى به امامت او ايمان نداشته باشد.
 
 
 
عمران حلبى گويد: [[امام صادق]] علیه السلام (خطاب به شيعه) مى فرمود: شما اين امر (پيروى از اهل بيت) را از اصل و ريشه گرفته ايد، از گفتار خدا كه مى فرمايد: {{متن قرآن|«أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ»}} (سوره نساء/آیه 59) و از گفتار پيغمبر صلی الله علیه و آله كه فرمود: «ما ان تمسكتم بهما لن تضلّوا ابداً»<ref>[[حدیث ثقلین]].</ref> (اگر به آن دو (قرآن و اهل بيتم) بپيونديد گمراه نخواهيد شد)، نه از گفتار فلان و فلان.
 
 
 
روزى حسن بن صالح بن حىّ به خدمت امام صادق علیه السلام رفت و عرض كرد: اى فرزند پيغمبر خدا! مراد از اولی الامر در آيه {{متن قرآن|«أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ»}} كيانند؟ فرمود: «علما». حسن گويد: ما از نزد حضرت بيرون شديم، در بين راه به خود گفتم: جواب حضرت مبهم بود چرا نپرسيدم كدام علما؟ برگشتم و عرض كردم: مرادتان از علما كيست؟ فرمود: «امامان» از ما اهل بيت.<ref> بحار:23/289 و 47/29.</ref>
 
 
 
'''حكمت عدم تصريح به نام امامان در قرآن'''
 
 
 
استناد پيشوايان به آيه «أُوْلِى الْأَمْرِ» ، پرسشى را پديد مى آورد كه : چرا خداوند ، نام هاى امامان را در قرآن ، فرو نفرستاد ؟ ابو بصير ، راوى هوشمند شيعى ، از امام صادق عليه السلام پرسيد : مردم مى گويند كه : چرا نامى از على عليه السلام و اهل بيت او در كتاب خداوند عز و جل به ميان نيامده است ؟
 
 
 
امام عليه السلام فرمود :
 
 
 
قُولوا لَهُم : إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله نَزَلَتْ عَلَيهِ الصَّلاةُ وَ لَم يُسَمِّ اللّهُ لَهُم ثَلاثَا وَ لا أربَعا حَتّى كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله هُوَ الَّذى فَسَّرَ ذلِكَ لَهُم ، وَ نَزَلَت عَلَيهِ الزَّكاةُ وَ لَم يُسَمِّ لَهُم مِن كُلِّ أربَعِينَ دِرهَمَا دِرهَمٌ حَتّى كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله هُوَ الَّذى فَسَّرَ ذلِكَ لَهُم ، وَ نَزَلَ الحَجُّ فَلَم يَقُل لَهُم طوفوا اُسبُوعَا حَتّى كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله هُوَ الّذي فَسَّرَ ذلِكَ لَهُم ، وَ نَزَلَت : «أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِى الْأَمْرِ مِنكُمْ» وَ نَزَلَت فى عَلىٍّ وَ الحَسَنِ وَ الحُسَينِ.<ref>الكافى، ج ۱، ص ۲۸۶، ح ۱.</ref> به آنها بگوييد : بر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نماز نازل شد ، در حالى كه سه و چهار ركعت بودن آن ، از جانب خداوند ، مورد تصريح قرار نگرفت و اين پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بود كه آن را براى مردم ، تفسير كرد . نيز زكات بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد و تصريح نشد كه از هر چهل درهم ، به يك درهم ، زكات تعلّق مى گيرد و او ، آن را براى مردم ، تفسير فرمود . حج نيز بر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نازل شد و گفته نشد : «هفت بار ، طواف كنيد» و خود پيامبر صلى الله عليه و آله ، اين حقيقت را براى آنها باز گفت و آيه «أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِى الْأَمْرِ مِنكُمْ» نازل شد كه در حقيقت ، در حقّ على ، حسن و حسين عليهم السلام نازل شده است .
 
 
 
پاسخ امام صادق عليه السلام ، بسيار راه گشا و كاربردى است . قرآن ، كتاب قانون است و كلّيات شريعت اسلام ، در آن آمده است و تفسير و بيان مصاديق آن ، به مفسّر الهى كلامِ حق ، يعنى پيامبر صلى الله عليه و آله واگذار شده است . اوست كه «اُولِى الأمر» را معرّفى مى كند و محدوده اختيارات آنان را تعيين مى فرمايد .
 
  
 +
پاسخ امام صادق علیه السلام، بسیار راهگشا و کاربردى است. قرآن، کتاب قانون است و کلّیات [[شریعت]] [[اسلام]]، در آن آمده است و تفسیر و بیان مصادیق آن، به مفسّر الهى کلامِ حق، یعنى پیامبر صلى الله علیه وآله واگذار شده است. اوست که «اُولِى الأمر» را معرّفى مى کند و محدوده اختیارات آنان را تعیین مى فرماید.
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
<references />
 
<references />
 
 
==منابع==
 
==منابع==
سيد مصطفى حسينى دشتی، فرهنگ «معارف و معاريف».
+
* [[فرهنگ معارف و معاریف (کتاب)|فرهنگ معارف و معاريف]]، سيد مصطفى حسينى دشتی.
 
+
* [https://hadith.net/post/48714/043-%D9%80-%D9%88-%D8%A7%D9%88%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%B1/ "شرح زیارت جامعه کبیره"، محمد محمدی ری‌شهری، پایگاه حدیث نت].
[https://hadith.net/post/48714/043-%D9%80-%D9%88-%D8%A7%D9%88%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%B1/ "شرح زیارت جامعه کبیره"، محمد محمدی ری‌شهری، پایگاه حدیث نت].
+
* [https://quran.isca.ac.ir/fa/Article/Detail/5021/%D8%A7%D9%88%D9%84%D9%88%D8%A7%20%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%B1 "اولوا الامر: امامان دوازده‌گانه"، پرتال جامع علوم و معارف قرآن].
 
 
 
{{سنجش کیفی
 
{{سنجش کیفی
 
|سنجش=شده
 
|سنجش=شده
سطر ۸۳: سطر ۵۷:
 
|رده= دارد
 
|رده= دارد
 
}}
 
}}
 
+
[[رده:جایگاه اهل البیت]][[رده:ائمه اطهار]]
[[رده:جایگاه اهل البیت]]
 
 
[[رده:واژگان قرآنی]]
 
[[رده:واژگان قرآنی]]
 
[[رده: مقاله های مهم]]
 
[[رده: مقاله های مهم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۳۱

«اُولِى الأمر» از واژگان قرآنی به معنای صاحبان امر و برگرفته از «آیه اُولِى الأمر» است. بر طبق روایات متعدد، مراد از «اولى الامر» در این آیه، ائمه اطهار علیهم‌السلام مى‌باشند که خداوند اطاعت از آنها را قرین اطاعت خود و پیامبر صلی الله علیه وآله نموده و واجب کرده است؛ و این دلالت بر عصمت «اولى الامر» دارد.

مفهوم اولی‌الامر

واژه «اُولِى الأمر» یا «اُولوا الأمر» از دو کلمه «اولوا» و «الامر» ترکیب یافته است. «اولوا» به معناى صاحبان و مالکان، جمعى است که از لفظ خود مفردى ندارد. بعضى گفته‌اند: اسم جمع و مفرد آن «ذو» است. اولوا همواره به شکل اضافه به امر محسوس یا معقول به کار مى‌رود؛ مانند: اولوا الارحام، اولوا القربى، اولوا‌العلم، اولوا الفضل، اولوا الامر.[۱]

و کلمه «الامر» به معناى فرمان، شأن (کار) و شیئ است.[۲] شاید بتوان گفت از میان این معانى معناى اصلى و جامع امر، شیئ است که با توجه به سیر تطور و تحول لغت به معناى شیئ خاص (کار) و منشأ تحقق کار (فرمان) نیز دانسته شده است. با توجه به معناى لغوى الامر مى‌توان براى اولوا الامر معانى ذیل را برشمرد: صاحبان دستور، صاحبان کار و صاحبان شیئ. براساس تفاسیر و روایات شیعه، «شیئ» در معناى اخیر اصطلاحاً یک شیئ معهود و شناخته شده یعنى مقام ولایت، خلافت و حکومت است، زیرا بنابر معناى مذکور «ال» در الامر براى عهد است، بنابراین اولوا الامر کسانى‌اند که شئون دین و دنیاى‌ مردم به دست آنان است[۳] و آنان باید صاحبان کار حکومت و کارگزاران آن باشند، چنان‌که ایشان صاحبان دستور بوده و اطاعتشان بر مردم لازم است.

«اولواالامر»، دو بار در قرآن کریم ذکر شده؛ یک بار در آیه ۵۹ سوره نساء و در آن، لزوم اطاعت از آنان مطرح‌ شده: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکمْ...»؛ و بار دیگر در آیه ۸۳ همین سوره و در آن، نسبت به نشر و اشاعه اخبار امنیتى و هر گزارشى که موجب رعب و وحشت جامعه گردد هشدار داده و از اشاعه آنها قبل از ارائه به‌ پیامبر و اولواالامر نکوهش کرده است: «و اِذَا جاءَهُم اَمرٌ مِنَ الاَمنِ اَوِ الخَوفِ اَذاعوا بِهِ ولَو‌ رَدّوهُ اِلَى الرَّسولِ واِلى اُولِى الاَمرِ مِنهُم لَعَلِمَهُ الَّذینَ یستَنبِطونَهُ مِنهُم ...».

مصادیق اولی‌الامر

بررسى شأن نزول «آیه اُولِى الأمر» یا «آیه اطاعت»، در تبیین مفهوم و مصادیق «اُولِى الأمر» مؤثّر است. گزارش شده که پیامبر صلى الله علیه وآله براى نبرد تبوک، حرکت کرد و حضرت على علیه السلام را جانشین خود در مدینه قرار داد. فرصت طلبان، زبان به طعنه گشودند و گفتند: چرا پیامبر، على را همراه خویش نبرد؟! على علیه السلام خدمت پیامبر صلى الله علیه وآله رسید و گفت: آیا مرا بر زنان و کودکان مى گمارى؟ پیامبر فرمود: «أما تَرضى أنْ تَکونَ مِنّى بِمَنزِلَةِ هارُونَ مِن مُوسى، حِینَ قالَ لَهُ: اُخلُفنِى فِى قَومِى وَ أصْلِحْ».[۴] آیا دوست ندارى نسبت به من، همانند هارون نسبت به موسى علیه السلام باشى، آن زمانى که موسى به او گفت: «در میان بنى اسرائیل، جانشین من باش و اصلاح کن»؟ و خداوند درباره تو فرماید: «وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکمْ». و در همین واقعه بود که «آیه اُولى الأمر» نازل شد و اطاعت از مولا علی علیه السلام را همتاى اطاعت از پیامبر صلى الله علیه وآله دانست.

شأن نزول «آیه اُولى الأمر»، شخصیت ممتاز امام على علیه السلام را مى نمایاند. شخصیتى که اطاعتش، هم ردیف اطاعت از خدا و پیامبر اوست و نخستین پیام آیه، آن است که در غیبت پیامبر، فرمانبَر کسى باشید که خداوند، او را صاحب امر و فرمان قرار داده است و همچون پیامبر، از هر گونه خطایى مبرّاست.

اگرچه شأن نزول این آیه، در باره امام على علیه السلام است، امّا اختصاص به ایشان ندارد و بنا بر مبانى شیعه، همه امامان علیهم السلام در زمره «اُولِى الأمر» هستند. پیشوایان معصوم علیهم السلام، در مواقع گوناگون، ولایت خویش را براى مردم باز مى گفتند و از آنان مى خواستند که براى رسیدن به سرچشمه زلال حقیقت، مطمئن ترین راه را برگزینند. امام على علیه السلام، هنگام ورود به شهر کوفه، به آنان فرمود: «عَلَیکم یا أهلَ هذا المِصرِ بِتَقوَى اللّهِ، وَ طاعَةِ مَن أطاعَ اللّهَ مِن أهلِ بَیتِ نَبِیکم، الّذِینَ هُم أولى بِطاعَتِکم فیما أطاعُوا اللّهَ فِیهِ مِنَ المُنتَحِلِینَ المُدَّعِینَ المُقابِلِینَ إلَینا».[۵] اى مردم شهر! بر شما باد پرواى از خدا و فرمانبرى از کسى که از خدا فرمان مى برد و از خاندانِ پیامبر شماست. آنها در آنچه از خدا فرمان مى برند، براى فرمانبرى شما شایسته تر هستند تا کسانى که دروغ پرداز و مدّعى اند و در برابر ما قرار دارند.

در روایتى آمده که امام حسن علیه السلام نیز پس از بیعت مردم با ایشان، در سخنرانى اى فرمود: «أطِیعُونا فَإنَّ طاعَتَنا مَفروضَةٌ، إذ کانَتْ بِطاعَةِ اللّهِ عزّوجلّ وَ رَسولِهِ مَقرونَةٌ».[۶] از ما فرمان ببرید که فرمانبرى از ما، واجب است؛ زیرا فرمانبرى از ما، به فرمانبرى از خداوند عز و جل و فرستاده او پیوسته است. امام حسین، امام سجّاد و امام باقر علیهم السلام نیز، همگى ولایت خویش را مستند به «آیه اولى الأمر» مى دانستند.

اولوا الأمر، تمامى اختیارات پیامبر صلى الله علیه وآله را بر عهده دارند و همه بندگان خدا، موظّف به پیروى از ایشان هستند. بر پایه روایتى، پیامبر خدا، اُولوا الأمر را شریکان خود معرّفى مى کند که خداوند، آنان را به خود و پیامبرش پیوند داده است و از مردم مى خواهد که براى پرهیز از اختلافات، به آنان مراجعه کنند: «فَإن خِفْتُمْ تَنازُعَاً فِى أمرٍ فَأرْجِعُوهُ إلَى اللّهِ وَ الرَّسولِ وَ اُولِى الأَمْرِ». پس اگر از اختلاف در امرى ترسیدید، آن را به خدا و پیامبر و اولى الأمر، ارجاع دهید. امام على علیه السلام از پیامبر صلى الله علیه وآله پرسید: اى پیامبر خدا، ایشان کیان اند؟ فرمود: «تو نخستین آنهایى».[۷]

به نقل معتبر از امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام مراد از «اولى الامر» در این آیه، ائمه معصومین از خاندان حضرت محمد صلی الله علیه وآله مى باشند که خداوند اطاعت آنها را به طور مطلق (در همه امور) بر مردم واجب نموده، چنانکه طاعت خود و طاعت رسولش را بدین منوال واجب نموده است.

خداوند طاعت کسى را بر مردم واجب مى کند که عصمت و مصونیت او از خطا محرز و مسلم باشد و چنین امرى در مورد امرا و دانشمندان غیر معصوم صورت نبندد؛ حاشا که خداوند مردم را به اطاعت از کسى امر کند که او را عصیان مى نماید و یا کسانى که قولا و عملا با یکدیگر اختلاف دارند، چه این که اطاعت از گروهى که خود آنها در احکام اختلاف دارند محال مى باشد.

این که خداوند اطاعت اولواالامر را به اطاعت خود و پیامبرش قرین ساخته، خود دلیل بر این است که «اولواالامر» افرادى عادى نخواهند بود، بلکه باید کسانى باشند که از سایر مردم برترى داشته باشند و این خصوصیت منحصر است در ائمه اهل بیت علیهم السلام که از نظر شیعه داراى مقام عصمت بوده و به اجماع امت متصف به عدالت و افضیلت مى باشند.[۸]

جابر بن عبدالله انصارى گوید: از پیغمبر صلی الله علیه وآله معنى «أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکمْ» را پرسیدم و گفتم: ما خدا و رسول را شناختیم، ولى مراد از «اولی الامر» (فرمانروایان) کیست؟ فرمود: اى جابر آنان جانشینان من و پیشوایان مسلمانان پس از من مى باشند که اول آنها علی بن ابیطالب و پس از او حسن و حسین و على بن الحسین و محمد بن على که از او در تورات به «باقر» یاد شده و دیگر صادق جعفر بن محمد و سپس موسى بن جعفر و پس از او على بن موسى و پس از او محمد بن على و پس از او على بن محمد و پس از او حسن بن على و پس از او هم نام و هم کنیه من حجت خدا بر روى زمین و باقى مانده خلفاى خدا در میان بندگانش، که خداوند بدست او شرق و غرب عالم را بگشاید، وى از شیعیانش غایب شود چنان غیبتى که بجز مؤمنینى که خداوند دل آنان را به ایمان آزموده باشد کسى به امامت او ایمان نداشته باشد.

عمران حلبى گوید: امام صادق علیه السلام (خطاب به شیعه) مى فرمود: شما این امر (پیروى از اهل بیت) را از اصل و ریشه گرفته اید، از گفتار خدا که مى فرماید: «أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکمْ» (سوره نساء/آیه ۵۹) و از گفتار پیغمبر صلی الله علیه وآله در حدیث ثقلین که فرمود: «... ما إن تمسّکتُم بهما لَن تضلّوا ابداً» (اگر به آن دو (قرآن و اهل بیتم) بپیوندید گمراه نخواهید شد)، نه از گفتار فلان و فلان.

روزى حسن بن صالح بن حىّ به خدمت امام صادق علیه السلام رفت و عرض کرد: اى فرزند پیغمبر خدا! مراد از اولی الامر در آیه «أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکمْ» کیانند؟ فرمود: «علما». حسن گوید: ما از نزد حضرت بیرون شدیم، در بین راه به خود گفتم: جواب حضرت مبهم بود چرا نپرسیدم کدام علما؟ برگشتم و عرض کردم: مرادتان از علما کیست؟ فرمود: «امامان» از ما اهل بیت.[۹]

با این وجود، مفسران اهل سنت در معنى «اولى الامر» اقوال مختلفی دارند از جمله: ۱. امرا و زمامداران؛ این قول از ابوهریره و به نقلى از ابن عباس و سدّى نقل شده و جبائى و بلخى و طبرى نیز این را اختیار کرده اند. ۲. علماى دین؛ زیرا آنانند که در مسائل دینى مرجعیت دارند نه زمامداران. این قول از مجاهد و حسن و عطا و جمعى دیگر نقل شده است.

حکمت عدم ذکر نام اولی‌الامر در قرآن

استناد پیشوایان به «آیه أُوْلِى الْأَمْرِ»، پرسشى را پدید مى آورد که: چرا خداوند، نام هاى «أُوْلِى الْأَمْرِ» (امامان) را در قرآن فرو نفرستاد؟ ابو بصیر در این رابطه از امام صادق علیه السلام پرسید: مردم مى گویند که: چرا نامى از على علیه السلام و اهل بیت او در کتاب خداوند عز و جل به میان نیامده است؟ امام صادق علیه السلام فرمود: به آنها بگویید: إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله علیه وآله نَزَلَتْ عَلَیهِ الصَّلاةُ وَ لَم یسَمِّ اللّهُ لَهُم ثَلاثَا وَ لا أربَعا حَتّى کانَ رَسولُ اللّهِ هُوَ الَّذى فَسَّرَ ذلِک لَهُم ، وَ نَزَلَت عَلَیهِ الزَّکاةُ وَ لَم یسَمِّ لَهُم مِن کلِّ أربَعِینَ دِرهَمَا دِرهَمٌ حَتّى کانَ رَسولُ اللّهِ هُوَ الَّذى فَسَّرَ ذلِک لَهُم، وَ نَزَلَ الحَجُّ فَلَم یقُل لَهُم طوفوا اُسبُوعَا حَتّى کانَ رَسولُ اللّهِ هُوَ الّذی فَسَّرَ ذلِک لَهُم ، وَ نَزَلَت: «أَطِیعُواْ اللَّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِى الْأَمْرِ مِنکمْ» وَ نَزَلَت فى عَلىٍّ وَ الحَسَنِ وَ الحُسَینِ.[۱۰] به آنها بگویید: بر پیامبر خدا صلى الله علیه وآله نماز نازل شد، در حالى که سه و چهار رکعت بودن آن، از جانب خداوندمورد تصریح قرار نگرفت و این پیامبر خدا بود که آن را براى مردم تفسیر کرد. نیز زکات بر پیامبر نازل شد و تصریح نشد که از هر چهل درهم، به یک درهم زکات تعلّق مى گیرد و او آن را براى مردم تفسیر فرمود. حج نیز بر پیامبر ازل شد و گفته نشد «هفت بار طواف کنید» و خود پیامبر این حقیقت را براى آنها باز گفت و آیه «أَطِیعُواْ اللَّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِى الْأَمْرِ مِنکمْ...» نازل شد که در حقیقت در حقّ على حسن و حسین علیهم السلام نازل شده است.

پاسخ امام صادق علیه السلام، بسیار راهگشا و کاربردى است. قرآن، کتاب قانون است و کلّیات شریعت اسلام، در آن آمده است و تفسیر و بیان مصادیق آن، به مفسّر الهى کلامِ حق، یعنى پیامبر صلى الله علیه وآله واگذار شده است. اوست که «اُولِى الأمر» را معرّفى مى کند و محدوده اختیارات آنان را تعیین مى فرماید.

پانویس

  1. القاموس المحیط، ج‌۲، ص‌۱۷۶۷؛ التحقیق، ج‌۱، ص‌۱۸۰، «اولو».
  2. نثر طوبى، ج‌۱، ص‌۳۳؛ المنجد، ص‌۱۷، «امر».
  3. المیزان، ج‌۴، ص‌۳۹۱؛ مواهب الرحمن، ج‌۸‌، ص‌۳۱۲؛ تفسیر‌آیات الاحکام، ج‌۵‌، ص‌۱۰۲.
  4. شواهد التنزیل، ج ۱ ، ص ۱۹۰ ، ح ۲۰۳ ؛ المناقب، ابن شهر آشوب، ج ۳ ، ص ۱۵ .
  5. الأمالى، مفید، ص ۱۲۷ ، ح ۵.
  6. همان، ص ۳۴۹ ، ح ۴.
  7. شواهد التنزیل، ج ۱ ، ص ۱۸۹ ، ح ۲۰۲.
  8. مجمع البیان.
  9. بحارالانوار، ج۲۳ ص۲۸۹.
  10. الکافى، ج ۱، ص ۲۸۶، ح ۱.

منابع