شاه ولی الله دهلوی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
سطر ۱: سطر ۱:
«ابوالفیاض قطب الدین احمد بن عبدالرحیم» معروف به «شاه ولى الله دهلوى» و «محدث دهلوى» (۱۱۱۴- ۱۱۷۶ ق)، دانشمند مسلمان، [[قرآن|قرآن‌]] شناس، [[حدیث|حدیث‌]] پژوه، [[فقه|فقه‌]] پژوه و [[علم کلام|متکلم]]، [[اسلام]] ‌شناس و احیاگر اصلاحگرى [[عرفان|عرفانى]] مشرب بزرگ اندیشه دینى، اخلاقى و اجتماعى، سیاسى در قرن دوازدهم هجرى در شبه قاره هند مى ‌باشد. از جمله آثار او [[ترجمه قرآن|ترجمه‌ای]] از قرآن کریم است.
+
«شاه ولى‌الله دهلوى» (۱۱۱۴-۱۱۷۶ ق)، قرآن‌شناس، محدث، فقیه و متكلم و از شخصيت‌هاى فكرى و فرهنگى مسلمان نامدار قرن دوازدهم هجری در شبه قارّه هند بود.
  
== زندگی‌نامه ==
+
==زندگی‌نامه==
ولى الله دهلوی متولد ۱۱۱۴ قمری در دهلى هند است. اولین معلم او پدرش شاه عبدالرحیم عمرى (م، ۱۱۳۱ ق)، موسس و مدیر مدرسه علمیه رحیمیه در دهلى بود (کلمه شاه در اینجا، لقب طریقتى [[عرفان|عرفانى]] است). معروف است که او در هفت سالگى [[قرآن]] کریم را حفظ کرد.  
+
ابوالفیاض قطب الدین احمد بن عبدالرحیم معروف به «ولى الله دهلوی» متولد ۱۱۱۴ قمری در دهلى هند است. اولین معلم او پدرش شاه عبدالرحیم عمرى (م، ۱۱۳۱ ق)، موسس و مدیر مدرسه علمیه رحیمیه در دهلى بود (کلمه شاه در اینجا، لقب طریقتى [[عرفان|عرفانى]] است). معروف است که او در هفت سالگى [[قرآن|قرآن کریم]] را حفظ کرد.  
در پانزده سالگى به توصیه پدر به طریقت [[تصوف|صوفیانه]] نقش بندیه وارد شد. سپس استاد و مدیر مدرسه پدر گردید.
+
در پانزده سالگى به توصیه پدر به طریقت [[تصوف|صوفیانه]] نقش بندیه وارد شد. سپس استاد و مدیر مدرسه پدرش گردید.
در سال ۱۱۴۳ قمری به [[حج]] رفت و این فریضه دینى واجب را به جاى آورد؛ و چهارده ماه در حرمین شریفین، به ویژه [[مدینه|مدینه]] رحل اقامت افکند و نزد علماى بزرگ آنجا به تجدید و توسعه آموخته ‌هاى خود، به ویژه در زمینه [[حدیث|حدیث]] پرداخت.
+
در سال ۱۱۴۳ قمری به [[حج]] رفت و چهارده ماه در حرمین شریفین ([[مکه]] و [[مدینه|مدینه]]رحل اقامت افکند و نزد علماى بزرگ آنجا به تجدید و توسعه آموخته ‌هاى خود، به ویژه در زمینه [[حدیث|حدیث]] پرداخت.
  
در سال ۱۱۴۵ قمری به هند بازگشت و از آن پس عمر خود را یکسره وقف تعلیم، تألیف و ارشاد یاران طریقت خود کرد. یک دهه بعد، اثر گران‌سنگ علمى، اجتماعى خود «حجت الله البالغة» را به عربى نوشت.
+
در سال ۱۱۴۵ قمری به هند بازگشت و از آن پس عمر خود را یک‌سره وقف تعلیم، تألیف و ارشاد یاران طریقت خود کرد. یک دهه بعد، اثر گران‌سنگ علمى و اجتماعى خود «حجة الله البالغة» را به عربى نوشت.
 
وى در این کتاب صلاى احیاگرى و بازگشت به خلوص اولیه [[فرهنگ]] و [[علوم اسلامی|علوم اسلامى]]، با تاکید بر قرآن و حدیث و نیز چاره ‌اندیشى‌ هاى اجتماعى براى حل معضلات مسلمانان در داده است.
 
وى در این کتاب صلاى احیاگرى و بازگشت به خلوص اولیه [[فرهنگ]] و [[علوم اسلامی|علوم اسلامى]]، با تاکید بر قرآن و حدیث و نیز چاره ‌اندیشى‌ هاى اجتماعى براى حل معضلات مسلمانان در داده است.
  
 
شاه ولى الله دهلوى در سال ۱۱۷۶ قمری وفات یافت و در دهلی مدفون گردید.
 
شاه ولى الله دهلوى در سال ۱۱۷۶ قمری وفات یافت و در دهلی مدفون گردید.
  
== فعالیت‌های فرهنگى اجتماعى ==
 
نهضت فرهنگى، اجتماعى و سیاسى ‌اى که او، فرزندان (به ویژه عبدالعزیز از میان پنج پسرش) و شاگردانش به بار آورند، به تعبیر عبیدالله سندى (م، ۱۹۴۴ م)، «نهضت ولى الله» نام گرفت.
 
  
پس از تاسیس [[پاکستان|پاکستان]] و استقلال آن، شاه ولى الله به صورت قهرمان ملى و متفکر سیاسى، اجتماعى تلقى شد و به او همان شأنى را دادند که به عارف مسلمان هندى و مصلح دینى اجتماعى قرن هفدهم میلادى یعنى شیخ احمد سرهندى داده بودند. امروزه، چنان که اشاره شد، نهضت‌هاى بزرگ [[دین|دینى]] اسلامى در گستره جنوب آسیا، به ویژه گروهى به نام دیوبندى که تکثرگرایى و روحیه و پیش زمینه [[عرفان|عرفانى]] دارند، خود را ملهم از آراء و آثار شاه ولى الله و فرزندش شاه عبدالعزیز مى ‌دانند.
+
احمدبن عبدالرحیم فاروقی معروف به «شاه ولی‌الله دهلوی»، پیشوای حنفیان هند، قرآن‌شناس، فقیه و محدث مشهور عصر خود[1] در سال 1114 هجری قمری در دهکده پهلت شهرستان مضفرنگر در نزدیک دهلی، در خانواه ای شهره به حکمت و دیانت متولد شد.[2] پدران او همه عالمان دین بودند و پدرش، شیخ عبدالرحیم نیز عالمی بزرگ در دستگاه‌ اورنگ زیب بود. شاه ولی الله استعدادی در حد نبوغ داشت. او در پنج سالگی‌ به مکتب رفت و در هفت سالگی حافظ قرآن شد.[3] در همین سال‌ها زبان عربی و زبان‌ فارسی را فراگرفت . در ده سالگی کتاب مشهور شرح جامی را آغاز نمود و در 14 سالگی بخشی از تفسیر بیضاوی را خواند و در همین سال ازدواج کرد. در 15 سالگی توانست از علوم قرآن، حدیث، فقه، منطق و فلسفه، کلام، عرفان، طب، ریاضی و معانی بیان فراغت حاصل کند[4] و به تدریس مشغول گردد.[5]
  
جنبش‌هایى که کمابیش صوفى، [[تصوف]] ستیزند، نظیر اهل حدیث، حتى پیروان مولانا مودودى، در زندگى و آثار شاه ولى الله، بازگشت به مبانى اصلى [[شریعت|شریعت]]، طرد سیاسى تاثیرات و نفوذ فرهنگى، استعمارى بیگانه و در یک کلام، سرچشمه اعتقادات اصلاح‌ طلبانه خود را مى‌ یابند. در زمان حیات شاه ولى الله، مخالفت‌هاى فرقه‌ هاى نژادى غیرمسلمان هندى نظیر «جات» و «مراتهه»، و قهراً پس از وفاتش اشغال و استعمار انگلستان در کار بود. نواده او شاه اسماعیل شهید، با وجود تلاش براى برانداختن رسوم [[خرافات|خرافه‌]] آمیز محلى بعضى از توده ‌هاى مسلمانان و نیز اعتقاد به لزوم [[جهاد]] با نیروهاى غیرمسلمان و اشغالگر هند، در عین حال، مانند جدش شاه ولى الله، داراى آثار عرفانى بر وفق مکتب [[ابن عربى]] است.
+
در 17 سالگی پدرش فوت شد و او در مسند وی قرار گرفت. در 29 سالگی به سفر حج رفت و به‌مدت 14 ماه نیز در مدینه به‌ مطالعه و تحصیل ادامه داد و با اوضاع و احوال مسلمانان سایر نقاط جهان آشنا شد.[6] در بازگشت به هند، دهلی را مرکز علم و اصلاح، به‌ویژه حدیث قرار داد و نظام آموزشی خاصی برای تربیت‌ طلاّب ایجاد کرد. و از آن پس عمر خود را یکسره وقف تعلیم و تألیف و ارشاد طلاب کرد. یک دهه بعد، اثر گرانسنگ علمی-اجتماعی حجةاللّه‌ البالغة را به عربی نوشت. در این کتاب، احیاگری و بازگشت به خلوص اولیه فرهنگ و علوم اسلامی، با تأکید بر قرآن و حدیث و نیز آزاد‌اندیشی‌های اجتماعی برای حل معضلات مسلمانان ارائه داده است.[7]
  
دسته دیگرى از پیروان او که برجسته‌ ترین آن‌ها، شاگرد و خویشاوند نزدیک او محمد عاشق (م، ۱۷۷۳ م) بود، در عمل، پیگیر گرایش‌هاى عرفانى شاه ولى الله شدند.
+
او پس از 62 سال عمر، در 29 محرم‌ 1176 مطابق 31 آگوست 1762 وفات یافت و در گورستانی در دهلی، که محل مقابر مشایخ‌ و مشاهیر و علما و ادباست به‌خاک سپرده شد.[8]
  
== آثار و تألیفات ==
+
ترجمه وی نشانگر آن است که از اهل سنت بوده است، چنان‌که در مواردی از ترجمه‌اش، در حاشیه، صحت خلافت شیخین را مطرح نموده، و در استناد به روایات نیز از کتب بخاری و ترمذی و حاکم نیشابوری بهره جسته است. در آیه ۶ سوره مائده که کیفیت وضو ذکر شده نیز، همچون دیگر علمای اهل سنت، در ترجمه «و امسحوا برؤسکم و ارجلکم الی الکعبین»،
شاه ولى الله مردى کوشا و کثیر التألیف بود. نگرش و اندیشه صوفیانه او، ته رنگى در آثارش دارد و هدفش به بار آوردن [[تهذیب نفس]] و وسعت مشرب است و در هر حال، برجسته و موکد نیست. او داراى زندگى ‌نامه خودنوشت کوتاهى به نام «الجزء اللطیف فى ترجمة العبد الضعیف» (به فارسى) است و در کتاب «انفاس العارفین» هم اشارات زندگى ‌نامه ‌اى دارد. آثار او را تا یکصد کتاب و رساله هم برشمرده ‌اند که در حدود سى اثر از آن‌ها به چاپ رسیده است. آثار او به دو زبان عربى و فارسى نوشته شده است. برخى از آثار او از این قبیلند:
 
  
۱- الطاف القدس فى معرفة لطائف النفس؛
+
<sup>[۹]</sup><span class="tooltiptext">[http://lib.eshia.ir/17001/1/108/6]<span class="outlink"></span></span>
  
۲- الانتباة فى سلاسل اولیاء الله؛
+
شستن پاها را مطرح کرده است. با وجود این، از تحقیقاتی که برخی از تاریخ نگاران پیرامون شرح حال وی به عمل آورده‌اند برمی آید که وی خود را پیرو مذهب خاصی از مذاهب چهارگانه اهل سنت نمی‌دانسته، بلکه به مجموع آنها گرایش داشته و معتقد بوده است که باید برای حل اختلافات محدثان و پیروان چهار امام ، یک راه حل عملی را دنبال کرد و هرگز منصفانه نیست که کفه ترازو را فقط به یک طرف کج کنیم و نسبت به طرف دیگر کاملا بی‌اعتنا باشیم.
  
۳- اتحاف النبیة فى ما یحتاج الیه المحدث و الفقیه؛
+
== فعالیت‌های فرهنگى و اجتماعى ==
 +
نهضت فرهنگى و اجتماعى و سیاسى ‌اى که شاه ولى الله دهلوى و فرزندان او (به ویژه عبدالعزیز) و شاگردانش به بار آوردند، به تعبیر عبیدالله سندى (م، ۱۹۴۴ م)، «نهضت ولى الله» نام گرفت.
  
۴- فتح الرحمن فى ترجمة القرآن، که پایان ترجمه و پاکنویس آن به تصریح خود شاه ولى الله در ۱۱۵۱ قمری بوده است؛
+
پس از تأسیس [[پاکستان|پاکستان]] و استقلال آن، شاه ولى الله به صورت قهرمان ملى و متفکر سیاسى-اجتماعى تلقى شد و به او همان شأنى را دادند که به عارف مسلمان هندى و مصلح دینى اجتماعى قرن هفدهم میلادى یعنى شیخ احمد سرهندى داده بودند. امروزه، چنان که اشاره شد، نهضت‌هاى بزرگ [[دین|دینى]] اسلامى در گستره جنوب آسیا، به ویژه گروهى به نام دیوبندى که تکثرگرایى و روحیه و پیش زمینه [[عرفان|عرفانى]] دارند، خود را ملهم از آراء و آثار شاه ولى الله و فرزندش شاه عبدالعزیز مى ‌دانند.
  
۵- الفوز الکبیر فى اصول التفسیر، که رساله‌اى کم حجم و پر مغز درباره اصول و مبانى [[تفسیر قرآن|تفسیر قرآن]] است؛
+
در زندگى و آثار شاه ولى الله، بازگشت به مبانى اصلى [[شریعت|شریعت]]، طرد سیاسى تأثیرات و نفوذ فرهنگى و استعمارى بیگانه و در یک کلام، سرچشمه اعتقادات اصلاح‌ طلبانه خود را مى‌ یابند. در زمان حیات شاه ولى الله، مخالفت‌هاى فرقه‌ هاى نژادى غیرمسلمان هندى نظیر «جات» و «مراتهه»، و قهراً پس از وفاتش اشغال و استعمار انگلستان در کار بود.
  
۶- المقدمة فى قوانین الترجمة؛
+
==آثار و تألیفات==
 +
شاه ولى الله مردى کوشا و کثیر التألیف بود. نگرش و اندیشه صوفیانه او، ته رنگى در آثارش دارد و هدفش به بار آوردن [[تهذیب نفس]] و وسعت مشرب است و در هر حال، برجسته و موکد نیست. او داراى زندگى ‌نامه خودنوشت کوتاهى به نام «الجزء اللطیف فى ترجمة العبد الضعیف» (به فارسى) است و در کتاب «انفاس العارفین» هم اشارات زندگى ‌نامه ‌اى دارد.
  
۷- نامه‌ هاى فارسى؛
+
در تألیفات شاه ولی‌الله، علاوه‌بر مباحث کلام و مباحث اجتماعی و مابعد الطبیعه، مباحث و دیدگاه‌های اقتصاد و سیاست نیز وجود دارد.
  
۸- حجت الله البالغة.
+
آثار او را تا یکصد کتاب و رساله هم برشمرده ‌اند که در حدود سى اثر از آن‌ها به چاپ رسیده است. آثار او به دو زبان عربى و فارسى نوشته شده است. برخى از آثار او از این قبیلند:
  
 +
# الطاف القدس فى معرفة لطائف النفس؛
 +
# الانتباه فى سلاسل اولیاء الله؛
 +
# اتحاف النبیه فى ما یحتاج الیه المحدث و الفقیه؛
 +
# فتح الرحمان فى ترجمة القرآن، که پایان ترجمه و پاکنویس آن به تصریح خود شاه ولى الله در ۱۱۵۱ قمری بوده است؛
 +
# الفوز الکبیر فى اصول التفسیر، که رساله‌اى کم حجم و پر مغز درباره اصول و مبانى [[تفسیر قرآن|تفسیر قرآن]] است؛
 +
# المقدمة فى قوانین الترجمة؛ رساله‌ای کوتاه و چاپ نشده در باب اصول و روش‌های درست ترجمه قرآن است.
 +
# نامه‌ هاى فارسى؛ که در چندین کتابخانه هند نگهداری می‌شود.
 +
# حجة الله البالغة.
 +
# الارشاد الی مهمات علم الاسناد؛
 +
# انسان العین فی مشایخ الحرمین؛
 +
# عقد الجید فی احکام الاجتهاد و التقلید؛
 +
# اجوبة عن ثلاث مسائل؛
 +
# الانصاف فی بیان سبب الاختلاف؛
 +
# تنویر العینین فی رفع الیدین.
 +
 +
== اندیشه‌های اقتصادی شاه ولی‌الله دهلوی ==
 +
نیازهای اساسی و توجه به منافع عمومی؛ دهلوی معتقد است که نیازهای بشر محدود به نیازهای مادی و طبیعی نیست؛ چراکه وی دارای احساسات عالی است و ارضای نیازهای مادی مانند گرسنگی، تشنگی و ...، وی را جهت انجام تلاش آماده نمی‌کند؛ بلکه نیازهای عقلایی نیز در درون وی وجود دارد که او را تشویق به جستجوی منافع و دوری از ضررها می‌نماید؛ نیازهایی که تأمین آنها نیازمند عقل و خرد است. به‌تدریج او به‌سمت چیزهایی تمایل پیدا می‌کند که نه تنها برای وی دارای منافعی است؛ بلکه در حالت عمومی باعث منافع و رفاه بیشتر مردم نیز می‌گردد. وی در عین حال، معتقد است که برآورده ساختن نیازهای طبیعی بشر می‌تواند مسیر صحیحی را در اختیار وی قرار دهد؛ که از این طریق، وی به تعیین اهداف و خواسته‌های جامعه بپردازد. سپس لازم است که هدف اساسی وی برآورده ساختن این نیازها باشد و تلاش نماید نیازهای ابتدایی مانند خوراک و پوشاک و سرپناه را برآورده سازد.[11]
 +
 +
 +
تعاون؛ به‌عقیده شاه ولی‌الله، کمک دوجانبه و تعاون، اصل اساسی در نظم اجتماعی است و می‌توان این اصل را در موارد متعددی مانند تجارت، صنعت و کشاورزی به‌کار بست. وی معتقد است که بر همین اساس، نهادها و قرادادهای اسلامی مانند مضاربه، مفاوضه، عنان (شرکت‌های تضامنی)، شرکت الصناعی، مساقات و مزارعه به‌وجود آمده است. به‌عقیده وی در چارچوب زندگی همراه با همکاری و تعاون، منابع طبیعی و مخصوصا زمین باید به‌صورت مساوی تقسیم شود و در جای دیگر مسئله حیازت را مطرح کرده و یکی از روش‌های کسب معاش را احیای زمین‌های موات می‌شمارد و با ذکر حدیثی از پیامبر، احیاکننده آن‌را مالک زمین احیاشده می‌داند و مالکیت هم به این معنی است که آن فرد، نسبت به دیگران مستحق‌تر در بهره‌برداری از آن شیء است.[12]
 +
 +
 +
برتری انسان‌ها؛ شاه ولی الله با آگاهی از وظایف زیادی که خداوند بر دوش انسان نهاده است، خاطر نشان می‌سازد که انسان، حداقل از سه جهت برتر از انواع حیوانات است که عبارتند از:
 +
 +
1.   انسان تمایل به رفاه عمومی دارد، در حالی‌که حیوانات براساس امیال حسی و دفعی خود تمایل نشان می‌دهد؛
 +
 +
2.   انسان نسبت به زیبایی و هنر حساس است؛
 +
 +
3.   انسان قادر است با تفکر به ابزاری دست یابد که از طریق آن به حل مشکلات اجتماعی و اقتصادی خود بپردازد ( ارتفاقات).[13]
 +
<br />
 +
 +
== علل فساد و فروپاشی ==
 +
شرایط اقتصادی؛ به‌عقیده شاه ولی‌الله، جامعه زمانی رو به فساد گذاشته و از هم فرو می‌پاشد که مردم، به فعالیت‌های انحصارطلبانه و استثماری روی بیاورند. در این صورت است که آنها تلاش می‌کنند تا اموال دیگران را تصاحب کنند. این کار باعث بسته شدن تمام راه‌های درآمدی و معاش آنها خواهد شد. به‌نظر وی، شرایط اقتصادی اجتماعی تأثیر شگرفی بر شخصیت بشر می‌گذارد. پس لازم است برای حفظ شخصیت و ارزش‌های اخلاقی، نظم اقتصادی عادلانه‌ای (توزیع عادلانه ثروت) در جامعه بشری بنیان نهاده شود؛ تا زمانی‌که چنین نظمی برقرار نشود، زیبایی شخصیت اجتماعی ظاهر نخواهد گشت. او همچنین معتقد است که افراد جامعه مانند اندام‌های بدن هستند که به‌ندرت اتفاق می‌افتد در تمام وجوه کامل باشد. شاه ولی با داشتن تمام این واقعیات در ذهن خود، تأکید فراوانی بر بهبود وضعیت اقتصادی فرد می‌کند و پیشنهاد می‌کند که تمام افراد باید تلاش کنند و درآمدی کسب کنند تا باری بر دوش دیگران و حکومت تحمیل نکنند.[14]
 +
 +
رهبری فاسد؛ علت اساسی فساد این است که رهبری در دست کسانی است که امور نیک را فراموش کرده و منافع اجتماعی را که برای رفاه عموم مردم ضروری است، نادیده می‌گیرند و به‌جای آن درصدد ارضای امیال پست خود درمی‌آیند. بسیاری از مردم نیز به‌تدریج شروع به تبعیت از آنها می‌کنند. نتیجه این کار به لرزه درآمدن شدید بنیادهای فرهنگ و تمدن است. برای حفظ جامعه از چنین حوادث ناگواری، طبیعت، برخی از شخصیت‌ها را به‌وجود می‌آورد که این شخصیت‌ها با این‌گونه فسادها به مبارزه برخواسته و جامعه را دوباره اصلاح نمایند.[15]
 +
 +
نیروهای اضافی دولت؛ وی همچنین علاوه‌بر مالیات‌های گزاف و زندگی اشرافی، عامل دیگری که باعث فروپاشی جامعه می‌شود را وجود افرادی مانند سربازان وسپاهیان و دانشمندان می‌داند که بدون انجام کاری از منابع دولت برای کسب درآمدهای خود استفاده می‌کنند و با این کار، بار اضافی بر دوش دولت می‌گذارند. وی تأکید می‌کند که رفاه و سعادت جامعه در گرو کاهش مالیات‌ها و استخدام کارمندان نظامی و دولتی در حد نیاز است.[16]
 +
 +
ازدیاد جمعیت؛ علل دیگر فروپاشی جامعه از نظر شاه ولی‌الله آن است که اگر جمعیت آن زیاد باشد، اکثریت مردم، خود را در افزایش تولید مشغول نخواهد ساخت و نتیجه آن عدم تأمین مواد غذایی کافی برای جمعیت کشور خواهد بود. به‌همین دلیل، نیاز به توزیع مناسب نیروی کار احساس می‌شود. به‌طور مشابه، اگر اکثریت مردم مشغول زندگی مرفّه شوند، این کار آنها باری بر دوش ملت خواهد گذاشت؛ که به‌آرامی و به‌تدریج کل مردم را تحت تأثیر قرار می‌دهند و جامعه را به انحلال می‌کشاند.[17]
 +
 +
زندگی مترفانه؛ به‌عقیده شاه ولی‌الله، داشتن زندگی مرفّه و اشرافی، مستلزم هزینه‌های گزاف است؛ در نتیجه، مالیات‌های سنگین بر طبقه کارگر و کشاورز و جامعه تجار و صنعت‌گران بسته می‌شود. در صورت داشتن چنین زندگی مترفانه‌ای این طبقه، مجبورند شب و روز کار کنند تا بتوانند این مالیات‌ها را بپردازند و طبیعی است که در چنین شرایطی، فقرا و بی‌پناهان فرصتی نمی‌یابند تا به یاد خدا و جهان آخرت بیفتند و چنین کسانی نه دنیا را خواهند داشت و نه آخرت را.[18]
 +
 +
شغل‌ها و فعالیت‌های نامتناسب؛ وی همچنین انتقاداتی پیرامون انتخاب نامتوازن انواع تجارت و حرفه‌ها صورت داده است. وی می‌گوید: تقسیم نامتناسب حرفه‌ها هنگامی پیش می‌آید که درحالی‌که باید بسیاری از مردم دست به فعالیت‌های تجاری بزنند، فعالیت‌های تجاری را ترک کرده و یا اکثریت مردم رو به مشاغل نظامی می‌آورند و اگر اکثریت مردم درآمد خود را از راه استادکاری و یا کشاورزی نداشته باشند، مشکلات اقتصادی عظیمی گریبان‌گیر کشور خواهد بود.[19]
 +
 +
تمرکز ثروت؛ بررسی‌های شاه ولی‌الله حاکی از آن است که افول تمدن اسلامی به‌دلیل رواج تجمّلات در بین اغنیا اتفاق افتاده است. تمرکز ثروت در دستان عده‌ای قلیل موجب طغیان توده مردم فقیر می‌شود و از طرف دیگر سوء استفاده از منابع تولیدی جامعه در جهت تولید کالاهای تجملی، سبب کمیابی کالا و خدمات ضروری می‌شود. این عمل باعث افزایش مالیات‌های وضع‌شده بر مردم و بدبختی آنان و شتاب گرفتن روند نزولی اقتصاد می‌شود. در واقع شاه ولی دو عامل کلیدی که باعث افول کشورش بود را تشخیص داد: اولا پشتیبانی از طبقه غیر کارآ مثل شعرا، قدیسین، جنگجویان و محققان؛ ثانیا وضع مالیات‌های سنگین بر زارعان، تجار و بازرگانان. به‌نظر وی شهر زمانی خوشبختی را خواهد دید که در وضع مالیات‌ها تسهیل شود و از کارگزاران حکومتی در حد لازم حمایت به‌عمل آید.[20]
 +
 +
=
 +
<br />
 
==منابع‌==
 
==منابع‌==
  
* [[نرم افزار جامع تفاسیر نور|جامع التفاسیر نور]] (لوح فشرده).
+
*[[نرم افزار جامع تفاسیر نور|نرم افزار جامع التفاسیر]]، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.
 +
*[http://pajoohe.ir/%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85-%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%88-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C/%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF/%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «شاه ولی الله دهلوی»]، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۷/۴.   
  
 
[[رده:عارفان]]
 
[[رده:عارفان]]
 
[[رده:محدثان]]
 
[[رده:محدثان]]
 
[[رده:مفسرین قرآن]]
 
[[رده:مفسرین قرآن]]

نسخهٔ ‏۷ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۵۶

«شاه ولى‌الله دهلوى» (۱۱۱۴-۱۱۷۶ ق)، قرآن‌شناس، محدث، فقیه و متكلم و از شخصيت‌هاى فكرى و فرهنگى مسلمان نامدار قرن دوازدهم هجری در شبه قارّه هند بود.

زندگی‌نامه

ابوالفیاض قطب الدین احمد بن عبدالرحیم معروف به «ولى الله دهلوی» متولد ۱۱۱۴ قمری در دهلى هند است. اولین معلم او پدرش شاه عبدالرحیم عمرى (م، ۱۱۳۱ ق)، موسس و مدیر مدرسه علمیه رحیمیه در دهلى بود (کلمه شاه در اینجا، لقب طریقتى عرفانى است). معروف است که او در هفت سالگى قرآن کریم را حفظ کرد. در پانزده سالگى به توصیه پدر به طریقت صوفیانه نقش بندیه وارد شد. سپس استاد و مدیر مدرسه پدرش گردید. در سال ۱۱۴۳ قمری به حج رفت و چهارده ماه در حرمین شریفین (مکه و مدینه)، رحل اقامت افکند و نزد علماى بزرگ آنجا به تجدید و توسعه آموخته ‌هاى خود، به ویژه در زمینه حدیث پرداخت.

در سال ۱۱۴۵ قمری به هند بازگشت و از آن پس عمر خود را یک‌سره وقف تعلیم، تألیف و ارشاد یاران طریقت خود کرد. یک دهه بعد، اثر گران‌سنگ علمى و اجتماعى خود «حجة الله البالغة» را به عربى نوشت. وى در این کتاب صلاى احیاگرى و بازگشت به خلوص اولیه فرهنگ و علوم اسلامى، با تاکید بر قرآن و حدیث و نیز چاره ‌اندیشى‌ هاى اجتماعى براى حل معضلات مسلمانان در داده است.

شاه ولى الله دهلوى در سال ۱۱۷۶ قمری وفات یافت و در دهلی مدفون گردید.


احمدبن عبدالرحیم فاروقی معروف به «شاه ولی‌الله دهلوی»، پیشوای حنفیان هند، قرآن‌شناس، فقیه و محدث مشهور عصر خود[1] در سال 1114 هجری قمری در دهکده پهلت شهرستان مضفرنگر در نزدیک دهلی، در خانواه ای شهره به حکمت و دیانت متولد شد.[2] پدران او همه عالمان دین بودند و پدرش، شیخ عبدالرحیم نیز عالمی بزرگ در دستگاه‌ اورنگ زیب بود. شاه ولی الله استعدادی در حد نبوغ داشت. او در پنج سالگی‌ به مکتب رفت و در هفت سالگی حافظ قرآن شد.[3] در همین سال‌ها زبان عربی و زبان‌ فارسی را فراگرفت . در ده سالگی کتاب مشهور شرح جامی را آغاز نمود و در 14 سالگی بخشی از تفسیر بیضاوی را خواند و در همین سال ازدواج کرد. در 15 سالگی توانست از علوم قرآن، حدیث، فقه، منطق و فلسفه، کلام، عرفان، طب، ریاضی و معانی بیان فراغت حاصل کند[4] و به تدریس مشغول گردد.[5]

در 17 سالگی پدرش فوت شد و او در مسند وی قرار گرفت. در 29 سالگی به سفر حج رفت و به‌مدت 14 ماه نیز در مدینه به‌ مطالعه و تحصیل ادامه داد و با اوضاع و احوال مسلمانان سایر نقاط جهان آشنا شد.[6] در بازگشت به هند، دهلی را مرکز علم و اصلاح، به‌ویژه حدیث قرار داد و نظام آموزشی خاصی برای تربیت‌ طلاّب ایجاد کرد. و از آن پس عمر خود را یکسره وقف تعلیم و تألیف و ارشاد طلاب کرد. یک دهه بعد، اثر گرانسنگ علمی-اجتماعی حجةاللّه‌ البالغة را به عربی نوشت. در این کتاب، احیاگری و بازگشت به خلوص اولیه فرهنگ و علوم اسلامی، با تأکید بر قرآن و حدیث و نیز آزاد‌اندیشی‌های اجتماعی برای حل معضلات مسلمانان ارائه داده است.[7]

او پس از 62 سال عمر، در 29 محرم‌ 1176 مطابق 31 آگوست 1762 وفات یافت و در گورستانی در دهلی، که محل مقابر مشایخ‌ و مشاهیر و علما و ادباست به‌خاک سپرده شد.[8]

ترجمه وی نشانگر آن است که از اهل سنت بوده است، چنان‌که در مواردی از ترجمه‌اش، در حاشیه، صحت خلافت شیخین را مطرح نموده، و در استناد به روایات نیز از کتب بخاری و ترمذی و حاکم نیشابوری بهره جسته است. در آیه ۶ سوره مائده که کیفیت وضو ذکر شده نیز، همچون دیگر علمای اهل سنت، در ترجمه «و امسحوا برؤسکم و ارجلکم الی الکعبین»،

[۹][۱]

شستن پاها را مطرح کرده است. با وجود این، از تحقیقاتی که برخی از تاریخ نگاران پیرامون شرح حال وی به عمل آورده‌اند برمی آید که وی خود را پیرو مذهب خاصی از مذاهب چهارگانه اهل سنت نمی‌دانسته، بلکه به مجموع آنها گرایش داشته و معتقد بوده است که باید برای حل اختلافات محدثان و پیروان چهار امام ، یک راه حل عملی را دنبال کرد و هرگز منصفانه نیست که کفه ترازو را فقط به یک طرف کج کنیم و نسبت به طرف دیگر کاملا بی‌اعتنا باشیم.

فعالیت‌های فرهنگى و اجتماعى

نهضت فرهنگى و اجتماعى و سیاسى ‌اى که شاه ولى الله دهلوى و فرزندان او (به ویژه عبدالعزیز) و شاگردانش به بار آوردند، به تعبیر عبیدالله سندى (م، ۱۹۴۴ م)، «نهضت ولى الله» نام گرفت.

پس از تأسیس پاکستان و استقلال آن، شاه ولى الله به صورت قهرمان ملى و متفکر سیاسى-اجتماعى تلقى شد و به او همان شأنى را دادند که به عارف مسلمان هندى و مصلح دینى اجتماعى قرن هفدهم میلادى یعنى شیخ احمد سرهندى داده بودند. امروزه، چنان که اشاره شد، نهضت‌هاى بزرگ دینى اسلامى در گستره جنوب آسیا، به ویژه گروهى به نام دیوبندى که تکثرگرایى و روحیه و پیش زمینه عرفانى دارند، خود را ملهم از آراء و آثار شاه ولى الله و فرزندش شاه عبدالعزیز مى ‌دانند.

در زندگى و آثار شاه ولى الله، بازگشت به مبانى اصلى شریعت، طرد سیاسى تأثیرات و نفوذ فرهنگى و استعمارى بیگانه و در یک کلام، سرچشمه اعتقادات اصلاح‌ طلبانه خود را مى‌ یابند. در زمان حیات شاه ولى الله، مخالفت‌هاى فرقه‌ هاى نژادى غیرمسلمان هندى نظیر «جات» و «مراتهه»، و قهراً پس از وفاتش اشغال و استعمار انگلستان در کار بود.

آثار و تألیفات

شاه ولى الله مردى کوشا و کثیر التألیف بود. نگرش و اندیشه صوفیانه او، ته رنگى در آثارش دارد و هدفش به بار آوردن تهذیب نفس و وسعت مشرب است و در هر حال، برجسته و موکد نیست. او داراى زندگى ‌نامه خودنوشت کوتاهى به نام «الجزء اللطیف فى ترجمة العبد الضعیف» (به فارسى) است و در کتاب «انفاس العارفین» هم اشارات زندگى ‌نامه ‌اى دارد.

در تألیفات شاه ولی‌الله، علاوه‌بر مباحث کلام و مباحث اجتماعی و مابعد الطبیعه، مباحث و دیدگاه‌های اقتصاد و سیاست نیز وجود دارد.

آثار او را تا یکصد کتاب و رساله هم برشمرده ‌اند که در حدود سى اثر از آن‌ها به چاپ رسیده است. آثار او به دو زبان عربى و فارسى نوشته شده است. برخى از آثار او از این قبیلند:

  1. الطاف القدس فى معرفة لطائف النفس؛
  2. الانتباه فى سلاسل اولیاء الله؛
  3. اتحاف النبیه فى ما یحتاج الیه المحدث و الفقیه؛
  4. فتح الرحمان فى ترجمة القرآن، که پایان ترجمه و پاکنویس آن به تصریح خود شاه ولى الله در ۱۱۵۱ قمری بوده است؛
  5. الفوز الکبیر فى اصول التفسیر، که رساله‌اى کم حجم و پر مغز درباره اصول و مبانى تفسیر قرآن است؛
  6. المقدمة فى قوانین الترجمة؛ رساله‌ای کوتاه و چاپ نشده در باب اصول و روش‌های درست ترجمه قرآن است.
  7. نامه‌ هاى فارسى؛ که در چندین کتابخانه هند نگهداری می‌شود.
  8. حجة الله البالغة.
  9. الارشاد الی مهمات علم الاسناد؛
  10. انسان العین فی مشایخ الحرمین؛
  11. عقد الجید فی احکام الاجتهاد و التقلید؛
  12. اجوبة عن ثلاث مسائل؛
  13. الانصاف فی بیان سبب الاختلاف؛
  14. تنویر العینین فی رفع الیدین.

اندیشه‌های اقتصادی شاه ولی‌الله دهلوی

نیازهای اساسی و توجه به منافع عمومی؛ دهلوی معتقد است که نیازهای بشر محدود به نیازهای مادی و طبیعی نیست؛ چراکه وی دارای احساسات عالی است و ارضای نیازهای مادی مانند گرسنگی، تشنگی و ...، وی را جهت انجام تلاش آماده نمی‌کند؛ بلکه نیازهای عقلایی نیز در درون وی وجود دارد که او را تشویق به جستجوی منافع و دوری از ضررها می‌نماید؛ نیازهایی که تأمین آنها نیازمند عقل و خرد است. به‌تدریج او به‌سمت چیزهایی تمایل پیدا می‌کند که نه تنها برای وی دارای منافعی است؛ بلکه در حالت عمومی باعث منافع و رفاه بیشتر مردم نیز می‌گردد. وی در عین حال، معتقد است که برآورده ساختن نیازهای طبیعی بشر می‌تواند مسیر صحیحی را در اختیار وی قرار دهد؛ که از این طریق، وی به تعیین اهداف و خواسته‌های جامعه بپردازد. سپس لازم است که هدف اساسی وی برآورده ساختن این نیازها باشد و تلاش نماید نیازهای ابتدایی مانند خوراک و پوشاک و سرپناه را برآورده سازد.[11]


تعاون؛ به‌عقیده شاه ولی‌الله، کمک دوجانبه و تعاون، اصل اساسی در نظم اجتماعی است و می‌توان این اصل را در موارد متعددی مانند تجارت، صنعت و کشاورزی به‌کار بست. وی معتقد است که بر همین اساس، نهادها و قرادادهای اسلامی مانند مضاربه، مفاوضه، عنان (شرکت‌های تضامنی)، شرکت الصناعی، مساقات و مزارعه به‌وجود آمده است. به‌عقیده وی در چارچوب زندگی همراه با همکاری و تعاون، منابع طبیعی و مخصوصا زمین باید به‌صورت مساوی تقسیم شود و در جای دیگر مسئله حیازت را مطرح کرده و یکی از روش‌های کسب معاش را احیای زمین‌های موات می‌شمارد و با ذکر حدیثی از پیامبر، احیاکننده آن‌را مالک زمین احیاشده می‌داند و مالکیت هم به این معنی است که آن فرد، نسبت به دیگران مستحق‌تر در بهره‌برداری از آن شیء است.[12]


برتری انسان‌ها؛ شاه ولی الله با آگاهی از وظایف زیادی که خداوند بر دوش انسان نهاده است، خاطر نشان می‌سازد که انسان، حداقل از سه جهت برتر از انواع حیوانات است که عبارتند از:

1.   انسان تمایل به رفاه عمومی دارد، در حالی‌که حیوانات براساس امیال حسی و دفعی خود تمایل نشان می‌دهد؛

2.   انسان نسبت به زیبایی و هنر حساس است؛

3.   انسان قادر است با تفکر به ابزاری دست یابد که از طریق آن به حل مشکلات اجتماعی و اقتصادی خود بپردازد ( ارتفاقات).[13]

علل فساد و فروپاشی

شرایط اقتصادی؛ به‌عقیده شاه ولی‌الله، جامعه زمانی رو به فساد گذاشته و از هم فرو می‌پاشد که مردم، به فعالیت‌های انحصارطلبانه و استثماری روی بیاورند. در این صورت است که آنها تلاش می‌کنند تا اموال دیگران را تصاحب کنند. این کار باعث بسته شدن تمام راه‌های درآمدی و معاش آنها خواهد شد. به‌نظر وی، شرایط اقتصادی اجتماعی تأثیر شگرفی بر شخصیت بشر می‌گذارد. پس لازم است برای حفظ شخصیت و ارزش‌های اخلاقی، نظم اقتصادی عادلانه‌ای (توزیع عادلانه ثروت) در جامعه بشری بنیان نهاده شود؛ تا زمانی‌که چنین نظمی برقرار نشود، زیبایی شخصیت اجتماعی ظاهر نخواهد گشت. او همچنین معتقد است که افراد جامعه مانند اندام‌های بدن هستند که به‌ندرت اتفاق می‌افتد در تمام وجوه کامل باشد. شاه ولی با داشتن تمام این واقعیات در ذهن خود، تأکید فراوانی بر بهبود وضعیت اقتصادی فرد می‌کند و پیشنهاد می‌کند که تمام افراد باید تلاش کنند و درآمدی کسب کنند تا باری بر دوش دیگران و حکومت تحمیل نکنند.[14]

رهبری فاسد؛ علت اساسی فساد این است که رهبری در دست کسانی است که امور نیک را فراموش کرده و منافع اجتماعی را که برای رفاه عموم مردم ضروری است، نادیده می‌گیرند و به‌جای آن درصدد ارضای امیال پست خود درمی‌آیند. بسیاری از مردم نیز به‌تدریج شروع به تبعیت از آنها می‌کنند. نتیجه این کار به لرزه درآمدن شدید بنیادهای فرهنگ و تمدن است. برای حفظ جامعه از چنین حوادث ناگواری، طبیعت، برخی از شخصیت‌ها را به‌وجود می‌آورد که این شخصیت‌ها با این‌گونه فسادها به مبارزه برخواسته و جامعه را دوباره اصلاح نمایند.[15]

نیروهای اضافی دولت؛ وی همچنین علاوه‌بر مالیات‌های گزاف و زندگی اشرافی، عامل دیگری که باعث فروپاشی جامعه می‌شود را وجود افرادی مانند سربازان وسپاهیان و دانشمندان می‌داند که بدون انجام کاری از منابع دولت برای کسب درآمدهای خود استفاده می‌کنند و با این کار، بار اضافی بر دوش دولت می‌گذارند. وی تأکید می‌کند که رفاه و سعادت جامعه در گرو کاهش مالیات‌ها و استخدام کارمندان نظامی و دولتی در حد نیاز است.[16]

ازدیاد جمعیت؛ علل دیگر فروپاشی جامعه از نظر شاه ولی‌الله آن است که اگر جمعیت آن زیاد باشد، اکثریت مردم، خود را در افزایش تولید مشغول نخواهد ساخت و نتیجه آن عدم تأمین مواد غذایی کافی برای جمعیت کشور خواهد بود. به‌همین دلیل، نیاز به توزیع مناسب نیروی کار احساس می‌شود. به‌طور مشابه، اگر اکثریت مردم مشغول زندگی مرفّه شوند، این کار آنها باری بر دوش ملت خواهد گذاشت؛ که به‌آرامی و به‌تدریج کل مردم را تحت تأثیر قرار می‌دهند و جامعه را به انحلال می‌کشاند.[17]

زندگی مترفانه؛ به‌عقیده شاه ولی‌الله، داشتن زندگی مرفّه و اشرافی، مستلزم هزینه‌های گزاف است؛ در نتیجه، مالیات‌های سنگین بر طبقه کارگر و کشاورز و جامعه تجار و صنعت‌گران بسته می‌شود. در صورت داشتن چنین زندگی مترفانه‌ای این طبقه، مجبورند شب و روز کار کنند تا بتوانند این مالیات‌ها را بپردازند و طبیعی است که در چنین شرایطی، فقرا و بی‌پناهان فرصتی نمی‌یابند تا به یاد خدا و جهان آخرت بیفتند و چنین کسانی نه دنیا را خواهند داشت و نه آخرت را.[18]

شغل‌ها و فعالیت‌های نامتناسب؛ وی همچنین انتقاداتی پیرامون انتخاب نامتوازن انواع تجارت و حرفه‌ها صورت داده است. وی می‌گوید: تقسیم نامتناسب حرفه‌ها هنگامی پیش می‌آید که درحالی‌که باید بسیاری از مردم دست به فعالیت‌های تجاری بزنند، فعالیت‌های تجاری را ترک کرده و یا اکثریت مردم رو به مشاغل نظامی می‌آورند و اگر اکثریت مردم درآمد خود را از راه استادکاری و یا کشاورزی نداشته باشند، مشکلات اقتصادی عظیمی گریبان‌گیر کشور خواهد بود.[19]

تمرکز ثروت؛ بررسی‌های شاه ولی‌الله حاکی از آن است که افول تمدن اسلامی به‌دلیل رواج تجمّلات در بین اغنیا اتفاق افتاده است. تمرکز ثروت در دستان عده‌ای قلیل موجب طغیان توده مردم فقیر می‌شود و از طرف دیگر سوء استفاده از منابع تولیدی جامعه در جهت تولید کالاهای تجملی، سبب کمیابی کالا و خدمات ضروری می‌شود. این عمل باعث افزایش مالیات‌های وضع‌شده بر مردم و بدبختی آنان و شتاب گرفتن روند نزولی اقتصاد می‌شود. در واقع شاه ولی دو عامل کلیدی که باعث افول کشورش بود را تشخیص داد: اولا پشتیبانی از طبقه غیر کارآ مثل شعرا، قدیسین، جنگجویان و محققان؛ ثانیا وضع مالیات‌های سنگین بر زارعان، تجار و بازرگانان. به‌نظر وی شهر زمانی خوشبختی را خواهد دید که در وضع مالیات‌ها تسهیل شود و از کارگزاران حکومتی در حد لازم حمایت به‌عمل آید.[20]

=

منابع‌