دعای ۴۹ صحیفه سجادیه/ شرح‌ها و ترجمه‌ها (بخش اول)

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

فهرست دعاهای صحیفه سجادیه

متن دعای ۴۹ صحیفه سجادیه

شرح و ترجمه دعا:

بخش اول - بخش دوم - بخش سوم

دعا برای دفع شرّ دشمنان؛

وَ کانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیهِ السَّلَامُ فِی دِفَاعِ کیدِ الْأَعْدَاءِ، وَ رَدِّ بَأْسِهِمْ:

إِلَهِی هَدَیتَنِی فَلَهَوْتُ، وَ وَعَظْتَ فَقَسَوْتُ، وَ أَبْلَیتَ الْجَمِیلَ فَعَصَیتُ، ثُمَّ عَرَفْتُ مَا أَصْدَرْتَ إِذْ عَرَّفْتَنِیهِ، فَاسْتَغْفَرْتُ فَأَقَلْتَ، فَعُدْتُ فَسَتَرْتَ، فَلَک -إِلَهِی- الْحَمْدُ.

تَقَحَّمْتُ أَوْدِیةَ الْهَلَاک، وَ حَلَلْتُ شِعَابَ تَلَفٍ، تَعَرَّضْتُ فِیهَا لِسَطَوَاتِک وَ بِحُلُولِهَا عُقُوبَاتِک.

وَ وَسِیلَتِی إِلَیک التَّوْحِیدُ، وَ ذَرِیعَتِی أَنِّی لَمْ أُشْرِک بِک شَیئاً، وَ لَمْ أَتَّخِذْ مَعَک إِلَهاً، وَ قَدْ فَرَرْتُ إِلَیک بِنَفْسِی، وَ إِلَیک مَفَرُّ الْمُسی‏ءِ، وَ مَفْزَعُ الْمُضَیّعِ لِحَظِّ نَفْسِهِ الْمُلْتَجِئِ.

ترجمه‌ها

ترجمه انصاریان

دعا در دفع نیرنگ دشمنان:

بارالها هدایتم فرمودی ولی به کارهای پوچ پرداختم، و پندم دادی اما سنگدل شدم، و بهترین نعمت به من دادی و نافرمانی کردم، سپس به زشتی گناه آگاهم فرمودی و از آنم بازداشتی و من از آن آگاه شدم، پس از تو آمرزش خواستم و از من درگذشتی، ولی به گناه بازگشتم و تو پوشاندی، پس ستایش توراست ای خدای من.

خود را به وادی‌های هلاکت‌افکنده‌ام و به درّه‌های تباهی وارد شده‌ام و با ورود در آن در معرض قهر تو قرار گرفته‌ام، و با فرودآمدن در آن با عقوبتت روبرو شده‌ام

و وسیله‌ام به سوی تو توحید است، و دستگیره‌ام آن است که چیزی را با حضرتت شریک نساختم و با حضرتت خدایی نگرفتم، و اکنون با وجودم به سویت گریزانم، و گریزگاه انسان بدکار و پناهگاه آن که سود خویش را از دست داده و پناهنده شده درگاه توست.

شرح‌ها

دیار عاشقان (انصاریان)

در دفع شرّ دشمنان و ردّ فشار آنها:

«إِلَهِی هَدَیتَنِی فَلَهَوْتُ وَ وَعَظْتَ فَقوْتُ وَ أَبْلَیتَ الْجَمِیلَ فَعَصَیتُ

ثُمَّ عَرَفْتُ مَا أَصْدَرْتَ إِذْ عَرَّفْتَنِیهِ فَاسْتَغْفَرْتُ فَأَقَلْتَ فَعُدْتُ فتَرْتَ فَلَک ـ إِلَهِی ـ اَلْحَمْدُ

تَقَحَّمْتُ أَوْدِیةَ الْهَلاَک وَ حَلَلْتُ شِعَابَ تَلَف تَعَرَّضْتُ فِیهَا لِسَطَوَاتِک وَ بِحُلُولِهَا عُقُوبَاتِک

وَ وَسِیلَتِی إِلَیک التَّوْحِیدُ وَ ذَرِیعَتِی أَنِّی لَمْ أُشْرِک بِک شَیئًا وَ لَمْ أَتَّخِذْ مَعَک إِلَهاً

وَ قَدْ فَرَرْتُ إِلَیک بِنَفْسِی وَ إِلَیک مَفَرُّ الْمُسیءِ وَ مَفْزَعُ الْمُضَیعِ لِحَظِّ نَفْسِهِ الْمُلْتَجِی»:

شرح مضامین ملکوتى این دعا، در دعاى هفتم، چهاردهم، هفدهم، هیجدهم، بیست و یکم، بیست و دوم و سى و چهارم گذشت. در این قسمت به ترجمه و شرح مختصرى نسبت به برخى از جملات آن اکتفا مى شود.

"بارالها هدایتم فرمودى پس در پى خواهش دل رفتم (پس از تجلّى نور هدایت به توسط انبیاء الهى و امامان معصوم، و نزول کتب آسمانى، آن که از پى هواى نفس است یا معاند است یا جاهل یا دچار بیمارى غفلت یا گرفتار ضعف اراده و غلبه شهوات و غرائز، در هر صورت این همه نمى تواند به عنوان عذر در پیشگاه حضرت محبوب مطرح شود، که نسبت به هر کدام از اینها از جانب حق خطاب و عتابى است، که عبد جز تسلیم به جریمه او در صورت عدم بازگشت و توبه چاره اى ندارد).

بارالها پندم دادى ولى سنگین دل شدم (آنچه در شرح و تفسیر چهل و هشت دعاى قبل گذشت همه پند و نصیحت و موعظه بود، آن که از این همه بیدار باش بیدار نگردد، بر سنگدلى و سخت باطنى او افزوده شود و بیش از پیش براى خود تهیه عذاب و خذلانو خوارى بیند. چه قبیح است که آدمى اوامر حق را نسبت به نیکى ها و نواهى حضرتش را نسبت به شرور بشنود ولى اثر نگیرد، آن که از عنایات و الطاف معنوى دوست اثر بر ندارد از تمام جنبندگان روى زمین شریرتر و بدتر است).

الهى عطاى جمیل کردى و نافرمانى نمودم (نمک خور باید قدر شناس عطا کننده نمک باشد، چه زشت است کسى که عمرى از تمام مواهب مادى و معنوى حضرت حق بهره مند باشد، و به جاى شکر و سپاس و اطاعت و عبادت دوست به عصیان و طغیان برخیزد).

مولاى من آنچه را که از آنم برگرداندى و آن عبادت از انواع معاصیو گناهان بود شناختم، و این شناسایى محصول توفیق و لطف تو بود، و من نسبت به آن آمرزش و مغفرت خواستم و تو در گذشتى، ولى باز من به آن برگشتم ولى وجود مقدس تو پرده پوشى کرد.

الهى سپاس مخصوص توست، این منم که خود را با دست خود به درّه هاى فساد و تباهى انداختم، و در راههاى سخت هلاک و نابودى فرود آمدم، در آن درّه ها با غلبه ها و سخت گیریهایت، و به فرود آمدن در آنها با عذابهایت روبرو شدم.

اکنون اى محبوب من وسیله ام به سوى تو توحید است، و دستاویزم آن است که چیزى را با تو شریک نساختم و با تو معبودى نگرفتم. الحال با جانم به تو گریزانم، و گریزگاه شخص بدکار و پناهگاه آن که بهره خویش را از کف داده و بست نشسته جانب توست."