دعای ۴۴ صحیفه سجادیه/ شرح‌ها و ترجمه‌ها (بخش اول)

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

فهرست دعاهای صحیفه سجادیه

متن دعای ۴۴ صحیفه سجادیه

شرح و ترجمه دعا:

بخش اول - بخش دوم - بخش سوم - بخش چهارم - بخش پنجم

دعا هنگام آغاز ماه رمضان؛

وَ کانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیهِ السَّلَامُ إِذَا دَخَلَ شَهْرُ رَمَضَانَ:

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِحَمْدِهِ، وَ جَعَلَنَا مِنْ أَهْلِهِ لِنَکونَ لِإِحْسَانِهِ مِنَ الشَّاکرِینَ، وَ لِیجْزِینَا عَلَى ذَلِک جَزَاءَ الْمُحْسِنِینَ

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی حَبَانَا بِدِینِهِ، وَ اخْتَصَّنَا بِمِلَّتِهِ، وَ سَبَّلَنَا فِی سُبُلِ إِحْسَانِهِ لِنَسْلُکهَا بِمَنِّهِ إِلَى رِضْوَانِهِ، حَمْداً یتَقَبَّلُهُ مِنَّا، وَ یرْضَى بِهِ عَنَّا

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ مِنْ تِلْک السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضَانَ، شَهْرَ الصِّیامِ، وَ شَهْرَ الْإِسْلَامِ، وَ شَهْرَ الطَّهُورِ، وَ شَهْرَ التَّمْحِیصِ، وَ شَهْرَ الْقِیامِ «الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ، هُدىً لِلنَّاسِ، وَ بَیناتٍ مِنَ الْهُدى‏ وَ الْفُرْقانِ»،

فَأَبَانَ فَضِیلَتَهُ عَلَى سَائِرِ الشُّهُورِ بِمَا جَعَلَ لَهُ مِنَ الْحُرُمَاتِ الْمَوْفُورَةِ، وَ الْفَضَائِلِ الْمَشْهُورَةِ، فَحَرَّمَ فِیهِ مَا أَحَلَّ فِی غَیرِهِ إِعْظَاماً، وَ حَجَرَ فِیهِ الْمَطَاعِمَ وَ الْمَشَارِبَ إِکرَاماً، وَ جَعَلَ لَهُ وَقْتاً بَیّناً لَا یجِیزُ -جَلَّ وَ عَزَّ- أَنْ یقَدَّمَ قَبْلَهُ، وَ لَا یقْبَلُ أَنْ یؤَخَّرَ عَنْهُ.

ثُمَّ فَضَّلَ لَیلَةً وَاحِدَةً مِنْ لَیالِیهِ عَلَى لَیالِی أَلْفِ شَهْرٍ، وَ سَمَّاهَا لَیلَةَ الْقَدْرِ، «تَنَزَّلُ الْمَلائِکةُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کلِّ أَمْرٍ»، سَلامٌ دَائِمُ الْبَرَکةِ إِلَى طُلُوعِ الْفَجْرِ عَلَى مَنْ یشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ بِمَا أَحْکمَ مِنْ قَضَائِهِ.

ترجمه‌ها

ترجمه انصاریان

دعا به وقت فرا رسیدن ماه رمضان:

سپاس خدا را که ما را راهنما به سپاس خود شد، و شایسته آن نمود، تا از شکرگزاران احسان او گردیم، و به ما بر این کار پاداش نیکوکاران بخشد

و سپاس خدای را که دینش را به ما عنایت فرمود، و ما را به آئین خود اختصاص داد، و در راه‌های احسان خود روان ساخت، تا در آنها به فضل و لطفش به سوی رضوان او حرکت کنیم، چنان حمدی که از ما بپذیرد، و به سبب آن از ما خشنود شود.

و سپاس خدای را که از جمله آن راه‌ها، ماه خود ماه رمضان را قرار داد، ماه روزه، ماه اسلام، ماه طهارت، ماه آزمایش، ماه قیام، ماهی که قرآن را در آن نازل کرد، برای هدایت مردم، و بودن نشانه‌هایی روشن از هدایت و مشخص شدن حق از باطل،

و بدین جهت برتری آن ماه را بر سایر ماه‌ها بر پایه احترامات فراوان، و فضیلت‌های آشکار روشن نمود، پس آنچه را در زمان‌های دیگر حلال بود حرام کرد و برای اکرام آن خوراکی‌ها و آشامیدنی‌ها را منع نمود و برای آن زمان معینی قرار داد که حضرتش - جلّ وعز - اجازه نمی‌دهد از آن پیش افتد و نمی‌پذیرد که از آن پس افتد،

سپس یکی از شب‌هایش را بر شب‌های هزار ماه فضیلت و برتری داد، و آن را شب قدر نامید، که در آن شب فرشتگان و روح به فرمان پروردگارشان برای هر امری نازل می‌گردند، و آن شب سلامتی و برکت پیوسته است تا سپیده‌دم بر هر کس از بندگانش که بخواهد به جهت قضایش که لازم الاجراء دانسته است.

شرح‌ها

دیار عاشقان (انصاریان)

به وقت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان:

«اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِحَمْدِهِ وَ جَعَلَنَا مِنْ أَهْلِهِ لِنَکونَ لِإِحْسَانِهِ مِنَ الشَّاکرِینَ وَ لِیجْزِینَا عَلَى ذَلِک جَزَاءَ الْمُحْسِنِینَ

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی حَبَانَا بِدِینِهِ وَ اخْتَصَّنَا بِمِلَّتِهِ وَ سَبَّلَنَا فِی سُبُلِ إِحْسَانِهِ لِنَسْلُکهَا بِمَنِّهِ إِلَى رِضْوَانِهِ حَمْداً یتَقَبَّلُهُ مِنَّا وَ یرْضَى بِهِ عَنَّا»:

"سپاس خداى را که ما را به ستایش خود راهنمائى فرمود، و ما را از اهل سپاس قرار داد، تا احسانش را شکر گذاریم، و ما را بر این کارمزد نیکوکاران بخشد.

و سپاس خداى را که دینش را به ما عطا فرمود، و ما را به آراسته شدن به اسلام کامل اختصاص داد و در راههاى احسان خود پویا ساخت، تا ه فضلش به سوى خشنودیش حرکت کنیم، چنان حمدى که از ما بپذیرد و به وسیله اش از ما راضى گردد".

سپاس بر عظیم ترین نعمت ها:

مقام حمد و ستایش مقامى بس بزرگ، و نعمتى بس عظیم از نعمت هاى معنوى حضرت محبوب است.

حامدان را در پیشگاه حضرت دوست ارزش والائى است، و اجرشان و مزدشان آنچنان اجر و مزدى است که فوق آن را نمى توان تصور کرد.

فاتحة الکتاب که خواندنش در نمازهاى یومیه واجب است، بدون قرائت آن، نماز به پا نمى شود بلافاصله بعد از بسم الله تعلیم مى دهد که چگونه تمام نعمت ها را حمد و سپاس گوئید، که نعمت جز از خدا نیست، و سپاس و حمد جز به او روا نیست.

منعم را بشناسید، و نعمت را از او بدانید، و داده حضرت او را در همانجا خرج کنید که او از شما خواسته، و این همه از جمله عرشى و آیه آسمانى و کلمات ملکوتى الحمدلله ربّ العالمین استفاده مى شود، که این گونه توجّه به صاحب و خالق نعمت، و اداى سپاس و حمد به محضر مبارک او جز به هدایت او و عنایت و لطفش صورت نمى پذیرد.

اگر او بر قلب عبداشراق نکند، و دل بنده را به نورش منوّر ننماید، و سینه را جلوه گاه معرفت ننماید، و آتش عشق به سپاس را در باطن شعلهور نسازد، و جملاتى که بیان کننده حمد و سپاس است القاء نفرماید، از دست و زبان که برآید که بتواند به حمد و سپاس برخیزد، و در مدار تسبیح و تحمیدش به گردش آید؟

مى فرستد هر زمانى دوست پیغامى دگر *** مى رسد دل را از او هر لحظه الهامى دگر

کاى دل سرگشته غیر از ما دلارامى مجوى *** زانکه نتوان یافتن جز ما دلارامى دگر

از پى صیادى مرخ دل ما مى نهد *** خال و زلفش هر زمانى دانه و دامى دگر

چون توان"هشیار بودن چون پیاپى مى دهد *** هر زمان ساقى شرابى دیگر از جامى دگر

گرچه او را نیست آغازىّ و انجامى ولى *** هر زمان داریم از او آغاز و انجامى دگر

در حقیقت هیچ نامى نیست او را گرچه او *** مى نهد مر خویش را هر لحظه اى نامى دگر

دل به کامى از لب جانان کجا راضى شود *** هر نفس خواهد کز او حاصل کند کامى دگر

هر که گاهى بر هواى نفس ناسوتى زند *** در فضاى نفس لاهوتى نهد گامى دگر

گرچه ما مستغرق احسان و انعام وئیم *** مى کنم از وى طلب هر ساعت انعامى دگر

جز رخ و زلفش که صبح و شام ارباب دلند *** مغربى را نیست صبحى دیگر و شامى دگر

این نکته با ارزش را باید توجه داشت که معرفت به صاحب نعمت، و عشق و ایمان به او، و حضور عملى نسبت به دستوراتش را باید بدرقه حمد و سپاس قولى کرد، تا سپاسى که دوست از بنده اش خواسته تحقق یابد، این نوع سپاس و حمد که معرفت و قول و عمل است سپاس واقعى و حمد حقیقى است، و ورود به فضاى این سپاس، انسان را به مقام بندگى و اخلاص و رشد و کمال مى رساند، این گونه سپاس و حمد، نسبت به تمام نعمت ها فراگیر، و در حدّ ظرفیت انسان اداى جق منعم است.

با این گونه سپاس مى توان از حضرت محبوب نسبت به آفرینش آسمانها و زمین قدردانى کرد:

«اَلْحَمْدُ للهِ الَّذى خَلَقَ السَّماواتِ وَ الاَرْضَ»:(۱)

حمد و سپاس خدائى را سزاست که آسمانها و زمین را آفرید.

با این گونه سپاس و حمدى که مرکب از قول و معرفت و عمل است مى توان حضرت حق را به خاطر پیروزى دادن به مؤمنین على ستمگران ستایش کرد:

«فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذینَ ظَلَمُوا وَ الْحَمْدُ للهِ رَبِّ العالَمینَ»:(۲)

پس به کیفر ستمگرى ریشه گروه کافران کنده شد، و سپاس پروردگار عالمیان راست.

با این حمد و سپاس مى توان نعمت با عظمت هدایت را که نعمتى ما فوق آن نیست و به وسیله آن سعادت دنیا و آخرت انسان تأمین مى شود و آدمى در سایه آن به خیر دنیا و آخرت مى رسد، شکر و سپاس گزارد:

«اَلْحَمْدُ للهِ الَّذى هدانا لِهذا وَ ما کنّا لِنَهْتَدِىَ لَوْلا اَنْ هَدانَا اللهُ»:(۳)

ستایش خداى را که ما را به این حقیقت هدایت و راهنمائى کرد، که اگر هدایت او نبود ما به خود به این مقام راه نمى یافتیم.

من فراموش کنم هرچه بود الاّ تو *** عشقبازى نکنم در دو جهان جز با تو

گر دلیل من سرگشته تو باشى گامى است *** هر مسافت که بود از من بیدل تا تو

در درون دل تنگم که بود خلوت انس *** راه هر پرده نشین نیست مگر تنها تو

در میان غم و اندوه و پریشانى من *** بر کنار دل آشفته ناپروا تو

ساقى از باده چنان بى خبرم کن نفسى *** که زمستى نشناسم که منم این یا تو

تو برفتىّ و برفت از پى تو عمر عزیز *** عمر اگر بازنیاید چه شود بازآ تو

بشکستى به جفا عهد دلارام عماد *** اى ز سودازداگن عاشق پابرجا تو

با این ستایش و حمد، مى توان نزول قرآن را از جانب حضرت محبوب براى رشد و کمال انسان و روشن کردن بزم حیات سپاس گفت:

«اَلْحَمْدُ للهِ الَّذى اَنْزَلَ عَلى عَبْدِهِ الْکتابَ وَ لَمْ یجْعَلْ لَهُ عِوَجاً»:(۴)

سپاس مخصوص خداوند است که بر بنده خاص خود این کتاب را فرو فرستاد و در صورت و معناى آن کجى و نقص ننهاد.

با این حمد و سپاس مى توان از عنایت حضرت دوست که باعث نجات انسان از شر ستمگران شد تشکر و قدردانى کرد:

«اَلْحَمْدُ للهِ الَّذی نَجّانا مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمینَ»:(۵)

سپاس خداوندى را که ما را از طایفه ستمگران به عرصه گاه نجات رسانید.

با این حمد و سپاس مى توان از آنچه در آسمانها و زمین است و به نحوى در به پا داشتن خیمه هستى مؤثر است و به صورتى یار و مددکار آدمى است، به اداى کمترین حقّى از حقوق که از حضرت ربّ العزّه بر عهده انسان است اقدام کرد:

«اَلْحَمْدُ للهِ الَّذى لَهُ ما فِى السَّمواتِ وَ ما فِى الاَرْضِ وَ لَهُ الْحَمْدُ فِى الآْخِرَةِ و هُوَ الْحَکیمُ الْخَبیرُ»:(۶)

ستایش و سپاس مخصوص خداوند است، که هر چه در آسمانها و زمین است ملک اوست، و در آخرت هم سپاس و حمد براى اوست، و حضرتش حکیم و داناست.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱ ـ انعام، ۱.

۲ ـ انعام، ۴۵.

۳ ـ اعراف، ۴۳.

۴ ـ کهف، ۱.

۵ ـ مؤمنون، ۲۸.

۶ ـ سبا، ۱.

با این حمد و سپاس مى توان به اداى شکر او به عنوان اینکه مالک حقیقى آسمانها و زمین، و مالک تمام جهانیان است برخاست، مالکى که در فضاى مالکیتش از باب لطف و رحمت به تربیت موجودات و رشد و کمال اجزاء هستى توجه دارد:

«فَلِلّهِ الْحَمْدُ رَبِّ الاَرْضِ رَبِّ الْعالَمینَ»:(۱)

سپاس و ستایش مخصوص مالک آسمانها و زمین و مالک تمام جهانیان است.

آرى اگر هدایت او نسبت به چنین حمدى نبود، در قدرت و توان کسى نمى دیدى که به اداى حمد برخیزد.

اوست که از باب لطف و مرحمت عباد صالح خود را به چنین حمدى رهنمون است، و آنان را اهل چنین حمدى مى نماید تا بتوانند احسانش را شکر کنند، و از این راه به جزاى نیکوکاران دست یابند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱ ـ جائیه، ۳۶.

«وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ مِنْ تِلْک السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضَانَ شَهْرَ الصِّیامِ وَ شَهْرَ الْإِسْلاَمِ وَ شَهْرَ الطَّهُورِ وَ شَهْرَ التَّمْحِیصِ وَ شَهْرَ الْقِیامِ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَ بَینَات مِنَ الْهُدَى وَ الْفُرْقَانِ

فَأَبَانَ فَضِیلَتَهُ عَلَى سَائِرِ الشُّهُورِ بِمَا جَعَلَ لَهُ مِنَ الْحُرُمَاتِ الْمَوْفُورَةِ وَ الْفَضَائِلِ الْمَشْهُورَةِ فَحَرَّمَ فِیهِ مَا أَحَلَّ فِی غَیرِهِ إِعْظَاماً

وَ حَجَرَ فِیهِ الْمَطَاعِمَ وَ الْمَشَارِبَ إِکرَاماً وَ جَعَلَ لَهُ وَقْتاً بَیناً لاَ یجِیزُ ـ جَلَّ وَ عَزَّ ـ أَنْ یقَدَّمَ قَبْلَهُ وَ لاَ یقْبَلُ أَنْ یؤَخَّرَ عَنْهُ»:

"حمد و سپاس خداى را که از جمله آن راهها ماه خود، ماه رمضان، ماه روزه، ماه اسلام، ماه پاکیزگى، ماه آزمایش، ماه به پا خاستن را قرار داد که قرآن را در آن براى راهنمائى مردم و نشانه هائى از هدایت و مشخّص نمودن حق و باطل فرو فرستاد، و بدین وسیله برترى آن را بر سایر ماهها بر پایه احترام هاى فراوان و فضیلت هاى آشکار روشن نمود، از این جهت آنچه را در ماههاى دیگر حلال بود حرام کرد، و براى گرامیداشت آن خوردنى ها و آشامیدنى ها را منع نمود، و بر آن زمان معلوم و مشخصى قرار داد که اجازه نمى دهد به پیش انداخته شود، و نمى پذیرد که از آن وقت به تأخیر افتد".

ماه مبارک رمضان و مسئله با عظمت روزه:

فرازهاى عرشى و ملکوتى این دعا، موقعیت بسیار مهم ماه رمضان، و اهمیت مسئله الهى روزه را نشان مى دهد.

جملات زیباى این دعا، به این معنا هشدار مى دهد، که ماه رمضان و روزه در آن باعث سوختن هیمه گناه از پرونده و ریزش رحمت الهى بر عید خداست.

این ماه به حقیقت ماه اسلام است، زیرا هر انسان عاشقى با اتصال به روزه، البته آن روزه اى که شرایط ظاهرى و باطنى آن در قرآن و روایات بیان شده، تبدیل به یک مسلمان واقعى و یک موجود با تقوا و یک عنصر تسلیم در برابر حضرت محبوب مى شود.

در این ماه دامن جان و حقیقت نفس، و اعضا و جوارح به کشور پاکى سفر مى کنند، و در پایان ماه به تقوا و طهارت مورد نظر دوست مى رسند.

«یا ایهَا الَّذینَ آمَنُوا کتِبَ عَلَیکمُ الصِّیامُ کما کتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِکمْ لَعَلَّکمْ تَتَّقُونَ»:(۱)

اى وابستگان به حق، و رابطه داران با خدا، و اهل ایمان، و مردم عاشق فضیلت و حقیقت، روزه بر شما واجب شده، چنانکه بر گذشتگان از شما واجب شده بود، این دستور به خاطر این است که به فضاى ملکوتى تقوا و پاکى و پاکدامنى برسید، تقوائى که باعث کرامت شما نزد حضرت حق است.

من و خاک سر آن کوى که دلدار آنجاست *** راحت جان و تن آرام دل زار آنجاست

با رخ یار مرا حاجت گلشن نبود *** هر کجا یار بود گلشن و گلزار آنجاست

گر کنم خاک در میکده را کحل بصر *** نکنم عیب که نقش قدم یار آنجاست

روز و شب حلقه صفت بر در آن عیسى دم *** چون ننالم که دواى دل بیمار آنجاست

گر گشایش طلبى جوز در پیر مغان *** کانکه لطفش بگشاید گره کار آنجاست

همچو خورشید که نورش همه جا جلوه گراست *** هر کجا مى روم آن دلبر عیار آنجاست

یوسفا حسن تو را مردم کنعان نخرند *** جانب مصر روان شو که خریدار آنجاست

نیست از کعبه گِل ره به مقام مقصود *** رهرو کعبه دل باش که دلدار آنجاست

داشت اندیشه صغیر از صف حشر و، خردش، *** گفت تشویش مکن حیدر کرّار آنجاست

ماه رمضان ماه تصفیه بدن از آلودگیها و رسوب هاى غذائى است، رسوب هائى که باعث امراض گوناگون و ریدى، خونى، قلبى، و جسمى است.

ماه تصفیه و پاکى از گناهان و معاصى و رذائل اخلاقى و نفسى و روحى و عملى است، و این همه وقتى میسر است که روزه جسمى و نفسى و قلبى گرفته شود، و به تعبیر اهل دل روزه عام که روزه بدن، و روزه خاص که روزه جان، و روزه خاصّ الخاص که روزه قلب است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱ ـ بقره، ۱۸۳.

روزه بدن امساک از مفطرات، و روزه نفس امساک از رذایل اخلاقى و معاصى اعضا و جوارح، و روزه قلب امساک از غیر حق است!

این ماه به راستى ماه قیام و به پا خاستن براى کسب معرفت و بینش، و تحصیل حق و حقیقت و به دست آوردن کرامت و فضیلت، و فراهم آوردن عشق و شور از توجه به حضرت محبوب، و ماه اقدام جانانه براى ورود به مدار عبادت خالصانه و بندگى عاشقانه است.

ماه رمضان ماه پیوند خوردن به قرآن براى کسب هدایت، و منور کردن جان به نور آیات بینات، و ماه تشخیص حق از باطل در همه امور و خلاصه ماه معارف الهى و آراسته شدن به حقایق آسمانى است.

فضائل این ماه فضائل فوق العاده و بى شمار است، در ضمن روایاتى که در سطور بعد مى آید به گوشه اى از فضائل آن بخصوص از بیان رسول با کرامت اسلام که آگاه به ملک و ملکوت است آشنا مى شوید.

به خاطر حرمت این ماه آنچه در دیگر ماهها بر انسان از طلوع فجر تا فجر دیگر حلال است حرام است، جسم از روى آوردن به خوراکى ها و آشامیدنیها ممنوع است، روزه این ماه را نمى توان پیش انداخت، و نیز جایز نیست آن را به دست تأخیر سپرد، که بر واجد شرایط واجب است در همان ماه مبارک قیام ب این عبادت بزرگ کند.

روزه فواید جسمى و روحى فراوان دارد، شفابخش جسم، و توانبخش جان است، پاک کننده آدمى از رذائل حیوانى است، در ساختن فرد صالح و اجتماع بسامان بسیار مؤثر است، در تهذیب و تزکیه نفس و رهاندن انسان از روزمرّگى و واماندگى در نیازهاى تن تأثیر بسزائى دارد.

فوائد طبّى و بهداشتى روزه که از سودمندیهاى کوچک این فرضیه انسان ساز است به حدّى است که شاید نیاز به توضیح و تکرار نداشته باشد و بیشتر مردم کم و بیش از آن آگاهند.

معده و دستگاه گوارش از اعضاء پرکار اندام آدمى است، با سه وعده غذا که معمول مردم است تقریباً در همه ساعات دستگاه گوارش به هضم و تحلیل و جذب و دفع مشغول است.

روزه باعث مى شود که از یک سو این اعضاء استراحت کنند و از فرسودگى مصون بمانند و نیروى تازه اى بگیرند، و از سوى دیگر ذخایر چربى که زیانهاى مهلکى دارند تحلیل رفته و کاسته شوند.

در روایات اسلامى حتى به فوائد جسمى روزه نیز تصریح شده تا برخى از سست عنصران اگر نه با ایمان کامل لااقل با توجه به فوائد بهداشتى روزه، این فریضه ثمربخش را بجاى آورند و از سودمندیهاى گوناگون آن در حدّ خود بهرهور شوند.

پیامبر بزرگوار اسلام در همین رابطه فرموده است:

صُومُوا تَصِحُّوا:(۱)

روزه بگیرید تا سالم بمانید.

و نیز در روایات بسیارى، پیشوایان بزرگ اسلام فرموده اند: معده آدمى خانه بیماریهاى اوست و پرهیز از غذا درمان آن است.(۲)

بدیهى است آنگاه این فواید بهداشتى بهتر به دست مى آید که روزه دار امساک روز را با زیاده روى در شب تلافى نکند، که پرخورى خود موجب زیانهاى چشمگیر براى دستگاه گوارش است.

با پیشرفت دانش پزشکى، برخى از پزشکان و متخصصان دریافته اند که امساک از خوردن و آشامیدن، عالى ترین روش درمانى است. یکى از پزشکان مى گوید:

طرح درمان به وسیله روزه چنان معجزه آساست که به کار بستن آن مسیر طرح ها و برنامه هاى طب عملى و جرّاحى را تغییر خواهد داد، زیرا روزه راه تازه اى به روى دانش مى بخشد، سلاحى که مى توان آن را از راههاى گوناگونى مورد استفاده قرار داد و انسان را در مبارزه با علّت بیماریها براى بهبود بیماران به نتیجه مطلوب و آشکار مى رساند.(۳)

با روزه و امساک مى توان بیماریهایى را بهبود بخشید و معالجه کرد، البته در صورتى که با اعتدال و میانه روى مقرون باشد و هنگام سحر و افطار در خوردن و آشامیدن افراط نشود.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱ ـ "جامع الاحادیث"، ج۹، ص۱۰۰.

۲ ـ "سفینة البحار"، مادّه طبب.

۳ ـ "روزه روش نوین".

باید توجه داشت بر خلاف تصور کوتاه اندیشان، روزه هیچ گونه ضررى براى افراد سالم مکلف ندارد، و اگر کسى بیمار باشد و نتواند روزه بگیرد از انجام این تکلیف اسلامى معاف است، و نیز اگر روزه بگیرد و با این کار بیمارتر شود، و یا روزه اش باعث گردد که بیماریش ادامه یابد، کار حرامى مرتکب شده و روزه اش هم نزد خدا پذیرفته نیست.

افراد سالم باید بدانند که روزه نه تنها زیانى بر ایشان ندارد، که خود چنانکه گفتیم موجب تندرستى و صحّت مزاج است، و به گفته برخى شکم پرستان که خود روزه نمى گیرند و دیگران را نیز از روزه باز مى دارند و تلقین مى کنند که روزه موجب زخم معده مى شود، نباید اعتنا کرد. این گونه دروغ ها فقط بهانه افراد سست عنصرى است که اسیر شکم خویشند و از عزم و اراده انسانى در آنان خبرى نیست.

روزه باعث استراحت معده است و در حال روزه دارى اسید معده بجاى غذا به وسیله صفرا خنثى مى شود و زخم ایجاد نمى گردد.(۱)

اکثریت قریب به اتفاق مسلمانان متدین ماه مبارک رمضان را روزه مى دارند و به هیچ وجه شکایتى از این بیمارى ندارند و نسبت بیمارى زخم معده در میان روزه داران بیشتر از دیگران نیست.

روزه به ویژه روزه ماه مبارک رمضان که در اسلام بر همه مسلمین مکلّف که بتوانند روزه بگیرند واجب است عامل مؤثرى است در ایجاد و تقویت روحیه تقوا و پرهیزکارى.

قرآن مجید این فایده بزرگ را با جمله: «لَعَلَّکمْ تَتَّقُونَ».

یادآور مى شود و این عبادت را عامل مهم تقوا مى شمارد. تقوا و پرهیزکارى در تربیت و سازندگى و شخصیت اسلامى یک مسلمان نقش بسیار مهمى دارد، و براى رسیدن به همین اثر پر ارزش است که بهترین عبادت در ماه صیام و در حال روزه اجتناب از گناهان است.

ورع از محارم الهى که رسول خدا آن را بهترین عمل در ماه رمضان دانسته(۲) شرط کمال روزه است.

روزه دار با به کار بستن این دستور ملکوتى روح تقوا را در خود زنده مى کند و این مراقبت ثمربخش در ماه مبارک رمضان و در حال روزه بسیار آسانتر است، چرا که گرسنگى و تشنگى و دیگر محدودیت هاى روزه شعله هاى سرکش غرائز حیوانى و هوسها را تا حدّ چشمگیرى خاموش مى سازد و براى روزه دار زمینه اى آماده براى تمرین تقوا و پرهیزکارى فراهم مى شود، و با مراقبت و تمرین پیاپى در یک ماه نیروى بازدارنده از گناه در او به وجود مى آید و خصلت خوددارى در او ریشه مى گیرد و رشد مى کند، و او با گذراندن این برنامه یک ماهه توفیق مى یابد که پس از ماه روزه نیز پرهیزکار باقى بماند و بدین ترتیب به مقام پر ارج تقوا که به فرموده قرآن و پیشوایان معصوم ما کرامت انسان بدان وابسته است، براى همیشه نائل آید.

حکومت غرائز و شهوات بر انسان خطرناکترین حکومت ها است و آدمى را اسیر و بى اختیار مى سازد و به پستى و رذالت مى کشاند. مبارزه با سلطه شهوات نفس که در اسلام جهاداکبر نامیده شده به پایمردى و اراده اى استوار نیاز دارد. انسان با روزه دارى که امساک از خوردن و آشامیدن و خوددارى از برخى چیزهاى دیگر است در واقع با خواهش هاى خویش مى جنگد و در برابر غرائز خود مقاومت مى کند، تمرین این عمل اراده و تصمیم را در انسان نیرومند مى سازد و جان را از قید حکومت و سلطه هواها و خواهشها مى رهاند.

امیرالمؤمنین((علیه السلام)) مى فرماید:

اَفْضَلُ النَّاسِ مَنْ جاهَدَ هَواهُ وَ اَقْوَى النّاسِ مَنْ غَلَبَ هَواهُ:(۳)

بهترین مردم کسى است که با هواى نفس مبارزه کند، و نیرومندترین آنان کسى است که بر آن پیروز شود.

پس روزه داران بهترین مردمند، چرا که با خواسته هاى نفسانى مبارزه مى کنند، و اگر با مراقبت و کوشش از روزه خود این بهره را بگیرند که بر نفس خود مسلّط شوند از نیرومندترین مردم نیز خواهند بود.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱ ـ "اولین دانشگاه و آخرین پیامبر" ج۳، ص۷۹.

۲ ـ "وسائل"، ج۷، ص۲۲۸.

۳ ـ "غررالحکم"، ص ۹۰ ـ ۹۱.

گر برفت اندر غمت دل گو برو *** جان اگر هم شدفدایت گو بشو

حسن تو اى جان من پاینده باد *** هر چه جز تو گو به قربان تو شو

من طمع از خود بریدم آن زمان *** که به عشقت جان و دل کردم گرو

هر دمى جانى فدا سازم تو را *** در هماندم بخشى از سر جان تو

جان تو بخشد جمالت نو مرا *** کهنه را گوید جلالت که برو

هر دمم عیدىّ و قربان نوى است *** خلعتى نوروز نو روزىّ نو

دوست مى خواند تو را اى فیض هان *** در ره او پاى از سر کن بدو

روزه چراغ معرفت و آگاهى را در درون برمى افروزد، روزه و به ویژه روزه یک ماهه رمضان موجب مى شود که حکومت شهوات و امیال شیطانى جاى خود را به حکومت تقوا و پیروى از دستورات الهى بدهد و تیرگى هوسها و شهوات در جان آدمى به نورانیت و روشنى باطن تبدیل شود.

در سایه همین صفا و پاکى حاصل از روزه است که روزه دار با خودآگاهى نه تنها شکم را از خوردن و آشامیدن، که دست و پا و چشم و گوش و زبان و همه اعضاى خویش را از آنچه خدا حرام فرموده نگاه مى دارد، و مى تواند به آن درجه از تقوا نائل آید که حتى از اندیشه و فکر گناه نیز دورى گزیند، و این اوج نورانیت روزه است:

امیرالمؤمنین((علیه السلام)) نیز به همین مرتبه اشاره مى فرماید:

صِیامُ الْقَلْبِ عَنِ الْفِکرِ فِى الآْثامِ اَفْضَلُ مِنْ صِیامِ الْبَطْنِ عَنِ الطَّعامِ:(۱)

روزه دل اندیشه گناهان برتر از روزه شکم از خوردن و آشامیدن است.

بارى صفا و پاکى حاصل از روزه و خوددارى و پرهیزکارى روزه دار همچون سپرى است که روزه دار را از آتش عذاب الهى که مولود گناهان است مصون مى دارد. رسول خدا((صلى الله علیه وآله)) فرمودند:

اَلصَّوْمُ جُنَّةٌ مِنَ النّارِ:(۲)

روزه سپرى است که روزه دار را از آتش جهنم حفظ مى کند.

صبر از خصائلى است که در اخلاق اسلامى بر آن بسیار تأکید شده است، انسان مسلمان در زندگى فردى و اجتماعى خویش در راه هدفهائى مبارزه مى کند و با مشکلاتى نیز رو به رو است، بدون خصلت صبر، پیروزى بر مشکلات و رسیدن به هدفها آسان نیست، صبر و تحمل بر نیروى مقاومت و پایدارى آدمى مى افزاید و اراده را توانا مى سازد، هیچ ملّتى اگر تحمل ناگواریها را نداشته باشد بر مشکلات خویش و بر دشمنان خود نمى تواند پیروز گردد. با صبر و مقاومت است که مى توان به پیکار ستمگران رفت. و دست استعمارگران را کوتاه نمود، و روزه به ویژه در روزهاى گرم و طولانى تابستان که فشار تشنگى طاقت فرسا مى شود، به طور چشمگیرى به انسان صبر و مقاومت مى بخشد و تحمل رنج و سختى را بر آدمى آسان مى سازد. قرآن کریم با توجه به همین اثر است که از روزه به "صبر" تعبیر کرده:

وَاسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ...(۳)

از صبر (روزه) و نماز کمک بخواهید.

امامان معصوم ما صبر را در این آیه به روزه تفسیر کرده اند و پیامبر بزرگوار اسلام نیز ماه رمضان را ماه صبر نامیده اند:

شَهْرُ الصَّبْرِ، وَ اِنَّ الصَّبْرَ ثَوابُهُ الْجَنَّةُ:(۴)

رمضان ماه صبر است، و پاداش صبر بهشت است.

امام صادق((علیه السلام)) فرموده: هرگاه بر کسى حادثه اى جانکا پیش آمد روزه بگیرد که خدا فرموده است: وَاسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ:(۵)

امامان بزرگوار ما در روایات و دعاها ماه رمضان را ماه مواسات نامیده اند.(۶)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱ ـ "غررالحکم"، ص۲۰۳.

۲ ـ "وافى" جزء۷، ص۵.

۳ ـ بقره، ۴۵.

۴ ـ "کافى"، ج۴، ص۶۳.

۵ ـ "کافى"، ج۴، ص۶۳.

۶ ـ "وسائل"، ج۷، ص۳.

از نتایج بارز روزه برانگیختن حسّ همدردى نسبت به مستمندان و همنوعان تنگدست است، آنان که زندگى آسوده اى دارند و رنج فقر و طعم روزه وسیله اى است که آنان را از غفلت مى رهاند و رنج مستمندان را به یاد آنان مى آورد تا به دستگیرى فقیران همّت گمارند و به درد دل آنان برسند.

از سوئى به احسان و اطعام و انفاق به مستمندان در ماه مبارک رمضان بسیار سفارش شده است، و از سوى دیگر گرسنگى و تشنگى روزه موجب درک رنج مستمند مى گردد و بدین ترتیب ثروتمند به فقیر نزدیک مى شود و احساسها رقت مى یابد و احسان و انفاق فزونى مى گیرد و جامعه کمک به همنوع را مى آموزد.

مواسات یعنى سهیم ساختن برادران در رزق و روزى، و رمضان را به همین جهت ماه "مواسات" نامیده اند تا مسلمانان به احسان نسبت بهم بپردازند و با تمرین بر این صفت ارزنده انسانى، جامعه را از حقد و کینه برهانند و برادروار در کنار هم از نعمت هاى الهى بهره بگیرند. و شایسته است که روزه داران به همه این نکات انسانى روزه توجه کنند و بکوشند واقعاً فریضه روزه را آنچنان که باید بجا آورند و ماه مبارک رمضان را آنچنان که سزاوار این ماه است بسر آورند تا همگان ازبرنامه هاى سازنده اسلامى بهرهور شوند.

از حضرت عسگرى((علیه السلام)) پرسیدند: چرا روزه واجب شده است؟

فرمودند: تا ثروتمند درد گرسنگى را دریابد و به فقیر توجه کند.(۱) هشام از حضرت صادق((علیه السلام)) علّت روزه را پرسید، امام فرمود: خداوند روزه را واجب کرد تا غنى و فقیر با هم مساوى باشند. و بدان جهت که غنى رنج گرسنگى را لمس نکرده تا به فقیر رحم کند و هر وقت چیزى خواسته قدرت به دست آوردن آن را داشته است، خدا خواسته است که میان بندگانش یکنواختى به وجود آورد و خواسته است ثروتمند طعم گرسنگى را بچشد، و اگر جز این بود ثروتمند بر مستمند و گرسنه ترحم نمى کرد.(۲)

ماه رمضان ماه خدا، ماه آشنائى با قرآن، ماه عبادت، ماه دعا، ماه آمرزش، ماه توبه و بازگشت از گناهان و اصلاح خود است.

در این ماه به قرائت قرآن بسیار سفارش شده و مرسوم مسلمین است که در رمضان بیشتر از ماههاى دیگر قرآن مى خوانند و این خود وسیله اى است که جامعه اسلامى با قرآن و معارف آن آشنائى بیشترى پیدا کند و براى پیشرفت در صراط خدا و اسلام از کلام خداى متعال آموزش بگیرد.

رمضان ماه عبادت و بندگى و راز و نیاز با معبود جهان است، در روایات اسلامى تأکید شده که در این ماه با توجه و خضوع بیشتر نمازها را بجا آورند، و از نمازهاى مستحبى در شب و روز غفلت نورزند، و بدین ترتیب با یک تمرین یک ماهه مؤمنین به عبادت خالص ترى موفق مى شوند و جانها به خدا نزدیکتر مى گردد.

ماه رمضان ماه دعا است، پیشوایان گرام ما فرموده اند: مؤمنان در این ماه و به ویژه در شب هاى مبارک قدر در دعا و نیایش مبالغه کنند و با توجه به اثرات سازنده دعا و نیایش، روزه داران مى توانند در پیوند معنوى خویش با خداى متعال تحولى به وجود آورند و بیش از پیش به ذات متعال هستى بخش او نزدیک شوند و کسب فیض کنند.

رمضان ماه آمرزش و توبه و بازگشت به سوى خداست، آنان که در زندگى خویش آلودگیهایى داشته اند مى توانند با روزه جان خویش را شستشو دهند و در خلوت سحرها با رو کردن به خداى مهربان درون را صفا بخشند و از خداى خویش طلبِ آمرزش کنند، و مى توانند با همین زمینه براى همیشه از کجى ها و گمراهیها دست بردارند و به راه آیند.

پیشوایان معصوم فرموده اند: گناهان در این ماه بخشوده مى شود; و این مژده بزرگى است براى آنان که لغزشهائى داشته اند تا نومید نباشند و از برکات این ماه استفاده کنند و به سوى خدا بازگردند و روى دل به جانب او دارند و با او پیمان ببندند که از گناهان دست بشویند و خود را اصلاح کنند و گذشته را جبران نمایند، و بدون تردید گناهکار پشیمانى که در این ماه مبارک براى خدا روزه بدار و از گذشته خویش شرمسار باشد و از خدا آمرزش بخواهد، مورد مهر و عفو خدا قرار خواهد گرفت و سعادتش تأمین مى شود.

از برکت هاى این ماه همین انقلاب روحى و تحول درونى روزه داران و همین توفیقات عملى است، که انسان آلوده را پاک مى سازد و از عذاب الهى که محصول گناهان است نجات مى بخشد و روزه دار را از ظلمت ها به نور مى کشاند، به نو تقوا، به فضیلت هاى اخلاقى، به نور توبه و بازگشت به سوى خدا، به نور مهر و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱ ـ "کافى"، ج۴، ص۱۸۱.

۲ ـ "کافى"، ج۲، ص۸.

رحمت حضرت حق.(۱) رضا دادم به عشق او اگر غارت کند جانم *** که جان صد چو من بادا فداى عشق جانانم

به زخم عشق او سازم که زخمش مرهم جانست *** به داغ درد او سازم که درد اوست درمانم

غمى کز عشق یار آید به شادى بر سرش گیرم *** به هر چه دوست فرماید غلام بنده فرمانم

مرا همّت چو طور آمد ارادت وادى اقدس *** درخت آتشین عشق است و من موسىّ عمرانم

مرا همّت چنان آمد که گر از تشنگى میرم *** به منّت آب حیوان را ز دست خضر نستانم

مرا گویند که آرام دل از دیدار دیگر جو *** معاذالله که در عالم دلارامى دگر دانم

ز روى پاکبازانش هنوزم خجلتى باشد *** به گاه جلوه حسنش اگر صد جان برافشانم

مرا چون نیست کس محروم ز عشقش چون بر آرم دم *** چو دیوانه نمى یابم چرا زنجیر جنبانم

حسین از گفتگو بگذر مگو با کس حدیث او *** که تا اسرار پنهانى به گوش تو فرو خوانم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱ ـ "روزه" مؤسسه در راه حق، ص۸.

«ثُمَّ فَضَّلَ لَیلَةً وَاحِدَةً مِنْ لَیالِیهِ عَلَى لَیالِی أَلْفِ شَهْر وَ سَمَّاهَا لَیلَةَ الْقَدْرِ تَنَزَّلُ الْمَلاَئِکةُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کلِّ أَمْر سَلاَمٌ دَائِمُ الْبَرَکةِ إِلَى طُلُوعِ الْفَجْرِ عَلَى مَنْ یشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ بِمَا أَحْکمَ مِنْ قَضَائِهِ»:

"پس یکى از شبهایش را بر شبهاى هزار ماه برترى داد، و آن را شب قدر نامید، که در آن شب فرشتگان و روح به فرمان پروردگارشان براى هر امرى فرود مى آیند که سلامتى دائم و برکت را تا سپیده دم بر هر کس از بندگانش که بخواهد و قضایش درباره او محکم گشته مى آورند".

شب قدر:

خداوند مهربان از باب لطف و عنایت و رحمت و محبت نسبت به بندگانش یک شب از تمام شبهاى سال را آنهم در ماه مبارک رمضان شب قدر قرار داده و براى عبادت و بیدارى آن شب ارزشى بهتر از عبادت در هزار ماه مقرر فرموده است.

آرى عظمت و موقف و موقعیت آن شب و بهره معنوى و اجر اخروى در آن شب از سى هزار شب بهتر و بالاتر است.

نورانیت و برکت و برق و روشنائى آن شب بیش از سى هزار شب مى باشد، آن شب باید عاشق بیقرار، و دلداده مست، و دلباخته دلسوخته، با عبادت و بیدارى و با قال و حال و با تضرع و زارى، و مسکنت و خوارى، و خشوع و خشیت، خود را به دامن معشوق اندازد و هر چه براى دنیا و آخرتش مى خواهد از حضرت محبوب بگیرد، که معشوق عاشقان و محبوب محبان در آن شب عاشقى را از درگاهش ناامید نمى کند.

عاشقان نسبت لعل تو به کوثر ندهند *** آب از چشمه حیوان به سکندر ندهند

سرفشانند به شمشیر تو با رقص ولى *** تیر اگر باردشان شور تو از سر ندهند

زاهدى در طمع افتاد که بوسد ذقنت *** گفتم اسن سیب بهشت است به کافر ندهند

طوطیان خط سبز تو بهم متّفقند *** که به دل از لب نوشین تو شکر ندهند

اى که باشد دل معمور تو را قدر بدان *** که چنین ملک به دارا و سکندر ندهند

از گدایان درِ میکده همّت طلبید *** که کلاه نمد خویش به افسر ندهند

آتش انصاف توان داد که باشند جماد *** آن گروهى که دل خویش به دلبر ندهند

مردمان اگر شب قدر را قدر بدانند، به نتایج و آثارى دست مى یابند که ارزیابى آن نتایج و آثار براى احدى از جنّ و انس و ملائکه مقدور نیست.

در عظمت آن شب همین بس که ظرف نزول تمام قرآن براى هدایت ناس، و فضاى فرود ملائکه و روح و هدیه آوردن سلامت دائم و برکت همیشگى براى عباد الهى است.

قرآن به ده شب اول ذوالحجّة یا ده شب عاشورا یا به شب قسم یاد کرده، قرآن از نیمه شب براى عبادت و از سحر براى استغفار به عظمت اسم مى برد، قرآن مى گوید مهمانى موسى را در پیشگاه حق با افزودن ده شب کامل کردیم، قرآن مى فرماید محمّد((صلى الله علیه وآله)) به شب معراج رفت، و این همه دلیل براى بزرگى و عظمت شب است، ولى هیچ یک از شبهاى مذکور ما همه موقعیت و موقفش شب قدر نبوده. با توجه به این واقعیات ملاحظه کنید شب قدر چه شب پرقیمت و چه زمان فوق العاده اى است!"هزار ماه بیش از هشتاد سال است. به راستى چه شب با عظمتى است که به اندازه یک عمر طولانىِ پر برکت ارزش دارد.

در بعضى از تفاسیر آمده است که پیغمبر اسلام فرمود: یکى از بنى اسرائیل لباس جنگ در تن کرده بود و هزار ماه در این لباس بود، و آماده بود تا در جهاد در راه خدا شرکت کند، اصحاب و یاران از مسئله این مرد تعجب کردند و آرزو داشتند چنان فضیلت و افتخارى براى آنها نیز میسّر مى شد، آیه فوق نازل شد و بیان کرد که شب قدر از هزار ماه بهتر است.

در حدیث دیگرى نیز آمده است که پیغمبر اکرم از چهار نفر از بنى اسرائیل که هشتاد سال عبادت خدا را بدون عصیان انجام داده بودند سخن به میان آورد، اصحاب آرزو کردند اى کاش آنان هم چنین توفیقى پیدا مى کردند، آیه فوق در این زمینه نازل شد.

در شب قدر همراه با ملائکه، روح نازل مى شود و روح مخلوق عظیمى است ما فوق فرشتگان چنانکه در حدیثى از حضرت صادق((علیه السلام)) نقل شده که شخصى از حضرت پرسید: آیا روح همان جبرئیل است؟ امام فرمود: جبرئیل از ملائکه است و روح اعظم از ملائکه است، مگر خداوند نمى فرماید: ملائکه و روح نازل مى شوند؟

منظور از مِنْ کلِّ امر این است که فرشتگان براى تقدیر و تعیین سرنوشت ها و آوردن هر خیر و برکتى در آن شب نازل مى شوند. شب قدر شبى است آکنده از سلامت و خیر و رحمت تا طلوع صبح. هم قرآن در آن نازل شده، هم عبادت و احیاء آن معادل هزار ماه است، هم خیرات و برکات الهى در آن شب نازل مى شود، هم رحمت خاصش شامل حال بندگان مى گردد و هم فرشتگان و روح در آن شب نازل مى شوند.

بنابراین شبى است سر تا سر سلامت از آغاز تا پایان، حتى طبق بعشى از روایات در آن شب شیطان در زنجیر است و از این نظر نیز شبى است سالم و توأم با سلامت.

در حدیثى در "تفسیر برهان" آمده است از امام باقر سئوال شد: آیا شما مى دانید شب قدر کدام شب است؟ فرمود:

کیفَ لا نَعْرِفُ وَ الْمَلائِکةُ تَطْوفُ بِنا فِیها. چگونه نمى دانیم در حالى که فرشتگان در آن شب گرد ما دور مى زنند!

در داستان ابراهیم آمده است که چند نفر از فرشتگان الهى نزد او آمدند و بشارت تولد فرزند براى او آوردند و بر او سلام کردند.(۱)مى گویند لذتى که ابراهیم از سلام این فرشتگان برد با تمام دنیا برابرى نداشت. اکنون باید فکر کرد که وقتى گروه گروه فرشتگان در شب قدر نازل مى شوند و بر مؤمنان سلام مى کنند چه لذت و لطف و برکتى دارد.

وقتى ابراهیم را در آتش نمرودى افکندند، فرشتگان آمدند و بر او سلام کردند، آتش بر او گلستان شد، آیا آتش دوزخ به برکت سلام فرشتگان بر مؤمنان در شب قدر "بَرْد و سلام" نمى شود؟

آرى این نشانه عظمت امّت محمّد((صلى الله علیه وآله)) است که در آنجا بر خلیل نازل مى شوند و در اینجا بر امّت اسلام.

شب قدر به این جهت "قدر" نامیده شده ک جمیع مقدّرات بندگان در تمام سال در آنشب تعیین مى شود. شاهد این معنا سوره دخان است که مى فرماید:

«اِنّا اَنْزَلْناهُ فِى لَیلَة مُبارَکة اِنّا کنّا مُنْذِرینَ. فِیها یفْرَقُ کلُّ اَمْر حَکیم»:(۲) ما این کتاب مبین را در شبى پر برکت نازل کردیم و ما همواره انذار کننده بوده ایم، در آن شب که هر امرى بر طبق حکمت خداوند تنظیم و تعیین مى گردد.

این بیان هماهنگ با روایات متعددى است که مى گوید: در آن شب مقدرات یک سال انسانها تعیین مى گردد و ارزاق و سرآمدها عمرها و امور دیگر در آن لیله مبارکه تفریق و تبیین مى شود.

البته این مسئله هیچ گونه تضادى با آزادى اراده انسان و مسئله اختیار ندارد، چرا که تقدیر الهى به وسیله فرشتگان بر طبق شایستگى ها و لیاقت هاى افراد و میزان ایمان تقوا و پاکى نیت و اعمال آنهاست.

یعنى براى هر کس آن مقدّر مى کنند که لایق آن است، یا به تعبیر دیگر زمینه هایش از ناحیه خود او فراهم شده و این نه تنها منافاتى با اختیار ندارد بلکه تأکیدى بر آن است.

مشهور و معروف در روایات این است که قدر در دهه آخر ماه رمضان و شب بیست و یکم یا بیست و سوم است، لذا در روایتى مى خوانیم که در دهه آخر ماه مبارک رسول الهى تمام شبها را احیا مى داشت.

و در روایتى از حضرت صادق است که شب قدر شب بیست و یکم یا بیست و سوم است، حتى هنگامى که راوى اصرار کرد کدام یک از این دو شب است و گفت: اگر من نتوانم هر دو شب را عبادت کنم کدام یک را انتخاب کنم؟ اما تعیین نفرمود و افزود:

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱ ـ هود، ۶۹.

۲ ـ دخان، ۳ ـ ۴.

ما اَیسَرَ لَیلَتَینِ فِیما تَطْلُبُ:(۱)

چه آسان است دو شب براى آنچه مى خواهى.

در روایات اهل بیت بیشتر روى شب بیست و سوم تکیه شده است.

بسیارى معتقدند مخفى بودن شب قدر در میان شبهاى ماه مبارک رمضان براى این است که مردم به همه این شبها اهمیت دهند، همانگونه که خداوند رضاى خود را در میان انواع طاعات پنهان کرده تا مردم به همه طاعات روى آورند، و خشمش را در میان معاصى پنهان کرده تا از همه گناهان بپرهیزند، دوستانش را در میان مردم مخفى کرده تا همه را احترام کنند، اجابت را در میان دعاها مخفى داشته تا به همه دعاها رو آورند، اسم اعظم را در میان اسمائش پنهان فرموده تا همه را بزرگ دارند، وقت مرگ را مخفى ساخته تا در همه حال آماده باشند.

در روایتى آمده: حضرت صادق((علیه السلام)) به علىّ بن ابى حمزه ثمالى فرمود: فضیلت شب قدر را در شب بیست و یکم و بیست و سوم بطلب و در هر کدام از این دو شب یکصد رکعت نماز بجاى آور و و اگر بتوانى هر دو شب را تا طلوع صبح احیا بدار و در آن شب غسل کن.

ابوحمزه مى گوید: عرض کردم: اگر نتوانم ایستاده اینهمه نماز بخوانم، فرمود: نشسته بخوان، عرض کردم: اگر نتوانم فرمود: در بستر بخوان و مانعى ندارد در آغاز شب خواب مختصرى بنمائى و بعد مشغول عبادت شوى، درهاى آسمان در ماه رمضان گشوده است، و شیاطین در غل و زنجیرند و اعمال مؤمنین مقبول است و چه ماه خوبى است ماه رمضان".(۲) سبو بشکن که آبى بى سبوتى *** ز خود بگذر که دریائى نه جوئى

سفر کن از من و مائى که مائى *** گذر کن از تو و اوئى که اوئى

چرا چون آس گِرد خود نگردى *** چو آب آشفته سرگردان چو جوئى

پشیمانى بود در هرزه گردى *** پریشانى بود در سو به سوئى

تو بارى از خود اندر خود سفر کن *** به گرد عالم اندر چند پوئى

ز خود اورا طلب هرگز نکردى *** اگر چه سالها در جستجوئى

که را مى بینى و از خود نپرسى *** که را گم کرده اى آخر نگوئى

کلاه فقر را بر سر نیابى *** مگر وقتى که ترک سر بگوئى

کجا بر کوى او رفتن توانى *** که طفلى در پى چوگان و گوئى

تو یک رو شو چو آئینه که طومار *** سیه رو گردد آخر از دو روئى

نصیب اى مغربى از خوان وصلش *** نیابى تا که دست از خود نشوئى

در فضیلت احیاء شب قدر همین بس که در روایت آمده:

کانَ اَبُو عَبْدِاللهِ((علیه السلام)) مَریضاً مُدْنِفَاً فَاَمَرَ فَاُخْرِجَ اِلى مَسْجِدِ رَسُولِ اللهِ((صلى الله علیه وآله)) فَکانَ فِیهِ حَتّى اَصْبَحَ لَیلَةَ ثَلاث وَ عِشْرینَ مِنْ شَهْرِ رَمَضانَ:(۳) امام صادق((علیه السلام)) در مرض مشرف به موت امر فرمود در شب بیست و سوم او را به مسجد پیامبر ببرند، تمام شب را در مسجد بود تا صبح روز بیست و سوم رسید.

زراره مى گوید: حضرت صادق((علیه السلام)) فرمود: در شب نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم قرآن را برگیر و باز کن و روبروى خود قرار ده و بگو:

اَلَّلهُمَّ اِنّى اسْئَلُک بِکتابِک الْمُنْزَلِ، وَ ما فِیهِ وَ فیهِ اَسْمُک الاَکبَرُ وَ اَسْماؤُک الْحُسْنى وَ ما یخافُ وَ یرْجى اَنْ تَجْعَلَنى مِنْ عُتَقائِک مِنَ النّارِ. و هر چه مى خواهى از خدا بخواه.(۴)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱ ـ "نور الثقلین"، ج۵، ص

۲ ـ "تفسیر نمونه"، ج۲۷، ص۱۸۳ ـ ۱۹۱.

۳ ـ "بحار" ج۹۷، ص۴.

۴ ـ "بحار"، ج۹۷، ص۴.

امام صادق درباره احیاداران شب بیست و سوم فرمود: خوشا به حال راکعان و ساجدان آن شب، و آنان که خطاهاى گذشته را در نظر مى گیرند و اشک مى ریزند، من امید دارم که چنین افرادى از پیشگاه مقدس حق ناامید نشوند.

حضرت صادق((علیه السلام)) از پدرانش از رسول خدا روایت مى کند: خداوند از میان روزها روز جمعه را انتخاب کرد، و از میان ماهها ماه رمضان، و از بین شبها شب قدر را.(۱)

رسول حق فرمود:

هذا شَهْرُ رَمَضانَ شَهْرٌ مُبارَک، افْتَرَضَ اللهُ صِیامَهُ، تُفْتَحُ فِیهِ اَبْوابُ الْجِنانِ، وَ تُصْفَدُ فیهِ الشَّیاطینُ، وَ فیهِ لَیلَةٌ خَیرٌ مِنْ اَلْفِ شَهْر، فَمَنْ حُرِمَها حُرِمَ ـ یرَدِّدُ ذلِک ثَلاثَ مَرّات:(۲) این است ماه رمضان، ماه مبارکى که خداوند روزه را در آن واجب فرموده، در این ماه درهاى بهشت باز است، و شیاطین در غل و زنجیرند، شب قدر که بهتر از هزار ماه است در این ماه مبارک قرار دارد، کسى که از آن محروم شود از برکات عظیمه اش محروم شده ـ این مسئله را حضرت سه بار فرمود:

در باب اهمیت شب قدر و اعمال و اذکار و اوراد وارده در آن، و کیفیت شب زنده دارى در آن فضاى ملکوتى به جلد ۹۷ "بحار" و "زادالمعاد" و "مفاتیح الجنان" مراجعه نمائید.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱ ـ "بحار"، ج۹۷، ص۷.

۲ ـ "بحار"، ج۹۷، ص۱۷.