دعای ۴۲ صحیفه سجادیه/ شرح‌ها و ترجمه‌ها (بخش دوم)

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

فهرست دعاهای صحیفه سجادیه

متن دعای ۴۲ صحیفه سجادیه

شرح و ترجمه دعا:

بخش اول - بخش دوم - بخش سوم - بخش چهارم - بخش پنجم

اللَّهُمَّ فَإِذْ أَفَدْتَنَا الْمَعُونَةَ عَلَى تِلَاوَتِهِ، وَ سَهَّلْتَ جَوَاسِی أَلْسِنَتِنَا بِحُسْنِ عِبَارَتِهِ، فَاجْعَلْنَا مِمَّنْ یرْعَاهُ حَقَّ رِعَایتِهِ، وَ یدِینُ لَک بِاعْتِقَادِ التَّسْلِیمِ لِمُحْکمِ آیاتِهِ، وَ یفْزَعُ إِلَى الْإِقْرَارِ بِمُتَشَابِهِهِ، وَ مُوضَحَاتِ بَیّنَاتِهِ.

اللَّهُمَّ إِنَّک أَنْزَلْتَهُ عَلَى نَبِیک مُحَمَّدٍ -صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ- مُجْمَلًا، وَ أَلْهَمْتَهُ عِلْمَ عَجَائِبِهِ مُکمَّلًا، وَ وَرَّثْتَنَا عِلْمَهُ مُفَسَّراً، وَ فَضَّلْتَنَا عَلَى مَنْ جَهِلَ عِلْمَهُ، وَ قَوَّیتَنَا عَلَیهِ لِتَرْفَعَنَا فَوْقَ مَنْ لَمْ یطِقْ حَمْلَهُ.

اللَّهُمَّ فَکمَا جَعَلْتَ قُلُوبَنَا لَهُ حَمَلَةً، وَ عَرَّفْتَنَا بِرَحْمَتِک شَرَفَهُ وَ فَضْلَهُ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ الْخَطِیبِ بِهِ، وَ عَلَى آلِهِ الْخُزَّانِ لَهُ، وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ یعْتَرِفُ بِأَنَّهُ مِنْ عِنْدِک حَتَّى لَا یعَارِضَنَا الشَّک فِی تَصْدِیقِهِ، وَ لَا یخْتَلِجَنَا الزَّیغُ عَنْ قَصْدِ طَرِیقِهِ.

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ یعْتَصِمُ بِحَبْلِهِ، وَ یأْوِی مِنَ الْمُتَشَابِهَاتِ إِلَى حِرْزِ مَعْقِلِهِ، وَ یسْکنُ فِی ظِلِّ جَنَاحِهِ، وَ یهْتَدِی بِضَوْءِ صَبَاحِهِ، وَ یقْتَدِی بِتَبَلُّجِ أَسْفَارِهِ، وَ یسْتَصْبِحُ بِمِصْبَاحِهِ، وَ لَا یلْتَمِسُ الْهُدَى فِی غَیرِهِ.

ترجمه‌ها

ترجمه انصاریان

الهی اکنون که ما را به تلاوت قرآن یاری دادی، و عقده‌های زبانمان را به زیبایی عبارات آن گشودی، پس ما را از جمله کسانی قرار ده که حق این کتاب را چنان که سزاوار است رعایت کنند، و تو را با اعتقاد تسلیم در برابر آیات محکمش بندگی نمایند، و به اقرار به متشبهات آن و دلایل روشنش پناه برند.

بارالها تو قرآن را بر پیامبرت محمد - که درود تو بر او و خاندانش باد - مجمل و سربسته نازل کردی، و دانش عجایبش را به طور کامل به او الهام فرمودی، و علم آن را با تفسیرش به ما به ارث دادی، و ما را بر آنان که از آن بی‌خبرند ترجیح دادی، و قدرت آگاهی بر آن را به ما مرحمت فرمودی تا ما را بر کسانی که توانایی فهم مفاهیم آن را ندارند برتری دهی.

خداوندا همچنان که دل‌های ما را حامل واقعیات آن ساختی، و شرف و برتریش را به رحمتت به ما فهماندی، بر محمد که خطیب به قرآن بود، و خاندانش که نگهبانان کتاب تواند درود فرست، و ما را از کسانی قرار ده که معترفند که این کتاب از جانب توست، تا در تصدیقش شک و تردید به جنگ ما نیاید، و انحراف از راه راستش گریبانگیر ما نگردد.

بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست، و ما را از آن کسانی قرار ده که به ریسمان محکم قرآن چنگ می‌زنند، و در امور شبهه انگیز به پناهگاه آیات این کتاب پناهنده می‌گردند، و در سایه بال رحمت آن سکنی می‌گزینند، و از نور صبحش راه می‌یابند، و از رخشندگی سپیده‌اش پیروی می‌نمایند، و از چراغش چراغ می‌افروزند، و از غیر آن هدایت نمی‌جویند.

شرح‌ها

دیار عاشقان (انصاریان)

«اَللَّهُمَّ فَإِذْ أَفَدْتَنَا الْمَعُونَةَ عَلَى تِلاَوَتِهِ وَ سَهَّلْتَ جَوَاسِی أَلْسِنَتِنَا بِحُسْنِ عِبَارَتِهِ

فَاجْعَلْنَا مِمَّنْ یرْعَاهُ حَقَّ رِعَایتِهِ وَ یدِینُ لَک بِاعْتِقَادِ التَّسْلِیمِ لِمُحْکمِ آیاتِهِ وَ یفْزَعُ إِلَى الْإِقْرَارِ بِمُتَشَابِهِهِ وَ مُوضَحَاتِ بَینَاتِهِ

اَللَّهُمَّ إِنَّک أَنْزَلْتَهُ عَلَى نَبِیک مُحَمَّد ـ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ ـ مُجْمَلاً وَ أَلْهَمْتَهُ عِلْمَ عَجَائِبِهِ مُکمَّلاً وَ وَرَّثْتَنَا عِلْمَهُ مُفَسَّراً

وَ فَضَّلْتَنَا عَلَى مَنْ جَهِلَ عِلْمَهُ وَ قَوَّیتَنَا عَلَیهِ لِتَرْفَعَنَا فَوْقَ مَنْ لَمْ یطِقْ حَمْلَهُ»:

"بارالها اکنون که ما را بر تلاوتش یارى نمودى، و عقده هاى زبانما را به حسن عباراتش گشودى، پس ما را از کسانى قرار ده که آن را چنانکه شایسته است نگهداى کنیم، و با اعتقاد تسلیم در برابر آیات محکماتش بندگى تو کنیم، و به اقرار به درآمیخته ها (متشابهات) و دلایل روشن آن همّت گماریم.

بارالها تو قرآن را بر پیامبرت محمّد((صلى الله علیه وآله)) به طور سربسته فرو فرستادى و دانش شگفتى هایش را به طور کامل به او ملهم نمودى، و علم آن را با تفسیر و بیان به ما میراث دادى، و ما را به کسانى که دانش آن را ندارند ترجیح دادى، و نیروى آگاهى به آن را به ما دادى تا بر کسانى که توانائى آن را ندارند برترى دهى".

در جملات ملکوتى بالا به سه موضوع مهم در رابطه با قران اشاره شده است:

۱ ـ قرآن داراى آیات محکم و متشابه است.

۲ ـ قرآن سربسته نازل شده، و بیان دقایق و حقایقش به عهده محمّد((صلى الله علیه وآله)) است.

۳ ـ قرآن مفسران حقیقى و واقعیتش امامان معصوم پس از پیامبرند.

محکم و متشابه:

در رابطه با این مسئله که قرآن مجید آیاتش داراى دو بخش محکم و متشابه است در سوره مبارکه آل عمران آمده است:

«هُوَ الَّذى اَنْزَلَ عَلَیک الْکتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکماتٌ هُنَّ اُمَّ الْکتابِ وَ اُخَرُ مُتَشابِهاتٌ...»(۱)

او کسى است که این کتاب را بر تو نازل کرد، که قسمتى از آن آیات محکم است که اساس این کتاب مى باشد، و قسمتى از آن متشابه است.

آیات مُحکم آیات صریح و روشن است که هرگونه پیچیدگى در آیات دیگر به نظر برسد با مراجعه به اینها برطرف مى گردد.

آیات متشابه آیاتى است که به خاطر بالا بردن سطح مطلب و جهات دیگر در بدو نظر احتمالات مختلفى در آن مى رود، ولى با توجه به آیات محکم تفسیر آنها براى صاحب نظران آشکار مى شود.

واژه محکم در اصل از اِحکام به معنى ممنوع ساختن گرفته شده، و به همین دلیل به موضوعات پایدار و استوار محکم مى گویند، زیرا عوامل نابودى را از خود مى رانند، و نیز به سخنان روشن و قاطع که هر گونه احتمال خلافى را از خود دور مى سازند محکم مى گویند.

بنابراین منظور از آیات محکمات آیاتى است که مفهوم آن به قدرى روشن است که جاى گفتگو و بحث در معنى آن نیست. مثلا آیات:

قُلْ هُوَ اللهُ اَحَدٌ، لَیسَ کمِثْلِهِ شَىءٌ، اللهُ خالِقُ کلِّ شَىْء، لِلذَّکرِ مِثْلُ حَظِّ الاُنْثَیینِ.

و هزاران آیه مانند آنها درباره عقاید و احکام و مواعظ و تواریخ همه از محکمات مى باشند.

این آیات در قرآن اُمّ الکتاب نامیده شده، یعنى اصل و مرجع و مفسّر و توضیح آیات دیگر هستند.

واژه متشابه در اصل به معنى چیزى است که قسمت هاى مختلف آن شبیه یکدیگر باشند. به همین جهت به جمله ها و کلماتى که معنى آنها پیچیده باشد و گاهى احتمالات مختلف درباره آنها داده شود متشابه مى گویند، و منظور از متشابهات قرآن همین است، یعنى آیاتى که معانى آن در بدو نظر پیچیده است و در آغاز احتمالات متعدد در آن مى رود اگرچه با توجه به آیات محکم تفسیر آنها روشن است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱ ـ آل عمران، ۷.

براى نمونه آیات متشابه، قسمتى از آیات مربوط به صفات خدا و چگونگى معاد را مى توان ذکر کرد، مانند:

«یدُاللهِ فَوْقَ اَیدیهِمْ»:(۱)

دست خدا بالاى دستهاى آنهاست.

که درباره قدرت خداوند مى باشد.

«وَاللهُ سَمیعٌ عَلیمٌ»:

و خداوند شنوا و داناست.

که اشاره به علم خداوند است.

و مانند:

«وَ نَضَعُ الْمَوازینَ الْقِسْطَ لِیوْمِ الْقِیامَةِ»:(۲)

ترازوهاى عدالت را در روز رستاخیز قرار مى دهیم.

که درباره وسیله سنجش اعمال سخن مى گوید:

بدیهى است نه خداوند دست (به معنى عضو مخصوص) دارد و نه گوش (به معنى معنى) و نه ترازوى سنجش اعمال شبیه ترازوهاى ماست، بلکه اینها اشاره به مفاهیم کلّى قدرت و علم و سنجش مى باشد.

این نکته لازم به یادآورى است که محکم و متشابه، به معنى دیگرى در قران نیز آمده است:

در اوّل سوره هور مى خوانیم:

«کتابٌ اُحْکمَتْ آیاتُهُ».

در این آیه تمام آیات قرآن "محکم" قلمداد شده است، و منظور از آن ارتباط و بهم پیوستگى آیات قرآن است.

و در آیه ۲۳ سوره زمر مى خوانیم:

«کتاباً مُتَشابِهاً».

یعنى کتابى که تمام آیات آن متشابه است; متشابه در اینجا یعنى همانند یکدیگر از نظر درستى و صحّت و حقیقت.

از آنچه درباره محکم و متشابه گفتیم معلوم شد که یک انسان واقع بین و حقیقت جو براى فهم کلمات پروردگار راهى جز این ندارد که همه آیات را در کنار هم بپیچند و از آنها حقیقت را دریابد، و اگر در ظواهر پاره اى از آیات در ابتداى نظر ابهام و پیچیدگى بیابد با توجّه به اًیات دیگر آن ابهام و پیچیدگى را برطرف سازد و به کنه آن برسد، در حقیقت "آیات محکم" از یک نظر همچون شاهراههاى بزرگ و "آیات متشابه" همانند جاده هاى فرعى هستند، روشن است که اگر انسان در جاده هاى فرعى احیاناً سرگردان شود سعى مى کند خود را به نخستین شاهراه برساند و از آنجا مسیر خود را اصلاح کرده و راه را پیدا کند.

تعبیر از محکمات به "اُمُّ الکتاب" نیز مؤید همین حقیقت است زیرا واژه "اُمّ" در لغت به معنى اصل و اساس هر چیزى است، و اگر مادر "اُمّ" مى گویند به خاطر این است که ریشه خانواده و پناهگاه فرزندان در حوادث و مشکلات مى باشد، و به این ترتیب محکمات اساس و ریشه و مادر آیات دیگر محسوب مى گردد.

متشابه براى چه؟

با اینکه قران نور و روشنائى و سخن حق و آشکار است و براى هدایت عموم مردم آمده، چرا آیات متشابه دارد؟ و چرا محتواى بعضى از آیات آن پیچیده است که موجب سوء استفاده فتنه انگیزها شود؟

این موضوع بسیار با اهمیتى است که شایان هرگونه دقت است. به طور کلّى ممکن است جهات ذیل سرّ وجود آیات متشابه در قرآن باشد:

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱ ـ فتح، ۱۰.

۲ ـ انبیاء، ۴۷.

۱ ـ الفاظ و عباراتى که در گفتگوهاى انسانها به کار مى رود تنها براى نیازمندیهاى روزمره به وجود آمده، به همین دلىل به محض اینکه از دائره زندگى محدود مادى بشر خارج شویم و مثلا سخن درباره آفریدگار که نامحدود از هر جهت است به میان آید، به روشنى مى بینیم که الفاظ ما قالب آن معانى نیست و ناچاریم کلماتى را به کار بریم که از جهات مختلفى نارسائى دارد، همین نارسائى هاى کلمات سرچشمه قسمت قابل توجهى از متشابهات قرآن است.

یدُاللهِ فَوْقَ اَیدیهِمْ، یا: اَلرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى. یا: اِلى رَبِّها ناظِرَةٌ.

از این نمونه است، و نیز تعبیراتى همچون سمیع و بصیر همه از این قبیل مى باشند که با مراجعه به آیات محکم تفسیر آنها به خوبى روشن مى شود.

۲ ـ بسیارى از حقایق مربوط به جهان دیگر یا جهان ماوراى طبیعت است که از افق فکر ما دور است و ما به حکم محدود بودن در زندان زمان و مکان قادر به درک عمق آنها نیستیم، این نارسائى افکار ما و بلند بودن افق آن معانى سبب دیگرى براى تشابه قسمتى از آیات است، مانند بعضى از آیات مربوط به قیامت و امثال آن.

و این درست به این مى ماند که کسى بخواهد براى کودکى که در عالم جنین زندگى مى کند مسائل این جهان را تشریح کند، اگر سخنى نگوید کوتاهى کرده، و اگر هم بگوید ناچار است مطالب را به صورت سربسته ادا کند، زیرا شنونده در آن شرایط توانائى و استعداد بیشتر از این را ندارد.

۳ ـ یکى دیگر از اسرار وجود متشابه در قرآن به کار انداختن افکار و اندیشه ها و به وجود آوردن جنبش و نهضت فکرى در مردم است و این درست به مسائل فکرى پیچیده اى مى ماند که براى تقویت افکار اندیشمندان طرح مى شودتا بیشتر به تفکر و اندیشه و دقت و بررسى در مسائل بپردازند.

۴ ـ نکته دیگرى که در ذکر متشابه در قرآن وجود دارد و اخبار اهل بیت((علیهم السلام)) آن را تأیید مى کند این است که وجود این گونه آیات در قرآن نیاز شدید مردم را به پیشوایان الهى و پیامبر و اوصیاى او روشن مى سازد و سبب مى شود که مردم به حکم نیاز علمى به سراغ آنها بروند و رهبرى آنها را عملا به رسمیت بشناسند و از علوم دیگر و راهنمائى هاى مختلف آنان نیز استفاده کنند، و این درست به آن مى ماند که در پاره اى از کتب درسى، شرح بعضى از مسائل به عهده معلم و استاد گذارده مى شود تا شاگردان رابطه خود را با استاد قطع نکنند و بر اثر این نیاز در همه چیز از افکار او الهام بگیرند، و در واقع در مورد قرآن مصداق وصیت معروف پیامبر((صلى الله علیه وآله)):

اِنّى تارِک فیکمُ الثَّقَلَینِ: کتابَ اللهِ وَ اَهْلَ بَیتِى، وَ انَّهُما لَنْ یفْتَرِقا حَتّى یرِدا عَلَىَّ الْحَوْضَ:(۱)

دو چیز گرانمایه را در میان شما به یادگار مى گذارم: کتاب خدا و خاندانم، و این هر دو از هم جدا نمى شوند تا در قیامت در کنار کوثر به من برسند.(۲)

بیان دقائق و لطائف قرآن بر عهده پیامبر است:

گرچه قرآن مجید به زبان عرب و به لغت قریش که فصیح ترین و بلیغ ترین لغت است نازل شده، ولى به خاطر دارا بودن مسائل ملکوتى و معانى عرشى، و حکمت هاى رمزى، و دقایق عقلى، و لطائف غیبى، داراى پیچیدگى و اجمال و ابهام است، و عقلِ تنها از درک واقعیاتش عاجز است. کسى این مطلب را نگوید که با تجهیزات علمى به سراغ قرآن مى روم و از این طریق راه حلّ مشکل بر من آسان مى شود، که با سلاح علم هم بسیارى از دقایق قران براى انسان کشف نمى شود، و خلاصه کلام اینکه: بدون کمک گرفتن از رسول خدا((صلى الله علیه وآله)) که قرآن همراه با تمام مفاهیم و معانیش بر قلب مبارک او نازل شده، درک و فهم لطائف کتاب حق غیر ممکن است.

قرآن مجید در آیات ۱۲۹ و ۱۵۱ سوره مبارکه بقرع و آیه ۱۶۴ سوره آل عمران و آیه دوم سوره جمعه، رسول با کرامت اسلام را معلّم قرآن معرفى مى کند، که بدون تعلیمات آن حضرت رجوع به قرآن مورد رضایت حق نیست و رجوعى است که نتیجه آن گمراهى و ضلالت است.

آنها که تنها به قرآن مراجعه کردند، یا معلومات و افکار خود را به عنوان معناى قرآن به قرآن تحمیل کردند، یا معلومات و افکار دیگران را، از این مراجعه جز ضلالت نصیبى نبردند، و در برابر اسلام ناب محمّدى موضع گرفته و مخترع مکتب و مذهب شدند و گروه کثیرى را به دنبال خود به گمراهى و تباهى کشیدند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱ ـ "مستدرک حاکم"، جلد سوم، ص۱۴۸.

۲ ـ "تفسیر نمونه"، ج۲، ص۳۲۰.

دقائق حیات رسول خدا و اینکه وجود مقدسش عقل کل است، و اندیشه او برترین اندیشه و داراى علم ملک و ملکوت است، و علمش متصل به علم خداست در جلد دوّم "دیار عاشقان" به طور مفصل گذشت.

علوم رسول خدا، این انسان با کرامتى که مبلّغ رسالات حق بود نسبت به تمام واقعیات فراگیر است، و ادب انسانى براى هر انسانى اقتضا دارد در تمام برنامه هاى حیات و زندگیش، بخصوص در فهم معارف قرآنى، چنانکه قرآن خواسته، آن حضرت را به عنوان معلّم خود بپذیرد.

امامان معصوم مفسران واقعى قرآنند:

اعتقاد شیعه بر اساس آیات قرآن و معتبرترین روایات بر این است که دوازده امام معصوم یعنى حضرت امیرالمؤمنین، امام مجتبى، حضرت حسین، على بن الحسین، حضرت باقر، امام صادق، موسى بن جعفر، حضرت رضا، امام جواد، حضرت هادى، حضرت عسگرى، حضرت حجّت((علیهم السلام)) به اشاره حق به وسیله پیامبر اسلام به عناون امام معصوم و واجب الاطاعة به جهانیان معرفى شده اند.

تمام مقاماتى که در ظاهر و باطن براى رسول خدا بود، به غیر از مقام نبوت، براى امامان بزرگوار ثابت و مسلّم است.

همانطور که معرفت نسبت به خدا و رسولش واجب و لازم است معرفت به امام هم از واجبات عقلیه و شرعیه است.

امامان معصوم بنابر اصیل ترین روایات شهداء حق بر خلق، هدایت کننده بشر به واقعیات، والیان امر و خزانه هاى علم حق، خلفاء الهى و ابواب حضرت معبود، نور خدا در زمین و آسمان و دنیا و آخرت، ارکان ارض، آیات الهى، اهل ذکر، راسخون در علم، عباد انتخاب شده، نعمت الهى بر عباد، معدن دانش، و درخت نبوت، و محل رفت و آمد ملائکه، و وارثان علوم انبیا، و دارندگان اسم اعظم، و داراى جمیع علومند.(۱)

بر این اساس تمام علوم قرآن، و حقایق و دقایق و لطائف کتاب الهى در پیش آنان است، و مفسران واقعى قران این بزرگوارانند.

شیعه دوازده امامى بر خلاف فرق دیگر اسلامى براى فهم قرآن مجید، علاوه بر کمک گیرى از علوم، متوسل به علوم امامان معصوم است، و به این خاطر در میان کلیه تفاسیرى که بر قرآن مجید نوشته شده تفاسیر شیعه از اعتبار و صحّت و سلامت و استحکام و اتقان بیشترى برخوردار است، و این واقعیتى است که مخالفان هم به آن اقرار دارند.

منصف وقتى با کمک علوم حقیقى، و دانش ثابت و روایات رسول خدا و امامان معصوم، و نیز با کمک گیرى از خود قران براى فهم قرآن به قرآن مراجعه کند اعتراف قلبى مى نماید که قرآن از جانب خداست و از هجوم شک و تردید در امان مانده به حبل الهى در تمام امورش چنگ مى زند، و براى تمیز حق از باطل به پناه کتاب حق مى رود، و در سایه اش مقیم مى گردد و از نورش استفاده مى کند، و از غیرش طلب هدایت نمى نماید، و این همه حقایقى است که حضرت سجاد ((علیه السلام)) در فرازهاى آینده به آن تذکر داده است.

ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ــــــــ

۱ ـ. به جلد اول "اصول کافى" باب حجت،

«اَللَّهُمَّ فَکمَا جَعَلْتَ قُلُوبَنَا لَهُ حَمَلَةً وَ عَرَّفْتَنَا بِرَحْمَتِک شَرَفَهُ وَ فَضْلَهُ

فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّد الْخَطِیبِ بِهِ وَ عَلَى آلِهِ الْخُزَّانِ لَهُ

وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ یعْتَرِفُ بِأَنَّهُ مِنْ عِنْدِک حَتَّى لاَ یعَارِضَنَا الشَّک فِی تَصْدِیقِهِ وَ لاَ یخْتَلِجَنَا الزَّیغُ عَنْ قَصْدِ طَرِیقِهِ

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَ آلِهِ وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ یعْتَصِمُ بِحَبْلِهِ وَ یأْوِی مِنَ الْمُتَشَابِهَاتِ إِلَى حِرْزِ مَعْقِلِهِ

وَ یسْکنُ فِی ظِلِّ جَنَاحِهِ وَ یهْتَدِی بِضَوْءِ صَبَاحِهِ وَ یقْتَدِی بِتَبَلُّجِ إِسْفَارِهِ وَ یسْتَصْبِحُ بِمِصْبَاحِهِ وَ لاَ یلْتَمِسُ الْهُدَى فِی غَیرِهِ»:

"بارالها همچنانکه دلهاى ما را حامل آن ساختى و شرف و فضلش را به نگهبانان آن مى باشند درود فرست، و ما را از کسانى قرار ده که اعتراف دارند که این حقیقت از جانب توست تا در تصدیقش شک به ما رخ ندهد، و انحراف از راه مستقیمش در خاطرمان نیاید.

بارالها بر محمّد و آل محمّد درود فرست و ما را از کسانى قرار ده که به ریسمان آن چنگ مى زنند، و از آیات متشابه به پناهگاه محکم آن ملتجى مى شوند، و در سایه بالش قرار مى گیرند، و به روشنى صبحش راه مى یابند، و از رخشندگى سپیده اش پیروى مى کنند، و از چراغش چراغ مى افروزند، و به غیر آن هدایت نمى جویند".

آنان که به کتاب الهى توجه کنند، و در مقام فهم آیات قرآن برآیند، و اعمال و رفتار و اخلاق خود را با این منبع الهى هماهنگ نمایند بدون تردید از برکت قرآن مجید به با ارزش ترین منازل کرامت و محل سلامت و نجات در قیامت و جاى گرفتن در منزل ابدى دست مى یابند، و بار سنگین گناهانشان از دوش پرونده شان مى ریزد، و به اخلاق نیکان آراسته مى شوند، و از ذمائم اخلاقى در امان و امنیت مى روند.