دعای ۲۵ صحیفه سجادیه/ شرحها و ترجمهها (بخش اول)
دعا برای فرزندان:
وَ کانَ مِنْ دُعَائِهِ علیهالسلام لِوُلْدِهِ عَلَیهِمُ السَّلَامُ:
اللَّهُمَّ وَ مُنَّ عَلَیّ بِبَقَاءِ وُلْدِی وَ بِإِصْلَاحِهِمْ لِی و بِإِمْتَاعِی بِهِمْ.
إِلَهِی امْدُدْ لِی فِی أَعْمَارِهِمْ، وَ زِدْ لِی فِی آجَالِهِمْ، وَ رَبِّ لِی صَغِیرَهُمْ، وَ قَوِّ لِی ضَعِیفَهُمْ، وَ أَصِحَّ لِی أَبْدَانَهُمْ وَ أَدْیانَهُمْ وَ أَخْلَاقَهُمْ، وَ عَافِهِمْ فِی أَنْفُسِهِمْ وَ فِی جَوَارِحِهِمْ وَ فِی کلِّ مَا عُنِیتُ بِهِ مِنْ أَمْرِهِمْ، وَ أَدْرِرْ لِی وَ عَلَی یدِی أَرْزَاقَهُمْ.
وَ اجْعَلْهُمْ أَبْرَاراً أَتْقِیاءَ بُصَرَاءَ سَامِعِینَ مُطِیعِینَ لَک، وَ لِأَوْلِیائِک مُحِبِّینَ مُنَاصِحِینَ، وَ لِجَمِیعِ أَعْدَائِک مُعَانِدِینَ وَ مُبْغِضِینَ، آمِینَ.
ترجمهها
ترجمه انصاریان
دعا برای فرزندانش علیهم السلام:
خداوندا بر من منت گذار به بقای فرزندانم و به شایستهنمودن ایشان برای من و به برخورداری من از آنان.
خداوندا عمر آنان را برای من طولانی گردان، و بر ایام زندگیشان برای من بیفزا، و خردسالشان را برایم تربیت کن، و ناتوانشان را برایم نیرو ده، و بدنها و دینشان و اخلاقشان را برایم به سلامت دار، و آنان را در جان و اعضا، و هر کارشان که به آن اهتمام دارم عافیت بخش، و برای من و به دست من روزی آنان را وسعت ده،
و آنان را نیکوکارانی باتقوا و صاحبان بصیرت و شنوای حق و مطیع خود گردان و نسبت به اولیای خود عاشق و خیرخواه و نسبت به دشمنانت دشمن و کینهتوز قرار ده، الهی وضع فرزندانم اینچنین باد.شرحها
دیار عاشقان (انصاریان)
درباره فرزندانش:
«اَللَّهُمَّ وَ مُنَّ عَلَی بِبَقَاءِ وُلْدِی»:
"بارخدایا بر من منّت بگذار به باقى ماندن فرزندانم".
مسئله با عظمت اولاد:
فرزند چه دختر و چه پسر از عظیم ترین نعمت هاى حضرت حق بر انسان است.
رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله از هر دو تعبیر به نعمت و احسان فرموده است.
در تعابیر اسلامى از اولاد انسان به عنوان پاره تن، جگر گوشه، میوه قلب یاد شده است.
انسان نسبت به فرزندش مسئولیت و تکلیف و وظیفه سنگینى دارد.
در سطور آینده به وظائف الهى انسان درباره فرزند و ثواب عظیم عمل به آن وظائف اشاره خواهد شد.
کسى که زحمت تربیت فرزند و صالح شدن او را بر خود هموار نماید، درهاى رحمت حق را در دنیا و آخرت به روى خود باز کرده است.
فرزند صالح و شایسته از شفیعان روز محشر براى نجات انسان از درد و رنج و قیامت است.
رسیدگى به وضع جسمى و روحى فرزند، و توجه به تربیت و رشد و کمال و از اهّم عبادات و از بهترین امورى است که خدا و رسول به آن نظر دارد.
روایات مربوط به فرزند به دنباله آیات قرآن مجید به اندازه اى زیاد است که خود کتاب مستقّلى است.
انسان واجب است فرزند خود را از افتادن در دام شیاطین و راه باطل، و طریق فساد و افساد، چنانکه دستور حضرت حق است حفظ کند.
پدر و مادرى که سبب تربیت فرزند صالح و صالح شدن اولاد و حفظ او از عذاب آخرتند در پیشگاه حضرت حق از اجر عظیم و نعمت کبیر برخوردارند.
آنان که توجهى به تربیت معنوى فرزند ندارند، و از او تنها یک موجود مادیگرا مى سازند، منفور خدا و مستحق عذاب الیم و رنج روز قیامتند.
«یا اَیهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا اَنْفُسَکمْ وَ اَهْلیکمْ ناراً وَقُودُهَا النّاسُ وَ الْحِجارَةُ عَلَیها مَلائِکةٌ غِلاظٌ لا یعْصُونَ اللّهَ ما اَمَرَهُمْ وَ یفْعَلُونَ ما یؤْمَرُونَ»:(۵۵۰)
اى کسانى که ایمان آوردیده اید خود و خانواده خویش را از آتش که هیزم آن انسانها و سنگ ها هستند نگاهدارید، فرشتگانى بر این آتش گمارده شده که خشن و سختگیرند، هرگز معصیت فرمان خدا نمى کنند، و هر دستورى به آنها دهد بدون چون و چرا اجرا مى کنند.
منظور از حفظ و نگهدارى در این آیه شریفه، نگهدارى خود به ترک گناهان، و تسلیم نشدن در برابر شهوات غلط و غرائز سرکش، و نگهدارى و حفظ خانواده به تعلیم و تربیت و امر به معروف و نهى از منکر و بخصوص فراهم ساختن محیطى پاک و خالى از هر گونه آلودگى در فضاى خانه و خانواده است.
این برنامه اى است که باید از نخستین سنگ بناى خانواده، یعنى از مقدمات ازدواج، و سپس نخستین لحظه تولد فرزند آغاز گردد، و در تمام مراحل با برنامه ریزى صحیح و با نهایت دقت تعقیب شود.
به تعبیر دیگر حق زن و فرزند، تنها با تأمین هزینه زندگى و مسکن و تغذیه آنها حاصل نمى شود، مهم تر از آن تغذیه روح و جان آنها و بکار گرفتن اصول تعلیم و تربیت صحیح است.
قابل توجه این که تعبیر به"قوا"(نگاهدارید)اشاره به این است که اگر آنها را به خال خود رها کنید خواه ناخواه به سوى آتش دوزخ پیش مى روند، شما هستید که باید آنها را از سقوط در آتش دوزخ حفظ کنید.(۵۵۱)
ابو بصیر مى گوید از معناى این آیه از حضرت صادق علیه السلام پرسیدم:
هذِهِ نَفْسى اَقیها، فَکیفَ اَقى اَهْلِى؟ قالَ:تَأْمُرُهُمْ بِما اَمَرَهُمُ اللّهُ بِهِ، وَ تَنْهاهُمْ عَمّا نَهاهُمُ اللّهُ عَنْهُ فَاِنْ اَطاعُوک کنْتَ قَدْ وَقَیتَهُمْ، وَ اِنْ عَصَوْک کنْتَ قَدْ قَضَیتَ ما عَلَیک:(۵۵۲)
خودم را حفظ مى کنم، اهل و عیالم را چگونه نگاهدارم؟فرمود:آنان را بخوان به آنچه خدا خوانده، و نهى کن از آنچه خدا نهى فرموده، اگر تو را پیروى کردند آنان را حفظ کرده اى، و اگر سرپیچى کردند به مسئولیت خود عمل نموده اى.
در توضیح «قُوا اَنْفُسَکمْ» گفته اند:
بِالصَّبْرِ عَلى طاعَةِ اللّهِ،وَ عَنْ مَعْصِیتِهِ، وَ عَنِ اتَّباعِ الشَّهَواتِ:
با استقامت و صبر بر طاعت خدا، دورى از معصیت حق، و خوددارى از پیروى شهوات سرکش.
و در تبیین «وَ اَهْلیکمْ ناراً» فرموده اند:
بِدُعائِهِمْ اِلى طاعَةِ اللّهِ وَ تَعْلیمِهِمُ الْفَرائِضَ،وَ نَهْیهِمْ عَنِ الْقَبائِحِ، وَ حَثَّهِمْ عَلى اَفْعالِ الْخَیرِ:
آنان را به طاعت خدا دعوت کردن،و واجبات الهیه و اسلامیه را به آنان یا دادن، و ایشان را از بدیها نهى کردن، و آنان را به انجام تمام امور خیر ترغیب نمودن است.
در هر صورت اولاد نعمت خداست. و شکر بر این نعمت واجب، و اداى شکر این لطف و عنایت حق به این است که انسان آنان را عبد خدا و انسانى صالح و موجودى شایسته تربیت کند، که زحمت در این راه از اعظم عبادات و بهترین کارهاست.
چون اولاد انسان به تربیت الهى و اخلاق حسنه، و عقاید حقّه،و اعمال صالحه آراسته شود، و این همه محصول زحمات پدر و مادر باشد، غیر از بهره هاى دنیائى و آخرتى که نصیب اولاد مى گردد، پدر و مادر هم در ثواب تمام آن برنامه ها بنابر آیات قرآن و روایات شریکند، و به همین خاطر اولاد در فرهنگ اسلام از جایگاه بلندى در حیات انسان برخوردار است، و دوام عمر همراه با تربیت الهى او باعث خیر دنیا و آخرت آدمى است، از این نظر حضرت زین العابدین(ع)در جمله اول این دعا از حضرت حق تقاضاى بقاى اولاد مى نماید، گرچه اگر به اراده پروردگار اولاد انسان ولو در سنّ صغارت از دست برود، و انسان بر مصیبت او در راه خدا و براى خدا صبر کند، براى آن هم ثواب عظیمى است که به موارد ثواب صبر و حوصله در مصیبت اولاد در بخش بعد به خواست حق اشاره مى کنم.
از حضرت صادق علیه السلام روایت شده:
اِنَّ اَولادَ الْمُسْلِمینَ مَوْسُومُونَ عِنْدَ اللّهِ شافِعٌ وَ مُشَفَّع،فَاِذا بَلَغُوا اثْنَى عَشَرَ سَنَةً کتِبَتْ لَهُمْ الْحناتُ،فَاِذا بَلَغُوا الْحُلُمَ کتِبَتْ عَلَیهِمُ السَّیئاتُ:(۵۵۳)
فرزندان مسلمین در پیشگاه حق به شفاعت کننده و شفاعت پذیرفته شدگان موسومند، چون به دوازده سالگى برسند حسناتى که انجام مى دهند در نامه عملشان ثبت مى شود، و چون به سنّ بلوغ دست یابند بدیهایشان نوشته مى شود.
حضرت سجاد مى فرماید:
مِنْ سَعادَةِ الرَّجُلِ اَنْ یکونَ لَهُ وَلَدٌ یسْتَعینُ بِهِمْ:(۵۵۴)
از خوشبختى هاى مرد این است که فرزندانى داشته باشد که از آنان در برنامه هاى زندگى کمک بگیرد.
از حضرت موسى بن جعفر علیه السلام روایت شده:
سَعِدَ امْرُءٌ لَمْ یمُتْ حَتّى یرى خَلَفاً مِنْ نَفْسِهِ:(۵۵۵)
خوشبخت شد آن مردى که نمرد تا اینکه از خود اولادى دید.
على علیه السلام در مرضى که طفلى به آن دچار شده بود فرمود:
اِنَّهُ کفّارَةٌ لِوالِدَیهِ:(۵۵۶)
این بیمارى براى پدر و مادر کودک از باب رحمت الهى کفّاره است.
رسول خدا (ص) مى فرماید:
اَلْوَلَدُ الصّالِحُ رَیحانَة مِنْ رَیاحینِ الْجَنَّةِ:(۵۵۷)
فرزند شایسته گیاهى خوشبو از گیاهان بهشت است.
امام صادق علیه السلام مى فرماید:
میراثُ اللّهِ مِنْ عَبْدِهِ الْمُؤْمِنِ وَلَدٌ صالِحٌ یسْتَغْفِرُ لَهُ:(۵۵۸)
ارث خدا از بنده مؤمنش فرزند صالحى است که براى پدر طلب مغفرت کند.
و نیز آن حضرت فرموده:
اَلْبَناتُ حسناتٌ،وَ الْبَنُونَ نِعْمَةٌ، فَالْحسناتُ یثابُ عَلَیها،وَ النَّعَمُ یسْأَلُ عَنْها:(۵۵۹)
دختران حسناتند، و پسران نعمت، بر حسنات اجر داده مى شود، و از نعمت پرسش خواهد شد.
بُشّرَ النَّبِىُّ صَلّى اللّه علیه و آله بِابْنَة فَنَظَرَ فِى وُجُوهِ اَصْحابِهِ فَرَأَىَ الْکراهَةِ فیهِمْ،فَقالَ:ما لَکمْ رَیحانَةٌ اَشُمُّها، وَرِزْقُها عَلَى اللّهِ:(۵۶۰)
رسول خدا را به دخترى بشارت دادند، به چهره اصحاب نگریست آنان را در اندوه دید، فرمود: شما را چه مى شود؟ گیاه خوشبویى است که او را مى بویم،و روزى او بر خداست.
رسول خدا(ص)فرمود:
دختران،نیکو فرزندانى هستند، هر کس یک دختر دارد، خداوند آن دختر را حجاب بین او و جهنم قرار مى دهد، و هر کس داراى دو دختر است به آن سبب خداوند او را وارد بهشت مى کند، و هر که سه دختر یا بیشتر دارد جهاد و صدقه بر او نیست.(۵۶۱)
حضرت صادق علیه السلام مى فرماید:
اِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ لَیرْحَمُ الرَّجُلَ لِشِدَّةِ حُبِّهِ لِوَلَدِهِ:(۵۶۲)
خداوند عزّوجّل هر آینه بر مرد رحم مى کند به خاطر شدت محبتش بر فرزندانى که دارد.
مردى خدمت رسول خدا صّلى اللّه علیه و آله آمد، یکى از افراد را نزد رسول خدا دید، به او گفت: خداوند دخترى به تو مرحمت فرموده، رنگ مرد تغییر کرد، حضرت فرمود:تو را چه شد؟ عرضه داشت: خیر است، فرمود: بگو براى تو چه پیش آمده،گفت: از منزل که مى آمدم همسرم درد زائیدن داشت، این مرد به من خبر داد که دختر زائیده، رسول الهى فرمود:زمین حامل اوست، اسمان سیاه اندازه اوست، و خداوند روزى دهنده اوست، او گیاه خوشبوئى است که آن را مى بوئى. سپس رو به جانب اصحاب کرد و فرمود: کسى که داراى یک دختر است گرفتار است، و آن که دو دختر دارد امان بر او، و هر که داراى سه دختر است جهاد و هر کار سختى از او ساقط است، و هر که داراى چهار دختر است اى بندگان خدا او را کمک کنید، اى عباد حق به او قرض بدهید، اى بندگان حق به او رحم کنید.(۵۶۳)
رسول خدا مى فرماید:
اَحِبُّوا الصَّبْیانَ وَ ارْحَمُوهُمْ فَاِذا وَعَدْتُمُوهُمْ فَفُوا لَهُمْ،فَاِنَّهُمْ لایرَوْنَ اِلّا اَنَّکمْ تَرْزُقُونَهُمْ:(۵۶۴)
بچه ها را دوست بدارید و به آنان مهربانى کنید، و چون چیزى را به کودکانتان وعده دادید به وعده خود وفا کنید، زیرا آنان شما را روزى دهنده خود مى بینید.
عَنِ النَّبِىَّ صلّى اللّه علیه و آله و نَظَرَ اِلى رَجُل لَهُ ابْنانِ فَقَبَّلَ اَحَدَهُما وَ تَرَک الْآخَرَ،فَقالَ النَّبِىُّ صلّى اللّه علیه و آله: فَهَلّا آسَیتَ بَینَهُما:(۵۶۵)
رسول خدا به مردى که دو پسر داشت نظر انداخت که یکى را بوسه داد و به دیگرى توجه نکرد، حضرت فرمود:براى چه بین این دو مساوات را رعایت نکردى؟
رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود:
اِعْدِلُوا بَینَ اَوْلادِکمْ کما تُحِبُّونَ اَنْ یعْدِلُوا بَینَکمْ فِى الْبِرَّ وَ اللطْفِ:
ما بین فرزندانتان عدالت را رعایت کنید چنانکه در احسان و لطف از طرف مردم دوست دارید نسبت به شما عدالت رعایت شود.(۵۶۶)
رسول الهى صلّى اللّه علیه و آله مى فرمود:
اَکثِرُوا مِنْ قُبْلَةِ اَوْلادِ کمْ،فَاِنَّ لَکمْ بِکلَّ قُبْلَة دَرَجَةً فِى الْجَنَّةِ ما بَنْنَ کلَّ دَرَجَة خَمْسُمِائَةِ عام:(۵۶۷)
فرزندان خود را زیاد ببوسید، به حقیقت که براى هر بوسیدنى یک درجه در بهشت است، میان هر درجه اى تا درجه دیگر پانصد سال راه است.
رسول خدا در جهت مراعات حق فرزندان فرمود:
یلْزَمُ الْوالِدَینِ مِنْ عُقُوقِ الْوَلَدِ ما یلْزِمُ الْوَلَدَ لَهُما مِنَ الْعُقُوقِ:(۵۶۸)
همانطور که ممکن است فرزند عاقّ پدر و مادر شود، ممکن است پدر و مادر عاقّ فرزند شوند.
رسول خدا مردى را با کودکى دید، فرمود: این کودک کیست؟عرضه داشت: فرزند من است، فرمود: خداوند به وسیله او تو را بهره بدهد، نگفتم: او را براى تو مبارک کند، اگر مى گفتم قبل از تو از دنیا مى رفت.(۵۶۹)
رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: کسى که وارد بازار شود و تحفه اى را بخرد و به طرف زن و فرزند برود، مانند کسى است که به سوى محتاجان صدقه مى برد، چون به خانه رفت ابتدا تحفه را بین دختران تقسیم کند. کسى که دخترش را خوشحال کند همانند این است که بنده اى را اولاد اسماعیل در راه خدا آزاد کرده، و هر کس پسر بچه اش را خوشحال کند، گوئى از خشیت خدا گریسته، و هر کس از خشیت خدا بگرید پروردگار او را وارد جنّات نعیم مى نماید!!(۵۷۰)
رسول خدا در روایت بسیار مهمّى مى فرماید:
فَرَّقُوا بَینَ اَوْلادِ کمْ فِى الْمَضاجِعِ اِذا بَلَغُوا سَبْعَ سِنینَ:(۵۷۱)
چون فرزندانتان به هفت سالگى رسیدند، بستر خواب آنان را از هم جدا کنید!
رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله مى فرماید:
خَمْسَةٌ فِى قُبُورِهِمْ وَ ثَوابُهُمْ یجْرى اِلى دیوانِهِمْ: مَنْ غَر نَخْلا،وَ مَنْ حَفَرَ بِئْراً،وَ مَنْ بَنى لِلّهِ مَسْجِداً،وَ مَنْ کتَبَ مُصْحَفاً،وَ مَنْ خَلَّفَ ابْناً صالِحاً:(۵۷۲)
پنج نفر در قبر خفته اند ولى ثواب آنها به طور مرتب در دیوان عملشان ثبت مى شود: آن که درخت خرمائى کاشته، و آن که چاه آبى حفر نموده،و آن که براى خدا مسجدى ساخته،و آن که کتاب با منفعتى نوشته،و آن که فرزند شایسته اى از خود بجاى گذاشته است.
رسول خدا صّلى اللّه علیه و آله فرمود:
مِنْ سَعادَةِ الْمَرْءِ الْمُسْلِمِ:الزَّوْجَةُ الصّالِحَةُ،وَ الْمَسْکنُ الْواسِعُ،و الْمَرْکبُ الْهَنىءُ،وَ الْوَلَدُ الصّالِحُ،وَ مِنْ یمْنِ الّمَرْأَةِ اَنْ یکونَ بِکرُها جارِیةًـ یعْنى اَوَّلَ وَلَدِها:(۵۷۳)
از خوشبختى مرد مسلمان: همسر شایسته، خانه وسیع، مرکب خوب، و فرزند صالح است. و از برکت و میمنت زن این است که اول فرزندش دختر باشد.
امیر المؤمنین علیه السلام در روایت بسیار مهمى مى فرماید:
ما سَأَلْتُ رَبّى اَوْلاداً نَضِرَ الْوَجْهِ،وَلا سَأَلْتُهُ وَلَداً حسنَ الْقامَةِ، وَلکنْ سَأَلْتُ رَبّى اَوْلاداً مُطیعینَ لِلّهِ، وَجِلینَ مِنْهُ حَتّى اِذا نَظَرْتُ اِلَیهِ وَ هُوَ مُطیعٌ لِلّهِ قَرّتْ عَینِى:(۵۷۴)
از حضرت حق نخواستم فرزند خوشکل و زیبا اندام به من عنایت کند، از او خواستم به من اولادى بدهد که مطیع خدا باشند، و خدا ترسى در آنان دیده شود، تا هر وقت به آنان نظر کنم و وجودشان را در دایره اطاعت از حق ببینم چشمم روشن شود.
على علیه السلام فرمود:
مَنْ قَبَّلَ وَلَدَهُ کانَ لَهُ حسنَةٌ،وَ مَنْ فَرّحَهُ فَرّحَهُ اللّهُ یوْمَ الْقِیامَةِ،وَ مَنْ عَلَّمَهُ الْقُرآنَ دُعِىَ الْاَبَوانِ فَکسِیا حُلَّتَینِ یضىءُ مِنْ نُورِهِما وُجُوهُ اَهْلِ الْجَنَّةِ:(۵۷۵)
آن که فرزندش را ببوسد براى او حسنه اى است، هر کس فرزندش را خوشحال کند خداوند در قیامت او را خوشحال مى نماید، و هر کس قرآن به فرزندش بیاموزد این پدر و مادر در بهشت فراخوانده شوند، و دو حلّه بر اندامشان بپوشانند که تمام اهل بهشت از نور آنها روشن شوند.
رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله درباره حق فرزندان بر پدر مى فرماید:
مِن حَقَّ الْوَلَدِ عَلى والِدِهِ ثَلاثَه:یحَسَّنُ اسْمَهُ،وَ یعَلَّمُهُ الْکتابَةَ، وَ بُزَوَّجُهُ اِذا بَلَغَ:(۵۷۶)
فرزند را بر پدر سه حق است: اسم او را نیکو بگذارد، نوشتن یادش دهد، و چون به بلوغ رسید او را زن بدهد.
امیر المؤمنین علیه السلام مى فرماید: رسول خدا(ص)سفارش مى فرمود:
اِذا وَعَدَ اَحَدُکمْ صَبِیهُ فَلْینْجِزْ:(۵۷۷)
هرگاه یکى از شما به فرزند خود وعده اى داد، حتماً به آن وفا کند و از عهد خود تخلّف ننماید.
این روایت مى خواهد بگوید مسئله وفاى به عهد را که از آداب الهى و صفات برجسته انسانى است عملا تعلیم فرزندان خود نمائید.
رسول خدا صلّى اللّه علیه و اله فرمود:
رَحِمَ اللّهُ عَبْداً اَعانَ وَلَدَهُ عَلى بِرّهِ بِالْاِحْسانِ اِلَیهِ وَ التَّألُّفِ لَهُ وَ تَعْلیمِهِ وَ تَأْدیبِهِ:
رحمت الهى بر پدرى که در راه نیکى به فرزندش کمک کند و احسان به او کند و چون کودکى رفیق دوران کودکى او باشد، و وى را دانشمند و با ادب بار بیاورد.
رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله مى فرماید:
مِنْ حَقَّ الْوَلَدِ عَلَى الْوالِدِ اَنْ یحَسّنَ اسْمَهُ،وَ یحَسّنَ اَدَبَهُ:(۵۷۸)
از حقوقى که فرزند به پدر و مادر دارد این است که نام خوبى براى او انتخاب کند، و نیکى او را ادب نماید.
مردى به رسول الهى(ص)عرضه داشت: حق فرزند بر من چیست؟
فرمود: تُحَسّنُ اسْمَهُ وَ اَدَبَهُ،وَ تَضَعُهُ مَوْضَعاً حسناً:(۵۷۹)
او را به اسم خوبى نامگذارى کن، به درستى ادبش نما، و او را به کار خوب و مناسبى بگمار.
از حضرت باقر علیه السلام است:
شَرُّ الْآباءِ مَنْ دَعاهُ الْبِرُّ اِلَى الْاِفْراطِ، وَشَرُّ الْاَبْناءِ مَنْ دَعاهُ التَّقْصیرُ اِلَى الْعُقُوقِ:
بدترین پدران کسانى هستند که در نیکى و محبت نسبت به فرزندان از حد مناسب تجاوز کنند، و بدترین فرزندان کسانى هستند که در اثر تقصیر و کوتاهى در انجام وظائف،عاق پدر شوند.
محیط خانواده یک محیط اجتناب ناپذیر، و کودک ناگزیر به زندگى در آن است. ضوابط و قواعد آن بر طفل تحمیل شده و کودک تحمل آن را مجبور است. طبعاً در چنین وضع و شرایطى براى کودک حقى پیدا مى شود که والدین موظف به اداى آن لااقل در محیط خانواده اند. تربیت مهم ترین حق او در قلمرو مهم ترین محدوده زندگى اوست. پدر در آن رابطه مسئولیت مستقیم دارد، باید او را به گونه اى بپروراند که فعلا فردى در حال رشد، و در آینده عضوى مفید براى جامعه باشد.
فرزند عزیزترین فرد براى پدر و مادر است، وطبیعى است آنها دوست بدارند که این عزّت و دردانگى همچنان محفوظ ماند، و در زندگى آینده تداوم یابد، در این راستاست که والدین کودک عقلا و هم از نظر اخلاقى موظف به تربیت او مى شوند.
بخشش و تفضل والدین به کودک روا نیست در حد مال و ثروت و غذا باشد، و هم بخشش آن نیست که از هم اکنون به شکرانه ولادتش پدر و مادر زمینى را به اسم او قباله کنند و براى آینده او از نظر مال و ثروت بیندیشند، زیرا که این مه در قبال تربیت هیچ است.
امیر المؤمنین علیه السلام مى فرماید:
ما نَحَلَ والِدٌ وَلَداً نَحْلا اَفْضَلَ مِنْ اَدَب حسن:(۵۸۰)
هیچ پدرى نسبت به فرزندش، بخشش و تفضلى بهتر از ادب نیک نبخشیده است.
الحق ادب نیکوترین میراث است، على علیه السلام در این زمینه فرمود:
خَیرُ ما وَرِّثَ الْآباءُ الْاَبْناءَ الْاَدَبُ:(۵۸۱)
بهترین میراثى که پدران براى فرزندان باقى مى گذارند ادب و تربیت است.
بر این اساس کودکان نباید به حال و طبیعت خود واگذار کرد، امر تربیت آنها مهم و مسئولیت والدین در این رابطه سنگین است.
پدر و مادر وظیفه دارند موجبات رشد او را از هر حیث فراهم آورند و نهال شخصیت او را از هم اکنون آبیارى نمایند.
در امر تربیت کودکان و اداى حقوقشان،پدر و مادر هر دو مسئولند، اما مسئولیت پدر در این رابطه مستقیم و بیشتر است.
او مسئول مستقیم تربیت اسلامى فرزندان خویش،و مسئول عواقب نیک و بد آنهاست.وظیفه دارد آنان را افرادى مؤمن، لایق، متعهد، مسئول براى خود و جامعه اش پدید آورد،این وظیفه حتى در دوران جنینى کودک براى پدران مطرح است و زمینه سازى ها از همان آغاز باید انجام شود.
پدر در خانواده نقشى مسلط دارد، اوست که از نظر امر و نهى و کنترل اخلاق،توجه اهل خانه را به سوى خود معطوف مى دارد، و راهنماى آنها درعرصه زندگى است، بر این اساس او مسئول رشد و هدایت و تأمین عوامل سعادت فرزندان، و اصلاح وضع آنها و مسئول جهت دادن به سوى خیر است.
پدر در خانه تنها مسئول اقتصاد و تهیه لوازم زندگى اهل خانه نیست، بلکه او همچنان مسئول تهذیب و هدایت اخلاقى، ایجاد روحیه مقاومت در برابر شدائد، هموار کردن راه زندگى، عرضه و تنفیذ میراث فرهنگى، مسئول ایجاد عاعدات و اخلاق و صفات ارزنده، رشد و نماى جسمى و روانى، ادب و وقار آنان و پرهیزداران از انحرافات است.
او همچنان باید براى فرزندان موجبات عفّت و پاکى، ادب و وقار را فراهم سازد، زبان و اخلاق او براى آنان درس باشد.در این راه نقش ما در نیز مهم ولى نقش پدر مهم تر و سنگین تر است، و طبیعى است که براى موفقیت در کار ضرورى باشد پدر و مادردر این رابطه دست به دست هم دهند و نیکوتر بکوشند و بیندیشند.
مسامحه ها و کوتاهى ها در امر تربیت سبب آن مى شوند که کار سازندگى با دشوارى مواجه شود و کودک آنچنان که باید به پیش نرود.
از نظر ما یتیم کسى نیست که پدر یا مادرش از دنیا رفته باشد، بلکه یتیم کسى است که در جنبه علم و ادب بى سرپرست باشد.
اگر پدران در امر تربیت کوتاهى کنند، زمینه براى بسیارى از لغزش ها و انحرافات آنها فراهم خواهد آمد.
منحرفان جامعه به حقیقت کسانى هستند که در دوران کودیک از تربیتى کافى برخوردار نبوده اند و طبیعى است که چنین پدران نه تنها مورد نفرت مردمند، بلکه مورد نفرت و لعنت خداوند نیز مى باشند.
کوتاهى در تربیت مسئولیت آور است، و آدمى نمى تواند در پیشگاه عدل خدا حتى جواب فرزندان را بدهد که از روش تربیتى او شکایت مى کنند، و شکایت آنها مسموع واقع شده و خداوند از پدر آنها بازخواست مى کند.(۵۸۲)
رسول خدا (ص) مى فرماید:
اَکرِمُوا اَوْلادَکمْ، وَاَحْسِنُوا آدابَهُمْ یغْفَرْ لَکمْ:(۵۸۳)
فرزندان خود را گرامى بدارید، و آداب آنان را نیکو گردانید تا آمرزیده شوید.
روایات در باب ارزش فرزندان، و سود دنیائى و آخرتى آنان، و حقوقى که برعهده پدران و مادران دارند بسیار زیاد است و این دفتر گنجایش بازگو کردن همه آنها را ندارد، و من فکر مى کنم همین مقدار روایتى که در این سطور ثبت شد، براى والدین و مسئولیت آنان کافى باشد، تفصیل این برنامه رادر "وسائل"ج ۱۵،و"مستدرک الوسائل"ج ۲،و"بحار"جلد ۱۰۴،ملاحظه کنید.
صبر در مصیبت فرزند:
اگر بر اثر اراده حق و حوادثى که در راه انسان است فرزند دلبند آدمى از دستش برود، وظیفه الهى فرزند مرده اقتضا مى کند اولا این برنامه را هدیه اى از جانب دوست بداند، و ثانیاً بر آن مصیبت صبر کند، و کلمه اى که توهین به حق و حقیقت باشد از او صادر نگردد تا به اجر عظیم و ثواب سنگین برسد.
در باب بهره مصیبت و اجر آخرتى و معنوى آن از رسول خدا روایت شده:
اِنَّ الْمُؤْمِنَ لَوْ یعْلَمُ ما اَعَدَّ اللّهُ لَهُ عَلَى الْبَلاءِ لَتَمَنّى اَنَّهُ فِى دارِ الدُّنْیا قُرَّضَ بِالْمَقاریضِ:(۵۸۴)
اگر مؤمن مى دانست که خداوند عزیز در برابر بلائى که به او مى رسد چه چیزى مهیا فرموده،هر آینه آرزو مى کرد در حیات دنیا با دم قیچى قطعه قطعه شود!
رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله مى فرمودند:
اَیما رَجُل قَدَّمَ ثَلاثَةَ اَوْلاد لَمْ یبْلُغُوا الْجِنْثَ،اَوِ امْرَأةٌ قَدَّمَتْ ثَلاثَةَ اَوْلاد فَهُمْ حِجابٌ یسْتُرُونَهُ عَنِ النّارِ:(۵۸۵)
هر مردى سه فرزندش که هنوز به وقت بلوغ نرسیده اند از دستش برود، یا زنى سه فرزندش از دنیا رحلت کنند، این فرزندان بین آنان و آتش حجاب و مانع مى گردند.
حضرت باقر علیه السلام فرمود:
مَنْ قَدَّمَ اَوْلاداً یحْتَسِبُهُمْ عِنْدَاللّهِ حَجَبُوهُ مِنَ النّارِ بِاِذْنِ اللّهِ تَعالى:(۵۸۶)
هر کس فرزندانى از او فوت شود و وى داغ مصیبت آنان را به حساب خدا و خواست او بگذارد، و صبر و بردبارى پیشه کند آن فرزندان به اذن خدا بین او و آتش حجاب شوند.
از حضرت صادق علیه السلام روایت شده:
وَلَدٌ واحِدٌ یقَدَّمُهُ الرَّجُلُ اَفْضَلُ مِنْ سَبْعینَ وَلَدااً یبْقُونَ بَعْدَهُ یدرِکونَ الْقائِمَ:(۵۸۷)
یک فرزند که انسان به داغش دچار شود، فضیلتش ازهفتاد فرزند که بعد از خود بگذارد و همه آنان امام عصر را درک کنند بیشتر است!
از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله رسیده:
ما نَزَلَ الْبَلاءُ بِالْمُؤْمِنِ وَ الْمُؤْمِنَةِ فِى نَفْسِهِ و وَلَدِهِ وَ مالِهِ حَتّى یلْقَى اللّهَ عَزَّوَجَلَّ وَ ما عَلَیهِ خَطیئَةٌ:(۵۸۸)
بلائى در زمینه جان و اولاد و مال بر مرد مؤمن و زن مؤمنه نمى رسد، جز اینکه به خاطر آن خداوند را در قیامت بدون داشتن گناه در پرونده ملاقات کند!
رسول الهى مى فرمودند:
بَخ بَخ، خَمْسٌ ما اَثْقَلَهُنَّ فِى الْمیزانِ:لا اِلهَ اِلَّا اللّهُ،وَ سُبْحانَ اللّهِ،وَ الْحَمْدُلِلّهِ،وَ اللّهُ اَکبَرُ،وَالْوَلَدُ الصّالِحُ، یتَوَفّى لِلْمَرْءِ الْمُسْلِمِ فَیحْتَسِبُهُ:(۵۸۹)
به به چه سنگین است در ترازوى عمل پنج حقیقت :لا اله الّا اللّه سبحان اللّه،الحمدللّه،اللّه اکبر، و داغ فرزند شایسته که به حساب حق گذارده شود.
کس در دل من ره بجز آن یار ندارد *** جز یار در این خانه کسى بار ندارد
آن را که دل و دیده بود جلوه گه یار *** در سر هوس صحبت اغیار ندارد
مردانه نهاد آن که قدم در راه عشقش *** چون من خبرى از سر و دستار ندارد
زاهد که بپرورده خزف در صدف دل *** گویا خبر از گوهر شهوار ندارد
دارد به سر آن که هوس چشمه حیوان *** جز با لب لعل تو سروکار ندارد
حسنت که بود زیب بساط مه و خورشید *** مفروش به جانى که خریدار ندارد
نور علیش هست در آئینه فروزان *** هر کس که به دل ظلمت زنگارندارد
رسول خدا صلّى اللّه علیه و اله فرمود:
اِنّى رَأَیتُ الْبارِحَةَ عَجَباً....رأَیتُ رَجُلا مِن اُمَّتى قَدْ خَفَّ میزانُهُ فَجاءَ اَفْراطُهُ فَثَقَّلُوا میزانَهُ:(۵۹۰)
شب گذشته در خواب مسائل تعجب آور دیدم...مردى از امّتم را مشاهده کردم که اعمالش در میزان در حدى نبود که باعث نجاتش شود، ناگهان فرزندانى که از او مرده بودند آمدند و عملش را در میزان الهى سنگین کردند.
از عثمان بن مظعون فرزندى مرد، آنچنان ناراحت شد که در خانه ماند و دست به عبادت دائم زد، خبر این مسئله به رسول خدا رسید، او را خواست و فرمود:گوشه گیرى براى ما نیست، رهبانیت دردین من نمى باشد، رهبانیت امت من جهاد در راه خداست. اى عثمان براى بهشت در و براى جهنم هفت در است، نمى خواهى وقتى وارد قیامت شوى کنار درى از درهاى بشهت فرزندت را بینى که دامنت را بگیرد و از تو نزد خدا شفاعیت کند؟ به رسول الهى عرضه داشتند: ثوابى که براى عثمان بن مظعون هست براى ما هم در مرگ فرزندانمان هست؟فرمود:آرى براى شما که در داغ اولاد صبر کنید و آن را به حساب حق بگذارید.(۵۹۱)
به یکى از شایستگان به طور مرتب پیشنهاد ازدواج مى شد ولى نمى پذیرفت;روزى پس از بیدار شدن از خواب گفت: وسیله ازدواج مرا مهیا کنید.از او سبب پرسیدند، گفت:به امید اینکه خداوند فرزندى روزى من کند و سپس او را از من بگیرد تا براى آخرتم ذخیره اى باشد. سپس گفت: در خواب دیدم قیامت برپا شده، تمام خلایق در موقفند، و همه از شدت تشنگى مى سوزند، ناگهان اطفالى را دیدم قندیلهایى از نور بر آنهاست، بدستشان ظرف هائى از طلا و نقره است که تعدادى را سیراب مى کنند و از بقیه مى گذرند. به سوى یکى از آنها دست دراز کردم و گفتم: مرا سیراب کن که تشنگى از پایم انداخت، گفت: در بین ما براى تو فرزندى نیست، ما پدران خود را سیراب مى کنیم، گفتم: شما کیستید؟ گفتند، اطفالى که در زمان حیات پدر و مادر از دنیا رفته ایم.(۵۹۲)
در هر صورت اولاد نعمت حق است، و مسئولیت تربیت او سنگین، و بر اداى حقوق ظاهرى و باطنى اش ثواب عظیم مترتب است، و در صورت فوت اجر فوق العاده و سنگین براى پدر و مادر هست.
دنباله دعا به نظر مى رسد تفصیل و تفسیر لازم نداشته باشد، زیرا حضرت سجاد علیه السلام از حضرت حق آراستگى و شایستگى فرزندان را مى طلبد و اینکه آنان به آداب اسلامى و حقایق روحى و معنوى آراسته شوند، و از بندگان مخلص حق گردند، و جزء ابرابر و اتقیا و دارندگان تولّى و تبّرى شوند.
«وَ بِإِصْلاَحِهِمْ لِی و بِإِمْتَاعِی بِهِمْ إِلَهِی امْدُدْ لِی فِی أَعْمَارِهِمْ وَ زِدْ لِی فِی آجَالِهِمْ وَ رَبِّ لِی صَغِیرَهُمْ وَ قَوِّ لِی ضَعِیفَهُمْ وَ أَصِحَّ لِی أَبْدَانَهُمْ وَ أَدْیانَهُمْ وَ أَخْلاَقَهُمْ وَ عَافِهِمْ فِی أَنْفُسِهِمْ وَ فِی جَوَارِحِهِمْ وَ فِی کلِّ مَا عُنِیتُ بِهِ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ أَدْرِرْ لِی وَ عَلَى یدِی أَرْزَاقَهُمْ»:
"الهى به شایسته گرداندن ایشان براى پیروى در امور حق از من، و به بهره بردن من از تربیت و ادب و رشد و کمال و دیندارى آنان بر من منّت گذار.الهى عمرشان را طولانى، و مدت زندگیشان را بسیار ساز.
خردسالشان را براى من پرورش ده، و ناتوانشان را نیرومند کن، و بدن و دین و اخلاقشان را سلامت بخش.
و ایشان را در جان و اعضایشان، و هر چیز از کارشان که مورد اهمیت من است عافیت ده، و براى من و بر دستم روزى فرزندانم را فزون ساز".
«وَ اجْعَلْهُمْ أَبْرَاراً أَتْقِیاءَ بُصَرَاءَ سَامِعِینَ مُطِیعِینَ لَک وَ لِأَوْلِیائِک مُحِبِّینَ مُنَاصِحِینَ وَ لِجَمِیعِ أَعْدَائِک مُعَانِدِینَ وَ مُبْغِضِینَ آمِینَ»:
"الهى فرزندانم را نیکوکار،پرهیزکار، روشندل، شنواى حق و مطیع خود قرار ده و آنان را از دوستداران و خیر خواهان اولیائت، و دشمن و متنفّر از تمام اعدائت مقرر فرما، و این دعایم را که خیر دنیا و آخرت فرزندانم در آن است به اجابت برسان".
نیکوکارى و تقوا، و بصیرت، و شنوائى داشتن از اوامر و نواهى الهى و دوستى با دوستان خدا، و بغض و کینه داشتن نسبت به دشمنان حق بدون شک محصول ایمان به خدا و روز قیامت، و معرفت داشتن به قرآن و فرهنگ اهل بیت است، و این پدر خانواده و مرتبه بعد مادر است که باید زمینه مؤمن بار آمدن فرزندان را در خانه فراهم آورند، و نسبت به بیرون از خانه هم دقت لازم را براى کنترل فرزندان داشته باشند.
پی نوشت:
۵۵۰ ـ تحریم، ۶.
۵۵۱ ـ تفسیر نمونه" ج ۲۴، ص ۲۸۷.
۵۵۲ ـ "نورالثقلین" ج ۵، ص ۳۷۲.
۵۵۳ ـ "وسائل" ج ۱۵، ص ۹۴.
۵۵۴ ـ "وسائل" ج ۱۵، ص ۹۶.
۵۵۵ ـ "وسائل" ج ۱۵، ص ۹۶.
۵۵۶ ـ "بحار" ج ۱۰۴، ص ۹۰.
۵۵۷ ـ "بحار" ج ۱۰۴، ص ۹۰.
۵۵۸ ـ "بحار" ج ۱۰۴، ص ۹۰.
۵۵۹ ـ "بحار" ج ۱۰۴، ص ۹۰.
۵۶۰ ـ "بحار" ج ۱۰۴، ص ۹۰.
۵۶۱ ـ "بحار" ج ۱۰۴، ص ۹۱.
۵۶۲ ـ "بحار" ج ۱۰۴، ص ۹۱.
۵۶۳ ـ "بحار" ج ۱۰۴، ص ۹۱.
۵۶۴ ـ "بحار" ج ۱۰۴، ص ۹۲.
۵۶۵ ـ "بحار" ج ۱۰۴، ص ۹۲.
۵۶۶ ـ "بحار" ج ۱۰۴، ص ۹۲ ـ ۹۳.
۵۶۷ ـ "بحار" ج ۱۰۴، ص ۹۲ ـ ۹۳.
۵۶۸ ـ "بحار" ج ۱۰۴، ص ۹۲ ـ ۹۳.
۵۶۹ ـ "بحار" ج ۱۰۴، ص ۹۴.
۵۷۰ ـ "بحار" ج ۱۰۴، ص ۹۴.
۵۷۱ ـ "بحار" ج ۱۰۴، ص ۹۶.
۵۷۲ ـ "بحار" ج ۱۰۴، ص ۹۷.
۵۷۳ ـ "بحار" ج ۱۰۴، ص ۹۸.
۵۷۴ ـ "بحار" ج ۱۰۴، ص ۹۸.
۵۷۵ ـ "بحار" ج ۱۰۴، ص ۹۹.
۵۷۶ ـ "بحار" ج ۱۰۴، ص ۹۲.
۵۷۷ ـ "مستدرک الوسائل" ج ۲، ص ۶۲۶.
۵۷۸ ـ "مستدرک" ج ۲، ص ۶۱۸.
۵۷۹ ـ "وسائل" ج ۱۵، ص ۱۲۴.
۵۸۰ ـ "مستدرک" ج ۲، ص ۶۲۵.
۵۸۱ ـ "غرر الحکم" ص ۳۹۳.
۵۸۲ ـ "نقش پدر در تربیت" ، ص ۷۵.
۵۸۳ ـ "بحار" ج ۱۰۴، ص ۹۵.
۵۸۴ ـ "مسکن الفؤاد"ص ۲۹.
۵۸۵ ـ "ثواب الاعمال"ص ۳۵.
۵۸۶ ـ "ثواب الاعمال"ص ۳۵.
۵۸۷ ـ "ثواب الاعمال"ص ۴۳۶.
۵۸۸ ـ "مسکن الفوائد"ص ۳۰ ـ ۳۱.
۵۸۹ ـ "مسکن الفوائد"ص ۳۰ ـ ۳۱.
۵۹۰ ـ "مسکن الفؤاد" ص ۳۱.
۵۹۱ ـ "مسکن الفؤاد"ص ۳۵.
۵۹۲ ـ "احیاء علوم الدین"ج ۲،ص ۲۷.