دعای ۲۳ صحیفه سجادیه/ شرح‌ها و ترجمه‌ها (بخش سوم)

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

فهرست دعاهای صحیفه سجادیه

متن دعای ۲۳ صحیفه سجادیه

شرح و ترجمه دعا:

بخش اول - بخش دوم - بخش سوم

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیتِی مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ، وَ مِنْ شَرِّ السَّامَّةِ وَ الْهَامَّةِ و الْعَامَّةِ وَ اللَّامَّةِ، وَ مِنْ شَرِّ کلِّ شَیطَانٍ مَرِیدٍ، وَ مِنْ شَرِّ کلِّ سُلْطَانٍ عَنِیدٍ، وَ مِنْ شَرِّ کلِّ مُتْرَفٍ حَفِیدٍ، وَ مِنْ شَرِّ کلِّ ضَعِیفٍ وَ شَدِیدٍ، وَ مِنْ شَرِّ کلِّ شَرِیفٍ وَ وَضِیعٍ، وَ مِنْ شَرِّ کلِّ صَغِیرٍ وَ کبِیرٍ، وَ مِنْ شَرِّ کلِّ قَرِیبٍ وَ بَعِیدٍ، وَ مِنْ شَرِّ کلِّ مَنْ نَصَبَ لِرَسُولِک وَ لِأَهْلِ بَیتِهِ حَرْباً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ، وَ مِنْ شَرِّ کلِّ دَابَّةٍ أَنْتَ آخِذٌ بِناصِیتِها، إِنَّک عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ.

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی، وَ ادْحَرْ عَنِّی مَکرَهُ، وَ ادْرَأْ عَنِّی شَرَّهُ، وَ رُدَّ کیدَهُ فِی نَحْرِهِ. وَ اجْعَلْ بَینَ یدَیهِ سُدّاً حَتَّی تُعْمِی عَنِّی بَصَرَهُ، وَ تُصِمَّ عَنْ ذِکرِی سَمْعَهُ، وَ تُقْفِلَ دُونَ إِخْطَارِی قَلْبَهُ، وَ تُخْرِسَ عَنِّی لِسَانَهُ، وَ تَقْمَعَ رَأْسَهُ، وَ تُذِلَّ عِزَّهُ، وَ تَکسُرَ جَبَرُوتَهُ، وَ تُذِلَّ رَقَبَتَهُ، وَ تَفْسَخَ کبْرَهُ، وَ تُؤْمِنَنِی مِنْ جَمِیعِ ضَرِّهِ وَ شَرِّهِ وَ غَمْزِهِ وَ هَمْزِهِ وَ لَمْزِهِ وَ حَسَدِهِ وَ عَدَاوَتِهِ وَ حَبَائِلِهِ وَ مَصَایدِهِ وَ رَجِلِهِ وَ خَیلِهِ، إِنَّک عَزِیزٌ قَدِیرٌ.

ترجمه‌ها

ترجمه انصاریان

و مرا و فرزندانم را از شیطان رانده شده و از شر جانوران زهرناک و زهردارکشنده، و سایر جانوران و چشم‌زخم، و از شر هر شیطان سرکش، و از شر هر پادشاه ستمگر، و از شر هر خوشگذران نازپرورده سرکش، و از شر هر ضعیف و قوی، و از شر هر عالی‌مقام و فرومایه، و از شر هر کوچک و بزرگ، و از شر هر نزدیک و دور، و از شر هر کسی از جن و انس که به جنگ پیامبرت و اهل‌بیتش اقدام کرده، و از شر هر جنبنده‌ای که مسخّر قدرت توست پناه ده، زیرا که تو در سلطنت بر صراط حق و عدلی.

بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست، و هر که علیه من اندیشه بد داشته باشد او را از من بگردان، و نیرنگش را از من دور کن، و شرش را از من بازدار، و مکرش را به گلوگاهش برگردان،

و سدّی در مقابلش بپا کن که چشمش را از دیدن من کور، و گوشش را از شنیدن ذکر من کر سازی، و دلش را به وقت سوء نیت در حق من قفل نمایی، و زبانش را از گفتگو درباره من لال سازی، و سرش را به گرز ذلّت بکوبی، وعزتش را به ذلّت بدل کنی، وبزرگی‌اش را بشکنی، و گردنش را به خواری فرود آوری، و کبریایی‌اش را از هم بپاشی، و مرا از همه ضرر و شر و طعن و غیبت و عیبجویی و حسد و دشمنی و بندها و دام‌ها و پیاده‌ها و سواره‌های او ایمن سازی؛ زیرا که تو غالب غیر مغلوب و دارای قدرت بی‌نهایتی.

شرح‌ها

دیار عاشقان (انصاریان)

«وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیتِی مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ وَ مِنْ شَرِّ السَّامَّةِ وَ الْهَامَّةِ و الْعَامَّةِ وَ اللَّامَّةِ وَ مِنْ شَرِّ کلِّ شَیطَان مَرِید

وَ مِنْ شَرِّ کلِّ سُلْطَان عَنِید وَ مِنْ شَرِّ کلِّ مُتْرَف حَفِید وَ مِنْ شَرِّ کلِّ ضَعِیف وَ شَدِید وَ مِنْ شَرِّ کلِّ شَرِیف وَ وَضِیع

وَ مِنْ شَرِّ کلِّ صَغِیر وَ کبِیر وَ مِنْ شَرِّ کلِّ قَرِیب وَ بَعِید وَ مِنْ شَرِّ کلِّ مَنْ نَصَبَ لِرَسُولِک وَ لِأَهْلِ بَیتِهِ حَرْباً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ

وَ مِنْ شَرِّ کلِّ دَابَّة أَنْتَ آخِذٌ بِنَاصِیتِهَا إِنَّک عَلَى صِرَاط مُسْتَقِیم»:

"و من و فرزندانم را از شیطان رانده شده، و از شر جانوران زهرآگین، و خزندگان زهردار کشنده، و هر جانورى، و چشم زخم و از شرّ هر شیطان سرکشى،و حکومت ستمگرى،و از شرهر کامکار فرمانروائى،و از شرّ هر ناتوان یا نیرومندى، و از شرّ هر عالى مقام و فرومایه اى، و از شرّ هر کوچک و بزرگى، و از شر هر نزدیک و دورى، و از شر هر کس که با رسول تو خاندانش به جنگ برخاسته، چه از جن و چه ازآدمیزادان، و از شر هر جنبده اى که زمامش بدست توست در امان بدار، که تمام نظام آفرینش در مسیر صراط مستقیم مسخر تو است".

مسئله شیطان و شیطان صفتان انسى و جنى بطور بسیار مفصل در تفسیر دعاى هفدهم گذشت، و برنامه هاى مخالفان رسول الهى و اهل بیتش در دعاى چهارم صحیفه با تفسیر و تشریح گسترده به لطف حضرت حق عنوان شد.در اینجا نیاز به تفسیر برنامه هاى شیطان و آنان که با رسول خدا و اهل بیتش به جنگ برخاستند نمى بینم، ولى از شما خوانندگان با کرامت مى خواهم که به شرح دعاى چهارم و هفدهم مراجعه نمائید که با سبکى خاص و مطالبى تازه درباره شیطان و محاربان با رسول خدا و اهل بیت بحث شده است.

«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَ آلِهِ وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوء فَاصْرِفْهُ عَنِّی وَ ادْحَرْ عَنِّی مَکرَهُ وَ ادْرَأْ عَنِّی شَرَّهُ وَ رُدَّ کیدَهُ فِی نَحْرِهِ

وَ اجْعَلْ بَینَ یدَیهِ سُدّاً حَتَّى تُعْمِی عَنِّی بَصَرَهُ وَ تُصِمَّ عَنْ ذِکرِی سَمْعَهُ وَ تُقْفِلَ دُونَ إِخْطَارِی قَلْبَهُ

وَ تُخْرِسَ عَنِّی لِسَانَهُ وَ تَقْمَعَ رَأْسَهُ وَ تُذِلَّ عِزَّهُ وَ تَکسُرَ جَبَرُوتَهُ وَ تُذِلَّ رَقَبَتَهُ وَ تَفْسَخَ کبْرَهُ

وَ تُؤْمِنَنِی مِنْ جَمِیعِ ضَرِّهِ وَ شَرِّهِ وَ غَمْزِهِ وَ هَمْزِهِ وَ لَمْزِهِ وَ حدِهِ وَ عَدَاوَتِهِ وَ حَبَائِلِهِ وَ مَصَایدِهِ وَ رَجِلِهِ وَ خَیلِهِ إِنَّک عَزِیزٌ قَدِیرٌ»:

"بارالها بر محّمد و آل محّمد درود فرست،و هر کس که درباره ام اندیشه بدى کند، شرش را از من بگردان، و حیله اش را از من دور کن، و ضربه و ضررش را از من دورساز، و تیر دشمنیش را به گلوى خودش بازگردان، وسدّى در برابرش برپا کن که چشمش را از من کور، و گوشش را از یاد من کر سازى،و بر قلبش هنگام یادم قفل بندى، و زبانش را از گفتگو درباره من لال کنى، و او را سرکوب نموده، عزتش را به ذلت مبدل سازى، و جبروتش را درهم شکنى، و طوق خوارى بر گردنش نهى، و بزرگ بینى اش را از هم بپاشى، و از تمام ضرر و شر و عیبجوئى و کنیه و دشمنى و دامها وبندها و پیادگان و سواران اومرا ایمن نمائى، زیرا که عزت و توانائى بى نهایت در بى نهایت از توست".

آنچه در فرازهاى ملکوتى آخر دعا ذکر شده در رابطه با شیطان و شیطان صفتان و دشمنان خدا و انبیا و امامان و انسانیت است، که جز قدرت حق و عنایت او قدرت و عنایتى نمى تواند این همه شر و فتنه و حیله را از سر انسان بگرداند، به این خاطر حضرت سجاد علیه السلام گرداندن این همه ضرر را از حیات انسان از خداوند قاهر و غالب مى طلبد.

خداوندا آن که تو را خواست، و دل به تو بست، و از عشق تو سرشار شد، و به دنبال وصلت برآمد، و به خواسته هایت گردن نهاد، و به انبیائت اقتدا کرد و به اطاعت از امامان راه سپرد، و در تمام گرفتاریها به تو پناه آورد، و از شر هم ذى شرى از تو امان خواست، او را پذیرفتى، و امانش دادى و دلش را شاد کردى، و دردش را به دوا رساندى، و خیر دنیا و آخرت را نصیبش فرمودى.

جان فشاندم وصل جانان یافتم *** جان چو دادم بهتر از جان یافتم

هر شبى صدبار خونم ریخت هجر *** تا که روزى وصل جانان یافتم

روزگارى با گدایى ساختم *** تا رهى بر گنج سلطان یافتم

هر طرف سرگشته بودن چون نسیم *** تا رهى سوى گلستان یافتم

قصه یوسف زمن بشنو که من *** عیش ها در چاه و زندان یافتم

ذره بودم تا که بر من عشق تافت *** ذره را مهر درخشان یافتم

تا که رخشان گوهرم کرد آفتاب *** خویش را بر تاج خاقان یافتم

ملک دل پرداختم از غیر دوست *** تا زشاه عشق فرمان یافتم

رفت سامان از کف آن روزى که من *** از سر زلف توسامان یافتم

از زوال خود نیندیشم چو ماه *** تا کمال خود به نقصان یافتم

خون پى لعل بدخشان کى خورم *** من که در دل صد بدخشان یافتم

تا هما بستم دل اندر زلف دوست *** روزگار خود پریشان یافتم