تکبیرة الاحرام
«تکبیرة الإحرام»، از واجبات رکنی نماز و به معنای گفتن «اللّه اکبر» است؛ زیرا با این «تکبیر»، بسیارى از کارها که قبل از نماز جایز بوده، بر نمازگزار حرام مى شود. از عنوان «تکبیرة الإحرام» در باب «صلات» در فقه سخن رفته است.
مفهوم تکبیرة الاحرام
«تکبیرة الإحرام» به معنی گفتن «تکبیر» (اللّه اکبر)، نخستین جزء واجب از افعال نماز است و نماز با آن آغاز مىشود. سبب این نامگذاری آن است که با این تکبیر در ابتدای نماز، همه کارهای منافی با آن (از قبیل سخن گفتن یا خوردن) بر نمازگزار ممنوع و حرام می شود؛[۱] و از این رو آن را «تحریمه» هم نامیده اند.[۲] همچنین به سبب آغاز شدن نماز با آن «تکبیرة الافتتاح»[۳] نیز گفته مىشود.
حکم تکبیرة الاحرام
هر چند در بعضی منابع فقهی اهل سنّت از برخی تابعین مانند سعید بن مُسَیِّب، اوزاعی و زُهْری، استحباب تکبیرة الاحرام نقل شده،[۴] در فقه امامی بر وجوب آن اتفاق نظر وجود دارد.[۵]
درباره این که آیا تکبیرة الاحرام جزو نماز است یا شرط آن، اختلاف نظر وجود دارد. فقهای بیشتر مذاهب فقهی آن را اولین جزء نماز دانسته اند.[۶] و بر این اساس تمام شرایط لازم برای اجزای نماز را - مانند رو به قبله بودن - واجب شمرده اند.[۷] اما در مقابل، فقیهان حنفی، تکبیرة الاحرام را مانند طهارت لباس و مکان، شرط صحت نماز دانسته اند نه جزو آن.[۸]
بسیاری از فقها علاوه بر واجب شمردن تکبیرة الاحرام، آن را از ارکان نماز نیز به شمار آورده اند؛ از این رو بر پایه نظر مشهور درباره رکن، اگر نمازگزار عمداً یا سهواً آن را ترک نماید یا خللی در آن ایجاد کند، نمازش باطل می شود و ملزم به اعاده آن می گردد.[۹]
احکام تکبیرة الاحرام
آنچه در نماز شرط است - مانند طهارت، پوشش، قیام، استقرار، استقبال، ترتیب (گفتن «أکبر» بعد از «اللّه») و موالات بین حروف و کلمات - در تکبیرة الإحرام نیز شرط است.[۱۰]
صحت تکبیرة الاحرام شروطی دارد که اهمّ آنها عبارت است از: تقارن آن با «نیتِ» نماز[۱۱] و گفتن «اللّه اکبر» به همین صورت؛ از این رو، الفاظ دیگر ـ هر چند با آن هم معنا باشند ـ کفایت نمی کند و موجب بطلان نماز می شود.[۱۲] بنابر قول اکثر، تلفظ «اکبر» با الف و لام (الاکبر)، موجب بطلان نماز مىشود؛ بلکه بر بطلان حکایت اجماع شده است.[۱۳] بسیارى از فقها افزودن هر نوع پسوندى به «اکبر» که کبریایى و عظمت خداوند را بیان مىکند، - مانند «اللّه أکبر من کلّ شىء» یا «من أن یوصف» - را مبطل نماز دانستهاند.[۱۳]
ابوحنیفه ذکر هر تعبیر حاکی از تعظیم و تجلیل خداوند (مانند «اللّه اعظم» و «الحمدللّه») را به جای «اللّه اکبر» جایز دانسته است.[۱۴] جز ابوحنیفه ـ که ادای تکبیرة الاحرام را به فارسی حتی در صورت توانایی شخص بر تکلم به زبان عربی، جایز دانسته[۱۵] ـ بیشتر فقیهان بر لزوم ذکر آن به زبان عربی فتوا داده اند.[۱۶]
شافعیان و حنبلیان ذکر آن را به زبان دیگر تنها در صورتی جایز دانسته اند که شخص قادر به ادای الفاظ تکبیرة الاحرام به عربی نباشد.[۱۷] اما فقهای امامی فراگرفتن زبان عربی را برای شخص ناتوان از تلفظ «اللّه اکبر» واجب شمرده و نماز چنین فردی را در صورت وسعت وقت و امید داشتن به یادگیری بدون تکبیرة الاحرام باطل دانسته اند. از نظر آنان اگر فراگیری آن به دلیل کمبود وقت یا مأیوس بودن از یادگیری برای شخص ممکن نباشد، وی باید تکبیرة الاحرام را با تلقین فردی دیگر، حرف به حرف بیان کند و اگر این کار هم ممکن نباشد، ادای آن به صورت نادرست ـ به گونه ای که عرفاً به آن تکبیر گفته شود ـ بر ترجمه کردن رجحان دارد.[۱۸][۱۹]
شخص لال در حد امکان باید تکبیرة الإحرام را بگوید و اگر هیچ توانى بر اداى آن ندارد، به قصد تکبیر اشاره کند. برخى در این فرض حرکت دادن زبان را نیز واجب دانستهاند.[۲۰]
درباره این که آیا تکرار تکبیرة الاحرام موجب بطلان نماز می شود یا نه، فقهای امامی اختلاف نظر دارند. این امر به تفسیر آنان از واژه رکن بازمی گردد. بنابر نظرِ مشهور فقهای امامی درباره رکن، چنانچه نمازگزار برای شروع نماز «اللّه اکبر» بگوید و سپس آن را به قصد تکبیرة الاحرام تکرار کند، نماز باطل می شود و برای شروع نماز باید تکبیر سوم را بگوید.[۲۱] بر پایه نظری دیگر، افزودن تکبیر موجب بطلان و اعاده نماز نمی شود. مستند این نظر فقهی، فقدان دلیل شرعی بر بطلان نماز در این مورد و نیز مفهومِ رکن بودن تکبیرة الاحرام است زیرا واژه رکن اصطلاحی است که فقها آن را بکار برده اند و در قرآن و احادیث بکار نرفته است؛ از این رو، رکن را باید به معنای لغوی آن (پایه و ستون) دانست.[۲۲]
در منابع فقهی برای تکبیرة الاحرام برخی امور مستحب ذکر شده است، از جمله:
- بالابردن دستها تا مقابل گوش هنگام گفتن آن؛[۲۳]
- ذکر هفت تکبیر که تکبیرة الاحرام یکی از آنهاست و با نیت به جا آوردن نماز واجب از تکبیرهای دیگر متمایز می شود.[۲۴] فقهای امامی در این باره که نمازگزار کدامیک از این تکبیرها را باید تکبیرة الاحرام قرار دهد، اختلاف نظر دارند و طبق فتوای مشهور نمازگزار در تعیین آن مختار است.[۲۵] برخی فقها نخستین تکبیر[۲۶] و شماری دیگر[۲۷] آخرین تکبیر را تکبیرة الاحرام دانسته اند.
- همچنین مستحب است که امام جماعت تکبیرة الاحرام را بلند بگوید که اقتداکنندگان آن را بشنوند اما شش تکبیر دیگر را آهسته ادا کند.[۲۸] تکبیرة الاحرام احکام دیگری نیز دارد که در کتب فقهی در مبحث نماز ذکر شده است.[۲۹]
پانویس
- ↑ ابن ادریس حلّی، ج۱، ص۲۱۶؛ ریاض المسائل، طباطبائی، ج۳، ص۱۱۶ـ۱۱۷.
- ↑ رجوع کنید به ابن فَهْد حِلّی، ج۱، ص۳۵۹.
- ↑ رجوع کنید به حرّعاملی، ج۶، ص۱۶.
- ↑ رجوع کنید به جامع الاحکام، قرطبی، ج۱، ص۱۷۵.
- ↑ رجوع کنید به مقدس اردبیلی، ج۲، ص۱۹۳.
- ↑ جواهرالکلام، نجفی، ج۹، ص۲۰۱؛ عروةالوثقی، طباطبائی یزدی، ج۱، ص۶۲۶.
- ↑ طباطبائی، ج۳، ص۱۲۰؛ الموسوعة الفقهیّة، ج۱۳، ص۲۱۸.
- ↑ زحیلی، ج۲، ص۸۱۷.
- ↑ علامه حلی، ج۱، ص۲۷۱؛ الحدائق الناضرة، بحرانی، ج۸، ص۳۲.
- ↑ جواهرالکلام ج۹، ص ۲۱۳ و ۲۲۲؛ العروة الوثقى ج۱، ص۶۲۸.
- ↑ نجفی، ج۹، ص۱۷۴؛ طباطبائی یزدی، ج۱، ص۶۲۸.
- ↑ المبسوط فی فقه الامامیة، طوسی، ج۱، ص۱۰۲؛ نجفی، ج۹، ص۲۰۵ـ۲۰۶.
- ↑ ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ نجفی، جواهرالکلام، ج۹، ص۲۰۷.
- ↑ الفقه الاسلامی و ادلّته، زحیلی، ج۲، ص۸۱۵ـ۸۱۸.
- ↑ زحیلی، ج۲، ص۸۱۸.
- ↑ رجوع کنید به طوسی، ج۱، ص۱۰۲؛ طباطبائی یزدی، ج۱، ص۶۲۷.
- ↑ الموسوعة الفقهیّة، ج۱۳، ص۲۲۰ـ۲۲۱.
- ↑ کتاب الصلاة، انصاری، ج۱، ص۲۸۸ـ۲۸۹.
- ↑ طباطبائی یزدی، ج۱، ص۶۲۸.
- ↑ جواهرالکلام، ج۹، ص ۲۱۱-۲۱۳؛ توضیح المسائل مراجع، ج۱، ص ۵۵۷ م ۹۵۳.
- ↑ طباطبائی یزدی، ج۱، ص۶۲۶؛ تحریرالوسیلة، امام خمینی، ج۱، ص۱۴۶.
- ↑ مجمع الفائدة والبرهان، مقدس اردبیلی، ج۲، ص۱۹۵؛ عوائد الایام، نراقی، ۱۳۷۵ش، ص۷۸۸ـ۷۸۹.
- ↑ مدارک الاحکام، موسوی عاملی، ج ۳، ص۳۲۴؛ نجفی، ج۹، ص۲۲۹.
- ↑ کتاب السرائر، ابن ادریس حلّی، ج۱، ص۲۳۷؛ طباطبائی یزدی، ج۱، ص۶۲۹.
- ↑ مدارک، موسوی عاملی، ج۳، ص۳۲۱؛ ریاض المسائل، طباطبائی، ج۳، ص۱۲۲.
- ↑ مثلاً رجوع کنید به بحرانی، ج۸، ص۲۱.
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به الفقه المنسوب للامام الرضا علیه السلام.
- ↑ فی احکام العترة الطاهرة، بحرانی، ج۸، ص۳۶؛ امام خمینی، ج۱، ص۱۴۷.
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به طباطبائی یزدی، ج۱، ص۶۳۱ـ۶۳۲.
منابع
- دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج۱، ص۳۷۸۷، مدخل "تکبیرةالاحرام" از محمدتقی کرمی.
- فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهمالسلام، ج۲، ص۵۹۵.