ترحیم

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو


Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دانشنامه جهان اسلام است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


مجلسی که خانواده و خویشانِ شخصِ درگذشته به منظور آمرزش خواهی برای وی ترتیب می دهند را مجلس «ترحیم» گویند. در ایران برای متوفّی مجالس ترحیم متعددی برگزار می شود.

معنای واژه ترحیم

«ترحیم» در لغت به معنای «مهربانی کردن بر کسی»، «طلب آمرزش کردن»، «درود فرستادن برای میّت» و گفتن «رَحِمَهُ اللّه» برای کسی است. در عربی به مجلس ترحیم، تَأبین، حَفْلَة التَّأبین[۱]، فاتحه و تعزیه[۲] گفته می شود.

انواع مجالس ترحیم در ایران

در ایران برای متوفّی مجالس ترحیم متعددی برگزار می شود که عبارت اند از: مجلس سومین روز درگذشتِ متوفی که مجلس ترحیم، ختم، فاتحه خوانی، تذکر (در تهران)، تعزیه (در مشهد) و پُرسه (در میان زردشتیان و اهالی کرمان و یزد و شیراز) خوانده می شود؛ مجلسی در روز هفتم و چهلم (چله، اربعین)؛ گاه نیز مجلسی در روز هفتم و سی ام در برخی شهرهای کردستان برگزار می شود[۳] و مجلس سالروز.

اولین و مهمترین مجلس در ایران، در سومین روز پس از خاکسپاری، در خانه متوفی یا مسجد یا تکیه برگزار می شود که برگزاری آن سابقه ای دیرینه دارد؛ مقدسی در سده چهارم، ابن اثیر در سده هفتم و شبانکاره ای در سده هشتم، درباره برگزار کردن مراسم سه روزه عزاداری مطالبی نوشته اند. به نوشته ابن بطوطه[۴]، هندیان مجلس ترحیم را بر سر مزار برگزار می کردند. در پاکستان نیز در روز سوم مراسمی برگزار می شود که آن را «رسم قُل» می نامند.

تاجیکان در روز بیستم و چهلم و سالروز[۵] نیز مجلسی برگزار می کنند و در آن برای آمرزش متوفی خیرات می دهند. در برخی شهرهای کردستان و در میان اهل سنت، مراسمی به مدت سه روز از صبح تا عصر در مسجد محل برای شرکت آقایان و مجلس ختمی برای شرکت بانوان در منزل برگزار می شود. اخیراً در این شهرها، این مدت به دو روز تقلیل یافته است و مراسم شب هفتم، چهلم و سالگرد برگزار نمی شود.[۶]

۳۹ روز پس از خاکسپاری میّت، سنگ قبر روی مدفن قرار می دهند که این رسم را در تهران «پاگرفتن» می نامند[۷] و به همین سبب مجلس چهلم را «شب پا گرفتن» نیز می خوانند. در تاجیکستان در مراسم چهلم حلوای مخصوصی می پزند و بنا به عقیده عامه، این حلوا نشان دهنده تجزیه جسد میت در چهلمین روز است.[۸] در تاجیکستان تا سالروز مرگ، جمعه ها مجلس کوچکی برای قرآن خوانی به نام «جمعگی» برگزار می شود.

در نخستین عید نوروز پس از مرگ متوفی نیز «مجلس نوروزی» برگزار می شود که در آن از مهمانان پذیرایی می کنند.[۹] در ایران نیز حضور در منزل متوفی و دیدار از بازماندگان در اولین عید مذهبی یا ملی پس از فوت وی مرسوم است .

امروزه خویشان و آشنایان متوفی را برای شرکت در مراسم خاکسپاری و اطلاع از ساعت و روز برگزاری مجلس ترحیم از طریق درج آگهی در روزنامه و اطلاعیه چاپی آگاه می کنند. گاه بازماندگان از تعداد مجالس ترحیم و سایر تشریفات سوکواری می کاهند و مخارج آن را صرف امور خیر می کنند. در برخی نواحی ایران اگر صاحبان عزا برای برگزاری مراسم توانایی مالی نداشته باشند، اهالی محل در پرداخت هزینه ها یاری می کنند.[۱۰]

برگزاری مجالس ترحیم در برخی جوامع مسلمان از مراسم خانوادگی و شخصی فراتر می رفت و نوعی پافشاری بر معتقدات دینی و هویت قومی به شمار می آمد، چنانکه در جمهوری های مسلمان نشین در دوره شوروی سابق این مجالس برای درگذشت برخی مقامات حزبی برگزار می شد.[۱۱]

پذیرایی در مجالس ترحیم

از گذشته پذیرایی از شرکت کنندگان در مراسم سوگواری معمول بوده است. در روایات شیعی و سنی با استناد به حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در شهادت جعفر بن ابی طالب، تصریح شده که مستحب است خویشان و نزدیکان متوفی به مدت سه روز در تهیه غذا و فراهم آوردن برخی امکانات به خانواده او که دچار تألمات روحی شده اند، یاری رسانند و از آنان مراقبت و به آنان مهربانی کنند.

به گفته امام صادق علیه السلام از همان زمان، این کار به صورت «سنّت» درآمد؛[۱۲] از پیامبر اکرم و اهل بیت علیهم السلام سخن روشنی دالّ بر رد یا پذیرش برگزاری مجالس پرهزینه برای متوفی در دست نیست، اما بنابر قراینی در سیره ایشان این کار پذیرفته نبوده است.[۱۳] به گفته ابن بطوطه[۱۴] در سده هشتم، آوردن طعام به منزل صاحب عزا از رسوم معمول در هند دوره اسلامی بوده است.

آداب مجلس ترحیم

در ایران غالباً در قسمتی از محل برگزاری مجلس ترحیم، شال ترمه پهن می کنند و بر آن قرآن و گلاب پاش و صندوقی حاوی جزوه هایی مشتمل بر یک دوره کامل قرآن به نام سی پاره یا شصت پاره یا صد و بیست پاره و گاه گلدان یا گلدانهایی با گلهای سفید و شمعهای سیاه یا سفید و ظرفهای حلوا و خرما و عکس متوفی می گذارند.[۱۵] در تاجیکستان شمعهایی به نام «نوکچه» درست می کنند که طی سه یا هفت روز عزاداری دائماً روشن است.[۱۶]

گذاشتن قرآن و گلاب و حلوا بر این سفره متداولتر و قدیمتر است.[۱۷] در برخی نواحی ایران خوراکی های دیگری نیز برای پذیرایی از مهمانان بر سفره می گذارند؛ از جمله، قهوه[۱۸] و قُوَّتو (یا قاووت، مخلوطی از قهوه و تخم چند گیاه و شکر، هر سه آسیاب شده) در خراسان؛ قهوه و قوّتو و کاکائو و کُماج و روغن جوشی (هر دو از شیرینی های محلی) در کرمان و رَنگینَک در شیراز.[۱۹]

به نوشته ابن بطوطه[۲۰] در هند در مجلس ترحیم از مهمانان با شربت و میوه های خشک و نارگیل پذیرایی می شده است. در کردستان از مهمانان در مسجد و خانه فقط با آب خنک پذیرایی می کنند و دعوت از آنان برای صرف غذا معمول نیست.[۲۱] قبلاً در کردستان مرسوم بود که روز سوم خانواده میت به زنانی که بر سر مزار حضور داشتند، کلوچه می دادند. به نوشته پورکریم[۲۲] ترکمن ها از مهمانان با آبگوشتی به نام «اللّه یُلی» در روز سوم و پنجم پذیرایی می کردند.

در میان کُردها به پیروی از سنّت پیامبر، وابستگان دورتر میّت یا همسایگان او، خانواده متوفی و اقوام نزدیک او را برای صرف غذا دعوت می کنند یا به خانه متوفی غذا می فرستند.[۲۳] در برخی شهرهای جنوبی ایران پیش از مجلس یا پس از آن، غذاهایی مانند عدس پلو[۲۴] و خوراکی از گوشت و برنج به نام «صواب [ثواب] میّت»[۲۵] داده می شود.

دود کردن اسفند [۲۶] و کُندر و عود نیز از دیگر آداب این مجالس در برخی نواحی تاجیکستان است. معمولاً صاحبان مجلسِ ترحیم، قاریانی دعوت می کنند تا در طول مجلس، قرآن تلاوت کنند.[۲۷] در بعضی شهرهای ایران این قاریان را «مُعرِّف» می گویند.[۲۸] به گفته ابن بطوطه[۲۹]، در دمشق هنگام ورود بزرگان به مجلس «تعزیه» (ترحیم)، معرّف موظف بود که با صدای بلند نام و لقب آنان و جای مناسب برای نشستن هر یک را اعلام کند.

صاحبان عزا همچنین یک روحانی و یک روضه خوان به مجلس دعوت می کنند. روحانی درباره سجایای اخلاقی متوفی و گذرا بودن زندگی و ناگزیر بودن مرگ و لزوم توجه به آخرت سخن می گوید و بازماندگان را به صبر دعوت می کند. روضه خوان نیز با اشاره به واقعه کربلا و سوگواری برای اهل بیت فضای سوگوارانه مجلس را تشدید می کند.

در بعضی نواحی مانند خراسان[۳۰]، روضه خوانِ مجلسِ زنانه، زن است که او را «آتو» یا «آتون»[۳۱] می نامند. پیشتر، روضه خوانان مجلس سه یا پنج تن بودند؛ شمار آنها می بایست فرد می بود.[۳۲]

صاحبان عزا از مهمانان که برای «عرض تسلیت» و «سرسلامتی» می آیند، استقبال می کنند اما خودشان از آنان پذیرایی نمی کنند بلکه کسی که گاه او را «میاندار» می گویند[۳۳] به مهمانان گلاب و جزوه ای از قرآن تعارف می کند و چند تنِ دیگر نیز از مهمانان با خوراکی ها پذیرایی می کنند.

حاضران در مجلس، معمولاً سکوت می کنند یا زیرلب قرآن می خوانند. بازماندگان معمولاً در جلو یا بالای مجلس به ترتیب درجه قرابتشان با متوفی یا اهمیت جایگاه اجتماعی و شیخوختشان، قرار می گیرند. هر تازه وارد پس از تسلیت گفتن به بازماندگان در جایی که می یابد یا به او نشان می دهند، می نشیند و حمد و سوره می خواند و برای متوفی آمرزش می طلبد. در برخی شهرهای کردستان در روز آخر مراسم در مسجد، بعد از اقامه نماز عصر، حاضران حدود نیم ساعت قرآن می خوانند به این نیت که ثواب آن به متوفی برسد. سپس روحانی مسجد با خواندن فاتحه، ختم مجلس را اعلام می کند.[۳۴] در پایان مجلس حاضران نزد صاحبان عزا می روند و با عباراتی کوتاه آنان را دلداری می دهند.[۳۵]

در مصر و برخی کشورهای عربی زنانی که در عزاداری کردن مهارت دارند («باکیه»ها) برای تأثرانگیزتر کردن مجلس دعوت می شوند.[۳۶]

به گزارش مقدسی [۳۷] در سده چهارم در شیراز نواختن طبل و نی در مجلس ترحیم معمول بود. از گذشته های دور در مصر به ویژه در روستاها، موسیقی خاصی با دف نواخته می شد و زنانی که به آنان «ندّابه» می گفتند با رنگ کردن چهره هایشان با نیل، حرکاتی موزون انجام می دادند.[۳۸] در میان یزیدیه عراق نیز نواختن نغمات حزن آور با طبل و زَمّاره (نوعی نی لبک) معمول بوده است.[۳۹]

در روز هفتم و چهلم و سالروز درگذشتِ متوفی نیز مجالسی برگزار می شود که کمابیش مشابه مجلس ترحیم اما بیشتر به قصد تذکر است. حضور اشخاص در مجالس چهلم و سالروز به دعوت بازماندگان بستگی دارد. مدعوین پس از حضور یافتن بر سر مزار متوفی به خانه یا مسجدی که محل برگزاری مجلس است، می روند.

در آذربایجان مراسم شب هفتم برگزار نمی شود بلکه بعد از مجلس ترحیم در هر شب جمعه تا چهلم، بازماندگان و آشنایان در خانه متوفی عزاداری می کنند. در کرمان شرکت کنندگان در مجلس هفتم برای صاحبان عزا به رسم احترام و برای کمک در تأمین مخارج مراسم، کله قند و چای می بردند. به نوشته پورکریم[۴۰] ترکمن های اینجه برون یک روز پس از خاکسپاری هدایایی چون کله قند و پارچه و برّه برای صاحبان عزا می بردند.

پانویس

  1. ابن منظور؛ آذرنوش، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، ذیل «ابن».
  2. شاکر صابر ضابط، التقالید بین بغداد و کرکوک، ص۶۷ـ۶۸.
  3. وکیلیان، مصاحبة مورخ اسفند ۱۳۸۰.
  4. ابن بطوطه، سفرنامة ابن بطوطه،ج۲، ص۵۸۴.
  5. مسلمانیان قبادیانی، مصاحبة مورخ اسفند ۱۳۸۰.
  6. ضیایی، مصاحبة مورخ اسفند ۱۳۸۰؛ نیز رجوع کنید به ادامة مقاله.
  7. بلوکباشی، آیین به خاک سپردن مرده و سوگواری آن، ص۸۲ـ۸۳.
  8. مسلمانیان قبادیانی، مصاحبة مورخ اسفند ۱۳۸۰.
  9. مسلمانیان قبادیانی، مصاحبة مورخ اسفند ۱۳۸۰.
  10. احمدپناهی، آداب و رسوم مردم سمنان، ص۲۷۱.
  11. رجوع کنید به رحمانف، تاجیکان در آئینة تاریخ، ص۱۲.
  12. رجوع کنید به ابوداوود، سنن ابی داود، ج۳، ص۴۹۷، ش۳۱۳۲؛ ابن ماجه، سنن ابن ماجة، ج۱، ص۵۱۱، ش۱۶۰۱؛ ترمذی، سنن الترمذی، ج۳، ص۳۲۳، ش۹۹۸؛ حر عاملی، ج۳، ص۲۳۵ـ۲۳۸.
  13. اربابی، پژوهشی در سیرة اهل بیت، ص۷۲ـ۷۳؛ خن و دیگران، الفقه المنهجی علی مذهب الامام الشافعی، ج۱، ص۲۶۴.
  14. ابن بطوطه، سفرنامة ابن بطوطه، ج۲، ص۵۸۵.
  15. بلوکباشی، آیین به خاک سپردن مرده و سوگواری آن، ص۷۹؛ شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ص۲۱۴ـ۲۱۵.
  16. مسلمانیان قبادیانی، مصاحبة مورخ اسفند ۱۳۸۰.
  17. مظاهری، زندگی مسلمانان در قرون وسطا، ص۸۲ به نقل از بسحاق اطعمه؛ نیز رجوع کنید به ابن بطوطه، سفرنامة ابن بطوطه، ج۱، ص۱۰۹.
  18. کتیرایی، از خشت تا خشت، ص۲۸۶.
  19. ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج۱، ص۱۵۷؛ شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ص۲۱۵.
  20. ابن بطوطه، سفرنامة ابن بطوطه، ج۲، ص۵۸۴ـ۵۸۵.
  21. ضیایی، مصاحبة مورخ اسفند ۱۳۸۰.
  22. پورکریم، ترکمنهای ایران(۲)، ص۳۲.
  23. ضیایی، مصاحبة مورخ اسفند ۱۳۸۰.
  24. همایونی، فرهنگ مردم سروستان، ص۵۵۷.
  25. افشار سیستانی، جزیرة کیش و دریای پارس، ص۲۷۸.
  26. مسلمانیان قبادیانی، مصاحبة مورخ اسفند ۱۳۸۰.
  27. بلوکباشی، آیین به خاک سپردن مرده و سوگواری آن، ص۷۹.
  28. احمد پناهی، آداب و رسوم مردم سمنان، ص۲۷۱.
  29. ابن بطوطه، سفرنامة ابن بطوطه، ج۱، ص۱۰۸ـ۱۰۹.
  30. شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ص۲۱۶.
  31. وکیلیان، مصاحبة مورخ اسفند ۱۳۸۰؛ مسلمانیان قبادیانی، مصاحبة مورخ اسفند ۱۳۸۰.
  32. کتیرایی، از خشت تا خشت، ص۲۸۶.
  33. بلوکباشی، آیین به خاک سپردن مرده و سوگواری آن، ص۷۹.
  34. ضیایی، مصاحبة مورخ اسفند ۱۳۸۰.
  35. شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ص۲۱۴؛ شاکر صابر ضابط، التقالید بین بغداد و کرکوک، ص۶۷ـ۶۸؛ نیز رجوع کنید به بلوکباشی، آیین به خاک سپردن مرده و سوگواری آن، ص۸۰.
  36. رجوع کنید به فاخوری، الجامع فی تاریخ الادب العربی، ص۱۴۶.
  37. مقدسی، ص۴۴۰.
  38. احمد امین، قاموس العادات و التقالید و التعابیر المصریة، ذیل «جنازه»، «عزا»؛ لین، ص۵۱۷.
  39. رجوع کنید به حسنی، یزیدیه یا شیطان پرستان، ص۸۰۷؛ تونجی، یزیدیان ، یا، شیطان پرستان، ص۱۶۵.
  40. پورکریم، ترکمنهای ایران(۲)، ص۳۱.

منابع مقاله

  • آذرتاش آذرنوش ، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی ، تهران ۱۳۷۹ ش ؛
  • ابن بطوطه ، سفرنامة ابن بطوطه ، ترجمة محمدعلی موحد، تهران ۱۳۶۱ ش ؛
  • ابن ماجه ، سنن ابن ماجة ، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱؛
  • ابن منظور؛ لسان العرب
  • سلیمان بن اشعث ابوداوود، سنن ابی داود ، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱؛
  • احمد امین ، قاموس العادات و التقالید و التعابیر المصریة ، قاهره ۱۹۵۳؛
  • محمد احمدپناهی ، آداب و رسوم مردم سمنان ، تهران ۱۳۷۴ ش ؛
  • حمیدرضا اربابی ، «پژوهشی در سیرة اهل بیت در عزاداری و استمرار آن تا عهد آل بویه »، پایان نامه کارشناسی ارشد فرهنگ و تمدن ، دانشکدة الهیات ، دانشگاه تهران ، ۱۳۷۶ ش ؛
  • افشار سیستانی ، جزیرة کیش و دریای پارس ، تهران ۱۳۷۰ ش ؛
  • علی بلوکباشی ، «آیین به خاک سپردن مرده و سوگواری آن »، پیام نوین ، دوره ۷، ش ۹ (آبان و آذر ۱۳۴۴)؛
  • هوشنگ پورکریم ، «ترکمنهای ایران (۲)»، هنرومردم ، ش ۵۰ (آذر ۱۳۴۵)؛
  • محمدبن عیسی ترمذی ، سنن الترمذی ، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱؛
  • محمد تونجی ، یزیدیان ، یا، شیطان پرستان ، ترجمة احسان مقدس ، تهران ۱۳۸۰ ش ؛
  • عبدالرزاق حسنی ، «یزیدیه یا شیطان پرستان »، ارمغان ، سال ۱۴، ش ۱۱ (بهمن ۱۳۱۲)؛
  • مصطفی خن ، مصطفی بغا و علی شربجی ، الفقه المنهجی علی مذهب الامام الشافعی ، دمشق ۱۴۲۱/ ۲۰۰۰؛
  • امام علی رحمانف ، تاجیکان در آئینة تاریخ ، ج ۱: از آریان تا سامانیان ، گرنزی : لاندن ریور ادیشنز، ( بی تا. ) ؛
  • شاکر صابر ضابط ، «التقالید بین بغداد و کرکوک »، التراث الشعبی ، سال ۱، ش ۳ (تشرین الثانی ۱۹۶۳)؛
  • محمدبن علی شبانکاره ای ، مجمع الانساب ، چاپ میرهاشم محدث ، تهران ۱۳۶۳ ش ؛
  • ابراهیم شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان ، تهران ۱۳۶۳ش ؛
  • عبدالرحیم بن عبدالکریم صفی پوری ، منتهی الارب فی لغة العرب ، چاپ سنگی تهران ۱۲۹۷ـ ۱۲۹۸، چاپ افست ۱۳۷۷؛
  • محمدعادل ضیایی ، دانشگاه تهران ، دانشکدة الهیات ، مصاحبه ، اسفند ۱۳۸۰؛
  • حنافاخوری ، الجامع فی تاریخ الادب العربی : الادب القدیم ، بیروت ۱۹۸۶؛
  • محمدبن یعقوب فیروزآبادی ، ترتیب القاموس المحیط ، چاپ احمد زاوی ، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹؛
  • محمود کتیرایی ، از خشت تا خشت ، تهران ۱۳۷۸ ش ؛
  • هانری ماسه ، معتقدات و آداب ایرانی ، ترجمة مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش ؛
  • محمدبن محمد مرتضی زبیدی ، تاج العروس من جواهرالقاموس ، چاپ علی شیری ، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴؛
  • رحیم مسلمانیان قبادیانی ، بنیاد دائرة المعارف اسلامی ، تهران ، مصاحبه ، اسفند ۱۳۸۰؛
  • علی مظاهری ، زندگی مسلمانان در قرون وسطا ، ترجمة مرتضی راوندی ، تهران ۱۳۷۸ ش ؛
  • محمد معین ، فرهنگ فارسی ، تهران ۱۳۷۱ ش ؛
  • احمد وکیلیان ، بنیاد دایرة المعارف اسلامی ، تهران ، مصاحبه ، اسفند ۱۳۸۰؛
  • صادق همایونی ، فرهنگ مردم سروستان ، مشهد ۱۳۷۱ ش ؛

منبع

  • دانشنامه جهان اسلام، افسانه منفرد و سوسن فرهنگی، مدخل "ترحیم" در جلد۷.