تاریخ بلعمی (کتاب)

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«تاریخ بَلعَمی»، کتابی در تاریخ عمومی به زبان فارسی، اثر ابوعلی بلعمی (م، ۳۸۳ ق) است. این کتاب در واقع، ترجمۀ تاریخ طبری تألیف محمد بن جریر طبری (م، ۳۱۰ ق) بوده که بلعمی در سال ۳۵۲‌ ق، به دستور منصور بن نوح سامانی آن را آغاز کرده است. این ترجمه، ترجمۀ صرف و بدون تغییر تاریخ طبری نیست، بلکه با تغییر و اضافاتی همراه است.

تاریخ بلعمی.jpg
نویسنده ابوعلی بلعمی
موضوع تاریخ عمومی
زبان فارسی
تعداد جلد ۱

مؤلف

«ابوعلی محمد بلعمی» (متوفی حدود ۳۸۳ ق)، مورخ و ادیب ایرانی و از وزرای دانشمند دربار سامانی در قرن پهارم هجری است. وی فرزند بلعمی بزرگ، ابوالفضل محمد بن عبیدالله بلعمی (م، ۳۲۹ ق) از وزیران سامانیان است.

ابوعلی پس از عبدالملک بن نوح، وزیر منصور بن نوح سامانی شد. او به دستور منصور بن نوح سامانی کتاب «تاریخ طبرى» را از عربى به فارسى ترجمه کرد که به «تاریخ بلعمی» معروف است.

ابوعلی بلعمی همانند پدرش ابوالفضل بلعمی، در نشر زبان فارسی تأثیر بسیار گذاشت.

معرفی کتاب

«از آنجا که ترجمه ­ای که بلعمی از کتاب تاریخ الرسل والملوک به عمل آورده با حذف اسناد طولانی و نیز روایات متعدد در باب حادثه واحد همراه بوده و نیز در بعضی موارد به خصوص در مورد تاریخ باستانی ایران نکته ­هایی در بردارد که در اصل کتاب تاریخ طبری نیست، می توان این ترجمه را که به «تاریخ بلعمی» معروف است کتاب تاریخ مستقلی به شمار آورد و قدیمی­ترین تاریخ عمومی فارسی دانست.»

در ارتباط با نام این کتاب باید گفت برخی نام «تاریخ بلعمی» را برای این اثر مورد استفاده قرار می­ دهند. اما برخی نام «ترجمه تاریخ طبری» و یا «تاریخنامه طبری» را درست می­‌دانند. مصحح این اثر در مقدمه آن، ذکر عنوان «تاریخ بلعمی» را برای این کتاب نادرست شمرده است. ایشان آورده است: «سپاس خدای را که تاریخنامه طبری که به نادرست در پاره ­ای از نگاشته­ های پارسی «تاریخ بلعمی» خوانده شده است... به انجام رسید».

برخی از محققان برآن‌اند که ابوعلی بلعمی نه مترجمِ تاریخ بلعمی، بلکه سرپرست مترجمان این اثر بود. نخستین‌بار محمد قزوینی در تعلیقات چهار مقاله این احتمال را مطرح کرد و پس از آن، روشن در مقدمۀ تاریخ‌نامۀ طبری بر این اساس که نسخه‌ها و روایتهای موجودِ تاریخ بلعمی یکدست نیست و اختلافات بسیار فاحش دارد، انتساب این اثر را به بلعمی نادرست شمرد. اما به عقیدۀ برخی دیگر که استوارتر به نظر می‌رسد، مترجم تاریخ بلعمی، ابوعلی بلعمی است و اختلافات فاحش نسخه‌ها نتیجۀ تصرفات بی‌رویۀ ناسخان و حاشیه‌نویسان است. محمدتقی بهار که در پی بررسی نسخه‌های متعدد ترجمۀ تاریخ بلعمی به ‌نتیجۀ مذکور رسیده است، می‌گوید: این نظر که ترجمۀ کتاب از سوی چند مترجم به سرپرستی بلعمی صورت پذیرفته، معقول به نظر نمی‌رسد.

«تاریخ بلعمی» را به لحاظ موضوع می‌توان به دو بخش کلی تقسیم کرد: بخش اول که با آغاز آفرینش عالَم شروع می‌شود و با داستان خلقت حضرت آدم، سرگذشت سلسلۀ پادشاهان در ایران و روم، زندگی پیامبران الاهی و آغاز مسیحیت ادامه می‌یابد و با پادشاهی یزدگرد شهریار پایان می‌پذیرد. در تألیف این بخش وقایع مهم، سلسله‌های پادشاهی و شخصیتها مورد توجه بوده است.

بخش دوم با ذکر انساب پیامبر اسلام(ص) آغاز می‌شود و دوران بعثت، هجرت، غزوات پیامبر اکرم(ص)، خلفای راشدین، دورۀ بنی‌امیه و دوران عباسیان را در برمی‌گیرد. در این بخش، پس از هجرت پیامبر(ص) روش تألیف برخلاف بخش نخست، بر مبنای تسلسل سنوات (سالشمار) است و وقایع تاریخی سال به سال روایت می‌شود.

اهمیت تاریخ بلعمی

این کتاب هم از نظر تاریخی و هم از نظر ادبی ارزشی ویژه دارد. به لحاظ تاریخی بخش اول این کتاب از منابع مهم تاریخ اساطیری ایران به شمار می‌آید. برطبق مندرجات این بخش، دوران اساطیری با پادشاهی کیومرث آغاز می‌شود و با پادشاهی هوشنگ، طهمورث، جمشید، ضحاک و فریدون ادامه می‌یابد. می‌توان این بخش از تاریخ بلعمی را تاریخی توصیفی به شمار آورد که از مجموعۀ داده‌های فرهنگ شفاهی و کتبی مردم ایران فراهم آمده است. در بخش تاریخی نیز این کتاب از منابع عمدۀ تاریخ ساسانیان است. کریستن‌سن در تألیف کتاب ایران در زمان ساسانیان از این کتاب استفادۀ بسیار کرده است.

بخش دوم کتاب از منابع درجۀ اول تاریخ اسلام محسوب می‌شود. وجود نسخه‌های خطی بسیار و ترجمه‌های متعدد از این کتاب در دوره‌های مختلف، بیانگر توجه به این اثر و گویای اهمیت آن در طول تاریخ اسلام است.

ترجمه تاریخ طبری که برخی نام آن را «تاریخنامه طبری» خوانده­ اند، مأخذ و مرجع بسیاری از ترجمه­ های دیگر؛ مانند ترجمه ترکی شده است. زیرا به واسطه اطناب و تفصیل تاریخ طبری و زیادی حجم آن و اختصار و شیوایی ترجمه بلعمی مورد توجه قرار گرفته است.

محمدتقی بهار معتقد است که ترجمۀ تاریخ و تفسیر طبری مهم‌ترین آثاری است که در زمینۀ تحول و پیشرفت نثر فارسی در دولت سامانیان نوشته شده است. این کتاب یکی از نخستین کتابهای مفصل بازماندۀ فارسی است و به همین سبب، از منابع اصلی مطالعه و پژوهش در تاریخ زبان فارسی نیز محسوب می‌شود. اهمیت نثر این کتاب تا بدانجا ست که در تقسیم‌بندی دوره‌های نثر فارسی، گاه به نثر دورۀ سامانی نثر بلعمی می‌گویند.

با وجود شباهت نثر کتاب به نثر پهلوی و نیز با وجود تأثیر مستقیم نثر عربی در آن، نثر بلعمی دارای ویژگیها و مزایایی است که آن‌را از هر دو نثر پهلوی و عربی کاملاً ممتاز می‌سازد. بلعمی کوشیده است که در ترجمه اسلوب نگارش فارسی را از دست ندهد و برای واژگان عربی معادلهای فارسی بیابد و به همین سبب، لغات عربی متن اندک، و نثر کتاب در نهایتِ سادگی و فصاحت است. داستان بهرام چوبین که از افزوده‌های بلعمی است، به لحاظ شمار اندک لغات عربی، سادگی و شیوایی درخور توجه است و از این جهات بر سایر فصلهای کتاب رجحان دارد.

ویژگیهای بارز نثر بلعمی عبارت‌اند از سادگی و روانی، تفصیل و اطناب در ذکر وقایع، کوتاه بودن جمله‌ها، استفاده نکردن از سجع و موازنه، به کار بردن نوادر لغات و ترکیبات کهن، آوردن مترادفات، جمع بستن کلمات عربی با نشانه‌های جمع فارسی مانند ندیمان، اسیران، مَلِکان، عاملان و... به جای ندما، اسرا، ملوک و عمال… .

کارا دو وو معتقد است که دو عامل موجب توفیق و رواج تاریخ بلعمی شده است: نخست، اختصار و اجمال در برابر تفصیل تاریخ طبری که نسخه‌برداری از آن را دشوار می‌سازد؛ دوم، تغییراتی که بلعمی در شکل و شیوۀ حکایات داده است. نیز به نظر وی، توفیق تاریخ بلعمی موجب شد که تاریخ طبری، حداقل نزد ایرانیان، تا حد زیادی به فراموشی سپرده شود و نسخه‌برداری و ترجمه از تاریخ بلعمی رواج بیشتری پیدا کند.

تفاوت تاریخ بلعمی با تاریخ طبری

ترجمۀ بلعمی با تاریخ طبری تفاوتهای بسیار دارد. گفته شده است که تصرفات بلعمی در تاریخ طبری بیش از حد مجاز است، اما باید گفت که روش بیشتر مترجمان دوره‌های اول اسلامی چنین بوده است که به ترجمۀ تحت‌اللفظی پای‌بند نبوده‌اند و ترجمۀ آنها آزاد، و همراه با افزودن شواهد و امثال گوناگون بوده است.

تفاوتهای عمدۀ ترجمۀ بلعمی با تاریخ طبری را می‌توان چنین طبقه‌بندی کرد:

  • روش طبری در نگارش تاریخ، روش محدثان است که بر طبق آن، اسناد هر واقعه ذکر می‌شود تا سرانجام، به ناقل اصلی برسد، اما بلعمی نام راویان و سلسله اسناد را حذف کرده، و از روایتهای مختلف فقط یک روایت مرجّح را برگزیده است و هر جا که روایتی را ناقص یافته، آن را از مآخذ دیگر نقل کرده، و متذکر شده است که این افزودگی از مترجم است، و در واقع با این عمل، شیوۀ روایی طبری را به شیوۀ ترکیبی تغییر داده است.
  • تاریخ طبری از آغاز آفرینش تا حوادث سال ۳۰۲ق. را شامل می‌شود، اما بلعمی ذکر حوادث تاریخی را تا سال ۳۵۵ق. ادامه داده است.
  • مقدمۀ مفصل دربارۀ آغاز تاریخ و گزارش داستان بهرام چوبین در سلطنت هرمز که کامل‌ترین گزارشِ برجای مانده در این زمینه است، از افزوده‌های بلعمی است و در تاریخ طبری مذکور نیست.
  • بلعمی به ویژه در تفسیر آیات قرآن، گاه به نرمی و گاه به شدت به طبری اعتراض می‌کند و آن تفسیری را می‌آورد که خود آن‌را مرجّح می‌داند.
  • بلعمی در پاره‌ای موارد، وقایع تاریخی را که به ترتیب نیامده است، مرتب می‌کند و یا اخباری را که در تاریخ طبری به صورت پراکنده ذکر شده است، با افزودن مطالبی از منابع دیگر به صورت فصلی مستقل در ‌آورده است. همچنین اخبار و قصصی را که طبری نیاورده، یا به ایجاز آورده است، به تفصیل گزارش می‌کند.
  • بلعمی نامها و حوادثی را که به وقایع تاریخی لطمه‌ای نمی‌زند، حذف ‌کرده است.
  • از مقایسۀ تاریخ بلعمی و تاریخ طبری روشن می‌شود که در بسیاری از موارد، بلعمی بدون کمترین اشاره، مطالبی را که نادرست دانسته، تغییر داده است، مثل تاریخ درگذشت خلیفۀ دوم، عمر، نسبِ ابوبکر، و نامهای دبیران، بندگان و زنان پیامبر(ص).

منابع