آیه 75 سوره ص

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه 75 ص)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ ۖ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعَالِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<74 آیه 75 سوره ص 76>>
سوره : سوره ص (38)
جزء : 23
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

خدا به شیطان فرمود: ای ابلیس، تو را چه مانع شد که به موجودی (با قدر و شرافت) که من به دو دست (علم و قدرت) خود آفریدم سجده کنی؟ آیا تکبر و نخوت کردی یا از فرشتگان بلند رتبه عالم قدس اعلا بودی (که نمی‌بایست سجده کنند).

[خدا] فرمود: ای ابلیس! تو را چه چیزی از سجده کردن بر آنچه که با دستان قدرت خود آفریدم، بازداشت؟ آیا تکبّر کردی یا از بلند مرتبه گانی؟

فرمود: «اى ابليس، چه چيز تو را مانع شد كه براى چيزى كه به دستان قدرت خويش خلق كردم سجده آورى؟ آيا تكبر نمودى يا از [جمله‌] برترى‌جويانى؟»

گفت: اى ابليس، چه چيز تو را از سجده كردن در برابر آنچه من با دو دست خود آفريده‌ام منع كرد؟ آيا بزرگى فروختى يا مقامى ارجمند داشتى؟

گفت: «ای ابلیس! چه چیز مانع تو شد که بر مخلوقی که با قدرت خود او را آفریدم سجده کنی؟! آیا تکبّر کردی یا از برترینها بودی؟! (برتر از اینکه فرمان سجود به تو داده شود!)»

ترجمه های انگلیسی(English translations)

He said, ‘O Iblis! What keeps you from prostrating before that which I have created with My [own] two hands? Are you arrogant, or are you one of the exalted ones?’

He said: O Iblis! what prevented you that you should do obeisance to him whom I created with My two hands? Are you proud or are you of the exalted ones?

He said: O Iblis! What hindereth thee from falling prostrate before that which I have created with both My hands? Art thou too proud or art thou of the high exalted?

(Allah) said: "O Iblis! What prevents thee from prostrating thyself to one whom I have created with my hands? Art thou haughty? Or art thou one of the high (and mighty) ones?"

معانی کلمات آیه

«خَلَقْتُ بِیَدَیَّ»: مستقیماً و بدون واسطه چیز دیگری، از قبیل پدر و مادر، آن را با قدرت خود آفریده‌ام. (یَد) کنایه از قدرت است. «أَسْتَکْبَرْتَ»: مراد این است که هم اینک خود را به بزرگی می‌زنی و تکبّر می‌ورزی. «أَمْ کُنتَ مِنَ الْعَالِینَ»: یا این که همواره از متکبّران و خود بزرگ بینان بوده‌ای.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


قالَ يا إِبْلِيسُ ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالِينَ «75»

(خداوند) فرمود: «اى ابليس! چه چيز تو را مانع شد كه براى موجودى كه به دستان قدرت خويش خلق كردم سجده كنى؟ تكبّر كردى يا از بلند مرتبه‌گانى؟!»

قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ «76»

ابليس گفت: «من از او بهترم، مرا از آتش آفريدى و او را از گِل»

قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّكَ رَجِيمٌ «77» وَ إِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلى‌ يَوْمِ الدِّينِ «78»

خداوند فرمود: «پس از اين درگاه بيرون شو كه تو رانده شده‌اى. و همانا لعنت من تا روز رستاخيز بر تو خواهد بود.»

نکته ها

مراد از «عالين» به گفته پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله گروهى هستند كه از فرشته‌ها برترند و از مقام و مرحله و مكان ديگرى سرچشمه مى‌گيرند. «1» شايد مراد پيامبر همان باشد كه در زيارت جامعه خطاب به اهل‌بيت عليهم السلام مى‌خوانيم: «خلقكم الله انوارا فجعلكم بعرشه محدقين حتى من علينا بكم فجعلكم فى بيوت اذن الله ان يرفع و يذكر» يعنى خداوند شما را نورهايى در عرش قرار داد، آنگاه براى دسترسى بشر به هدايت، شما را در مناطقى از زمين قرار داد، تا محل نداى توحيد باشيد. واللّه العالم.

مراد از دو دست در آيه به گفته امام صادق عليه السلام دست قدرت و حكمت است وگرنه خداوند جسم نيست تا دست ظاهرى داشته باشد. «2»

«1». تفسير اطيب‌البيان.

«2». تفسير اطيب‌البيان.

جلد 8 - صفحه 129

پیام ها

1- از خلافكار توضيح بخواهيد و خلاف‌ها را ريشه‌يابى كنيد. «يا إِبْلِيسُ ما مَنَعَكَ» (به مجرم فرصت حرف زدن بدهيد).

2- اصل، گرايش و پذيرش حقّ است، هر كجا خلاف آن را ديديد مانعى پيدا شده است. «ما مَنَعَكَ»

3- آفرينش انسان با توجّه خاص خداوند بوده است. «خَلَقْتُ بِيَدَيَّ»

4- اجتهاد در برابر نصّ كار ابليس است. فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ‌ ... أَنَا خَيْرٌ

5- ايمان به خداوند و خالق بودن او كافى نيست بلكه اطاعت و تسليم در برابر او لازم است. (ابليس خالق بودن را قبول داشت ولى تسليم و اطاعت نداشت). «خَلَقْتَنِي»

6- مقايسه‌هاى ظنّى نمى‌تواند سرچشمه‌ى ارزيابى درست شود. (ابليس خود را با انسان مقايسه كرد و نتيجه‌گيرى نمود). أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ‌- خَلَقْتَنِي‌ ...

7- نژاد پرستى، تفكّر شيطانى است. «مِنْ نارٍ- مِنْ طِينٍ»

8- تعصّب مانع شناخت حقيقت است. (ابليس نژاد آتشى خود را مى‌بيند ولى نفخه‌ى الهى انسان را نمى‌بيند). «خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ»

9- شرافت به كسب كمالات است نه مادّه و عنصر اوّلى كه گفته شود انسان از گل و ابليس از آتش است. مِنْ نارٍ- مِنْ طِينٍ‌ ... فَاخْرُجْ‌

10- در مديريّت، اخراجِ فرد متمرّد از قانون لازم است. «فَاخْرُجْ مِنْها»

11- نتيجه‌ى تكبّر و حسادت، محروميّت است. «فَاخْرُجْ»

12- عناصر نامطلوب بايد از جامعه طرد شوند. (در قرآن شش مرتبه كلمه‌ى رجيم آمده كه همه‌ى آنها در مورد ابليس است). فَاخْرُجْ‌ ... فَإِنَّكَ رَجِيمٌ‌

13- تحقير شيطان، هم مكانى بود «فَاخْرُجْ» هم مقامى. «لَعْنَتِي»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌8، ص: 130

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



قالَ يا إِبْلِيسُ ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالِينَ (75)

قالَ يا إِبْلِيسُ‌: فرمود خداوند به آواى ابليس، ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ: چه چيز بازداشت تو را آنكه سجده كنى، لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَ‌: مر آن چيزى را كه آفريده‌ام به‌

جلد 11 - صفحه 213

قدرت خود بدون واسطه پدر و مادر و اعانت غير، أَسْتَكْبَرْتَ‌: آيا تكبّر نمودى بدون استحقاق ترفّع، أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالِينَ‌: يا هستى از جماعتى كه بلند مرتبه‌اند كه مستحق تفوق‌اند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ طِينٍ (71) فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ (72) فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ (73) إِلاَّ إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرِينَ (74) قالَ يا إِبْلِيسُ ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالِينَ (75)

قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ (76) قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّكَ رَجِيمٌ (77) وَ إِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلى‌ يَوْمِ الدِّينِ (78) قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلى‌ يَوْمِ يُبْعَثُونَ (79) قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ (80)

إِلى‌ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ (81) قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ (82) إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ (83)

ترجمه‌

هنگاميكه گفت پروردگارت بفرشتگان همانا من آفريننده‌ام انسانى را از گل‌

پس چون با تناسب بپايان رساندم پيكر او را و دميدم در او از روح خود پس درافتيد مر او را سجده‌كنان‌

پس سجده كردند فرشتگان تماميشان همگى‌

مگر ابليس كه سركشى نمود و بود از كافران‌

گفت اى ابليس چه بازداشت تو را كه سجده كنى مر آنرا كه آفريدم بدو دست خود آيا تكبر كردى يا بودى از بلند مرتبگان‌

گفت من بهترم از او آفريدى مرا از آتش و آفريدى او را از گل‌

گفت پس بيرون رو از آن همانا توئى رانده شده‌

و همانا بر تو است لعنت من تا روز جزا

گفت پروردگارا پس مهلت ده مرا تا روز كه برانگيخته ميشوند

گفت پس همانا توئى از مهلت داده‌شدگان‌

تا روز آن وقت دانسته شده‌

گفت پس قسم بعزت تو هر آينه گمراه ميكنم آنها را همگى‌

مگر بندگان تو از آنها كه خالص شدگانند.

تفسير

خداوند شمه‌اى از احوال اهل عالم اعلى را كه در آيات سابقه اشاره بآن شده بود براى پيغمبر خود بيان فرموده تا مردم متوجّه شوند بمفاسد صفت تكبّر و تخلّف از فرمان حق از قبيل آنكه وقتى خداوند بملائكه فرمود من ميخواهم انسانى از گل خلق نمايم پس چون كالبد او را با تناسب اجزاء و صورت باتمام رساندم و دميدم در آن بافاضه از عالم قدس روان پاكى را كه براى شرافت آن اضافه بخود نمودم و روح خود خواندم پس سجده كنيد براى عبادت من و شكر نعمت و تجليل و تعظيم او در برابرش چون او حامل انوار محمدى صلى اللّه عليه و آله است و اطاعت او واجب است چنانچه در سوره بقره ذيل آيه شريفه‌ وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لآدم بيان شد پس ملائكه بتمامى سجده نمودند مگر ابليس كه واقعا از جن بود ولى چون مدتها بود با ملائكه مشغول بعبادت خدا بود در ضمن آنها مأمور بسجود

جلد 4 صفحه 480

شد و بواسطه خبث ذات و صفت تكبّر از امر الهى تخلّف نمود و كفر باطنى او آشكار گشت و خداوند باو فرمود چه چيز مانع شد تو را كه سجده نمائى در برابر موجوديكه خلق نمودم من او را بدو دست قدرت و قوّت خودم چنانچه در عيون و توحيد از حضرت رضا عليه السّلام نقل نموده و سؤال فرمود كه آيا تكبّر بيجا نمودى با آنكه مستحق نبودى يا واقعا بلند مرتبه بودى و مستحق تفوّق و آنملعون جواب داد كه من تفوّق ذاتى بر او دارم چون من از آتش خلق شدم كه روشن و نورانى است و او از گل خلق شده كه تاريك و ظلمانى است و منكر علم و حكمت خدا شد و شمه‌اى از اين مقال در اوائل سوره اعراف گذشت كه اگر از جهت نورانيّت آدم عليه السّلام خبر داشت و آنكه قابل مقايسه با نورانيّت آتش نيست ميدانست برترى و فضل او را و خداوند او را از عالم اعلى مطرود و محروم از رحمت خود و هر خير و كرامت فرمود تا روز قيامت و او از خدا مهلت و عمر طولانى خواست تا آنروز و خداوند او را مهلت داد تا روز كه وقت آن معلوم است بعلم الهى و ديگرى اطلاع از آن ندارد و او قسم ياد نمود بعزّت و جلال خدا كه بوسوسه و مكر اغواء نمايد و فريب دهد تمام ذريّه آدم را مگر از آنها كسانيرا كه خداوند خالص نموده است دلهاى ايشانرا براى محبّت خود بتوفيق طاعت و اجتناب از معصيت و شرح اين آيات و بيان وقت معلوم و ساير خصوصيّات در سوره حجر گذشته است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قال‌َ يا إِبلِيس‌ُ ما مَنَعَك‌َ أَن‌ تَسجُدَ لِما خَلَقت‌ُ بِيَدَي‌َّ أَستَكبَرت‌َ أَم‌ كُنت‌َ مِن‌َ العالِين‌َ (75)

خداوند خطاب‌ فرمود ‌به‌ ابليس‌ چه‌ مانع‌ شد اينكه‌ سجده‌ كني‌ بآنچه‌ ‌که‌ ‌من‌ بدو دست‌ قدرت‌ و حكمت‌ ‌خود‌ خلق‌ كردم‌ بزرگي‌ بخود بستي‌ ‌با‌ بودي‌ ‌از‌ عالين‌ ‌که‌ مأمور بسجده‌ نبودند.

قال‌َ يا إِبلِيس‌ُ ما مَنَعَك‌َ أَن‌ تَسجُدَ ‌در‌ اينجا «‌ان‌ تسجد» ميفرمايد و ‌در‌ سوره اعراف‌ ميفرمايد قال‌َ ما مَنَعَك‌َ أَلّا تَسجُدَ‌-‌ آيه 11‌-‌ و

جلد 15 - صفحه 274

‌هر‌ دو ‌به‌ يك‌ معني‌ ‌است‌ ‌به‌ دو تعبير ‌در‌ اينجا مانع‌ ‌از‌ سجده‌ توجه‌ ‌بود‌ ‌که‌ جلوگير تو شد ‌از‌ سجده‌ ‌به‌ آدم‌ و ‌در‌ آنجا چه‌ مانع‌ شد اينكه‌ سجده‌ نكردي‌ ‌به‌ آدم‌ نه‌ آنچه‌ مفسّرين‌ گفتند ‌که‌ لاء زائده‌ ‌است‌ و گفتيم‌ كلمه زائده‌ ‌در‌ قرآن‌ نيست‌.

لِما خَلَقت‌ُ بِيَدَي‌َّ مجسمه‌ بواسطه ظواهر بعض‌ آيات‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌خدا‌ دو دست‌ و جارحه‌ و وجه‌ قائل‌ شدند و ‌او‌ ‌را‌ شبيه‌ جوان‌ سي‌ ساله زيبا و مقبول‌ گفتند مثل‌ همين‌ ‌آيه‌ و آيه شريفه‌ وَ قالَت‌ِ اليَهُودُ يَدُ اللّه‌ِ مَغلُولَةٌ غُلَّت‌ أَيدِيهِم‌ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَل‌ يَداه‌ُ مَبسُوطَتان‌ِ يُنفِق‌ُ كَيف‌َ يَشاءُ‌-‌ مائده‌ آيه 69‌-‌ و آيه شريفه‌ وَ لِلّه‌ِ المَشرِق‌ُ وَ المَغرِب‌ُ فَأَينَما تُوَلُّوا فَثَم‌َّ وَجه‌ُ اللّه‌ِ‌-‌ بقره‌ آيه 109‌-‌ و ‌غير‌ اينها ‌از‌ آيات‌ و غافل‌ ‌از‌ اينكه‌ مرا ديد قدرت‌ و يد حكمت‌ ‌است‌ ‌يعني‌ ‌من‌ ‌از‌ روي‌ قدرت‌ و مصلحت‌ و حكمت‌ آدم‌ ‌را‌ خلق‌ كردم‌ و مراد ‌از‌ وجه‌ مقام‌ قرب‌ برحمت‌ ‌است‌، ‌يعني‌ قابليت‌ شمول‌ رحمت‌ پيدا ميكند، و ‌از‌ ‌إبن‌ بابويه‌ ‌در‌ كتاب‌ بشارات‌ الشيعة حديث‌ مفصلي‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ باب‌ ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ روايت‌ كرده‌ ‌که‌ محل‌ شاهد ‌ما اينست‌ ‌که‌ فرمود

‌من‌ زعم‌ ‌ان‌ للّه‌ وجها كالوجوه‌ فقد اشرك‌ و ‌من‌ زعم‌ ‌ان‌ للّه‌ جوارح‌ كجوارح‌ المخلوقين‌ فهو كافر باللّه‌‌-‌ الحديث‌

أَستَكبَرت‌َ أ استكبرت‌ بوده‌ همزه وصل‌ ساقط ‌شده‌، استكبار بزرگي‌ بخود بستن‌ ‌است‌ و ‌از‌ تكبر بدتر ‌است‌ زيرا تكبر يك‌ چيزي‌ ‌در‌ ‌خود‌ ‌از‌ حيث‌ حسب‌ و نسب‌ و قوه‌ و قدرت‌ و رياست‌ و سلطنت‌ مي‌بيند تصور بزرگي‌ ميكند و استكبار هيچ‌ منشأي‌ ندارد باصطلاح‌ بزرگي‌ بيجهت‌ ميكند چنانچه‌ شيطان‌ چه‌ قدرت‌ و توانايي‌ داشت‌.

أَم‌ كُنت‌َ مِن‌َ العالِين‌َ عالين‌ عالم‌ انوار ‌است‌ ‌که‌ فوق‌ عالم‌ ارواح‌

جلد 15 - صفحه 275

‌است‌ ‌که‌ عالم‌ ارواح‌ فوق‌ عالم‌ ملائكه‌ ‌است‌ ‌که‌ تعبير ‌به‌ عالم‌ عقول‌ مي‌كنند ‌که‌ بمذهب‌ افلاطون‌ عقول‌ عشره‌ قائل‌ ‌است‌ و بمذهب‌ ارسطو عقول‌ عرضيه‌ تعبير ميكند و ‌در‌ لسان‌ اخبار انوار مقدسه‌ انبياء و بالاخص‌ انوار مقدسه ‌محمّد‌ و آل‌ ‌او‌ ‌است‌ ‌که‌ فرمود:

«اول‌ ‌ما خلق‌ اللّه‌ نوري‌»

و ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ دوازده‌ حجاب‌ آفريد و ‌اينکه‌ نور ‌را‌ ‌در‌ ‌آنها‌ سير داد ‌در‌ حجاب‌ اول‌ دوازده‌ هزار سال‌ ‌تا‌ حجاب‌ دوازدهم‌ هزار سال‌ و ‌در‌ ‌هر‌ حجابي‌ ذكري‌ داشت‌ ‌تا‌ عرش‌ ‌را‌ آفريد و هفت‌ هزار سال‌ ‌در‌ عرش‌ ‌بود‌ ‌تا‌ آدم‌ ‌را‌ آفريد و ‌در‌ حديث‌ ‌از‌ ‌إبن‌ بابويه‌ مسندا ‌از‌ ابي‌ سعيد الخدري‌ ‌که‌ ‌گفت‌ ‌از‌ پيغمبر اكرم‌ سؤال‌ شد ‌از‌ عالين‌

«‌من‌ ‌هم‌ ‌ يا ‌ ‌رسول‌ اللّه‌ ‌الّذين‌ ‌هم‌ اعلي‌ ‌من‌ الملائكة ‌فقال‌ ‌رسول‌ اللّه‌ (ص‌) انا و ‌علي‌ و فاطمة و الحسن‌ و الحسين‌ كنا ‌في‌ سرادق‌ العرش‌‌-‌ الحديث‌»

و معلوم‌ ‌است‌ ‌که‌ اينها مصداق‌ اتم‌ بودند و ‌اينکه‌ استفهام‌ انكاري‌ ‌است‌ شيطان‌ خباثت‌ باطن‌ ‌خود‌ ‌را‌ ظاهر كرد و ‌گفت‌:

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 75)- اینجا بود که ابلیس از سوی خداوند مورد مؤاخذه و بازپرسی قرار گرفت.

«فرمود: ای ابلیس! چه چیز مانع تو از سجده کردن بر مخلوقی که با قدرت خود آفریدم گردید»؟ (قالَ یا إِبْلِیسُ ما مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِیَدَیَّ).

تعبیر به «یدی» (دو دست) در اینجا کنایه از قدرت است.

سپس می‌افزاید: «آیا تکبر کردی یا از برترینها بودی»؟ برتر از این که فرمان سجود به تو داده شود (أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعالِینَ).

بدون شک احدی نمی‌تواند ادعا کند که قدر و منزلتش ما فوق این است که برای خدا سجده کند.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع