آیه 48 سوره سبأ
<<47 | آیه 48 سوره سبأ | 49>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
باز بگو: خدای من حق را (به وحی بر من) القا میفرماید و او به اسرار عوالم غیب آگاه است.
بگو: همانا پروردگارم که دانای غیب است، حق را [بر قلوب پیامبرانش] القا می کند.
بگو: «بىگمان، پروردگارم حقيقت را القا مىكند؛ [اوست] داناى نهانها.»
بگو: پروردگار من الهامبخش سخن حق است. داناى غيبهاست.
بگو: «پروردگار من حق را (بر دل پیامبران خود) میافکند، که او دانای غیبها (و اسرار نهان) است.»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- يقذف: قذف: انداختن. گذاشتن. آن در آيه ظاهرا به معنى نازل كردن است.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ إِنَّ رَبِّي يَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَّامُ الْغُيُوبِ «48»
بگو: همانا پروردگارم كه به نهانها بسيار آگاه است حقّ را (بر دلها) مىافكند.
پیام ها
1- تحقّق حقّ و نابودى باطل، از شئون ربوبيّت خداست. «إِنَّ رَبِّي يَقْذِفُ بِالْحَقِّ»
2- حقّ بايد بر باطل هجوم برد و آن را نابود كند. ( «يَقْذِفُ» به معناى پرتاب و تهاجم است.)
«1». قلم، 46.
جلد 7 - صفحه 463
3- پيروزى حقّ بر باطل از سنّتهاى الهى است. «إِنَّ رَبِّي يَقْذِفُ بِالْحَقِّ»
4- احقاق حقّ و ابطال باطل به اطلاعات وسيعى نياز دارد. «عَلَّامُ الْغُيُوبِ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قُلْ إِنَّ رَبِّي يَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ (48)
قُلْ إِنَّ رَبِّي: بگو اى پيغمبر بدرستى كه پروردگار من، يَقْذِفُ بِالْحَقِ:
مىافكند حق را، يعنى وحى را القا مىكند بر هر كه خواهد، و يا ردّ مىكند باطل را به حق و آن را درهم مىشكند. يا حق را در عالم منتشر مىسازد، يعنى افشاى دين اسلام و اظهار احكام آن فرمايد. عَلَّامُ الْغُيُوبِ: خداى من داناى جميع پنهانيها است و هيچ چيز بر او مخفى نيست، القاى حق يا نشر آن فرمايد.
«1» سوره فرقان، آيه 57.
جلد 10 - صفحه 549
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى وَ فُرادى ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا ما بِصاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلاَّ نَذِيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذابٍ شَدِيدٍ (46) قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ (47) قُلْ إِنَّ رَبِّي يَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ (48) قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ ما يُبْدِئُ الْباطِلُ وَ ما يُعِيدُ (49) قُلْ إِنْ ضَلَلْتُ فَإِنَّما أَضِلُّ عَلى نَفْسِي وَ إِنِ اهْتَدَيْتُ فَبِما يُوحِي إِلَيَّ رَبِّي إِنَّهُ سَمِيعٌ قَرِيبٌ (50)
ترجمه
بگو جز اين نيست پند ميدهم شما را به يك چيز كه برخيزيد براى خدا دو نفر دو نفر و يك يك پس انديشه كنيد كه نيست در كسيكه با شما است ديوانگى نيست او مگر بيم دهندهئى براى شما در برابر عذاب سخت
بگو آنچه خواستم از شما از مزد پس آن براى شما باشد نيست مزدم مگر بر خدا و او است بر همه چيز گواه
بگو همانا پروردگارم وحى ميكند بحقّ داناى پوشيدهها است
بگو آمد حق و پيدا نميشود باطل و نه برميگردد
بگو اگر گمراه شدم پس جز اين نيست كه گمراه ميشوم بر زيان خودم و اگر هدايت يافتم پس بآن چيزى است كه وحى ميكند بمن پروردگارم همانا او است شنواى نزديك.
تفسير
خداوند متعال پس از تهديدات بليغه به پيغمبر خود دستور داده كه بكفّار مكّه بفرمايد من يك موعظه و نصيحت بشما بيشتر نميكنم و آن اين است كه اجتماعات خودتان را كنار بگذاريد كه اسباب پريشانى خاطر است اقدام كنيد براى خدا بدون تعصّب و تقليد دو نفر دو نفر با هم بنشينيد صحبت كنيد يا يكنفر يكنفر بنشينيد بقصد فهميدن و پس از آن تفكّر و تأمل نمائيد و بفهميد و تصديق كنيد كه اين شخص كه در ميان شما و با شما تاكنون زندگى و معاشرت مينموده و مينمايد ابدا آثار جنون و اختلالى در او مشاهده نشده و نميشود و نيست او ديوانه و ساحر و شاعر و رياست طلب بلكه او فقط بيم دهنده است شما را از عذاب سختى كه در پيش داريد در صورت تخلّف از احكام خدا و نيز چون قبلا پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم بامر خدا بآنها فرموده بود كه من از شما اجرى بر اداء رسالت خود نميخواهم جز مودّت و ترك آزار اقارب و كسانم اينك بفرمايد آن اجريكه من از شما خواستم در واقع راجع بخودتان است چون ثواب و نفع دوستى شما كسان مرا عائد بخود شما خواهد شد اجر من فقط بعهده خدا است و من از شما توقع مالى بهيچ وجه ندارم
جلد 4 صفحه 371
و خدا بر هر امرى شاهد و گواه و از هر سرّى مطّلع و آگاه است و ميداند كه من راست ميگويم و نفع مادّى براى خود در اين اوامرى كه بشما مينمايم در نظر ندارم چنانچه قمّى ره از امام باقر عليه السّلام در تفسير آيه دوم نقل نموده ولى بعضى گفتهاند مراد آنستكه من از شما اجرى نميخواهم بر اداء رسالت آن اجرى كه من خواستم مال خودتان باشد اجر من با خدا است و در مجمع و كافى در دو روايت ديگر از نقل قمّى ره تأييد شده است و در بعضى از روايات اعظكم بواحده بولايت امير المؤمنين عليه السّلام تفسير شده و بعضى آنرا بكلمه توحيد و بعضى بطاعت خدا تفسير نمودهاند و بنظر حقير روايات محمول بر باطن و اقوال مردود است چون خداوند خودش بيان فرموده كه موعظه چيست و در اين صورت احتياج بتفسير ندارد و نيز براى رفع استبعاد آنها از نزول وحى بر بشرى مانند خودشان بفرمايد خداوند حقّ را بهر كس قابل باشد وحى و الهام ميفرمايد و او داناى تمام امور نهانى است ميداند و ميشناسد كسانيرا كه لايق و قابل وحى و تنزيلند و بعد از آنكه معلوم شد آنچه بر او وحى شده كه دين اسلام است حقّ است بفرمايد حقّ آمد و باطل ديگر وجود پيدا نميكند و برنميگردد و مراد از باطل شرك و كفر است چنانچه در امالى از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه چون پيغمبر صلى اللّه عليه و اله وارد مكه شد در اطراف كعبه سيصد و شصت بت نصب بود آنحضرت با چوبى كه در دست داشت بر آنها ميزد و ميفرمود جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً جاءَ الْحَقُّ وَ ما يُبْدِئُ الْباطِلُ وَ ما يُعِيدُ و در مجمع اين معنى را از ابن مسعود نقل نموده و پس از آن بفرمايد اگر من از راه حقّ دور افتاده باشم ضررش بخودم ميرسد بشما ربطى ندارد و اگر براه راست هدايت شده باشم ببركت وحى الهى است كه بر من نازل شده است و خداوند گفتار من و شما و تمام خلق را ميشنود و از رگ گردن به بندگان خود نزديكتر است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُل إِنَّ رَبِّي يَقذِفُ بِالحَقِّ عَلاّمُ الغُيُوبِ (48)
بفرما محققا پروردگار من حق را القاء ميفرمايد، علام الغيوب است.
از بواطن هر كس با خبر است، بر او چيزي مخفي نيست، بايد حق را گفت خواه كسي بپذيرد و خوشش آيد يا نپذيرد و بد داند. وَ اللّهُ لا يَستَحيِي مِنَ الحَقِّ (احزاب آيه 53).
قُل إِنَّ رَبِّي يَقذِفُ بِالحَقِّ تمام كارهاي او از روي حكمت و مصلحت و درست و بجا مطابق حق و واقع است چنان چه معناي عدل است.
عَلّامُ الغُيُوبِ درباره علم غيب مكرر بيان شده که خداوند بالذات عالم به غيوب است چون علم عين ذات است و محدود نيست و اما انبياء و ائمه و ملائكه و غير اينها که عالم به غيب هستند تا درجهاي به افاضه حق است.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 48)- با توجه به آنچه پیرامون حقانیت دعوت پیامبر صلّی اللّه علیه و اله گفته شد، در این آیه میگوید: قرآن واقعیتی است انکار ناپذیر که از ناحیه خدا بر قلب پیامبر القا شده است «بگو: پروردگار من حق را میافکند که او علّام الغیوب است و از تمام اسرار نهان آگاه است» (قُلْ إِنَّ رَبِّی یَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَّامُ الْغُیُوبِ).
منظور افکندن «حق» یعنی کتب آسمانی و وحی الهی بر قلوب انبیا و فرستادگان پروردگار است. و این بیشباهت به حدیث معروف (العلم نور یقذفه اللّه فی قلب من یشاء) علم نوری است که خداوند به دلهای کسانی که بخواهد و شایسته ببیند میافکند» نیست.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی ، ج8، ص: 451
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم