آیه 45 سوره فصلت

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه 45 فصلت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ ۗ وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ ۚ وَإِنَّهُمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ

مشاهده آیه در سوره


<<44 آیه 45 سوره فصلت 46>>
سوره : سوره فصلت (41)
جزء : 24
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و ما به موسی کتاب (تورات) را دادیم پس در آن راه مخالفت و اختلاف پیش گرفتند و اگر آن کلمه (رحمت) از (لطف) خدا سبقت نیافته بود (که تعجیل در عذاب نکند) همانا میان آن امت حکم عذاب می‌رسید، و هر چند که آنها سخت در نزول آن (عذاب) در شک و ریبند (که تو را در وعده عذاب قیامت هم تکذیب می‌کنند).

به یقین ما به موسی کتاب عطا کردیم پس در آن اختلاف شد [که از پیشگاه حق آمده یا ساختگی است]، و اگر از سوی پروردگارت فرمانی [بر مهلت یافتنشان] پیشی نگرفته بود، بی تردید میانشان [به نابودی و هلاکت] حکم شده بود؛ و اینان هم [چون قوم موسی] نسبت به قرآن در تردیدی سخت هستند.

و به راستى موسى را كتاب [تورات‌] داديم، پس در آن اختلاف واقع شد، و اگر از جانب پروردگارت فرمان [مهلت‌] سبقت نگرفته بود، قطعاً ميانشان داورى شده بود؛ و در حقيقت آنان در باره آن به شكّى سخت دچارند.

موسى را كتاب داديم، اما در آن اختلاف كردند. و اگر نبود آن سخنى كه پروردگارت از پيش گفته بود، ميانشان كار به پايان مى‌آمد. و البته هنوز به سختى در ترديدند.

ما به موسی کتاب آسمانی دادیم؛ سپس در آن اختلاف شد؛ و اگر فرمانی از ناحیه پروردگارت در این باره صادر نشده بود (که باید به آنان مهلت داد تا اتمام حجّت شود)، در میان آنها داوری می‌شد (و به کیفر می‌رسیدند)؛ ولی آنها هنوز درباره آن شکّی تهمت‌انگیز دارند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Certainly We gave Moses the Book, but differences arose about it; and were it not for a prior decree of your Lord, judgement would have been made between them, for they are in grave doubt concerning it.

And certainly We gave the Book to Musa, but it has been differed about, and had not a word already gone forth from your Lord, judgment would certainly have been given between them; and most surely they are in a disquieting doubt about it.

And We verily gave Moses the Scripture, but there hath been dispute concerning it; and but for a Word that had already gone forth from thy Lord, it would ere now have been judged between them; but lo! they are in hopeless doubt concerning it.

We certainly gave Moses the Book aforetime: but disputes arose therein. Had it not been for a Word that went forth before from thy Lord, (their differences) would have been settled between them: but they remained in suspicious disquieting doubt thereon.

معانی کلمات آیه

  • مريب: ريب: شك و ترديد. «مريب»: شك آور.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّهُمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ «45»

و البتّه ما به موسى كتاب (آسمانى تورات) داديم، پس در آن اختلاف شد و اگر نبود سنّت سابقِ پروردگارت (در مورد مهلت دادن به مردم)، قطعاً ميانشان داورى شده بود (و هر اختلاف كننده‌اى به كيفر خود رسيده بود)، و البتّه آنان درباره‌ى قرآن نيز در شكى همراه با سوء ظن هستند.

پیام ها

1- آشنايى با تاريخ انبيا، مايه‌ى دلدارى پيامبر و مسلمانان است. وَ لَقَدْ آتَيْنا ...

2- تورات، مورد اختلاف و تحريف قرار گرفته است. «وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ»

3- مهلت دادن به گنهكاران، از شئون ربوبيّت است تا شايد مردم توبه كنند و به رشد برسند. «سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ»

4- سنّت خداوند، مهلت دادن به گناهكاران است و اگر چنين نبود پرونده‌ى عمر هر كس با اولين انحراف بسته مى‌شد. لَوْ لا كَلِمَةٌ ... لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ‌

5- شك بايد مقدّمه‌ى تحقيق و سؤال و رسيدن به يقين باشد، نه وسيله‌ى بهانه‌جويى و سوء ظن. «لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌8، ص: 355

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّهُمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ (45)

جلد 11 - صفحه 382

بعد از آن به جهت تسليه خاطر مبارك حضرت رسالت از جحود كفار اخبار فرمايد:

وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ‌: و هر آينه بتحقيق عطا فرموديم موسى را كتاب تورات، فَاخْتُلِفَ فِيهِ‌: پس اختلاف كرده شد در آن، يعنى امت او دو دسته شدند بعضى تصديق و جمعى تكذيب نمودند او را، چنانچه امت تو در قرآن اختلاف نمودند عده‌اى مؤمن و گروهى كافر شدند. وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ‌: و اگر نبود كلمه‌اى كه پيشى گرفته است، مِنْ رَبِّكَ‌: از پروردگار تو در تأخير عذاب از قوم تو، يعنى قول‌ «وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ» يا در وعده قيامت كه‌ «بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ»، لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ‌: هر آينه حكم كرده شدى ميان ايشان به عذاب استيصال در دنيا، وَ إِنَّهُمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ‌: و بدرستى كه ايشان هر آينه در شك از قرآن، مُرِيبٍ‌: گمانى كه موقع ريبه است و آن اقبح الشكوك باشد، يعنى گمان غالب ايشان آنست كه قرآن كذب است.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


ما يُقالُ لَكَ إِلاَّ ما قَدْ قِيلَ لِلرُّسُلِ مِنْ قَبْلِكَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ وَ ذُو عِقابٍ أَلِيمٍ (43) وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِيًّا لَقالُوا لَوْ لا فُصِّلَتْ آياتُهُ ءَ أَعْجَمِيٌّ وَ عَرَبِيٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ آمَنُوا هُدىً وَ شِفاءٌ وَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ فِي آذانِهِمْ وَقْرٌ وَ هُوَ عَلَيْهِمْ عَمًى أُولئِكَ يُنادَوْنَ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ (44) وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّهُمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ (45)

ترجمه‌

گفته نميشود به تو مگر آنچه بتحقيق گفته شد به پيمبران پيش از تو همانا پروردگار تو هر آينه صاحب آمرزش و صاحب عقوبتى است دردناك‌

و

جلد 4 صفحه 562

اگر قرار ميداديم آنرا قرآنى غير عربى هر آينه ميگفتند چرا بيان نشد آيتهايش آيا غير عربى است براى عربى بگو آن از براى آنانكه گرويدند هدايت و شفا است و آنانكه نمى‌گروند در گوشهاشان سنگينى است و آن براى آنها كورى است آنها خوانده ميشوند از جائى دور

و بتحقيق داديم بموسى كتابرا پس اختلاف شد در آن و اگر نبود كلمه‌اى كه پيشى گرفته است از پروردگارت هر آينه حكم شده بود ميانشان و همانا آنها در شكّى باشند از آن موجب تشويش.

تفسير

خداوند متعال براى تسليت خاطر پيغمبر خود ميفرمايد كه در مقابل دعوت تو آنچه را كفّار ابراز ميدارند از تكذيب و انكار همانستكه در برابر انبياء سابق از اهل عصرشان اظهار ميشد يا آنچه بتو دستور داده ميشود از جانب خداوند از دعوت بتوحيد و عبادت خدا و صبر بر ناملائمات وارده از قوم همانستكه بانبياء گذشته دستور داده شده بود يا دستور الهى بتو و انبياء سابق بشارت بمغفرت خداوند است براى اهل ايمان و ترساندن كفّار از عذاب خداوند قهّار و بنا بر احتمال اخير انّ ربّك لذو مغفرة و ذو عقاب اليم بيان ما يقال و ما قدقيل است و مقصود آنستكه انبياء وظيفه‌اى جز بشارت دادن و تخويف نمودن ندارند ارشاد و هدايت واقعى با خدا است و اينكه ما قرآن را بلسان عربى فصيح نازل نموديم حكمتش آنستكه اگر آنرا بلسان غير عربى يا نامفهوم يا غير فصيح نازل مينموديم مردم عربستان ميگفتند چرا آيات قرآن بطوريكه مفهوم ما شود بيان نشد تا ما ايمان بياوريم آيا كلام غير عربى مناسب با نزول بر نبىّ عربى است و ظاهرا اعجمى با همزه بهر يك از سه معناى مذكور كه متقارب با يكديگر است اطلاق ميشود و عجمى بدون همزه نيز قرائت شده و بنا بر آن مراد همان غير عربى است در هر حال خداوند منّت بر اهل عربستان گذارده كه كتاب خود را بزبان فصيح آنها بر همزبان شريفى از آنها نازل فرموده كه ديگر عذرى براى نپذيرفتن آنها باقى نماند و به پيغمبر خود فرموده بآنها بگو قرآن با كمال فصاحت و بلاغتى كه دارد براى دلهاى خالى از عناد و لجاج كه ايمان آوردند هدايت بحق و شفاء از مرض شك و شبهه است و در گوشهاى اهل تعصّب و عناد كه ايمان نياوردند گران و موجب سنگينى از استماع و تلقّى بقبول است و براى دلهاى منصرف از تدبّر و تفكّر در كلام الهى موجب كورى‌

جلد 4 صفحه 563

و بى‌بصيرتى است كه باغراض باطله و أهويه فاسده خود آنرا تفسير و تأويل نمايند بدون مراجعه باهل آن كه اهل بيت عصمت و طهارتند و آنها مانند كسانى هستند كه از جاى دورى ندا و صدائى ميشنوند و نميدانند و نمى‌فهمند منادى چه ميگويد و باز خداوند براى تسليت خاطر پيغمبر اكرم نامى از حضرت موسى و تورية برده چون خيلى شبيه است احوال او باحوال خاتم انبيا و اختلاف در تورية باختلاف در قرآن در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه اختلاف كردند امّت موسى عليه السّلام چنانچه اختلاف نمودند اين امّت در كتاب و بعد از اين اختلاف مينمايند در كتابيكه با قائم آل محمّد است و مى‌آورد آنرا در نزد آنها و بسيارى از مردم منكر ميشوند و آنحضرت همه را گردن ميزند و اگر نبود فرمان الهى بتأخير عذاب و رفع آن از اين امّت ماداميكه پيغمبر خاتم در ميان ايشان است حكم ميفرمود خداوند بعذاب كسانيكه منكر نبوّت او و قرآن شدند و مستأصل ميكرد آنها را بزودى ولى مقدّر آن بود كه حضرت از مكّه هجرت فرمايد و بعدا آنها را مستأصل فرمايد و آنها بوسوسه شيطان و توغّل در معاصى و رسوخ عصبيّت و عناد و تكبّر و الحادشك داشتند در قرآن كه كلام خدا است و آورنده او پيغمبر مرسل است چنان شكّى كه آنها را متحيّر و سرگردان و مشوّش و پريشان نموده بود.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لَقَد آتَينا مُوسَي‌ الكِتاب‌َ فَاختُلِف‌َ فِيه‌ِ وَ لَو لا كَلِمَةٌ سَبَقَت‌ مِن‌ رَبِّك‌َ لَقُضِي‌َ بَينَهُم‌ وَ إِنَّهُم‌ لَفِي‌ شَك‌ٍّ مِنه‌ُ مُرِيب‌ٍ (45)

و ‌هر‌ آينه‌ بتحقيق‌ داديم‌ موسي‌ ‌را‌ كتاب‌ تورية ‌پس‌ اختلاف‌ شد ‌در‌ ‌او‌ و ‌اگر‌ نبود كلمه‌اي‌ ‌که‌ سبقت‌ گرفته‌ ‌بود‌ ‌از‌ پروردگار تو ‌هر‌ آينه‌ حكم‌ صادر ميشد ‌بين‌ ‌آنها‌ و بدرستي‌ ‌که‌ ‌آنها‌ ‌هر‌ آينه‌ ‌در‌ شك‌ و ريب‌ بودند.

اول‌ كتابي‌ ‌که‌ نازل‌ شد ‌از‌ جانب‌ حق‌ تورية ‌بود‌ ‌که‌ ‌پس‌ ‌از‌ چهل‌ شب‌ ‌در‌ ميقات‌ ‌بر‌ حضرت‌ موسي‌ الواح‌ تورية نازل‌ شد ‌که‌ مفاد وَ لَقَد آتَينا مُوسَي‌ الكِتاب‌َ ‌است‌ و دين‌ موسي‌ ‌در‌ بني‌ اسرائيل‌ ‌تا‌ زمان‌ عيسي‌ ‌عليه‌ ‌السلام‌ باقي‌ ‌بود‌ ولي‌ اختلاف‌ شديدي‌ شد ‌در‌ بني‌ اسرائيل‌ ‌که‌ هفتاد

جلد 15 - صفحه 444

و يك‌ فرقه‌ شدند يك‌ فرقه‌ ناجيه‌ مثل‌ انبياء و اوصياء و صلحاء و هفتاد فرقه‌ هالكه‌ و تورية ‌را‌ زير و زبر كردند و چه‌ بسيار ‌از‌ ‌آن‌ ‌را‌ دور انداختند و چه‌ بسيار ‌از‌ مزخرفات‌ ‌در‌ ‌او‌ داخل‌ كردند ‌که‌ مفاد فَاختُلِف‌َ فِيه‌ِ ‌است‌ و شرحش‌ ‌در‌ كلم‌ الطيب‌ مجلد اول‌ مفصلا بيان‌ ‌شده‌ باقرار ‌خود‌ يهود و نصاري‌.

وَ لَو لا كَلِمَةٌ سَبَقَت‌ مِن‌ رَبِّك‌َ ‌که‌ ‌بر‌ ‌هر‌ يك‌ ‌از‌ ‌آنها‌ اجلي‌ معين‌ فرموده‌.

لَقُضِي‌َ بَينَهُم‌ فرمان‌ هلاك‌ ميآمد و تمام‌ ‌را‌ نابود ميكرد و ‌اينکه‌ تأخير آجال‌ حكمي‌ دارد ‌من‌ جمله‌ اينكه‌ ‌در‌ نسل‌ ‌آنها‌ و ‌لو‌ ‌به‌ هفتاد پشت‌ مؤمن‌ صالحي‌ بوجود ميآمد و ‌من‌ جمله‌ ‌براي‌ اينكه‌ ‌هر‌ قدر بتوانند فسق‌ و فجور و ازدياد كفر كنند و بار ‌خود‌ ‌را‌ سنگين‌ كنند و حكم‌ ديگر ‌که‌ ‌خدا‌ ميداند.

وَ إِنَّهُم‌ ‌اينکه‌ كفار و مشركين‌ ‌در‌ شك‌ هستند آنهم‌ شك‌ بيجا و بي‌ مدرك‌ و بي‌اساس‌.

لَفِي‌ شَك‌ٍّ مِنه‌ُ مُرِيب‌ٍ.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 45)- در این آیه برای تسلی خاطر پیامبر صلّی اللّه علیه و اله و مؤمنان نخستین می‌فرماید: از انکار و لجاجت و بهانه جویی این قوم خیره‌سر نگران مباش، این سابقه طولانی دارد «ما به موسی کتاب آسمانی دادیم سپس در آن اختلاف شد» بعضی پذیرا گشتند و بعضی از در انکار در آمدند (وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَی الْکِتابَ فَاخْتُلِفَ فِیهِ).

و اگر مشاهده می‌کنی ما در مجازات این دشمنان لجوج تعجیل نمی‌کنیم به خاطر این است که مصالح تربیتی ایجاب می‌کند آنها آزاد باشند، و تا آنجا که ممکن است اتمام حجت شود، «و اگر فرمانی از ناحیه پروردگارت در این زمینه صادر نشده بود (که باید به آنان مهلت داد تا اتمام حجّت شود) در میان آنها داوری می‌شد» و به کیفر می‌رسیدند! (وَ لَوْ لا کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ).

این فرمان الهی بر اساس مصالح هدایت انسانها و اتمام حجت بوده، و این سنت در میان تمام اقوام گذشته جاری شده و در باره قوم تو نیز جاری است.

«ولی آنها هنوز در باره آن شکّی تهمت انگیز دارند»! (وَ إِنَّهُمْ لَفِی شَکٍّ مِنْهُ مُرِیبٍ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص438

منابع