آیه 41 سوره قمر

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه 41 قمر)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَلَقَدْ جَاءَ آلَ فِرْعَوْنَ النُّذُرُ

مشاهده آیه در سوره


<<40 آیه 41 سوره قمر 42>>
سوره : سوره قمر (54)
جزء : 27
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و بر ارشاد فرعونیان هم رسول و آیات الهی آمد.

و همانا برای فرعونیان بیم دهندگان آمدند.

و در حقيقت هشداردهندگان به جانب فرعونيان آمدند.

بيم‌دهندگان نزد خاندان فرعون آمدند.

و (همچنین) انذارها و هشدارها (یکی پس از دیگری) به سراغ آل فرعون آمد،

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Certainly the warnings did come to Pharaoh’s clan

And certainly the warning came to Firon's people.

And warnings came in truth unto the house of Pharaoh

To the People of Pharaoh, too, aforetime, came Warners (from Allah).

معانی کلمات آیه

«آلَ فِرْعَوْنَ»: خاندان و بستگان و همه پیروان فرعون.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ لَقَدْ جاءَ آلَ فِرْعَوْنَ النُّذُرُ «41» كَذَّبُوا بِآياتِنا كُلِّها فَأَخَذْناهُمْ أَخْذَ عَزِيزٍ مُقْتَدِرٍ «42»

و همانا هشدار دهندگان به سراغ فرعونيان آمدند. (امّا آنان) همه‌ى معجزات ما را تكذيب كردند، پس ما آنان را همچون گرفتن مقتدرى نفوذناپذير (به قهر) گرفتيم.

أَ كُفَّارُكُمْ خَيْرٌ مِنْ أُولئِكُمْ أَمْ لَكُمْ بَراءَةٌ فِي الزُّبُرِ «43» أَمْ يَقُولُونَ نَحْنُ جَمِيعٌ مُنْتَصِرٌ «44»

آيا كافرانِ شما از آنان بهترند (تا ما آنان را به قهر نگيريم) يا براى شما امان نامه‌اى در كتاب‌هاى آسمانى است؟ يا مى‌گويند: ما همگى پشتيبان يكديگريم (و قدرتى ما را نخواهد شكست)؟

تفسير نور(10جلدى)، ج‌9، ص: 364

سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ وَ يُوَلُّونَ الدُّبُرَ «45» بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَ السَّاعَةُ أَدْهى‌ وَ أَمَرُّ «46»

در آينده‌ى نزديكى، جمع آنان در هم شكسته خواهد شد و همه (به يكديگر) پشت خواهند كرد. آرى، قيامت وعدگاه آنان است و آن روز، سخت‌تر و تلخ‌تر است.

نکته ها

«سَيُهْزَمُ» از «هزم» به معناى فشار دادن به جسم خشك است به گونه‌اى كه متلاشى شود.

«أَدْهى‌» به معناى مصيبت بزرگ‌تر است.

در اقوام نوح و عاد و ثمود و لوط، تنها تكذيب انذارها بود ولى در مورد فرعونيان تكذيب آيات و معجزات نيز مطرح است.

اين پنجمين و آخرين گروه كفّار است كه اين سوره از آنان نام برده است.

عوامل غرور چند چيز است:

الف) انسان احساس كند كمال يا ارزشى ويژه دارد و از ديگران بهتر است. «أَ كُفَّارُكُمْ خَيْرٌ»

ب) خيال كند از خدا امان نامه دارد و از عذاب مصون است. «أَمْ لَكُمْ بَراءَةٌ»

ج) به ياران و هم فكران خود توكل داشته باشد. «أَمْ يَقُولُونَ نَحْنُ جَمِيعٌ مُنْتَصِرٌ»

پیام ها

1- كسى كه هم فكر يا مطيع كسى باشد، از او محسوب مى‌شود. «آلَ فِرْعَوْنَ»

2- نظام اجتماعى در زمان فرعون، فرد محورى و استبدادى بود و همه به يك شخص منسوب بودند، «آلَ فِرْعَوْنَ» ولى در ديگر اقوام، نظام قبيله‌اى و قومى حاكم بود. قَوْمُ نُوحٍ‌ ... قَوْمُ لُوطٍ

3- خداوند با مردم اتمام حجّت مى‌كند. جاءَ ... النُّذُرُ

4- در نظام فرعونى، انبيا، معجزات آنها و هشدارهاى الهى هم مورد تكذيب قرار گرفتند. «كَذَّبُوا بِآياتِنا كُلِّها»

5- سرنوشت بشر به دست خود اوست. كَذَّبُوا ... فَأَخَذْناهُمْ‌

جلد 9 - صفحه 365

6- اگر انسان تمام راه‌هاى حق را به روى خود مسدود كند، قهر الهى فرامى‌رسد. «كَذَّبُوا بِآياتِنا كُلِّها فَأَخَذْناهُمْ»

7- با كسانى چون فرعون كه اظهار اقتدار مى‌كنند، بايد مقتدرانه برخورد كرد. «أَخْذَ عَزِيزٍ مُقْتَدِرٍ»

8- همه‌ى قدرت‌ها رو به زوال و شكست است، تنها قدرت نفوذناپذير، قدرت اوست. «عَزِيزٍ مُقْتَدِرٍ»

9- قهر الهى همراه با قدرت و صلابت است. «أَخْذَ عَزِيزٍ مُقْتَدِرٍ»

10- قهر الهى بر اساس كفر و لجاجت و تكذيب است و كفّار هر عصر هيچ امتيازى نسبت به پيشينيان خود ندارند. أَ كُفَّارُكُمْ خَيْرٌ ...

11- در شيوه‌ى تبليغ، به نحوى استدلال كنيد كه تمام راه‌ها و فرضيه‌هاى دشمن را از دست او بگيريد. أَ كُفَّارُكُمْ خَيْرٌ ... أَمْ لَكُمْ بَراءَةٌ ... أَمْ يَقُولُونَ نَحْنُ جَمِيعٌ مُنْتَصِرٌ

12- در شيوه‌ى ارشاد قرآن، تاريخ، تهديد، استدلال و اعتقاد به هم پيچيده است.

تاريخ: جاءَ آلَ فِرْعَوْنَ‌ ...، تهديد: أَخْذَ عَزِيزٍ ... سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ‌ ...، استدلال:

أَ كُفَّارُكُمْ‌ ... أَمْ‌ ... أَمْ‌ ...، اعتقاد: «السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَ السَّاعَةُ أَدْهى‌ وَ أَمَرُّ»

13- ابّهت دشمن را بشكنيد، كفّار تنها ملاك‌هاى مادى را به حساب مى‌آورند و از قدرت‌هاى غيبى و الهى غافلند. نَحْنُ جَمِيعٌ مُنْتَصِرٌ ... سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ‌

14- با دشمن مغرور، قاطعانه برخورد كنيد. «سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ وَ يُوَلُّونَ الدُّبُرَ»

15- عنصر كفر و تكذيب، در هر جمعيّتى وسيله‌ى پراكندگى است. سَيُهْزَمُ‌ ... يُوَلُّونَ الدُّبُرَ

16- اگر كفّار به جمعيّت خود مى‌نازند، بدانند كه پراكنده مى‌شوند، «سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ» و اگر به حمايت از يكديگر دل خوش دارند، بدانند كه همه فرار خواهند كرد. «يُوَلُّونَ الدُّبُرَ»

17- براى كافران، علاوه بر قلع و قمع دنيوى، قهر اخروى نيز در پيش است. «بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ»

جلد 9 - صفحه 366

18- سخت‌ترين مصيبت‌هاى دنيوى، نسبت به مصيبت‌ها و تلخى‌هاى آخرت چيزى نيست. «وَ السَّاعَةُ أَدْهى‌ وَ أَمَرُّ»

19- شكست دنيوى كفّار، مقدّمه عذاب سخت‌تر آخرت است. سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ‌ ... السَّاعَةُ أَدْهى‌ وَ أَمَرُّ

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ لَقَدْ جاءَ آلَ فِرْعَوْنَ النُّذُرُ (41)

قصه 5: قوم فرعون.

وَ لَقَدْ جاءَ آلَ فِرْعَوْنَ النُّذُرُ: و هر آينه بتحقيق آمد به فرعون و قوم او كه تابع او بودند در كيش و قرابت، ترسانيدن از عذاب يا رسولان ترساننده، يعنى حضرت موسى و هارون عليهما السّلام؛ و چون تكذيب يك پيغمبر، تكذيب تمام انبياء باشد، پس در واقع تمام انبياء را تكذيب نمودند به سبب اتحاد دعوت به توحيد. يا مراد به نذر آيات نه گانه حضرت موسى عليه السّلام باشد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ (32) كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ (33) إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ حاصِباً إِلاَّ آلَ لُوطٍ نَجَّيْناهُمْ بِسَحَرٍ (34) نِعْمَةً مِنْ عِنْدِنا كَذلِكَ نَجْزِي مَنْ شَكَرَ (35) وَ لَقَدْ أَنْذَرَهُمْ بَطْشَتَنا فَتَمارَوْا بِالنُّذُرِ (36)

وَ لَقَدْ راوَدُوهُ عَنْ ضَيْفِهِ فَطَمَسْنا أَعْيُنَهُمْ فَذُوقُوا عَذابِي وَ نُذُرِ (37) وَ لَقَدْ صَبَّحَهُمْ بُكْرَةً عَذابٌ مُسْتَقِرٌّ (38) فَذُوقُوا عَذابِي وَ نُذُرِ (39) وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ (40) وَ لَقَدْ جاءَ آلَ فِرْعَوْنَ النُّذُرُ (41)

كَذَّبُوا بِآياتِنا كُلِّها فَأَخَذْناهُمْ أَخْذَ عَزِيزٍ مُقْتَدِرٍ (42)

ترجمه‌

و بتحقيق آسان نموديم قرآن را براى پند گرفتن پس آيا پند گيرنده‌اى هست‌

تكذيب كردند قوم لوط بيم دهندگان را

همانا ما فرستاديم بر آنها باد ريزنده سنگ‌ريزه را مگر كسان لوط كه نجات داديمشان سحرگاه‌

براى نعمت دادن از قبل خودمان اين چنين پاداش ميدهيم كسى را كه شكرگزارى نمود

و بتحقيق ترساند آنها را از گرفتن ما آنانرا بعذاب پس تشكيك و ترديد نمودند در بيم‌دهندگان‌

و بتحقيق خواستند از او كام گرفتن از ميهمانانش را پس محو كرديم چشمهاشان را پس بچشيد عذاب من و بيم دادن مرا

و بتحقيق وارد شد بر آنها در اول روز عذابى برقرار

پس بچشيد عذاب و بيم دادن مرا

و بتحقيق آسان نموديم قرآن را براى پند پس آيا پندگيرنده‌اى هست‌

و بتحقيق آمدند آل فرعون را بيم‌دهندگان‌

تكذيب كردند نشانه‌هاى قدرت ما را بتمامى پس گرفتيمشان مانند گرفتن توانائى با اقتدار.

تفسير

نكته تكرار آيه اولى در آيات سابقه گذشت و قوم لوط پيغمبر هم تكذيب نمودند بنوبه خود پيغمبران خدا را كه منذرين مردم از عذاب اويند بتقريبى كه ذكر شد قبلا يا انذار الهى را اگر نذر مصدر باشد و اينجا آن معنى آكد است چون حضرت لوط ظاهرا از طرف حضرت ابراهيم عليه السّلام هم مبعوث بوده و تكذيب او تكذيب آنحضرت هم محسوب ميشود و تكذيب آن حضرت چون پايه گذار توحيد در عالم بوده مسلّما تكذيب تمام اتباع و مروّجين آن مسلك است و خداوند علاوه بر آنكه قراء آنها را زير و زبر فرمود بباديكه سنگ‌ريزه بر سر

جلد 5 صفحه 106

آنها ميزد معذّب نمود و حضرت لوط و دو دختر او را نجات داد از آن عذاب در سحرگاه براى انعام بايشان و پاداش شكر نعمتى كه بجا آورده بودند و اين اختصاص بآنها ندارد خداوند هر شاكر نعمتى را جزاى خير ميدهد و آن حضرت قبلا آنها را از مؤاخذه و انتقام الهى و عذاب ناگهانى او ترسانده بود ولى آنها تشكيك و ترديد نموده يا مجادله بباطل با آن حضرت كرده بودند و اخيرا بى‌شرمى را از حدّ گذرانده ميخواستند با ملائكه‌ئى كه بصورت جوانان نيكو منظر در آمده بودند و ميهمان حضرت شده بودند عمل بدى انجام دهند پس جبرئيل كه يكى از آنها بود باشاره يا مشتى سنگ‌ريزه همه را كور كرد و شرح اين قصه در سوره هود گذشت و خداوند باقتضاء حال يا لسان ملائكه بآنها فرمود پس بچشيد عذاب مرا در نتيجه انذارات من و بتحقيق نازل شد صبح بر آنها اوّل وقت عذابى كه باقى و برقرار بود تا همه مردند و بجهنّم رفتند و فيض ره در اينمقام فرموده تكرار اين آيات بعد از هر قصه‌اى براى اشعار بآنست كه تكذيب هر پيغمبرى مقتضى نزول عذاب و استماع هر قصه‌اى مستدعى تذكّر و اتّعاظ است و براى اعاده آگاه نمودن و بيدار كردن است تا غلبه ننمايد بر آنها سهو و غفلت و همچنين است تكرار قول خداوند فبأى آلاء ربّكما تكذّبان و ويل للمكذّبين و مانند آن دو و خداوند فرعون و فرعونيان را بانذار يا انذاراتى تهديد فرمود بتوسط حضرت موسى و آنها آيات الهى و معجزات متعدّد آنحضرت را كه مكرّر بيان شده بكلّى منكر شدند و تكذيب نمودند تمامى را و خداوند گرفت آنها را بكيفر اعمالشان مانند گرفتن شخص تواناى غالب قادر مقتدرى كه كسى از دست او رهائى ندارد و او هر چه بخواهد ميكند و تفصيل اين واقعه در سوره بقره و غيرها گذشته است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لَقَد جاءَ آل‌َ فِرعَون‌َ النُّذُرُ (41)

و ‌هر‌ آينه‌ بتحقيق‌ آمد آل‌ فرعون‌ ‌را‌ انذارها ‌که‌ خطاب‌ رسيد بموسي‌ اذهَب‌ إِلي‌ فِرعَون‌َ إِنَّه‌ُ طَغي‌ طه‌ آيه 25 و شرح‌ ارسال‌ موسي‌ ‌را‌ ‌بر‌ فرعون‌ و قوم‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌در‌ بسياري‌ ‌از‌ سوره قرآن‌ بيان‌ فرموده‌ ‌در‌ سوره اعراف‌ مي‌فرمايد: ثُم‌َّ بَعَثنا مِن‌ بَعدِهِم‌ مُوسي‌ بِآياتِنا إِلي‌ فِرعَون‌َ وَ مَلَائِه‌ِ ‌الي‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌ فَأَغرَقناهُم‌ فِي‌ اليَم‌ِّ بِأَنَّهُم‌ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ كانُوا عَنها غافِلِين‌َ آيه 101 ‌الي‌ آيه 132 ‌در‌ سوره طه‌ ‌از‌ آيه مذكوره‌ ‌الي‌ ‌قوله‌ فَغَشِيَهُم‌ مِن‌َ اليَم‌ِّ ما غَشِيَهُم‌ آيه 81 ‌در‌ سوره شعراء مي‌فرمايد: وَ إِذ نادي‌ رَبُّك‌َ مُوسي‌ أَن‌ِ ائت‌ِ القَوم‌َ الظّالِمِين‌َ ‌الي‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌: ثُم‌َّ أَغرَقنا بَعدُ الباقِين‌َ آيه 9 ‌الي‌ آيه 66 ‌در‌ سوره نمل‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌:‌قال‌‌به‌ فِي‌ تِسع‌ِ آيات‌ٍ إِلي‌ فِرعَون‌َ وَ قَومِه‌ِ ‌الي‌ ‌قوله‌: فَانظُر كَيف‌َ كان‌َ عاقِبَةُ المُفسِدِين‌َ آيه 12 ‌الي‌ 14 ‌در‌ سوره قصص‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌: فَذانِك‌َ بُرهانان‌ِ مِن‌ رَبِّك‌َ إِلي‌ فِرعَون‌َ وَ مَلَائِه‌ِ ‌الي‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌: فَانظُر كَيف‌َ كان‌َ عاقِبَةُ الظّالِمِين‌َ آيه 32 ‌الي‌ 40 و ‌غير‌ اينها ‌از‌ سور قرآن‌ مجيد و آنچه‌ حدّ استعداد ‌ما ‌بود‌ شرح‌ و تفسير نموديم‌.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 41)- آیا شما از اقوام گذشته برترید؟! پنجمین و آخرین قومی که در این سلسله آیات به آنان اشاره می‌شود قوم فرعون است، ولی از آنجا که سرگذشت این قوم بطور مشروح در سوره‌های مختلف قرآن آمده در اینجا تنها اشاره کوتاه و فشرده‌ای به داستان عبرت انگیز آنها شده است.

می‌فرماید: «و (همچنین) انذارها و هشدارها (یکی پس از دیگری) به سراغ آل فرعون آمد» (وَ لَقَدْ جاءَ آلَ فِرْعَوْنَ النُّذُرُ).

منظور از «آل فرعون» تنها خاندان و بستگان او نیست، بلکه پیروان او را بطور عموم شامل می‌شود.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع