آیه 34 سوره قصص

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه 34 قصص)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَأَخِي هَارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي لِسَانًا فَأَرْسِلْهُ مَعِيَ رِدْءًا يُصَدِّقُنِي ۖ إِنِّي أَخَافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ

مشاهده آیه در سوره


<<33 آیه 34 سوره قصص 35>>
سوره : سوره قصص (28)
جزء : 20
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و (با این حال اگر از رسالت ناگزیرم) برادرم هارون را نیز که ناطقه‌اش فصیح‌تر از من است با من یار و شریک درکار رسالت فرما تا مرا تصدیق و ترویج کند که می‌ترسم این فرعونیان سخت تکذیب رسالتم کنند.

و برادرم هارون زبانش از من گویاتر است، پس او را همراه من بفرست که یاور و دستیارم باشد تا [در همه امور] مرا تصدیق کند؛ زیرا می ترسم [فرعون و فرعونیان] تکذیبم کنند.

و برادرم هارون از من زبان‌آورتر است، پس او را با من به دستيارى گسيل دار تا مرا تصديق كند، زيرا مى‌ترسم مرا تكذيب كنند.»

و برادرم هارون به زبان از من فصيح‌تر است، او را به مدد من بفرست تا مرا تصديق كند، كه بيم آن دارم كه دروغگويم شمارند.

و برادرم هارون زبانش از من فصیحتر است؛ او را همراه من بفرست تا یاور من باشد و مرا تصدیق کند؛ می‌ترسم مرا تکذیب کنند!»

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Aaron, my brother—he is more eloquent than me in speech. So send him with me as a helper to confirm me, for I fear that they will impugn me.’

And my brother, Haroun, he is more eloquent of tongue than I, therefore send him with me as an aider, verifying me: surely I fear that they would reject me.

My brother Aaron is more eloquent than me in speech. Therefor send him with me as a helper to confirm me. Lo! I fear that they will give the lie to me.

"And my brother Aaron - He is more eloquent in speech than I: so send him with me as a helper, to confirm (and strengthen) me: for I fear that they may accuse me of falsehood."

معانی کلمات آیه

  • ردء: يار و يارى. اسم و مصدر هر دو آمده است. راغب گويد: ردء آنست كه براى يارى در پى ديگرى باشد.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ أَخِي هارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي لِساناً فَأَرْسِلْهُ مَعِي رِدْءاً يُصَدِّقُنِي إِنِّي أَخافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ «34»

و برادرم هارون را كه در بيان از من شيواتر است براى يارى‌ام با من بفرست تامرا تصديق كند، همانا مى‌ترسم كه (فرعونيان) مرا تكذيب كنند.

قالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَ نَجْعَلُ لَكُما سُلْطاناً فَلا يَصِلُونَ إِلَيْكُما بِآياتِنا أَنْتُما وَ مَنِ اتَّبَعَكُمَا الْغالِبُونَ «35»

(خداوند) فرمود: (نگران مباش) ما بازوى تو را به واسطه (همراهى) برادرت محكم خواهيم كرد و براى شما، برترى و سلطه قرار خواهيم داد، پس به بركت آيات (و نشانه‌هاى) ما بر شما دست نخواهند يافت (و) شما و هركس پيروى‌تان كند، پيروز خواهيد بود.

نکته ها

هارون (كه در لغت، به معناى كوه‌نشين يا قاصد است) برادر بزرگ حضرت موسى، از انبياى بنى‌اسرائيل بوده و در قرآن از او ستايش شده است.

حضرت موسى در انجام مأموريّتش از دو چيز مى‌ترسيد، يكى قصاص قتل، «انى‌ فَأَخافُ أَنْ يَقْتُلُونِ» و ديگرى تكذيب حقّ، «إِنِّي أَخافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ»

در واگذارى مسئوليّت‌هاى سنگين، بايد به همه‌ى ابعاد شخص، توجّه كرد. گرچه حضرت هارون از نظر سنّ و سخن، از حضرت موسى بزرگ‌تر و خوش بيان‌تر بود، ولى حضرت موسى به خاطر صفات و لياقت‌هاى ديگرى كه داشت، در اين مأموريّت مسئول و مأمور شد. هر چند هارون نيز پيامبر الهى بود.

در شيوه‌ى تبليغ، ارشاد، امر به معروف و نهى از منكر، گاهى بايد افراد دو نفرى يا بيشتر اقدام كنند. «فَأَرْسِلْهُ مَعِي»

در امر به معروف و نهى از منكر، محور اصلى اثر كردن است؛ اگر با اشاره اثر مى‌كند بايد

جلد 7 - صفحه 54

اشاره كرد، اگر فرياد اثر مى‌كند بايد فرياد زد. اگر با طومار و راهپيمايى و تحصّن و اعتصاب و تجمّع، يا تهديد و تشويق، بايد همان راه را طى كرد و به هر نحو ممكن، قلباً و لساناً و عملًا جلو مفاسد را گرفت، حتّى اگر با تكرار اثر مى‌كند بايد امر ونهى را تكرار كرد.

پیام ها

1- اقرار به كمالات ديگران، خود يك كمال وارزش است. «هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي» حضرت موسى با اين كه پيامبر اولوالعزم بود، به كمال برادرش اقرار كرد.

2- بيان روان، از عوامل مؤثّر در جذب افراد وتبليغ موفّق است. «هُوَ أَفْصَحُ»

3- براى ارشاد و دعوت به حقّ، از بهترين‌ها استفاده كنيم. «هُوَ أَفْصَحُ»

4- هر نيرويى را در جاى خود بكار بگيريم. «هُوَ أَفْصَحُ» (هارون داراى بيانى شيوا بود و در اين مأموريّت تبليغى، سخن‌رسا نقش اساسى داشت، لذا حضرت موسى از خداوند همراهى او را درخواست كرد.)

5- لازم نيست كه مسئولان، در همه‌ى كمالات، برترين باشند، بلكه بايد من حيث المجموع لايق باشند. «هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي» (با اين‌كه مسئول اصلى موسى بود، ولى در بعضى جهات هارون قوى‌تر بود.)

6- گاهى براى رفع مشكلات، بايستى خود اقدام به پيشنهاد و ارائه راهكار به مسئول مربوطه نمود. أَخِي هارُونُ‌ ... فَأَرْسِلْهُ‌

7- دغدغه‌ى برنامه‌ريزى و آينده‌نگرى، با ترس و وحشت متفاوت است. «إِنِّي أَخافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ»

8- در يك رسالت الهى، نفر دوم را نيز بايد خداوند تعيين فرمايد. «سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ» همان گونه كه ما معتقديم جانشين پيامبر را نيز بايد خدا تعيين كند.

9- ايمان و حمايت بستگان، در پشت گرمى مبلّغ و تأثيرگذارى او در ديگران، بسيار مؤثّر است. «أَخِي‌- يُصَدِّقُنِي»

10- دعا ودرخواست انبيا مستجاب است. «فَأَرْسِلْهُ مَعِي‌- سَنَشُدُّ عَضُدَكَ» حضرت‌موسى از خداوند درخواست كرد تا برادرش هارون را همراه و ياور

جلد 7 - صفحه 55

او قرار دهد و خداوند آن را اجابت كرد.

11- بهترين نوع برادرى، برادرى در تأييد حقّ و بازوى يكديگر بودن در مسير خداوند است. «سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ»

12- پيروزى انبيا، در سايه‌ى آيات الهى محقّق مى‌شود. «فَلا يَصِلُونَ إِلَيْكُما بِآياتِنا»

13- حتّى انبيا به اميد واطمينانِ خاطر نياز دارند. خداوند به موسى و هارون و پيروانشان وعده‌ى پيروزى داد و آنان را اميدوار كرد. «أَنْتُما وَ مَنِ اتَّبَعَكُمَا الْغالِبُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ أَخِي هارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي لِساناً فَأَرْسِلْهُ مَعِي رِدْءاً يُصَدِّقُنِي إِنِّي أَخافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ (34)

جلد 10 - صفحه 135

وَ أَخِي هارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي لِساناً: و برادر من هارون او فصيح‌تر است از من از حيث زبان در سخنورى. فَأَرْسِلْهُ مَعِي رِدْءاً: پس بفرست او را با من در حالتى كه يار و مددكار من باشد بر تبليغ رسالت تو. يُصَدِّقُنِي‌:

معاونى كه تصديق كند مرا، يعنى جارى مجراى من باشد در تنفيذ و تلخيص حق و مصدّق من باشد در تقرير حجت و ابطال شبهه، همچنانكه فعل شخص منطيق در معارضه مى‌باشد. إِنِّي أَخافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ‌: بدرستى كه من مى‌ترسم آنكه تكذيب كنند مرا فرعونيان و زبان من به وقت محاجّه و مناظره، مرا يارى ندهد.

اعتراف موسى به فصاحت لسان برادرش هارون ممكن است به سبب لكنتى بود كه در زبانش بود و رفع آن را به درخواست‌ (وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي) از خدا طلب نمود «1». و احداث اين عقده چنانكه در ذيل حديثى از حضرت باقر عليه السّلام در حيات القلوب نقل شده آنكه: چون موسى به راه افتاد، روزى نزد فرعون بود، فرعون عطسه كرد، موسى گفت: (الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ)* فرعون اين سخن را بر او انكار كرد و طپانچه بر او زد، گفت: اين چيست كه مى‌گوئى. موسى برجست و قدرى از ريش فرعون كند و فرعون ريش بلندى داشت. پس فرعون قصد كشتن موسى نمود. آسيه گفت: طفل خردسال چه مى‌داند كه چه مى‌گويد و چه مى‌كند. آسيه گفت اگر خواهى كه امتحان كنى نزد او طبقى از خرما و طبقى از آتش بگذار، اگر ميان خرما و آتش تميز كند چنان است كه تو مى‌گوئى. چون هر دو را نزد او گذاشتند، خواست كه دست به جانب خرما دراز كند، جبرئيل نازل و دستش را به سوى آتش برگردانيد. آتش را برداشته و در دهان گذاشت. زبانش سوخت، فرياد برآورد و گريست. گفت: نگفتم كه‌

«1» بحار الانوار، ج 13، ص 103، باب 4 بنقل از حسن.

جلد 10 - صفحه 136

نمى‌فهمد؛ فرعون او را عفو نمود «1».

يا مراد تصديق قوم است مر تقرير و توضيح هارون را، لكن اسناد تصديق به او شده به طريق اسناد فعل به سبب؛ چه وى سبب تصديق آنها بوده، يعنى چون او افصح از من با كافران مجادله كند و حجت بر ايشان لازم كند، تا تصديق كنند مرا بواسطه او.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


قالَ رَبِّ إِنِّي قَتَلْتُ مِنْهُمْ نَفْساً فَأَخافُ أَنْ يَقْتُلُونِ (33) وَ أَخِي هارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي لِساناً فَأَرْسِلْهُ مَعِي رِدْءاً يُصَدِّقُنِي إِنِّي أَخافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ (34) قالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَ نَجْعَلُ لَكُما سُلْطاناً فَلا يَصِلُونَ إِلَيْكُما بِآياتِنا أَنْتُما وَ مَنِ اتَّبَعَكُمَا الْغالِبُونَ (35) فَلَمَّا جاءَهُمْ مُوسى‌ بِآياتِنا بَيِّناتٍ قالُوا ما هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُفْتَرىً وَ ما سَمِعْنا بِهذا فِي آبائِنَا الْأَوَّلِينَ (36) وَ قالَ مُوسى‌ رَبِّي أَعْلَمُ بِمَنْ جاءَ بِالْهُدى‌ مِنْ عِنْدِهِ وَ مَنْ تَكُونُ لَهُ عاقِبَةُ الدَّارِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ (37)

ترجمه‌

گفت اى پروردگار من همانا من كشتم از ايشان تنى را پس ميترسم كه بكشند مرا

و برادرم هارون او فصيح‌تر است از من بزبان آورى پس بفرست او را با من مدد كارى كه تصديق نمايد مرا همانا من ميترسم كه تكذيب كنند مرا

جلد 4 صفحه 187

گفت زود باشد كه قوى گردانيم بازوى ترا ببرادرت و قرار دهيم براى شما تسلّطى پس نخواهند رسيد بشما بسبب آيتهاى ما شما و هر كه پيروى كند شما را غالبانيد

پس چون آمد آنها را موسى با آيتهاى ما كه آشكار بود گفتند نيست اين مگر جادوئى افترا زده‌شده و نشنيديم اين را در پدرانمان كه پيشينيانند

و گفت موسى پروردگار من داناتر است بكسى كه آمد با هدايت از نزد او و كسيكه باشد براى او عاقبت آنسراى همانا رستگار نمى‌شوند ستمكاران.

تفسير

چون حضرت موسى با دو معجزه مذكوره در آيات سابقه مأموريت براى ارشاد فرعونيان پيدا كرد عرضه داشت پروردگارا من قبلا يكنفر از آنها را كشته‌ام كه شرح آن مفصلا در اين سوره ذكر شد اكنون ميترسم مرا در مقابل مقتول خودشان بكشند و برادرم هارون زبانش بازتر و قدرت بيانش بيشتر از من است و اين عرض را بملاحظه عقده‌ئى كه در زبانش بود نمود كه در سور سابقه بيان سبب آن و رفعش بدعاء او شد و درخواست نمود كه برادرش را بمعاونت در اداء رسالت براى او اختيار فرمايد كه مصدّق و مقرّر و معين و ناصر او باشد در اقامه حجّت و دفع تهمت كه از آن خائف بود و خداوند در مقام اجابت ملتمس او فرمود كه موجبات فوّت و قدرت تو را بوسيله ارسال برادرت بكمك تو و شركت در امرت فراهم خواهيم نمود و قرار ميدهيم براى شما دو نفر سلطنت و عليه در حجت و دليل را بر فرعونيان و مطمئن باشيد كه دست قدرت و استيلاى آنها بشما نخواهد رسيد با وجود معجزات و كمك‌هاى غيبى كه از ما با شما خواهد شد و بالاخره شما دو نفر و كسانيكه از شما تبعيت نمودند و ايمان آوردند بر فرعون و فرعونيان غلبه خواهيد نمود و آنها نيست و نابود خواهند شد و شما وارث مال و ملكشان خواهيد شد و حضرت موسى بعد از اين مأموريت و بشارت نزد خانواده خود مراجعت نمود و واقعه را نقل فرمود و با آنها بجانب مصر رهسپار گشت و چون بدربار فرعون راه يافت و ارائه معجزات نمود او و اتباعش آنرا حمل بر سحر و شعبده و دروغ بستن بخدا نمودند و گفتند ما چنين چيزى در ميان پدران و پيشينيان خود تاكنون نشنيده‌ايم كه كسى بيايد و بگويد من از پيش خدا آمده‌ام و دستوراتى آورده‌ام و آنها بپذيرند و قبول كنند با آنكه از ما عاقل‌تر و كاملتر بودند غافل از آنكه‌

جلد 4 صفحه 188

پيشينيان آنها كه عاقل و كامل بودند دعوت انبياء سلف را قبول كردند و آنها كه نكردند مانند اينها جاهل يا معاند بودند و حضرت موسى در جواب فرمود خداوند بهتر ميداند كه چه كس آمده است براى هدايت شما از نزد او و آنكه او بر حق و صادق است يا بر باطل و كاذب و نيز بهتر ميداند كه چه كس عاقبت بخير خواهد شد و بنعيم جاودانى بعد از اين سراى فانى كه مقدّمه براى انتقال بسراى باقى است خواهد رسيد مسلّم است كسانيكه بر خود و خلق ظلم نمودند بكفر و عصيان نصيبى جز حرمان ندارند در دنيا و آخرت و كلمه ردء بدون همزه و يصدّقنى بجزم و قال موسى بدون واو عاطفه و يكون بياء نيز قرائت شده است و بعضى گفته‌اند بعد از ختم مكالمات خدا با موسى عليه السّلام و نيل بمنصب رسالت از همانجا بمصر رهسپار شد و خانواده‌اش با گوسفندان در بيابان بودند تا چوپانى از اهل مدين بر آنها گذشت و دختر شعيب عليه السّلام را شناخت و آنها را بمدين برگرداند ولى قول اوّل كه موافق با روايت از امام باقر عليه السّلام است اوفق باعتبار و اسلم از اشكال ميباشد و در نفحات از امام صادق عليه السّلام غلبه و سلطنت موعوده خداوند را بمهابت آندو در دلهاى دشمنان و محبتشان در دلهاى دوستان تفسير فرموده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ أَخِي‌ هارُون‌ُ هُوَ أَفصَح‌ُ مِنِّي‌ لِساناً فَأَرسِله‌ُ مَعِي‌ رِدءاً يُصَدِّقُنِي‌ إِنِّي‌ أَخاف‌ُ أَن‌ يُكَذِّبُون‌ِ (34)

و برادرم‌ هارون‌ ‌او‌ فصيح‌تر ‌است‌ ‌از‌ ‌من‌ ‌از‌ حيث‌ لسان‌ ‌پس‌ ‌او‌ ‌را‌ بفرست‌ ‌با‌ ‌من‌ قرين‌ و همدست‌ تصديق‌ ميكند مرا بدرستي‌ ‌که‌ ‌من‌ ميترسم‌ اينكه‌ فرعونيان‌ مرا تكذيب‌ كنند.

وَ أَخِي‌ هارُون‌ُ هُوَ أَفصَح‌ُ مِنِّي‌ لِساناً گفتند حضرت‌ موسي‌ زبان‌ مباركش‌ قدري‌ لكنت‌ داشت‌ ‌در‌ اثر ‌آن‌ آتشي‌ ‌که‌ ‌بر‌ سر زبان‌ گذارده‌ ‌بود‌ موقعي‌ ‌که‌ ‌در‌ نزد فرعون‌ ‌بود‌ و چند سالي‌ دو سه‌ ‌از‌ سنش‌ گذشته‌ ‌بود‌ عطسه‌ كرد ‌گفت‌ «الحَمدُ لِلّه‌ِ رَب‌ِّ العالَمِين‌َ» فرعون‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ كلمه‌ بدش‌ آمد و يك‌ سيلي‌ بصورت‌ موسي‌ زد موسي‌ ‌هم‌ ريش‌ فرعون‌ ‌که‌ طولاني‌ ‌بود‌ گرفت‌ و كند درد زيادي‌ ‌به‌ فرعون‌ عارض‌ شد ‌هم‌ بقتل‌ موسي‌ كرد آسيه‌ ‌گفت‌ ‌اينکه‌ بچه‌ ‌است‌ سيلي‌ بصورتش‌ زدي‌ غضب‌ كرد ‌از‌ روي‌ بچه‌گي‌ ‌اينکه‌ معامله‌ ‌را‌ كرد فرعون‌ ‌گفت‌ ‌از‌ روي‌ قصد و غرض‌ ‌بود‌ و دشمني‌ ‌با‌ ‌من‌ بنا شد امتحان‌ كنند يك‌ دانه‌ جواهر و يك‌ جمره‌ آتش‌ مقابل‌ موسي‌ گذاشتند موسي‌ دست‌ دراز كرد ‌آن‌ دانه‌ جواهر ‌را‌ بردارد جبرئيل‌ دست‌ موسي‌ ‌را‌ گرفت‌ رو بآتش‌ برد آتش‌ ‌را‌ برداشت‌ روي‌ زبان‌ گذاشت‌ لكنت‌ پيدا كرد و ‌از‌ ‌اينکه‌ جهت‌ يهود ‌براي‌ اقتداء بموسي‌ زبان‌ ‌خود‌ ‌را‌ تغيير ميدهند.

جلد 14 - صفحه 234

فَأَرسِله‌ُ مَعِي‌ رِدءاً ردء بمعني‌ حافظ و نگهبان‌ و ‌از‌ ‌اينکه‌ جهت‌ عبا ‌را‌ رداء ميگويند ‌که‌ حافظ انسان‌ ‌است‌ ‌از‌ حرارت‌ و برودت‌ و ‌در‌ حديث‌ قدسيست‌ فرمود

«الكبرياء ردائي‌ و العظمة ازاري‌»

كنايه‌ ‌از‌ اينكه‌ ‌اينکه‌ دو صفت‌ اختصاص‌ بمن‌ دارد.

يُصَدِّقُنِي‌ ‌در‌ دعوي‌ رسالت‌ و اينكه‌ ‌از‌ جانب‌ تو آمده‌ايم‌:

إِنِّي‌ أَخاف‌ُ أَن‌ يُكَذِّبُون‌ِ فرعونيان‌ دعوي‌ مرا بپذيرند و مرا تكذيب‌ كنند.

‌از‌ حضرت‌ باقر سؤال‌ كردند موسي‌ بزرگتر ‌بود‌ ‌ يا ‌ هارون‌! فرمود هارون‌. برادر ابويني‌ بودند! فرمود بلي‌. مگر ‌در‌ قرآن‌ نميفرمايد «يَا بن‌َ أُم‌َّ». وحي‌ ‌بر‌ ‌هر‌ دو نازل‌ ميشد! فرمود ‌بر‌ موسي‌ و ‌او‌ بهرون‌ ميگفت‌ و هارون‌ بجاي‌ موسي‌ بيان‌ ميكرد ‌در‌ موقعي‌ ‌که‌ موسي‌ بمناجات‌ ميرفت‌ و خليفه‌ ‌او‌ ‌بود‌. كدام‌ زودتر مردند! فرمود هارون‌ و ‌هر‌ دو ‌در‌ تيه‌ مردند. اولاد ‌از‌ كدام‌ باقي‌ ماند! فرمود ‌از‌ هارون‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 34)- از این گذشته من تنها هستم و زبانم آنقدر فصیح نیست، «و برادرم هارون را نیز با من بفرست که زبانش از من گویاتر است، تا مرا یاری و تصدیق کند، من از این بیم دارم که تنها بمانم و تکذیبم کنند» و این کار بزرگ به انجام نرسد (وَ أَخِی هارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّی لِساناً فَأَرْسِلْهُ مَعِی رِدْءاً یُصَدِّقُنِی إِنِّی أَخافُ أَنْ یُکَذِّبُونِ).

ج3، ص461

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج‏8، ص:41

منابع