آیه 20 سوره بقره
<<19 | آیه 20 سوره بقره | 21>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
نزدیک است برق روشنی چشمهایشان را ببرد، هرگاه روشنی بینند میروند در آن، و چون تاریک شود بایستند، و اگر خدا میخواست گوش آنها را کر و چشم آنان را کور میساخت، که خداوند بر هر چیز تواناست.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
يخطف: خطف: ربودن و اخذ كردن به سرعت، «خطفه: استلبه بسرعة»، «يخطف» مى ربايد.[۱]
نزول
شأن نزول آیات 19 و 20:
از طريق سدّى كبير[۲] او از ابو مالك و ابو صالح او از ابن عبّاس درباره شأن و نزول آية چنين گويند: دو نفر از منافقين مدينه از نزد رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله فرار نموده در ميان راه بطوفان و باران شديدى كه داراى رعد و برق ترسناكى بود گرفتار شدند و قصد ايشان از فرار، رفتن نزد مشركين مكّه بوده است. اينان از ترس صداى رعد دستها را بطرف گوش خود گذاشتند كه نشنوند و مى پنداشتند كه صداى رعد آنان را خواهد كشت و هنگامى كه در آن شب تاريك برقى ظاهر ميشد براه مى افتادند و وقتى كه برق از بين ميرفت جائى را نمى ديدند بناچار توقّف ميكردند و مى گفتند اى كاش نزد محمّد ميمانديم و دست خود را بدست او ميداديم و باين گرفتارى دوچار نمى گشتيم اينان بالأخره نزد رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله برگشتند و داراى اسلامى قوى شدند و خداوند موضوع اين منافقين را بعنوان ضرب المثل آورده است[۳] ،[۴] و دنباله موضوع را در آية بعد مى فرمايد- و نيز از آيه بعد تعبير ديگرى بدين شرح گرديده و چنين نتيجه گرفته اند كه هر وقتى مال و ثروت آنها زياد مى گرديد و يا غنائمى در پيروزى از جنگ بدست آنها ميآمد مى گفتند اكنون دين محمّد بر حق است چنانكه در آيه فرمايد (كُلَّما أَضاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِيهِ، يعنى هر وقتى كه برق فضا را روشن ميكرد براه مى افتادند) و هر وقتى اموال آنها تمام ميشد و يا ببلائى دوچار مى گشتند مى گفتند تمام اين بدبختى ها از نكبت پذيرفتن دين محمّد است كه باين سختى ها گرفتار شديم چنانكه در آيه فرمايد (وَ إِذا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قامُوا، يعنى وقتى تاريكى آنها را فرا ميگرفت مى ايستادند) سپس كافر و مرتدّ ميشدند.[۵]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«20» يَكادُ الْبَرْقُ يَخْطَفُ أَبْصارَهُمْ كُلَّما أَضاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِيهِ وَ إِذا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قامُوا وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
نزديك است كه برق، نور چشمانشان را بربايد. هرگاه كه (برق آسمان در آن صحراى تاريك وبارانى) براى آنان بدرخشد، در آن حركت كنند، ولى همين كه تاريكى، ايشان را فرا گرفت بايستند. واگر خداوند بخواهد، شنوايى و بينايى آنان را (از بين) مىبرد، همانا خداوند بر هر چيزى تواناست.
نکته ها
منافقان، تاب وتوان ديدن دلائل نورانى و فروغ آيات الهى را ندارند. همانند مسافر شبگرد در بيابان كه در اثر برقِ آسمان، چشمانش خيره شده و جز چند قدم بر نمىدارد. آنان نيز در جامعه اسلامى هر چند گاهى چند قدمى پيش مىروند، ولى در اثر حوادث يا اتّفاقاتى از حركت باز مىايستند. آنان چراغ فطرت درونى خويش را خاموش كرده ومنتظر رسيدننورى از قدرتهاى بيرونى ماندهاند.
«1». نگاهى به عملكرد و سرنوشت منافقان در جريان انقلاب اسلامى ايران، نشانهاى روشن براى اين آيه است. دلهره، تفرقه، شكست، آوارگى، غربت، بىآبرويى، پناهندگى به كفّار و طاغوتها و جاسوسى، نتيجهى اعمالشان بود. آنان با استفاده از شعارها و شخصيتهاى مذهبى، خيال پيروزى داشتند؛ «اسْتَوْقَدَ ناراً» ولى با خنثى شدن توطئهها و آگاه شدن مردم از سوء نيت آنان، خداوند آنان را گرفتار سر درگمى وتفرقه و بىخبرى از واقعيتها و حقايق نمود. «ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ» آنان چون شنيدن اخبار و سخن حقّ را از علما تحريم مىكنند به منزله كران هستند، و چون دريافتهاى درونى خود و حقايق را بازگو نمىنمايند مانند افراد لالند، و چون چشم ديدن پيشرفت و پيروزى اسلام را ندارند، كورند. و در اثر لجاجت و تعصّب مصداق «لا يَرْجِعُونَ» مىباشند. ولى پيروزىها مثل برق و نهيب مردم و آيات افشاگر همانند رعد و صاعقه، آنان را به وحشت واضطراب انداخته است.
جلد 1 - صفحه 70
هرگاه گفته مىشود خداوند بر هر كارى قادر است، مراد كارهاى ممكن است. مثلًا اگر گفتيم فلانى رياضىدان است، معنايش آن نيست كه بتواند حاصل جمع 2+ 2 را 5 بياورد.
زيرا اين امر محال است، نه آنكه آن شخص قادر بر جمع نمودن آن نباشد. كسانى از امام عليه السلام سؤال كردند: آيا خداوند مىتواند كرهى زمين را در تخم مرغى قرار دهد؟ امام ابتدا يك پاسخ اقناعى دادند كه با يك عدسىِ چشم، آسمان بزرگ را مىبينيم، سپس فرمودند:
خداوند قادر است، امّا پيشنهاد شما محال است. «1» درست مانند قدرت رياضىدان كه مسئلهى محال را حل نمىكند.
سيماى منافق در قرآن
منافق در عقيده وعمل، برخورد وگفتگو، عكسالعملهايى را از خود نشان مىدهد كه در اين سوره وسورههاى منافقون، احزاب، توبه، نساء و محمّد آمده است. آنچه در اينجا به مناسبت مىتوان گفت، اين است كه منافقان در باطن ايمان ندارند، ولى خود را مصلح و عاقل مىپندارند. با همفكران خود خلوت مىكنند، نمازشان با كسالت و انفاقشان با كراهت است. نسبت به مؤمنان عيبجو و نسبت به پيامبر صلى الله عليه و آله موذىاند. از جبهه فرارى و نسبت به خدا غافلاند. افرادى ياوهسرا، رياكار، شايعه ساز و علاقمند به دوستى با كفارند. ملاك علاقهشان كاميابى و ملاك غضبشان، محروميّت است. نسبت به تعهّداتى كه با خدا دارند بىوفايند، نسبت به خيراتى كه به مؤمنان مىرسد نگران، ولى نسبت به مشكلاتى كه براى مسلمانان پيش مىآيد شادند. امر به منكر ونهى از معروف مىكنند. قرآن در برابر اين همه انحرافهاى فكرى وعملى مىفرمايد: «إِنَّ الْمُنافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ» «2»
پیام ها
1- منافق در مسير حركت، متحيّر است. «أَضاءَ ... مَشَوْا، أَظْلَمَ ... قامُوا»
2- حركت منافق، در پرتو نور ديگران است. «أَضاءَ لَهُمْ»
3- منافق به سبب اعمالى كه مرتكب مىشود، هر لحظه ممكن است گرفتار قهر
«1». تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 39.
«2». نساء، 145.
جلد 1 - صفحه 71
خداوندى شود. «وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ»
4- سنّت الهى، آزادى دادن به همه است و گرنه خداوند مىتوانست منافقان را كر و كور كند. «وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ»
پانویس
- پرش به بالا ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
- پرش به بالا ↑ ابو محمّد اسماعيل بن عبد الرّحمن الكوفى القرشى از تابعين است و در سال 127 هجرى وفات يافته و شيخ بزرگوار گويد روش سدّى را در تفسير مذمّت نموده اند و البتّه اين سدّى كه معروف بسدّى كبير است غير از محمّد بن مروان سدّى است.
- پرش به بالا ↑ طبرى صاحب جامع البيان.
- پرش به بالا ↑ شيخ بزرگوار در تفسير تبيان از ابن مسعود و جماعتى از صحابه بعنوان ذكر روايت اين موضوع را نقل نموده نه بعنوان شأن و نزول.
- پرش به بالا ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات، ص: 7
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم