پس (موسى) عصاى خود را افكند ناگهان به صورت اژدهايى نمايان شد.
نکته ها
از عصاى حضرت موسى معجزات ديگرى نيز نمايان شد، از جمله اينكه پس از اژدها شدن، همهى بافتههاى ساحران را بلعيد، «تَلْقَفُ ما يَأْفِكُونَ» «2» به آب دريا خورد و آن را شكافت، «أَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ» «3»، به سنگ خورد و چشمههاى آب از آن جوشيد. «اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً» «4»
عصا در حضور خود موسى عليه السلام، مار كوچك و پر تحرّك شد و موسى فرار كرد، «جَانٌّ وَلَّى مُدْبِراً» «5» در حضور مردم مانند مار معمولى حركت مىكرد، «حَيَّةٌ تَسْعى» «6» و در حضور فرعون، مار بزرگ و اژدها شد. «فَإِذا هِيَ ثُعْبانٌ» بنابراين در تبليغ و تربيت بايد نوع و گرايش مخاطب را در نظر گرفت و هر كدام را با توجّه به موقعيّت خودش قانع كرد.
امام رضا عليه السلام فرمود: زمان حضرت موسى عليه السلام، سحر و جادوگرى رواج بسيارى داشت و آن حضرت با آوردن معجزهاى كه آنان قادر به انجام آن نبودند، سحرهايشان را باطل و با آنها اتمام حجّت نمود. «7»
«1». نهجالبلاغه، حكمت 216.
«2». شعراء، 45.
«3». شعراء، 63.
«4». بقره، 60.
«5». نمل، 10.
«6». طه، 20.
«7». عيوناخبارالرضا، ج 2، ص 80.
جلد 3 - صفحه 134
ميان افكندن عصا و اژدها شدن آن فاصلهاى نبود. «فَإِذا هِيَ ثُعْبانٌ»
پیام ها
1- معجزه، دليل صدق نبوّت است. «فَأْتِ بِها إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ» فرعون با ابراز اين سخن حقّ، اراده باطلى داشت و كسى را بالاتر از خود نمىدانست.
2- معجزه بايد براى همه روشن باشد و جاى هيچ شكّى باقى نگذارد. «مُبِينٌ»
قالَ إِنْ كُنْتَ جِئْتَ بِآيَةٍ: گفت فرعون به موسى عليه السّلام اگر تو مىباشى آورنده حجتى و معجزهاى از جانب پروردگار خود، فَأْتِ بِها: پس بياور آن را و به من بنما، إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ: اگر هستى تو از راستگويان در ادعا، آيتى كه مبين و مصدق قول تو باشد به من بنما.
گفت موسى اى فرعون همانا من پيغمبرى هستم از پروردگار جهانيان
سزاوارم براى آنكه نگويم از جانب خدا مگر حق بتحقيق آمدم نزد شما با معجزه از پروردگارتان پس بفرست با من بنى اسرائيل را
گفت اگر هستى تو كه آورده معجزه را
جلد 2 صفحه 458
پس بياور آنرا اگر هستى از راستگويان.
تفسير
حضرت موسى (ع) پس از چندى اقامت در مصر ببارگاه فرعون راه يافت و دعوى خود را اظهار فرمود و مدّعى شد كه تمام اقوال من از جانب خدا حق و صدق است و سزاوار براى قول حق كه از جانب خدا باشد آنستكه من قائل آن باشم نه غير من و باين جهت حقيق على بتخفيف يا فرموده با آنكه اگر حقيق علىّ بتشديد ميفرمود معنى واضحتر بود ولى لطف كلام و مبالغه در سزاوارى آنحضرت بحق گوئى فوت ميشد و كسانيكه متوجه باين نكته نشدهاند گفتهاند اصل كلام علىّ بتشديد بوده ولى براى امن از اشتباه و ملازمه بين سزاوارى كلام حق بشخص و سزاوارى شخص بكلام حق معنى قلب شده است و بعضى گفتهاند حقيق متضمن معنى حريص است يا على بمعنى باء استعمال شده است يعنى سزاوارم بآنكه نگويم جز حق در هر حال مراد واضح است و علىّ بتشديد نيز قرائت شده است و آنحضرت مدّعى معجزه شد كه خداوند باو كرامت فرموده بود و تقاضا فرمود كه طائفه بنى اسرائيل را كه فرعونيان به بندگى گرفته و باعمال شاقّه وادار نموده بودند اجازه دهد كه با آنحضرت بوطن مالوف آباء خودشان يعنى بيت المقدس مراجعت نمايند و فرعون طلب معجزه نمود.
(آیه 106)- فرعون با شنیدن این جمله که «من دلیل روشنی با خود دارم»، بلافاصله «گفت: اگر راست میگویی و نشانهای از طرف خداوند با خود داری آن را بیاور» (قالَ إِنْ کُنْتَ جِئْتَ بِآیَةٍ فَأْتِ بِها إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: