آیه 102 سوره مائده

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه 102 مائده)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

قَدْ سَأَلَهَا قَوْمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ ثُمَّ أَصْبَحُوا بِهَا كَافِرِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<101 آیه 102 سوره مائده 103>>
سوره : سوره مائده (5)
جزء : 7
نزول : مدینه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

قومی پیش از شما هم سؤال از آن امور نمودند، آن گاه که برایشان بیان شد به آن کافر شدند.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Certainly some people asked about them before you and then came to disbelieve in them.

معانی کلمات آیه

«أَصْبَحُوا بِهَا کَافِرِینَ»: نسبت بدانها کافر شدند. نسبت بدانها بنای مخالفت گذاشتند و راه عصیان در پیش گرفتند. مراد از کفر در اینجا عصیان و مخالفت است، و یا کفر به معنی معروف خود.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ وَ إِنْ تَسْئَلُوا عَنْها حِينَ يُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَكُمْ عَفَا اللَّهُ عَنْها وَ اللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ «101»

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! از امورى كه اگر برايتان آشكار شود ناراحتتان مى‌كند نپرسيد، و اگر هنگام نزول قرآن از آنها سؤال كنيد، برايتان روشن مى‌شود. خداوند از سؤال‌هاى نابجاى شما گذشت و خداوند آمرزنده‌اى بردبار است.

قَدْ سَأَلَها قَوْمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ ثُمَّ أَصْبَحُوا بِها كافِرِينَ «102»

همانا (از اين گونه سؤالها) گروهى از پيشينيان نيز پرسيدند (و چون طاقت عمل نداشتند) نسبت به آن منكر و كافر شدند.

نکته ها

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله با مردم درباره‌ى حج سخن مى‌گفت. كسى پرسيد: آيا حج، همه ساله واجب است يا در تمام عمر تنها يكبار؟ پيامبر پاسخ نداد. او چند بار پرسيد، رسول خدا فرمود: اين همه اصرار براى چيست؟ اگر بگويم: «هر سال، كار بر شما سخت مى‌شود»، تا موضوعى را مطرح نكرده‌ام، شما هم نپرسيد: «يكى از عوامل هلاكت امّت‌هاى پيشين سؤال‌هاى نابجاى آنان بود». «1»

گرچه آنچه را نمى‌دانيم، بايد از اهلش بپرسيم، «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» «2»، امّا برخى سؤال‌هاست كه اگر جوابش روشن شود، به زيان فرد يا جامعه است، مثل سؤال از عيوب ديگران، يا اسرار نظامى.


«1». بحار، ج 1، ص 221.

«2». نحل، 43.

جلد 2 - صفحه 381

نمونه‌ها و مصاديق‌:

  • مسئولان، بعضى از مطالبى را كه مى‌دانند، نبايد در اختيار عموم بگذارند. نظير مسائل اقتصادى، مانند: كمبود گندم و ....
  • صداقت خوب است؛ ولى صراحت، همه جا مفيد نيست.
  • اخبار و اطّلاعات، بايد رده‌بندى و طبقه‌بندى شود. (جابرِ جُعفى، هزاران حديث از امام باقر عليه السلام مى‌دانست كه حقّ گفتن آن را براى همه مردم نداشت. «1»)
  • برخى از اخبار، نبايد از رسانه‌ها و جرايد، پخش شود، چون به زيان مردم است (گاهى سكوت، عاقلانه لازم است) «إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ»
  • معلّمان و گويندگان بايد، ظرفيّت شنوندگان را در نظر داشته باشند.
  • در برخى موارد، بايد به شيوه‌ى تقيّه، عقايد را كتمان كرد و برخى سؤال‌ها را جواب نداد. «إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ»
  • انسان حقّ ندارد اسرار مردم و اسرار نظامى را فاش سازد.

پیام ها

1- دانستن هر چيزى، نه لازم است و نه مفيد، بلكه بايد سراغ دانش‌هاى مفيد رفت. «لا تَسْئَلُوا» (حسّ كنجكاوى بايد تعديل شود ونبايد در پى اطلاعاتى رفت كه سبب ايجاد كدورت، مشكلات و اختلال در نظام جامعه مى‌شود.)

2- مكلّف نساختن مردم به پاره‌اى از احكام، پرتوى از عفو و گذشت الهى است. «لا تَسْئَلُوا ... عَفَا اللَّهُ عَنْها»

3- خداوند به بندگانش مهلت توبه مى‌دهد. «غَفُورٌ حَلِيمٌ»

4- اگر مردم ظرفيّت نداشته باشند، بيان پاره‌اى از حقايق، سبب كفر آنها مى‌شود. «قَدْ سَأَلَها قَوْمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ ثُمَّ أَصْبَحُوا بِها كافِرِينَ»


«1». معجم رجال‌الحديث، ج 4، ص 22.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌2، ص: 382

پانویس

منابع