Certainly some people asked about them before you and then came to disbelieve in them.
A people before you indeed asked such questions, and then became disbelievers on account of them.
A folk before you asked (for such disclosures) and then disbelieved therein.
Some people before you did ask such questions, and on that account lost their faith.
معانی کلمات آیه
«أَصْبَحُوا بِهَا کَافِرِینَ»: نسبت بدانها کافر شدند. نسبت بدانها بنای مخالفت گذاشتند و راه عصیان در پیش گرفتند. مراد از کفر در اینجا عصیان و مخالفت است، و یا کفر به معنی معروف خود.
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از امورى كه اگر برايتان آشكار شود ناراحتتان مىكند نپرسيد، و اگر هنگام نزول قرآن از آنها سؤال كنيد، برايتان روشن مىشود. خداوند از سؤالهاى نابجاى شما گذشت و خداوند آمرزندهاى بردبار است.
همانا (از اين گونه سؤالها) گروهى از پيشينيان نيز پرسيدند (و چون طاقت عمل نداشتند) نسبت به آن منكر و كافر شدند.
نکته ها
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله با مردم دربارهى حج سخن مىگفت. كسى پرسيد: آيا حج، همه ساله واجب است يا در تمام عمر تنها يكبار؟ پيامبر پاسخ نداد. او چند بار پرسيد، رسول خدا فرمود: اين همه اصرار براى چيست؟ اگر بگويم: «هر سال، كار بر شما سخت مىشود»، تا موضوعى را مطرح نكردهام، شما هم نپرسيد: «يكى از عوامل هلاكت امّتهاى پيشين سؤالهاى نابجاى آنان بود». «1»
گرچه آنچه را نمىدانيم، بايد از اهلش بپرسيم، «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» «2»، امّا برخى سؤالهاست كه اگر جوابش روشن شود، به زيان فرد يا جامعه است، مثل سؤال از عيوب ديگران، يا اسرار نظامى.
«1». بحار، ج 1، ص 221.
«2». نحل، 43.
جلد 2 - صفحه 381
نمونهها و مصاديق:
مسئولان، بعضى از مطالبى را كه مىدانند، نبايد در اختيار عموم بگذارند. نظير مسائل اقتصادى، مانند: كمبود گندم و ....
صداقت خوب است؛ ولى صراحت، همه جا مفيد نيست.
اخبار و اطّلاعات، بايد ردهبندى و طبقهبندى شود. (جابرِ جُعفى، هزاران حديث از امام باقر عليه السلام مىدانست كه حقّ گفتن آن را براى همه مردم نداشت. «1»)
برخى از اخبار، نبايد از رسانهها و جرايد، پخش شود، چون به زيان مردم است (گاهى سكوت، عاقلانه لازم است) «إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ»
معلّمان و گويندگان بايد، ظرفيّت شنوندگان را در نظر داشته باشند.
در برخى موارد، بايد به شيوهى تقيّه، عقايد را كتمان كرد و برخى سؤالها را جواب نداد. «إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ»
انسان حقّ ندارد اسرار مردم و اسرار نظامى را فاش سازد.
پیام ها
1- دانستن هر چيزى، نه لازم است و نه مفيد، بلكه بايد سراغ دانشهاى مفيد رفت. «لا تَسْئَلُوا» (حسّ كنجكاوى بايد تعديل شود ونبايد در پى اطلاعاتى رفت كه سبب ايجاد كدورت، مشكلات و اختلال در نظام جامعه مىشود.)
2- مكلّف نساختن مردم به پارهاى از احكام، پرتوى از عفو و گذشت الهى است. «لا تَسْئَلُوا ... عَفَا اللَّهُ عَنْها»
3- خداوند به بندگانش مهلت توبه مىدهد. «غَفُورٌ حَلِيمٌ»
4- اگر مردم ظرفيّت نداشته باشند، بيان پارهاى از حقايق، سبب كفر آنها مىشود. «قَدْ سَأَلَها قَوْمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ ثُمَّ أَصْبَحُوا بِها كافِرِينَ»
قَدْ سَأَلَها قَوْمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ: بتحقيق پرسيدند اين مسئله را يا سؤال كردند از چيزهائى قومى پيش از شما مانند ثمود كه طلب ناقه كردند و قوم موسى عليه السّلام سؤال رؤيت و حواريين مائده از عيسى خواستند. ثُمَّ أَصْبَحُوا بِها كافِرِينَ: پس گشتند بدان از كافران، يعنى بعد از شهود معجزه كه طلبيده بودند، ايمان نياوردند و عذاب بر آنها نازل شد، زيرا در علم الهى گذشته:
صدور معجزه دلخواهى و ايمان نياورند قوم، هر آينه معذب شوند؛ پس شما از حال ايشان عبرت گرفته، به قول و فعل فضول، اشتغال منمائيد تا به مثل آن گرفتار نگرديد.
در وافى- از حضرت امام جعفر صادق عليه السّلام مىفرمايد: بدانيد بدرستى كه اسلام تسليم اوامر الهى است، پس هر كه تسليم احكام الهى شد بتحقيق اسلام آورده، و هر كه منقاد نشد نيست براى او اسلام. و هر كه دوست دارد اينكه برساند به نفس خود إحسان، پس اطاعت كند خدا را؛ زيرا هر كه
«1» نهج البلاغه، حكمت 105.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 190
مطيع خدا شود احسان به نفس خود نموده و بر شما باد به احتراز از معاصى، پس هر كه مرتكب معاصى شود بدى كرده به نفس خود، و نيست بين بدى و خوبى منزلتى، پس براى اهل احسان نزد پروردگار بهشت، و براى اهل اسائه جهنم است.
بتحقيق سؤال كردند آنها را گروهى بيش از شما پس گرديدند بسبب آنها كافران.
تفسير
سؤال بىجا گاهى موجب كفر ميشود چنانچه در روايت مجمع از امير المؤمنين (ع) كه در ذيل آيه سابقه بيان شد ذكر شده بود و در احوال بنى اسرائيل در سوره بقره گذشت چون وقتى شخص سؤال نمود و تكليف منجّز شد و زير بار نرفت كافر ميشود براى انكار و استخفاف و استكبار و نيز از آنحضرت نقل شده است كه خداوند واجب فرمود بر شما واجباتى را پس حفظ كنيد آنها را و معيّن فرمود براى شما حدودى را پس تجاوز منمائيد از آنها و نهى فرمود شما را از چيزهائى پس مرتكب مشويد آنها را و ساكت شد از چيزهائى و وانگذارد آنها را بسبب فراموشى
جلد 2 صفحه 280
پس براى آنها خود را بزحمت ميندازيد و مرجع دو ضمير مؤنّث مسائل مستفاد از آيه قبل است ..
و در پایان این بحث ذکر این نکته را لازم می دانیم که آیه های فوق به هیچ وجه راه سؤالات منطقی و آموزنده و سازنده را به روی مردم نمی بندد، بلکه منحصرا مربوط به سؤالات نابجا و جستجو از اموری است که نه تنها مورد نیاز نیست بلکه مکتوم ماندن آن بهتر و حتی گاهی لازم است.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: