آیه 101 سوره اعراف

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه 101 اعراف)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

تِلْكَ الْقُرَىٰ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْبَائِهَا ۚ وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا بِمَا كَذَّبُوا مِنْ قَبْلُ ۚ كَذَٰلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِ الْكَافِرِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<100 آیه 101 سوره اعراف 102>>
سوره : سوره اعراف (7)
جزء : 9
نزول : مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

این است شهرهایی که ما بر تو از اخبار اهلش بیان کردیم، همه را رسولان حق با ادلّه روشن آمدند اما بر آن نبودند که به آنچه پیش از آن تکذیب کرده بودند ایمان بیاورند. این چنین خدا دلهای کافران را مهر می‌زند.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

These are the towns some of whose accounts We recount to you. Their apostles certainly brought them manifest proofs, but they were not the ones to believe in what they had denied earlier. Thus does Allah put a seal on the hearts of the faithless.

معانی کلمات آیه

نقص: قصص: نقل سرگذشت و سرگذشت.

«نقص» : حكايت مى كنيم.

انبائها: نبأ: خبر پر فائده و مهم. جمع آن ، انباء است.

يطبع: طبع: مهر نهادن. مراد ، از بين رفتن استعداد و فهم است.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


تِلْكَ الْقُرى‌ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْبائِها وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَما كانُوا لِيُؤْمِنُوا بِما كَذَّبُوا مِنْ قَبْلُ كَذلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلى‌ قُلُوبِ الْكافِرِينَ «101»

آن آبادى‌هايى است كه گوشه‌اى از اخبار آنها را بر تو بازگو مى‌كنيم، همانا پيامبرانشان همراه با معجزات و دلائل روشن به سراغ آنان آمدند، امّا آنان بر آن نبودند كه به آنچه از قبل تكذيب كرده بودند، ايمان بياورند.

اين گونه خداوند بر دلهاى كافران مُهر مى‌زند.

«1». تفسير نمونه.

جلد 3 - صفحه 128

نکته ها

مراد از «قرى»، در اينجا آبادى‌هايى است كه انبيايى همچون حضرت صالح، شعيب، لوط و هود عليهم السلام، براى هدايت مردم مبعوث شده بودند.

پیام ها

1- از تاريخ، آن قسمت كه مايه‌ى عبرت است نقل شود. «نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْبائِها»

2- همه‌ى پيامبران، معجزه داشته‌اند و از هيچ دليل روشنى براى هدايت مردم فروگذار نبودند. «رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ»

3- انكار مردم نبايد سبب سستى مبلّغان دينى شود، چون در طول تاريخ چنين بوده است. لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ‌ ... فَما كانُوا لِيُؤْمِنُوا

4- تعصّب، لجاجت و عناد، ريشه‌ى بى‌ايمانى و كفر است. فَما كانُوا لِيُؤْمِنُوا بِما كَذَّبُوا ... الْكافِرِينَ‌

5- نپذيرفتن دعوت و معجزات انبيا، نشانه‌ى كوردلى و مُهرخوردن بر دل است.

فَما كانُوا لِيُؤْمِنُوا ... كَذلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلى‌ قُلُوبِ‌

6- كفر ولجاجت از سوى مردم، سبب مُهرخوردن دل از سوى خدا مى‌شود.

«يَطْبَعُ اللَّهُ عَلى‌ قُلُوبِ الْكافِرِينَ»

پانویس

  1. پرش به بالا تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع