آیه 9 سوره فتح
<<8 | آیه 9 سوره فتح | 10>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
تا شما (صالحان امت) به خدا و رسول او ایمان آورده و (دین) او را یاری کنید و به تعظیم جلالش صبح و شام تسبیح او گویید.
تا [همه شما مردم] به خدا و پیامبرش ایمان آورید و او را یاری دهید و بزرگش بشمارید و بامداد و شام گاه تسبیحش گویید.
تا به خدا و فرستادهاش ايمان آوريد و او را يارى كنيد و ارجش نهيد، و [خدا] را بامدادان و شامگاهان به پاكى بستاييد.
تا به خدا و پيامبرش ايمان بياوريد و ياريش كنيد و بزرگش داريد و خدا را صبحگاه و شامگاه تسبيح گوييد.
تا (شما مردم) به خدا و رسولش ایمان بیاورید و از او دفاع کنید و او را بزرگ دارید، و خدا را صبح و شام تسبیح گویید.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- تعزروه: عزر (بفتح اول): توانا كردن. و بكسر آن: توانا شدن. تعزير: تقويت و نيرومند كردن.
- توقروه: وقار: عظمت. آن در اصل به معنى ثبات است. توقير: تعظيم.
- بكره: اول روز. «البكرة: الغدوة».
- اصيل: ما بعد عصر تا مغرب «الاصيل: وقت ما بعد العصر الى المغرب».[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً «8»
همانا ما تو را گواه (بر اعمال) و بشارت دهنده و بيم دهنده فرستاديم.
لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُعَزِّرُوهُ وَ تُوَقِّرُوهُ وَ تُسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلًا «9»
تا به خدا و رسولش ايمان آوريد و او را يارى كنيد و بزرگش بداريد و خداوند را بامدادان و شامگاهان، تسبيح گوييد.
نکته ها
«تُعَزِّرُوهُ» از «تعزير» به معناى بازداشتن است و مقصود آن است كه پيامبر صلى الله عليه و آله را از هرگونه اذيّت و آزار حفظ كنيد.
ممكن است مراد از «شاهد» ارائه يك الگوى كامل باشد. وقتى گفته مىشود پيامبر شاهد است، يعنى او نمونه يك انسان كامل و تمام عيار است.
جملههاى «تُعَزِّرُوهُ» و «تُوَقِّرُوهُ» ممكن است مربوطه به خدا باشد و امكان دارد مربوط به پيامبر باشد كه البتّه تكريم پيامبر، تكريم خداوند است.
پیام ها
1- پيامبر در همه حال ناظر و گواه بر اعمال ماست. «شاهِداً» (در قالب نكره و مطلق آمده است)
2- وظيفه پيامبر، نظارت بر اعمال و بيم و بشارت است. «شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً» و وظيفه مردم، دفاع از حريم الهى و پيامبر خدا و تكريم اوست. «لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُعَزِّرُوهُ وَ تُوَقِّرُوهُ»
3- از اصول تربيت و هدايت الهى، معرّفى الگو در كنار بشارت و هشدار است. «شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً»
4- بشارت و هشدار، تشويق و تنبيه، دو نياز ضرورى بشر براى رهيابى و انتخاب
جلد 9 - صفحه 121
راه صحيح است. «مُبَشِّراً وَ نَذِيراً»
5- لازمهى ايمان، حمايت و حراست از حريم دين و رسول خداست. «تُعَزِّرُوهُ»
6- يارى و حراست از پيامبر، بايد همراه تعظيم و تكريم و برخاسته از عشق و معرفت باشد. «تُوَقِّرُوهُ»
7- همواره بايد ياد خدا باشيم و آغاز روز و پايان آن بهترين وقت ذكر و دعاست. «تُسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلًا»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُعَزِّرُوهُ وَ تُوَقِّرُوهُ وَ تُسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلاً «9»
لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ: براى آنست كه تصديق كنيد اى بندگان به خدا و رسول، يعنى وحدانيت خدا و حقانيت رسول، وَ تُعَزِّرُوهُ: و نصرت كنيد پيغمبر را و تقويت نمائيد دين او را به تمام جهات از دست و زبان و مال و جان، وَ تُوَقِّرُوهُ: و بزرگ داريد فرمان او را، يعنى اطاعت امر او را نمائيد و عظمت در باره اوامر و نواهى او قائل شويد، وَ تُسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلًا: و به پاكى و
جلد 12 - صفحه 149
پاكيزگى ياد كنيد او را، يعنى نماز بگذاريد براى او در صبح و شام، يا تنزيه نمايد ذات كبريائى را از اوصاف نالايق بر سبيل دوام. ابن عباس نقل نموده كه مراد نماز صبح و ظهر و عصر، و نزد بعضى صبح و عشائين است.
تبصره: آيه شريفه دال است بر تعظيم و توقير حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و اله، زيرا جلالت شأن آن وجود مقدس به مرتبهاى است كه فوق عالم امكان و علت غائى ماسوا و رهنماى كل بشر از وادى ضلالت به شاهراه سعادت و خاتم النبيين است، بنابراين حرمت نبى و توقير و تعظيم آن حضرت لازم است نسبت به نام شريف او و حديث او و سنت او و شنيدن اسم او و سيرت او و معامله با اهل بيت او، تمام داخل است در پاس احترام و توقير و تعظيم آن سرور.
شأن نزول: پس از منع كفار حضرت را از دخول مسجد الحرام، حضرت، اصحاب را در زير درخت جمع و ايشان را به تجديد بيعت امر نمود، اصحاب به رغبتى تمام دست بر دست پيغمبر نهاده بيعت كردند كه تا زمان موت پيروى نمايند و مخالفت نكنند، و به جهت كمال رغبت ايشان بود كه اين بيعت مسمى شد به بيعة الرضوان و آيه شريفه نازل شد:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُشْرِكاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِيراً «6» وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ كانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً «7» إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً «8» لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُعَزِّرُوهُ وَ تُوَقِّرُوهُ وَ تُسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلاً «9» إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً «10»
ترجمه
و تا عذاب كند مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرك را كه گمان برندگانند بخدا گمان بد بر آنها است گردش بدو خشم كرد خدا بر آنها و لعنت نمودشان و مهيّا كرد براى آنها دوزخ را و بد باز بازگشتگاهى است آن
و براى خدا است لشگرهاى آسمانها و زمين و بوده است خدا غالب درست كردار
همانا ما فرستاديم تو را گواه و بشارت آورنده و بيم دهنده
تا ايمان آوريد بخدا و رسولش و يارى كنيد او را و بزرگ داريدش و تسبيح گوئيد او را بامداد و شبانگاه
همانا آنانكه بيعت ميكنند با تو جز اين نيست كه بيعت ميكنند با خدا دست خدا بالاى دستهاى آنها است پس هر كه پيمان شكنى نمود پس جز اين نيست كه مىشكند بزيان خود و هر كه وفا كند بآنچه پيمان بست بر آن با خدا پس بزودى ميدهد
جلد 5 صفحه 23
باو پاداشى بزرگ.
تفسير
خداوند سبحان بعد از بشارت اهل ايمان ببهشت جاويد و فوز عظيم در آيات سابقه تهديد فرموده است منافقين از اصحاب نامبرده و مشار اليهم مذكور در قضيّه صلح و نحر و امثال ذالك و مشركين مكّه و غيرها را بعذاب و غضب و لعنت و مهيّا شدن جهنّم براى آنها و سوء خاتمت و عاقبت و تصريح فرموده كه آنها گمان بد بردند بخدا كه يارى نميكند پيغمبر خود و دين اسلام را و وعده او تخلّف شده و ميشود و احكام او بر طبق حكمت و مصلحت نيست و بايد اطاعت نشود و اين خرافات كه موجب دوران حوادث بد دنيوى و عذاب اخروى بر آنها است و كلمه سوء بفتح ظاهرا مصدر و سوء بضمّ اسم مصدر است و هر دو قرائت شده و خداوند بهر نحو بخواهد آنها را مخذول و منكوب نمايد ميتواند چون عساكر آسمانى و زمينى خدا از ملائكه و جنّ و انس و غيره زياد است و او غالب و قاهر و مقتدر بر خلق است و بر طبق حكمت و مصلحت حكم فرمائى و كارگزارى ميفرمايد و نكته تكرار را گفتهاند كه جنود در آيات سابقه براى يارى مسلمانان و اينجا براى انتقام از كفّار است و بنظر حقير چنانچه در اول كتاب ذكر نمودم تكرار در مقام وعظ و خطابه نكته لازم ندارد بلكه مقام اقتضاء آنرا دارد و كلام با تكرار مؤثر واقع ميشود و خداوند پيغمبر اكرم را مبعوث فرموده كه شاهد و ناظر و گواه و آگاه باشد بر اعمال و عقائد بندگان در دنيا و آخرت و بشارت دهد آنها را ببهشت جاويد و بترساندشان از عذاب جهنّم تا ايمان بياورند بخدا و پيغمبر و ائمه اطهار و تقويت و يارى كنند و توقير و تعظيم نمايند و تسبيح و تقديس كنند او را و براى اشاره بآنكه يارى پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم يارى خدا و تعظيم و تنزيه او تعظيم و تنزيه خدا است ضمائر به اجمال باقى گذارده شده تا صلاحيّت براى رجوع بهر دو داشته باشد بلى ظاهر در ضمير اوّل رجوع به پيغمبر و در ضمير اخير رجوع بخدا است ولى اختلاف مرجع در ضمائر مرتّبه كه بعضى گفتهاند خلاف ظاهر است و بكرة و اصيلا محتمل است مراد صبح و شام باشد چون ابتداء شروع بكار و وقت فراغت از آن است و احتمال ميرود كنايه از تمام اوقات باشد يعنى روز و شب مشغول بذكر خدا باشند و افعال اربعه
جلد 5 صفحه 24
بصيغه مغايب نيز قرائت شده است و در آيه اخيره اشاره به بيعت رضوان شده كه در آيات سابقه ذيل نقل قمّى ره ذكر شد اجتماع اصحاب گرد پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم و اعتذار از آنحضرت و گفتهاند اين قضيّه بيعت خوانده شده براى آنكه فروختند خودشان را به پيغمبر كه بكوشند تا بشهادت برسند و ببهشت بروند و بنظر حقير براى آن بوده كه پيمان بستند بر آنكه ديگر تخلّف از فرمان پيغمبر ننمايند و آيه لقد رضى اللّه عن المؤمنين كه آيه رضوان خوانده شده نازل شد و بيايد انشاء اللّه تعالى در هر حال بيعت با پيغمبر بيعت با خدا است و دست پيغمبر كه فوق دست آنها است در وقت بيعت بمنزله دست خدا است و قدرت خداوند در نصرت اسلام برتر و بالاتر از عزم آنها است بر ترك تخلّف از فرمان پيغمبر و آنحضرت بايد بوعده او اميدوار باشد نه بعهد اينها كه قوم عهد شكنى هستند و بضرر آنها تمام ميشود كه مخلّد در جهنّم ميگردند و كسيكه بعهد خود با خدا وفا نمايد مانند پيروان امير المؤمنين عليه السّلام اجر آنها بهشت جاويد است و قمّى ره فرموده نازل شد اين آيه در بيعت رضوان بعد از نزول آيه آن و شرط شد كه ديگر اعتراض به پيغمبر ننمايند و تخلّف از فرمان او نكنند و باين شرط خدا قبول فرمود توبه آنها را كه نقض عهد با خدا و پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم ننمايند و در قرآنها مقدّم و مؤخّر تأليف شده حقير عرض ميكنم حال خوب معلوم ميشود حال استدلال اهل سنّت بآيه رضوان بر قبول توبه منافقين و رئيس آنها با آنكه معلوم است منافق مؤمن واقعى نيست و قبول توبهاش مانند قبول اسلامش ظاهرى است و خداوند از مؤمنين راضى ميشود نه از منافقين و از صدر و ذيل قضايا خوب واضح ميشود كه پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم در تمام امور با آنها مدارا ميفرموده و اللّه اعلم بأسرارها.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لِتُؤمِنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُعَزِّرُوهُ وَ تُوَقِّرُوهُ وَ تُسَبِّحُوهُ بُكرَةً وَ أَصِيلاً «9»
براي اينكه ايمان بياوريد بخدا و رسول خدا و او را ياري كنيد و محترم بداريد و خدا را تسبيح كنيد صبح و شام.
لِتُؤمِنُوا بِاللّهِ ايمان بخدا به اينكه ذات مقدس او صرف الوجود است تركيب در ساحت قدس او نيست نه تركيب خارجي که داراي اعضاء و جوارح باشد چنانچه يهود و نصاري قائلند و نه تركيب ذهني که مركب از جنس و فصل باشد و نه تركيب و همي که مركب از وجود و ماهيت باشد چنانچه ممكنات حتي مجردات اينکه نحو تركيب را دارند، و مراد از ماهيت حد وجود است و وجود حق محدود نيست، و بنفي شرك باقسام خمسه ذاتا صفة فعلا الوهيت نظرا. و بعدل او و به اينكه تمام افعال او حسن است موافق حكمت و مصلحت، و فعل قبيح و لغو از او صادر نميشود.
وَ رَسُولِهِ و ايمان برسول بمقام عصمت و افضليت و خاتميت و تصديق به جميع ما جاء به و بقرآنش و مقام شفاعتش و باوصياء طيبين و طاهرينش و شئونات آنها وَ تُعَزِّرُوهُ بمعني نصرت است، و ممكن است مرجع ضمير اللّه باشد که نصرت خدا يعني نصرت دين خدا چنانچه ميفرمايد: إِن تَنصُرُوا اللّهَ يَنصُركُم محمّد آيه 8- شرحش گذشت.
وَ تُوَقِّرُوهُ اينکه هم ممكن است تعظيم خدا، خضوع و خشوع در پيشگاه او، و ممكن است احترام رسول و مقدم داشتن بر جميع ما سوي اللّه باشد.
وَ تُسَبِّحُوهُ مسلما مرجع ضمير خداي متعال است اگر ضماير قبل هم بمعني اول باشد عطف بما سبق است، و اگر بمعني دوم باشد عطف برسوله است که مرجع اللّه باشد.
بُكرَةً وَ أَصِيلًا اشاره بدوام است يعني شب و روز.
203
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 9)- در این آیه پنج دستور مهم به عنوان نتیجه و هدفی برای اوصاف پیشین پیامبر صلّی اللّه علیه و اله بیان شده که دو دستور در باره اطاعت خداوند و تسبیح و نیایش اوست، و سه دستور در باره «اطاعت» و «دفاع» و «تعظیم» مقام پیامبر صلّی اللّه علیه و اله است.
میفرماید: هدف این است «تا (شما مردم) به خدا و رسولش ایمان بیاورید، و از او دفاع کنید و او را بزرگ دارید، و خدا را صبح و شام تسبیح گویید» (لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُعَزِّرُوهُ وَ تُوَقِّرُوهُ وَ تُسَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَ أَصِیلًا).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص229
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم