آیه 99 سوره انبیاء
<<98 | آیه 99 سوره انبیاء | 100>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
اگر این بتان (که شما میپرستید) به راستی خدایان بودند به دوزخ نمیشدند در صورتی که (شما و بتانتان) همه در آتش مخلد خواهید بود.
اگر اینان معبودان [برحق] بودند، وارد دوزخ نمی شدند در حالی که همگی [بتان و بت پرستان] در آن جاودانه اند.
اگر اينها خدايانى [واقعى] بودند در آن وارد نمىشدند، و حال آنكه جملگى در آن ماندگارند.
اگر اينان خدايان مىبودند به جهنم نمىرفتند و حال آنكه همه در جهنم جاويدانند.
اگر اینها خدایانی بودند، هرگز وارد آن نمیشدند! در حالی که همگی در آن جاودانه خواهند بود.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«کُلٌّ»: همه معبودها و پرستندگان آنها.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
لَوْ كانَ هؤُلاءِ آلِهَةً ما وَرَدُوها وَ كُلٌّ فِيها خالِدُونَ «99»
اگر اينها خدايان (واقعى) بودند، وارد آن (دوزخ) نمىشدند، در حالى كه همگى براى هميشه در آن ماندگار خواهند بود.
لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَ هُمْ فِيها لا يَسْمَعُونَ «100»
براى آنان در دوزخ، نالهها ونعرهاست و آنان در آنجا (هيچ پاسخى) نمىشنوند.
نکته ها
معمولًا بيان صداها در زبان عرب بر وزن فعيل است، مثل: زفير، شهيق، زئير و هرير، و زفير به صدايى گفته مىشود كه با بازدم همراه است.
منظور از جمله «لا يَسْمَعُونَ» اين نيست كه اهل دوزخ هيچ صدايى نمىشنوند، بلكه مراد آنست كه هر چه فرياد مىزنند پاسخ نجات بخشى دريافت نمىكنند، زيرا در قرآن آياتى است كه بر شنيدن اهل جهنّم دلالت مىكند، آنجا كه از مأمور عذاب، مهلت مىخواهند و يا از خداوند، درخواست نجات مىكنند و يا زمانى كه از آنان سؤال مىشود پاسخ مىدهند.
پیام ها
1- به غير خدا دل نبنديم و سرنوشت خود را به خدايان دروغين وعاجز گره نزنيم. لَوْ كانَ ... ما وَرَدُوها
2- عجز و محكوميّت با جايگاه خداوندى سازگار نيست. لَوْ كانَ ... ما وَرَدُوها
3- عذاب شرك، عذابى ابدى است. «كُلٌّ فِيها خالِدُونَ»
جلد 5 - صفحه 498
4- دوزخ، جايگاه نالههاى بى جواب است. فِيها زَفِيرٌ ... لا يَسْمَعُونَ
5- بىپاسخى نالهها و فريادها، خود شكنجه ديگرى براى اهل دوزخ است. «وَ هُمْ فِيها لا يَسْمَعُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لَوْ كانَ هؤُلاءِ آلِهَةً ما وَرَدُوها وَ كُلٌّ فِيها خالِدُونَ (99)
پس بر سبيل احتجاج بر كافران فرمايد:
لَوْ كانَ هؤُلاءِ آلِهَةً ما وَرَدُوها: اگر بودند آن بتان خدايان چنانكه گمان مىبرند، در نيامدندى به جهنم، زيرا خدا شأنش آنست كه عذاب كننده باشد نه عذاب شده. وَ كُلٌّ فِيها خالِدُونَ: و همه بتان و بتپرستان در جهنم جاويد هستند كه به هيچ وجه ايشان را خلاصى نيست و ابد الاباد در آن معذب باشند به انواع عقوبت و عذاب كه سستى نيابد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ اقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذا هِيَ شاخِصَةٌ أَبْصارُ الَّذِينَ كَفَرُوا يا وَيْلَنا قَدْ كُنَّا فِي غَفْلَةٍ مِنْ هذا بَلْ كُنَّا ظالِمِينَ (97) إِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَها وارِدُونَ (98) لَوْ كانَ هؤُلاءِ آلِهَةً ما وَرَدُوها وَ كُلٌّ فِيها خالِدُونَ (99) لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَ هُمْ فِيها لا يَسْمَعُونَ (100) إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنى أُولئِكَ عَنْها مُبْعَدُونَ (101)
لا يَسْمَعُونَ حَسِيسَها وَ هُمْ فِي مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خالِدُونَ (102) لا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ وَ تَتَلَقَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ هذا يَوْمُكُمُ الَّذِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ (103)
ترجمه
- و نزديك شود وعدهئى كه حقّ است پس آنگاه امر از اين قرار است كه خيره باشد چشمهاى آنانكه كافر شدند ميگويند اى واى بر ما بتحقيق بوديم در غفلت از اين بلكه بوديم ستمكاران
همانا شما و آنچه مىپرستيد غير از خدا فروزينه جهنّميد شمائيد مرآنرا وارد شوندگان
اگر بودند آنان خدايان وارد نميشدند در آن و تمامى باشند در آن جاودانيان
مر ايشانرا است در آن ناله زار و آنان در آن نميشنوند
همانا آنانكه پيشى گرفته است براى آنان از ما صفت خوبى آنگروهند از آن دور كرده شدگان
نميشنوند صداى اشتعال آنرا و ايشان باشند در آنچه خواهان باشد نفسهاشان جاودانيان
اندوهناك نكند آنها را ترسيكه بزرگترين ترسها است و پيشواز نمايند از ايشان ملائكه و گويند اين روز موعود شما است آنروز كه بوديد وعده داده ميشديد.
تفسير
- خداوند تعالى بعد از ذكر باز شدن راه يأجوج و مأجوج و انهدام سدّ آنها اعلام فرموده نزديك شدن قيامت را با بيان بعضى از احوال مردم در
جلد 3 صفحه 579
آنروز باين تقريب كه در چنين روز و موقفى چشمهاى كفّار از شدّت هول و هراس خيره و مات ميشود بطوريكه قادر بر بهم زدن آن نيستند و بىاختيار با خود ميگويند واى بر ما چه غفلتى داشتيم ما در دنيا از چنين روز و موقفى براى اشتغال بامور موقته و لذائذ فانيه و بىفكرى در اين عاقبت وخيم بلكه ظلم عظيم كه از ما بر ما واقع شد و گوش بمواعظ بزرگان نداديم و خداوند ميفرمايد شما و آنچه ميپرستيد فروزينه يعنى مايه فروزان شدن يا هيزم جهنّميد چون حصب سنگ ريزه و غيره است كه پرتاب بسوى آتش شود براى اشتعال آن و بعضى حطب بطاء مؤلّفه قرائت نمودهاند و در مجمع آنرا از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه بمعناى هيزم است و شما براى طعمه آتش جهنّم وارد آن ميشويد و اينكه لها واردون فرموده نه فيها براى اشعار باين نكته است و اگر معبودهاى شما بحقّ و در حقيقت خدا بودند وارد در جهنّم نميشدند با آنكه آنها مخلّد در آتشند چنانچه پرستش كنندگان آنها مخلّدند و در جهنّم ناله شديدى دارند مانند صداى خرولى از شدّت وحشت و عذاب صداى يكديگر را نميشنوند يا صداى دادرسى را نميشنوند از جنس خدايانشان و غير آنها و ظاهر ما تعبدون بملاحظه لفظ ما كه در غير ذوى العقول استعمال ميشود و آنكه مقصود بخطاب كفّار مكّهاند كه بتپرست بودند و آنكه آنرا از سنگ و چوب و فلزّاتى كه مناسب با حصب جهنّم بودن است ميساختند بتها هستند نه امثال مسيح عليه السّلام و عزير و ملائكه كه هر يك معبود جمعى از كفّار بودند و بنابراين لفظ ما تعبدون شامل آنذوات مقدّسه نميشود تا احتياج باخراج داشته باشد ولى خداوند براى رفع تشكيك مشكّكين و شبهه معاندين بيان حال ايشانرا بلافاصله در تحت عنوان كلّى منطبق بر ايشان بطور يقين در آيه بعد فرموده براى آنكه در قوّه استثناء باشد باين تقريب كه كسانيكه قبلا براى آنها از ما ذكر خيرى شده و وصف خوبى ايشانرا نموديم آنگروه كه جماعت صلحاء ميباشند دور كرده خواهند بود از جهنّم بفاصله زيادى كه صداى اشتعال آنرا نميشنوند و احساس نميكنند با آنكه محسوس است و در آنچه دل خواهشان باشد و اشتياق بآن داشته باشند مخلّد و جاويد خواهند بود محزون و غمگين نميكند ايشانرا هول و ترسيكه بزرگتر از هر هول و ترسى است كه در دنيا روى ميدهد و آنوقتى است كه صور دميده
جلد 3 صفحه 580
ميشود و مردم در صحراى محشر مجتمع ميشوند و ملائكه رحمت از ايشان براى تهنيت و تبريك استقبال مينمايند و عرضه ميدارند اين آنروز موعود الهى است گوارا باد بر شما نعمتهاى جاودان بهشت كه نتيجه دسترنج دنيوى شما است قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه چون آيه إِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ نازل شد حال اهل مكّه ديگرگون و سخت آشفته گرديد پس عبد اللّه بن زبعرى وارد بر آنها گشت با آنكه در اطراف اين آيه بحث ميكردند و بآنها گفت محمّد اين سخن را گفته گفتند بلى گفت اگر اقرار كند نزد من او را محكوم مينمايم پس جمع شد بين آن دو و بحضرت عرض كرد اين آيه را كه قبلا تلاوت نمودى در باره ما و خدايان ما است بالخصوص يا در باره تمام امم و خدايان آنها است حضرت فرمود در باره شما و خدايانتان و ساير امم و خدايانشان است مگر كسانيكه خدا آنها را استثناء فرموده او گفت محكوم شدى مگر تو ستايش ننمودى عيسى بن مريم را بذكر خير با آنكه نصارى او و مادرش را ميپرستند و دستهئى از مردم ملائكه را ميپرستند آيا اين خدايان در آتش نيستند با كسانيكه آنها را مىپرستند پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود خير پس صداى قريش بخنده بلند شد و بحضرت گفتند ابن زبعرى محكومت كرد پيغمبر فرمود سخن باطلى گفتيد مگر من نگفتم مگر كسانيرا كه خدا آنها را استثنا نموده كه فرموده همانا آنانكه سبقت گرفت از براى ايشان از ما صفت خوبى از عذاب دورند بقدرى كه صداى شعله آتش را هم نميشنوند و آنچه دلخواهشان باشد هميشه براى ايشان موجود است و در قرب الاسناد از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود خداوند روز قيامت هر چه را مردم جز او ميپرستيدند از آفتاب و ماه و غير آن دو حاضر ميفرمايد پس سؤال ميشود از هر كس كه چيزى را ميپرستيده كه چرا آنرا ميپرستيدى پس ميگويند پروردگارا ما آنها را ميپرستيديم براى آنكه وسيله قرب ما بتو باشند پس خداوند امر ميفرمايد بملائكه كه تمامشان را از عابد و معبود بجهنّم ببريد مگر كسانيرا كه من استثنا نمودم كه بايد از آتش دور باشند حقير عرض ميكنم ظاهرا مراد از آفتاب و ماه اوّلى و دوّمى باشد چون در روايت ديگرى بآن دو تفسير شده و آنكه بصورت دو گاو محشور ميشوند و با بندگانش بجهنّم ميروند و وجه مناسبت تعبير از آن دو
جلد 3 صفحه 581
بآفتاب و ماه در سوره الرّحمن بيايد انشاء اللّه تعالى و معلوم است كه بردن بتها بجهنّم براى زيادتى عذاب بتپرستان و حسرت و ندامت آنها است كه به بينند بتها ميسوزند و قربى پيش خدا نداشتند تا مقرّب آنها شوند و در اخبار عديده آيات اخيره بوجود مبارك امير المؤمنين عليه السّلام و شيعيان آنحضرت و ائمه اطهار كه مصاديق جليّه عناوين مذكوره در آياتند تفسير شده و فرمودهاند آنان كسانى هستند كه خداوند ايشانرا بخوبى ياد فرموده و از جهنّم دور و در بهشت مخلّدند و زير سايه عرش الهى جاى دارند و از فزع اكبر ايمنند و حزن و اندوه و بيم و ترسى ندارند و ملائكه باستقبالشان ميآيند و ايشانرا بشارت ببهشت و نعمتهاى بىمنتهاى آن ميدهند و اين آيات در باره ايشان نازل شده ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لَو كانَ هؤُلاءِ آلِهَةً ما وَرَدُوها وَ كُلٌّ فِيها خالِدُونَ (99)
اگر بر فرض محال بودند اينکه اصنام و چيزهايي که شما ميپرستيد آلهه هر آينه وارد جهنّم نميشدند و كلّ شما و آلهه شما در جهنّم هميشه مخلّد هستيد تمام شدن و به پايان رسيدن ندارد.
جلد 13 - صفحه 246
(مسألة: خلود از ضروريّات دين اسلام است و منكر آن كافر است مثل بسياري که منكر خلود شدند، يهود گفتند: «وَ قالُوا لَن تَمَسَّنَا النّارُ إِلّا أَيّاماً مَعدُودَةً» بقره آيه 74. و مثل بعض حكما که گفتند:
آيات دالّه بر خلود مطلق است و مقيّد شده به آيه شريفه: «فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النّارِ لَهُم فِيها زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الأَرضُ ...
الايه» هود آيه 108.
لكن جواب اوّلا: اينکه جمله اشاره به خلود است و كنايه باو.
و ثانيا: سماوات و ارض هم هميشه باقي هستند و لو صورت آنها تغيير كند چنانچه ميفرمايد:
«وَ السَّماواتُ مَطوِيّاتٌ بِيَمِينِهِ» زمر آيه 67. و ميفرمايد:
«يَومَ تُبَدَّلُ الأَرضُ غَيرَ الأَرضِ وَ السَّماواتُ» ابراهيم آيه 49. و غير اينها مثل: «إِذَا الشَّمسُ كُوِّرَت وَ إِذَا النُّجُومُ انكَدَرَت ... الآيات» و امثال اينها.
و بالجمله موادّ اصليّه آنها باقي است و لو صور شخصيّه و نوعيّه آنها تغيير كند، و مثل شيخيّه که گفتند: پس از چندي طبيعت آنها آتشي ميشوند و از آتش لذّت ميبرند، و اگر آنها را خارج كنند اذيّت ميشوند، و مثل عرفاء که گفتند: تمام برميگردند چه اهل بهشت و چه اهل جهنّم به ذات اقدس حقّ که مثنوي ميگويد:
از جمادي مردم و نامي شدم
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 99)- سپس به عنوان نتیجه گیری کلی میفرماید: «اگر این بتها، خدایانی بودند هرگز وارد آتش دوزخ نمیشدند» (لَوْ کانَ هؤُلاءِ آلِهَةً ما وَرَدُوها).
ولی بدانید نه تنها وارد دوزخ میشوند بلکه «جاودانه در آن خواهند بود» (وَ کُلٌّ فِیها خالِدُونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم