آیه 90 سوره مؤمنون

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه ۹۰ مؤمنون)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

بَلْ أَتَيْنَاهُمْ بِالْحَقِّ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<89 آیه 90 سوره مؤمنون 91>>
سوره : سوره مؤمنون (23)
جزء : 18
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

بلکه ما حق را به ایشان فرستادیم و آنها دروغ می‌گویند.

چنین نیست [که آنان می گویند] بلکه ما حق را برای آنان آورده ایم، و بی تردید آنان دروغگویند.

[نه!] بلكه حقيقت را بر ايشان آورديم، و قطعاً آنان دروغگويند.

نه، ما برايشان سخن راست فرستاديم و آنان دروغ مى‌گويند.

نه، (واقع این است که) ما حقّ را برای آنها آوردیم؛ و آنان دروغ می‌گویند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Indeed, We have brought them the truth, and they are indeed liars.

Nay! We have brought to them the truth, and most surely they are liars.

Nay, but We have brought them the Truth, and lo! they are liars.

We have sent them the Truth: but they indeed practise falsehood!

معانی کلمات آیه

«الْحَقِّ»: مراد قرآن است که آئین‌نامه راستین اسلام است. توحید و کتابهای آسمانی و شرائع الهی.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ فَأَنَّى تُسْحَرُونَ «89» بَلْ أَتَيْناهُمْ بِالْحَقِّ وَ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ «90»

به زودى خواهند گفت: (حكومت بر همه چيز) براى خداست. بگو: پس چگونه (مى‌گوييد پيامبر شما را سحر كرده و) شما مسحور او شده‌ايد؟

(ما آنان را سحر نمى‌كنيم) بلكه حقّ را براى آنان آورديم، وقطعاً آنان دروغ مى‌گويند.

نکته ها

قرآن در سوره‌ى يس مى‌فرمايد: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ فَسُبْحانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْ‌ءٍ» «1» هر گاه خداوند چيزى را اراده كند، فرمان مى‌دهد و آن، آفريده مى‌شود؛ پس منزّه است خداوندى كه ملكوت همه چيز به دست اوست. (بنابراين كلمه‌ى ملكوت به معناى قدرت مطلقه بر هستى است)

كلمات‌ «يُجِيرُ» و «يُجارُ» از ريشه‌ى «جوار» به معناى همسايگى است. از آنجا كه يكى از حقوق همسايگى، حمايت از همسايه در برابر سوءقصد ديگران است، لذا اين كلمه به معناى پناه دادن و حمايت كردن بكار مى‌رود. «2»

مراد از حقّ در آيه‌ «أَتَيْناهُمْ بِالْحَقِّ» يا معاد است يا قرآن، يا منطق واستدلال توحيدى.

«1». يس، 82- 83.

«2». تفسير الميزان.

جلد 6 - صفحه 124

پیام ها

1- نحوه‌ى گفتگو با مخالفان را از قرآن بياموزيم. «قُلْ»

2- در شيوه‌ى تبليغ، از فطرت‌هاى سالم و باورهاى صحيح مردم، در راه رشد و هدايت آنان كمك بگيريم. قُلْ مَنْ بِيَدِهِ‌ ...

3- مالكيّت خداوند گسترده و همه جانبه است. «مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْ‌ءٍ»

4- پناه دادن خداوند، دائمى، مطلق و انحصارى است. «وَ هُوَ يُجِيرُ»

5- در برابر قهر خداوند، هيچ پناهگاهى نيست. «وَ لا يُجارُ عَلَيْهِ»

6- حاكميّت مطلقه خداوندرا تنها عالمان در مى‌يابند. «إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ»

7- در برابر عقايد انحرافى ديگران، موضع روشنى بگيريد. «بَلْ أَتَيْناهُمْ بِالْحَقِّ»

8- كارهاى خداوند، حقّ و حكيمانه است. «بِالْحَقِّ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



بَلْ أَتَيْناهُمْ بِالْحَقِّ وَ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ (90)

جلد 9 - صفحه 170

بعد از آن اضراب مى‌فرمايد:

بَلْ أَتَيْناهُمْ بِالْحَقِ‌: بلكه آورديم ايشان را حق كه توحيد و وعده حشر باشد.

وَ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ‌: و بدرستى كه ايشان دروغگويانند در آنكه تكذيب حق را نمايند، يا در اتخاذ ولد و شريك نسبت به ذات بارى تعالى جلّت عظمته.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


قُلْ لِمَنِ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِيها إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (84) سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ (85) قُلْ مَنْ رَبُّ السَّماواتِ السَّبْعِ وَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ (86) سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَ فَلا تَتَّقُونَ (87) قُلْ مَنْ بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْ‌ءٍ وَ هُوَ يُجِيرُ وَ لا يُجارُ عَلَيْهِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (88)

سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ فَأَنَّى تُسْحَرُونَ (89) بَلْ أَتَيْناهُمْ بِالْحَقِّ وَ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ (90) مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِنْ وَلَدٍ وَ ما كانَ مَعَهُ مِنْ إِلهٍ إِذاً لَذَهَبَ كُلُّ إِلهٍ بِما خَلَقَ وَ لَعَلا بَعْضُهُمْ عَلى‌ بَعْضٍ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ (91) عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَتَعالى‌ عَمَّا يُشْرِكُونَ (92)

ترجمه‌

- بگو مر كه را است زمين و هر كه در او است اگر ميدانيد

خواهند گفت خدا را است بگو آيا پس پند نميگيريد

بگو كيست پروردگار آسمانهاى هفتگانه و پروردگار عرش بزرگ‌

خواهند گفت خدا را است بگو آيا پس نميپرهيزيد

بگو كيست كه بدست او است پادشاهى همه چيز و او پناه ميدهد و پناه داده نميشود از او اگر هستيد كه ميدانيد

خواهند گفت خدا را است بگو پس از كجا فريب داده ميشويد

بلكه داديم بآنها حق را و همانا آنانند هر آينه دروغگويان‌

نگرفت خدا فرزندى و نباشد با او خدائى در اين هنگام هر آينه برده بود هر خدائى آنچه را آفريد و هر آينه برترى جسته بودند بر خيشان بر برخى پاك است خدا از آنچه وصف ميكنند

او است داناى نهان و آشكار پس برتر آمد از آنچه شريك ميگيرند براى او.

تفسير

- خداوند متعال براى رفع استبعاد كفار از معاد كه در ذيل آيات سابقه اشاره بآن شد پيغمبر اكرم را مأمور بپرسش‌هائى از آنها فرموده باين ترتيب كه بگو آيا اين زمين و هر كس در آن جاى دارد و بايد در قيامت محشور گردد مملوك و مخلوق كيست اگر ميدانيد جواب بگوئيد آنها چون اقرار دارند كه خدا خالق آنها است خواهند گفت مملوك و مخلوق خدايند و بعدا بگو كه پس‌

جلد 3 صفحه 652

چرا متذكّر و متنبّه نميشويد كه كسيكه آنها را ابتداء خلق نموده قدرت بر اعاده آنها دارد چون خلق بدوى آسانتر از خلق ثانوى نيست و بگو كيست پروردگار آسمانهاى هفتگانه كه احاطه بر زمين و اهلش دارند و برتر و بزرگتر و بالاتر از آنند و پروردگار عرش عظيم كه از همه برتر و بزرگتر و بالاتر است خواهند گفت همه از آن حقّند چون ميدانند مقصود از رب خداوند خلاق است و بعضى بجاى للّه در اينجا و بعد اللّه قرائت نموده‌اند بمناسبت مطابقه جواب با لفظ سؤال و بعدا بگو پس چرا از چنين خداوندى نميترسيد و برايش شريك قرار ميدهيد و منكر قدرتش بر اعاده مخلوقاتش ميشويد و بگو كيست كه در دست او است پادشاهى و سلطنت تامّه عامّه بر هر موجودى چون ملكوت صيغه مبالغه در ملك است مانند جبروت كه مبالغه در جبر است و او است كه دادرسى ميكند و پناه ميدهد هر مظلوم بى‌پناهى را و كسى نميتواند كسى را از دست انتقام او بگيرد و در پناه خود جاى دهد (تعديه يجار بعلى براى آنستكه متضمّن معناى نصرت است) اگر ميدانيد جواب بگوئيد خواهند گفت از آن خدا است يا خدا است بتقريبى كه بيان شد و بگو پس چرا فريب نفس امّاره و شيطان را ميخوريد و چگونه بر گردانده ميشويد از حق بباطل و از صحيح بفاسد با وضوح حقّ و ظهور ادلّه آن و با آنكه ما بيان نموديم براى آنها توحيد و معاد و راه صواب و سداد را آنها دروغ ميگويند كه منكر شدند و ميگويند حشر و نشرى نيست و خدا شريك و اولاد دارد خداوند هيچ گاه براى خود فرزندى اختيار ننموده چون او مماثل با بندگان خود نيست و اولاد بايد از جنس و نوع پدر و مادر باشد اگر كسى بخواهد فرزند ديگرى را هم برسم فرزندى قبول كند و براى خود بردارد بايد از جنس و نوع بشر باشد نه فردى از افراد حيوان يا نبات و هيچ گاه خداى ديگرى با خدا در خدائى شريك نبوده و اگر چنين بود هميشه توافق و تسالم در رأى و كار براى آن دو حاصل نميشد و با يكديگر اختلاف و نزاع پيدا ميكردند و مخلوقات خودشان را از يكديگر جدا مينمودند و هر خدائى با مخلوقش بجانبى ميرفت و با يكديگر جنگ ميكردند و يكى غالب و ديگرى مغلوب ميشد و در نتيجه نظام عالم بهم ميخورد و رشته تدبير امور از دست هر دو بيرون ميرفت چنانچه در ميان پادشاهان دنيا معمول است با

جلد 3 صفحه 653

آنكه ما مى‌بينيم و ميدانيم كه هميشه اين نظام احسن و اين تدبير امتن و اين اتّصال و ارتباط و التيام در اجزاء عالم بوده و هست و خواهد بود و معلوم است كه يك كارخانه است و يك مدير خبير بصير دارد منزّه است خداوند از آنچه نسبت باو ميدهند از اولاد و انباز و ذات مقدّس او عالم است و ميداند هر پنهان و آشكارى را و آنچه مخفى و هويدا است و اگر همه بيد قدرت و در تحت سلطنت او نبودند علم بآنها نداشت و چون دارد بالاتر است شأن او از آنكه اشياء بى‌حس و شعورى شريك در خدائى يا پرستش او باشند كه اينها قائل بآن شده‌اند و باين تقريب آيه اخيره خود دليل ديگرى است بر توحيد كه از راه علم حقّ بتمام موجودات كه آنها معترف بودند اثبات وحدت و نفى شركت شده است در معانى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه غيب چيزى است كه نبوده و شهادت چيزى است كه بوده و بعضى عالم را بكسر خوانده‌اند و بنابراين صفت اللّه است ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


بَل‌ أَتَيناهُم‌ بِالحَق‌ِّ وَ إِنَّهُم‌ لَكاذِبُون‌َ (90)

بلكه‌ امديم‌ ‌ما ‌آنها‌ ‌را‌ ‌به‌ حق‌ و صدق‌ و محققا ‌آنها‌ ‌هر‌ آينه‌ دروغ‌ گويانند (بَل‌ أَتَيناهُم‌) آمدن‌ ‌رسول‌ و كتاب‌ قرآن‌ و معارف‌ الهيه‌ و عقايد دينيه‌ و اخلاق‌ حميده‌ و اعمال‌ صالحه‌.

(بِالحَق‌ِّ) ‌که‌ تمام‌ ‌آنها‌ مطابق‌ ‌با‌ واقع‌ و مصالح‌ دنيويه‌ و اخرويه‌ و صحيح‌ و درست‌ و بجا و بموقع‌ و عين‌ صلاح‌ بوده‌، حق‌ مقابل‌ باطل‌ ‌است‌ و يكي‌ ‌از‌ اسماء الهيه‌ حق‌ ‌است‌، اشاره‌ ‌به‌ مقام‌ واجب‌ الوجوديست‌ ثابت‌ و محقق‌ بوده‌ و هست‌، چنانچه‌ اللّه‌ اسم‌ ذات‌ مستجمع‌ جميع‌ كمالات‌ و منزه‌ ‌از‌ جميع‌ نواقص‌ امكانيست‌ و ‌هو‌ اشاره‌ ‌به‌ مقام‌ غيب‌ الغيوبي‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ تصور احدي‌ نمي‌آيد زيرا معرفت‌ اشياء منوط ‌به‌ تصور ‌است‌ ‌در‌ ذهن‌ ‌که‌ ماهيات‌ ‌را‌ سلب‌ وجود خارجي‌ كنيد و وجود ذهني‌ باو دهيد و الا بوجود خارجي‌ ممكن‌ نيست‌ ‌در‌ ذهن‌ درآيد و حضرت‌ اله‌ ماهيت‌ ندارد و سلب‌ وجود ‌از‌ ‌او‌ نمي‌شود چون‌ صرف‌ وجود ‌است‌ و سلب‌ وجود عدم‌ صرف‌ ‌است‌ و انبياء تماما ‌بر‌ حق‌ بودند و فرستاده حضرت‌ باري‌ و كتب‌ آسماني‌ تمام‌ حق‌ ‌است‌ ‌از‌ جانب‌ ‌او‌ نازل‌ ‌شده‌ و دستورات‌ ديني‌ تمام‌ حق‌ ‌است‌ عين‌ صلاح‌ ‌است‌ و ‌از‌ طرف‌ ‌او‌ آمده‌ ‌است‌.

(ما ضَل‌َّ صاحِبُكُم‌ وَ ما غَوي‌ وَ ما يَنطِق‌ُ عَن‌ِ الهَوي‌ إِن‌ هُوَ إِلّا وَحي‌ٌ يُوحي‌ عَلَّمَه‌ُ

جلد 13 - صفحه 455

شَدِيدُ القُوي‌) و النجم‌ آيه 2 ‌الي‌ 5 و ‌هر‌ چه‌ ‌بر‌ خلاف‌ حق‌ ‌است‌ باطل‌ ‌است‌.

(وَ إِنَّهُم‌ لَكاذِبُون‌َ) ‌اينکه‌ كفار و مشركين‌ آنچه‌ ميگويند باطل‌ و دروغ‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌خدا‌ شريك‌ قرار دادند و ملائكه‌ ‌را‌ دختران‌ ‌خدا‌ گفتند و آدم‌ و عزيز و عيسي‌ ‌را‌ پسران‌ ‌خدا‌ فرض‌ كردند و انبيا ‌را‌ تكذيب‌ كردند و معجزات‌ ‌آنها‌ ‌را‌ سحر پنداشتند و دستورات‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بيهوده‌ شمردند و معاد ‌را‌ منكر شدند و تقليد آباء ‌خود‌ ‌را‌ نمودند ‌با‌ هزار عيب‌ ديگر.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 90)- سر انجام به عنوان یک جمع بندی و نتیجه گیری فشرده و کوتاه می‌فرماید: نه سحر است و نه جادو و نه چیز دیگر، «بله ما حق را برای آنها آوردیم و روشن ساختیم و آنها دروغ می‌گویند» (بَلْ أَتَیْناهُمْ بِالْحَقِّ وَ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع