آیه 90 سوره بقره
<<89 | آیه 90 سوره بقره | 91>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
بد معاملهای با خود کردند که به نعمت قرآن که خداوند بر آنها نازل کرد کافر شدند از روی حسد و ستمگری که چرا خدا فضل خود را مخصوص بعضی از بندگان گرداند (چرا پیامبری از غیر بنی اسرائیل برانگیخته)؟! و به واسطه این حسد باز خشم دیگری از خدای برای خود گرفتند، و برای کافران عذاب خواری مهیّاست.
بد چیزی است آنچه خود را به آن فروختند که کفر ورزیدن از روی حسادت به کتابی است که خدا نازل کرده [معترضانه می گویند:] چرا خدا از فضل و احسانش به هر که از بندگانش بخواهد [کتاب آسمانی] نازل می کند، پس آنان به خشمی بر روی خشمی سزاوار شدند. و برای کافران عذابی خوار کننده است.
وه كه به چه بد بهايى خود را فروختند كه به آنچه خدا نازل كرده بود از سر رشك انكار آوردند، كه چرا خداوند از فضل خويش بر هر كس از بندگانش كه بخواهد [آياتى] فرو مىفرستد. پس به خشمى بر خشم ديگر گرفتار آمدند. و براى كافران عذابى خفتآور است.
با خود، بد معاملهاى كردند آنگاه كه از حسد به كتاب خدا كافر شدند و از اينكه خدا فضل و كرم خويش را به هر كس از بندگان خود كه بخواهد ارزانى مىدارد حسد بردند و قرين خشمى افزون بر خشم ديگر شدند، و كافران را عذابى است خواركننده.
ولی آنها در مقابل بهای بدی، خود را فروختند؛ که به ناروا، به آیاتی که خدا فرستاده بود، کافر شدند. و معترض بودند، چرا خداوند به فضل خویش، بر هر کس از بندگانش بخواهد، آیات خود را نازل میکند؟! از این رو به خشمی بعد از خشمی (از سوی خدا) گرفتار شدند. و برای کافران مجازاتی خوارکننده است.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
بغيا: بغى در اصل به معنى تجاوز از حد است، حسد، ظلم، دشمنى از مصاديق تجاوز هستند، در آيه ظاهرا حسد مراد است، به قولى اصل آن طلب و به قولى فساد است.
باءو: قرين و با هم شدند، بقره/ 61.
مهين: خوار كننده. هون به معنى خوارى و اهانت خوار كردن است.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«90» بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ أَنْ يَكْفُرُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ بَغْياً أَنْ يُنَزِّلَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلى مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ فَباؤُ بِغَضَبٍ عَلى غَضَبٍ وَ لِلْكافِرِينَ عَذابٌ مُهِينٌ
چه بد است آنچه كه خويشتن را به آن بفروختند كه از روى حسد، به آياتى كه خدا فرستاده بود كافر شدند (و گفتند:) كه چرا خداوند از فضل خويش بر هر كس از بندگانش كه بخواهد، (آياتش را) نازل مىكند. پس به قهر پى درپى الهى گرفتار شدند وبراى كافران، مجازاتى خوار كننده است.
نکته ها
در اين آيه، علّت كفر يهوديان به پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله بيان شده است. آنها حسادت مىورزيدند كه چرا بر يكى از افراد بنىاسرائيل، وحى نازل نشده است. و اين حسادت و كفرورزى، بهاى بدى بود كه خود را بدان فروختند.
پیام ها
1- معيار ارزش دين مردم، به انگيزههاى آنان است. «بِئْسَمَا اشْتَرَوْا ... بَغْياً»
2- گاهى حسد، مايهى كفر است. بنىاسرائيل آرزو داشتند پيامبر موعود از نژاد آنان باشد و چون به آرزوى خود نرسيدند، حسادت ورزيده و كافر شدند.
«بَغْياً أَنْ يُنَزِّلَ»
3- پيامبرى، فضل الهى است. «مِنْ فَضْلِهِ عَلى مَنْ يَشاءُ»
«1». به عشق و انتظار خود مغرور نباشيد. ممكن است در مرحلهى عمل، حالات انسان عوض شود. خداى ناكرده امروز دعاى ندبه بخواند، ولى فردا ...
جلد 1 - صفحه 159
4- نارضايتى انسان، تأثيرى در الطاف حكيمانه خداوند ندارد. خدا بهتر مىداند كه رسالت خود را به عهده چه كسى بگذارد. «مَنْ يَشاءُ»
5- بدترين معاملات آن است كه انسان هستى خود را بدهد و غضب الهى را بخرد. «بِئْسَمَا اشْتَرَوْا ... غَضَبٍ، عَذابٌ مُهِينٌ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ أَنْ يَكْفُرُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ بَغْياً أَنْ يُنَزِّلَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلى مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ فَباؤُ بِغَضَبٍ عَلى غَضَبٍ وَ لِلْكافِرِينَ عَذابٌ مُهِينٌ (90)
چون يهود دنيا را بر دين اختيار كردند و به سبب رياست دنيويه عذاب اخرويه را براى خود فراهم نمودند، حق تعالى مذمت ايشان مىفرمايد:
بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ: بد است آن چيزى كه فروختند و بدل كردند
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 200
به آن نصيب و بهره نفسهاى خود را، يعنى بد معاملهاى كردند كه فروختند جان خود را به آتش ابديه، أَنْ يَكْفُرُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ بَغْياً: به سبب اين كه كافر مىشوند به آنچه نازل فرموده است به حق، يعنى قرآن، از روى حسد و طغيان و كراهت دارند و نمىخواهند، أَنْ يُنَزِّلَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ: اين كه نازل مىفرمايد خدا كتاب و وحى را از فضل و بخشايش خود، عَلى مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ: بر آن كس كه خواهد از بندگانش كه قابليت و سزاوار مقام رسالت باشد، يعنى حضرت ختمى مرتبت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم.
چون آنها مىخواستند اين پيغمبر از بنى اسرائيل باشد، لذا كراهت داشتند از اين كه چرا پيغمبر از عرب فرستاده، لذا كافر شدند و ايمان به آن حضرت نياوردند.
فَباؤُ بِغَضَبٍ عَلى غَضَبٍ: پس بازگشتند به خشمى از خدا بر خشمى ديگر: يكى به سبب كفر، و ديگر به جهت حسد بر افضل اخلاق كه حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم باشد. و يا اول بواسطه انكار عيسى عليه السّلام و انجيل، و دوم به جهت پيغمبر و قرآن. يا آنكه اول به سبب آنكه عزير را پسر خدا دانستند، و دوم به جهت كفر به حضرت پيغمبر. يا اول به سبب تحريف تورات، و دوم بواسطه انكار حضرت پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم. و ممكن است تكرار به جهت تأكيد باشد در لزوم. وَ لِلْكافِرِينَ عَذابٌ مُهِينٌ: و از براى كفار عذابى است خوار كننده، يعنى عذابى كه ذليل و پست كند آنان را به خلاف عذاب مؤمن عاصى، چه آن سبب پاك شدن او است از گناهان.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ أَنْ يَكْفُرُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ بَغْياً أَنْ يُنَزِّلَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلى مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ فَباؤُ بِغَضَبٍ عَلى غَضَبٍ وَ لِلْكافِرِينَ عَذابٌ مُهِينٌ (90)
ترجمه
بد است چيزيكه فروختند بآن خودهاشان را كه كافر شوند بآنچه فرستاد خدا براى حسد از آنكه مىفرستد خدا از فضلش بر هر كه ميخواهد از بندگانش پس بازگشت نمودند بخشمى فوق خشمى و از براى كافران عذابى است خوار كننده..
تفسير
مذمت فرموده است خداوند يهود را براى كفرشان به محمد (ص) يعنى فروختند نفوس خودشان را بهدايا و فضول معاشى كه مردم بآنها مىدادند با آنكه
جلد 1 صفحه 140
خداوند امر فرموده بود بفروختن خودهاشان را بطاعت و بندگى خدا تا قرار دهد نفوس و انتفاع از آنرا براى آنها دائم در بهشت و نعمتهاى آن ولى آنها تخلف نمودند از راه دشمنى با پيغمبر (ص) و براى آنكه باقى بماند عزت آنها در بين جهّال و رياست آنها در دنيا و نائل شوند بمشتهيات و برسند بمستمريات و لذا منصرف شدند و منصرف نمودند عوام را از طريق رشد و هدايت و واقف كردند آنان را بر جاده ضلالت و شقاوت و نتيجه آنمتاع بديكه خريدند در مقابل نفوس خودشان آن بود كه كافر شدند بچيزيكه نازل كرد خدا به موسى (ع) از تصديق محمد (ص) براى حسد بردن بر آنكه نازل ميكند خدا به فضل و كرم خود بر كسيكه ميخواهد از بندگانش كه پيغمبر خاتم باشد قرآن را كه مبين نبوت و فضل خاندان اوست پس بازگشت نمودند به غضبى در اثر غضبى از طرف خداوند كه غضب اول زمانى بود كه حضرت عيسى (ع) را تكذيب كردند كه مسخ شدند بصورت بوزينه و ملعون شدند بزبان آنحضرت و غضب دوم وقتى بود كه پيغمبر ما را تكذيب نمودند كه خداوند آنحضرت و اصحابش را بر آنها مسلط نمود كه كشتند آنان را يا بخوارى و ذلت از آنها جزيه گرفتند از حضرت امير المؤمنين (ع) روايت شده است كه پيغمبر (ص) فرمود كسيكه بداند چيزى را و تقيه نباشد و از او سؤال نمايند و جواب نگويد و كتمان كند خداوند روز قيامت او را با لگام آتشين محشور خواهد فرمود حقير عرض ميكنم تفسير اين آيه مؤكد بيان حقير در آيه سابقه است و در كافى و عياشى از حضرت باقر (ع) روايت شده است كه حسد نسبت بامير المؤمنين (ع) بود كه انكار نمودند آنچه را خداوند در باره او نازل فرمود و عدول از ضمير باسم ظاهر يعنى آنكه خداوند فرموده است و للكافرين و نفرمود است و لهم براى اشاره بعلت عذاب است كه كفر ميباشد و چون حقيقت و تشخص آدمى بنفس ناطقه و روح قدسيه است و انسان بكمال مطلوب از آن در دائره وجود نميرسد مگر بعبادت و اطاعت و معرفت پس هر كه كافر شود و عصيان ورزد در مقابل اوامر و نواهى الهى كه همه بر وفق صلاح و براى نيل به فلاح عبد است و ثمر آن عائد باو ميشود چون خداوند غنى بالذات و منزه از تغير است در واقع خودفروشى نموده است و در مقابل خسران دنيا و آخرت برده است و اللّه اعلم و ينزل بتخفيف نيز قرائت شده است.
جلد 1 صفحه 141
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
بِئسَمَا اشتَرَوا بِهِ أَنفُسَهُم أَن يَكفُرُوا بِما أَنزَلَ اللّهُ بَغياً أَن يُنَزِّلَ اللّهُ مِن فَضلِهِ عَلي مَن يَشاءُ مِن عِبادِهِ فَباؤُ بِغَضَبٍ عَلي غَضَبٍ وَ لِلكافِرِينَ عَذابٌ مُهِينٌ (90)
(بد چيزي است آنچه نفسهاي خود را بآن فروختند که كافر شدند بآنچه خدا نازل فرمود از روي حسد بردن بر اينكه خداوند از فضل خود نازل ميكند بر هر كدام از بندگانش که بخواهد، پس بغضب الهي بر روي غضب ديگر برگشتند و براي كافران عذاب خوار كننده است) بئس از افعال ذم است مقابل نعم که از افعال مدح است و در بئس چهار
جلد 2 - صفحه 101
لغت است: 1- بئس بفتح باء و همزه 2- بئس بفتح باء و سكون همزه 3- بئس بكسر باء و همزه 4- بئس بكسر باء و سكون همزه که لغت مشهور آنست و بعد از افعال مدح و ذم دو اسم مرفوع واقع ميشود که اولي فاعل اينکه افعال و دومي مخصوص بمدح يا ذم است مانند نعم العبد ايوب، و بئس الشراب الحميم و ممكن است فاعل اسم ذات باشد مانند دو مثال مزبور و مفادش اينست که مخصوص بمدح داراي جميع مدائح و خوبيها و مخصوص بذم داراي انحاء ذمائم و بديهاست، و ممكن است فاعلش اسم معني يا بعبارت ديگر فعلي از افعال باشد مانند آيه مورد بحث که فاعل بئس، ماء موصوله و مخصوص بذم كفر بما انزل اللّه است.
و مفاد آيه اينست که بد چيزي است كفر بما انزل اللّه که نفسهاي خود را بآن فروختند چنانچه در مقابل آن، خوب چيزي است ايمان بما انزل اللّه که مؤمنين اختيار نمودند، بنا بر اينکه ما موصوله يا نكره موصوفة فاعل بئس و اشتروا صله يا صفت ما و ضمير به، راجع بموصول، و انفسهم مفعول اشتروا، و ان يكفروا که اسم مؤول است مخصوص بذم ميباشد.
و اشتراء بمعني خريد و فروش هر دو استعمال ميشود مخصوصا در مبادله دو جنس که بمعامله پاياپاي از آن تعبير ميشود، زيرا در اينصورت هر كدام از بايع و مشتري هم خريدار و هم فروشنده ميباشند و در اينجا نيز مبادله دو چيز است، جان و جنت که خداوند خريدار جان بجنت«1» و انسان نيز خريدار جنت بجان است ولي ممكن است بسوء اختيار خود خريدار جحيم بثمن جان گردد و البته اينکه بد چيزي است که جان خود را بآن ميفروشد، و پيداست که نمودار جنت در اينجهان ايمان بخدا و ما انزل اللّه، و نمودار جحيم، كفر بخدا و بما انزله، ميباشد.
1- ان اللّه اشتري من المؤمنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة سوره توبه آيه 112
جلد 2 - صفحه 102
و مراد از ما انزل اللّه در اينکه آيه قرآن و شريعت مقدس حضرت محمّد صلّي اللّه عليه و آله و سلّم ميباشد و كلمه بغيا مفعول له است و علت اينکه معامله و داعي بر اينکه مبادله را بيان ميكند که بغي و تعدي و تجاوز و حسد باشد بر اينكه پيغمبر اسلام از عرب و اولاد اسمعيل بود و از بني اسرائيل نبوده و جمله أَن يُنَزِّلَ اللّهُ مِن فَضلِهِ عَلي مَن يَشاءُ مِن عِبادِهِ در بيان جواب از آنهاست که مقام نبوت موهبتي است الهي، و خداوند بهر كس که بخواهد عنايت ميفرمايد، و البته تا آن كس داراي شرايط نبوت، که عبارت از عصمت و افضليت و اكمليت و پاكي حسب و نسب، و داشتن معجزه و بر كنار بودن از موانع نبوت نباشد مورد اينکه تفضل الهي قرار نخواهد گرفت و پيداست که از تحقق و وجود اينکه شرايط در كسي، جز خدا آگاه نيست و لذا او ميداند که اينکه منصب را بچه كسي عطاء فرمايد اللّهُ أَعلَمُ حَيثُ يَجعَلُ رِسالَتَهُ«1» و اينکه موضوع را در كلم الطيب در باب نبوت عامه مستدلا متذكر شدهايم«2» فَباؤُ بِغَضَبٍ عَلي غَضَبٍ باء بمعني رجع و ممكن است مراد از غضب بر روي غضب اينکه باشد که يهود از زمان حضرت موسي «ع» تا بعثت پيغمبر اسلام دائما اسباب غضب الهي را فراهم ميآوردند چنانچه در آيات گذشته بسياري از موارد آن را متذكر شديم مانند تقاضاي جعل اله، تقاضاي رؤيت، عبادت عجل قضاياي تيه و نرفتن بجنگ عمالقه، قضيه بقره، و بعدا هم كفر بمسيح و نسبت دادن زنا بمريم طاهره و اراده قتل مسيح و غير اينها از كفريات و معاصي و بت پرستيها که در ادوار متماديه از آنها ظاهر شده و كتب خودشان مشحون است، و كفر به پيغمبر اسلام و محاربه با او باعث غضب الهي شده که بر روي
1- سورة الانعام آيه 124
[.....]
2- مجلد اول صفحه 194- 257
جلد 2 - صفحه 103
آن همه غضب براي خود فراهم نمودند و مراد از غضب حالت نفسانيه که بر انسان عارض ميشود و تغيير و دگرگوني در وي بوجود ميآورد، نيست زيرا خداوند از عروض عوارض و تغييرات و حالات منزه و مبراست بلكه مراد از فعل مغضبانه و اثر خشم است که نسبت بشخص مغضوب انجام ميدهد از انتقام سخت و عذاب شديد در اينکه سرا و سراي ديگر، چنانچه در نظائر آن نيز همين معني مقصود است.
وَ لِلكافِرِينَ عَذابٌ مُهِينٌ مهين بمعني خوار كننده از اهانت بمعني اضلال و خوار نمودن، و نكته اينكه فرمود للكافرين عذاب مهين، و نفرمود:
لَهُم عَذابٌ مُهِينٌ شايد اينکه باشد که عذاب مهين تنها اختصاص باينان ندارد بلكه هر که كافر باشد از هر طايفه و گروهي باشد عذاب مهين براي او آماده و مهيّا است.
و لام للكافرين براي اختصاص است يعني عذاب مهين مختص بكافرين و غير مؤمنين است ولي مؤمن اگر هم عذابي بهبيند براي تطهير او از كثافت معصيت است نه از روي اهانت، و او بالاخره ببركت ايمان بسعادت نائل ميشود چنانچه كرارا متذكر شدهايم و ممكن است ذكر كافرين براي بيان علت عذاب باشد که گفتهاند تعليق حكم بر وصف مشعر بعلية است.
104
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 90)- اما در حقیقت یهود معامله زیانآوری انجام دادهاند، لذا قرآن میگوید: «آنها در برابر چه بهای بدی خود را فروختند»؟ (بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ).
«آنها به آنچه خداوند نازل کرده بود به خاطر حسد کافر شدند، و معترض بودند چرا خداوند آیات خود را بر هر کس از بندگان خود بخواهد به فضل خویش
ج1، ص99
نازل میکند» (أَنْ یَکْفُرُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ بَغْیاً أَنْ یُنَزِّلَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلی مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ).
و در پایان آیه میگوید: «لذا شعلههای خشم خداوند یکی پس از دیگری آنها را فرو گرفت و برای کافران مجازات خوار کنندهای است» (فَباؤُ بِغَضَبٍ عَلی غَضَبٍ وَ لِلْکافِرِینَ عَذابٌ مُهِینٌ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم