آیه 85 سوره توبه
<<84 | آیه 85 سوره توبه | 86>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و بسیاری اموال و اولاد آن منافقان تو را به شگفت نیارد، که خدا خواهد آنها را به آن مال و اولاد در دنیا معذب گرداند و جانشان به حال کفر به درآید.
اموال و فرزندانشان تو را به شگفت نیاورد [این ها برای آنان خوشبختی نیست] خدا فقط می خواهد آنان را در دنیا به اموال و فرزندانشان عذاب کند، و در حالی که کافرند جانشان درآید.
و اموال و فرزندان آنان تو را به شگفت نيندازد. جز اين نيست كه خدا مىخواهد ايشان را در دنيا به وسيله آن عذاب كند و جانشان در حال كفر بيرون رود.
اموال و اولادشان به اعجابت نيفكند، خدا مىخواهد به سبب آنها در دنيا عذابشان كند و در عين كفر جان بسپارند.
مبادا اموال و فرزندانشان، مایه شگفتی تو گردد! (این برای آنها نعمت نیست؛ بلکه) خدا میخواهد آنها را به این وسیله در دنیا عذاب کند، و جانشان برآید در حالی که کافرند!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
تزهق: زهق و زهوق: هلاكت و خروج روح (مردن).[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لا تُعْجِبْكَ أَمْوالُهُمْ وَ أَوْلادُهُمْ إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُعَذِّبَهُمْ بِها فِي الدُّنْيا وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ كافِرُونَ «85»
اموال و فرزندان آنان (منافقان)، تو را به شگفتى و اعجاب نياورد! همانا خداوند مىخواهد آنان را بدين وسيله در دنيا عذاب كند و در حال كفر جانشان به در آيد.
نکته ها
منافقان صدر اسلام، از مال، فرزند و امكانات فراوانى برخوردار بودند، ولى مسلمانان اين گونه نبودند و خطر مجذوب شدن مسلمانان در كار بود كه اين آيه و آيهى 55 اين سوره كه با اندك تفاوتى در لفظ، مشابه اين آيه است، به مسلمانان هشدار مىدهد.
«زَهوق» به معناى خارج شدنِ همراه با سختى، تأسّف و حسرت است.
پیام ها
1- به خاطر امكانات و برخوردارى ديگران، احساس حقارت نكنيم. «لا تُعْجِبْكَ»
2- مال و فرزند، گاهى مايهى آزمايش و عذاب است، نه رفاه و خوشبختى. «يُعَذِّبَهُمْ بِها فِي الدُّنْيا»
جلد 3 - صفحه 479
3- كيفر خداوند در دنيا، گاهى با همان مظاهر دنيوى است. «يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُعَذِّبَهُمْ بِها فِي الدُّنْيا»
4- مرگ، خارج شدن روح از بدن است، نه فانى شدن روح. «تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ»
5- يك عمر كفر و ناسپاسى باعث مىشود انسان لحظهى مرگ، كافر از دنيا برود. «تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ كافِرُونَ»
6- ملاك ارزشها، حسنِ عاقبت و با ايمان مردن است، نه زرق و برق چند روزهى دنيوى. «تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ كافِرُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لا تُعْجِبْكَ أَمْوالُهُمْ وَ أَوْلادُهُمْ إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُعَذِّبَهُمْ بِها فِي الدُّنْيا وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ كافِرُونَ (85)
وَ لا تُعْجِبْكَ أَمْوالُهُمْ: (خطاب به پيغمبر و مراد امت است) يعنى و بايد متعجب نسازد و در عجب نيندازد شما را اى امت مالهاى منافقان اگرچه بسيار باشد. وَ أَوْلادُهُمْ: و نه فرزندان آنها اگرچه قوى و با اقتدار باشند. إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ: اين است و جز اين نيست كه مىخواهد خداى تعالى. أَنْ يُعَذِّبَهُمْ بِها فِي الدُّنْيا: اينكه عذاب فرمايد به آن مال و اولاد در دنيا به آنچه طارى شود بر آنها از مصائب و غموم و آنچه اخذ نمايند مسلمانان بر وجه غنيمت و به مشقات اخراج زكات و انفاق در راه حق تعالى با اعتقاد به بطلان اسلام، پس سخت آيد بر آنها مانند تحمل عذاب. وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ: و بيرون رود ارواح آنها از اجساد با تمام حسرت. وَ هُمْ كافِرُونَ: و حال آنكه ايشان كافر باشند و به حالت كفر بميرند.
تبصره- اين آيه شريفه سابقا در همين سوره ذكر شده به تفاوت الفاظى:
1- در آيه سابقه «فَلا تُعْجِبْكَ» به «ف» و در اينجا به «و». 2- در آيه قبل «أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ» و در اينجا كلمه «لا» محذوف. 3- در آنجا «لِيُعَذِّبَهُمْ» و در اينجا «أَنْ يُعَذِّبَهُمْ» 4- در آنجا «فِي الْحَياةِ الدُّنْيا» و در اينجا به حذف «الحيوة» فرموده.
ج5، ص 168
فائده- اما تفاوت اول: چون ذكر آيه اول بعد از ذكر وصف كارهين در نفاق و علت كراهت هم براى عجب به كثرت مال و اولاد بوده، لذا حق تعالى نهى فرمود از اعجاب به فاء تعقيب «فلا تعجبك» و در اينجا بواسطه عدم تعلقش به ماقبل به واو بيان نمود.
اما دوم: قوله «أَمْوالُهُمْ وَ أَوْلادُهُمْ» اشعار به ترتيب ابتدا به ادنى و بعد به اشرف كه تعجب مكنيد به مال و بعد به اولاد، و اين دال است بر آنكه اعجاب منافقين به اولاد، فوق اعجاب به اموال بوده، و در اينجا دلالت دارد بر عدم تفاوت.
اما سوم: قوله «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ» اشعار است به سوء عاقبت كثرت مال و اولاد نسبت به آنها، و در ثانى «أَنْ يُعَذِّبَهُمْ» تنبيه است بر آنكه اراده الهى به عذاب آنها به جهت سوء اختيار ايشان بوده كفر و انكار را، و الا چه بسا مال و اولاد موجب مثوبات كثرت باقيات الصالحات براى شخص گردد.
اما چهارم: ذكر حيات در قوله (فِي الْحَياةِ الدُّنْيا) تنبيه است بر آنكه اطلاق حيات بر دنيا به نظر قاصرين و جاهلين است، و لكن در پيشگاه حضرت ذو الجلال در مرتبه خست و دنائت به حدى است كه استحقاق نام حيات ندارد، لذا در اين آيه اسقاط حيات و اكتفا به لفظ دنيا باشد، و اللّه العالم.
وجه تكرير آيه شريفه- چون اشد اشياء در مجذوبيت و محبوبيت قلب به دنيا، اشتغال به مال و اولاد و اصل دنيا هم مبغوض درگاه الهى، و واجب است تحذير از آن، لذا جهت مبالغه و تأكيد در احتراز، دو مرتبه تكرار شد. چنانچه اشد اشياء در مطلوبيت و مرغوبيت براى مؤمن مغفرت الهى است، لا جرم آيه غفران «إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ»* در سوره نساء دو مرتبه تكرار شد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَإِنْ رَجَعَكَ اللَّهُ إِلى طائِفَةٍ مِنْهُمْ فَاسْتَأْذَنُوكَ لِلْخُرُوجِ فَقُلْ لَنْ تَخْرُجُوا مَعِيَ أَبَداً وَ لَنْ تُقاتِلُوا مَعِيَ عَدُوًّا إِنَّكُمْ رَضِيتُمْ بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَاقْعُدُوا مَعَ الْخالِفِينَ (83) وَ لا تُصَلِّ عَلى أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً وَ لا تَقُمْ عَلى قَبْرِهِ إِنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ ماتُوا وَ هُمْ فاسِقُونَ (84) وَ لا تُعْجِبْكَ أَمْوالُهُمْ وَ أَوْلادُهُمْ إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُعَذِّبَهُمْ بِها فِي الدُّنْيا وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ كافِرُونَ (85)
ترجمه
پس اگر برگرداند خدا تو را بسوى گروهى از آنها پس اذن طلبيدند از تو براى بيرون رفتن پس بگو هرگز بيرون نرويد با من هيچوقت و هرگز جنگ نكنيد بمصاحبت من با دشمنى همانا شما راضى شديد بتقاعد اول بار پس بنشينيد با بازماندگان
و نماز مگذار بر هيچ يك از آنها كه مرد هرگز و نهايست بر سر قبرش همانا آنها كافر شدند بخدا و
جلد 2 صفحه 608
پيغمبرش و مردند با آنكه بودند متمرّدان
و بشگفت نياورد تو را مالهاى آنها و فرزندان آنها جز اين نيست كه ميخواهد خدا آنكه عذاب كند آنها را بآن در دنيا و بيرون رود جان هاشان با آنكه آنها كافرانند.
تفسير
پيغمبر (ص) مأمور شد از طرف خداوند كه بعد از مراجعت بمدينه از جنگ تبوك بمنافقان متخلّف بپاداش اين تخلّفى كه از آنها بروز كرد در اين جنگ ديگر اجازه جهاد ندهد تا از منافع دنيوى و اخروى آن محروم باشند هميشه و در زمره متخلّفان و ضعفاء و زنان و كودكان محسوب گردند و صيغه لن تخرجوا و لن تقاتلوا اگر چه اخبار است ولى دلالت بر نهى مؤكّد دارد چون نتيجه نهى را محقق فرض نموده و نيز مأمور شد كه نماز بر ميّت آنها نخواند هرگز و براى دعا سر قبر آنها نه ايستد چنانچه در مجمع فرموده كه پيغمبر (ص) قبل از اين بر منافقان نماز ميخواند و اجراء احكام اسلام ميفرمود و معمولا بعد از نماز سر قبر توقف ميفرمود و دعا براى ميّت مينمود و بعد از اين ترك فرمود نسبت باهل نفاق و بنظر حقير بعد از ظهور نفاقشان بوده چنانچه در ذيل آيه تصريح شده است كه آنها كافر شدند و بحال تمرّد از ايمان و اصرار بكفر مردند چون بمقتضاى روايات معتبره پيغمبر (ص) بر عبد اللّه بن ابىّ كه رئيس جمعى از منافقان بود و بعد از مراجعت پيغمبر (ص) از تبوك مرد بملاحظه حال پسرش كه مؤمن واقعى بود نماز خواند و عمر اعتراض نمود و حضرت فرمود واى بر تو من نماز نخواندم نفرين كردم و عبارت نفرين را بيان فرمود و در كافى از امام صادق (ع) نقل نموده كه پيغمبر (ص) بر جمعى نماز ميخواند به پنج تكبير و بر بعضى بچهار تكبير و وقتى بر ميّتى چهار تكبير ميفرمود متّهم بنفاق ميشد و نيز در كافى و عيّاشى از آنحضرت نقل نموده كه پيغمبر (ص) وقتى بر ميّتى نماز ميگذارد تكبير ميفرمود و شهادتين را ادا ميكرد پس تكبير مىفرمود و صلوات ميفرستاد بر انبياء پس تكبير ميفرمود و دعا مينمود براى اهل ايمان پس تكبير ميفرمود و دعا مينمود براى آن ميّت پس تكبير ميفرمود و منصرف ميشد و چون خداوند او را نهى فرمود از نماز بر منافقان تكبير اخير و دعاى بر آن ميت را ترك فرمود و بچهار تكبير و ادعيه بين آنها اكتفا فرمود و فقهاى اماميّه بر طبق اين روايات عمل فرمودهاند نهايت آنكه اهل خلاف و اعداء اهل بيت اطهار را ملحق بمنافق دانستهاند و بنابر اين مراد از نمازيكه نهى شده است از آن نماز متعارف براى مسلمانان است كه متضمّن پنج تكبير و
جلد 2 صفحه 609
دعاى بر آن ميت باشد نه نمازيكه بعنوان تقيّه يا بپاره از مصالح اجتماعيّه خوانده شود و تفسير آيه سوم در ضمن آيات سابقه گذشت و تكرار بنظر حقير براى تأكيد است و گفته شده است اينجا بملاحظه فرقه و آنجا بملاحظه فرقه ديگر بوده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لا تُعجِبكَ أَموالُهُم وَ أَولادُهُم إِنَّما يُرِيدُ اللّهُ أَن يُعَذِّبَهُم بِها فِي الدُّنيا وَ تَزهَقَ أَنفُسُهُم وَ هُم كافِرُونَ (85)
بعجب در نياورد شما را اموال و اولاد اينکه منافقين جز اينکه نيست که خداوند اراده فرموده اينكه اينها را معذب فرمايد باين اموال و اولاد در دنيا و اينكه نفوس آنها در موقع موت و زهاق روح با حال كفر بميرند.
وَ لا تُعجِبكَ اگر چه خطاب متوجه بحضرت رسالت صلّي اللّه عليه و آله و سلّم است لكن مقصود ديگران هستند از مؤمنين زيرا تمام دنيا با جميع مال و منالش بقدر كاهي در نظر حضرتش ارزش ندارد.
قضية عجيبه- شبي در عالم رؤياي مشرف شدم خدمت حضرت سليمان علي نبيّنا و آله و عليه السلام عرض كردم يك نفر از علماء ما در مقام بيان افضليت حضرت خاتم بر ساير انبياء بياناتي دارد تا ميرسد بشما ميگويد (كم فرق بين من عرض عليه مفاتيح الدنيا فلم يقبلها و من قال ربّ هب لي ملكا لا ينبغي لاحد من بعدي) فرمود ما هم براي دنيا نخواستيم عرض كردم چرا لا ينبغي لاحد من بعدي فرمود معني اينکه نيست که بديگران ندهي بلكه بهر که هر چه ميدهي بمن بيشتر ده چنانچه شما در دعاء كميل ميخوانيد
(و اجعلني من احسن عبادك نصيبا عندك)
عرض كردم
و آخرين مقرنين في الاسفاد
چه نحو شياطين را در غل و زنجير ميكرديد
جلد 8 - صفحه 285
فرمود غل و زنجير آنها غير از اينکه غلها و زنجيرها است.
بالجمله پيغمبري که بفرمايد
الفقر فخري
چه اعتنايي بدنيا دارد و اينکه خطاب (ايّاك اعني و اسمعي يا جارة) است.
أَموالُهُم وَ أَولادُهُم اما اموال
(ففي حلالها حساب و في حرامها عقاب و في شبهاتها عتاب)
و اما اولاد
(دشمني شيرينتر از اولاد نيست
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 85)- در اینجا ممکن بوده است سؤالی برای ما مسلمانان مطرح شود که اگر منافقان به راستی این همه از رحمت خدا دورند پس چرا خداوند به آنها این همه محبت کرده و این همه مال و فرزند (نیروی اقتصادی و انسانی) را در اختیارشان قرار داده است.
در آیه مورد بحث روی سخن را به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله کرده و پاسخ این سؤال را چنین میدهد: «اموال و فرزندانشان هیچ گاه نباید مایه اعجاب تو شود» (وَ لا تُعْجِبْکَ أَمْوالُهُمْ وَ أَوْلادُهُمْ).
چرا که به عکس آنچه مردم ظاهربین خیال میکنند، این اموال و فرزندان نه تنها باعث خوشوقتی آنها نیست، بلکه «خداوند میخواهد آنان را به وسیله اینها در دنیا مجازات کند، و با حال کفر جان بدهند» (إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُعَذِّبَهُمْ بِها فِی الدُّنْیا
ج2، ص238
وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ کافِرُونَ).
این آیه اشاره به این واقعیت میکند که امکانات اقتصادی و نیروهای انسانی در دست افراد ناصالح نه تنها سعادت آفرین نیست، بلکه غالبا مایه دردسر و بلا و بدبختی است، زیرا چنین اشخاصی نه اموال خود را به مورد، مصرف میکنند و نه فرزندان سر به راه و با ایمان و تربیت یافتهای دارند، بلکه اموالشان مایه غفلت آنها از خدا و مسائل اساسی زندگی است و فرزندانشان هم در خدمت ظالمان و فاسدان قرار میگیرند.
منتها برای کسانی که ثروت و نیروی انسانی را اصیل میپندارند و چگونگی مصرف آن، برای آنها مطرح نیست، زندگانی این گونه اشخاص دورنمای دل انگیزی دارد، اما اگر به متن زندگیشان نزدیکتر شویم و به این حقیقت نیز توجه کنیم که چگونگی بهرهبرداری از این امکانات مطرح است تصدیق خواهیم کرد که هرگز افراد خوشبختی نیستند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم