آیه 6 سوره زمر
<<5 | آیه 6 سوره زمر | 7>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
او شما را از یک تن (آدم) آفرید پس، از آن جفت او (حوّا) را قرار داد و برای استفاده شما هشت قسم از چهارپایان ایجاد کرد، و شما را در باطن رحم مادران در سه تاریکی (مشیمه و رحم و بطن) با تحولات گوناگون (بدین خلقت زیبا) میآفریند، این خداست پروردگار شما که سلطان ملک وجود اوست، هیچ خدایی جز او نیست، پس ای مشرکان (نادان) از درگاه او به کجا میبرندتان؟
شما را از یک تن آفرید، سپس همسرش را از او پدید آورد، و از چهارپایان [شتر و گاو و گوسفند و بز به اعتبار یک نر و یک ماده] هشت زوج آفرید، شما را در شکم های مادرانتان آفرینشی پس از آفرینشی دیگر در میان تاریکی های سه گانه [شکم و رحم و مشیمه] به وجود آورد. این است خدا پروردگار شما که فرمانروایی [مطلق بر همه هستی] ویژه اوست، معبودی جز او نیست، پس چگونه شما را از حق بازمی گردانند؟
شما را از نفسى واحد آفريد، سپس جفتش را از آن قرار داد، و براى شما از دامها هشت قسم پديد آورد. شما را در شكمهاى مادرانتان آفرينشى پس از آفرينشى [ديگر] در تاريكيهاى سه گانه: [مَشيمه و رحم و شكم] خلق كرد. اين است خدا، پروردگار شما، فرمانروايى [و حكومت مطلق] از آنِ اوست. خدايى جز او نيست، پس چگونه [و كجا از حق] برگردانيده مىشويد؟
شما را از يك تن بيافريد. و از آن يك تن زنش را آفريد. و برايتان از چارپايان هشت جفت بيافريد. شما را در شكم مادرتان در چند مرحله در درون تاريكيهاى سهگانه آفرينش بخشيد. اين است خداى يكتا پروردگار شما. فرمانروايى از آن اوست. خدايى جز او نيست. پس چگونه رويگردانتان مىسازند؟
او شما را از یک نفس آفرید، و همسرش را از (باقیمانده گِل) او خلق کرد؛ و برای شما هشت زوج از چهارپایان ایجاد کرد؛ او شما را در شکم مادرانتان آفرینشی بعد از آفرینش دیگر، در میان تاریکیهای سه گانه، میبخشد! این است خداوند، پروردگار شما که حکومت (عالم هستی) از آن اوست؛ هیچ معبودی جز او نیست؛ پس چگونه از راه حق منحرف میشوید؟!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- ازواج: جمع زوج به معنى جفت. در زبان عرب به هر يك از نر و ماده زوج گفته مىشود مثل اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ كه مراد زن آدم است و مثل قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِي تُجادِلُكَ فِي زَوْجِها كه مراد مرد است، زوجه و زوجات در قرآن نيست.
- تصرفون: صرف: برگرداندن. خواه ظاهرى باشد يا از حالى به حالى مراد از آن معناى دوّم است «تصرفون»: برگردانده مىشويد.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها وَ أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُماتٍ ثَلاثٍ ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ «6»
او شما را از يك نفس آفريد، سپس جفتش را از همان نفس قرار داد و براى شما (از خزانه قدرت خود) از چهار پايان هشت زوج (نر و مادهى گوسفند و بز و گاو و شتر) نازل كرد. او شما را در شكمهاى مادرانتان و در تاريكىهاى سه گانه (گوشت و پوست و خون) آفرينشى پس از آفرينشى (ديگر در مراحل گوناگون) مىآفريند. اين است خدايى كه پروردگار شماست، حكومت براى اوست، جز او هيچ معبودى نيست، پس چگونه به بى راهه مىرويد؟
نکته ها
مراد از «ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ» در اين جا به دليل آيهى 143 و 144 سورهى انعام كه مىفرمايد:
«مِنَ الضَّأْنِ اثْنَيْنِ وَ مِنَ الْمَعْزِ اثْنَيْنِ»، «وَ مِنَ الْإِبِلِ اثْنَيْنِ وَ مِنَ الْبَقَرِ اثْنَيْنِ» نر و ماده از چهار نوع حيوان است: گوسفند، بز، شتر و گاو.
مراد از «أَنْزَلَ» نزول مكانى نيست، بلكه نعمتى است كه از مقام برتر به مقام پايينتر داده مىشود. يا به معناى پذيرايى است، نظير آيهى «نُزُلًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ» «1» و يا به جهت آن
«1». آل عمران، 198.
جلد 8 - صفحه 145
است كه سرچشمهى حيات حيوانات، آبى است كه از بالا نازل مىشود و خزينهى همهى نعمتها بالاست. «إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» «1» هيچ چيزى نيست مگر آن كه خزينهى آن نزد ماست و ما جز به مقدار معين نازل نمىكنيم.
مراد از «ظلمات سه گانه» به گفتهى امام حسين عليه السلام در دعاى عرفه، گوشت و پوست و خون است. «ثم اسكنتنى فى ظلمات ثلاث بين لحم و جلد و دم»
پیام ها
1- جنس همهى انسانها، از مرد و زن و از سفيد وسياه، يكى است. «نَفْسٍ واحِدَةٍ»
2- گرچه مرد و زن از نظر جسمى تفاوتهايى دارند، امّا روح آنها يكى است.
«نَفْسٍ واحِدَةٍ»
3- زوجيّت نعمتى است علاوه بر خلقت كه خداوند به انسان عطا كرده است.
خَلَقَكُمْ ... ثُمَّ جَعَلَ ... زَوْجَها
4- انسان براى بقاى نوع، به همسر نيازمند است. خَلَقَكُمْ ... ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها
5- شكم و شهوت، نيازهاى اوليه انسان هستند كه خداوند به آنها توجّه نموده است. جَعَلَ مِنْها زَوْجَها وَ أَنْزَلَ ... الْأَنْعامِ
6- در ميان انواع حيوانات، چهار حيوان (گوسفند، بز، گاو و شتر) نقش ويژهاى در خوراك انسان دارند. «ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ»
7- آفرينش انسان در چند مرحله انجام مىگيرد. «خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ» (در آيهى 12 و 13 سورهى مؤمنون از اين مراحل به «نُطْفَةً، عَلَقَةً، مُضْغَةً» ياد شده است.)
8- انسان در تاريكى فلج است ولى خداوند در تاريكىهاى متراكم فعال است.
«يَخْلُقُكُمْ .. فِي ظُلُماتٍ ثَلاثٍ»
«1». حجر، 21.
جلد 8 - صفحه 146
9- نعمتهاى زندگى را از خدابدانيم كه او هم خالق است و هم مالك، هم ربّ است و هم معبود. خَلَقَكُمْ ... رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها وَ أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُماتٍ ثَلاثٍ ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ «6»
خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ: بيافريد شما را اى فرزندان آدم از تنى تنها كه آدم عليه السلام باشد، ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها: پس بيافريد از آن نفس، زن او را، يعنى حوا.
تنبيه: خلق آدم و حوا دو آيتى هستند دال بر وحدانيت و قدرت الهى كه يكى عادت مستمره و ديگر عادت غير مستمره، زيرا معهود نيست كه خلق زن از ضلع مرد، پس آيه دوم اقوى باشد در اكمال قدرت، و لذا آن را به لفظ «ثم» دال بر تراخى تا تنبيه باشد بر مباينت آن از آيه اولى به فضل و مزيت و تراخى در زيادتى كمال قدرت.
وَ أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعامِ: و ايجاد نمود براى شما از چهار پايان، ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ: هشت صنف را كه زوج يكديگرند، يعنى نر و ماده از شتر و گاو ميش و بز.
نكته: ذكر انزال تنبيه است بر آنكه نشو انعام به نبات، و نمو نبات به آب باران كه سبب آنست از قبيل تسميه مسبب به اسم سبب.
يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ: مىآفريند شما را در شكمهاى مادران شما، خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ: آفريدنى از پس آفريدنى، يعنى نطفه را علقه، علقه را مضغه، مضغه را استخوان، بعد گوشت به آن پوشاند، پس تسويه آن فرمايد بتدريج، فِي ظُلُماتٍ ثَلاثٍ: در سه تاريكى: ظلمت مشيمه، ظلمت رحم، ظلمت شكم، ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ: آنكه خلق اين اشياء كرده و مىكند خدائى است كه پروردگار شما است، لَهُ الْمُلْكُ: مراور است پادشاهى مطلق بر جميع مخلوقات كه لا زال و لا يزول است، لا إِلهَ إِلَّا هُوَ: نيست معبودى به حق مگر ذات يگانه او كه سزاوار پرستش و ستايش باشد. فَأَنَّى تُصْرَفُونَ: پس كجا برگردانيده مىشويد از راه حق كه توحيد است و ميل نمائيد به اشراك با وجود ظهور دلايل واضحه و حجج لامعه.
جلد 11 - صفحه 222
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها وَ أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُماتٍ ثَلاثٍ ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ «6» إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنْكُمْ وَ لا يَرْضى لِعِبادِهِ الْكُفْرَ وَ إِنْ تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى ثُمَّ إِلى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ «7» وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنِيباً إِلَيْهِ ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِيَ ما كانَ يَدْعُوا إِلَيْهِ مِنْ قَبْلُ وَ جَعَلَ لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَلِيلاً إِنَّكَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ «8» أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ يَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ «9» قُلْ يا عِبادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةٌ وَ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةٌ إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ «10»
ترجمه
آفريد شما را از يك تن پس آفريد از او زنش را و ايجاد كرد براى شما از چهارپايان هشت جفت مىآفريند شما را در شكمهاى مادرانتان آفريدنى بعد از آفريدنى در تاريكيهاى سه گانه اينست خداوند پروردگار شما مر او را است پادشاهى نيست خدائى جز او پس كجا برگردانده ميشويد
اگر نا سپاسى
جلد 4 صفحه 485
كنيد پس همانا خدا بىنياز است از شما و نمىپسندد براى بندگان خود ناسپاسى را و اگر شكر كنيد مىپسندد آنرا براى شما و برنميدارد بردارنده بار گرانى بار گران ديگرى را پس بسوى پروردگار شما است بازگشت شما پس خبر ميدهد شما را بآنچه كه ميكرديد همانا او دانا است بآنچه در سينهها است
و چون برسد بانسان بدحالى و گزندى ميخواند پروردگارش را بازگشت كنان بسوى او پس چون ببخشد باو نعمتى از خود فراموش ميكند آنچه را كه بود ميخواند براى دفع آن از پيش و قرار ميدهد براى خدا همتايانى تا گمراه كند از راه او بگو برخوردار باش بكفر خود اندكى همانا تو از اهل آتشى
آيا كسيكه او عبادت كننده است در اوقات شب سجدهكنان و ايستاده بيم دارد از سراى آخرت و اميد دارد رحمت پروردگار خود را بگو آيا يكسانند آنانكه ميدانند و آنها كه نميدانند جز اين نيست كه پند ميگيرند خردمندان
بگو اى بندگان من كه گرويديد بترسيد از پروردگارتان براى آنانكه نيكى كردند در اين جهان نيكى است و زمين خدا وسيع است جز اين نيست كه تمام داده ميشود به صبر كنندگان پاداششان بيشمار.
تفسير
خداوند منّان در مقام بيان قدرت و نعمت خود ميفرمايد كه خلق فرمود شما را از يكنفر كه حضرت آدم ابو البشر باشد پس آفريد از فاضل طينت او جفتش حوّاء را كه شرح آن مفصّلا در اوّل سوره نساء گذشت و نيز خلق فرمود براى شما از شتر و گاو و گوسفند و بز هشت جفت چنانچه در احتجاج از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه مراد از انزال خدا در اين آيه خلق او است آنها را و اين براى آنستكه فيض از عالم غيب نازل و بعالم شهود ميرسد و باران از آسمان ميآيد و گياه ميرويد و حيوان از آن متولد ميشود و لفظ ثمّ بمناسبت تراخى خلق حوا است از خلق آدم عليه السّلام كه مستفاد از كلام است نه خلق بنى آدم و مراد از جفت نر و ماده هر يك از اين چهار نوع حيوان است باعتبار دو صنف اهلى و وحشى از گاو و گوسفند و بز و دو صنف عراب و بختى از شتر يا مراد هر يك از نر و ماده آن چهار نوع است باعتبار آنكه هر يك جفت ديگر است يا مراد صنف است چون نر و ماده هر حيوانى دو صنف از آن حيوانند و در هر حال مراد همان هشت جفت
جلد 4 صفحه 486
مذكور در سوره انعام است كه بعضى از اخبار دالّه بر معناى اوّل آنجا گذشت و خداوند خلق مىفرمايد شما را در شكمهاى مادرانتان خلقى بعد از خلقى از نطفه و علقه و مضغه و استخوانهاى برهنه از گوشت و پوشيده شده بآن و خلق آخر كه آن انسان كامل است و اشرف مخلوقات كه اگر خود را بمقام لايق خويش برساند از ملك برتر شود و اين مراتب را در سه تاريكى سير مينمايد كه تاريكى شكم و تاريكى رحم و تاريكى مشيمه باشد چنانچه در مجمع از امام باقر عليه السّلام و در توحيد از امام صادق عليه السّلام و قمّى ره نقل نموده و مشيمه پوستى است كه در رحم روى بچه كشيده شده اين چنين قادر مقتدرى خداوند و پروردگار شما است و مالكيّت ملك وجود اختصاص باو دارد و سلطنت حقّه حقيقيّه از آن او است و معبود بحقّى جز او نيست و با اينهمه جهات استحقاق براى پرستش و ستايش چگونه از او منصرف ميشويد و بپرستش جماداتيكه بهيچ وجه لياقت ندارند مىپردازيد و اگر جمله كائنات كافر گردند بر دامن كبرياش ننشيند گرد چون او بىنياز از مردم و عبادت آنها و مأمون از معصيتشان است ولى راضى بكفر آنها نيست چون ميداند براى آنها ضرر دارد خداوند بندگان خود را دوست دارد و از پدر و مادر مهربان بآنها مهربانتر است و ارحم الرّاحمين است چگونه راضى ميشود بندگانش در دنيا بمضارّ كفر گرفتار و در آخرت به تبعات آن دچار شوند و اگر شكرگزارى نمايند از نعم بىپايان او باطاعت و ترك معصيت مىپسندد آن شكرگزارى را از آنها و خشنود ميشود بآن چون سعادت دنيا و آخرت آنها در آن است بيشتر از پدر مهربانى كه راضى و خشنود ميشود از پسرى كه تحصيل ميكند موجبات ترقّى و تعالى و خوشبختى خود را و قمّى ره فرموده مراد از كفر در اينجا كفران نعمت است و در محاسن نقل نموده كه كفر اينجا خلاف مذهب حقّ و شكر ولايت و معرفت است و هيچ كس بار گران ديگرى را بدوش نميگيرد يعنى هر كس كه گناهى بر گردن دارد ضررش بخودش ميرسد نه بغير و بازگشت همه در قيامت بحكم خدا است پس آگاه ميكند آنها را از اعمال خوب و بدشان بمحاسبه و مجازات حتى نيّتهاى قلبى و ارادات باطنى بندگان را كه بارز نشده و در كمون سينه آنها مانده است خدا ميداند و با آنها حساب ميكند اگرچه بر آنها عقاب نفرمايد و تحقيق اينمعنى در ذيل آيه
جلد 4 صفحه 487
شريفه إِنْ تُبْدُوا ما فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ گذشت و چون در كمون ذات هر كس اعتراف بتوحيد حقّ وجود دارد نهايت آنكه هوى و هوس نفسانى و تمايلات شهوانى منصرف مينمايد شخص را از عمل بمقتضاى آن وقتى كه بانسان گزند و ضرر و بلا و محنتى برسد قهرا متوجه بخدا ميشود و تضرّع و زارى ميكند و رفع آن بلا را از او ميخواهد و چون تفضّل و احسان الهى شامل حال او گشت و متنعّم بنعمت حق شد فراموش ميكند آن گرفتارى خود را كه براى رفع آن متوسل بعنايت الهى شده بود يا آن دعا و تضرّع و زارى خود را كه بدرگاه خدا ميكرد پيش از رفع بلا و قرار ميدهد براى خداوند امثال و اقرانى در عبادت و اطاعت از بتها و بندگان خدا تا در نتيجه گمراه شود و گمراه كند خلقى را از راه خدا پرستى و اين بسيار صفت بدى است چون انسان بايد در هيچ حال احوال سابقه خود را فراموش نكند و اگر از كسى در وقت گرفتارى باو خيرى رسيد در زمان وسعت در نظر داشته باشد و اگر بتواند تلافى كند و بايد بچنين شخصى گفت چند روزى از اين ناشكرى خود و كفران نعمت الهى در دنيا بهرهبردارى كن كه بالاخره تو از اهل آتش جهنمى و بايد بسوزى در آن و آيا چنين شخصى خوبست يا كسيكه در ساعاتى از شب مشغول بنماز و قنوت و سجود و قيام در پيشگاه الهى است از ترس عذاب قيامت و اميد برحمت خدا كه بهترين حالات اهل ايمان است چنانچه در علل از امام باقر عليه السّلام در اين آيه نقل شده كه مراد نماز شب است و آيا كسانيكه داراى ايمان و اعتقاد بصدق وعده حق ميباشند مساوى هستند در فضيلت و شرافت و سعادت دنيا و آخرت با كسانيكه متزلزل و شاك و جاهل و غافلند و در روايات ائمه اطهار قانت در آناء ليل بامير المؤمنين عليه السّلام و متمتّع بكفر خود قليلا بمخالف او و كسيكه نسبت سحر به پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله ميداد و متضرّر ميشد و توبه ميكرد و فراموش مينمود و شكّاك بود تأويل شده است و الّذين يعلمون را بخودشان و الّذين لا يعلمون را بدشمنانشان و اولو الالباب را بشيعيانشان تفسير فرمودهاند و معلوم است كه تذكّر و اتّعاظ باين مواعظ و نصايح مخصوص باهل ايمان و عقول صافيه از كدورات است و در اينجا از امام حسن مجتبى عليه السّلام نقل شده و نيز قمى ره فرموده كه مراد از اولو الالباب
جلد 4 صفحه 488
اولو العقول است و در خاتمه خداوند به پيغمبر خود دستور فرموده كه اهل ايمان را امر بتقوى و اطاعت خدا فرمايد و نويد دهد ايشان را بآنكه كسيكه در دنيا خوبى كند خواه در باره خود بعبادت و اطاعت خدا و خواه در باره غير بدستگيرى و اعانت خداوند باو در دنيا و آخرت جزاى خير عنايت خواهد فرمود و جزاى خير در دنيا از قبيل صحّت و عافيت و امنيّت و اطمينان قلب بمواعيد الهيه است و براى جزاى دنيوى كه عطا فرموده از اجر اخروى او كاسته نخواهد شد و اگر در بلدى نتواند بوظائف دينى خود قيام نمايد و مهاجرت كند از آن بلد خداوند كفالت امور او را خواهد نمود و چون او كار خوبى كرده خدا هم جزاى خوب در دنيا و آخرت باو خواهد داد و چون او صبر نموده بر اطاعت خدا و مشقت هجرت از وطن و توقف در غربت خداوند باو بقدرى اجر ميدهد كه كسى از عهده حساب آن نمىتواند بيرون آيد و عياشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم فرمود كه وقتى منتشر شود و منصوب گردد ديوانها و ميزانهاى اعمال منتشر نشود و منصوب نگردد براى اهل بلا ديوان و ميزانى و اين آيه را تلاوت نمود و در كافى از آن حضرت بدخول اهل صبر در بهشت بدون حساب تفسير شده است و كلمه يرضه در اصل يرضاه بوده است و الف در جواب شرط بجزمى ساقط شده است و باشباع ضمّه و سكونها نيز قرائت نمودهاند و ليضلّ عن سبيله بفتح يا نيز قرائت شده و در هر حال لام براى بيان عاقبت است نه تعليل و تخويل اعطاء تفضلى است كه از باب استحقاق نباشد و ظاهرا مراد از نسيان منظور نداشتن باشد نه فراموشى واقعى و اللّه اعلم
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
خَلَقَكُم مِن نَفسٍ واحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنها زَوجَها وَ أَنزَلَ لَكُم مِنَ الأَنعامِ ثَمانِيَةَ أَزواجٍ يَخلُقُكُم فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُم خَلقاً مِن بَعدِ خَلقٍ فِي ظُلُماتٍ ثَلاثٍ ذلِكُمُ اللّهُ رَبُّكُم لَهُ المُلكُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ فَأَنّي تُصرَفُونَ «6»
خلق فرمود شما افراد بشر را از يك نفس واحده حضرت آدم ابو البشر پس جعل فرمود از نفس واحده زوج او را حوا ام البشر و نازل فرمود از براي شما هشت نوع از انعام جفت جفت و خلق ميفرمايد شما را در شكم مادرهاي شما خلق بعد از خلق در سه ظلمت و تاريكي اينست شما را اللّه پروردگار شما از براي او است ملك عالم نيست الهي مگر او پس بكجا صرف ميكنيد.
خَلَقَكُم خطاب بجميع افراد بشر است از زمان آدم الي يوم القيمه.
جلد 15 - صفحه 286
مِن نَفسٍ واحِدَةٍ همان زمان که خطاب شد بملائكه که إِنِّي جاعِلٌ فِي الأَرضِ خَلِيفَةً و اسكلت آدم را از گل ورزيده تمام كرد و روح در او دميده شد.
ثُمَّ جَعَلَ مِنها زَوجَها از بقيه گل آدم حوا را خلق فرمود.
وَ أَنزَلَ لَكُم مِنَ الأَنعامِ ثَمانِيَةَ أَزواجٍ که در سوره انعام ميفرمايد ثَمانِيَةَ أَزواجٍ مِنَ الضَّأنِ اثنَينِ وَ مِنَ المَعزِ اثنَينِ- الي قوله تعالي- وَ مِنَ الإِبِلِ اثنَينِ وَ مِنَ البَقَرِ اثنَينِ- الايه آيه 144 و 145 و معني اينکه نيست که هشت جفت آفريد که 16 فرد باشد بلكه هشت فرد آفريد که هر دو فرد جفت يكديگر بودند نر و ماده و انزال آنها هم بمعني خلق آنها است و احداث و ايجاد آنها از همين آب و خاك چنانچه ميفرمايد يا بَنِي آدَمَ قَد أَنزَلنا عَلَيكُم لِباساً يُوارِي سَوآتِكُم وَ رِيشاً اعراف آيه 25 با اينكه لباس از قطن و پشم بود که از همين آب و خاك بوجود آمده بود و تعبير بانزال شايد تقدير در عالم بالا شده يا بتوسط باران از زمين روئيده شده چنانچه ميفرمايد وَ فِي السَّماءِ رِزقُكُم وَ ما تُوعَدُونَ و الذاريات آيه 22.
(سؤال) بقيه حيوانات مثل حمار بغل اسب حيوانات وحشي مثل غزال و طيور اينها هم براي منافع بشر خلق شدهاند چه خصوصيتي اينکه انعام ثمانيه دارند!
(جواب) اينكه جعل اينها براي اكل و رزق شده ولي آنها و لو مأكول اللحم باشند غرض اولي براي فوائد ديگريست.
يَخلُقُكُم فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُم از آن وقتي که نطفه مرد با نطفه زن در رحم منعقد ميشود که ميفرمايد إِنّا خَلَقنَا الإِنسانَ مِن نُطفَةٍ أَمشاجٍ دهر آيه 2.
خَلقاً مِن بَعدِ خَلقٍ که ميفرمايد وَ لَقَد خَلَقنَا الإِنسانَ مِن سُلالَةٍ مِن طِينٍ ثُمَّ جَعَلناهُ نُطفَةً فِي قَرارٍ مَكِينٍ ثُمَّ خَلَقنَا النُّطفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقنَا العَلَقَةَ مُضغَةً فَخَلَقنَا. المُضغَةَ عِظاماً فَكَسَونَا العِظامَ لَحماً ثُمَّ أَنشَأناهُ خَلقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللّهُ أَحسَنُ-
جلد 15 - صفحه 287
الخالِقِينَ مؤمنون آيه 12 و 13 و 14.
فِي ظُلُماتٍ ثَلاثٍ ظلمة بطن و رحم و مشيمة اشاره به اينكه احدي قدرت ندارد خداوند در اينکه ظلمات چه تصرفاتي دارد.
ذلِكُمُ اللّهُ رَبُّكُم که چه نحو تربيت ميكند و چه تبديلاتي دارد.
لَهُ المُلكُ ملكوت السموات و الارض قُل مَن بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيءٍ- مؤمنون آيه 90 فَسُبحانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيءٍ يس آيه 83.
لا إِلهَ إِلّا هُوَ معني واضح است.
فَأَنّي تُصرَفُونَ پس بكجا ميرويد و برميگرديد از حق بباطل از توحيد بشرك از اسلام بكفر از ايمان بضلالت از اطاعت بمعصيت.
ترسم نرسي بكعبه اي اعرابي
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 6)- همه شما را از نفس واحدی آفرید: باز در اینجا سخن از آیات عظمت آفرینش خداوند و بیان قسمت دیگری از نعمتهای گوناگون او در مورد انسانهاست.
نخست از آفرینش انسان سخن میگوید، میفرماید: «او شما را از یک نفس آفرید، و همسرش را از (باقیمانده گل) او خلق کرد» (خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها).
آفرینش همه انسانها از «نفس واحد» اشاره به مسأله آفرینش آدم جد نخستین ماست، که این همه افراد بشر با تنوع خلقت، و خلق و خوی متفاوت، و استعدادها و ذوقهای مختلف، همه به یک ریشه باز میگردد که آن «آدم» است.
تعبیر به «ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها» در واقع اشاره به این است که خدا آدم را آفرید سپس همسرش را از باقیمانده گل او خلق کرد.
لازم به یادآوری است که آفرینش همسر آدم از اجزای وجود خود آدم نبوده بلکه از باقیمانده گل او صورت گرفته است، چنانکه در روایات اسلامی به آن تصریح شده.
بعد از آن به مسأله آفرینش چهار پایان که از وسائل مهم زندگی انسانهاست- از یک سو برای تغذیه خود از شیر و گوشت آنها استفاده میکنند، و از سوی دیگر از پوست و پشم آنها لباس و انواع وسائل زندگی میسازند، و از سوی سوم به عنوان مرکب و وسیله حمل و نقل از آنها بهره میگیرند- اشاره کرده، میفرماید: «و برای
ج4، ص211
شما هشت زوج از چهار پایان ایجاد کرد» (وَ أَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِیَةَ أَزْواجٍ).
منظور از «هشت زوج» گوسفند و بز نر و ماده، شتر و گاو نر و ماده است.
سپس به حلقه دیگری از حلقههای آفرینش پروردگار که تطورات خلقت جنین بوده باشد پرداخته، میگوید: «او شما را در شکم مادرانتان آفرینشی بعد از آفرینش دیگر در میان تاریکیهای سه گانه میبخشد» (یَخْلُقُکُمْ فِی بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِی ظُلُماتٍ ثَلاثٍ).
ظلمتهای سه گانه اشاره به ظلمت شکم مادر، و ظلمت رحم، و مشیمه (کیسه مخصوصی که جنین در آن قرار گرفته است) میباشد که در حقیقت سه پرده ضخیم است که بر روی جنین کشیده شده.
سید الشهدا، امام حسین علیه السّلام در دعای معروف «عرفه» به هنگام برشمردن نعمت و قدرت خداوند به پیشگاه او چنین عرض میکند: «آغاز آفرینش مرا از قطرات ناچیز منی قرار دادی، سپس مرا در ظلمتهای سه گانه، در میان گوشت و پوست و خون ساکن نمودی، آفرینش مرا آشکار نساختی، و در آن مخفیگاه به تطورات خلقتم ادامه دادی، و هیچیک از امور حیاتی مرا به من واگذار نکردی، سپس مرا به دنیا کامل و سالم منتقل ساختی».
در پایان آیه و بعد از ذکر حلقههای سه گانه توحیدی پیرامون خلقت انسان، و چهارپایان، و تطورات جنین، میگوید: «این است خداوند، پروردگار شما که حکومت (عالم هستی) از آن اوست، هیچ معبودی جز او نیست پس چگونه از راه حق منحرف میشوید»؟! (ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ لَهُ الْمُلْکُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّی تُصْرَفُونَ).
گوئی انسان را بعد از مشاهده این آثار بزرگ توحیدی به مقام شهود ذات پروردگار رسانده، سپس به ذات مقدسش اشاره کرده، میگوید: «این است خداوند و معبود و پروردگار شما»
با صد هزار جلوه برون آمدی که من با صد هزار دیده تماشا کنم تو را
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص262
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم