آیه 66 سوره ص

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه ۶۶ ص)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ

مشاهده آیه در سوره


<<65 آیه 66 سوره ص 67>>
سوره : سوره ص (38)
جزء : 23
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

آفریننده آسمانها و زمین و هر چه بین آنهاست، همان خدای مقتدر و بسیار آمرزنده.

پروردگار آسمان ها و زمین و آنچه میان آنهاست، توانای شکست ناپذیر و بسیار آمرزنده است.

پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است، همان شكست‌ناپذير آمرزنده.

آن پيروزمند و آمرزنده، پروردگار آسمانها و زمين و هر چه ميان آنهاست.

پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است، پروردگار عزیز و غفّار!»

ترجمه های انگلیسی(English translations)

the Lord of the heavens and the earth and whatever is between them, the All-mighty, the All-forgiver.’

The Lord of the heavens and the earth and what is between them, the Mighty, the most Forgiving.

Lord of the heavens and the earth and all that is between them, the Mighty, the Pardoning.

"The Lord of the heavens and the earth, and all between,- Exalted in Might, able to enforce His Will, forgiving again and again."

معانی کلمات آیه

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


قُلْ إِنَّما أَنَا مُنْذِرٌ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلَّا اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ «65»

بگو: من فقط بيم دهنده‌ام و هيچ معبودى جز خداوند يكتاى قهار و مقتدر نيست.

رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُمَا الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ «66»

پروردگار آسمان‌ها وزمين وآنچه ميان آن دو است، نفوذناپذير وبسيار آمرزنده.

قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ «67» أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ «68» ما كانَ لِي مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلى‌ إِذْ يَخْتَصِمُونَ «69»

بگو: او خبر بزرگى است، كه شما از او رويگردانيد. براى من نسبت به عالم بالا هيچ آگاهى نبود، آن گاه كه (درباره او با يكديگر) مجادله مى‌كردند.

إِنْ يُوحى‌ إِلَيَّ إِلَّا أَنَّما أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ «70»

به من چيزى وحى نمى‌شود مگر از آن رو كه من هشدار دهنده‌اى آشكارم.

نکته ها

«قهار» به معناى قدرت قاهره‌اى است كه همه‌ى قدرت‌ها، مقهور و محكوم او هستند.

در روايات مى‌خوانيم كه: «نَبَأٌ عَظِيمٌ» علىّ بن ابى‌طالب است و خود حضرت فرمود: «انا النبأ العظيم» «1» چنانكه در دعاى ندبه نيز خطاب به حضرت مهدى عليه السلام مى‌گوييم: «يا بن النباء العظيم»

اين معنا با ضمير «هُوَ» كه در مورد انسان به كار مى‌رود، نه اشيا، سازگارتر است.

مراد از «ملا اعلى» همان «افق اعلى» است كه در سوره‌ى نجم مى‌خوانيم: «وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلى‌» و هدف معراج، بالا بردن سطح علمى پيامبر بود. «لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا»

بنابراين شايد آيات مذكور اين مطلب را دنبال مى‌كنند كه:

اى پيامبر! به مردم بگو: علىّ بن ابيطالب خبر بزرگى است كه برخى از شما مسلمانان از او

«1». كافى، ج 8، ص 30.

جلد 8 - صفحه 124

اعراض مى‌كنيد (و به سراغ ديگرى مى‌رويد).

من از عالم بالا بى‌خبر بودم آنگاه كه مردم بر ولايت او مخاصمه مى‌كردند ولى در سفر معراج، امامت على بن ابيطالب مطرح و تثبيت شد و فكر نكنيد امامت او نظر شخصى من است، هر چه هست وحى الهى است.

البتّه اين معنا با استمداد از روايات متعدّد و رهنمود تفسير اطيب‌البيان استفاده شد ولى تفاسير ديگر اين آيه را مقدّمه‌ى آيات بعد در مورد آفرينش آدم دانسته‌اند.

پیام ها

1- وظيفه و جايگاه پيامبر بايد به مردم اعلام شود. «قُلْ»

2- جايى كه غفلت همه را فراگرفته، بايد از زاويه‌ى انذار سخن گفت. «إِنَّما أَنَا مُنْذِرٌ»

3- انسان با خطرها و آسيب‌هايى روبرو است كه بواسطه انذار انبيا مى‌تواند رهائى يابد. «أَنَا مُنْذِرٌ»

4- نقش هشدار و انذار در تربيت، بيش از نقش بشارت است. «أَنَا مُنْذِرٌ»

5- انذار، زمانى مؤثّر است كه از سرچشمه‌ى قدرت باشد. «أَنَا مُنْذِرٌ- الْواحِدُ الْقَهَّارُ»

6- اقتدار، در سايه‌ى وحدت است. «الْواحِدُ الْقَهَّارُ» (در قرآن شش مورد كلمه‌ى قهار آمده كه در كنار همه‌ى آنها كلمه‌ى واحد است).

7- همه هستى تحت يك مديريّت و اراده است. «الْواحِدُ الْقَهَّارُ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»

8- خداوند تمام هستى را پرورش مى‌دهد و همه را رو به كمال مى‌برد. «رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُمَا»

9- مربّى بايد هم قدرت داشته باشد و هم رحمت. رَبُ‌ ... الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ

10- اقبال يا اعراض مردم نشانه‌ى حقّانيّت يا بطلان امرى نيست. «هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ»

جلد 8 - صفحه 125

11- در تبليغ و هدايت مردم از روش‌هاى روشن و بدون ابهام استفاده كنيد. «نَذِيرٌ مُبِينٌ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُمَا الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ (66)

جلد 11 - صفحه 210

رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‌: آفريدگار آسمانها و زمين، وَ ما بَيْنَهُمَا: و آنچه ميانه آنهاست از مخلوقات، الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ: غالب بر عذاب كفار، بسيار و آمرزنده گناهان تائبان.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ قالُوا ما لَنا لا نَرى‌ رِجالاً كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرارِ (62) أَتَّخَذْناهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصارُ (63) إِنَّ ذلِكَ لَحَقٌّ تَخاصُمُ أَهْلِ النَّارِ (64) قُلْ إِنَّما أَنَا مُنْذِرٌ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلاَّ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ (65) رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُمَا الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ (66)

قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ (67) أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ (68) ما كانَ لِي مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلى‌ إِذْ يَخْتَصِمُونَ (69) إِنْ يُوحى‌ إِلَيَّ إِلاَّ أَنَّما أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ (70)

ترجمه‌

و گويند چيست ما را نمى‌بينيم مردانيرا كه بوديم ميشمرديمشان از بدكاران‌

آيا گرفتيم آنانرا بسخريه يا برگرديد از ايشان ديده‌ها

همانا اين راست است آنمنازعه اهل آتش است‌

بگو جز اين نيست كه من بيم دهنده‌ام و نيست معبودى مگر خداى يگانه داراى قهر و غلبه‌

پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است كه تواناى آمرزنده است‌

بگو آن خبرى بزرگ است‌

شما از آن رو گردانندگانيد

نبود براى من دانشى بجماعت بالاتر وقتى با يكديگر بحث مينمودند

وحى نميشود بسوى من مگر براى آنكه من بيم دهنده آشكارم.

تفسير

خداوند متعال باز نقل نموده كلام اهل دوزخ را با يكديگر كه گويند چه شده است ما را كه نمى‌بينيم در جهنّم مردانيرا كه ما آنها را از اشرار مى‌شمرديم در دنيا و ميگفتيم اينها با هم براى رياست و اغراض شخصى سازش نمودند كه ما را از دين آباء خود باز دارند آيا ما آنها را بسخريّه و استهزاء گرفتيم و چنين كار بدى كرديم چون اينجا كه نيستند معلوم ميشود در بهشتند يا اينجا هستند و چشم ما بآنها نمى‌افتد و محتمل است مراد آن باشد كه آيا ما كه آنها را

جلد 4 صفحه 477

سخريه نموديم عمدا كار بدى كرديم يا خبر چون در دنيا ما از باطن آنها آگاه نبوديم و چشم ما خوبيهاى آنها را نديد پس معذوريم و در هر حال اظهار ندامت و پشيمانى ميكنند و اتّخذنا هم بدون همزه استفهام نيز قرائت شده و بنابراين صفت ديگرى است براى رجالا و معنى واضح‌تر است و كلمه‌ام معادل ما لنا لا نرى خواهد بود صريحا نه بنحويكه بيان شد كه معادل اتّخذناهم بود باعتبار دلالت همزه استفهام بر ندامت آنها از استهزاء خودشان براى نبودن آنرجال در جهنّم و بودنشان در بهشت كه مستفاد از ما لنا لا نرى است و محتمل است ام منقطعه باشد يعنى آيا ما آنها را مسخره نموديم و قدر آنها را نشناختيم و چشم ما خوبيهاى آنها را نديد جاى تأسف است چون معلوم شد آنها بهشتى بودند كه اينجا نيستند و گفته‌اند مراد امثال ابو جهل و وليد بن مغيره‌اند كه امثال عمّار و صهيب و خباب را در جهنّم نمى‌بينند ولى در روايات متعدده از ائمه اطهار با تأكيدات بليغه بدشمنان آل محمد صلّى اللّه عليه و اله و سلّم كه دوستان ايشانرا در جهنّم نمى‌بينند تفسير شده و بشيعيان فرموده‌اند و اللّه خدا غير از شما را اراده ننموده از آنها كه فرموده در جهنّم ديده نميشوند و اللّه دو نفر بلكه و اللّه يكنفر شما داخل جهنّم نخواهيد شد و بعد از تمام نزاعهاى جهنمى‌ها در آيات سابقه و گفتگوشان اينجا خداوند فرموده اين مخاصمه و گفتگوى ندامت اثر اهل آتش با يكديگر حقّ است و شبهه‌ئى در آن نيست كه واقع خواهد شد و به پيغمبر اكرم دستور فرموده كه بفرمايد باهل مكّه من فقط پيغمبر خدايم كه بايد شما را از قهر و غضب او بترسانم الزام به قبول و مسئوليّت انكار آن با من نيست و نيست معبود بحقى مگر خداوند يگانه كه شريك و جزء ندارد و غالب بر هر شى‌ء و قادر بر هر امرى است و چيزى و كسى نميتواند در مقابل او قيام و بر خلاف او اقدامى نمايد پروردگار آسمانها و زمين و موجودات در آن دو و ما بين آن دو است و مبدء و منتهاى تمام آنها است ارجمند و غالب و توانائى است كه كسى و چيزى نميتواند مانع از نفوذ اراده او شود و اگر بخواهد گناهكاران را تمامى بتمام گناهانشان عذاب كند ميتواند ولى آمرزنده است و هر گناهى را از هر كس بخواهد مى‌آمرزد و بمناسبت سبق ذكر انذار صفات جلال بيشتر ذكر شده است و نيز دستور فرموده كه بفرمايد آن خبر بيم دهنده بودن من از آتش جهنّم و قهّاريّت خداى يگانه‌

جلد 4 صفحه 478

خبر بزرگى است كه بايد كاملا بآن توجّه داشت و حقّ بودن آنرا دانست و از آن ترسيد ولى مع الاسف شما از استماع و تفكّر در آن گريزانيد يا آنچه خبر ميدهد پيغمبر صلى اللّه عليه و اله بآن خبر مهمّى است كه بايد بآن توجّه داشت و نبايد از آن غافل و رو گردان بود و شما بآن اعتنا نميكنيد منكه از احوال ساكنان عالم اعلى مطلع نبودم و علم ببحث و گفتگو و ردّ و قبول آنها نداشتم اين قبيل مطالب بطريق وحى از خداوند بمن ميرسد و وحى نميشود بمن مگر براى آنكه پيغمبرم و بايد مردم را از خدا بترسانم با بيانات واضح و آشكار چنانچه نمونه آن در آيات آتيه خواهد آمد انشاء اللّه تعالى اين معانى از ظاهر اين آيات بنظر ميرسد ولى قمّى ره و در بصائر از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مراد از نبأ عظيم امير المؤمنين عليه السّلام است و از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه مراد از نبأ امامت است و نيز قمّى ره در حديث معراج از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه چون جبرئيل پيغمبر صلى اللّه عليه و اله را بسدرة المنتهى رسانيد از رفتار بازماند و حضرت رسيد بجائيكه كسى بآن جا نرسيده بود چون جز نور حق چيزى فاصله بين حبيب و محبوب نبود و خدا از پيغمبر ص پرسيد بحث ملأ اعلى با يكديگر در چه بود حضرت عرض كرد من نميدانم مگر آنچه را تو بمن آموختى پس خداوند دست قدرت خود را ميان دو كتف او گذارد و پيغمبر فرمود من خنكى آنرا در وسط سينه خود يافتم و هر چه از گذشته و آينده از من پرسيد دانستم از آن جمله آنكه فرمود ساكنان ملأ اعلى در چه بحث ميكردند عرض كردم در كفّارات و درجات و حسنات و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم نقل نموده كه خدا بمن فرمود ميدانى ملأ اعلى در چه گفتگو ميكردند عرض كردم خير فرمود بحث ميكردند در كفّارات و درجات و امّا كفّارات فراوان نمودن آب وضو و رفتن بنماز جماعت و انتظار نماز بعد از نماز است و امّا درجات افشاء سلام و اطعام طعام و نماز شب است با آنكه مردم در خواب باشند و ظاهرا چون معناى حسنات واضح بوده ذكر نفرموده‌اند و سخريّا بضمّ سين و الّا انّما بكسر همزه نيز قرائت شده يعنى وحى نميشود بمن مگر آنكه تو بايد بيم‌دهنده مردم و آشكار كننده حق براى آنها باشى و بامر ديگرى مأموريّت ندارى و اللّه تعالى اعلم بحقائق الامور.

جلد 4 صفحه 479

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


رَب‌ُّ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌ِ وَ ما بَينَهُمَا العَزِيزُ الغَفّارُ (66)

پروردگار آسمانها و زمين‌ و آنچه‌ ‌بين‌ ايندو ‌است‌ خداوند عزيز آمرزنده‌ ‌است‌.

رَب‌ُّ السَّماوات‌ِ اطلاق‌ رب‌ دلالتش‌ بيش‌ ‌از‌ اطلاق‌ خالق‌ ‌است‌ زيرا معني‌ خلق‌ اينكه‌ ‌از‌ كتم‌ عدم‌ بعرصه وجود آوردن‌ ‌است‌ نيست‌ راهست‌ كردن‌ و رب‌ بمعني‌ تربيت‌ و نگهداري‌ و رشد و ترقي‌ و نظم‌ و ترتيب‌ ‌است‌ ‌هم‌ علت‌ موجده‌ و ‌هم‌ علت‌ مبقيه‌ ‌است‌ خداوند ‌اينکه‌ عوالم‌ بالا ‌را‌ و ‌اينکه‌ كرات‌ جويه‌ ‌را‌ بچه‌ نحوي‌ بحركت‌ و سير انداخته‌ ‌با‌ چه‌ نحو منظمي‌ ‌که‌ خردلي‌ تندتر ‌ يا ‌ سبكتر ‌ يا ‌ وقوف‌ ندارند ‌هر‌ كدام‌ ‌از‌ مدار ‌خود‌ خردلي‌ خارج‌ نميشوند.

وَ الأَرض‌ِ ‌اينکه‌ كره زمين‌ ‌با‌ ‌اينکه‌ ثقالت‌ روي‌ آب‌ مثل‌ كشتي‌

جلد 15 - صفحه 266

قرار داده‌ و كره آب‌ ‌را‌ ‌در‌ جوّ هوا و ‌در‌ سير انداخته‌ وضعي‌ و انتقالي‌ مرتب‌ و منظم‌.

وَ ما بَينَهُمَا ‌از‌ ملك‌ و جن‌ و انس‌ و حيوانات‌ بحري‌ و برّي‌ طيور و وحوش‌ و بهائم‌ و حشرات‌ و نباتات‌ و معادن‌ و جواهرات‌ و جمادات‌ و ابر و باد و باران‌ و برف‌ و تگرگ‌ و هوا و آنچه‌ ‌از‌ فهم‌ ‌ما خارج‌ ‌است‌.

العَزِيزُ قادر و قاهر و كبير و ‌علي‌ و عظيم‌ و محيط و غالب‌ ‌علي‌ ‌کل‌ شي‌ء.

الغَفّارُ آمرزنده‌ و گذشت‌ فرموده‌ ‌که‌ ‌در‌ خبر دارد فرداي‌ قيامت‌ چون‌ ‌در‌ مغفرت‌ باز ميشود ‌که‌ حتّي‌ انبياء و ملائكه‌ ‌به‌ ‌اينکه‌ وسعت‌ تصور نميكردند و دارد پيغمبر اكرم‌ طلب‌ مغفرت‌ ‌براي‌ گنه‌كاران‌ امت‌ ميكند خطاب‌ ميرسد يك‌ سال‌ يك‌ ماه‌ يك‌ هفته‌ يك‌ روز يك‌ ساعت‌ قبل‌ الموت‌ توبه‌ كردند مي‌آمرزم‌ و پيغمبر دائما عرض‌ ميكند،

رب‌ّ زدني‌

» خطاب‌ ميرسد

‌حتي‌ بلغت‌ الروح‌ التراقي‌

باز عرض‌ ميكند

«رب‌ زدني‌»

خطاب‌ ميرسد

«اغفرا و ‌لا‌ ابالي‌»

فقط قابليت‌ مغفرت‌ ميخواهد و ‌آن‌ ايمان‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 66)- و بلا فاصله به عنوان ذکر دلیل برای توحید الوهیت و عبادت پروردگار می‌افزاید: «پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است، پروردگار عزیز و غفّار» (رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُمَا الْعَزِیزُ الْغَفَّارُ).

در این آیه سه وصف از اوصاف خداوند بیان شده نخست مسأله «ربوبیت» او نسبت به تمام عالم هستی است، دوم و سوم توصیف او به «عزیز» و «غفار» می‌باشد که دلیل دیگری بر «الوهیت» اوست، چرا که تنها کسی شایسته پرستش است که علاوه بر «ربوبیت» قدرت بر مجازات نیز دارد، و علاوه بر قدرت بر

ج4، ص198

مجازات، درهای رحمت و مغفرت او نیز گشوده است.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع