آیه 66 سوره حج
<<65 | آیه 66 سوره حج | 67>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و اوست خدایی که شما را اول بار زنده کرد و دیگر بار بمیراند و باز دوباره زنده کند، (با وجود این آیت قدرت و نعمت بزرگ) باز انسان بسیار ناسپاس و کافر کیش است.
و اوست که به شما حیات داد، سپس شما را می میراند، آن گاه شما را زنده می کند؛ به یقین که انسان بسیار ناسپاس است.
و اوست كه شما را زندگى بخشيد، سپس شما را مىميراند، و باز زندگى [نو] مى دهد. حقا كه انسان سخت ناسپاس است.
اوست آن كه شما را زندگى بخشيد و سپس بميراند و باز زنده مىسازد. و آدمى ناسپاس است.
و او کسی است که شما را زنده کرد، سپس میمیراند، بار دیگر زنده میکند، امّا این انسان بسیار ناسپاس است.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- كفور: صيغه مبالغه است. بسيار كافر. بسيار ناسپاس. در هر دو به كار مىرود.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ هُوَ الَّذِي أَحْياكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ إِنَّ الْإِنْسانَ لَكَفُورٌ «66»
و او كسى است كه شما را زنده كرد، سپس مىميراند، بار ديگر زنده مىكند؛ البتّه انسان بسيار ناسپاس است.
پیام ها
1- با اينكه مرگ و حيات و گذشته و حال و آينده انسان بدست خداوند است، ولى باز انسان سركشى و ناسپاسى مىكند. أَحْياكُمْ ... إِنَّ الْإِنْسانَ لَكَفُورٌ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ هُوَ الَّذِي أَحْياكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ إِنَّ الْإِنْسانَ لَكَفُورٌ (66)
بعد از آن به وجهى ديگر بيان وحدانيت خود را فرمايد.
وَ هُوَ الَّذِي أَحْياكُمْ: و خداى تعالى ذاتى است كه به قدرت كامله زنده فرمود شما را بعد از آنكه از عناصر و نطفه بوديد كه از قسم جماداتند. ثُمَّ يُمِيتُكُمْ: پس بميراند شما را چون اجل برسد، ثُمَّ يُحْيِيكُمْ: پس زنده فرمايد شما را در روز قيامت براى مجازات اعمال. و اين بديهى است كه هر كه قادر باشد بر ابتداى احياء، هر آينه قادر خواهد بود بر اعاده احياء. إِنَّ الْإِنْسانَ لَكَفُورٌ: بدرستى كه آدمى هر آينه ناسپاس و بسيار كافر نعمت است كه با وجود نعمتهاى نامتناهى كه به انسان عطا فرموده، پرستش و ستايش غير ذات الهى را نمايد و منعم حقيقى خود را وامى گذارد و در نعم او جحود و كفران مىورزد.
تبصره: آيه شريفه دو مطلب را بيان فرمايد:
1- برهان اثبات معاد و حشر و رفع شبهات منكرين نشر، به تذكر از خلقت اوليه بدين تقرير: در اولين مرحله انسانى كه هيچ آثار وجوديه نداشت و در سر حد
«1». كمال الدين شيخ صدوق (چ حيدرى 1390 ه) ج 1 باب 24 روايت 3، ص 259- 258.
جلد 9 - صفحه 90
وجود و عدم بود، ذات خداوندى به حكمت كامله و قدرت شامله لباس وجود بر او پوشانيده و او را به نيكوترين صورتى و گرامىترين خلقى به عرصه شهود آورد و انواع نعم نامتناهى را براى او مهيا فرمود، البته قادر خواهد بود بر جمع ما بين ارواح موجوده و اجساد پوسيده و اعاده آنها به حالت اوليه.
2- اخبار از كفران انسانى كه با اين همه عنايات و الطاف سبحانى به بذل نعم نامتناهى، هر آينه آدمى ناسپاسى و حق ناشناسى نموده زبان به ثنا و ستايش غير گشوده، پرستش غير را نمايد و منعم حقيقى را فراموش كند؛ غافل از آنكه عاقبت نمك نشناسى و كافر نعمتى، وخيم خواهد بود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَتُصْبِحُ الْأَرْضُ مُخْضَرَّةً إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ (63) لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ (64) أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ وَ الْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَ يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلاَّ بِإِذْنِهِ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ (65) وَ هُوَ الَّذِي أَحْياكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ إِنَّ الْإِنْسانَ لَكَفُورٌ (66)
ترجمه
- آيا نديدى كه خدا نازل نمود از آسمان آب را پس ميگردد زمين سبز همانا خدا باريك بين آگاه است
مر او را است آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است و همانا خدا هر آينه او است بىنياز ستوده
آيا نديدى كه خدا رام كرد از براى شما آنچه را در زمين است و كشتى را كه ميرود در دريا بفرمان او و نگاه ميدارد آسمانرا از آنكه بيفتد بر زمين مگر بدستور او همانا خدا بمردم هر آينه با رأفت و مهربان است
و او است آنكه زنده كرد شما را پس ميميراند شما را پس زنده ميكند شما را همانا انسان هر آينه ناسپاس است.
تفسير
- خداوند براى تقرير و اثبات نعمت و قدرت خود بر بندگان سؤال فرموده كه آيا نديدى كه خداوند باران رحمت بيحساب خود را از آسمان سرازير فرموده تا در بسيط زمين فرش زمرّدين بگستراند و اينكه از صيغه انزل كه ماضى است بتصبح كه مضارع است عدول فرموده براى دلالت بر تجدّد و حدوث خرّمى است در زمانى بعد از زمانى و اخيرا اشاره فرموده بمقام لطف و مرحمت خود نسبت به بندگان و احاطه علميّه بر دقائق و رموز و آگاهى خود از هر امر آشكار و مرموز و مخلوق و مملوك او است بملكيت حقّه حقيقيّه آنچه در آسمانها و زمين است و
جلد 3 صفحه 620
همه آنها بخدا نيازمندند و او از همه بىنياز و او است مستوجب حمد و مستحق ثنا در ذات و صفات و افعال و نيز پرستش فرموده براى تقرير از تسخير موجودات ارضيّه از قبيل حيوانات سوارى و باركش و غيرها كه خداوند آنها را رام و ذليل فرموده براى انسان كه از منافع گوناگونشان استفاده و شكر گذارى نمايند و از تسخير كشتيها براى انسان كه بأمر و فرمان الهى در دريا سير ميكنند باراده و اختيار كشتيبان بنابر آنكه و الفلك عطف بما فى الارض شود ولى محتمل است عطف بر اللّه باشد و بنابراين مراد آنستكه آيا نديدى كشتى را كه سير ميكند در دريا بفرمان خدا و كلمه فلك ممكن است مفرد باشد و محتمل است جمع و در صورت افراد هم واحد و جمع در آن يكسان است مانند ساير اسماء اجناس و خداوند حافظ و نگهدار آسمان و موجودات علويّه است از آنكه سقوط نمايند و بيفتند بر زمين مگر آنكه خواسته باشد خدا كه البتّه در آنحال سقوط خواهند نمود و در اكمال از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه بعد از ذكر اسماء شريفه ائمه اثنى عشر فرمود و كسيكه منكر آنها يا يكى از آنها شود منكر من شده بواسطه وجود ايشان نگهميدارد خدا آسمانرا از آنكه بيفتد بر زمين مگر بفرمان او و بوجود ايشان باز ميدارد زمين را از آنكه بيندازد اهلش را و اين براى كمال رأفت و رحمت خداوند است بر بندگان و او آنچنان كسى است كه زنده كرد بدوا مردم را از خاك و خوراك و نطفه مرده و بعدا ميميراند آنها را و باز در آخرت زنده ميكند براى پاداش اعمال ولى آدميزاد بالطّبع كفران نعمت خدا را مينمايد و متمايل بمعصيت و ناسپاسى است با آن كه نعم او ظاهر است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ هُوَ الَّذِي أَحياكُم ثُمَّ يُمِيتُكُم ثُمَّ يُحيِيكُم إِنَّ الإِنسانَ لَكَفُورٌ (66)
و اوست خداوندي که زنده كرد شما را پس از آن ميميراند شما را پس از آن زنده ميكند شما را بدرستي که انسان هر آينه جحد و انكار ميكند.
(وَ هُوَ الَّذِي أَحياكُم) مراتبي از براي حيات هست.
اولا عناصر أربعه از خاك و آب و هوا و نار را از كتم عدم بعرصه وجود آورد، ماهيات صرفه بودند لباس وجود پوشيدن پس از آن حيات نباتي پيدا كردند و مراتبي را سير كردند تا نطفه انسان شدند و مراحلي را طي كردند تا انسان شدند که دائما در خلع و لبس بودند تا انقضاء مدت و أجل شد (ثُمَّ يُمِيتُكُم): و در مدت عالم برزخ مرده بودند و روح به قالب مثالي تعلق گرفت: «وَ مِن وَرائِهِم بَرزَخٌ إِلي يَومِ يُبعَثُونَ» مؤمنون آيه 192 (ثُمَّ يُحيِيكُم): روز قيامت روز بعث و نشور.
(إِنَّ الإِنسانَ لَكَفُورٌ): با اينكه اينکه قدرت نماييها را مشاهده ميكنند مع ذلک منكر بعث ميشوند و ميگويند: «مَن يُحيِ العِظامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ» يس آيه 78.
تنبيه: حيات اقسامي دارد: حيات جسماني بمراتبي که ذكر شد، و حيات علمي که فرمود:
«النّاس موتي و أهل العلم أحياء»
و حيات ايماني که ميفرمايد «فَإِنَّكَ لا تُسمِعُ المَوتي وَ لا تُسمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوا مُدبِرِينَ» روم آيه 51.
حيات اخلاقي، حيات عملي، و بالجمله هر چيزي که توقع و قابليت اثري از او هست اگر آن آثار را داشته باشد حي است و اگر نداشته باشد مرده است.
جلد 13 - صفحه 336
در تفسير آيه شريفه: «وَ تُخرِجُ الحَيَّ مِنَ المَيِّتِ وَ تُخرِجُ المَيِّتَ مِنَ الحَيِّ» آل عمران آيه 26، گفتند: مؤمن از كافر و كافر از مؤمن مثل محمّد بن ابي بكر و پسر نوح، و حيات ذاتي مختص بذات اقدس او است «اللّهُ لا إِلهَ إِلّا هُوَ الحَيُّ القَيُّومُ» آية الكرسي، و حيات جعلي راجع به سرتاسر ممكنات است که بافاضه وجود حي است و بسلب وجود ميت است: «الممكن في حد ذاته أن يکون ليس، و له من علّته أن يکون أيس».
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 66)- سر انجام در این آیه از قدرت پروردگار در مهمترین مسأله جهان هستی، یعنی مسأله حیات و مرگ سخن میگوید و میفرماید: «و او کسی است که شما را زنده کرد» خاک بیجان بودید لباس حیات بر شما پوشانید (وَ هُوَ الَّذِی أَحْیاکُمْ).
«سپس (بعد از طی دوره حیات) شما را میمیراند» (ثُمَّ یُمِیتُکُمْ). و به همان خاک که از آن برخاستید باز میگردید.
«و دیگر بار (در رستاخیز) حیاتی نوین به شما میبخشد» (ثُمَّ یُحْیِیکُمْ). و سر از خاک مرده بر میآورید و آماده حساب و جزا میشوید.
اما با این حال «این انسان (در برابر این همه نعمتهایی که خدا در زمین و آسمان در جسم و جان به او ارزانی داشته) کفران کننده و ناسپاس است» و با دیدن این همه نشانههای روشن، ذات پاک او را انکار میکند (إِنَّ الْإِنْسانَ لَکَفُورٌ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج7، ص74
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم