آیه 54 سوره هود

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه ۵۴ هود)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

إِنْ نَقُولُ إِلَّا اعْتَرَاكَ بَعْضُ آلِهَتِنَا بِسُوءٍ ۗ قَالَ إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ وَاشْهَدُوا أَنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<53 آیه 54 سوره هود 55>>
سوره : سوره هود (11)
جزء : 12
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

تنها چیزی که (درباره تو) می‌گوییم این است که برخی از خدایان ما تو را آسیب جنون رسانیده است. هود به آنها گفت: من خدا را گواه می‌گیرم و شما هم گواه باشید که من از خدایانی که غیر خدای یکتا می‌پرستید بیزارم.

[ما درباره تو] جز این نمی گوییم که برخی از معبودهای ما به تو گزند و آسیب [روحی] رسانده اند [به همین سبب سخنان جنون آمیز و بی منطق می گویی]. هود گفت: من خدا را گواه می گیرم و شما هم گواه باشید که یقیناً من از آنچه شریک او قرار می دهید، بیزارم.

«[چيزى‌] جز اين نمى‌گوييم كه بعضى از خدايان ما به تو آسيبى رسانده‌اند.» گفت: «من خدا را گواه مى‌گيرم، و شاهد باشيد كه من از آنچه جز او شريك وى مى‌گيريد بيزارم.

جز اين نگوييم كه بعضى از خدايان ما به تو آزارى رسانده‌اند. گفت: خدا را گواه مى‌گيرم و شما نيز گواه باشيد كه من از آنچه جز خداى يكتا به شرك مى‌پرستيد بيزارم.

ما (درباره تو) فقط می‌گوییم: بعضی از خدایان ما، به تو زیان رسانده (و عقلت را ربوده) اند!» (هود) گفت: «من خدا را به شهادت می‌طلبم، شما نیز گواه باشید که من بیزارم از آنچه شریک (خدا) قرارمی‌دهید...

ترجمه های انگلیسی(English translations)

All we say is that some of our gods have visited you with some evil.’ He said, ‘I call Allah to witness—and you too be [my] witnesses—that I repudiate what you take as [His] partners

We cannot say aught but that some of our gods have smitten you with evil. He said: Surely I call Allah to witness, and do you bear witness too, that I am clear of what you associate (with Allah).

We say naught save that one of our gods hath possessed thee in an evil way. He said: I call Allah to witness, and do ye (too) bear witness, that I am innocent of (all) that ye ascribe as partners (to Allah)

"We say nothing but that (perhaps) some of our gods may have seized thee with imbecility." He said: "I call Allah to witness, and do ye bear witness, that I am free from the sin of ascribing, to Him,

معانی کلمات آیه

اعتراك: عرو (بر وزن فلس) در اصل ، به معنى تعلّق و آويزان شدن است. در آيه ، به معنى رسيدن است كه نوعى تعلّق مى ‏باشد .«اعتراك بسوء»: به تو آسيب رسانده است..[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنْ نَقُولُ إِلَّا اعْتَراكَ بَعْضُ آلِهَتِنا بِسُوءٍ قالَ إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ وَ اشْهَدُوا أَنِّي بَرِي‌ءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ «54»

(ما حرفى نداريم) مگر اينكه مى‌گوييم: بعضى از خدايان ما به تو زيان رسانده (و عقلت را ربوده‌اند، زيرا مورد خشم بت‌ها قرار گرفته‌اى. هود) گفت: همانا من خدا را به شهادت مى‌طلبم و شما (نيز) شاهد باشيد كه من از آنچه شريك (خدا) قرار مى‌دهيد بيزارم.

مِنْ دُونِهِ فَكِيدُونِي جَمِيعاً ثُمَّ لا تُنْظِرُونِ «55»

از هر چه غير اوست (و شما آن را مى‌پرستيد تبرئه مى‌جويم)، پس همگى بر عليه من توطئه كنيد و مرا مهلت ندهيد، (تا معلوم شود كه نه از شما و نه از بت‌هايتان هيچ كارى ساخته نيست).

جلد 4 - صفحه 76

نکته ها

«اعتراء» به معناى اعتراض و اصابت است.

حضرت هود براى اثبات پوچى قدرت‌هاى خيالى بت‌پرستان، آنان را به مبارزه طلبيد، همان گونه كه حضرت نوح عليه السلام به مردم گفت: «فَأَجْمِعُوا أَمْرَكُمْ وَ شُرَكاءَكُمْ ثُمَّ لا يَكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيْكُمْ غُمَّةً، ثُمَّ اقْضُوا إِلَيَّ وَ لا تُنْظِرُونِ» «1» شما هر كارى مى‌خواهيد انجام دهيد، ولى بدانيد كه ضررى به من نخواهد رسيد.

پيامبر اسلام نيز مى‌فرمود: «قل ادعوا شركائكم ثم كيدون فلا تنظرون» «2» همدستان خود را فرابخوانيد و بر عليه من اقدام كنيد و مهلتم ندهيد.

پیام ها

1- قوم عاد بر اين باور بودند كه هر بت و معبودى از آنها در بخشى از امور جهان كارآيى دارد. «بَعْضُ آلِهَتِنا»

2- نسبت جنون دادن به انبيا و سنّت شكنان و مصلحان جامعه كه بر عليه خرافات قيام كرده‌اند، امر تازه‌اى نيست. «اعْتَراكَ‌ ... بِسُوءٍ»

3- اعلام برائت و بيزارى از شرك و افراد مشرك، سيره و روش انبياى الهى بوده است. «بَرِي‌ءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ»

4- در برابر خرافات بايد قاطعانه ايستاد. «أَنِّي بَرِي‌ءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ»

5- مبارزه‌طلبى هود عليه السلام، دليل حقّانيّت وقاطعيّت او وراه اوست. «فَكِيدُونِي‌ ...»

6- انبيا از هيچ قدرتى نمى‌ترسند. «فَكِيدُونِي جَمِيعاً»

7- بت‌ها هيچ قدرتى ندارند. «فَكِيدُونِي جَمِيعاً»


«1». يونس، 71.

«2». اعراف، 195.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنْ نَقُولُ إِلاَّ اعْتَراكَ بَعْضُ آلِهَتِنا بِسُوءٍ قالَ إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ وَ اشْهَدُوا أَنِّي بَرِي‌ءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ (54)

إِنْ نَقُولُ إِلَّا اعْتَراكَ‌: نمى‌گوئيم ما در شأن تو مگر آنكه رسانيده‌اند بر تو بَعْضُ آلِهَتِنا بِسُوءٍ: بعضى از خدايان ما به بدى و رنجى و دردى؛ مراد ديوانگى است، يعنى چون تو بتان ما را مذمت و دشنام مى‌دهى، آنها تو را ديوانه ساخته‌اند و لذا اين سخنان كه بر طريق عقل نيست از تو شنيده مى‌شود.

حضرت هود عليه السّلام در مقام جواب اظهار جلالت و اعتماد به حق را نمود در دعوت و تبرى از آنها و شركاء: قالَ إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ‌: فرمود من گواه مى‌گيرم ذات احديت خداوند متعال را كه شاهد حق و صدقى است. وَ اشْهَدُوا: و نيز شاهد و گواه باشيد شما. أَنِّي بَرِي‌ءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ‌: بدرستى كه من بيزار هستم از آنچه شما شريك قرار داده‌ايد غير از خداوند متعال و در ستايش و پرستش حق آنها را شريك مى‌سازيد. حاصل آنكه اگر شما گمان مى‌كنيد الهه شما به سبب طعن من آنها را، مرا سياست كنند، آگاه باشيد من ترس و واهمه ندارم و

جلد 6 - صفحه 87

علنا بيزارى جويم از آنها به بصيرت و حقانيت، و شاهد گرفتن آنان با آنكه اهل شهادت نبودند بواسطه كفر و فسقشان، به جهت اقامه حجت است بر ايشان نه براى قيام حجت به آنان. و اين را از باب انذار و اعذار فرمود. بنا به قولى معنى آنكه: بدانيد چنانچه خداى تعالى مى‌داند، من برى هستم از شركائى كه قائليد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ إِلى‌ عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ مُفْتَرُونَ (50) يا قَوْمِ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى الَّذِي فَطَرَنِي أَ فَلا تَعْقِلُونَ (51) وَ يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى‌ قُوَّتِكُمْ وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ (52) قالُوا يا هُودُ ما جِئْتَنا بِبَيِّنَةٍ وَ ما نَحْنُ بِتارِكِي آلِهَتِنا عَنْ قَوْلِكَ وَ ما نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ (53) إِنْ نَقُولُ إِلاَّ اعْتَراكَ بَعْضُ آلِهَتِنا بِسُوءٍ قالَ إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ وَ اشْهَدُوا أَنِّي بَرِي‌ءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ (54)

مِنْ دُونِهِ فَكِيدُونِي جَمِيعاً ثُمَّ لا تُنْظِرُونِ (55) إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّي وَ رَبِّكُمْ ما مِنْ دَابَّةٍ إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها إِنَّ رَبِّي عَلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ (56) فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ ما أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ وَ يَسْتَخْلِفُ رَبِّي قَوْماً غَيْرَكُمْ وَ لا تَضُرُّونَهُ شَيْئاً إِنَّ رَبِّي عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ حَفِيظٌ (57)

ترجمه‌

و فرستاديم بسوى قوم عاد برادرشان هود را گفت اى قوم من بپرستيد خدا را نيست مر شما را هيچ خدائى جز او نيستيد شما مگر افتراء زنندگان‌

اى قوم من نميطلبم از شما بر آن مزدى نيست مزد من مگر بر آنكه آفريد مرا آيا پس تعقّل نمينمائيد

و اى قوم من طلب آمرزش نمائيد از پروردگارتان پس توبه كنيد بسوى او ميفرستد از آسمان بر شما باران پى در پى و مى‌افزايد بر قوّت شما قوّتى و رو نگردانيد با آنكه باشيد گناهكاران‌

گفتند اى هود نياوردى براى ما دليل واضحى و نيستيم ما واگذارندگان خدايان خودمان را بگفتار تو و نيستيم ما مر تو را گروندگان‌

نميگوئيم مگر آنكه رسانده‌اند تو را بعضى از خدايان ما ببدى گفت همانا من گواه ميگيرم خدا را و گواه باشيد كه من بيزارم از آنچه شريك ميگيريد

از غير او پس كيد كنيد با من تمامى پس مهلت مدهيد مرا

همانا من توكّل كردم بر خدا كه پروردگار من و پروردگار شما است نيست هيچ جنبنده‌اى مگر آنكه او در دست دارد موى پيشانى آنرا بدرستيكه پروردگار من بر راه راست است‌

پس اگر روى گردانيد پس بتحقيق رساندم بشما آنچه را فرستاده شدم بآن بسوى شما و جانشين گرداند پروردگار من گروهى را غير شما و ضرر نميرسانيد او را چيزى‌

جلد 3 صفحه 90

همانا پروردگار من بر همه چيز نگهبان است.

تفسير

خداوند بعد از حضرت نوح حضرت هود را ارسال فرمود بسوى قوم خود و معمول عرب آنستكه اهل هر قبيله‌اى بيكديگر برادر خطاب ميكنند و آنها اهل يك قبيله و از نسل عاد بودند و در اين باب شمّه‌اى در سوره اعراف گذشت و بعد از آنكه آنحضرت بمنصب رسالت فائز شد خطاب بقوم خود فرمود و آنها را دعوت بتوحيد و منع از شرك نمود و ادّعاء آنها را كه ميگفتند بتها با خدا شريكند در استحقاق عبادت و خداوند بآنها حقّ شفاعت داده باطل فرمود به اين تقريب كه اين صرف ادّعاء بدون دليل و افتراء بخداوند جليل است و تصوّر نكنيد كه من در اين دعوت قصد استفاده‌اى از شما دارم و بدانيد كه براى رضاى خدا بدون توقّع اجر و مزد ميخواهم شما را براه راست هدايت نمايم چنانچه اين طريقه مرضيّه تمام انبياء عظام بوده كه براى رفع تهمت و تأثير موعظه و نصيحت اين اظهار را در بدو دعوت مينمودند و انتظار دارم كه شما تعقّل و تفكّر كنيد اگر صدق گفتار مرا يافتيد تصديق نمائيد و طلب مغفرت كنيد از خداوند براى گناهان سابق خودتان و رجوع كنيد از عبادت بتها بعبادت او تا خداوند بر شما تفضّل فرمايد و مزارع و باغاتتان را بباران پى در پى سيراب و شما را بزيادتى قوّت كامياب نمايد چون آنها زارع بودند و احتياج بباران و قوّت بدنى داشتند و از دعوت من اعراض ننمائيد و اصرار بر گناه نداشته باشيد قوم او در جواب گفتند تو دليل و حجّت واضحى بر ادّعاء خود ندارى و معجزه‌اى نياوردى كه ما تصديق تو را نمائيم با آنكه دليل بر توحيد واضح است و آنحضرت معجزاتى هم داشته ولى آنها تعقّل در ادلّه توحيد نمى‌نمودند و معجزات را حمل بر سحر و شعبده ميكردند و از باب تكبّر و عناد و لجاج نميخواستند زير بار گفتار حقّ بروند و دست از رويّه باطل خود بردارند لذا صريحا گفتند ما دست از عبادت خدايان خود كه بتهايند بر نميداريم بصرف گفتار تو و مأيوس باش از اجابت ما كه بتو ايمان نخواهيم آورد بلكه گمان ما آنستكه چون تو بخدايان ما جسارت نمودى و آنها را باطل خواندى به غضب آنها گرفتار شدى و بتو آسيبى رسانده‌اند كه ديوانه شدى لذا اين اظهارات را مينمائى حضرت هود فرمود من خدا را گواه ميگيرم و شما هم شاهد باشيد كه از بت و بت پرستى بيزارم و از شما ترسى ندارم هر مكر و حيله و تدبيرى كه داريد در باره من‌

جلد 3 صفحه 91

بكار بريد به اتّفاق يكديگر و ابدا مهلت ندهيد مر او اين فرمايش را وقتى فرمود كه تنها بود ولى مستظهر بلطف و كمك و حفظ الهى بود كه از آنها با كثرت و قدرت و عداوتيكه داشتند نترسيد و لذا در تعقيب اين بيان فرمود من توكّل بخدا كردم كه پروردگار من و شما است و قوّت و قدرت و عظمت او فوق هر قوّت و قدرت و عظمتى است و كسى از تحت اراده و نفوذ امر او بيرون نيست بلكه هر جنبنده و متحرّكى از انسان و حيوان مقهور و مسخّر در دست او است مانند كسيكه موى جلو سر كسى را در دست گرفته باشد و بهر جاى بخواهد بكشد ولى خدا كسى را براه باطل نميكشد بلكه براه راست دعوت ميفرمايد چون خود بر راه حقّ و عدل ثابت و مستقيم است و مردم را بجانب خود سوق ميدهد عيّاشى ره از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه انّ ربّى على صراط مستقيم يعنى او بر حقّ است جزاى خوبى را به خوبى و جزاى بدى را ببدى ميدهد و عفو ميفرمايد هر كس را بخواهد و مى‌بخشد منزّه و بلند مرتبه است پس اگر اعراض نمائيد و رو گردان شويد من بوظيفه خود عمل نمودم و ظاهر آنستكه لفظ تولّوا بمعنى تتولّوا است بر سبيل حكايت قول حضرت هود و محتمل است بر سبيل حكايت از قول خدا باشد يعنى پس اگر اعراض كردند بگو من بوظيفه خود در ابلاغ رسالت و اتمام حجّت كوتاهى نكردم و اگر باز شما در قبول ايمان و اطاعت كوتاهى كنيد خداوند شما را هلاك و نابود ميفرمايد و بجاى شما خلقى را موجود و متمكّن مينمايد كه مؤمن و مطيع باشند و شما بهيچ وجه نميتوانيد بخدا ضررى برسانيد چون او بى‌نياز از اطاعت و عبادت شما است و از انظار و افكار شما مخفى و مستور است و بر شما و اعمالتان رقيب و حفيظ و عليم است و هر كس را بجزاى عمل خود از خير و شرّ خواهد رساند و هر كس را بخواهد از بليّات حفظ خواهد فرمود ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِن‌ نَقُول‌ُ إِلاَّ اعتَراك‌َ بَعض‌ُ آلِهَتِنا بِسُوءٍ قال‌َ إِنِّي‌ أُشهِدُ اللّه‌َ وَ اشهَدُوا أَنِّي‌ بَرِي‌ءٌ مِمّا تُشرِكُون‌َ (54)

نميگوئيم‌ ‌در‌ حق‌ تو چيزي‌ ‌که‌ سبب‌ ‌شده‌ ‌بر‌ اينكه‌ سب‌ خدايان‌ ‌ما ميكني‌ و منكر خدايي‌ ‌آنها‌ شده‌اي‌ مگر اينكه‌ ‌از‌ طرف‌ بعض‌ خدايان‌ ‌ما سويي‌ و بلائي‌ بتو متوجه‌ ‌شده‌ ميخواهي‌ تلافي‌ كني‌ فرمود محققا ‌من‌ ‌خدا‌ ‌را‌ شاهد ميگيرم‌ و ‌شما‌ ‌هم‌ شهادت‌ دهيد ‌که‌ ‌من‌ محققا بيزارم‌ ‌از‌ آنچه‌ ‌شما‌ شرك‌ ميآوريد.

إِن‌ نَقُول‌ُ ‌يعني‌ منشأ دعوت‌ تو و سبب‌ ‌آن‌ نيست‌ ‌که‌ ‌خدا‌ تو ‌را‌ مبعوث‌ كرده‌ و تو پيغمبر هستي‌ ‌اينکه‌ نيست‌ إِلَّا اعتَراك‌َ ‌يعني‌ اصابه‌ كرده‌ بتو بَعض‌ُ آلِهَتِنا يكي‌ ‌از‌ بتهاي‌ ‌ما بسوء يك‌ بلائي‌ و مصيبتي‌ بتو وارد كرده‌ ‌با‌ ‌آنها‌ بد ‌بين‌ شده‌اي‌.

جلد 11 - صفحه 70

قال‌َ إِنِّي‌ أُشهِدُ اللّه‌َ فرمود ‌خدا‌ ‌را‌ شاهد ميگيرم‌ و ‌شما‌ ‌هم‌ شاهد باشيد وَ اشهَدُوا و شهادت‌ بدهيد انّي‌ ‌که‌ ‌من‌ محققا بَرِي‌ءٌ مِمّا تُشرِكُون‌َ ‌از‌ جميع‌ خدايان‌ ‌شما‌ ‌که‌ ميپرستيد و شريك‌ ‌خدا‌ قرار داده‌ايد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 54)- و پس از این سه جمله غیر منطقی، اضافه کردند: «ما (در باره تو) فقط می‌گوییم: بعضی از خدایان ما به تو زیان رسانده (و عقلت را ربوده) اند» (إِنْ نَقُولُ إِلَّا اعْتَراکَ بَعْضُ آلِهَتِنا بِسُوءٍ).

بدون شک هود- همان گونه که برنامه و وظیفه تمام پیامبران است- معجزه یا معجزاتی برای اثبات حقانیت خویش به آنها عرضه داشته بود، ولی آنها به خاطر کبر و غروری که داشتند مانند سایر اقوام لجوج، معجزات را انکار کردند.

به هر حال هود می‌باید پاسخی دندان شکن به این قوم گمراه و لجوج بدهد، پاسخی که هم آمیخته با منطق باشد، و هم از موضع قدرت ادا شود.

قرآن می‌گوید: او در پاسخ آنها این چند جمله را بیان کرد:

«گفت: من خدا را به شهادت می‌طلبم و همه شما نیز شاهد باشید که من از این بتها و خدایانتان بیزارم» (قالَ إِنِّی أُشْهِدُ اللَّهَ وَ اشْهَدُوا أَنِّی بَرِی‌ءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ).

اشاره به این که اگر این بتها قدرتی دارند از آنها بخواهید مرا از میان بردارند، من که آشکارا به جنگ آنها برخاسته‌ام چرا مرا نابود نمی‌کنند؟!

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع