آیه 51 سوره اعراف
<<50 | آیه 51 سوره اعراف | 52>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
آنهایی که دین خدا را فسوس و بازیچه گرفتند و (متاع) حیات دنیا آنها را مغرور و غافل کرد، امروز ما هم آنها را (به رحمت) در نظر نمیآوریم چنانکه آنان دیدار چنین روزشان را به خاطر نیاوردند و آیات ما را انکار میکردند.
آنان که دینشان را سرگرمی و بازی گرفتند و زندگی دنیا آنان را فریفت، پس ما امروز از یاد می بریمشان، همان گونه که آنان دیدار امروزشان را از یاد بردند وهمواره آیات ما را انکار می کردند.
همانان كه دين خود را سرگرمى و بازى پنداشتند، و زندگى دنيا مغرورشان كرد. پس همان گونه كه آنان ديدار امروز خود را از ياد بردند، و آيات ما را انكار مىكردند، ما [هم] امروز آنان را از ياد مىبريم.
امروز آنان را كه دين خويش لهو و بازيچه پنداشتند و زندگى دنيا فريبشان داده بود فراموش مىكنيم، همچنان كه آنها نيز رسيدن به اين روز را از ياد برده بودند و آيات ما را تكذيب مىكردند.
همانها که دین و آیین خود را سرگرمی و بازیچه گرفتند؛ و زندگی دنیا آنان را مغرور ساخت؛ امروز ما آنها را فراموش میکنیم، همان گونه که لقای چنین روزی را فراموش کردند و آیات ما را انکار نمودند.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
لهو: مشغول شدن و چيزى كه مشغول مى كند.
لعب: بازى و كارى كه براى غرض خيالى باشد، نه حقيقى.
ننساهم: نسى و نسيان: فراموش كردن و بى اعتنايى. «ننساهم»: فراموش مى كنيم آنها را. يعنى به آنها اعتنايى نمى كنيم.
لقاء: روبرو شدن با شىء. «اللقاء مقابلة الشيء و مصادفته معا»: يعنى روبرو مصادف شدن با شىء.
يجحدون: جحد: انكار از روى عمد. «يجحدون»: دانسته انكار مى كنند.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَهْواً وَ لَعِباً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا فَالْيَوْمَ نَنْساهُمْ كَما نَسُوا لِقاءَ يَوْمِهِمْ هذا وَ ما كانُوا بِآياتِنا يَجْحَدُونَ «51»
كسانى كه (در دنيا) دين خويش را به بازى و سرگرمى گرفتند و زندگى دنيوى مغرورشان ساخت، پس همان گونه كه آنان ديدار اين روزشان را فراموش كرده و آيات ما را انكار مىكردند، (ما نيز) امروز آنان را به فراموشى مىسپاريم.
نکته ها
«لهو»، به معناى غفلت انسان از كارهاى اساسى است و «لعب» آن است كه انسان هدفى خيالى و غير واقعى داشته باشد. «1»
امام رضا عليه السلام فرمود: «نَنْساهُمْ» يعنى آنان را ترك مىكنيم، چون آنان قيامت و آمادگى براى آن روز را رها كرده بودند، ما نيز در آن روز آنان را به حال خود رها مىكنيم». «2»
پیام ها
1- مسخره كردن دين، مغرور شدن به دنيا، فراموشى آخرت و انكار آيات الهى، همه از نشانههاى كافران است. «الْكافِرِينَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا»
2- كفّار، احكام دين را كه جدّى است به بازى مىگيرند. «دِينَهُمْ لَهْواً» و در عوض
«1». تفسير الميزان.
«2». تفسير نورالثقلين
جلد 3 - صفحه 76
دنيا كه بازيچهاى بيش نيست را جدّى گرفتند.
3- تحقير دين، ذلّت آخرت را به همراه دارد. كسانى كه دين را به بازى مىگيرند، در قيامت التماس مىكنند. «أَفِيضُوا عَلَيْنا- دِينَهُمْ لَهْواً»
4- زندگى دنيوى فريبنده است. «غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا»
5- فريفتگى به دنيا، زمينهى بازى گرفتن دين است. لَهْواً وَ لَعِباً وَ غَرَّتْهُمُ ...
6- كيفر الهى با اعمال ما تناسب دارد. «نَنْساهُمْ كَما نَسُوا»
7- انكار مستمرّ آيات الهى، موجب محروميّت از بهشت و مواهب آن است. «ما كانُوا بِآياتِنا يَجْحَدُونَ»
8- فراموش كردن خداوند در دنيا، سبب فراموش شدن انسان در قيامت مىشود. «نَنْساهُمْ كَما نَسُوا» چنانكه در جاى ديگر ياد خداوند را مايهى ياد او از انسان مىداند. «فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ» «1»
9- انكار مستمرّ وبدون توبه، رمز بدبختى وهلاكت انسان است. كانُوا ... يَجْحَدُونَ
«1». بقره، 152.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَهْواً وَ لَعِباً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا فَالْيَوْمَ نَنْساهُمْ كَما نَسُوا لِقاءَ يَوْمِهِمْ هذا وَ ما كانُوا بِآياتِنا يَجْحَدُونَ (51)
بعد از آن، صفت كافرين را بيان فرمايد:
الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَهْواً وَ لَعِباً: كافرين كسانىاند كه فرا گرفتند دين خود را لهو و بازيچه. ابن عباس گويد: مراد استهزاء و سخريه است، چه وقتى كه ايشان را به اسلام دعوت نمايند، احكام اسلام و مسلمانان را سخريه و استهزاء نمايند. آيه دال است بر آنكه كسانى كه دين حق را لهو و بازيچه تصور كنند و به آن سخريه و استهزاء نمايند، هر آينه كافر، و مشمول آيه شريفه خواهند بود. و نزد بعضى مراد لهو و لعب تزيين شيطان است محرمات را در قلوب و عيون ايشان.
جلد 4 صفحه 81
وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا: و مغرور و فريفته ساخت ايشان را زندگى دنيا در بقا، لهذا همت آنها مصروف در تحصيل دنيا، و مستغرق در آن شدند و بهمان جهت جرئت كردند بر بى اعتنائى دين و عدم توجه به آن. در لباب التنزيل گفته: فريب داد دنيا آنها را به سبب فراخى معاش و لذائذ آن، و بازداشت ايشان را از ايمان به خدا و رسول و اخذ نصيب خود از آخرت، تا مرگ آمد، به همان حال باقى بودند، و ابدا متنبه نشدند.
نكته: اسناد غرور به دنيا، مجاز؛ و وجه مجاز اينست: به طمع طول عمر و حسن زندگانى و كثرت مال و جاه و كمال رغبت به شهوات، غرق در طلب دنيا، محجوب از حصول دين و بهره آن شدند.
فَالْيَوْمَ نَنْساهُمْ: پس امروز ترك كنيم ايشان را در عذاب استحقاقى، كَما نَسُوا لِقاءَ يَوْمِهِمْ هذا: چنانچه ترك كردند ايشان در دنيا عمل ملاقات اين روز را. يا معامله مىنمائيم كفار را در ابقا در آتش معامله ناسى بلاقصد، چنانچه ايشان اعراض از آيات و فراموش نمودند احكام ما را، پس حق تعالى جزاى فراموشى ايشان را تسميه به نسيان فرموده مانند: جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُها، و مراد از اين نسيان آنكه اجابت نفرمايد دعاى آنها را، و توجه ننمايد به عفو و رحمت، و أبد الآباد با سوء حال در جهنم باقى باشند، كأنه فراموش نموده ايشان را. ابن عباس گفته: حق تعالى ترك ايصال خير را فرمايد نسبت به ايشان. وَ ما كانُوا بِآياتِنا يَجْحَدُونَ: و چنانچه بودند كه به آيات ما انكار مىكردند.
تبصره: حق تعالى در اين آيه شريفه، وصف كافرين را فرمود اولا به اتخاذ دين به لهو و لعب، ثانيا به غرور متاع دنيا، ثالثا جحود آيات الهى؛ و اين دلالت دارد بر آن كه حب دنيا مبدأ هر آفتى است، چنانچه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: حبّ الدّنيا رأس كلّ خطيئة: «1» يعنى: رغبت و محبت به جيفه دنيا و زخارف آن، سر تمام گناهان است. لذا حضرت امير المؤمنين وقتى دنيا رو به
«1» خصال صدوق، صفحه 25، حديث 87- اصول كافى، كتاب الايمان و الكفر، جلد 2، صفحه 315، حديث اوّل- بحار الانوار، جلد 73، صفحه 7 و صفحه 90 و صفحه 119.
جلد 4 صفحه 82
آن سرور كرد فرمود: يا دنيا غرّى غيرى فانّى طلّقتك ثلثا لا رجعة فيها. «1» يعنى:
اى دنيا، على با تو چه كار دارد، فريب ده غير مرا، بتحقيق من طلاق دادم تو را سه طلاق، كه بعد از آن رجوع اصلا و ابدا براى من نباشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَهْواً وَ لَعِباً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا فَالْيَوْمَ نَنْساهُمْ كَما نَسُوا لِقاءَ يَوْمِهِمْ هذا وَ ما كانُوا بِآياتِنا يَجْحَدُونَ (51)
ترجمه
آنانكه گرفتند دينشان را ملعبه و بازيچه و مغرور نمود آنها را زندگانى دنيا پس امروز فراموش ميسازيمشان چنانچه فراموش كردند ملاقات روز خودشان چنين روزى را و آنكه بودند كه آيات ما را انكار ميكردند.
تفسير
لهو كار ناپسندى است كه موجب صرف هم و غم شود و لعب كار ناپسندى است كه موجب انبساط و فرح گردد و غالبا در معنى يكديگر استعمال ميشوند مانند دو لفظ مترادف خداوند ميفرمايد كسانيكه دين خود را ملعبه و بازيچه قرار دادند و از آن باسم بدون مسمّى اكتفا كردند و حلال و حرامى بدلخواه خود تعيين نمودند و زندگانى چند روزه دنياى دنى آنها را مغرور نمود و فريب داد كه بآن دلخوش شدند و از آخرت غفلت نمودند ما هم در روز قيامت آنها را فراموش مىكنيم يعنى سلوك ميكنيم با آنها مانند سلوك كسيكه كسى را فراموش كرده كه نتيجهاش آنستكه در عذاب بمانند و كسى بداد آنها نرسد چنانچه آنها در دنيا فراموش كردند كه چنين روزى در پيش دارند و تهيّه براى آنروز ننمودند و استعداد و قابليت خود را براى رحمت رحيميّه از دست دادند و باطل كردند و آيات الهيه را انكار نمودند و بنابر اين ما كانوا بآياتنا عطف بر ما نسوا و كاف مفيد معنى تعليل است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُم لَهواً وَ لَعِباً وَ غَرَّتهُمُ الحَياةُ الدُّنيا فَاليَومَ نَنساهُم كَما نَسُوا لِقاءَ يَومِهِم هذا وَ ما كانُوا بِآياتِنا يَجحَدُونَ (51)
كساني که گرفتند دين خود را لهب و لعب بيهوده و بازيگري و فريب داد آنها را زندگاني دنيا پس امروز که روز قيامت است ما آنها را فراموش ميكنيم چنانچه
جلد 7 - صفحه 332
آنها فراموش كردند ملاقات اينکه روز خود را و آنچه بودند که انكار ميكردند آيات ما را الَّذِينَ صفت الكافرين است که نعم بهشتي را بر آنها خداوند حرام فرموده اتَّخَذُوا دِينَهُم ممكن است مراد از دين ديدن و مشي و رفتار و شعار آنها باشد و ممكن است مراد دين باشد لَهواً وَ لَعِباً لهو اعمّ از لغو است، لغو كار بيهوده و بي فائده است و لهو مشغوليات است و شامل محرمات هم ميشود مثل ساز، آواز، قمار شرب خمر و امثال اينها از امور باطله که تعبير باباطيل ميكنند و لعب بازيگري است که امروز بسيار رواج دارد اگر مراد از دين دين باشد مشركين چنانچه خدا ميفرمايد وَ ما كانَ صَلاتُهُم عِندَ البَيتِ إِلّا مُكاءً وَ تَصدِيَةً انفال آيه 35، نصاري زنگ و ناقوس، يهود جمع مال و نحوه، و اگر مراد ديدن و مشي باشد واضح است که تمام كفار عمر خود را ببطالت و بيهودهگي و معاصي و نافرماني ميگذرانند وَ غَرَّتهُمُ الحَياةُ الدُّنيا که تمام كفار و فساق و مخصوصا ابناء زمان خيال ميكنند هميشه در دنيا هستند و در امور دنيوي چه اندازه جديت ميكنند و اما بر آخرت قدمي برنميدارند.
فَاليَومَ نَنساهُم نسيان در خداوند محال است زيرا محل عوارض نيست چنانچه حبّ و بغض و عداوت و امثال اينها در ساحت قدس او روا نيست بلكه مراد ترتيب آثار اينکه امور است يعني اعتنايي بآنها نميشود مثل كسي که آنها را فراموش كرده باشد چنانچه جمله بعد هم بهمين معنا است كَما نَسُوا لِقاءَ يَومِهِم هذا زيرا مسلّما نسيان نبوده با اينکه مقدار که انبياء و مؤمنين از احوالات قيامت خبر ميدادند بعلاوه هر متديّن بديني و لو باطل باشد معاد را معتقد است و خود را اهل نجات و سعادت ميپندارد بلكه مراد اينست که ابدا بفكر آخرت نيستند و فرمايشات انبياء را باور نميكنند و اثري بر آنها بار نميكنند و قدمي بر آخرت برنميدارند و شاهد اينکه معنا است وَ ما كانُوا بِآياتِنا يَجحَدُونَ که انكار انبياء و كتب
جلد 7 - صفحه 333
آسماني و امور ديني ميكنند، و از شواهد قوي بر اينكه مراد از نسيان حقيقت نسيان نيست بلكه معامله نسيان است آيه بعد است که ميفرمايد:
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 51)- در این آیه سبب محرومیت آنها را تشریح میکند و با ذکر صفات دوزخیان روشن میسازد که این سرنوشت شوم را خودشان برای خویشتن فراهم ساختهاند نخست میگوید: «آنها کسانی هستند که دین و مذهب خود را به سرگرمی و بازی گرفتند» (الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَهُمْ لَهْواً وَ لَعِباً).
«و زندگی دنیا آنها را فریب داد و مغرور ساخت» (وَ غَرَّتْهُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا).
این امور سبب شد که آنها در لجنزار شهوات فرو روند و همه چیز حتی رستاخیز را به دست فراموشی بسپارند و گفتار پیامبران و آیات الهی را انکار کنند، لذا به دنبال آن اضافه میکند: «پس امروز هم ما آنها را فراموش خواهیم کرد همان گونه که آنها لقای چنین روزی را فراموش کردند و همان گونه که آیات ما را انکار نمودند» (فَالْیَوْمَ نَنْساهُمْ کَما نَسُوا لِقاءَ یَوْمِهِمْ هذا وَ ما کانُوا بِآیاتِنا یَجْحَدُونَ).
ضمنا از این آیه استفاده میشود که نخستین مرحله گمراهی و انحراف آن
ج2، ص52
است که انسان مسائل سرنوشت ساز خود را جدّی نگیرد و با آنها به عنوان یک سرگرمی و بازیچه رفتار کند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم