آیه 49 سوره عنکبوت
<<48 | آیه 49 سوره عنکبوت | 50>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
بلکه این قرآن آیات روشن الهی است در لوح سینه آنان که (از خدا نور) علم و دانش یافتند، و آیات ما را جز مردم ستمکار انکار نکنند.
بلکه این قرآن، آیات روشنی است در سینه کسانی که به آنان معرفت و دانش عطا شده است؛ و آیات ما را جز ستمکاران انکار نمی کنند.
بلكه [قرآن] آياتى روشن در سينههاى كسانى است كه علم [الهى] يافتهاند، و جز ستمگران منكر آيات ما نمىشوند.
بلكه قرآن آياتى است روشن، كه در سينه اهل دانش جاى دارد. و آيات ما را جز ستمكاران انكار نمىكنند.
ولی این آیات روشنی است که در سینه دانشوران جای دارد؛ و آیات ما را جز ستمگران انکار نمیکنند!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«هُوَ»: مراد قرآن است. «آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ فِی صُدُورِالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ»: آیات روشن و واضحی است در پیش فرزانگان، و جای در سینه ایشان دارد. یعنی عالمان حقّجو و حقّگو آن را میپذیرند و به حقّانیّت آن ایمان میآورند. آیههای آشکار و روشنی است و در سینههای فرزانگان نگاهداری میشود، و علاوه بر سطور کتابها در صدور انسانها نیز محفوظ و از دستبرد حوادث زمان در امان است. «الظَّالِمُونَ»: کفّار و مشرکین.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
بَلْ هُوَ آياتٌ بَيِّناتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَ ما يَجْحَدُ بِآياتِنا إِلَّا الظَّالِمُونَ «49»
بلكه آن (قرآن) آياتى است روشن كه در سينههاى كسانى كه به آنان معرفت داده شده جاى دارد؛ و جز ستمگران آيات ما را انكار نمىكنند.
جلد 7 - صفحه 156
نکته ها
از مقايسهى آيهى 47 كه تنها كافران را منكر آيات الهى مىداند، «وَ ما يَجْحَدُ بِآياتِنا إِلَّا الْكافِرُونَ» و اين آيه كه تنها ظالمان را منكر آيات مىداند، «وَ ما يَجْحَدُ بِآياتِنا إِلَّا الظَّالِمُونَ» مىتوان استفاده نمود كه كفر، نوعى ظلم و يا بالعكس است.
حدود بيست حديث در كتب تفسيرى وارد شده كه مراد از «أُوتُوا الْعِلْمَ»، در اين آيه امامان معصوم عليهم السلام هستند.
پیام ها
1- گرچه بعضى آيات قرآن متشابه است، ولى مجموعهى آيات آن، روشن و روشنگر است. «آياتٌ بَيِّناتٌ»
2- نشانهى علم واقعى، پذيرش آيات روشن الهى است. «فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ»
3- گرچه انسان براى رسيدن به مقصود، مأمور به تلاش و كوشش است، ليكن علم، هديهى الهى است. «أُوتُوا الْعِلْمَ»
4- آيات قرآن، بر دل اهل علم مىنشيند و اين گروه هستند كه حقانيّت آن را با تمام وجود درك مىكنند. «الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ»
5- نمونهى روشن ظلم، ظلم فرهنگى و انكار نابجاست. «وَ ما يَجْحَدُ بِآياتِنا إِلَّا الظَّالِمُونَ»
6- آنچه را كه انسان مىفهمد، اگر انكار كند، نوعى ظلم است. «إِلَّا الظَّالِمُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
بَلْ هُوَ آياتٌ بَيِّناتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَ ما يَجْحَدُ بِآياتِنا إِلاَّ الظَّالِمُونَ (49)
بَلْ هُوَ آياتٌ بَيِّناتٌ: بلكه قرآن آيتهاى روشن است، فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ: در سينههاى آنانكه داده شدهاند دانش، يعنى مؤمنان اهل كتاب يا پيغمبر و ساير علماى امت كه آن را ياد مىگيرند و معانى آن را در سينههاى خود راسخ مىسازند.
در تفسير برهان احاديث بسيارى وارد شده كه مراد اين اشخاص ائمه هدى مىباشند «1».
و حضرت صادق عليه السّلام فرمود در اين آيه كه: ما هستيم و ما را خدا قصد فرموده «2».
«1» تفسير برهان، ج 3، ص 256- 254.
«2» تفسير برهان، ج 3، ص 255، روايت 9.
جلد 10 - صفحه 248
وَ ما يَجْحَدُ بِآياتِنا: و انكار نمىكند آيات ما را كه قرآن و حضرت رسالت و ائمه معصومين عليهم السّلامند، إِلَّا الظَّالِمُونَ: مگر ستمكاران و كاملان در ظلم و بيرون رفتگان از دائره حق و صواب كه مكابره مىكنند و عناد و انكار نمايند با وجود وضوح دلايل اعجاز حق و صواب.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لا تُجادِلُوا أَهْلَ الْكِتابِ إِلاَّ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِلاَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَ قُولُوا آمَنَّا بِالَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْنا وَ أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ وَ إِلهُنا وَ إِلهُكُمْ واحِدٌ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ (46) وَ كَذلِكَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ فَالَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مِنْ هؤُلاءِ مَنْ يُؤْمِنُ بِهِ وَ ما يَجْحَدُ بِآياتِنا إِلاَّ الْكافِرُونَ (47) وَ ما كُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتابٍ وَ لا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذاً لارْتابَ الْمُبْطِلُونَ (48) بَلْ هُوَ آياتٌ بَيِّناتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَ ما يَجْحَدُ بِآياتِنا إِلاَّ الظَّالِمُونَ (49)
ترجمه
و مجادله مكنيد با اهل كتاب مگر بآنچه آن بهتر است مگر آنان كه ستم كردند از ايشان و بگوئيد ايمان آورديم بآنچه فرستاده شد بسوى ما و فرستاده شد بسوى شما و خداى ما و خداى شما يكى است و ما مر او را منقادانيم
و همچنين فرستاديم بسوى تو كتابرا پس آنان كه داديمشان كتابرا ايمان مىآورند بآن و از اين گروه حاضرين كسانى ايمان مىآورند بآن و انكار نمىكنند آيتهاى ما را مگر كافران
و نبودى كه بخوانى پيش از آن هيچ كتابى و نه بنويسى آنرا بدستت آنگاه در شك مىافتادند معارضه كنندگان
بلكه آن
جلد 4 صفحه 234
آيتهاى روشنى است در سينههاى آنانكه داده شدند علم را و انكار نميكنند آيتهاى ما را مگر ستمكاران.
تفسير
خداوند متعال اوّلا منع و نهى فرموده اهل ايمانرا از مجادله و مباحثه و گفتگوى با اهل كتاب از قبيل يهود و نصارى مگر بوجه احسن و طريق بهترى كه مقبول و پسنديده باشد در عقل و طبع و مأمون باشد از فتنه و شرّ و مقرون باشد بمدارا و ملاطفت و خونسردى و مسالمت چنانچه در اواخر سوره نحل ذيل آيه ادع الى سبيل ربّك گذشت مگر با كسانيكه از حدّ اعتدال در بحث و جدال تجاوز نموده و در عناد و لجاج افراط كرده باشند كه بايد با آنها معارضه با زبان و شمشير نمود مثلا در مقام دعوت آنها با سلام بايد اهل ايمان بگويند ما ايمان آورديم بقرآن كه كتاب نازل بر ما است و تورية و انجيل كه نازل بر شما شده و خداى ما و شما يكى است و ما همگى تسليم اوامر او ميباشيم لذا پيغمبرى را كه مبعوث بر ما فرموده تصديق نموده و سر بفرمانش نهادهايم چنانچه انبياء سلف را نيز تصديق نموده و فرمانبردار شديم خوب است شما هم با مراجعه بادلّه نبوت اين پيغمبر باو ايمان بياوريد و بعدا استدلال فرموده بر نبوت خاتم انبياء صلى اللّه عليه و اله باين تقريب كه چنانچه ما بر انبياء سلف از قبيل حضرت ابراهيم و موسى و عيسى عليهم السلام كتبى نازل نموديم كه مشتمل بر بيان مصالح دنيوى و اخروى مردم از منه ايشان بود بر تو هم كه پيغمبر خاتمى كتابى فرستاديم كه مشتمل بر بيان مصالح مردم آخر الزّمان است تا انقراض عالم و آنكسانيكه ما بر آنها كتاب نازل نموديم از انبياء سابق و بيت الشّرف تو كاملا بآن ايمان آورده و خواهند آورد و از اين مردم عادى هم بسيارى كه روشن ضمير و با انصافند ايمان ميآورند بآن و انكار نميكنند آيات ما را مگر اهل انكار و اصرار بر باطل و استنكاف از قبول حق و پيش خودشان هيچ فكر نميكنند كه تو قبلا در ميان آنها بودى و مكتب نرفتى و پيش از قرآن كتابى نخواندى و بدست خود چيزى ننوشتى و اگر غير از اين بود براى كسانيكه طبعا مايل باشكال تراشى و ابطال حقايقند موجب شك و شبهه در نبوت تو ميشد و ممكن بود كه بگويند از تحصيل علم به اين مقام رسيده ولى حال كه مىبينند از مانند تو شخص بىسابقهاى چنين كتابى را مشتمل بر آيات واضحة الدّلالات در ضمائر ارباب
جلد 4 صفحه 235
علم و دانش كه عرب و عجم از اتيان بمثلش عاجز شدند انكار نميكنند آنرا مگر كسانيكه رسما در مقام لجاج و عنادند و بر خود و خلق ستمكار مىباشند و در باب مجادله با اهل كتاب از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله روايت شده كه بآنها بگوئيد ما ايمان آورديم بخدا و كتابها و پيغمبران او و اگر باطلى گفتند تصديق نكنيد آنها را و اگر حقى گفتند تكذيبشان نكنيد و قمى ره فرموده مراد از الّذين آتينا هم الكتاب آل محمدند صلّى اللّه عليه و اله و سلّم و مراد از هؤلاء اهل ايمان از اهل قبله و مراد از كافرون كسانى هستند كه منكر ولايت امير المؤمنين و ائمّه عليهم السلام شدند و از امام رضا عليه السّلام نقل شده در ضمن حديثى كه از ادلّه نبوت پيغمبر خاتم صلى اللّه عليه و اله آنستكه آن حضرت يتيم و فقير و اجير بود كتابى نخوانده بود و نزد معلّمى نرفته بود پس قرآنى آورد كه در آن قصص انبياء و سرگذشت ايشان بود بىكم و زياد و اخبار سابقين و لاحقين تا روز قيامت و در اخبار متواتره از ائمه اطهار صدور الّذين اوتوا العلم بضمائر منيره آن ذوات مقدسه تفسير و اشاره و تعيين شده است و بعضى الّذين آتيناهم الكتاب را بيهود و نصارى تفسير نموده و قائل بحذف مضاف كه علم باشد شدهاند و مؤمنين بآن را بمانند عبد اللّه سلام و غير او از اهل كتاب كه مسلمان شدند معرّفى نمودهاند و هؤلاء را اشاره بكفار مكه و مشركين قريش دانستهاند و اللّه و اوليائه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
بَل هُوَ آياتٌ بَيِّناتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا العِلمَ وَ ما يَجحَدُ بِآياتِنا إِلاَّ الظّالِمُونَ (49)
بلكه اينکه قرآن آيات و دلائل و براهينيست واضح و روشن و هويدا در صدور، كساني که بآنها علم داده شده و انكار نميكنند بآيات ما مگر ظالمين و ستمكاران.
اخبار بسياري شايد حدود بيست حديث داريم از ائمه اطهار که فرمودند مراد از صدور الّذين اوتوا العلم صدور ائمه اطهار است خاصة بلكه قطع نظر از اينکه اخبار ما از خود آيه شريفه استفاده ميكنيم.
بَل هُوَ آياتٌ بَيِّناتٌ قرآن مجيد مشتمل بر نصوص و ظواهر و متشابهات است و از براي قرآن ظهريست و بطني و بطن او بسا بالغ بر هفتاد بطن باشد.
فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا العِلمَ مراد نه علم تحصيليست زيرا هر چه بالاتر رود از ظواهر تعدي نميكند و آنها بسا عموماتيست که مخصصات دارد مطلقاتيست که مقيداتي دارد ظواهريست که قرائن مجازاتي دارد و علم بجميع اينها منحصر است بائمه اطهار بلكه ناسخ و منسوخ دارد لذا در حديث ثقلين مقرون به يكديگر فرمود:
وَ ما يَجحَدُ بِآياتِنا إِلَّا الظّالِمُونَ مراد جحد بجميع آيات نيست زيرا جاهد بجميع كفار و مشركين هستند بلكه شامل جحد ببعض هم ميشود مثل آيات راجع بولايت و لذا تعبير به ظالمين فرمود که شامل كفار و مشركين و ضالين و مضلين و مبدعين و بالجمله غير المؤمنين شود و شاهد بر اينکه دعوي در تفسير علي بن ابراهيم در جمله و ما يجحد بآياتنا «يعني ما يجحد بامير المؤمنين و الأئمة عليهم السلام».
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 49)- در این آیه نشانههای دیگری برای حقانیت قرآن بیان کرده، میگوید: «این کتاب آسمانی مجموعهای است از آیات بینات که در سینههای صاحبان علم قرار میگیرد» (بَلْ هُوَ آیاتٌ بَیِّناتٌ فِی صُدُورِ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ).
تعبیر به «آیاتٌ بَیِّناتٌ» بیانگر این واقعیت است که نشانههای حقانیت قرآن در خود آن به چشم میخورد و در پیشانی آیات میدرخشد.
از این گذشته، طرفداران این آیات و طالبان و دلدادگان آن، کسانی هستند که بهرهای از علم و آگاهی دارند، هر چند دستشان تهی و پایشان برهنه است.
در پایان آیه اضافه میکند: «و آیات ما را جز ستمگران (از روی عناد) انکار نمیکنند» (وَ ما یَجْحَدُ بِآیاتِنا إِلَّا الظَّالِمُونَ).
چرا که نشانههای آن روشن است و در کتب پیشین نیز آمده است.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم