آیه 48 سوره یوسف
<<47 | آیه 48 سوره یوسف | 49>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
که چون این هفت سال بگذرد هفت سال قحطی پیش آید که ذخیره شما را بخورند جز اندکی که (برای تخم کاشتن) در انبار نگه دارید.
سپس بعد از آن [هفت سال فراوانی و گشایش] هفت سال سخت و دشوار [پیش] می آید که آنچه را برای آن [سال ها] ذخیره کرده اید مگر اندکی که برای کاشتن نگهداری می کنید، می خورید.
آنگاه پس از آن، هفت سال سخت مىآيد كه آنچه را براى آن [سالها] از پيش نهادهايد -جز اندكى را كه ذخيره مىكنيد- همه را خواهند خورد.
از آن پس هفت سال سخت مىآيد، و در آن هفت سال آنچه برايشان اندوختهايد بخورند مگر اندكى كه نگه مىداريد.
پس از آن، هفت سال سخت (و خشکی و قحطی) میآید، که آنچه را برای آن سالها ذخیره کردهاید، میخورند؛ جز کمی که (برای بذر) ذخیره خواهید کرد.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
شداد: شديد: سخت . شداد: سختها..[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذلِكَ سَبْعٌ شِدادٌ يَأْكُلْنَ ما قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّا تُحْصِنُونَ «48»
سپس بعد از آن، هفت سال سخت مىآيد كه مردم آنچه را برايشان از پيش ذخيره كردهايد خواهند خورد جز اندكى كه (براى بذر) حفظ مىكنيد.
ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذلِكَ عامٌ فِيهِ يُغاثُ النَّاسُ وَ فِيهِ يَعْصِرُونَ «49»
سپس بعد از آن، سالى فرا مىرسد كه به مردم در آن سال باران مىرسد (و مشكل قحطى تمام مىشود) ودر آن سال مردم (به خاطر وسعت و فراوانى، از ميوهها ودانههاى روغنى) عصاره مىگيرند.
نکته ها
«يُغاثُ النَّاسُ» يا از «غوث» است، يعنى مردم از جانب خداوند يارى مىشوند و يا از «غيث» است، يعنى باران مىبارد و حوادث تلخ پايان مىپذيرد. «1»
هفت گاو فربه و لاغر و هفت خوشه سبز و خشك كه در خواب آمده بود، توسط يوسف به 14 سال نعمت و قحطى تعبير شد، امّا سال پانزدهم كه سال نزول باران و فراوانى بود و در خواب پادشاه نيامده بود، خبر از غيب است كه يوسف از جانب خداوند مطرح كرد، تا زمينه براى اعلام نبوّتش فراهم باشد. ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذلِكَ عامٌ ...
«1». تفسير الميزان.
جلد 4 - صفحه 219
شرايط يك مديريّت كارآمد در جامعه:
1. اعتماد مردم. «إِنَّا نَراكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ»
2. صداقت. «يُوسُفُ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ»
3. علم و دانايى. «عَلَّمَنِي رَبِّي»
4. پيشبينى صحيح. «فَذَرُوهُ فِي سُنْبُلِهِ»
5. اطاعت مردم. زيرا مردم طرح يوسف را اجرا كردند.
پیام ها
1- مردم را نسبت به شدايد و سختىهاى آينده آگاه كنيم تا آمادگى مقابله با آن را داشته باشند. «ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذلِكَ سَبْعٌ شِدادٌ»*
2- پسانداز وبرنامهريزى براى ايّام ناتوانى، ارزشمند است. «سَبْعٌ شِدادٌ يَأْكُلْنَ ما قَدَّمْتُمْ»
3- آينده نگرى و برنامهريزى مىتواند ملّتى را از طوفانهاى سخت حوادث عبور دهد. «يَأْكُلْنَ ما قَدَّمْتُمْ»*
4- در مصرف، مقدارى را براى بذر و سرمايه ذخيره كنيد. ( «مِمَّا تُحْصِنُونَ» يعنى در حصن و حرز ذخيره كردن.)
5- در شرايط سخت بايد پايهها و سرمايههاى اصلى را حفظ كرد. «مِمَّا تُحْصِنُونَ»*
6- روشهاى نگاهدارى وتبديل مواد غذايى را بياموزيم تا از بين نروند. «مِمَّا تُحْصِنُونَ»*
7- بعد از سختى، آسانى است. «ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذلِكَ عامٌ فِيهِ يُغاثُ النَّاسُ»*
8- مردم را به آينده اميدوار كنيم تا بتوانند سختىها را تحمّل كنند. «ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذلِكَ عامٌ فِيهِ يُغاثُ»*
9- پيش بينى وضع هوا و بارندگى امرى مفيد در برنامه ريزى كشاورزى است. يَأْتِي ... عامٌ فِيهِ يُغاثُ*
10- بعضى از رؤياها مىتواند بازگو كنندهى رخدادهاى آينده و رموز راهگشا
جلد 4 - صفحه 220
براى انسان باشد. «يُغاثُ النَّاسُ وَ فِيهِ يَعْصِرُونَ»
11- براى دفع مشكل مردم اقدام كنيم، هر چند مردم منطقه و كشور ما نباشند. (طرح يوسف براى منطقه خودش نبود)*
12- علم و دانش، رمز پيشرفت و بقاى حكومتها وامنيّت ورفاه جامعه است. (طرح و برنامه يوسف براى مبارزه با قحطى و خشكسالى، از دانش او حكايت دارد)*
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذلِكَ سَبْعٌ شِدادٌ يَأْكُلْنَ ما قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ إِلاَّ قَلِيلاً مِمَّا تُحْصِنُونَ (48)
ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذلِكَ: پس بيايد بعد از اين سالهاى فراوانى. سَبْعٌ شِدادٌ: هفت سال سخت و تنگى كه سبع عجاف عبارت از آنهاست. يَأْكُلْنَ ما قَدَّمْتُمْ لَهُنَ: بخورند كسانى در اين سالها باشند آنچه پيش فرستادهايد و ذخيره نموديد بر آن سالها. إِلَّا قَلِيلًا مِمَّا تُحْصِنُونَ: مگر اندكى از آنچه نگاه داريد و ضبط كنيد براى تخم زراعت.
نكات ادبيه: قوله «للرؤيا» لام براى بيان يا تقويت عامل، چه فعل هرگاه مؤخر واقع شد، از مفعول خود ضعيف گشته به سبب لام تقويت يابد. قوله «و ادّكر بعد امّة» جمله معترضه «انا انبّئكم» مقول قول باشد. قوله «دأبا» بنابر حاليت اى دائبين يا بر مصدريت باضمار فعل اى «تدلوا دأبا» و جمله حال از «تزرّعون» و نزد جمعى (تزرّعون) امر است در صورت خبر جهت مبالغه لقوله «فما حصدتم» قوله (يأكلن) مراد اهل آن سالها و اسناد آن به سنين بر سبيل مجاز است براى تطبيق معبر و معبر به.
جلد 6 - صفحه 232
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قالَ الْمَلِكُ إِنِّي أَرى سَبْعَ بَقَراتٍ سِمانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجافٌ وَ سَبْعَ سُنْبُلاتٍ خُضْرٍ وَ أُخَرَ يابِساتٍ يا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي رُءْيايَ إِنْ كُنْتُمْ لِلرُّءْيا تَعْبُرُونَ (43) قالُوا أَضْغاثُ أَحْلامٍ وَ ما نَحْنُ بِتَأْوِيلِ الْأَحْلامِ بِعالِمِينَ (44) وَ قالَ الَّذِي نَجا مِنْهُما وَ ادَّكَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ أَنَا أُنَبِّئُكُمْ بِتَأْوِيلِهِ فَأَرْسِلُونِ (45) يُوسُفُ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ أَفْتِنا فِي سَبْعِ بَقَراتٍ سِمانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجافٌ وَ سَبْعِ سُنْبُلاتٍ خُضْرٍ وَ أُخَرَ يابِساتٍ لَعَلِّي أَرْجِعُ إِلَى النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَعْلَمُونَ (46) قالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِينَ دَأَباً فَما حَصَدْتُمْ فَذَرُوهُ فِي سُنْبُلِهِ إِلاَّ قَلِيلاً مِمَّا تَأْكُلُونَ (47)
ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذلِكَ سَبْعٌ شِدادٌ يَأْكُلْنَ ما قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ إِلاَّ قَلِيلاً مِمَّا تُحْصِنُونَ (48) ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذلِكَ عامٌ فِيهِ يُغاثُ النَّاسُ وَ فِيهِ يَعْصِرُونَ (49)
ترجمه
و گفت پادشاه همانا من مىبينم در خواب هفت گاو فربه را كه ميخورند آنها را هفت گاو لاغر و هفت خوشه سبز و هفت خوشه ديگر خشك اى گروه اشراف فتوى دهيد مرا در خواب من اگر باشيد كه براى خواب تعبير ميكنيد
گفتند اين خوابهاى آشفته است و نيستيم ما به تعبير آن خوابها دانايان
و گفت آنكس كه نجات يافت از آن دو نفر و متذكر شد بعد از چندى من خبر ميدهم شما را بتعبير آن پس بفرستيد مرا
اى يوسف اى كسيكه بسيار راستگوئى فتوى بده براى ما در هفت گاو فربه كه ميخورند آنها را هفت گاو لاغر و هفت خوشه سبز و هفت خوشه ديگر خشك باشد كه من برگردم بسوى مردم باشد كه آنها بدانند
گفت زراعت ميكنيد هفت سال بر حسب عادت پس آنچه درو نموديد پس بگذاريد آنرا بماند در خوشه خود مگر كمى را از آنچه ميخوريد
پس مىآيد بعد از آن هفت سال سخت كه ميخورند آنچه را پيش تهيه نموديد براى آنها مگر كمى را از آنچه نگاه ميداريد
پس مىآيد بعد از آن سالى كه در آن باران داده شوند مردم و در آن از ميوهها آب گيرند.
تفسير
پس از آنكه خداوند دعاء حضرت يوسف را مستجاب و نجات او را از زندان مقدر فرمود پادشاه اعظم مصر خواب ديد كه هفت گاو لاغر هفت گاو
جلد 3 صفحه 149
فربه را خوردند و هفت خوشه گندم خشك شده پيچيدند بهفت خوشه گندم سبز كه حبّههاى آنها بسته شده بود و مقهورشان نمودند و اين موجب وحشت او شد بر زوال ملكش لذا اشراف و رجال دولت يا اهل دانش و معبّرين را احضار نمود و تعبير خواب خود را از آنها تقاضا كرد باين تقريب كه اگر عالم بتعبير خواب هستيد رأى خود را اظهار نمائيد و لام در للرّؤيا براى تبيين مراد يا تقويت عامل است و آنها نتوانستند تعبير مناسبى نمايند و براى آنكه صريحا اقرار بجهل خودشان هم ننموده باشند گفتند اين از خوابهاى آشفته و پريشان است كه تعبير ندارد و ما نميتوانيم اين قبيل خوابها را تعبير نمائيم چون بنظر حقير خواب بر سه قسم است رحمانى و شيطانى و نفسانى و رحمانى هم بر سه قسم است عينى و شبهى و ضدّى، رحمانى عبارت است از اتصال روح بعالم غيب و مشاهده امريرا كه خداوند مقدر فرموده براى خود يا كسان ديگر و در اين حال اگر قوه متخيله در آن تصرفى ننمود و عين آن در خارج واقع شد اين خواب راست حقيقى است و است و احتياج بتعبير ندارد مگر آنكه معبّر بگويد اين امر واقع خواهد شد مانند آنكه كسى در خواب به بيند كه بزيارت يكى از ائمه عليهم السلام مشرف شده و بشود و شايد از اين قبيل بوده خواب ساقى كه در خارج واقع شد و اين خواب عينى است و اگر متخيله در آن تصرف نمود و مصوّر كرد آنرا بصورت مناسبى مانند آنكه خير ديد و خيال شير كرد يا علم ديد و تصور آب نمود يا زن ديد و تصور كفش كرد اين خواب را حقير شبهى ناميدهام و كاملا احتياج بتعبير دارد و معبر بايد بفراست و قرائن حاليه و مقاميه بفهمد از اين صور مناسبه مشهود اصلى كسيرا كه خواب ديده و شايد از اين قبيل بوده خواب خبّاز و پادشاه و هنر معبّر در اين قسم ظاهر ميشود چون بسا باشد كه صور خياليه متعدد شود و كسيكه خواب ديده از صورتى بصورت ديگر منتقل شده باشد كه معبّر بايد بچندين واسطه مرئى اوّلى او را پيدا كند و اگر متخيّله در آن تصرف نمود و مصوّر شد براى او ضدّ مرئى اولى مانند آنكه شادى ديد و از آن منتقل بضدش كه اندوه است شد يا بعكس و صورت اصلى محو و ضدش در خيال باقى ماند اين خواب ضدى است كه تعبيرش بعكس است و معبّر بايد از ضدّى بضد ديگر پى ببرد و اينها همه از رؤياء صادقه است و اما خواب شيطانى آنستكه شياطين براى اغراض باطله خودشان
جلد 3 صفحه 150
چيزهائى بشخص ارائه دهند مانند و طى يكى از محارم براى تسهيل اين امر در نظرش و رفع قبح آن يا حمله درندهاى بر او براى تشويش خاطرش و باز ماندن از عمل خيرى كه در نظر داشته انجام دهد و امثال اينها و در اين قبيل خوابها بايد معبّر تعبير خوبى كند كه منافى با غرض شيطان باشد و شايد اينكه فرمودهاند تا ميتوانيد از خواب تعبير بخوب كنيد كه خواب در بين زمين و آسمان معلّق است تا تعبيرش شود بهمين ملاحظه باشد كه خداوند على رغم شيطان معبر را مقدر فرمايد اما خواب نفسانى عبارت از خيالات متفرقه و افكار مختلفه و اوهام متشتته و از غلبه حرارت و رطوبت و امثال اينها است كه آنرا اضغاث احلام گويند و تعبير ندارد چون ضغث دسته گياه مخلوط از خشك و تر است و اضغاث جمع آنست چنانچه حلم بضم حاء بمعنى خواب و احلام جمع آن است در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه خواب بر سه وجه است بشارت است از خدا براى مؤمن و تحذير است از شيطان و اضغاث احلام است در هر حال ساقى كه در آن مجلس حاضر بود بعد از مدتهائى مديد بياد حضرت يوسف عليه السّلام و تقاضاى او آمد و عرضه داشت من تعبير ميكنم اين خواب را در صورتى كه اجازه فرمائيد مرا بزندان ببرند براى ملاقات كسيكه در علم تعبير كامل و مجرّب است و تعبير خواب من و خبّاز را كرد و بدون كم و زياد واقع شد و با اجازه پادشاه خدمت حضرت يوسف عليه السّلام رسيد و عرضه داشت اى يوسف اى كسيكه در راستگوئى ثابت و جازمى و خواب پادشاه را بدون كم و زياد بيان كرد و طلب فتوى و رأى نمود براى آنكه مراجعت كند نزد پادشاه و اعيان قوم و بآنها اعلام نمايد تا عالم شوند به تعبيرش و بمقام و فضل آنحضرت و او در جواب بدون درنگ فرمود هفت سال متوالى بر حسب معمول خودتان زراعت ميكنيد و صلاح شما آنستكه در اين هفت سال هر چه درو كرديد بگذاريد در خوشه خود بماند تا از شپشه محفوظ باشد و ذخيره كنيد مگر مقدار كمى را كه لازم داريد براى خوردن و بعد از اين هفت سال قحطى سخت خواهد شد كه مردميكه در اين سالها هستند ميخورند آنچه را براى آنها ذخيره نموديد مگر مقدار مختصرى كه باقى ميماند در انبار براى تخم كارى در آتيه و اينكه نسبت خوردن را بسنوات داده و اراده اهل آنها را فرموده براى آنستكه تعبير مطابق شود با خواب چون تأويل هفت
جلد 3 صفحه 151
گاو فربه هفت سال فراوانى و تعبير هفت گاو لاغر كه آنها را ميخورند هفت سال قحطى است كه در آن سنوات ذخائر سنوات سابقه خورده ميشود و بهمين منوال است حال خوشههاى سبز و خشك كه بايد بسبزى زراعات و خشكى آنها تعبير شود و پس از اين چهارده سال سالى مىآيد كه در آن بارندگى زياد ميشود و مردم از سختى و قحطى نجات مىيابند و بنابراين يغاث ممكن است مأخوذ از غيث بمعناى باران باشد و ممكن است مأخوذ از غوث بمعناى نجات و محتمل است هر دو مراد باشد چون استعمال لفظ در اكثر از يك معنى بنظر حقير جائز است حتّى در اين قبيل مقامات و از محسّنات كلام است و در آنسال بواسطه و فور آب ميوهها فراوان و آبدار ميشود كه مردم آنها را ميفشارند و از براى خودشان شربت و شيره و رب و غيرها تهيّه ميكنند و از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه يعصرون بضم ياء و فتح صاد كه صيغه مجهول است قرائت فرموده و استدلال فرموده بقول خداوند و انزلنا من المعصرات ماء ثجّاجا و قمّى ره از امير المؤمنين عليه السّلام تأييد اين قرائت و استدلال را نقل نموده و آنكه يعصرون بمعناى يمطرون است و سنابل بجاى سنبلات و قرّبتم لهن بجاى قدّمتم لهن نيز از امام صادق عليه السّلام نقل قرائت شده است و گويا مراد فشرده شدن ابرها و ريزش باران است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قالَ تَزرَعُونَ سَبعَ سِنِينَ دَأَباً فَما حَصَدتُم فَذَرُوهُ فِي سُنبُلِهِ إِلاّ قَلِيلاً مِمّا تَأكُلُونَ (47) ثُمَّ يَأتِي مِن بَعدِ ذلِكَ سَبعٌ شِدادٌ يَأكُلنَ ما قَدَّمتُم لَهُنَّ إِلاّ قَلِيلاً مِمّا تُحصِنُونَ (48) ثُمَّ يَأتِي مِن بَعدِ ذلِكَ عامٌ فِيهِ يُغاثُ النّاسُ وَ فِيهِ يَعصِرُونَ (49)
فرمود يوسف كشت ميكنيد هفت سال بر سبيل عادت و دأبي که داريد پس آنچه حصاد كرديد بگذاريد در خوشه که فاسد نشود مگر قليلي که در سال ميخوريد پس از اينکه هفت سال هفت سال ديگر ميآيد که بسيار سخت و شديد خشكسالي ميشود و آنچه را که ذخيره كردهايد مصرف ميكنيد مگر قليلي که نگاه ميداريد
جلد 11 - صفحه 208
پس از آن سال ميآيد که بارانهاي نافع زيادي نازل ميشود و كشت و زرع بسياري و اشجار و فواكه زيادي دست ميآيد و مردم از قحطي نجات پيدا ميكنند.
قالَ تَزرَعُونَ بمعني امر است يعني زراعت بكنيد سَبعَ سِنِينَ دَأَباً يعني متوالية بجد و جهد که مسامحه در امر زراعت نشود و توهم نكنيد که بمقدار كفايت سال كشت كنيد هر چه ميتوانيد كشت كنيد.
فَما حَصَدتُم و آنچه از حاصل دست آورديد آنها را از سنبل خارج نكنيد که نتوانيد نگاه داري كنيد چون بآفت سوس و فساد نزديك است و اگر در خوشه بماند هر چه نگاه داريد محفوظ ميماند فَذَرُوهُ فِي سُنبُلِهِ بلي بقدر احتياج ساليانه خود برداريد و مصرف كنيد إِلّا قَلِيلًا مِمّا تَأكُلُونَ آنهم با كمال ملاحظه که زيادهروي نشود.
و پس از اينکه هفت سال ثُمَّ يَأتِي مِن بَعدِ ذلِكَ سَبعٌ شِدادٌ که خشكسالي ميشود و حاصل عمل نميآيد و اشجار ميوه نميدهد و بسيار بر مردم سخت و دشوار ميشود يَأكُلنَ ما قَدَّمتُم لَهُنَّ در اينکه هفت سال بايد هر سالي بقدر لزوم و احتياج برداريد که در اينکه هفت سال قحط آنچه در آن هفت سال قبل ذخيره كردهايد مصرف ميشود، و تعبير به اينكه اينکه هفت سال قحط آن هفت گاو عجاف است و آن هفت سنبله يابس ميخورند آن هفت سال قبل را که هفت گاو سمان و هفت سنبله خضر بودند مگر مقدار قليلي که احتياطا ذخيره كردهايد إِلّا قَلِيلًا مِمّا تُحصِنُونَ تا اينجا تعبير خواب ملك تمام شد.
پس از اينکه از طريق وحي که دليل بر رسالت و نبوت او است خبر ميدهد ميفرمايد ثُمَّ يَأتِي مِن بَعدِ ذلِكَ بعد از اينکه چهارده سال که در هفت سال بوده سال پانزدهم عام سال بسيار خوشي ميآيد فِيهِ يُغاثُ النّاسُ ممكن است مراد غيث باشد که باران نافعي براي ناس ميآيد حاصل بسيار دست ميآورند
جلد 11 - صفحه 209
و فواكه و ميوهجات زياد ميشود و اشجار سبز و خرّم و بثمر ميرسد و ممكن است بمعناي غوث باشد که پناهگاه مردم است که مردم راحت ميشوند و از فشار قحطي نجات پيدا ميكنند و اضطراب و توحش و تشتت خيال آنها برطرف ميشود وَ فِيهِ يَعصِرُونَ مثل انگور و انار و ساير فواكه که آب ميگيرند و فشار ميدهند که از كثرت فواكه آب گيري ميكنند پس از اينکه فرمايشات آن شخص ساقي آمد نزد ملك و اجزاء او و آن كساني که از آنها تعبير خواسته بود و گفتند اضغاث احلام است و فرمايشات يوسف را تماما بر آنها بيان كرد ملك را بسيار خوش آمد و او را طلبيد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 48)- «پس از آن، هفت سال سخت (و خشکی و قحطی) میآید، که آنچه را برای آن سالها ذخیره کردهاید، میخورند» (ثُمَّ یَأْتِی مِنْ بَعْدِ ذلِکَ سَبْعٌ شِدادٌ یَأْکُلْنَ ما قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ).
ولی مراقب باشید در آن هفت سال خشک و قحطی نباید تمام موجودی انبارها را صرف تغذیه کنید، بلکه باید «مقدار کمی که (برای بذر) ذخیره خواهید کرد» برای زراعت سال بعد که سال خوبی خواهد بود نگهداری نمایید (إِلَّا قَلِیلًا مِمَّا تُحْصِنُونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم