آیه 44 سوره عنکبوت

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه ۴۴ عنکبوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<43 آیه 44 سوره عنکبوت 45>>
سوره : سوره عنکبوت (29)
جزء : 20
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

خدا آسمانها و زمین را به حق (و در کمال حکمت) آفریده (نه بر باطل و لغو و عبث) و در این خلقت آسمان و زمین آیت و نشانه‌ای (از ربوبیت) برای اهل ایمان کاملا پدیدار است.

خدا آسمان ها و زمین را به حق آفرید؛ یقیناً در این [آفرینش] نشانه ای [بر توحید، ربوبیت و قدرت خدا] برای مؤمنان است.

خداوند آسمانها و زمين را به حق آفريد. قطعاً در اين [آفرينش‌] براى مؤمنان عبرتى است.

خدا آسمانها و زمين را به راستى بيافريد و در اين عبرتى است براى مؤمنان.

خداوند، آسمانها و زمین را بحق آفرید؛ و در این آیتی است برای مؤمنان.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Allah created the heavens and the earth with consummate wisdom. There is indeed a sign in that for the faithful.

Allah created the heavens and the earth with truth; most surely there is a sign in this for the believers.

Allah created the heavens and the earth with truth. Lo! therein is indeed a portent for believers.

Allah created the heavens and the earth in true (proportions): verily in that is a Sign for those who believe.

معانی کلمات آیه

«بِالْحَقِّ»: به حق نه بیهوده و بازیچه. از روی حساب و برابر حکمت.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ «44»

خداوند آسمان‌ها و زمين را به حقّ آفريد، همانا در اين آفرينش، براى اهل ايمان نشانه‌ى قطعى است.

نکته ها

غير از خدا، هر كس و هر چيز مانند خانه عنكبوت، سست، ناپايدار و فانى است؛ امّا خداوند:

هم عالم است. «يَعْلَمُ ما يَدْعُونَ» (آيه قبل)

هم عزيز و حكيم است. «وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ»

هم آفريدگار هستى است. خَلَقَ اللَّهُ‌ ...

پیام ها

1- آفرينش جهان، هدفدار است؛ «بِالْحَقِّ» نگاه ما به جهان نيز بايد هدفدار باشد.

«لَآيَةً»

2- مادّيون در پديده‌ها متوقّف مى‌شوند، ولى خداپرستان از پديده‌ها عبور مى‌كنند و به شناخت خدا مى‌رسند. «لَآيَةً»

3- ايمان، از شرايط درك حقايق هستى است. «إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ (44)

بعد از آن دليل بر پرستش خود را فرمايد:

خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِ‌: و بيافريد خدا آسمانها و زمين را به غرض صحيح كه آن اثبات حق است نه باطل و عبث و لهو، چه مقصود بالذات از آفريدن آنها افاضه خير است كه از جمله آن نظام اتمّ بندگان است و ارشاد آنان به پرستش خداوند منان. إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ‌: بدرستى كه در اين آفرينش هر آينه نشانه‌ايست براى ايمان آورندگان، زيرا ايشانند كه به آن منتفع مى‌شوند. و يا در ضرب امثال عبرتى است براى مؤمنان تا به آن راسخ شوند در ايمان، و مشغول به طاعت شده از معصيت اجتناب كنند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِياءَ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتاً وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ (41) إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْ‌ءٍ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (42) وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما يَعْقِلُها إِلاَّ الْعالِمُونَ (43) خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ (44) اتْلُ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتابِ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‌ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ (45)

ترجمه‌

مثل آنها كه گرفتند غير از خدا دوستانى مانند مثل عنكبوت است كه فراگيرد براى خود خانه‌اى و همانا سست‌ترين خانه‌ها هر آينه خانه عنكبوت است اگر باشند كه بدانند

همانا خدا ميداند آنچه را كه ميخوانند غير از او هر چه باشد و او است تواناى درست كار

و اين مثلها را ميزنيم براى مردمان و در نيابند حسن آنها را مگر دانايان‌

آفريد خدا آسمانها و زمين را بغرض درست همانا در آن هر آينه نشانه‌ايست براى گروندگان‌

بخوان آنچه را وحى شد بسوى تو از كتاب و بر پاى دار نماز را همانا نماز باز ميدارد از كار زشت و ناپسند و هر آينه ياد خدا بزرگتر است و خدا ميداند آنچه را بجا مى‌آوريد.

تفسير

خداوند متعال براى مصوّر و ممثّل نمودن حال بت‌پرستان و كسانيكه اعتماد بكمك غير خدا نمودند تشبيه و تنظيرى فرموده باين تقريب كه حال و حكايت آنها مانند حال و حكايت عنكبوت است كه بمرور زمان براى خود خانه‌اى تهيه نموده و بآن دلخوش ميشود غافل از آنكه اين خانه براى او هيچ فائده‌اى ندارد و مانند ساير خانه‌ها نگهدار از سرما و گرما و خطرات نيست و بقدرى سست بنيان و بى اساس است كه باندك اشاره يا بادى از بين ميرود و تحقيقا سست‌ترين خانه‌ها همان است و كسانيكه دل به بت و غير خدا بسته و باميد شفاعت و كمك آنها نشسته‌اند همين حال را دارند كه از آنها بهره‌اى نبرند و باندك تأمّل و تفكر و تجربه‌اى رشته اميد آنها قطع و گسسته خواهد شد ولى چون نادانند مطّلع از حال خودشان نيستند و اگر دانا بودند ميدانستند شباهت حال خودشان را بچيزيكه تشبيه بآن شده‌اند

جلد 4 صفحه 231

خدا ميداند هر چه را آنها ميخوانند و اميدوار بآنند غير از خودش كه مستحق ستايش و پرستش و قابل اعتماد و اتّكال نيست و آنها را بجزاى خودشان رسانيده و قطع اميدشان را از آن خواهد فرمود و او است توانائى كه مانعى از نفوذ اراده او نيست و درست كارى كه احكام و افعالش تمامى بر طبق حكمت و مصلحت است و اين مثلها و امثال آنرا كه خدا ميزند چنانچه بدوا اشاره شد براى تقريب مطالب و تصوير آن در اذهان عامّه است ولى مطابقت آن با ممثّل و صحّت مفاد آنرا كاملا تعقّل و تصديق نميكنند مگر دانايان كه اظهر مصاديق ايشان آل محمد صلّى اللّه عليه و اله ميباشند كه قمى ره بآن تفسير فرموده و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم روايت نموده كه اين آيه را تلاوت كرد و فرمود عالم كسى است كه خدا را دريابد پس عمل نمايد بطاعت او و اجتناب كند از خشم او و بعد از اين خداوند استدلال براى اثبات خدائى خود فرموده بخلقت آسمانها و زمين بر وجه حكمت و مصلحت و براى اظهار حق و حقيقت و احقاق آن و اهل ايمان ميدانند آنرا و از آن پى مى‌برند بوجود خالق عالم قدير حكيم كه بى شريك و عديل و نظير است و منتفع ميشوند بآن و نيز امر فرموده پيغمبر اكرم را بتلاوت قرآن براى تقرّب بخدا و تحفّظ الفاظ و استكشاف معانى آن و به برپا داشتن نماز كه اعمّ از خواندن و امر بآن است چون نماز بازميدارد بنده خدا را از معاصى كبيره و صغيره يا كار زشت كه قبح آن ظاهر و كار ناپسند كه قبح آن خفى باشد چون ياد خدا برتر و بالاتر است از هر چيز براى انصراف بنده از معصيت خالق و آن از نماز حاصل ميشود و خدا ميداند عبادات بندگان را كه با حضور قلب و ياد خدا واقع شده يا بدون آن و ساير اعمال آنها را و پاداش آنرا از خير و شرّ خواهد داد آنچه نوشته شد در ذيل آيه اخيره بدوا بنظر حقير رسيد ولى قمى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مراد آنستكه ياد خدا براى اهل نماز بزرگتر است از ياد آنها خدا را آيا نمى‌بينى كه خدا ميفرمايد ياد كنيد مرا ياد ميكنم شما را و در نفحات از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه ذكر خدا گفتن سبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الا اللّه نيست بلكه ياد خدا است در وقت ارتكاب حرام و حلال و در صافى و برهان نيز قريب باين معنى از آنحضرت نقل شده است و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم نقل نموده كه كسيكه باز ندارد او را نماز از كار زشت و ناپسند موجب دورى او از خدا

جلد 4 صفحه 232

خواهد شد و اينمعنى را قمى ره هم نقل نموده و نيز از آنحضرت روايت شده كه جوانى از انصار با پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم نماز ميگزارد و مرتكب فواحش بود اين خبر بآن حضرت رسيد و فرمود عاقبت نماز او را باز خواهد داشت و چيزى نگذشت كه او توبه كرد و در توحيد از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه فرمود نماز حاجز و مانع خدائى است و اين براى آنستكه نماز منع ميكند نمازگزار را از معاصى ماداميكه در نماز است پس اين آيه را تلاوت فرمود و در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه يكى از اصحاب از آنحضرت پرسيد آيا نماز سخن ميگويد پس حضرت تبسم فرمود و طلب رحمت نمود براى ضعفاء از شيعيانشان كه اهل تسليم و انقيادند و فرمود بلى نماز سخن ميگويد و صورت و شمائلى دارد و امر و نهى ميكند آن شخص رنگش تغيير نمود و عرضه داشت من نميتوانم اين سخن را بمردم بگويم حضرت فرمود آنها مگر شيعيان ما نيستند كسيكه نماز را نشناسد منكر حق ما است و بعد فرمود آيا ميخواهى كلام قرآن را بتو بشنوانم عرض كرد بلى فرمود انّ الصّلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر نهى كلام است و فحشاء و منكر مردانند و ما ذكر خدائيم و بزرگتريم فيض ره فرموده فحشاء و منكر اوّلى و دومى مى‌باشند چون آن دو نفر صورت و شمائل آن دو امرند و نماز كسى است كه بازميدارد از آن دو و او معروف است ولى بنظر ميرسد كه مراد از فحشاء و منكر آن دو و ساير خلفاء جور باشند و لذا تفسير بمردان فرموده و در مقابل آنها ائمّه اطهارند كه معروف و صورت نماز و ذكر خدا و بزرگترين آياتند و اين معنى منافى با معانى ديگر نيست چون از ظاهر قرآن استفاده نميشود و بايد از باطن آن ببركت بيان ائمّه اطهار مستفاد گردد و تحقيق آنستكه ناهى و مانع بودن نماز از فحشاء و منكر از جهات عديده است اولا التزام بنماز و تحصيل شرائط آن ملازم با اجتناب از حرام و نجس است اقلا بقدريكه لباس و آب وضو و مكان نمازگزار حلال و پاك باشد و اين نوعا موجب اجتناب كلّى خواهد شد و ثانيا انسان در حين اشتغال بنماز و تحصيل شرائط آن قهرا از معصيت بازداشته خواهد شد و اين مقدار وقت در از منه فراغت شخص خالى از اهميّت نيست كه صرف در معصيت نشود و ثالثا اجزاء نماز كه تكبير و حمد و ثنا و دعا و ذكر خدا است تمامى مانند شخصى با نمازگزار سخن ميگويد كه چنين خدائى وجود دارد

جلد 4 صفحه 233

و بايد در اطاعت او كوشيد و از معصيتش چشم پوشيد و رابعا نماز در نفس نورانيّتى ايجاد ميكند كه نمازگزار بسبب آن صفاى ضمير مايل بمعصيت نميشود يا اقلا قادر بر خوددارى و مخالفت با هواى نفس امّاره ميگردد و مرتكب معصيت نميگردد و اين منافى با آن نيست كه گاهى ديده ميشود كسى نمازگزار و معصيت كار است چون اين قبيل قضايا بر سبيل اقتضاء و نوعيّت و اكثريّت اطلاق ميشود نه بلحاظ دوام و علّيّت و كلّيت و مستفاد از آن بيش از اين مقدار نيست و خامسا نماز در وقت اشتغال بآن و قبل و بعدش ملازم و مقارن با ياد خدا است كه آن افضل طاعات و اعظم قربات و اكبر عبادات است و نماز بدون آن مقبول درگاه احديّت نخواهد بود و بقدر بودن با آن مقبول است و آن بزرگترين لطف الهى است براى بازداشتن بنده از معصيت چنانچه مشهود است و اين جهت بنظر حقير اظهر جهات مذكوره براى بازداشتن نماز از گناه است و اين معنى اقرب معانى بذهن و ابلغ در اثبات مرام بذكر علت در كلام و انسب بصدر و ذيل آيه شريفه است كه بدوا هم اشاره بآن شد و اخبار ائمه اطهار و اقوال مفسرين هر يك ناظر بجهتى از اين جهات ميباشد و تدعون بصيغه خطاب نيز قرائت شده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


خَلَق‌َ اللّه‌ُ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌َ بِالحَق‌ِّ إِن‌َّ فِي‌ ذلِك‌َ لَآيَةً لِلمُؤمِنِين‌َ (44)

خلق‌ فرمود خداوند آسمانها و زمين‌ ‌را‌ بحق‌ درست‌ و بجا بدرستي‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ خلقت‌ ‌هر‌ آينه‌ آيت‌ ‌است‌ ‌از‌ ‌براي‌ مؤمنين‌.

افعال‌ الهي‌ چه‌ تكوينيات‌ ‌باشد‌ مثل‌ خلق‌ و رزق‌ و احياء و اماته‌ و صحت‌ و مرض‌ و غنا و فقر و عزت‌ و ذلت‌ ‌تا‌ مصلحت‌ ‌در‌ ايجادش‌ نباشد ايجاد نميكند غاية الامر مصلحت‌ تارة ‌در‌ مأمور ‌به‌ ‌است‌ و تارة ‌در‌ نفس‌ امر ‌است‌ چنانچه‌ مفسده‌ ‌هم‌ تارة ‌در‌ منهي‌ عنه‌ ‌است‌ و تارة ‌در‌ نفس‌ نهي‌ مثل‌ اوامر و نواهي‌ امتحانيه‌ و ‌اينکه‌ مصلحت‌ ‌هم‌ عائد بخود ‌او‌ نيست‌ چون‌ غني‌ بالذات‌ ‌است‌ نه‌ ‌در‌ ايجاد نفعي‌ باو عائد ميشود و نه‌ ‌در‌ ترك‌ خسارتي‌ و نكسي‌ ‌بر‌ ‌او‌ متوجه‌ ميشود

جلد 14 - صفحه 330

بلكه‌ مجرد ايصال‌ منافع‌ و دفع‌ مضار ‌از‌ بندگان‌ ‌است‌.

‌من‌ نكردم‌ خلق‌ ‌تا‌ سودي‌ كنم‌

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 44)- در این آیه اضافه می‌کند: «خداوند آسمانها و زمین را به حق

ج3، ص506

آفریده و در این نشانه عظیمی است برای افراد با ایمان» (خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً لِلْمُؤْمِنِینَ).

باطل و بیهوده در کار او راه ندارد، اگر مثال به عنکبوت و خانه سست و بی‌بنیادش می‌زند، روی حساب است، و اگر موجود کوچکی را برای تمثیل برگزیده برای بیان حق است، و گر نه او آفریننده بزرگترین کهکشانها و منظومه‌های آسمانی است.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع