آیه 42 سوره یس

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه ۴۲ یس)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَخَلَقْنَا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ مَا يَرْكَبُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<41 آیه 42 سوره یس 43>>
سوره : سوره یس (36)
جزء : 23
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و نیز برای آنها به مانند کشتی چیزی که بر آن سوار شوند خلق کردیم (شاید اتومبیل و ترن و طیّاره مقصود باشد).

و برای آنان چیزهایی مانند کشتی [چون اسب، قاطر و دیگر وسایل نقلیه] آفریدیم که بر آن سوار می شوند،

و مانند آن براى ايشان مركوبها[ى ديگرى‌] خلق كرديم.

و برايشان همانند كشتى چيزى آفريديم كه بر آن سوار شوند.

و برای آنها مرکبهای دیگری همانند آن آفریدیم.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

and We have created for them what is similar to it, which they ride.

And We have created for them the like of it, what they will ride on.

And have created for them of the like thereof whereon they ride.

And We have created for them similar (vessels) on which they ride.

معانی کلمات آیه

«خَلَقْنَا»: تعبیر از انواع مرکبها بدین واژه، بدان خاطر است که خالق موادّ خام و وسائل اوّلیّه آنها خدا است. «مَا»: این واژه مفهوم وسیعی را ترسیم می‌کند که شامل هر نوع وسیله سواری زمینی و هوائی و دریائی است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ آيَةٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ «41» وَ خَلَقْنا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ ما يَرْكَبُونَ «42»

و نشانه‌اى (ديگر) براى آنان، آن است كه ما فرزندانشان را در كشتى‌هاى پر از بار سوار كرديم. و براى آنان مركب‌هاى ديگرى مانند همان، (از قبيل اسب و شتر ...) آفريديم.

وَ إِنْ نَشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلا صَرِيخَ لَهُمْ وَ لا هُمْ يُنْقَذُونَ «43»

و اگر بخواهيم آنان را غرق مى‌كنيم، به گونه‌اى كه نه فريادرسى برايشان باشد و نه (از دريا) نجات داده شوند.

إِلَّا رَحْمَةً مِنَّا وَ مَتاعاً إِلى‌ حِينٍ «44»

مگر آنكه بار ديگر رحمت ما شامل حالشان شود و تا مدّتى (ديگر از زندگى) بر خوردار باشند.

نکته ها

بهره‌گيرى از كشتى‌ها و حيوانات، بارها در قرآن به عنوان نعمت‌هاى الهى مطرح شده است، ولى در اين آيه به عنوان وسيله‌اى براى حمل فرزندان آمده تا انسان با عقل و عاطفه نعمت الهى را درك كند. «حَمَلْنا ذُرِّيَّتَهُمْ»

همين امروز نيز اگر كشتى‌هاى نفت‌كش و حمل گندم و مواد غذايى در اقيانوس‌ها به حركت در نيايند، زندگى بشر فلج مى‌شود. علاوه برآنكه حمل و نقل از طريق دريا، ارزان‌ترين راه براى انتقال كالاهاى حجيم وسنگين است.

پیام ها

1- اين خداوند است كه آب را به گونه‌اى قرار داده كه انسان مى‌تواند با ساخت كشتى بر روى آن حركت كند و اين از نشانه‌هاى قدرت الهى است. وَ آيَةٌ ...أَنَّا حَمَلْنا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ»

جلد 7 - صفحه 542

2- مَركب و وسيله نقليه كه از ضروريّات زندگى بشر است، يك نعمت ويژه و نشانه‌اى از لطف و تدبير الهى است. «خَلَقْنا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ ما يَرْكَبُونَ»

3- دست خدا در قهر و غضب باز است. به خود مغرور نشويم. «إِنْ نَشَأْ نُغْرِقْهُمْ»

4- اگر قهر خدا سرازير شود احدى فريادرس نيست. پس نبايد احساس امنيّت صد در صد داشته باشيم. «إِنْ نَشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلا صَرِيخَ لَهُمْ»

5- هرگز نجات خود را در سايه‌ى عوامل مادّى نپنداريم. «رَحْمَةً مِنَّا»

6- هر كس اجلى دارد و زندگى ما محدود است. «مَتاعاً إِلى‌ حِينٍ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ خَلَقْنا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ ما يَرْكَبُونَ (42)

وَ خَلَقْنا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ‌: و آفريديم براى ايشان از مثل كشتى نوح، ما يَرْكَبُونَ‌: آنچه سوارى مى‌كنند بر آن از كشتيهائى كه بعد از حضرت نوح بر صورت آن مى‌سازند. يا آنكه ما خلق كرديم مانند جنس كشتى از آنچه سوار شوند بر آن مانند زورق و غير آن. نزد بعضى شترانند كه كشتى بيابانى هستند.

ممكن است مراد مطلق مراكب سوارى است كه در عصر جديد اختراع شده از ماشين و طياره و غير آن كه آثار قدرت الهى را تكميل قوه نظرى در ماديات به عالميان ارائه دهد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ آيَةٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ (41) وَ خَلَقْنا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ ما يَرْكَبُونَ (42) وَ إِنْ نَشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلا صَرِيخَ لَهُمْ وَ لا هُمْ يُنْقَذُونَ (43) إِلاَّ رَحْمَةً مِنَّا وَ مَتاعاً إِلى‌ حِينٍ (44) وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اتَّقُوا ما بَيْنَ أَيْدِيكُمْ وَ ما خَلْفَكُمْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ (45)

وَ ما تَأْتِيهِمْ مِنْ آيَةٍ مِنْ آياتِ رَبِّهِمْ إِلاَّ كانُوا عَنْها مُعْرِضِينَ (46) وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ (47) وَ يَقُولُونَ مَتى‌ هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (48) ما يَنْظُرُونَ إِلاَّ صَيْحَةً واحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَ هُمْ يَخِصِّمُونَ (49) فَلا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَ لا إِلى‌ أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ (50)

ترجمه‌

و دليلى است براى آنها كه ما حمل نموديم نسل آنها را در كشتى پر كرده شده‌

و آفريديم براى آنها مانند آن آنچه سوار ميشوند

و اگر بخواهيم غرق ميكنيم آنها را پس نيست فرياد رسى براى آنها و نه آنها رهانيده ميشوند بسببى‌

مگر رحمتى از ما و برخوردارى تا وقت مقدّر

و چون گفته شود بآنها بپرهيزيد از آنچه پيش روى شما است و آنچه پشت سر شما است باشد كه شما رحم كرده شويد

و نميآيد آنها را دليلى از دليلهاى پروردگارشان مگر آنكه ميباشند از آن روى گردانندگان‌

و چون گفته شود بآنها انفاق كنيد از آنچه روزى داد شما را خداوند گويند آنها كه كافر شدند بآنان كه ايمان آوردند آيا اطعام كنيم كسيرا كه اگر ميخواست خدا اطعام ميكرد او را نيستيد شما مگر در گمراهى آشكار

و ميگويند كى خواهد بود اين وعده اگر هستيد راستگويان‌

انتظار نميبرند مگر يك بانك بلندى كه ميگيرد آنها را با آنكه آنها با يكديگر منازعه مينمايند

پس استطاعت ندارند وصيّت نمودن را و نه بسوى كسان خود برميگردند.

تفسير

و يكى از دلائل علم و قدرت الهى براى نوع بشر آنستكه خداوند ذريّه و نسل آن نوع را بدوا در كشتى نوح عليه السّلام كه پر بود از نوع انسان و ساير حيوانات يا مجهّز بود بلوازم كشتى‌رانى حمل فرمود و از غرق نجات داد و اينكه تعبير بذريّه فرموده با آنكه محمول خود آن نوع بوده براى آنستكه از ابتداء خلقت نوع بشر كشتى نبوده خداوند ذريه و نسل آدم عليه السّلام را بوسيله آن حمل نموده مانند آنكه فرموده باشد ما بنى آدم را حمل نموديم و بعدا اين سنّت در آن ذريّه جارى گرديد و باقى خواهد بود و بعضى گفته‌اند ذريّه بمعناى آباء است چون ذرء بمعناى خلق است و اولاد از آباء خلق ميشود و به اين جهت آنرا ذريّه گويند و اينجا مراد آنستكه خداوند آباء آنها را حمل نمود در كشتى و بعضى گفته‌اند مراد از ذريّه كه خدا ميفرمايد حمل نموديم ذرياتى است كه در اصلاب پدرانشان بوده و در كشتى نوح عليه السّلام حمل شدند و باين وسيله خداوند اين نوع را حفظ فرمود و

جلد 4 صفحه 410

بعضى گفته‌اند مراد از ذريه اطفال و اولاد است كه با خودشان بكشتى مينشانند يا بتجارت ميفرستند و تخصيص آنها بذكر براى آسانتر بودن ركوب كشتى است براى كودكان از ساير مراكب و بالنّسبه بسائر مردم و بنابراين اختصاص بكشتى نوح عليه السّلام ندارد و بنظر حقير بهترين معانى همانستكه بدوا ذكر شد و نديدم كسى متعرّض آنشده باشد چون هر بنده‌ئى نصيبى دارد اينهم نصيب بنده بوده و ذريات بصيغه جمع نيز قرائت شده است و خداوند براى بنى آدم مراكب ديگرى را هم خلق فرمود كه مانند كشتى است در سهولت رفتار چون شتر را هوار كه آنرا كشتى بيابان خوانده‌اند و ساير سيّارات بحرى و برّى و هوائى كه اخيرا اختراع شده و همه بحول و قوّه الهى بوده كه موادّ آنرا براى بشر آماده و علم تأليف آنرا بآنها داده است و مانند كشتى جمعى در آن مى‌نشينند و بسهولت مسافرت ميكنند و اگر بخواهد خدا همه را يك مرتبه غرق و هلاك مينمايد و دادرسى براى آنها نيست و نجات داده نخواهند شد و اينهم از شواهد معناى اوّل است كه بنظر حقير رسيد چون معلوم است كه مربوط بكشتى نوح عليه السّلام نيست و با معناى اخير هم موافق است ولى آن معنى از جهات ديگرى خلاف ظاهر است و نجات داده نخواهند شد مگر بوسيله رحمت خدا و براى برخوردار شدن از نعم الهيّه در دنيا مدّتيكه از عمرشان باقى مانده تا اجلشان برسد و كلمه رحمة يا مفعول مطلق است يعنى مگر آنكه رحمت نمائيم آنها را رحمتى يا مفعول‌له است يعنى مگر براى رحمتى و چون گفته شود بكفّار كه بترسيد از گناهان گذشته و آينده خودتان يا از گناهان حاضر در مقابل خودتان و عذاب آخرت كه در پشت سر داريد چنانچه در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده تا مورد ترحّم الهى شويد اعراض مينمايند چون عادت كرده‌اند كه هر آيه‌ئى از آيات الهى براى آنها تلاوت شود يا هر معجزه و حجّتى براى آنان اظهار و اقامه گردد اعراض نمايند و تفكّر و تدبّر در آن ننمايند و تصديق نكنند و اينكه در آيه قبل جواب شرط حذف شده براى دلالت ذيل كلام است بر اعراض آنها و چون گفته شود بآنها كه از اموال خودتان بفقراء انفاق نمائيد گويند اگر خدا ميخواست بآنها چيزى برسد خودش بآنها ميداد و چون نداده معلوم است كه نميخواهد آنها داراى چيزى باشند و شما در گمراهى و اشتباه واضح و آشكارى هستيد كه ما

جلد 4 صفحه 411

را بر خلاف خواسته خدا امر ميكنيد غافل از آنكه خدا بفقراء نداده و باغنياء داده و امر نموده باينها كه بآنها بدهند تا ببركت آن مستحقّ ثواب شوند پس خواسته بآنها چيزى برسد نهايت آنكه آنچيز بوسيله اينها باشد پس اينها در گمراهى آشكارى هستند اگر اين جمله خطاب الهى بامساك كنندگان از انفاق باشد باين تسويلات شيطانى ولى ظاهر آنستكه جزء كلام آنها است چنانچه بيان شد و بطور استهزاء ميگويند كه چه زمان وعده عذاب ما انجاز ميشود اگر شما مسلمانان راست ميگوئيد كه ما عذابى در پيش داريم و خداوند جواب فرموده كه اينها منتظر يك بانك صور اسرافيلند در دميدن اولى كه مردم بآن ميميرند و ناگهان آنها را ميگيرد در حاليكه آنها با يكديگر مخاصمه و مجادله مينمايند در سر متاع دنيا و ابدا آخرت بخاطرشان خطور نميكند و اصل يخصّمون يختصمون بمعناى يتخاصمون است در مجمع نقل نموده كه دو نفر لباسشان را پهن كرده‌اند كه معامله نمايند مجال جمع كردن نيابند و يكى لقمه را برداشته بخورد هنوز در دهن نگذارده كه صيحه بلند ميشود و ديگرى گوسفندان خود را كنار حوض آورده تا آب دهد كه قيامت برپا گردد و مجال خوردن و خورانيدن پيدا نميكنند و لذا خداوند فرموده نه مجال وصيّت نمودن پيدا ميكنند و نه آنكه از بازار بخانه نزد اهل و عيال خود مراجعت نمايند بلكه ناگهان و بى‌خبر مرگ همه را دريابد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ خَلَقنا لَهُم‌ مِن‌ مِثلِه‌ِ ما يَركَبُون‌َ (42)

و خلق‌ كرديم‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ ‌از‌ مثل‌ فلك‌ آنچه‌ ‌بر‌ ‌او‌ سوار شوند.

نوع‌ مفسّرين‌ گفتند مثل‌ كشتي‌ حيواناتي‌ ‌که‌ مراكب‌ انسان‌ هستند: حمار، استر، فرس‌، بقر، ابل‌، لكن‌ آنچه‌ بنظر مي‌رسد تشبيه‌ ‌به‌ فلك‌ ‌اينکه‌ مراكب‌ امروزه‌ ‌است‌: ريل‌ و ماشين‌ و طيّاره‌ ‌که‌ همين‌ نحوي‌ ‌که‌ كشتي‌ روي‌ آب‌ سير ميكند ريل‌ و ماشين‌ روي‌ زمين‌ و طيّاره‌ ‌در‌ هوا سير ميكند و ‌اينکه‌ ‌هم‌ يكي‌ ‌از‌ اخبار غيبي‌ قرآن‌ ‌است‌ و يكي‌ ‌از‌ معجزات‌ ‌که‌ خبر ‌از‌ امروزه ‌ما ميدهد.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 42)- و برای این که توهّم نشود که تنها مرکب خداداد کشتیهاست در این آیه می‌افزاید: «و ما برای آنها مرکبهای دیگری مانند آن آفریدیم» (وَ خَلَقْنا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ ما یَرْکَبُونَ).

مرکبهایی که در خشکی یا در هوا و فضا راه می‌رود، و انسانها و وسائل آنها را بر دوش خود حمل می‌کند.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع