آیه 42 سوره مائده
<<41 | آیه 42 سوره مائده | 43>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
آنها جاسوسان دروغزن و خورندگان مال حرامند، اگر به نزد تو آمدند خواهی میان آنها حکم کن یا روی از آنها بگردان، و چنانچه روی از آنها بگردانی هرگز کوچکترین زیان به تو نتوانند رسانید، و اگر حکم کردی میان آنها به عدالت حکم کن، که خدا دوست میدارد آنان را که حکم به عدل کنند.
آنان فوق العاده شِنوای دروغ اند [با آنکه می دانند دروغ است و] بسیار خورنده مال حرام؛ پس اگر نزد تو آمدند میان آنان [در آنچه تو را داور قرار دادند] داوری کن، یا [اگر نخواستی داوری کنی] از آنان روی برتاب. و اگر روی برتابی هرگز هیچ زیانی به تو نمی رسانند. و اگر میانشان داوری کردی به عدالت داوری کن؛ زیرا خدا عدالت پیشگان را دوست دارد.
پذيرا و شنواى دروغ هستند [و] بسيار مال حرام مىخورند. پس اگر نزد تو آمدند، [يا] ميان آنان داورى كن، يا از ايشان روى برتاب. و اگر از آنان روى برتابى هرگز زيانى به تو نخواهند رسانيد. و اگر داورى مىكنى، پس به عدالت در ميانشان حكم كن كه خداوند دادگران را دوست مىدارد.
گوشنهادگان بر دروغند، خورندگان حرامند. پس اگر نزد تو آمدند ميانشان حكم كن يا از ايشان رويگردان شو؛ و اگر رويگردان شوى هيچ به تو زيانى نرسانند. و اگر ميانشان حكم كنى به عدالت حكم كن كه خدا عدالتپيشگان را دوست دارد.
آنها بسیار به سخنان تو گوش میدهند تا آن را تکذیب کنند؛ مال حرام فراوان می خورند؛ پس اگر نزد تو آمدند، در میان آنان داوری کن، یا (اگر صلاح دانستی) آنها را به حال خود واگذار! و اگر از آنان صرفنظر کنی، به تو هیچ زیانی نمیرسانند؛ و اگر میان آنها داوری کنی، با عدالت داوری کن، که خدا عادلان را دوست دارد!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
اكالون: اكل: خوردن. آكل: خورنده. اكال: بسيار خورنده. جمع آن اكالون.
سحت: حرام. سحت (بر وزن عقل): از بين بردن (و بر وزن قفل): شىء مستأصل شونده. حرام را سحت گويند كه دين يا بركت را از بين مى برد.
مقسطين: قسط (به كسر اول)، عدالت و به فتح آن، ظلم و انحراف. اسم فاعل اولى مقسط و مقسطون، دومى قاسط و قاسطون است.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِنْ جاؤُكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ إِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئاً وَ إِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ «42»
آنان براى دروغ سازى به دقّت گوش مىدهند و همواره مال حرام (رشوه و ربا) مىخورند، پس اگر (براى داورى) نزد تو آمدند، يا ميانشان داورى كن يا از آنان روى بگردان و اگر از آنان روى بگردانى پس هرگز هيچ زيانى به تو نخواهند رساند. و اگر داورى كنى، پس ميانشان به قسط و عدل قضاوت كن، همانا خداوند دادگران را دوست دارد.
نکته ها
بعضى از يهود كه زناى محصنه كرده بودند، به اميد نجات از كيفر سنگسار كه در دين يهود نيز آمده است، «1» براى داورى نزد پيامبر آمدند، غافل از آنكه حكم اسلام هم سنگساركردن زناكار است، چون ديدند حكم اسلام نيز همان است، حاضر به پذيرش حكم پيامبر نشدند.
«سحت» طبق روايات، رشوه و هدايايى است كه براى انجام كارى داده شود. «2» سُحت در لغت، كار حرامى است كه مايهى ننگ صاحبش شود. «3»
«سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ» يا به معناى آن است كه سخنان را با دقّت مىشنوند ونيّت دروغ بستن و تحريفِ آن را دارند و يا به معناى آن است كه عوام يهود با علم به دروغگويى و
«1». در تورات، سِفر تثنيه، فصل 23، حكم زنا بيان شده است.
«2». وسائل، ج 17، ص 95.
«3». مفردات راغب.
جلد 2 - صفحه 297
تحريفگرى علماى خود، باز هم سخن آنان را گوش مىدهند و مىپذيرند.
آيه خطاب به پيامبر مىفرمايد: گرچه علماى يهود در انديشه آسيبرسانى به تو هستند و تو براى مكتب و جامعه اسلامى دغدغه دارى؛ ولى خداوند نويد مىدهد كه اگر مصلحت را در اعراض دانستى دغدغهاى نداشته باش. «وَ إِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئاً»
پیام ها
1- علماى يهود، رشوهخوار بودند، «أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ» و عوامشان مشتاق شنيدن دروغ. «سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ» (تكرار «سَمَّاعُونَ»، در دو آيه پىدرپى شايد اشاره باشد به اينكه اين روش، كمكم خصلت آنان شده است.)
2- همزيستى مسلمانان با اهل كتاب، تا حدّى بود كه آنان براى قضاوت، نزد پيامبر اسلام مىآمدند. «جاؤُكَ»
3- پيامبر صلى الله عليه و آله غير از مسئوليّت نبوّت، مسئوليّت حكومت نيز داشت. «فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ»
4- پيامبران، در امر حكومت و داورى، از طرف خداوند اختياراتى دارند كه طبق صلاحديد عمل مىكنند. فَاحْكُمْ ... أَوْ أَعْرِضْ
5- شعاع حكومت اسلامى، اهل كتاب را نيز در برمىگيرد. «فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ»
6- اگر حاكم اسلامى براى داورى بين كشورهاى غير اسلامى انتخاب شد، بايد عدالت، جرأت و صراحت را كاملًا مراعات كند. «فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ»
7- مسائل نژادى، منطقهاى، تعصبهاى گروهى، تمايلات شخصى و تهديدها نبايد در قضاوتها تأثير بگذارد. «فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ»
8- عدالت هميشه و با هر گروه، يك ارزش خداپسند است. «فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 298
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِنْ جاؤُكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ إِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئاً وَ إِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ (42)
سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ: (تكرار براى تأكيد است) يعنى ايشان البته شنوندگانند سخن تو را براى دروغ بستن، تا آن را بر خلاف آنچه شنوند به ابناى جنس خود گويند. أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ: خورندگانند حرام، يعنى رشوه را در تغيير احكام؛ و حرام را «سحت» گويند، زيرا متعاقب است به عذاب استيصال و خوارى، و يا بركتى در آن براى اهلش نيست؛ پس هلاك شوند به عذاب استيصال. و يا به سبب قبح عارى كه در آن باشد. و احاديث در آن بسيار است:
1- از امير المؤمنين عليه السّلام مروى است كه سحت چند چيز است: 1- رشوه در حكم خدا. 2- مهر زانيه. 3- كسب حجام 4- مزد «نر» بر «ماده» جهانيدن 5- بهاى مسكرات 6- قيمت مردار 7- مزد كاهن 8- اجرت چيزى كه بنويسند در توسل معصيت «1».
2- كتاب خصال- در وصاياى حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله يا علىّ من السّحت ثمن الميتة و ثمن الكلب و ثمن الخمر و مهر البغىّ و الرّشوة فى الحكم و
«1» مجمع البيان ج 2 ص 196.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 91
اجرة الكاهن. «1» فرمود: يا على از سحت است قيمت مردار و قيمت سگ و قيمت خمر و مهر زانيه و رشوه در حكم و اجرت كاهن.
3- در عيون- عن الرضا عليه السّلام حدّثنى ابى عن علىّ بن أبي طالب عليه السّلام فى قول اللّه تعالى اكالون للسّحت قال هو الرّجل يقضى لاخيه الحاجة ثمّ يقبل هديته. «2» از حضرت رضا عليه السّلام حديث فرمود مرا پدرم از على بن ابى طالب عليه السّلام در قول خداى تعالى (اكالون للسحت) فرمود: او مردى است كه برمىآورد حاجت برادر دينى خود را پس قبول مىكند هديه او را.
4- قال عليه السّلام الرّاشى و المرتشى و الماشى بينهما ملعونون. «3» فرمود رشوه دهنده و گيرنده و واسطه بين آن، هر سه ملعونند.
5- قال عليه السّلام لعن اللّه الرّاشى و المرتشى و الماشى بينهما. «4» فرمود: خدا از رحمت واسعه خود دور نموده رشوه دهنده و رشوه گيرنده و واسطه بين اين دو.
فَإِنْ جاؤُكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ: پس اگر بيايند اهل كتاب به محاكمه نزد تو، پس حكم كن ميان ايشان أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ: يا روى بگردان از ايشان و به اهل ملتشان رد كن تا بر طبق شريعت خود عمل كنند. حق تعالى در اين آيه آن حضرت را مخيّر ساخته است ميان حكم و اعراض وَ إِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ: و اگر اعراض كنى از ايشان و حكم نكنى فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئاً: پس زيان و ضرر نتوانند رسانيد به تو چيزى را بسبب معادات ايشان به تو بواسطه اعراض تو از حكم، چه خدا نگهدار تو است از ضرر ايشان. وَ إِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ: و اگر اراده حكم كنى، پس حكم كن ميان ايشان براستى و عدل بر وجهى كه به آن مأمورى در قرآن و شريعت اسلام. إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ:
بدرستى كه خداى تعالى دوست مىدارد عدل كنندگان در حكم را، يعنى لازمه دوستى كه احسان و انعام و احفاظ و تعظيم شأن ايشان است، در باره آنان منظور
«1» خصال، باب السنة، ص 329، حديث 25.
«2» تفسير نور الثقلين، جلد اوّل، صفحه 525، حديث 198- جامع الاخبار، صدوق، فصل 117.
«3» بحار الانوار، جلد 104، صفحه 274، حديث 9 و 11- جامع الاخبار، فصل 117.
«4» بحار الانوار، جلد 104، صفحه 274، حديث 9 و 11- جامع الاخبار، فصل 117.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 92
فرمايد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِنْ جاؤُكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ إِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئاً وَ إِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ (42)
ترجمه
بسيار شنوندگانند مر دروغ را بسيار خورندگانند مر حرام را پس اگر آمدند نزد تو پس حكم كن ميان آنها يا روى گردان از آنها و اگر روى گردانى از آنها پس هرگز ضرر نميرسانند تو را چيزى و اگر حكم كردى ميانشان پس حكم كن بعدل همانا خداوند دوست دارد عدالت كنندگانرا.
تفسير
تكرار يكى از شاهكارهاى بلاغتى است در مقام وعظ و خطابه و مفيد تأكيد است و اصل سحت بمعنى استيصال است و بمال حرام اطلاق ميشود چون صاحبش را در دنيا و آخرت مستأصل مىنمايد و بركت ندارد و بضمتين نيز قرائت شده است و در كافى از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه مراد رشوه در حكم است و نيز از آنحضرت نقل شده است كه بهاء مردار و سگ و خوك و اجرت زنا و رشوه و مزد كاهن است و در فقيه از آن حضرت نقل نموده كه حقوق قاضى است كه از پادشاه ميگيرد و در منهج از آنحضرت نقل نموده كه سحت شامل جميع انواع حرام است و در تهذيب از حضرت باقر (ع) نقل نموده كه حاكم اگر اهل تورية و انجيل نزد او آيند براى محاكمه مختار است در قبول و ردّ حقير عرض ميكنم چنانچه پيغمبر (ص) در اين آيه مخير شده است بين حكم و اعراض و وعده داده شده است بآنكه اگر اعراض آنحضرت موجب عناد آنها شود خداوند او را از شرّ آنها محفوظ فرمايد و نتوانند آسيبى بوجود مباركش برسانند چنانچه مأمور شده است بآنكه در صورت قبول حكومت حكم فرمايد بعدالتى كه خدا امر بآن فرموده است در اين مقام كه آن موازين قضائيّه و احكام و حدود الهيه است و خداوند حكم كنندگان بعدل را دوست دارد و آنها را از شرور خلق حفظ ميفرمايد و روايت شده است كه عدالت كنندگان نزد خداوند بر منابرى از نور مستقرند و در نفحات اتفاق اصحاب ما را نقل فرموده بر تخيير حاكم در قبول و ردّ در صورتى كه دو طرف محاكمه از اهل يك ملت باشند و حرمت ردّ را
جلد 2 صفحه 214
باهل ذمه در صورتى كه يكى از دو طرف مسلمان باشند و منحصر فرموده است اختلاف را بجائيكه دو طرف ذمى باشند و از اهل دو ملت مانند يهود و نصارى و تقويت فرموده وجوب قبول را در اينصورت بمقتضاى عمومات دالّه بر وجوب حكم و قضاء بحق و بما انزل اللّه و عدم ثبوت تخصيص مگر در صورت اتحاد دو طرف در ملت و تأييد فرموده است وجوب را بآنكه رد بيكى از دو ملت موجب فتنه است با آنكه خودشان روايت تهذيب از حضرت باقر (ع) را نقل نمودهاند و شكى نيست در آنكه اگر يك يهودى و يك نصرانى بيايند براى محاكمه نزد حاكم ما صادق است كه اهل تورية و انجيل آمدهاند براى محاكمه و در اينصورت امام حكم بتخيير فرموده و اين براى تخصيص كافى است علاوه بر آنكه ادله داله بر وجوب حكم بحق و بما انزل اللّه ناظر باصل حكم نيست بلكه ناظر بكيفيّت آنست به اين معنى كه فرمودهاند قاضى بايد حكم بحق كند و بر طبق دستور الهى نه آنكه حتما بايد متصدى قضاوت شود لذا فقهاء ما رضوان اللّه عليهم اجمعين تولّى قضا را مستحب دانستهاند براى كسى كه بخود اطمينان داشته باشد و واجب كفائى از باب امر بمعروف و نهى از منكر و ردّ بيكى از دو ملت موجب فتنه نيست براى آنكه حكم آنها ممكن است موافق با ما باشد علاوه بر آنكه ائمه اطهار بما دستور دادهاند كه احكام دينى آنها را در باره آنها معمول داريم با آنكه عدم قبول ملازم با ردّ بيكى از دو ملت نيست و از اين بيان معلوم شد جواب كسانى كه قائل شدهاند بنسخ اين آيه بآيه و ان احكم بينهم بما انزل اللّه و حال تفصيل منهج الصادقين در اين باب كه نسبت بروايات اصحاب ما داده است و محتاج بمزيد توضيح نميباشد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
سَمّاعُونَ لِلكَذِبِ أَكّالُونَ لِلسُّحتِ فَإِن جاؤُكَ فَاحكُم بَينَهُم أَو أَعرِض عَنهُم وَ إِن تُعرِض عَنهُم فَلَن يَضُرُّوكَ شَيئاً وَ إِن حَكَمتَ فَاحكُم بَينَهُم بِالقِسطِ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ المُقسِطِينَ (42)
ميشنوند كلام تو را و دروغ نقل ميكنند و ميگيرند اموال ناس را بدون وجه مشروع پس اگر آمدند نزد شما براي محاكمه اختيار با شما است ميخواهي حكم كن ميانه آنها و ميخواهي اعراض كن، و آنها را بخود واگذار شما اگر اعراض كردي بشما هيچ گونه ضرري نميتوانند وارد كنند و اگر حكم كردي بعدل ميانه آنها حكم نما محققا خدا دوست ميدارد كساني که بعدل رفتار ميكنند سَمّاعُونَ لِلكَذِبِ گذشت معناي آن و تكرار اينکه جمله ممكن است که در آيه سابقه راجعه بقضيه رجم يا قصاص باشد چنانچه گذشت و در اينکه آيه بقرينه
جلد 6 - صفحه 371
جمله بعد راجع بمطلق مراجعات آنها باشد چه در مرافعات و چه در احكام اگر چه نوع مفسرين مورد هر دو را يكي دانسته أَكّالُونَ لِلسُّحتِ سحت بمعني اخذ مال است بدون موازين شرعيه و عرفيه مثل رشوه در احكام، اخذ اجرت بر واجبات شرعيه، قمار، سرقت، عصب، اجرت بر فعل محرمات، ثمن خمر، بيع آنچه ماليت ندارد عرفا مثل: خنافس و ديدان، ثمن عذره انسان و ثمن كلب و ميته و بيع آلات لهو و آلات قمار و بليط بخت آزمايي و آلات ساز و آواز و صرف مال در محرمات مثل: سينما، تماشاخانه، و بيع آلات حرب باعداء دين و اجرت زنا و لواط و ساير مكاسب محرمه و اينكه در بعض اخبار تفسير شده ببعض مذكورات از باب بيان مصاديق است و يكي از مصاديق مهمه اخذ رباء است که در يهود معمول است و بالجمله يهود از هر طريقي که ممكن باشد بهر حيله و تقلبي مال بدست بياورند ميخورند.
فَإِن جاؤُكَ که تو را حكم بنمايند اختيار با شما است خواستي قبول فرما و خواستي رد نما چنانچه همين اختيار براي ائمه عليهم السلام هم بوده و فعلا هم براي احكام شرع علماء اعلام هست و توهم اينكه اينکه حكم نسخ بآيه شريفه وَ أَنِ احكُم بَينَهُم بِما أَنزَلَ اللّهُ مائده آيه 49، فاسد است زيرا اولا گذشت در اوائل سوره اخباري که اينکه سوره هيچ آيه آن نسخ نشده، و ثانيا مراد اينست که اگر اختيار حكم كردي يا موردي لازم شد حكم بايد بما انزل اللّه باشد چنانچه در اينکه آيه هم ميفرمايد بايد بقسط باشد فَاحكُم بَينَهُم أَو أَعرِض عَنهُم البته همين نحوي که افعال الهي مطابق حكمت و صلاح است افعال انبياء و ائمه هم بر طبق مصلحت و حكمت است در جايي که صلاح در حكم باشد حكم ميفرمايند و در موردي که مصلحت در اعراض است اعراض ميكنند.
وَ إِن تُعرِض عَنهُم فَلَن يَضُرُّوكَ شَيئاً نميتوانند كوچكترين اذيتي بشما بكنند چون خدا با شما است هر چه منافقين و يهود داراي قوت و قدرت باشند از
جلد 6 - صفحه 372
فرعون و اتباعش قويتر نيستند موقعي که مأمور شد حضرت موسي، هارون عليهما السلام براي دعوت او عرض كردند قالا رَبَّنا إِنَّنا نَخافُ أَن يَفرُطَ عَلَينا أَو أَن يَطغي قالَ لا تَخافا إِنَّنِي مَعَكُما أَسمَعُ وَ أَري طه آيه 45 و 46.
وَ إِن حَكَمتَ فَاحكُم بَينَهُم بِالقِسطِ البته معلوم است که حضرت رسالت بر خلاف عدل و قسط حكم نميفرمايد اينکه دستور براي شبهه يهود بلكه مسلمين است که توهم نكنند که حضرت بواسطه عداوتي که يهود و منافقين دارند اعمال غرضي كند و بر حلاف عدل حكم كند و همچنين قطع طمع آنها شود که حضرت فرق گذارد بين شريف و وضيع و قوي و ضعيف.
إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ المُقسِطِينَ و همين جهت موجب اينکه ميشود که نيايند خدمت پيغمبر صلي اللّه عليه و آله و سلّم و تقاضاي حكمت كنند چون مقصود آنها حكم بر خلاف حق است و الا اگر واقعا مطابق حق ميخواستند همان تورات آنها با اينكه محرف است حكم قصاص و رجم و بسياري از احكام را بيان ميكند چنانچه در آيه بعد اشاره باين موضوع دارد.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 42)
در این آیه بار دیگر قرآن تأکید می کند که «آنها گوش شنوا برای شنیدن سخنان تو و تکذیب آن دارند» و یا گوش شنوایی برای شنیدن دروغهای بزرگانشان دارند (سَمّاعُونَ لِلکذِبِ).
این جمله به عنوان تأکید و اثبات این صفت زشت برای آنها تکرار شده است.
علاوه بر این «آنها زیاد اموال حرام و ناحق و رشوه می خورند» (أَکالُونَ لِلسُّحتِ). سپس به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله اختیار می دهد که «هرگاه این گونه اشخاص برای داوری به تو مراجعه کردند می توانی در میان آنها داوری به احکام اسلام کنی و می توانی از آنها روی گردانی» (فَإِن جاؤُکَ فَاحکم بَینَهُم أَو أَعرِض عَنهُم).
و برای تقویت روح پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله اضافه می کند: «اگر صلاح بود که از آنها روی بگردانی هیچ زیانی نمی توانند به تو برسانند» (وَ إِن تُعرِض عَنهُم فَلَن یضُرُّوکَ شَیئاً). «و اگر خواستی در میان آنها داوری کنی حتما باید اصول عدالت را رعایت نمایی، زیرا خداوند افراد دادگر و عدالتپیشه را دوست دارد» (وَ إِن حَکمتَ فَاحکم بَینَهُم بِالقِسطِ إِنَّ اللّهَ یحِبُّ المُقسِطِینَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم