آیه 3 سوره عنکبوت

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه ۳ عنکبوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ ۖ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<2 آیه 3 سوره عنکبوت 4>>
سوره : سوره عنکبوت (29)
جزء : 20
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و محققا ما اممی را که پیش از اینان بودند به امتحان و آزمایش آوردیم، و همانا خدا دروغگویان و راستگویان را کاملا می‌شناسد.

در حالی که یقیناً کسانی را که پیش از آنان بودند، آزمایش کرده ایم [پس اینان هم بی تردید آزمایش می شوند]، و بی تردید خدا کسانی را که [در ادعای ایمان] راست گفته اند می شناسد، و قطعاً دروغگویان را نیز می شناسد.

و به يقين، كسانى را كه پيش از اينان بودند آزموديم، تا خدا آنان را كه راست گفته‌اند معلوم دارد و دروغگويان را [نيز] معلوم دارد.

هر آينه مردمى را كه پيش از آنها بودند آزموديم، تا خدا كسانى را كه راست گفته‌اند معلوم دارد و دروغگويان را متمايز گرداند.

ما کسانی را که پیش از آنان بودند آزمودیم (و اینها را نیز امتحان می‌کنیم)؛ باید علم خدا درباره کسانی که راست می‌گویند و کسانی که دروغ می‌گویند تحقق یابد!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Certainly We tested those who were before them. So Allah shall surely ascertain those who are truthful, and He shall surely ascertain the liars.

And certainly We tried those before them, so Allah will certainly know those who are true and He will certainly know the liars.

Lo! We tested those who were before you. Thus Allah knoweth those who are sincere, and knoweth those who feign.

We did test those before them, and Allah will certainly know those who are true from those who are false.

معانی کلمات آیه

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


جلد 7 - صفحه 111

سیمای سوره‌ى عنكبوت‌

اين سوره در مكّه نازل گرديده و شصت و نه آيه دارد.

نامِ برخى از سوره‌هاى قرآن همچون بقره، فيل، نمل و نحل، برگرفته از نام حيواناتى است كه در اين سوره‌ها به گونه‌اى مطرح شده‌اند. در آيه 41 اين سوره، بناىِ شرك همچون خانه‌ى عنكبوت سست و ناپايدار شمرده شده و لذا اين سوره به عنكبوت نام گرفته است.

اين سوره درباره‌ى چند موضوع، مطالبى رابيان مى‌كند از جمله: ايمان، تكليف بشر، آزمايش الهى، تاريخ برخى انبيا، نهى از مجادله‌ى غير نيكو و تكيه بر غير خدا.

جلد 7 - صفحه 112


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

به نام خداوند بخشنده‌ى مهربان.

الم «1» أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ «2»

الف، لام، ميم. آيا مردم پنداشتند كه چون گفتند: ايمان آورديم، رها مى‌شوند و ديگر مورد آزمايش قرار نمى‌گيرند؟!

وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبِينَ «3»

در حالى كه بدون ترديد كسانى را كه پيش از ايشان بودند آزموديم تا خداوند كسانى را كه راست گفتند معلوم دارد و دروغگويان را (نيز) معلوم نمايد.

نکته ها

كلمه‌ى «فتنة» به معناى گداختن طلا براى جدا كردن ناخالصى‌هاى آن است و چون در حوادث و سختى‌ها، جوهره‌ى انسان از شعارهاى دروغين جدا مى‌شود، حوادث و آزمايش‌ها را «فتنه» مى‌گويند.

پیام ها

1- ايمان، تنها با زبان و شعار نيست، بلكه همراه با آزمايش است. أَ حَسِبَ‌ ... هُمْ لا يُفْتَنُونَ‌ (ادّعا كافى نيست، بايد عملكرد را ديد و قضاوت كرد.)

سعديا گرچه سخندان و نصحيت‌گويى‌

زعمل كار برآيد به سخندانى نيست‌

2- آزمايش، يك سنّت الهى در طول تاريخ است. «وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ»

3- حوادث را تصادف نپنداريم؛ همه اسباب آزمايش ماست. «فَتَنَّا»

4- آشنايى با تاريخ و حوادث پيشينيان، مردم را براى پذيرش حوادث آماده مى‌كند. «مِنْ قَبْلِهِمْ»

5- دليل آزمايش‌هاى الهى، عينى و محقّق شدن علم ازلى خداوند و جدا شدن مؤمنان واقعى و شكوفا شدن استعدادهاى درونى و به فعليّت رسيدن آنهاست. فَلَيَعْلَمَنَ‌ ... الَّذِينَ صَدَقُوا وَ ... الْكاذِبِينَ‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبِينَ «3»

وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ‌: و هر آينه بتحقيق آزمايش فرموديم و امتحان نموديم آنانكه پيش از اين مؤمنان بودند، يعنى اين قسمت امتحان در همه امم واقع بوده و نقد دعوى هر يك را بر محك بلا آزموده‌اند. مراد آنست كه امتحان و ابتلا سنت قديمه است كه جارى گشته در جميع امم، پس سزاوار آنكه اهل ايمان، خلاف آن را متوقع نباشند. فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا:

پس هر آينه البته البته مميز سازد خدا به ثواب آنانكه راست گفتند در دعوى ايمان، وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبِينَ‌: و هر آينه البته البته معلوم گرداند به جزا، آنانكه‌

«1» تفسير برهان، ج 3، ص 243 به نقل از على بن ابراهيم- مجمع البيان ج 4، ص 273 به نقل از عياشى‌

«2» غيبت نعمانى، طبع مكتبة الصدوق، ص 204، روايت 6.

جلد 10 - صفحه 201

دروغ گفتند در دعوى ايمان. مراد تعلق علم الهى است به معلوم كه عمل بندگان باشد، و تعبير از جزاء و تميز به علم، براى آنست كه تميز و جزا تماما حاصل مى‌شود به سبب علم، پس اقامه شده سبب مقام مسبب.

در مجمع البيان از حضرت امير المؤمنين و حضرت صادق عليهما السّلام روايت شده است كه: قرائت «فليعلمنّ» به ضم يا و كسر لام؛ يعنى هر آينه اعلام فرمايد و معرفى سازد آنانكه راستگو بودند در ايمان به ثبات و فرمانبردارى، و آنانكه دروغگو بودند در ايمان به تزلزل و نافرمانى‌ «1».


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

الم «1» أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ «2» وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبِينَ «3» أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ أَنْ يَسْبِقُونا ساءَ ما يَحْكُمُونَ «4»

مَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ «5»

ترجمه‌

آيا پنداشتند مردمان كه واگذاشته ميشوند كه بگويند ايمان آورديم و آنان آزموده نميشوند

و بتحقيق آزموديم آنانرا كه بودند پيش از آنها پس هر آينه ميداند البته خدا آنانرا كه راست گفتند و ميداند البته دروغگويان را

بلكه پنداشتند آنانكه بجا مى‌آورند بديها را كه پيشى گيرند بر ما بد است آنچه حكم ميكنند

كسيكه اميد دارد ملاقات خدا را پس همانا وقت مقدّر خدا هر آينه آينده است و او است شنواى دانا.

تفسير

بيان الم در سوره بقره گذشت و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد از افتتان ابتلاء در انفس و اموال است و در نهج البلاغه است كه مردى از امير المؤمنين عليه السّلام سؤال نمود كه مراد از فتنه چيست و آيا از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله در اين باب سؤالى فرموده‌ايد حضرت فرمود چون الم احسب النّاس نازل شد دانستم كه تا پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله در ميان ما است فتنه بما روى ننمايد پس بآنحضرت عرض كردم مراد از اين فتنه چيست فرمود امّت من بعد از من بفتنه در آيند عرض كردم آيا در روز احد كه جمعى از مسلمانان شربت شهادت نوشيدند و نصيب من نشد و اين بر من گران آمد نفرمودى بشارت ميدهم تو را كه بعد از اين بشهادت خواهى رسيد فرمود امر از همان قرار است پس صبر تو چگونه‌

جلد 4 صفحه 215

خواهد بود در آنزمان عرض كردم يا رسول اللّه آنوقت وقت صبر نيست وقت خوشحالى و شكر است پس فرمود اى على مردم باموالشان امتحان ميشوند و منّت مى‌نهند بدين دارى خودشان بر پروردگارشان و آرزوى رحمت خدا را دارند و ايمن از غضب اويند و بشهادتهاى دروغ و هواهاى نفسانى حرام خدا را حلال مينمايند و مسكر را باسم نبيذ و مال حرام را باسم هديه و ربا را بنام معامله حلال ميشمرند پس عرض كردم يا رسول اللّه در آنوقت اين رفتار را موجب كفر آنها بدانم يا امتحانشان فرمود موجب امتحانشان و قمّى ره از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده كه عباس ره خدمت امير المؤمنين عليه السّلام رسيد و عرضه داشت بفرما مردم با شما بيعت كنند آنحضرت فرمود آيا آنها با من بيعت ميكنند عرض كرد بلى فرمود پس فرموده خداوند الم احسب النّاس چه خواهد شد و در كافى از آنحضرت نقل نموده كه اين آيه را تلاوت فرمود و تشبيه فرمود آزمايش مردم را بگداخته شدن طلا در بوته امتحان براى بيرون آمدن خالص آن و خلاصه مستفاد از آيات شريفه آنستكه آيا مردم گمان كردند كه صرف ايمان زبانى از آنها پذيرفته است و بحال خودشان واگذار خواهند شد و در معرض امتحان قرار نخواهند گرفت نه چنين است سيره مستمرّه الهيّه هميشه بر اين جارى بوده و هست كه هر امّتى را بعد از اظهار ايمان امتحان و آزمايش فرمايد براى آنكه در علم شهودى الهى ممتاز شوند آنانكه راست گفتند در دعوى ايمان از دروغگويان چنانچه در علم غيبى الهى ممتاز بودند و بعبارت ديگر تا ممتاز شوند در خارج و انظار خلق آندو دسته از يكديگر چنانچه ممتاز بودند در علم الهى قبل از امتحان و آزمايش آنها و در مجمع از امير المؤمنين و امام صادق عليهما السلام نقل نموده كه آن دو بزرگوار فليعلمنّ بضمّ ياء و كسر لام در هر دو جا قرائت فرموده‌اند و بنابراين مأخوذ از اعلام و معنى اوضح است يعنى پس هر آينه اعلام ميفرمايد و ميشناساند خداوند بمردم آنانرا كه راست گفتند و مى‌شناساند و اعلام ميفرمايد بخلق دروغگويان را و نيز گمان كردند كسانيكه مرتكب اعمال سيّئه شدند از قبيل كفر و معاصى كه از قبضه قدرت و مكنت ما مى‌توانند خارج شوند و ما را عاجز از عذابشان نمايند نه چنين است اگر چند روزى ما بآنها مهلت دهيم براى تكميل استحقاقشان‌

جلد 4 صفحه 216

بالاخره در دنيا يا آخرت مجازات خواهيم نمود آنها را و اين بد عقيده و حكومتى است كه در باره خودشان و ما نمودند و كسيكه معتقد بقيامت و معاد باشد بايد بداند كه ثواب و عقاب الهى حقّ است و در وقت مقدّر باو خواهد رسيد و خداوند شنواى اقوال بندگان و داناى باعمال آنها است و بر طبق آن پاداش خواهد داد چنانچه در توحيد از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه مراد آنستكه كسيكه ايمان داشته باشد بآنكه مبعوث ميشود همانا وعده خدا از ثواب و عقاب باو و اصل خواهد شد و مراد از لقاء رؤيت نيست بلكه مراد بعث است و قمّى ره نقل نموده كه مراد آنستكه كسيكه دوست داشته باشد لقاء خدا را اجل او خواهد رسيد و بنظر حقير انسب بظواهر الفاظ آيه اخيره آنستكه كسيكه اميدوار بحضور در پيشگاه الهى باشد بايد اعمال خود را شايسته نمايد چون وقت مقدّر خداوند براى پاداش اعمال خواهد رسيد و جاى شبهه و ترديد در آن نيست و در آنروز بحسب احوال و اقوال و اعمال عباد خداوند جزا خواهد داد و العلم عند اللّه تعالى و اوليائه.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لَقَد فَتَنَّا الَّذِين‌َ مِن‌ قَبلِهِم‌ فَلَيَعلَمَن‌َّ اللّه‌ُ الَّذِين‌َ صَدَقُوا وَ لَيَعلَمَن‌َّ الكاذِبِين‌َ «3»

و ‌هر‌ آينه‌ بتحقيق‌ امتحان‌ كرديم‌ كساني‌ ‌که‌ ‌از‌ قبل‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ امت‌ ‌شما‌ بودند و ‌هر‌ آينه‌ دانست‌ خداوند متعال‌ كساني‌ ‌که‌ ‌در‌ ايمان‌ راستگو بودند و حقيقت‌ داشت‌ و كساني‌ ‌که‌ دروغگو بودند.

مثل‌ بني‌ اسرائيل‌ ‌که‌ بموسي‌ ايمان‌ آوردند لكن‌ امتحان‌ شدند بگوساله‌ سامري‌ ‌ يا ‌ گفتند اجعَل‌ لَنا إِلهاً كَما لَهُم‌ آلِهَةٌ ‌ يا ‌ گفتند لَن‌ نُؤمِن‌َ لَك‌َ حَتّي‌ نَرَي‌ اللّه‌َ جَهرَةً و ‌بعد‌ ‌از‌ موسي‌ ‌در‌ شرك‌ و كفر و بدعت‌ و افتراء بانبياء و قتل‌ ‌آنها‌ چه‌ كردند ‌که‌ تمام‌ اينها ‌را‌ ‌در‌ قرآن‌‌-‌ اشاره‌ فرمود قال‌َ فَإِنّا قَد فَتَنّا قَومَك‌َ مِن‌ بَعدِك‌َ وَ أَضَلَّهُم‌ُ السّامِرِي‌ُّ‌-‌ ‌الي‌ آخر الآيات‌ (طه‌ ‌آيه‌ 85 ‌الي‌ ‌آيه‌ 96) دوازده‌ ‌آيه‌ أَ فَكُلَّما جاءَكُم‌ رَسُول‌ٌ بِما لا تَهوي‌ أَنفُسُكُم‌ُ استَكبَرتُم‌ فَفَرِيقاً كَذَّبتُم‌ وَ فَرِيقاً تَقتُلُون‌َ‌-‌ ‌الي‌ ‌قوله‌‌-‌ فَقَلِيلًا ما يُؤمِنُون‌َ (بقره‌ ‌آيه‌ 81 و 82) وَ إِذ قُلتُم‌ يا مُوسي‌، لَن‌ نُؤمِن‌َ لَك‌َ حَتّي‌ نَرَي‌ اللّه‌َ جَهرَةً‌-‌ الايه‌ (بقره‌ ‌آيه‌ 52) و ‌هم‌ چنين‌ امم‌ ماضيه‌: قوم‌ نوح‌ هود، صالح‌، ابراهيم‌، لوط، شعيب‌ و ‌هم‌ چنين‌ امت‌ عيسي‌ ‌الي‌ زمان‌ بعثت‌ حضرت‌ رسالت‌

جلد 14 - صفحه 290

لذا ميفرمايد:

وَ لَقَد فَتَنَّا الَّذِين‌َ مِن‌ قَبلِهِم‌ البته‌ امتحانات‌ الهي‌ بسيار ‌است‌ و سنت‌ الهي‌ تغيير پذير نيست‌ فَلَن‌ تَجِدَ لِسُنَّت‌ِ اللّه‌ِ تَبدِيلًا وَ لَن‌ تَجِدَ لِسُنَّت‌ِ اللّه‌ِ تَحوِيلًا (فاطر ‌آيه‌ 41 و 42).

فَلَيَعلَمَن‌َّ اللّه‌ُ الَّذِين‌َ صَدَقُوا وَ لَيَعلَمَن‌َّ الكاذِبِين‌َ علم‌ الهي‌ ‌که‌ احاطه‌ دارد چيزي‌ ‌بر‌ ‌او‌ مجهول‌ نيست‌ ‌تا‌ بامتحان‌ معلوم‌ گردد ‌پس‌ مراد اظهار علم‌ ‌خود‌ ‌را‌ ميكند ‌بر‌ افراد ‌که‌ حقيقت‌ و بواطن‌ ‌هر‌ كسي‌ معلوم‌ گردد و معلومات‌ الهي‌ صورت‌ خارجيه‌ پيدا كند و خوب‌ و بد ‌از‌ ‌هم‌ تميز پيدا كنند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 3)- بعد بلا فاصله به ذکر این حقیقت می‌پردازد که امتحان یک سنّت همیشگی و جاودانی الهی است، امتحان مخصوص شما جمعیت مسلمانان نیست، سنتی است که در تمام امتهای پیشین جاری بوده است، می‌فرماید: «ما کسانی را که قبل از آنها بودند آزمایش کردیم» (وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ).

ج3، ص489

آنها را نیز در کوره‌های سخت امتحان افکندیم، آنها نیز همچون شما در فشار دشمنان بی‌رحم و جاهل و بی‌خبر و متعصب و لجوج قرار داشتند.

باید هم چنین باشد چرا که در مقام ادعا هر کس می‌تواند خود را برترین مؤمن، بالاترین مجاهد، و فداکارترین انسان معرفی کند، باید وزن و قیمت و ارزش این ادعاها از طریق آزمون روشن شود.

آری «باید خدا بداند چه کسانی راست می‌گویند، و چه کسانی دروغگو هستند» (فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکاذِبِینَ).

بدیهی است خدا همه اینها را می‌داند، منظور از «علم» در اینجا ظهور آثار و شواهد عملی است، یعنی باید علم خدا درباره مردم عملا در خارج پیاده شود، و تحقق عینی یابد، و هر کس آنچه را در درون دارد بیرون ریزد، تا ثواب و جزا و کیفر مفهوم داشته باشد.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع